...است شورش چه اين باز
سال ، هر محرم در عزاداريها تسلسل و عاشورا فرهنگ بازشناسي
پيروان و شيعيان جهتگيري مبناي كه رفتاريست تجلي
مختلف طبقات واسطه ، بدين.ميكند مشخص را (ع)سيدالشهداء
يك پرتو در دارند ، كه جايگاهي و منزلت از مجرد اجتماعي ،
همچنانكه.ميشوند مجتمع واقعه يك و انديشه يك و آزمون
كعبه خانه گرد بر سال هر -شيعيان جمله از و -اسلام امت
ميكنند ، برگزار را حج عظيم سمينار و ميآيند فراهم
آن كعبه كه دارند كهكشان اين دل در منظومهاي نيز شيعيان
هجرت با را حج هنگامه كه يارانش ، و حسين و است (ع) حسين
امر امامت ، اصل سه نماد كردند ، تازه تفسيري خويش خونين
.برائتاند و منكر ، از نهي و بمعروف
جاي كه داشت ژرفايي و وسعت چنان عملي ، و عيني تفسير اين
در زيرا.ميكرد تنگ منحطي و انحرافي نگرش هر بر را
و فرار توجيه و نافرماني و گريز راه هزاران بيان ، غوغاي
يك جز رخدادها ، بطن و واقعه متن در اما ميگيرد ، قرار
.ماند نخواهد برجاي نتيجه يك و انتخاب
به دين ، عملي تفسير شاهراه در يارانش ، و سيدالشهداء
جور و انحطاط به تن و ماندن.رسيدند انتخاب دوراهه آخرين
رادر عشق طومار و رفتن يا سپردن حاكم
همچون را شرك از برائت و شيطان رجم كه الهي حج.نوشتن
در ميتواند چگونه ساخته ، روشن خويش آسمان در ستارهاي
كعبه معناي توحيد ، روح.شود متحقق يزيد حكومت تاريك سايه
خليفه نام با يكباره است حاصل خانه طواف از كه صيرورتي و
و ميشود برداشته ميان از انحطاط ، و بدعت و فساد و فسق
اين و روح اين.ميماند برجاي تهي و شكننده پوستهاي
و ذهن در و بازگردانده ميبايد خدايي استعلاي اين و معنا
در (ع)علي حسينبن خونين هجرت.گيرد جاي ايمان اهل ضمير
تفاوتي نماندنش و ماندن در و ميرسد اوج به نقطه اين
هر و فرد هر ماهيت كه است بودن صف كدام در بلكه نيست ،
!ميسازد روشن را عقيده
به آغاز همان از ،(ع)حسين حركت پيدرپي بازتابهاي
حج.يافت توفيق اموي منحط اشرافيت پايههاي لرزاندن
.نهاد اسلامي امت برابر در عظيم پرسشي ،(ع)حسين ناتمام
نقطه برترين به رسيدن تا حسين ياران تصفيه و تنزيه سپس
به را حق ياران و موءمنان برترين از نمادي پاكي ، و خلوص
سينه در كوهها پس از خورشيدي اينجا در.ميكشد تصوير
.بود خواهد محال آن خاموشساختن كه ميدرخشد آسمان
و جائر دست و ميرسيد حكومت به (ع)حسين چه بيترديد ،
آنچه يا و ميساخت كوتاه سياست دامان از را امويان پليد
و رسيد شهادت به يارانش با همراه و داد رخ تاريخ در كه
و ايستايي.بود يكسان نتيجه رفتند ، اسيري به خاندانش
.شد كه ميشد تضمين ميبايد (ص)محمد دين حقيقت ماندگاري
شد صلازده كه ميگرديد فرياد ميبايد يادرفته از پيامهاي
خويش خويشتن به ميبايد طريق از بازمانده انسانهاي و
سئوال طرح جاي چه پس.شد داده نشان آن راه كه بازگردند
شهادت؟ يا رفت حكومت براي (ع)حسين كه
دوش بر كه رسالتي.بود تكليف تحقق دنبال به (ع)حسين
بيقرار گرفت ، قرار خداوند سوي از (ص) خاتمالانبياء
شانههاي چون رشيد و استوار شانهاي.است تازه شانهاي
امانت سنگين بار كشيدن طاقت كه (ع)ابيطالب عليبن پسران
بر وقوف و مطلق رستگاري تا نقطه اين از.دارند را الهي
.است نمانده راهي حقيقت ظرائف
"احياي" نقطهنظر از ميبايد را عاشورا نهضت بيترديد
فرقهاي نگرشي كه كساني.نگريست نبوي سنن و الهي احكام
با اندك گروهي تصادم و ميكنند دنبال را واقعه آن به
درك از ميدهند ، قرار حادثه مركز در را بسيار لشكري
قيام ، اين روح زيراميكنند عاجز را خود آن عظيم ابعاد
از آنچه.دارد اسلامي امت تحولات ماهيت با سترگ پيوندي
خاندان و نوه و پسر ستم و تزوير پرده در و رفته دست
آشكار و عيان مييابد اينك است ، مانده پوشيده ابوسفيان
.گردد
كه بود برندهاي و بلند شمشير همان سيدالشهداء ، نهضت
رستگاري و حقيقت درخشش و دريد ميان از را تزوير پرده اين
.بازگرداند ايمان سرزمين به را
|