كتاب بازار در كاريها دوباره
تعلقات از رهايي هنر
كتاب بازار در كاريها دوباره
!نداريم خبر همديگر كار از كه است اين مشكل
ناشران و مترجمان موءلفان ، اطلاعاتي بانك نيست بهتر آيا *
كنيم تاسيس را
رشد كشور در كتاب انتشار اخير ، دوسال يكي طي اگرچه
كتابهاي از قسمتي هرماه آنكه دليل به اما يافته ، چشمگيري
تشكيل شده چاپ تجديد كتابهاي و كهن متون را منتشره
نياز با ميشود ، منتشر كه عناويني تعداد هنوز ميدهد ،
زيادي خلا زمينهها از بسياري در و ندارد هماهنگي جامعه
بهطور كه ميآيد پيش گاه حال ، اين با.ميخورد چشم به
واحد ، كتابهايي هم ، به نزديك فاصلهاي در گاه يا همزمان ،
كتاب بازار به مختلف ناشران توسط متفاوت ، ترجمههايي با
و دزد چون كتابهايي مترجم رازاني ، بهمن.ميشود عرضه
: دارد عقيده...و بهايي شيخ خورجين خون ، در وضو سگها ،
داشته مطلوب حالتي كتاب نشر و طبع وضعيت كه جامعهاي در"
ترجمه نفر چندين توسط كتاب ، يك كه ندارد مانعي هيچ باشد ،
ميتوانند خوانندگان كه است آن كار ، اين حسن حداقل و شود
دليل به اينكه اضافه به.كنند انتخاب را برتر ترجمه
آدمها مثل نيز واژگان كه آنجا از و زبان پيشرفتهاي
وارد جديدي لغات و ميميرند واژگاني مرتب و دارند عمري
برخي يكبار سال هرچند نيست بيمناسبت ميشود ، زبان
مترجمان توسط يا شود ترجمه تجديد ارزشمند كتابهاي
زبان به نزديك زباني تا گيرد قرار ويرايش مورد اوليهاش
".كند پيدا معاصر
چه اگر مثال ، طور به":گفت نظريهاش شاهد عنوان به وي
و شده ترجمه مستعان حسينقلي توسط ويكتورهوگو ، بينوايان
به كتاب اين از ترجمه بهترين عنوان به تاكنون وي ترجمه
با و پيش سالها كتاب كاربرگردان چون اما آمده ، حساب
نيست بيمناسبت شده ، نوشته فارسي زبان زمان آن ظرفيتهاي
و زبان فعلي ويژگيهاي اقتضاي به دوباره ، را آن كسي اگر
آنكه دليل به حال ، اين با.كند ترجمه فارسي نوشتار و نثر
هستيم گريبان به دست فقر نوعي با كتاب نشر زمينه در هنوز
مجال متعددي كتابهاي هرساله امكانات محدوديت دليل به و
كه كتابي چاپ براي امكانات كردن صرف نميكند ، پيدا چاپ
نظر به منطقي يافته ، هم انتشار و شده ترجمه "قبلا
".نميرسد
نداريم خبر همديگر از *
به پاسخ در ققنوس ، انتشارات مدير ،"زادگان حسين امير"
به ترجمه چند يا دو با كتاب يك گاهي چرا كه پرسش اين
فعاليتهاي از ناشران بودن بياطلاع ميشود ، عرضه بازار
در ":گفت و كرد عنوان موضوع اين دلايل از يكي را همديگر
به تصميم مترجمان خود متعارف بهطور آنكه دليل به ايران
را آن ترجمهشان ، اتمام از بعد و ميگيرند كتاب ترجمه
هماهنگ مجال و ميدهند ، پيشنهاد ناشران به چاپ براي
است ممكن كه را ناشراني يا ديگر ، مترجمان با خود ساختن
ندارند باشند ، داده سفارش كسي به را كتاب همان ترجمه
كتابي همزمان بهطور مترجم دو كه ميافتد اتفاق فراوان
".ميكنند ترجمه را
قصد ققنوس ، انتشارات پيش ، چندي مثال ، بهطور ":افزود وي
كه داشت را بناپور ترجمه با اسطوره ، قدرت كتاب انتشار
كه وجودي با شد ، منتشر ديگري ناشر توسط كتاب اين چون
آن در مصلحت بود ، رسيده پايان به نيز كتاب چيني حروف
دليل به گاهي اما.شود صرفنظر كتاب چاپ از كه شد ديده
توسط كتاب ، يك چاپ رسيدن پايان به از بعد است ممكن آنكه
وجود امكاني چنين سازد ، منتشر را آن ديگري ناشر ناشر ، يك
اندك فاصلهاي با يا همزمان كتاب ، دو نتيجه در و ندارد
".ميشود عرضه بازار به
اورهان از كتابي چاپ ققنوس انتشارات "اخيرا:افزود وي
صحافي كتاب اينكه از قبل اما رسانده ، پايان به را پاموك
منتشر سفيد دژ عنوان با را كتاب همان ديگري ، ناشر شود ،
به كتاب عرضه از كه نميداد اجازه شرايط چون و ساخت
دهيم ، انجام توانستيم كه كاري تنها شود ، صرفنظر بازار
".سازيم منتشر سفيد قلعه عنوان با را كتاب كه بود اين
كرد؟ بايد چه *
شده روبهرو مشكل اين با چندبار نيز خود كه رازاني بهمن
(ص)محمد و خلفاء كتاب چهارم جلد چاپ از ناچار به حتي و
چنين وقتي:داشت اظهار كند ، خودداري ابونصر عمر تاليف
ميكند ، خودداري كتاب چاپ از ناشر و ميآيد پيش مشكلي
خود وقت از طولاني مدتي كه ميشود مترجمي متوجه اصلي ضرر
.است كرده كتاب آن ترجمه صرف را
و ناشران حقوق تضييع از پيشگيري براي اينكه اظهار با وي
در ناشران و مترجمان كه شود اتخاذ ترتيباتي بايد مترجمان
از يكي:گفت بگيرند ، قرار همديگر فعاليتهاي جريان
بانك يك تاسيس مشكل ، اين حل براي راهكارها بهترين
اتحاديه يا ارشاد وزارت در كه معنا اين به.است اطلاعاتي
ناشرين از هركدام و شود داير دفتري كتابفروشان و ناشران
دارند ، را كتابي انتشار و ترجمه قصد كه مترجمان يا
سپس ، و كنند اعلام دفتر آن به را نظرشان مورد كتاب مشخصات
به.دهند گزارش دفتر آن به نيز را كارشان پيشرفت مراحل
مورد كتاب مورد در ديگري ، مترجم يا ناشر وقتي ترتيب ، اين
"قبلا كتاب آن كه شد خواهد گفته وي به كند ، استعلام نظرش
اگر و نشده يا شده گرفته نظر در ترجمه جهت ديگري كس توسط
حروف حال در "مثلا.دارد وضعيتي چه است ، ترجمه حال در
...و است چاپ زير رسيده ، پايان به آن چيني حروف است ، چيني
مشكل راهحل نيز را راهكاري چنين "زادگان حسين" اما
نشر و طبع كار اينكه به توجه با دارد عقيده و نميداند
همه مثل هم آن در و است اقتصادي فعاليت نوعي كتاب
كه نيست بعيد هيچ است ، حاكم رقابت اصل ديگر فعاليتهاي
وضعيتي چه در رقيب ناشر اينكه از اطلاع از بعد ناشري
به و كند آماده كوتاهتري زمان در را كتاب آن دارد ، قرار
.بفرستد بازار
قانوني راهكار *
نشر و طبع تاليف ، كار كه زماني تا حقوقدان ، يك گفته به
پديد و موءلفان حقوق حامي قانون و نشود قانونمند كتاب
حفظ زمينه در راهكاري هيچ نباشد ، هنري آثار آورندگان
و مالي منابع اتلاف از پيشگيري و ناشران و مترجمان حقوق
.نيست ثمربخش امكانات
موءلفان ، اطلاعات بانك تاسيس ضرورت":است معتقد وي
در بايد و ميشود احساس كه سالهاست ناشران و مترجمان
برداشته بانكي چنين تاسيس براي اساسي قدمهاي وقت اسرع
بانك تقويت براي جزايي قوانين وضع بايد بعدي قدم.شود
ناشران و مترجمان موءلفان ، اعتماد جلب جهت در اطلاعاتي ،
".باشد آن به نسبت
بايد اطلاعات ، بانك تاسيس از بعد گروه ، اين اعتقاد به
استعلامي نوع هر كه باشد آن فعاليت بر ناظر قوانيني
كتابي مشخصات مترجم يا ناشر چنانچه و آيد عمل به "كتبا
ديگري موءسسه يا شخص توسط ترجمهاش "قبلا كه كند اعلام را
تكليف و اعلام كننده استعلام به موضوع باشد ، شده شروع
اين در كه آيد عمل به خودداري كتاب آن ترجمه از كه شود
متوجه لطمهاي نشده ، شروع اثر ترجمه هنوز چون صورت ،
و شود تخلف مرتكب كسي چنانچه و شد نخواهد ناشر يا مترجم
كتاب وضع از اطلاع و اطلاعاتي بانك از استعلام عليرغم
يا جرايم كند ، آن چاپ به مبادرت استعلام مورد
.شود اعمال موردش در ديگري قانوني محدوديتهاي
آبكناري پروانه
تعلقات از رهايي هنر
هنري آثار از نمايشگاهي برپايي مناسبت به
هاديضياءالديني
توسط زيبايي خلق براي مانعي هيچ درد ، و رنج از صحبت *
دارد وجود زيبايي هم خون در حتي من ، نظر به.نيست هنرمند
شود باعث شدهاش خلق اثر كه است هنرمند وظيفه اين و
.كند جذب را بيننده
تا بهمن از 29 ضياءالديني هادي نقاشي آثار از نمايشگاهي
سال متولد ضياءالديني.شد برپا افرند گالري در اسفند 8
به سنندج در را ابتدايي تحصيلات وي.است كردستان 1335
شده زيبا هنرهاي دانشكده وارد سال 56 در و رسانده پايان
:ميگويد ضياءالديني آثار درباره وي استادان از يكياست
خط در خست و است تند طراحي و اختصار او كاري مشخصات از"
.ميآفريند را بيان بيشترين مقدار كمترين با كه سايه و
در هميشه و ميقاپد لحظه در را بيروني و دروني عواطف
".است داشته خود قوم دردهاي و زيباييها به نگاهي محتوا ،
از كه نيست كسي سنندج در":است گفته خود ضياءالديني
".باشم نكرده طراحي را او من و باشد آمده بيرون خانهاش
و روشنايي لحظات چون موضوعاتي او اخير ، نمايشگاه در
با مردان و زنان و بلند گيسوان و فرزند و مادر عواطف
همه رنگها آثار ، اين دراست كرده تصوير را بلند قامت
پارچهها نگار و نقش از او.اوست موطن فضاي از ملهم
و آورده بوم روي به را شهرش زينتآلات و ثروت تا گرفته
بهرته) كردستان فولكلوريك ترانههاي براساس را كارهايش
(ميشود خوانده قالي دار پاي كه شعرهايي يعني) ،(نانه و
عشقها ، شاديها ، دردها ، رنجها ، .است كشيده بهتصوير
و كارهايش در ميتوان را اسطورهها و افسانهها و اميدها
.كرد پيدا برده ، بهكار كه گرمي رنگهاي در
چيز ازهمه برايم محتوا":ميگويد خود آثار مورد در او
باعث كردستان مردم و شهر به من علاقه و دارد اهميت بيشتر
آنها حسي فضاهاي تحتتاثير من كار روال هميشه كه شده
خاص ويژگيهاي هميشه و باشم ملتم زبان خواستم من.باشد
انتقال در مهمي عوامل ميتواند معنوي جنبههاي و زندگي
مختلف گونههاي به را كرد هنر من.باشد ملت آن شخصيت
كه است اشعاري برروي كار تجارب اين مهمترين و كردم تجربه
ادبي صنايع به توجه بدونشدهاند سروده دارقاليها پاي
و بوده خواننده درون و اميد و عشق از شده برگرفته و
.است سراينده خلوت نمايانگر
تا بوده بهانهاي اشعار اين آيا كه اين جواب در وي
و سبك چه با و گيرد قرار دستمايه ملت يك روح از نمودي
كارهايم در":ميگويد راهيافته ، بصري دنياي اين به روشي
تمام از فقط و نبوده حكمران سبكي هيچ و تئوري هيچ
به شدن قايل بدون تجسمي هنرهاي زمينه در بشري دستاوردهاي
اشعار در كه خلوصي به تا كردم استفاده محدوديتي هيچ
.شوم نزديك هست عاميانه
توسط زيبايي خلق براي مانعي هيچ درد و رنج از صحبت
دارد وجود زيبايي هم خون در حتي من بهنظر.نيست هنرمند
شود باعث شدهاش خلق اثر كه است هنرمند وظيفه اين و
".كند جذب را بيننده
كارهايش تمام در كه پيچشي فرمهاي مورد در هنرمند اين
همه در ميتوان را تابها و پيچ":ميگويد ميشود ، ديده
مشاهده سرزمينام جغرافيايي و تاريخي و اجتماعي شرايط
و آنها پيچان و رقصان فرمهاي آن و دراويش رقص "مثلا.كرد
من كه ميكند تعيين موضوع و محتوا...و خانه اروسيهاي
كه امضايي دنبال من.كنم استفاده رنگهايي و فرمها چه از
ارضاء مرا منيت و كند مطرح فرد يك بهعنوان مرا "صرفا
و نساختهام بت خودم براي غرب هنر از من.نيستم كند
نوعي به و باشم داشته تعلقات از رهايي خواستهام هميشه
".بودم طالب را خودم وجودي خلوص
در كه مجسمه چند به ميتوان ضياءالديني كارهاي از
كه برجستهاي نقش و كرد ياد شده نصب ميادين برسر كردستان
برجسته نقش يك روي از و دارد تهيه دست در حاضر درحال
مكشوفه برجسته نقش اين.ميكند كار زيوه تپه از مكشوفه
انتقال فلز روي بر را كار ضياءالديني كه بوده عاج روي بر
داده تعليم كردستان در را بسياري شاگردان او.است داده
.يافتهاند دست بالايي مدارج به كه
آينده فروردين در ضياءالديني آثار از نمايشگاهي برگزاري
.است هنرمند اين آتي برنامههاي ازجمله سوئيس ، كشور در
|