پاكستاني قوالان گروه اجراي
فارسي زبان نمك و قند
هنر دانشگاه در كوتاه فيلم سراسري همايش
پاكستاني قوالان گروه اجراي
سوي از (ع)علي حضرت اميرالمومنين سال تكريم مناسبت به
به قوالي مراسم تهران ، شهرداري هنري فرهنگي سازمان
روز از پاكستاني معروف قوال "عزيزميان استاد"سرپرستي
تالار در ساعت 30/20 از جاري هفته سهشنبه تا يكشنبه
از بهرهگيري جهت علاقمندان عموم از.ميگردد برپا وحدت
.ميشود دعوت مراسم اين
فارسي زبان نمك و قند
نجفي ابوالحسن اثر "عاميانه فارسي فرهنگ" به نگاهي
در را كه است گونهاي به كتاب در مدخلها تنظيم روش
كوچك و بزرگ واژههاي خوشه و واژگاني خانوادههاي
است گردآورده خود در الفبايي مقولات با چارچوبي
كتابهاي درباره را بسياري ديدگاه "عاميانه فارسي فرهنگ"
.است كرده دگرگون فرهنگها ، جمله از مرجع ،
و ظرافت از سرشار گاه كه فرهنگ اين واژگان پيوسته مطالعه
از ملاحظهاي قابل بخش ديگر ، لوني از گاه و لطافتاند
بعضي.ميزند ورق ذهنمان در را ما قومي روانشناسي كتاب
منتظر دور ، خاطرات رف روي كه اشيايي نام راه از
به مربوط واژههاي راه از بعضي و گذشتهاند به نيمنگاهي
و طنز به مربوط واژههاي يا و خشم و كين و مهر احساسات
رابطهها ، چيزها ، بيشتر تقريبا زيرا ;دشنام و استهزا
جايگاهي داراي ما روزمره زندگي در كه كنشها و حالتها
.دارند خود آن از نامهايي يا نام فرهنگ اين در ويژهاند ،
كه است گونهاي به كتاب در مدخلها تنظيم روش
در را كوچك و بزرگ واژههاي خوشه و واژگاني خانوادههاي
اين از ;است گردآورده خود در الفبايي مقولات با چارچوبي
وقت ، صرف متضمن و سوز طاقت مايه چه آن تدوين كه پيداست رو
فرهنگ اين بخشهاي بعضي مقايسه است ، بوده دقت و حوصله
نشان موجود ، فرهنگهاي مدخلهاي بعضي ذيل توضيحات با
نخستين براي كننده مراجعه.است آن در معنا غناي دهنده
يا همكردها بهويژه واژهها از بسياري مورد در بار
پيشتر خود كه ميشود روبهرو وسيعي معنايي طيف با صفتها
و ميبرده كار به زبان ناخودآگاه دانش از مددجستن با
خودآگاه برايش را ظرافتها آن عاميانه فارسي فرهنگ اكنون
اين شگفتي احساس از و مينهد رويش پيش و ميسازد آشكار و
معناهاي به ميتوان جمله آن ازميسازد محظوظش كشف
معني كرد31 اشاره "انداختن" ذيل ظريف و متنوع بسيار
متعدد مصاديق است گونه همين و خاص تركيبات از غير متفاوت
فعل نقش در زدن افتادن ، كشيدن ، واژههاي ذيل گوناگون و
مراجعه اخير ، فعل مورد در.فعال و زنده همكردي يا بسيط
و ميشود روبهرو متفاوت معني از 50 بيش با كننده
آنها ، براي مثال استخراج و يافتن كه درمييابد طبيعتا
را فارسي رموززبان و ظرايف با آشنايي و انديشي باريك
حوصله و دقت صرف و نظاممند و مداوم مطالعه بر افزون
زمينه ، اين در كردني ياد نمونههاي از.ميطلبد بسيار ،
مركب اسمهاي.است آمده "دل" مدخل ذيل كه است تركيباتي
دلخور ، چسب ، دل چركين ، دل دلپري ، آشوبه ، دل:چون
دلنكردن ، دلقرصي ، دلرحمي ، دلسرد ، دادن ، دل دلزدگي ،
زدن ، صابون را خود دل:همچون ديگري تركيبات و...دلغشه
دل كنك ، خوش دل كردن ، خوش دل ريختن ، بيرون را خود دل
دل نداشتن ، را دلش شدن ، آب سنگ دل گرفتن ، قلوه و دادن
كسي دل نرفتن ، كار به كسي دل افتادن ، ويلي قيلي به كسي
پركشيدن ، كسي دل (نداشتن خويشتنداري)بودن طاقچه و در بي
روي كسي دل ،(شدن شيفته)رفتن كسي دل بودن ، جايي كسي دل
(كردن وحشت) شدن كنده كسي دل ،(داشتن درد هم) بودن آدم دل
هزار كسي دل كردن ، گير كسي دل شدن ، ذره يك كسي دل ،
زيباي تركيبات از اندكي نمونه ،(شدن نگران) راهرفتن
"دل" ذيل شد ، ذكر آنچه بر افزون برابر دو از بيش.بسيارند
.است آمده اسنادي و وصفي اسمي ، تركيب
و گوناگون معاني با نهتنها "عاميانه فارسي فرهنگ" در
بلكه ميشويم ، روبهرو افعال و صفات اسامي ، از تازهيابي
بعضي و "از" و "كه" نظير اضافه و ربط حروف بعضي براي
و ظريف معاني از بالايي بلند فهرست "حالا" چون قيدها
با چندان كه كساني براي حتي فرهنگ اين.مييابيم گوناگون
نو و توجه جالب واژههايي نيستند ، آشنا نا عاميانه زبان
است بسياري واژههاي از معدودي ميآيد درپي آنچهدارد
:است خوانده يا ديده را آن كسي كمتر كه
:لانتوري كاملا ، پاك ، :لاپ ناسازگار ، :جنگره مفلس ، :ناكي
از را سر:كردن قات قات غسالخانه ، :شورخانه مردني ، لاغر
كردن ، غارت:كردن غرما قزحي ، قوس:مغازي غاز تراشيدن ، ته
:زدن كمه عيال ، و اهل:زاتول و زال داده ، قورت عصا:مقپز
آبجي شدن ، متنعم پرسودي محل از:كردن چرچر كردن ، سرفه
خميرمانده ، :لترمه گويي ، مهمل:ژامپرتي فضول ، :خاكانداز
آينه شدن ، سر سربه:شدن بيرابير روده ، و دل:نشتر و هشتر
.آمدن عشوه:آمدن مزنگ تكبر ، و ناز:منم
ديگر كنار در آمدگي دير همه با عاميانه فارسي فرهنگ
و است يافته خور در مرتبهاي و مكان سنگين ، جا فرهنگهاي
براي اما شد ، ذكر كه اينهاست از بيش بسيار آن محسنات
به را آنها از بردن حظ و آنها كشف درازگويي ، از پرهيز
در نيز گونه ديگر نكته چند به و ميگذارم وا خواننده
.ميكنم اشاره روش و محتوا
تعريف عاميانه فارسي زبان (عاميانه ، 1 فارسي فرهنگ در
قصدم.است نشده تعريف عاميانه فارسي فرهنگ (است ، 2 نشده
مانع و جامع اصطلاح به رسم و حد آنگونه تعيين تعريف از
هنري موضوع دادن نشان ناقص جز (1)پوپر گفته به كه نيست
روش و فرهنگ در شده داخل عناصر كه است آن مقصودم.ندارد
فارسي زبان درباب محترم مولف كه ميدهد نشان آنها تنظيم
پرسشهاي بعضي به نخست يا داشتهاند تضاد خود با عاميانه
:نظير پرسشهايي.ندادهاند پاسخ زمينه اين در اصولي
ميزان چه ميداني چاله و جاهلي زبان با عاميانه زبان (1
دارد؟ مشترك فصل
دارند؟ راه عاميانه زبان در حد چه تا ادبي واژههاي (2
را "عامه فرهنگ" به مربوط واژههاي ميتوان حد چه تا (3
همپوش زبان اين با عاميانه ، از غير است مقولهاي كه
دانست؟
نيم نوعي) ارخالق ،(دستي آسياي) دستاس نظير واژههايي (4
كه (پلنگ پوست از تنه نيم نوعي)پلنگينه و(ترمه از تنه
چه كاربردندارند ، امروز زندگي در آنهاديگر مدلولهاي
بالا ، پرسشهاي ميگيرند؟ عهده به عاميانه زبان در نقشي
:ميآورند ميان به نيز ديگري پرسشهاي خود دنبال به
است ، جاهلي زبان عاميانه زبان ملاحظه قابل بخش اگر -
و مفردات و كرده راتعيين شمول دايره معيارها كدام
راه خود درون به يا رانده بيرون را بسياري تركيبات
عناصر از زبان گونههاي از يك هر كه ميدانيم دادهاند؟
جنبههاي يا سخن نمك به افزودن براي ديگر گونههاي زباني
رايج فارسي كه همانطور مثلا.ميكنند استفاده طنزآميز
سخن لطف عاميانه واژههاي با گفتاري معيار فارسي گاه و
واژههاي با گاه نيز عاميانه فارسي ميكند ، بيشتر را
از بسياري علاوه به ميافزايد ، كلام ملاحت بر ورسمي ادبي
ادبي و معيار رايج ، عاميانه ، زبان ميان واژهها
واژههاي بايد آيا:است اين اساسي پرسش اما ;مشتركاند
واژههايي شوند؟ لحاظ عاميانه زبان واژهنگاري در ادبي
قاصد ، گل پهلو ، دو دل ، خون جگر ، خون داشتن ، خوش:نظير
دل شكستني ، دل داشت ، چشم حايل ، چشم ، خار باران ، نمنم
حد چه تا بردن ، حظ و زدن نهيب بردن ، دل گرفتن ، جان دادن ،
ادبياند؟ حد چه تا ديگر عبارت به و عاميانه
فارسي عناصر از ميآيند پي در كه واژههايي آيا -
دو؟ هر بين مشترك ويا معيار فارسي يا عاميانهاند
معناي در)خواندن خارج دستاندركار ، دستاويز ، داشتن ، دست
پاشي ، آب آبياري ، داشتن ، گرمي پشت خداحافظي ، (حقيقي
آب سردكن ، آب گوشت ، چرخ كسي ، از بودن بعيد اصرارداشتن ،
انداختن ، پوست جوش ، آب خامهاي ، نان نبات ، آب گرمكن ،
دروديوار ، لهستاني ، صندلي ديدن ، خواب دادن ، تراش بغض ،
دودي ، عينك يخبندان ، خودي ، خودكار ، داشتن ، درد بافي ، خيال
بدلي ، بدل ، معلمي ، دلكندن ، دلسوز ، روسري ، آفتابي ، عينك
آمدن ، تنگ به دادن ، تن گرفتگي ، برق طلسم ، طمع ، طلب ،
شدن ، جريمه زدن ، جرقه بردن ، ثواب نشين ، ته تهرنگ ،
وتاب ، پيچ پريشاني ، آپارتمان ، گزينش ، چشمگير ، جوانهزدن ،
تكان خوردن ، تكان سال ، تحويل تخمريزي ، تقلب ، تعريفي ،
معيار...و دست چپ كردن ، تكليف كسب آمدن ، جوش دادن ،
در بسيار واژههاي از نمونهاي كه واژهها اين انتخاب
تاكيد بديهي اصل اين بر ديگر بار چيست؟ مذكورند فرهنگ
زبان متفاوت گونههاي ميان واژهها از بسياري كه ميشود
براي بايد عاميانه زبان صورت اين غير در چه ;مشتركاند
معادلي معيار زبان يا رايج زبان در موجود واژههاي تمام
فارسي" فرهنگ مشترك واژههاي آن بايد آيا اما ميداشت ،
شوند؟ لحاظ "عاميانه
شيوه به رويكرد دو از يكي انتخاب تابع پرسش اين به پاسخ
"واژه" معني واحد آنها اساس بر كه است فرهنگي چنين تدوين
دو اين از يك هر انتخاب.ميشود گرفته نظر در "جمله" يا
در.ميآورد پديد ديگر روش با متفاوت كاملا روشي رويكرد
دقيقا كه ميشوند ضبط واژههايي تنها نخست ، صورت
واژههاي زيرا نيست نگراني جاي البته و عاميانهاند
زبان عمومي فرهنگهاي در ميتوان را "عاميانه زبان"ديگر
حاضر فرهنگ كه دوم روش انتخاب صورت در اما ;يافت و جست
معني ، واحد عنوان به جمله بر تاكيد يعني است ، آن از متاثر
عمده بخش كه ميشود گسترده آنقدر واژگان شمول دايره
تعدادي و معيار زبان از ملاحظهاي قابل ميزان رايج ، زبان
آميختگي و دربرميگيرد نيز را ادبي زبان واژههاي از
اين دارد ، درپي را عاميانه زبان و معيار زبان واژههاي
به دقيقا و است آمده پيش عاميانه فارسي فرهنگ در جريان
بديهي.ندارد همخواني آن محتواي با كتاب عنوان دليل همين
از پس كه كرد اندازه عنوان با را محتوا بايد يا كه است
بايد يا است ، دريغ جاي زمان و توان صرف و كوشش همه اين
و حذف مستلزم نيز آن كه برگزيد محتوا با متناسب را عنوان
.است بحث مورد فرهنگ محتواي در اضافاتي
منابع كه ميگويد ما به آمده مقدمه در كه توضيحي
پرسش.اخيرند صدسال هاي كتاب بعضي از شواهد و مثالها
بيشترين كه منابع آن در گفتوگو زبان آيا:است اين
تمامي پاسخگوي نهاده ، محترم مولف اختيار در را مثالها
آمدن كوتاه اثبات براي است؟ بوده فرهنگي چنين نيازهاي
ذكر عاميانه فارسي زبان بالاي بر مكتوب آثار اين رقباي
بر تاكيدشان رغم به محترم مولف كه است كافي نكته اين
كه اين بر مبني معين دكتر از قولي نقل و شاهد ذكر ضرورت
بسياري براي ".است بيجان كالبد شاهد بدون فرهنگ"
خود را مثال يا و نياوردهاند شاهدي يا مدخلها
مورد 12"ا و آ"ذيل مدخلهاي تنها نمونه براي.ساختهاند
مدخل شصت حدود "آ" مدخلهاذيل در و دارد مولفساخته مثال
شاهد نوع از چهمثالاند فاقد و شدهاند معني فقط
در شيوه اين.ساخته مولف مثال چه و مكتوب آثار از مستخرج
تنها كه مدخلها اين از بعضي.ميشود فرهنگمشاهده سراسر
:قرارند اين از شدهاند ، انتخاب "ا و آ" از
:ازگل حيلهگر ، :كار احليل "زدن بد فال": زدن اتر
ظاهرا:پيزي افندي زشت ، آدم:خاكستر اسبلروبه بيسروپا ،
:التفاتي بها ، كم زيور:اقرمزنگ ترسو ، وباطنا شجاع
سحري نسيم:اياز تحقيركردن ، :كردن انك شده ، پيشكش
:سايم آيم ، سرباز ، :آشخور مخنث ، :باغين آقاي تابستاني ،
آب:هفتگري آب دورهگرد ، نوازنده:انتري گاه ، به گاه
خرس ارث ،(گشايي بخت براي)شود ختم "گري" به كه حرفه هفت
.نشستن جايش بدتري و رفتن بدي آدم:كفتاررسيدن به
حساب به كار نقص مطلقا بيشاهد ، مدخلها اين وجود
تركيباتي و مفردات ضبط ضرورت بر است گواهي بلكه نميآيد ،
يافت مصداقي فارسي زبان مكتوب آثار در آنها براي كه
جز و نيست كتابت زبان عاميانه زبان چون واقع درنميشود
در نوشتن قيد به ديگر نادر موارد بعضي و داستانها در
با نيز را ديگري روشهاي بايد آن ضبط براي است ، نيامده
در ميداني تحقيق آيا.كرد همراه كتابخانهاي تحقيق روش
آزاد تداعي و حافظه به مراجعه آيا كارگشاست؟ زمينه اين
و دارد بحث جاي زمينه اين بيترديد است؟ مكمل روش
آمده دست به مفيد نتايج و است مثبت پاسخ از بخشي پيشاپيش
علاوه به.ميكند تاييد را نظر اين كوچك آزمايشهايي از
اركان از نيز مولف حافظه بحث مورد فرهنگ در كه پيداست
بيمثال مدخلهاي وجود گفته اين مستند.است بوده مهم
نمونههاي.است ساخته مولف مثالهاي با همراه يا بسيار
را كسي:رقصاني انتر:قرارند اين از واژهها آن از اندكي
:غلنبه/قلمبه قرتي گذاشتن ، بلاتكليف و سرگردان امري در
داشتن ، منافقانه رفتار:كردن دودوزهبازي بدادا ، جلف آدم
اصطلاح به و بردن رو از را كسي:خواباندن را كسي باد
متحقق كسي خوب پيشبينيهاي:بودن فال كسي دهن بوركردن ،
صحبت پاي:دادن كسي دم به دم ،(داشتن سياه سق ضد) شدن
دهن با رب ، غلظت دادن نشان براي لفظي:ربع نشستن ، كسي
:آمدن چار و مردن ، چشم و نديدن فرزند داغ:رفتن شيرين
:رف بلند ، قد:بلند شاسي كردن ، دلبري ابرو و چشم حركات با
سلطه زير كه آن:زور به زن:كندذهن و گيج:گول طاقچه ،
:چمچه اندك ، نم:نم گل ، بيغيرت مرد:مزد به زن است ، زنش
پررنگ و مايهدار:تلخ لب رند ، مرد و بدجنس:مزقل قاشق ،
كنايه) بدادا و زشت:نارگيل درخت بلبل ،(چاي براي صفت)
كردن ، گرد فلفل ، و نمك براي اندك مقدار:دوپر ،(ميمون از
معرض در:رفتن پركسي دم ديوانه ، نيمه:كلهاي دورزدن ،
نشر و حشر كسي با:پريدن كسي با بودن ، كسي دشمني و حمله
كنده از دود دورو ، زن:قيچي پشت از بابجي جلو از داشتن ،
چيزي:كردن موشخور برآمدن ، قديميها از كار:شدن بلند
گيس زيبا ، پسر نوزاد:زري كاكل زدن ، گاز بينظمي با را
:گدامتكبر وسواسي ، :فكري فكري زيبا ، دختر نوزاد:گلابتون
گذر مد ، مطابق و شيك:مانتال سانتي راضي ، خود از مفلس
شخص به معمولي آدم شدن نيازمند:افتادن دباغخانه به پوست
:وجبي گذشتن ، چيزي خير از:كندن را چيزي طمع دندان مهم ،
دادن نمره وجبي ، خياطي) كاري انجام براي بينظام روش
:كوتاه تنبان/بندتمبان رنگ ، و بيآب:مرده دهن آب (وجبي
.بدحال و بيمار:صفرقلي سگ ميشود ، خشمگين زود كه كسي
بسيار نمونههاي ميان از شد ذكر آنچه كه است گفتني
.است شده انتخاب
وزيري سيما
دارد ادامه
هنر دانشگاه در كوتاه فيلم سراسري همايش
باهدف جوان سينماگران كوتاه فيلم سراسري همايش سومين
تالار در آبانماه سيام كوتاه ، فيلم بررسيموضوعي
.ميشود برگزار هنر دانشگاه
همايش اين برپاپي دبير و جوان گران سينما خانه مديرعامل
سه در روزه پنج همايش اين:گفت خبرنگاران به شنبه روز
برگزار (انيميشن) متحرك تصوير و نگاهيديگر مسابقه ، بخش
حقيقت ، اجتماعي ، سينماي:كرد تصريح شاهرخي پويان.ميشود
همايش سومين موضوعات و عناوين ومستند ، شاعرانه انديشه ،
داده اختصاص خود به جوانرا سينماگران كوتاه فيلم سراسري
همايش ، دبيرخانه به رسيده فيلم ازميان 391:افزود وي.است
فيلم و 70 ديگر نگاهي دربخش فيلم دربخشاصلي ، 17 فيلم 31
.انتخابشدند متحرك تصوير دربخش
پاسارگاد نگارخانه
بافتهاي و دكوراسيون) پاسارگاد هنري مجموعه نمايشگاه
بعد دولت ، خيابان:نشاني /آذر هفتم تا دوم از / (عشايري
.تلفن2540407 /پلاك 26 سليمي ، كوچه قنات ، راه چهار از
آريا گالري
ساعت 15 از /آذر سوم تا /نسب احمدي حسين نقاشي نمايشگاه
بهشتي ، راه سه از بالاتر وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 19
.تلفن8716401 پلاك 17 زرين ، كوي
دريابيگي نگارخانه
ساعت 16 از /آذر دوم تا /كيواني شادان نقاشي نمايشگاه
/پلاك 1165 دوم ، كوي فاز 3 ، قدس ، شهرك:نشاني /تا 20
.تلفن8083327
سياوش نگارخانه
تا /پاشا مهران و حسينزاده علي دستي چاپ آثار نمايشگاه
ميرزاي خيابان:نشاني /تا 30/20 ازساعت 30/17 /آذر سوم
.تلفن8728245 /شماره 17 شهدا ، خيابان شيرازي ،
صدر گالري
ساعت 16 از/آذر ششم تا /معاصر نقاشان گروهي نمايشگاه
:تلفن /ارشاد حسينيه مقابل شريعتي ، خيابان:نشاني /تا 20
.2227976
گلستان گالري
ساعت 10 از /آذر سوم تا /رايكاميلانيان نقاشي نمايشگاه
/پلاك 42 كماسايي ، دروس ، خيابان:نشاني /و 16تا 19 تا 12
.تلفن2541589
امين گالري
ساعت 15 از /آذر هشتم تا اول از /گروهي نقاشي نمايشگاه
خانه سروش ، انتشارات جنب انقلاب ، خيابان:نشاني /تا 19
.تلفن6466410 /پلاك 1250 واحد 7 ، هنر ،
ضرابي گالري
ساعت 16 از /آذر هشتم تا سوم از /گروهي نقاشي نمايشگاه
/پلاك 1518 يخچال ، مقابل شريعتي ، خيابان:نشاني /تا 20
.تلفن266691
سيحون گالري
از /آذر سوم تا /روحبخش جعفر زندهياد آثار نمايشگاه
چهارم ، كوچه خالداسلامبولي ، خيابان:نشاني /تا 18 ساعت 10
.تلفن8711305 /شماره 30
|
|