سنتهايش و بلوچ
زمين ايران اقوام سنتي و فرهنگي پيشينه از آگاهي :درآمد
ساكن اقوام واقع در.است ملي فرهنگ شناخت راههاي از يكي
از پيش حتي و دور بسيار دورانهاي از ايران پهنه در
گسترش و درپيدايي منطقه ، اين به آرياييها درآمدن
اين بيگمان بودند ، كوشيده درخشاني فرهنگهاي و تمدنها
.ميبردند بسر ژرف فرهنگي تعامل يك در هم كنار در اقوام
شكل را ايران فرهنگ از بخشي ايران ساكن اقوام از يك هر
از ماندگار نقشي ايران تمدن غناي و درباروري و ميدهند
.نهادهاند برجاي خود
كهن و ديرپا اقوام از بلوچ قوم ايراني ، اقوام ميان در
بومي فرهنگ و آيينها رسوم ، و آداب داراي كه است ايراني
از ميتواند قومي فرهنگهاي در پژوهش.است خود ويژه
گيرد ، صورت فرهنگي مردمشناسي و انسانشناسي ديدگاههاي
پژوهشگاههاي تاسيس قالب در ايران در است شايسته كه امري
كه مطلبي.شود پرداخته آن به شناسي مردم يا انسانشناسي
قوم ويژگيهاي درباره كوتاه است پژوهشي ميآيد پي از
. ايران بلوچهاي آييني و زبانشناختي شناختي ،
كنگرهاي تابستان 79 ، در سوئد ي"اپسالا" دانشگاه
به كه كنگره اين در.كرد برگزار بلوچي ادب و زبان پيرامون
توسعه به علاقهمند سوئدي يك جهاني كارينا خانم ابتكار
شد ، برگزار مذكور دانشگاه هزينه به و بلوچي فرهنگ و زبان
جمهوري از بلوچ شعراي و نويسندگان اديبان ، از تن دهها
فارس ، خليج حوزه آمريكا ، و اروپا پاكستان ، ايران ، اسلامي
بحثها ، ميان در.داشتند شركت مركزي آسياي و افغانستان
اهميت.بود برخوردار خاصي اهميت از بلوچي رسمالخط موضوع
بلوچ نويسندگان ميان در كه است آن در بهخصوص موضوع اين
به توجه با نويسندهاي هر و ندارد وجود واحدي رسمالخط
كشوري و محيطي شرايط تاثير تحت احيانا و خود خاص سليقه
كتابت و خط زبان ، با مرتبط رسمالخط ميكند زندگي كه
سهلتر خود انديشههاي و افكار بيان براي را كشور همان
وجود بلوچي رسمالخط در پراكندگي نوعي بنابراينمييابد
سوئد در اپسالا دانشگاه و جهاني كارينا خانم قصد دارد ،
بيابند قبولي قابل و استاندارد رسمالخط كه است بوده آن
اما.گيرد قرار موردپذيرش بلوچ نويسندگان طرف از كه
از يكي كه ميشود هدايت طرف اين به بحثها جهتگيري وقتي
و است عربي -فارسي حروف بلوچي استاندارد رسمالخط مشكلات
ميشود ، لاتين حروف جايگزيني پيشنهاد مشكل اين حل براي
مطامع از خارج پيشنهادي چنين آيا.بود نگران قدري بايد
اين در واقعبينانهاي جمعبندي به هنوز من است؟ سياسي
روزنامه در وكيليان آقاي مطلب كه بودم نرسيده خصوص
شيرازي انجوي ياد زنده يادبود مناسبت به را همشهري
به ناخودآگاه.خواندم را آن كنجكاوي سر از و كردم مشاهده
دانشگاه در بلوچي زبان رسمالخط درباره پيشنهادمطرح ياد
كجا ما آزاردهندهكه سوال اين و افتادم سوئد اپسالاي
مدت طي كه فرهنگي موسسه يك وقتي كجا؟ آنها و ميرويم
نويسنده كه طور آن و گرفته شكل سيسالهاي طولاني زمان
از گرانبها گنجينهاي است داده توضيح همشهري روزنامه
روبهرو سرنوشتي چنين اين با است ايران مردم ملي فرهنگ
عنوان به بلوچ فرهنگ پاره كه اين از داشتن انتظار است ،
توجه مورد افتاده دور و منزوي و مطرح كمتر قومي اقليت يك
ملي فرهنگ آيا ولي.است بيهوده انتظاري طبعا گيرد ، قرار
نميسازند؟ پراكنده فرهنگهاي پاره همين را ايرانيان همه
برگزاري هزينه سوئد اپسالاي دانشگاه كه است چگونه
قوم همين رسمالخط كردن استاندارد براي را كنگرهاي
و گوشه از را نفر دهها و ميكند تقبل ايراني پراكنده
را آنها اسكان و آمد و رفت هزينه ميكند ، جمع جهان كنار
فرهنگي گنجينههاي با ما ولي ميپردازد هتلها بهترين در
. ميكنيم برخورد اينگونه مليمان و
نهادي يا و سازماني يا فرد هيچ كه است اينجا تاسف جاي
-اسلامي هويت و ايراني ملي هويت. نميداند مسئول را خود
بيمهري مورد كه ازآن بخشي هر.تفكيكناپذيرند ايراني
وقتي.گرفت خواهد قرار تاثير تحت آن ديگر بخش گيرد ، قرار
دست به ما آيا ميكنيم برخورد اينگونه ملي فرهنگ با ما
آيا ندادهايم؟ قرار ديگران اختيار در را فرصتها خودمان
تلاش در كه بخواهيم اپسالا دانشگاه توانيماز مي ما
درنظر را ما ملاحظات بلوچي ، رسمالخط كردن استاندارد
زبان با فرهنگش و زبان و است ايراني قوم يك بلوچ بگيرد؟
.است عجين ايراني فرهنگ و
آن سازنده فرهنگهاي پاره تقويت بدون ملي فرهنگ تقويت
ضرورت تنها نه بنابراينبود خواهد محال و دشوار امري
كه ايران مردم فرهنگ مركز نظير فرهنگي مراكز توسعه و حفظ
بوجود سالها طي همفكرانش و شيرازي انجوي ياد زنده
ويژه فرهنگي مراكز ايجاد بلكه دارد ، وجود آوردهاند
قرار كار دستور در بايد نيز ايراني اقوام بومي فرهنگهاي
ايران اسلامي جمهوري در نهادي بايد عليالقاعدهگيرد
حياتي و مهم امر چنين متولي بتواند كه باشد داشته وجود
اين.است وابسته آن به ايرانيان ملي فرهنگ بقاي كه باشد
بايد دولتي غير يا و دولتي نهاد يا و دستگاه كدام كه
كافي وحدتنظر است ممكن باشد مهمي امر چنين عهدهدار
و صداوسيما ارشاد ، وزارت دانشگاهها ، .باشد نداشته وجود
و حفظ به خود سهم به ميتواند ديگر فرهنگي دستگاه هر يا
وجود ترديدي حال اين با.كند كمك بومي فرهنگهاي اشاعه
دارد وجود بالاتري سطوح در تصميمگيري به نياز كه ندارد
صورت خصوص اين در متمركزي سياستگذاري كه هست نياز و
غياب در كه داشت نبايد ترديد صورت اين غير در.بگيرد
.گرفت خواهند دست به را عمل ابتكار ديگر كشورهاي ايران
دست از را عمل ابتكار سوئد در اپسالا دانشگاه كه همچنان
و تحقيق كار و است كرده خارج بلوچستان و سيستان دانشگاه
پيش به را بلوچي زبان رسمالخط و زبان كردن استاندارد
سياسي اهداف شود تصور اگر كه است انگاري ساده ميبرد ،
تدريج به و ميكند استفاده ما غفلت از دنيا.ندارند وجود
انتقال كشور از خارج به دارد ايران ملي فرهنگي مركزيت
.مييابد
فرهنگ مسائل طرح كه است ملاحظات اينگونه به توجه با
ملي مشاركت جلب منظور به را ايراني قوميتهاي
شناخت چه هر كه باوريم براين و ميدانيم اجتنابناپذير
و ملي وحدت باشد ، قويتر و بيشتر يكديگر از ايرانيان
نظام سود به نهايت در اين و ميشود تقويت ملي همدلي
.بود خواهد ما اسلامي
كمتر همه از بلوچ قوميت ايراني اقوام ميان در شك بدون
تاريخي -سياسي عوامل شناختگي ، كمتر اين.است شده شناخته
را شناختگي كمتر اين هرگاه.دارد را خود خاص اجتماعي و
نظر در ايراني جامعه در بلوچ از مخدوش اطلاعات كنار در
و سيستان استان از عمومي تصور كه گفت ميتوان بگيريم ،
.است خورده پيوند مخدر مواد قاچاق با آن مردم و بلوچستان
با همسايگياش دليل به سيستاني و بلوچ كه است جفايي اين
مخدر مواد كننده توليد مهمترين عنوان به افغانستان
خصلتهاي چه داراي كيست؟ بلوچ اما.كند تحمل ميبايد
و زباني پيوندهاي ميزند؟ حرف زباني چه با است؟ فرهنگي
تلاش كه است بحثي هست؟ چه ايرانيان ساير با نژادياش
كه واقعيت اين شدن روشن درجهت مختصر خيلي بطور ميشود
با زباني و نژادي تاريخي ، پيوندهاي و است ايراني بلوچ
آن براي تنها.شود پرداخته آن به دارد ايراني اقوام ساير
را آن بايد شناخت بتوان درستي به را ايراني بلوچ كه
ساكن بلوچ آيا كه خصوص دراين.كرد نگاه تاريخياش دربستر
نام به آن از اكنون كه است بوده منطقهاي بومي و تاريخي
و دارد وجود زيادي بحثهاي نه يا و ميشود ياد بلوچستان
تاريخي اسناد به اتكاي با و مستند بطور نميتوان هنوز
يك امااست شده بلوچستان وارد زماني چه از بلوچ كه گفت
منطقه بلوچ ، اقوام ورود از قبل كه اين آن و است مسلم امر
از اقوامي كه است آن قويتر ظن و بوده مسكوني
در شده كشف آثار.داشتهاند سكونت آن در هند دراويديهاي
چنين باستانشناسان وسيله به پاكستان بلوچستان منطقه
است مسلم تاريخي لحاظ به نيز.ميكند تقويت را برداشتي
مهاجرت جريان در و هستند آريايي نژاد از بلوچها كه
مشخصات.شدهاند منطقه وارد ايران فلات به آرياييها
كردها ، نظير نژادآريايي ايراني اقوام ساير با آنها ظاهري
.است يكسان تاجيكها و فارسها لرها ،
نظريات بلوچ قوم تاريخي منشا مورد در وجود اين با
در "هتورام لاله بهادر رائي" است شده مطرح متفاوتتري
بلوچي شعر يك به استناد با ديگري برداشت بلوچستان تاريخ
از حمزه امير نسل از بلوچها برداشت اين طبق.دارد
(ع)امامحسن" امامين حكومت هنگام به كه هستند قريش خاندان
جا آن ودر كردند كوچ حلب به مدينه از "(ع)امامحسين و
به يزيد با اختلاف پي در و ماندند (ع)امامحسين شهادت تا
نويسنده نظر از.كردند مهاجرت بلوچستان و وسيستان كرمان
انگليس تسلط تحت هند كارگزاران از خود كه بلوچستان تاريخ
زبان در بلوص آن معرب يا بلوچ لفظ است ، بوده بلوچستان در
اختصاص و است عام لفظ يك و نشين باديه معناي به حلب مردم
بلوچها كه ندارد وجود شك اين در اما.ندارد قوم يك به
غير نويسنده كه است آن واقعيت ولي بودهاند ، امامين مريد
بلوچي زبان در و است جلالخان به منتسب كه شعر يك از
به بتوان كه است نياورده ديگري تاريخي سند هيچ دارد وجود
:ميشود شروع طور اين شعر.كرد استناد آن
است ثابت ما ايمان و دين و هستيم علي مريد ما
است ما نصيب افتخار اين و هستيم حمزه فرزندان
داشتهايم سرجنگ يزيد با و آمدهايم حلب منطقه از
است ما منزل سيستان و بمپور كربلا ،
است ميرجلالخان ما طايفه چهار و چهل قوم بزرگ
مطرح را ادعايي چنين بلوچي شعر اين كه حالي عين در
تاييد را آن كه ندارد وجود تاريخي سند هيچ ولي ميكند
جد كه اين آن و كرد مطرح راميتوان احتمال يك فقط.كند
خان ميرجلال هستند طايفه دو كه رندولاشاري خاندان اعلاي
است ، كرده قريش خاندان به منتسب را خود بهدلايلي و بوده
(ع)حسين امام به رندولاشار گرايش كه ميشود داده احتمال
كه است آن ديگر احتمال يك.نباشد بيتاثير ادعا اين در
در و كرده مهاجرت بلوچستان به ازاعراب خانداني است ممكن
خاندان همين تاريخي ذهنيت و باشد شده حل بوميان در اينجا
برداشتي چنين آنچه.باشد يافته انعكاس بلوچ شعر در
در متفاوت نژادهاي با اقوام وجود ميكند راتقويت
قاره از برده صورت به كه سياهپوست تيره.است بلوچستان
و جنوبي قسمتهاي در و شدهاند بلوچستان وارد افريقا
سعيدي يا بليدهاي تيره يا و دارند وجود بلوچستان سواحل
بلوچستان تاريخ از مقطعي در حاكم خاندانهاي از كه
توجه مورد ميتواند هستند اعراب اعقاب از و بودهاند
متفرق خاندانهاي گونه اين حال هر در ولي گيرد ، قرار
فرهنگ و زبان شدهاندو جذب بلوچ فرهنگ در زمان بهمرور
لاله رائيبهادر" ادعاي بنابراين.گرفتهاند را بلوچ
وجود كه چند هر ميرسد ، نظر به نادرست اساس از "هتورام
دوران در اعزامي حكومتگران سلك در اعراب از تيرههائي
بلوچستان در و است انكار غيرقابل ايران بر اعراب تسلط
بلوچ اما باشند ، داشته وجود است ممكن تيرههائي چنين نيز
زبانش و است آريايي نژاد از روشنتر تاريخي دلايل به
ايراني اقوام ساير گويشهاي و زبان با نزديك پيوندهايي
به خزر درياي سواحل از قوي احتمال به و دارد نژاد آريايي
.كردهاند مهاجرت بلوچستان و سيستان منطقه سپس و كرمان
پنجاب و سند حوالي تا كه است مهاجرت همين ادامه در بلوچ
هم هنوز بلوچ سيرمهاجرت اين از گذشته.است رسيده پاكستان
امارات فارس ، خليج حوزه طرف به همچنان و است نشده متوقف
تا و است يافته ادامه عمان و مسقط سلطاننشين و عرب
به.است شده كشيده افريقا قاره در تانزانيا و اوگاندا
ميكنيم ، منظور بلوچي فرهنگ صحبتاز ما وقتي كه طوري
تاريخي سياسيو عوامل تاثير تحت كه است بلوچ اقوام تمامي
حوزه در بلوچ اقوام و شدهاند پراكنده مختلف مناطق در
.ميشوند شامل را آنها از كوچكي بخش تنها ايران سياسي
و كم بسيار اطلاعات ، كه گفت بايد بلوچي زبان مورد در اما
از يكي بلوچي زبان كه است مشخص قدر همين.است ناقص
به آن ريشههاي و ساختار.است ايراني زبانهاي تيرههاي
خود تحقيقات در "مري شيرمحمد".است نزديك ميانه پهلوي
تخت كتيبههاي در را آن قرابتهاي بلوچي زبان پيرامون
ادعا و يافته هخامنشيان دوران نوشتههاي سنگ و جمشيد
كنوني زبان در مصطلح واژههاي و لغات از بسياري كه كرده
.دارند وجود عينا كتيبهها در بلوچي
:ميشود تقسيم شعبه دو به بلوچي زبان
/سرحدي/شمالي بلوچي -1
/مكراني /جنوبي بلوچي -2
بلوچي زبان بلوچي ، واژه ذيل در معين فرهنگ مقدمه در
و غربي بلوچي شعبه دو به و شده دانسته متعددي شعب داراي
و سرحدي بلوچي همان منظور كه است شده اشاره شرقي بلوچي
:است آمده كوتاه بحث اين ادامه دراست مكراني بلوچي
از بعضي در همچنين و بلوچستان از قسمتي در زبان اين"
بر علاوه بلوچستان در.است رايج شوروي تركمنستان نواحي
از كه است متداول براهوئي نام به نيز ديگري زبان بلوچي
از قبل هندوستان بوميان زبان يعني "دراويد" زبانهاي جمله
غربي زبانهاي گروه از اصلا بلوچي.است آريايي قوم نفوذ
ولي.كردهاند كوچ جنوب به شمال از ظاهرا بلوچها و است
از بعضي ايراني شرقي زبانهاي با مجاورت علت به بلوچي
گوند(Gess) گس مانند است كرده اقتباس را آنها عوامل
تنها را آنها نظاير كه جامه -(God) گد -كوتاه -(Govand)
بعضي بلوچي همچنينميتوانيافت ايران شرقي درزبانهاي
بلوچي زبان.است كرده اقتباس را سندي و براهوئي لغات از
بلوچي و غربي بلوچي آنها مهمترين كه دارد مختلف لهجههاي
هم روي اما دارد فرعي تقسيمات يكنيز هر كه است شرقي
اين ميان تفاوت يكديگر با بلوچ قبايل ارتباط علت به رفته
".نيست زياد لهجهها
دارد ادامه
ملازهي محمد پير
|