تنبيهي بوروكراسي ايران اداري نظام
انتشار آزادي و مكتوب فرهنگ
تنبيهي بوروكراسي ايران اداري نظام
آخر بخش
سازمان در فرد هر كه است باور اين بر وبر ماكس -4
(9).باشد شغل يك داراي ميبايد بوروكراسي
مافوق مقام دست در كامل طور به كارمند انتخاب شرايط -5
بدون سازماني مختلف واحدهاي در كارمند انتصاب و است خود
(10).نيست جايز واحد مستقيم سرپرست اطلاع
منصبان ، صاحب اختيار كه ميشود سبب شده ، ياد ويژگيهاي
اينجاست از.باشد شدهاي منتشر شيوههاي و مقررات پيرو
بيش نكته اين.نيست مستبدانه و دارد مشروعيت اختيار كه
سازمان كه كند اظهار "وبر" شد باعث چيز هر از
رسد كارائي درجه بالاترين به ميتواند بوروكراتيك
اجراي براي شده شناخته اينمعناعقلانيترينوسيله به و
(11).برانسانهاست ضروري كنترل
داشتن براي لازم شرايط و اصول شد گفته كه همانطور
به حقيقت در كه وبر ، ماكس ايدهآل بوروكراسي سازمان
وجود ايران در است "نمايندگي بوروكراسي" اتزيوني ، تعبير
از ايران اداري نظام هيچگاه سبب همين به.است نداشته
بر حاكم بوروكراسي.است نبوده برخوردار لازم كارائي
ديگر موارد در و كاذب بوروكراسي نوع از مواردي در ايران
در موارد اغلب در.است بوده تنبيهي بوروكراسي نوع از
و فرادستان نه كه است ، بوده كاذب نوع از بوروكراسي ايران
باور آئيننامهها و مقررات قوانين ، به فرودستان نه
در نقشي آنان كه داشته وجود احساس اين زيرا نداشتهاند ،
گروه دو هر نتيجه در و نداشتهاند مقررات و قوانين تدوين
بزنند ، دور را مقررات و قوانين تا ميكردند تباني
به اغلب قوي مدير بودهايم شاهد انقلاب از پس بهويژه
زدن دور در بيشتري توانمندي كه است ميشده گفته كساني
به فرادستان نيز مواردي در.دهند نشان خود از قوانين
تنبيه ابزار با را آن و داشتهاند باور مقررات و قوانين
در كه (تنبيهي بوروكراسي) ميكردهاند تحميل فرودستان به
اندك بهرهوري و نظام ناكارائي جز نتيجهاي صورت دو هر
.است نداشته
كرد؟ بايد چه *
گذشتگان گردن به را گناه كه نيست اين ما خطير وظيفه
جان" -است آينده مسير تغيير ما وظيفه بلكه بيندازيم ،
دولت ساختار تجديد مورد در الگور گزارش از نقل به "كندي
.امريكا
مردم ، همهجانبه حضور و اسلامي شكوهمند انقلاب رخداد
و بسيجي فرهنگ مردم ، ايثار و ساله هشت تحميلي جنگ رخداد
از اسلامي ميهن از دفاع براي تحميلي جنگ طول در كه جهادي
موءيد همه گرفت ، شكل ديگر سوي از سازندگي عرصه در و سو يك
به كه ناخوشايندي روايتهاي رغم به كه است مطلب اين
كاركنان ناحيه از مشكل ميشود ، داده نسبت دولت كاركنان
و متعهد است كاركناني داراي ايران دولتي نظام و نيست
را خود وفاداري و تعهد حساس شرايط در كه نظام به وفادار
.است ديگري جاي در مشكل رساندهاند ، اثبات به نظام به
به عنايت با جانبه همه بازنگري يك نيازمند اداري نظام
سونگر همه تحول و تغيير بايداست ايراني و اسلامي فرهنگ
به راه همچنان نيابد انجام تحول اين اگر زيرا.باشد
در دولتي ادارات ميتوانيم مثال براي.برد نخواهيم جائي
شهرستانها در وضع همزمان اگر ولي كنيم متحول را تهران
نظام اگرآمد نخواهد دست به توفيقي نيابد ، تغيير نيز
آن با هماهنگ بودجه نظام بيآنكه كنيم درست را استخدامي
هم هماكنون كه ميشويم مشكلاتي درگير هم باز نشود اصلاح
نگرشي با تا كرد تلاش بايد پس.هستيم مواجه آن با
اين بر افزونشود برخورد مساله با سونگر همه و نظاممند
:ميشود مطرح زير شرح به مشخص پيشنهاد چند
مقاصد و اهداف":ميگويد كه اتزيوني نظر به توجه با.1
دقت به سازمان اعضاي و افراد تمام طرف از بايد سازمان يك
در كاري انجام بخواهيم كه صورتي در باشد ، شده پذيرفته
به نسبت افراد ايمان و باور آن لازمه برسد ثمر به سازمان
(13)".است سازمان مقاصد و اهداف
با اداري نظام كلي مقررات و قوانين اصلاح ميبايد
عملي راهشود انجام كاركنان نظرات نقطه از بهرهگيري
هر در كاركنان از (خبرگان) پيشكسوتان انتخاب امور اين
.است آنها با مشورت وانجام بخش
سابقه لحاظ به هنوز مردم به نسبت دولت كاركنان نگرش.2
پشت كسي هر.است پايين به بالا از نگرشي ديكتاتوري دوران
را چيزي هر كه ميبيند فردي را اربابرجوع مينشيند ميز
آييننامه با و ميكند تحكم رجوع ارباب به بپذيرد ، بايد
بينوايان داستان قهرمان) گونه "ژاور" مقررات و
-شود اصلاح بايد نگرش اين -ميشود برخورد (ويكتورهوگو
.شود حاكم اداري نظام بر بايد "محوري رجوع ارباب"
پيشبيني اساسي قانون در كه همانطور دولت هيات اعضاي.3
مطلب اين.كنند احساس جمعي مسئوليت بايد عمل در است شده
نيز جامعه كلان دستاندركاران و مديران همه مورد در بايد
.يابد مصداق
سازمان هر براي جزيي آييننامههاي و ومقررات قوانين4
سازمان آن كاركنان نظرات نقطه بر تكيه با حتم طور به
.(كاركنان مشاركت جلب)شود تدوين
تمام در اختيار و مسئوليت بين تعادل ايجاد براي.5
اساسي اقدامهاي (وكلان خرد سطح در) سازماني ردههاي
و مسئوليت بدون اختيار داراي نبايد مقامي هيچ.شود انجام
مسئوليت نبايد نيز مقامي هيچ آن پيرو و باشد پاسخگويي
شده واگذار وي به لازم اختيارات كه آن بدون باشد داشته
.باشد
نظام در امضاء كردن معنيدار اختيار ، تفويض مقوله به6
بهرهگيري اختيار تفويض تحقق براي و شود توجه اداريبايد
.شود داده آموزش مديران به تصادفي كنترل شيوههاي از
نتيجهگيري *
است ، گرفته شكل پيش سال حدود 70 كه ايران اداري نظام در
تا شود متحول نظام اين تا است شده تلاش بارها مدت اين طي
تحول اين هيچگاه ليكن باشد ، جامعه روز نيازهاي پاسخگوي
شد گفته مقاله اين در.است نداده رخ كلمه واقعي معني به
و نبوده فراهم هيچگاه "بر و "ايدهال بوروكراسي شرايط كه
حاكم تنبيهي و كاذب بوروكراسيهاي همواره لحاظ همين به
.است بوده ايران اداري نظام بر
همه و سيستمي نگرش ايران اداري نظام در تحول ايجاد براي
مشخص بهطور موضوع تدقيق براي و است شده پيشنهاد سونگر
:است شده مطرح زير شرح به پيشنهاد چند
نظرات نقطه از بهرهگيري و بومي فرهنگ به توجه (الف
اداري نظام تصحيح امر در مديريت (خبرگان)سفيدان ريش
اداري نظام در "محوري رجوع ارباب" بر تاكيد (ب
سطوح تمام در اختيار و مسئوليت بين تعادل بر تاكيد (ج
سازماني
امضاء كردن معنيدار اختيار ، تفويض امر بر تاكيد (د
.تصادفي كنترل از بهرهگيري بر تاكيد ( -ه
منابع *
در امتيازات تاريخ تا بيخبري عصر كمال ، تيموري ، .1
.صفحه 23 اقبال ، انتشارات:تهران 1332 ايران ،
.صفحه 24 منبع ، همان.2
.صفحه 24 منبع ، همان.3
.صفحه 25 منبع ، همان.4
:تهران 1373 مديريت ، تئوريهاي كمال ، پرهيزكار ، .5
.صفحه 181 پنجم ، چاپ ديدار ، انتشارات
مديريت ، فرايند و تئوريها سهراب ، شوريني ، خليلي6
ايران ، دولتي مديريت آموزش مركز انتشارات:تهران 1374
.صفحه 65 اول ، چاپ
.صفحه 163 مديريت ، تئوريهاي كمال ، پرهيزكار ، .7
.صفحه 167 منبع ، همان.8
.صفحه 169 منبع ، همان.9
.صفحه 169 منبع ، همان.10
مديريت ، فرايند و تئوريها سهراب ، شوريني ، خليلي11
ايران ، دولتي مديريت آموزش مركز انتشارات:تهران 1374
.صفحه 67 اول ، چاپ
ساختار تجديد با رابطه در الگور گزارش جزوه گور ، ال.12
.امريكا ، 1993 درست
.صفحه 168 مديريت ، تئوريهاي كمال ، پرهيزكار ، .13
انتشار آزادي و مكتوب فرهنگ
تقسيمبندي و ارزيابي مورد مختلف ديدگاههاي از بشري تمدن
مورد اين در نظريهپردازان مشهورترين از.است گرفته قرار
آن بر او.است بشر زندگي از وي تقسيمبندي و لوهان مك
تمايز ملاك و دارد و داشته متفاوت مرحله سه تمدن كه است
.است دوره هر ارتباطي رسانههاي استيلاي دوره سه اين
معتقد و ميداند انسان حواس ادامه را رسانهها لوهان مك
بايد ميگوييم سخن رسانه نوعي سلطه از كه هنگامي است
دوره سه اين از يك هر در انسان حواس از يك كدام ببينيم
جمله تكرار با اواست بوده مسلط انساني ارتباطات بر
وانمود ميخواهد "است رسانه همان پيام ، " يعني خود معروف
مشخص را پيام يعني آن ، محتواي كه است رسانه اين كند ،
يا فرهنگ دوره يك محتواي رسانه ، نوع بنابراين ، .مينمايد
متمايز تمدنها ديگر از را آن و ميكند مشخص را تمدن
حواس امتداد رسانه چون شد گفته كه همانطور و ميسازد
در حسها ديگر بر حواس از يكي غلبه تمدنها تمايز وجه است ،
.بود خواهد اجتماعي ارتباطات
تقسيم دوره سه به را بشري تمدن لوهان مك اساس براين
كه شفاهي ارتباطات و گفتاري تمدنهاي دوره اول ، .ميكند
با و دارد غلبه حواس همه بر شنوايي حس دوره اين در
ما گوتنبرگ اختراع با.ميپذيرد پايان چاپ ماشين اختراع
دوره اين در.ميشويم بشري تمدن دوم دوره و چاپ عصر وارد
به است ، كتاب آنها مهمترين از كه مكتوب رسانههاي
با.ميشود غالب بينايي حس و ميدهند شكل ارتباطات
رسانههاي عصر وارد تلويزيون ، آن از پس و راديو اختراع
و ميشويم تصويرياند هم و صوتي هم كه الكترونيكي
سئوال مقدمه اين باميگيرد شكل تمدن سوم دوره بدينشكل
براساس تمدنسازي روند اين در ما جايگاه كه است آن اساسي
است؟ بوده كجا و چه رسانهاي نقش
از روند اين در ايران كه ميدهد نشان معاصر تاريخ
ديگر قولي به و بوده "پيراموني" يا "حاشيهاي" كشورهاي
تماشاگر هميشه پيشرو ، نه هستيم پيرو كشورهاي جزو
داشتهايم شركت هم بازياي در اگر و بازيگر تا بودهايم
كمترخود استو بوده ناخواسته و ناچاري سر بيشتراز
.خواسته
ميشوند فرآيندهايي متحمل اجبار ، يا ميل روي از ما مردم
اين.ميكند نشت حاشيه به و گرفته شكل مركز در كه
باورها ، تطور و شكلگيري شامل ميتوان را فرآيندها
زير در ما.دانست خدمات و مصرف توليد ، رفتارها ، نهادها ،
خردكنندگي.داشتهايم قرار فرآيندها اين خردكننده تاثير
بستر مولود شده ياد فرآيندهاي كه روست آن از تاثير اين
عدم.دارند تمام و تام تناسب آن با و هستند خود اجتماعي
در را مزمني بحرانهاي مناطق ديگر بستر با فرآيندها تناسب
مهم عامل البته.است آورده بار به حاشيهاي كشورهاي كليه
شتاب آن و بحرانهاست اين آمدن بوجود باعث نيز ديگري
كه بوده مركز به نسبت پيرامون در تحولات اين نامتناسب
.است داشته همراه به نيز را انفعال
در حساس بسيار و بحراني نقاط از يكي ارتباط فرآيند
بحران اين اگر كه ماست كشور جمله از پيراموني كشورهاي
جديتر بحرانهاي و چالشها در سقوط احتمال نشود ريشهيابي
هزار چند شفاهي فرهنگ طرفي از.ميكند بيشتر را بعدي
و خود بين ارتباط نحوه در را ايران شرايط ما كشور ساله
.است كرده حساستر تمدنها ديگر
دوم دوره از گذار كه درمييابيم تاريخي منابع بررسي با
كه 2 كشيد طول سال حدود 500 صنعتي كشورهاي در بشري تمدن
ما كشور وارد چاپ ماشين اولين دوره اين شروع از پس قرن
نيز راديويي فرستنده اولين آن از پس قرن يك "تقريبا و شد
بود كرده پيدا رواج صنعتي كشورهاي در بود سال تازه 20 كه
.شد تاسيس ايران در
دوره از كمتر برابر چند ما مكتوب فرهنگ دوره اساس براين
لحاظ از يعنياست بوده پيشرو كشورهاي در فرهنگ اين
در عقلانيت كردن تجربه براي فرصتي ما فرهنگي ، و اجتماعي
جهشي با اين از بدتر و نياورديم بدست كتاب رسانه دوره
شفاهي تمدن به پا فردي و شفاهي ارتباطات سنت از بلند
.گذاشتهايم الكترونيكي ارتباطات بر مبتني جديد
يك تصور ما ، براي باكتاب زندگي و مطالعه تصور رو اين از
به مربوط كه است رفتاري تصور بلكه نيست ، معمول رفتار
رابطهاي چنين كه پيداست.است مردم همه نه و خاص عدهاي
آنها مهمترين كه دارد را خود خاص پيامدهاي كتاب با
.است نخواندن
و ميبينند سرگرمي يك چشم به را كتاب نيز ديگر عدهاي
تجربه و علم انتقال براي وسيلهاي را كتاب آنكه از بيش
و فراغت اوقات كردن پر براي تفريحي وسيلهاي آنرا بدانند
پيشرفت ، و كار محصول نه كه فراغتيميدانند بردن لذت
لذا.است عقبماندگي و كاذب اشتغال بيكاري ، از ناشي بلكه
بايد مكتوب ، فرهنگ به ورود و شفاهي فرهنگ از گريز براي
فردي استعدادهاي هم تا كرد مكتوب را فردي و ذهني تراوشات
انتقال در شتابزدگي بحران هم و كنند پيدا بروز زمينه
.بگذاريم سر پشت را فرهنگها
در و نمود منتشر ورق ورق ، بايد سينه ، به سينه نقل جاي به
پس تا داد ، گسترش نيز را انتشار آزادي بيان ، آزادي كنار
با ناخواسته كه را سوم دوره تمدن ، دوم دوره گذراندن از
.نمائيم درك شدهايم ، مواجه آن
نمنبات محمدرضا
|