باوري خود
كنيد كمك كودكان به دوست درانتخاب
اتهامات به رسيدگي دادگاه گزارش
فتح روزنامه مسئول مدير
سليقهها تاثير تحت نبايد زنان مسائل
گيرد قرار
اصفهان سپه بانك در سرقت و قتل
باوري خود
فردي را خود هستند ، برخوردار مثبت تلقين از كه افرادي
تصور پشتكار و توان صاحب و استعداد با بالياقت ، شايسته ،
ميكنند
در داريم ، خودمان به نسبت ما كه ديدگاهي و نگرش
جمله از "خودباوري" دارد ، فراواني تاثيرات زندگيمان
تحولاتي دچار را فرد رواني ، نظر از كه است مهمي مسائل
استعدادها ظرفيتها ، از تا ميسازد قادر را او و ميكند
.گيرد بهره مطلوب بهنحو خويش تواناييهاي و
يك در اما است ، شده ارائه متعددي تعاريف "خودباوري" براي
و علم از عبارتست خودباوري":گفت ميتوان ساده تعريف
"خويش شايستگيهاي و استعدادها و تواناييها به ايمان
و نگرشها و تصورات خويشتن از ذهنشان در معمولا افراد
مورد در فرد هر ديگر عبارت به يا دارند خاص انتظاراتي
صاحبنظران از بسياري.دارد ويژهاي ذهنيتهاي خودش
براي ذهنمان دنياي در ما كه تصوراتي كه عقيدهاند براين
ما گفتار و رفتار در گوناگون صورتهاي به داريم ، خودمان
.ميكنند پيدا نمود
به هرچه" كه بودند باور براين قديم دنياي انديشمندان
عضلات طريق از يابد راه انسان انديشه و ذهن روح ، به واسطه
هر":ميگويند نيز حاضر عصر روانشناسان ،"ميگردد خارج
يك صورت به كه دارد خود در را گرايش اين خيالي و فكر نوع
اين بنابر "گردد عملي و كند برتن عمل جامه خارجي واقعيت
خودش درباره فرد هر كه انديشهاي و نگرش ;گفت ميتوان
شيوه و رفتار نوع و ميبخشد هويت او زندگي به دارد ،
عدهاي.ميكند تعيين خاكي كره اين برروي را زندگانياش
معرض در دائم طور به انسانها كه معتقدند صاحبنظران از
مثبت ، تلقينميباشند منفي يا مثبت ، تلقين نوع دو از يكي
فرد شكوفايي و رشد موجب و است مفيد و سازنده تلقيني
منفي ، تلقين اما ميكند ، اميدوار زندگي به را او و ميشود
ابتكار و خلاقيت قدرت و است ويرانگر و زيانباز تلقيني
قرار انفعالي موضع در را آنها و ميگيرد افراد از را
.ميدهد
فردي را خود هستند ، برخوردار مثبت تلقين از كه افرادي
تصور پشتكار و توان صاحب و استعداد با بالياقت ، شايسته ،
منفي نوع از تلقين با كه اشخاصي مقابل در و ميكنند
مفلوك ، ضعيف ، بيلياقت ، فردي را خود دائم هستند روبرو
اميدي و ميآورند حساب به بدشانس و ناتوان كماستعداد ،
.ميبينند تار و تيره را خويش آينده و ندارند زندگي به
افراد از دسته كدام كه ميشود مطرح بحث اين اينجا در
خود آنكه آيا دارد؟ بيشتري انطباق واقعيت با ديدگاهشان
حق در ميداند استعداد با و شايسته و پرتوان فردي را
دچار ديگر بهعبارت يا است؟ كرده غلو حد از بيش خويش
و ضعيف انساني را خود آنكه يا است؟ شده بزرگبيني خود
لطفي كم خويشتن درباره ميداند استعداد كم و ناتوان
است؟ نشناخته خوبي به خودرا و نموده
است لازم است ، كداميك با حق نماييم قضاوت كه اين در
بهعبارت يا كلي بهطور "انسان" درباره مختصري ابتدا
تقريبا امروزه كنيم ، بحث "هوانسان بما انسان" فلاسفه
انسانها كه دارند اذعان روانشناسي امور صاحبنظران همه
تاكنون البته هستند ، برخوردار فراواني تواناييهاي از
همه كند ادعا يقين و قطع بهطور كه است نشده پيدا كسي
را خود ادعاي اين و است شناخته را انسان وجودي ابعاد
پيشرفت هرچه زمينه اين در انسان دانش بلكه.نمايد اثبات
ميشود ، روبهرو تازهاي مجهولات و شگفتيها با مينمايد
گفته كه كارل الكسيس عبارت اين حاضر حال در خاطر همين به
مورد تقريبا (1)"است ناشناختهاي موجود انسان ، ":است
.است گرفته قرار رفتاري علوم انديشمندان همه تاييد
درمييابيم دهيم قرار بررسي مورد را بشر حيات اگرتاريخ
پنهان و ناشناخته استعدادهاي بكارگيري با همواره او كه
مثال عنوان به است ، آفريده فراواني شگفتيهاي خويش ،
آسمان در را ماه كامل قرص شبها كه وقتي "اوليه انسانهاي"
داشتند دوست و مينگريستند آن به تعجب ديده با ميديدند
در سرانجام انسان آرزوي اين كنند ، لمس نزديك از را آن كه
برآورده ماه سطح بر "آپولو11" سفينه فرود با ژوئيه 1969
نخستين عنوان به "آرمسترانگ نيل" آن جريان در و شد
خود نام نهاده ، پا زمين از غير كرهاي برروي كه انساني
(2).رساند ثبت به تاريخ در هميشه براي را
روز به روز خويش خدادادي استعدادهاي از استفاده با بشر
را ، حاضر عصر كه بهطوري ميسازد دگرگون را زندگياش چهره
كتاب نويسنده تافلر آلوين.نهادهاند نام تغيير ، عصر
و گذرانده را صنعتي دوره جهان" كه است معتقد "سوم موج"
(3)".است گذاشته پا پاراالكترونيك و الكترونيك دوره به
همين با انسان كه درمييابيم شد بيان آنچه به توجه با
و فكر كمك به و خالي دست با است شده موفق حاضر ويژگيهاي
اين و يابد دست تكامل از درجهاي و سطح به خويش انديشه
حركت و پيشرفت استعداد اين بنابر.دارد ادامه همچنان سير
اين لذا است ، نهفته انسانها همه وجود در كمال مسير در
را خويش استعدادهاي و بشمرد ناتوان را خود فردي كه موضوع
چنين و است موجود واقعيات برخلاف تصوري بگيرد ، ناديده
و ديدگاهها در بايد هستند دچار منفي تلقين به كه افرادي
و نمايند تجديدنظر دارند خودشان به نسبت كه تصوراتي
به تا بشناسند را خود است بايسته و شايسته كه آنطور
كه دارد وجود معروفي زبانزد.شوند نائل "خودباوري"
را خود كه فردي اما ،"است توانستن خواستن ، ":ميگويد
پذيرفته زندگي در را خويش شكست قبل از ميپندارد ، ناتوان
نشان خود از حركتي موفقيت به رسيدن براي ديگر و است
روحي آمادگي و اميد موفقيتي ، هرگونه لازمه زيرا نميدهد ،
است رواني و
مخواه بزرگي همت و زبيعزم"
(4)"شناه داند كه كردن بيآب ، كه
نقشي داراي منفي ، تلقينهاي كه بپذيريم بايد بنابراين
ضايع را افراد استعدادهاي و ميباشند ويرانگر و مخرب
واقعيات با آنكه از بيش تلقينهايي چنين ميگردانند ،
نشاط به اميد و دارند خيالي و ذهني جنبه باشند منطبق
از ديگر او كه ميشوند موجب و ميگيرند فرد از را زندگي
و سيرصعودي از و باشد نداشته شايستهاي انتظارات خود
انسان كه وقتي ديگر طرف از.بازبماند كمال مسير در حركت
اميدبخش ، آنها از يكي كه متضاد نگرش دو بين است مختار
و نوميدكننده ياسآور ، ديگري و سازنده و آفرين نشاط
به كه نگرشي و تفكر آن چرا بپذيرد ، را يكي است ويرانگر
انگيزه و ميكند زنده وي در را اميد و ميبخشد تحرك او
برنگزيند؟ ميكند فراهم را پيشرفتهايش و فعاليتها
و موفقيتها گاهي طبيعي طور به انساني هر زندگي در
شكستها متعدد علل به نيز گاه و ميشود حاصل پيروزيهايي
اهميت حائز آنچه دراينجا ميآيد ، وجود به ناكاميهايي و
همانطور زيرا نيستند ، انسانها ناكاميهاي يا شكستها است
به اختصاص و هستند زندگي لاينفك جزء امور اين شد بيان كه
وقوع به كمابيش افراد همه براي بلكه ندارد ، نفر دو يا يك
افراد كه است برخوردي نوع در مهم نكته بلكه ميپيوندد ،
برابر در اشخاص واكنش كه نيست ترديدي.دارند مشكلات با
با برخورد محض به برخي نيست ، يكسان زندگي موانع و مشكلات
دچار و ميكنند گم را خود پاي و دست مشكلي كوچكترين
معمولا افرادي چنين.ميشوند حد از بيش نگراني و اضطراب
منطقي و صحيح تصميمگيري به قادر روحيه ضعف علت به
بپردازند ، مشكل حل براي تفكر به آنكه جاي به و نيستند
دامن خويش دروني تشويش و اضطراب بر آن كردن بابزرگ
برخورد مشكلي با وقتي نيز افراد از بعضي.ميزنند
نيز آن حل براي و نميدهند چنداني اهميت آن به ميكنند
اول دسته برخلاف افراد اينگونه.نميزنند اقدامي به دست
حد از بيش خونسردي حالت نوعي داراي مشكلات برابر در
عواقب از آنان كه ميشود موجب ويژگي همين ميباشند ،
به نيازي لذا و ندهند راه خود به هراسي و بيم مشكلات
.نبينند آنها رفع براي تفكر
ضمن مشكلات ، با مواجهه در افراد از ديگر برخي اما و
خود تعادل و ميشوند مسلط خويش اعصاب و احساسات بر اينكه
و بيتوجه مشكلات به نسبت ديگر طرف از مينمايند ، حفظ را
انديشه و تفكر با ميكنند سعي بلكه نميباشند ، نيز عنايت
صرفه با و هزينه كم منطقي ، روشهايي از آنها رفع براي
حالت و تشويش و اضطراب واقع در افرادي چنين.بهرهگيرند
و حد از بيش خونسردي از و ندارند را اول دسته نامتعادل
جاي به بلكه ميباشند ، دور به نيز دوم دسته بيتفاوتي
بيمسئوليتي جاي به و تعادل داراي اول دسته تعادل عدم
تفريط و افراط ودچار هستند مسئوليت داراي دوم دسته
به خويش انديشه و فكر از چون افراد اينگونه نميشوند ،
در عقلايي روشي داراي بنابراين ميگيرند بهره كرات
چنين.ميباشند زندگي برنامهريزيهاي و تصميمگيريها
پايهريزي براي خويش واستعدادهاي تواناييها به افرادي
تا مينمايند تلاش و دارند راسخ اعتقاد مناسب زندگي يك
.برسانند منصهظهور به را خود وجودي ظرفيتهاي و توانها
فعاليتها و كارها از بسياري انجام نگارنده نظر به بنا
"كردن خطر" يا "ريسك" از درجهاي پذيرفتن مستلزم زندگي در
و كار حرفه ، شغل ، كه وقتي ديگر عبارت به.ميباشد
ناكامي احتمال درصدي با همواره راميپذيريم يامسئوليتي
نظر از را خود قبل از بايد بنابراين ميباشيم ، مواجه
ناملايمات يا و ضايعات برخي تحمل براي رواني و روحي
نشويم غافلگير مسائلي چنين وقوع صورت در تا كنيم ، آماده
به بلكه ندهيم ، دست از را خود نفس به اعتماد و روحيه و
واكنش خود از دشوار و نامطلوب شرايط برابر در وجه بهترين
.دهيم نشان
هر از بعد انسان ياس كه هستند عقيده اين بر صاحبنظران
شكست خود از بيشتر ويرانگرش تاثيرات مراتب به شكست
زماني واقعي شكست":ميگويد انديشمندان از يكي.ميباشد
به آن از و ببازيم را خود شكستي هر از مابعد كه است
استفاده پيروزي قلههاي به رسيدن براي نردباني عنوان
".نكنيم
نمودن عجز اظهار و شكست برابر در شدن تسليم بنابراين
.است شكستي نوع هر از شكنندهتر انسان براي مراتب به خود
تواناييها به كه ميشود تسليم شكست ، برابر در كسي
داراي فردي چنين ندارد ، ايمان خويش دروني ونيروهاي
هر برابر در لرزان بيدي چون و ميباشد ضعيف روحيهاي
نظامي.نيست او موفقيت به اميدي لذا و ميكند سرخم مشكلي
:ميگويد باره اين در پارسي بلندمرتبه شاعر گنجوي
بلرزي بيدي چون باد هر از گر"
"نيرزي كاهي شوي ، كوهي اگر
ميتوانند هم شكستها حتي كه درمييابيم بنگريم نيك اگر
تجربيات شكستها كه شكل اين به باشند ، انسان تكامل موجب
چون سختيها كوران در را واو ميدهند افزايش را انسان
كمال درجات او تا ميشوند موجب و ميكنند آبديده فولاد
بزرگ سرداران از يكي از.نمايد كسب ديگري از پس يكي را
تا ميخورم شكست آنقدر":است گفته كه ميكنند نقل تاريخ
."بياموزم را دادن شكست راه
زندگي يك تحقق براي كه ميگيريم نتيجه شد گفته آنچه از
وشايستگيهاي استعدادها و تواناييها به ويقين علم موفق ،
شرط ، اولين ديگر عبارت به يا است ضروري و لازم خويشتن ،
.است "خودباوري"زندگي در موفقيت براي
سپهوند ناصر
آموزشي كارشناسمديريت
:پانوشتها
كارل الكسيس نوشته "ناشناخته موجود انسان" كتاب -1
دانش تازههاي دوم جلد و 66 سالهاي 65 سال ، ويژه كيهان -2
صفحه 67
مجله از نقل به تافلر نوشتهآلوين "سوم موج" كتاب -3
صفحه 6 يك شماره اول سال پرورش ، و آموزش در مديريت
صفحه 897 دوم جلد دهخدا ، حكم و امثال -4
كنيد كمك كودكان به دوست درانتخاب
كه ميدهد را امكان اين بچهها به خوب ، دوست يك داشتن
.بخشند توسعه را خويش روحي و ذهني سلامت
با بزرگترها ، كلي طور وبه والدين است داده نشان تحقيقات
مهمي نقش ميتوانند زير راهكارهاي كارگيري به
همبازي و دوست كسي با سختي به كه بچههايي دوستيابي در
:نمايند ايفا ميشوند ،
به ;گيريد كار به انضباطي مثبت شيوههاي *
لزوم علل و كرده وضع قانون برايشان دهيد ، جايزه بچهها
همكاري به را آنان و دهيد شرح برايشان را قوانيني چنين
.نماييد بچههاتشويق ساير با
گونه اين ;باشيد دقيق و مودب صميمي ، انسان يك نمونه*
موثر بسيار بچهها ، نفس به احترام تقويت در رفتارها ،
.هستند
بسيار كه دهيد نشان بچهها به رفتارتان ، و حركات با *
مندي علاقه و همدلي هرگونه ;هستيد جامعه و مردم دوستدار
.نماييد وتحسين تشويق بسيار بچهها در را همنوع به
همسن بچههاي با بازي براي چنداني فرصت كودكانتان اگر *
فراهم برايشان را امكان اين شما نميكنند ، پيدا سالشان و
چنين در حضور طريق از گروهي ، مهارتهاي كه چرا سازيد ،
.ميشوند وتقويت آمده بهدست محيطهايي
را نيستند درجمع شدن ظاهر به مايل چندان كه بچههايي *
وبه كرد نفره سه دو درگروههاي حضور به تشويق ابتدا بايد
آشنا يكديگر با بازي ، شروع از قبل تا داد كافي فرصت آنها
.شوند
طريق از غيرمستقيم ، طور به را رفاقت و آشنايي اصول *
به مربوط كتب و حيوانات كتابهاي نقش ، عروسكبازي ، ايفاي
.دهيد آموزش خود فرزندان به دوستيابي ، قوانين
انساني توسعه:منبع
اراك -صالحي مينو ترجمه
اتهامات به رسيدگي دادگاه گزارش
فتح روزنامه مسئول مدير
...يدا اتهامات به رسيدگي جلسه دومين :اجتماعي گروه
باحضور ديروز فتح توقيفشده روزنامه مديرمسئول اسلامي
شعبه 1408 در خبرنگاران و منصفه هيات اعضاي از نفر هشت
.برگزارشد صارمي قاضي رياست به مطبوعات دادگاه
نيروي و پاسداران سپاه نمايندگان جلسه اين درابتداي
با اول درجلسه اسلامي مدافع وكيل ايراد بسيج مقاومت
صلاحيت عدم خصوص در مدني دادرسي آئين ماده 32 به استناد
.ندانستند وارد را شكايت طرح در نظامي نهاد دو اين
انتساب "ياسين آل زيارت هيات" نماينده طهماسبي سپس
آل هيات به روزنامه دراين ترورحجاريان عاملان
.كرد شكايت آن از و خواند كذب را ياسين
سازمان از رسمي مجوز داراي ياسين آل هيات:گفت وي
.است اسلامي تبليغات
ميگويد ، "دخمه" ما بيتالشهداي به اسلامي:گفت طهماسبي
هيات اين به داشتند دست حجاريان ترور كهدر را افرادي
.ميكند منتسب
محكوم حجاريان درترور كه افرادي پرسيد ، وي از قاضي
داشتند وتردد وآمد رفت ياسين آل هيات به آيا شدهاند
؟ يانه
بايد واسلامي مدعاست با ادعا اين اثبات:گفت طهماسبي
.كند ارائه را خود ادعاهاي ادله
نداشته حضور ياسين آل زيارت درهيات افراد اين:افزود وي
.نداشتند نيز تردد آنهيات به و
نظارت هيات رئيس منصوري سيدجواد حجتالاسلام ازوي پس
روزنامه مديرمسئول خودعليه شكايت به برانتخاباتاصفهان
صلاحيت رد از خبر دروغ به روزنامه اين:وگفت پرداخت فتح
.شد آنان ياعليه و نفع به تبليغ باعث كه داد نامزدهايي
و حقوق دانشكده علمي عضوهيات را خود كه اصلاني فيروز
شاكيان ازديگر كرد معرفي تهران سياسيدانشگاه علوم
.بود فتح شده توقيف روزنامه
درمناظره كه دراصفهان من سخنراني فتح روزنامه:گفت وي
شده مطرح اطلاعات وزيراسبق فلاحيان حجتالاسلامعلي با
.است ودروغ كذب ازمطالبخبر وبرخي كرده تحريف را بود
واجتماعي سياسي علمي ، حيثيت به خبر دراين:افزود اصلاني
آقاي براي تنبهي تا كردم شكايت من و شدهاست تعرض من
.نشود تكرار تعرضها گونه اين ديگر تا باشد اسلامي
قتلهاي درباره فتح روزنامه در من قول از:گفت وي
رده منحرف عنصر چهار روي گفتهام من كه نوشتند زنجيرهاي
من كه حالي در نيست بحثي رسيدهاند قتل به كه پائين
.است كذب و جعل خبر اين و بودم نگفته اينگونه
اتهامات به رسيدگي درمورد فتح روزنامه خبر اصلاني
كرد تكذيب را وي از نقل به قتلهايزنجيرهاي متهمان
قتلها اين بهقاتلان تعرض حق كسي كه نگفتهام من:وگفت
.ندارد را
كيهان بهروزنامه وي انتساب درمورد فتح روزنامه خبر وي
.كرد عنوان "وپرت چرت" و "اراجيف" را ازفلاحيان طرفداري و
به اقدام من ، جوابيه چاپ جاي به روزنامه اين:افزود وي
قتلهاي سياه جعبه از رمزگشايي" عنوان با مقالهاي چاپ
كشتهشدگان من از نقل به آن در كه كرد "زنجيرهاي
حالي در كردند معرفي "مهدورالدم" را زنجيرهاي قتلهاي
آن به دادگاه شايد البته بودم نگفته چيزي چنين من كه
.بودند لازمالقتل كشتهشدگان از برخي كه برسد
شريعتمداري حسين اتهامات از دفاع ازصحبتهايش بخشي در وي
عنوان به را كيهان روزنامه مديرمسئول
.دانست خود براي الصالحات باقيات
حسين از صارمي قاضي شاكيان ، ازسوي شكايت اعلام از پس
روزنامه مسئول مدير اسلامي يدالله وكيلمدافع آبادي
.كند دفاع مطروحه شكايات از خواست فتح شده توقيف
رفع درمورد بود قرار دكتراصلاني آقاي:گفت آبادي حسين
صحبت جا وهمه وغرب ازشرق ولي كند منصحبت حقوقي ابهام
.خواهمكرد دفاع طورمختصر به من كردولي
دراين كه انتظامي نيروي اطلاعات حفاظت درشكايات:گفت وي
مهمتراست كدام "آمر يا ضارب" مقاله از قرائتنشد جلسه
.است شده شكايت
شكايت در نقدي سردار پرونده به مقاله دراين:افزود وي
شده اشاره ترورحجاريان همچنين و شهرداريتهران مسئولان
و محاكمه دادگاه يك در نقدي سردار است مسلم آنچه و است
شده تاييد تجديدنظرنيز دردادگاه صادره وحكم شده محكوم
.است
و ندانست وارد را انتظامي نيروي اطلاعات حفاظت شكايت وي
.كرد رد را آن
:گفت سپاه شكايت درمورد فتح روزنامه مدافع وكيل
از يكي كه است شده وگفته بوده سپاه تمجيداز سرتاسرمقاله
واين است سپاه پائين رده افراد از حجاريان ترور عاملان
زير نويسنده ، منظور و ندارد ارتباطي سپاه اصل به موضوع
.است نبوده سپاه تضعيف يا و بردن سئوال
عسگر سعيد:گفت ياسين آل هيات شكايت درخصوص وي
انقلاب دادگاه درشعبه 32 ترورحجاريان وديگرمتهمان
خواص ماهنامه ودر داشتند وآمد رفت دخمه به كه گفتهاند
يكي حتي و داشتند فعاليت ميشود منتشر دخمه ازسوي كه
امروز ، آفتاب روزنامه با درمصاحبهاي عسگر سعيد ازبستگان
را مسلميه مراسم و چهارشنبه شبهاي دخمهدر به وي تردد
.است كرده تاييد
برانتخابات نظارت هيات شكايت درخصوص سپس حسينآبادي
مطلب اصل به هيات اين:گفت و دفاعپرداخت به اصفهان
افراد از خبرليستي دراين است ، نكرده توجه روزنامه
آنان از برخي دارد احتمال كه شده چاپ شده ردصلاحيت
.است شده داده اصلاحيه وسپس اشتباهباشد
اشتباهات واين دارد فرق اشتباه با دروغ:گفت حسينآبادي
.است شده اصلاح شمارههايبعدي در
ساعت نيم مدت به دقيقه درساعت 12و 15 دادگاه رئيس صارمي
.كرد تعطيل را دادگاه تنفس عنواناعلام به
تنفس وقت اتمام از پس كه داد گزارش ايرنا قضائي خبرنگار
منصفه هيات اعضاي از تعدادي حضور عدم بهعلت جلسه اين
.نشد برگزار آن ، اعضاي نرسيدن حدنصاب وبه
يدالله اتهامات به رسيدگي بعدي جلسه گزارش اين براساس
دوشنبه 14 به فتح شده توقيف روزنامه مديرمسئول اسلامي
.شد موكول ماه آبان
سليقهها تاثير تحت نبايد زنان مسائل
گيرد قرار
:گفت زنان امور در جمهور رئيس مشاور :اجتماعي گروه
گوناگون ، سلايق تحتتاثير نبايد زنان به مربوط موضوعات
همانند آن به بايد بلكه شود تغييرات دستخوش
.شود توجه اقتصادي و فرهنگي مسايلاجتماعي ،
امور كميسيونهاي دبيران با ديدار در شجاعي ، زهرا
كشور بودجهريزي نظام در امسال:كشورافزود كل بانوان
منظور به ازبودجه رديفي و آمده وجود به اصلاحاتي
.است شده لحاظ زنان به مربوط برنامههاي و فعاليتها
توسط بودجه اين:كرد تصريح زنان مشاركت امور مركز رئيس
.ميشود هزينه اجرايي دستگاههايمختلف
مسايل براي شده گرفته درنظر بودجه از:داشت اظهار وي
تعلق بانوان امور كميسيونهاي به ميليونتومان زنان ، 600
محروميت و جمعيت ، وسعت نسبت به آن توزيع كه ميگيرد
.ميگيرد صورت استانها
است شاخصي غيردولتي سازمانهاي تقويت:كرد اضافه شجاعي
مشاركت امور مركز و ميدهد افزايش زنانرا مشاركت كه
اين تقويت ماليو كمكهاي آمادهسازي ، جهت در زنان
.است گرفته نظر در را حمايتهايي سازمانها ،
سوم برنامه قانون ماده 70 زنان ، مشاركت امور مركز رئيس
براي چشمگيري موفقيت را هزينه درآمد يعنينظام توسعه
.دانست سراسركشور بانوان امور كميسيونهاي
اصفهان سپه بانك در سرقت و قتل
جريان در اصفهان در ديروز صبح :همشهري خبرنگار -اصفهان
و رسيد قتل به سپه بانك شعبه يك رئيس مسلحانه سرقت يك
خبرنگار گزارش به.رفت سرقت به ريال ميليون مبلغ 10
خرم خيابان در صبح ساعت 10 مقارن سرقت و قتل اين همشهري
.شدند متواري سرقت ارتكاب از پس سارق و 3 داد رخ شهر اين
اصابت با اخروي سيدرضا ناجوانمردانه عمل اين جريان در
.شد كشته سارقين گلوله
|