بيلهسوار ابتدايي مدارس آنفلوآنزا ،
كرد تعطيل را بانه و خلخال
است زندگي مهم فصل تفاهم ،
نيست تلخ چندان زندگي
هراز محور در بهمن سقوط خطر
است ناپذير برگشت اصلاحات :بورقاني
خوردن كتك :مجلس اصل 90 كميسيون مخبر
دارد صحت گنجي
از صفري لطيف و باقي شمسالواعظين ، شكايت
مرتضوي قاضي
نشد تشكيل مطبوعات بر نظارت هيات جلسه
بيلهسوار ابتدايي مدارس آنفلوآنزا ،
كرد تعطيل را بانه و خلخال
درشهرستانهاي آنفلوآنزا بيماري گسترش :اجتماعي گروه
.شد ابتدائي مدارس تعطيلي بانهموجب و خلخال ، بيلهسوار
خلخال و بيلهسوار شهرستانهاي از ما خبرنگاران گزارش به
كارشناسان پيشنهاد با بيماري اين گسترش از جلوگيري براي
مدت به شهرستان دو اين ابتدائي مدارس مناطق ، اين بهداشت
پرورش و آموزش اداره سوي از جاري هفته پايان تا روز 3
.شد اعلام تعطيل
كردستان استان در نيز بانه مرزي شهرستان ابتدايي مدارس
چهار مدت به آنفلوآنزا ، شيوعبيماري بهدليل ديروز از
.شد تعطيل روز
درحال:گفت ديروز بانه شهرستان بهداشت مركز رئيس
اين ابتدايي مدارس ازدانشآموزان حاضرحدود 20درصد
.هستند مبتلا آنفلوآنزا به شهرستان
بهداشتي ، شاخصهاي براساس:افزود اسماعيلپور محمد دكتر
مدارس بيماري ، به دانشآموزان از پنجدرصد ابتلاء با
بين در بيماري اين شيوع علت وي ، .شوند تعطيل بايد
تراكم بدني ، ضعفمقاومت را ، ابتدايي مقطع دانشآموزان
بيماري ويروس انتقال و ابتدايي مقطع كلاسهاي بيشتر
ابتدايي مدارس تعطيلي:افزود وي.كرد اعلام تنفس ازراه
و آموزش موافقت بهداشتو مركز پيشنهاد به بانه شهرستان
اظهار اسماعيلپور ، .است گرفته انجام شهرستان اين پرورش
كاهش يا قطع موجب مدارس تعطيلي كه كرد اميدواري
.شود بانه شهرستان در بيماريآنفلوانزا
است زندگي مهم فصل تفاهم ،
روانشناس غفاري مسعود دكتر با گفتوگو
جانب از مقبوليت نوع يك به نياز جمعي هر در حضور ;اشاره
ايجاد تفاهم واسطه به تنها مقبوليت اين و دارد ديگران
و دارد عميق و گسترده بسيار معنايي تفاهم كلمه.ميشود
در منظور همين به.ميشود شامل را بسياري مجموعههاي زير
هيات عضو و روانشناس غفاري مسعود دكتر" با گفتوگويي
"طباطبايي علامه دانشگاه باليني روانشناسي گروه علمي
ذيل در استكه گرفته قرار بررسي موضوعمورد اين
:ميخوانيد
و تفاهم از كه مختلفي تعابير و چيست تفاهم واژه مفهوم *
است؟ صورت چند به دارد وجود مختلف جوامع در ديگري درك
تعبير داراي آشنايي درد و همدلي تفاهم ، با متقابل درك -
در آن نقش لحاظ به مطلب اين اهميت.است همساني وتعريف
ميگردد باز دور گذشتههاي به مرزي بين روابط بهينهسازي
:است داشته توجه آن به نيز مولانا ميبينيم چنانچه
همزبان تركي و هندو بسا اي
بيگانگان چون ترك دو بسا اي
است روشنگر زبان تفسير گرچه
است بهتر همزباني از همدلي
ميباشيم نادرست درك از مولانا آزردگي شاهد گاهي حتي و
"درست فهم حسرت اندر مردم":گفتهاند كه آنگونه
قالب در تفاهم مطلب به توجه غربي روانشناسي در
دردآشنايي ، برميگرددبه معني به( ايمپاتي) "EMPATHY"*
دختر سررفتگي حوصله رفع براي كه انگليسي خانم يك تجربه
كودك در باز ولي ميبرد بزرگ فروشگاههاي به را او كوچكش ،
ديدن با دخترش اينكه از و ميديد ناآرامي احساس خود
است بيحوصله درخشان و رنگين كالاهاي و اشياء اينهمه
فروشگاه در گشتزني هنگام روز يك اينكه تا ميشد ، عصباني
شده خم كه آنگاه و شد باز پوتيناش بند دخترش ، بههمراه
و قد هم كه حالت آن در ببندد ، را پوتين بند تا بود
پايه تنها قد آن با او كه شد متوجه بود شده دخترش اندازه
منظره هيچ و است ميديده آن روي اشياء جاي به را ميزها
بيشتر حوصلهاش كه است طبيعي پس نميكند مشاهده را جالبي
اين از بعد.بود بيهوده نيز مادر عصبانيت و باشد سررفته
كودك ميآمد فروشگاه به هرگاه كه بود "آشنايي درد" احساس
اشياء و كالاها مشاهده با كودك و ميگرفت بغل به را خود
.ميشد ساكت
دخالت ديگران از جانبه همه دردرك عواملي چه شما نظر به *
دارند؟
:جمله از دارد وجود مختلفي عوامل -
تا 60 40) ميانسالان از كمتر كهنسالان و كودكان:سن -1
.برخوردارند توانايي اين از (سالگي
زنانه و مردانه شناختي ذهن دنياي كه آنجايي از:جنس -2
شناخت جنس هر طبيعي طور به هستند ، تفاوتهايي داراي هم با
.باشند داشته خود جنس هم از ميتوانند بهتري داوري و
تجربه علت به متاهل افراد بيترديد:تاهل و تجرد -3
ادراك ميتوانند متاهلين از هم و مجردين از هم دوگانه ،
درست درك از مجردين كه صورتي درباشند داشته درستتري
.ناتوانند متاهلين
فرزند بارداري ، بودن ، مطلقه قبيل از ديگري خرد عوامل
گونه اين همه به تحصيلاتكه و بيكاري بازنشستگي ، داشتن ،
بر.داد نام ويژه موقعيتهاي ميتوان خصوصيات و ويژگيها
كسي يعني ميگيرد صورت بهتري ادراك شخصي ، تجربه مبناي
را موقعيتها گونه اين كه ميدهد انجام را بهتري درك
.باشد گذرانده
و زن فرزندان ، و والدين رابطه در نقشي چه درست ادراك *
ميكند؟ ايفا جامعه افراد و شوهر
ميتوانند كمتر كه است اين مادرها و پدر گرفتاريهاي از -
زبان يا و كنند برقرار مناسب ارتباط خود فرزندان با
مادرها و پدر كه است سبب آن به اين و باشند داشته مشتركي
موقعيت ، سن ، پايه بر خود ، فرزندان با گفتوگو هنگام به
درك كه صورتي در ميكنند برخورد خود تجربههاي و تحصيل
و پدر كه ميشود ميسر آنگاه فرزندان ، يا كودكان از مناسب
گونهاي به كنند احساس خود فرزندان درموقعيت را خود مادر
نوجوان 12 ، 13 براي دوچرخه يك داشتن مثلا دريابند كه
براي دوچرخه داشتن از مادرش و پدر كه خطري احساس با ساله
.است متفاوت بسيار دارند فرزندشان
براي ميشود پيشنهاد كاربردي برخورد يك در اين بنابر
فاصله يك در تا بكوشيم كس ، هر از واقعي به نزديك درك
به يعني كنيم احساس او جاي را خود مدت كوتاه زماني
پي است درگير آن با جانبه همه فرد آن كه موقعيتهايي
.دارد ريشهاي چنين نيز شوهر و زن اختلافات.ببريم
هستند درماني خانواده در متخصص كه روانشناساني بررسيهاي
از ناشي خانوادگي اختلافات بيشتر كه است امر اين گوياي
آنان.است يكديگر به نسبت مرد و زن برداشتهاي سوء
دور بار يك ماهي كم دست خانوادهها كه ميكنند پيشنهاد
انتقادات ، منفي ، و مثبت برداشتهاي و شده جمع هم
آورده زبان به دارند هم به نسبت كه را..و حسنجوييها
مشكلات حل هدف با دوستانه و صميمي فضاي در البته)
.شود بهتر روز به روز فردي بين روابط تا (خانوادگي
به را خود شوهرش و شوهرش جاي به را خود زني واقعا اگر
او مشكلات و مسائل و دهد قرار ذهني گونهاي به همسرش جاي
بشناسد را او گرفتاريهاي و كاستيها كرده ، درك را
نوعي و گشته آسانتر آن ادامه و آنها ارتباط برقراري
خود استاد گاه هر و ميآيد بوجود زناشويي و زندگي تفاهم
احساس استاد جاي به را خود دانشجو و دانشجو جاي به را
خود مادر و پدر گاه هر و ميشود ايجاد آموزشي تفاهم كند
مادر و پدر جاي را خود فرزند و فرزندانشان جاي به را
خود مردم اگر و ميآيد بوجود خانوادگي تفاهم كند احساس
آن در كنند احساس مردم جاي را خود حكومت و دولت جاي را
.ميآيد بوجود مملكتي تفاهم نوعي صورت
و است اساسي چه بر يكديگر از افراد تلقي طرز و برداشت *
دارد؟ ميان اين در نقشي چه انعطافپذيري
و ذهنيت و خود برداشتهاي پايه بر و پيوسته كسي هر -
.ميكند ارزيابي را ديگران واكنش و كنش و رفتار خود شناخت
گيرد صورت بايستي كاربردي لحاظ به كه كاري ميان اين در
شناخت پايه بر افراد جانبه همه درك از بود خواهد عبارت
آنان ، حساسيتهاي آنها ، ضعف و قوت و منفي و مثبت نقاط
چنين بدون كه ناگوار و تجربههايگوارا آنها ، ديدگي آسيب
.بود خواهد نادرست ديگران از ما برداشت شيوهاي
موارد بيشتر در مردم بيشتر كه است اهميت حائز مطلب اين
يا و ميشناسند كه ميدهند انجام را كاري درستترين
نظر از را نادرستي كار كسي اگر پس.بدهند ميتوانندانجام
موقعيت آن در كار آن كه است اين خودش گمان دهد ، انجام ما
ديگران رفتار نظر از نيز ما بدانيم است لازم.است بهترين
نگرشها ، ارزشها ، پايه بر خود پيرامون رويدادهاي يا
برداشتي خودمان منفي و مثبت سوگيريهاي حتي و باورها
ما ارزيابي اندازهگيري ابزار معناكه بدين داريم اختصاصي
از صورتعاري آن در كه بوده شخصي كاملا ديگران رفتار از
به ضروري نكته يك ذكر.بود نخواهد اشتباه از بري و خطا
.است انعطافپذيري مساله وآن ميرسد نظر
ميتواندجزو پذيري انعطاف افراد ، بين در زندگي براي
بين سازگاري در آن تبلور كه شود محسوب ابزار كارآمدترين
از ما برداشتهاي در موثري نقش و نمايانميگردد فردي
فرصتطلب فردي طرفمقابل كه مواردي در البته دارد ديگران
بشود او استفاده سوء موجب ما نرمش و باشد سودجو و
خواسته مقابل در بايد بلكه ندارد معنايي گذشت دراينصورت
كه ميكند ايجاب گاهي اجتماعي زندگي اما كرد مقاومت فرد
.كنيم عمل "انداز دجله در و ميكن نيكي تو" ضربالمثل طبق
ابزاري چه تفاهم با توام و سالم ارتباط يك ايجاد براي *
داريم؟ نياز
به ما انساني بين فعاليت گونه هر براي كه كرد اذعان بايد
بابت اين از كه كسي و داريم نياز رواني بهداشت و تندرستي
روشن.است ناتوان ارتباطي چنين ايجاد از باشد داشته مشكل
هيجانهاي و عواطف احساس ، انديشه ، از كه هنگامي تا است
با ديگران با تفاهم ايجاد در نباشيم ، برخوردار سالمي
روابط داشتن براي دليل همين به بود خواهيم روبهرو مشكل
فردي بين تفاهم آن راس در كه ديگران با سازگارانه
.داريم نياز كافي رواني سلامت به قراردارد
بي فردي را خود كدام هر كه است اين در انسانها گرفتاري
(آنها پرمشكلترين حتي) و ميدانند سازگار و بهنجار مشكل ،
است بهتر.بيخبرند خود گرفتاريهاي و رواني گيرهاي از
ديگران آموزگار و قيم ما كه كنيم توجه مطلب اين به
متوجه اول درجه در بايستي ما مسئوليت بزرگتريننيستيم
تكنيكهاي و روشها از استفاده با يعني باشد خودمان
و شده آشنا خودمان واكنشي و كنشي ايرادهاي با و خودشناسي
.بكوشيم آن سازي برطرف در متخصصين ياري با
درك و انساني درست ارتباطات ايجاد براي ديگر سويي از
بدون بدانيم بايد ضمنا.داريم آموزش به احتياج منطقي
بخش ثمر همزيستي يكديگر ، از سالم و درست نسبي درك
رواني سلامت به مطلب اين.است نيافتني دست بينانسانها
.دارد بستگي آگاهيمان و دانش خودمان ، از درست شناخت ما ،
صرف نيازمند مناسب بهرهوري به دستيابي كه است دانستني
.است خستگي پذيرش و جسماني توان و هزينه و وقت
براي اصلا و است موثر چقدر تفاهم ايجاد در انتقاد نقش *
كنيم؟ بايد كار چه انتقادپذيري روحيه داشتن
يعني منتقد شخص به دارد بستگي مختلفي مسائل به انتقاد -
نزديكي فرد به انتقاد از قبل نباشد ، ذينفع خيلي اينكه
انتقاد و شنونده براي او نيت حسن و باشد كرده پيدا عاطفي
معناي به ايران در انتقاد متاسفانه.باشد محرز شونده
هرگاه.نباشد چنين ميتواند كه حالي استدر جنگ آغاز
به اولا بايد ميشنوند انتقاداتي ديگران از افراد
از زيادي دفعات تعداد به اگر يعني كنند توجه آن فراواني
فراواني و باشند كرده گوشزد او به را مورد آن اطرافيان
را ذهنيتي چنين دوما بياورد ، ايمان آن صحت به باشد بالا
.شوند جويا را آن دليل و كنند سوال منتقد از يعني او از
كه ميپرسم او از حسودم كه ميگويد من به فردي اگر مثلا
سوال را آن موارد و چيست قضاوتي چنين براي او دليل
موضوع به عصبانيت و خشم جاي به كه اين ديگر.ميكنم
با بتوانيم و بوده درست انتقاد بسا چهكنيم فكر انتقاد
.دهيم افزايش را خود رفتاري جذابيت آن ساختن دگرگون
ميكنيد؟ پيشنهاد تفاهم به رسيدن براي را راههايي چه *
و تفاهم به دستيابي براي زمينه اين در عملي پيشنهادهاي
:منجمله دارد وجود متعددي نزديكي و همدلي
و جا به منطقي ، توقعات و انتظارات درخواستها ، داشتن -1
.ديگري توان با متناسب و بهنجار
.ديگران مالكيتهاي به احترام -2
و درك براي خودمان رواني و عصبي ظرفيت و تحمل افزايش -3
.ديگران پذيرش
كسي يعني "است عقل بر دين" كه شعار اين به پايبندي -4
.بپذيرد را مساله يا فرد بايد ميفهمد بيشتر كه
بايد است بيشتر مسئوليتهايمان كه فرزندانمان مورد در -5
مسئول مادرها و پدر و ما محصول ما كودكان كه بپذيريم
ما درك امكان كه باشيم امر اين متوجه ضمنا و هستند آنها
وسيله و كمتر آنان درك امكان و كمتر آنان وسيله و بيشتر
.است بيشتر ما
ويژه به تفاهم ايجاد در ارزشمند راههاي از يكي -6
كه گفته اين از پيروي و است وگذشت چشمپوشي درخانواده ،
يادمان راستا اين در "نيست درانتقام كه است لذتي درعفو"
شده تفاهم موجب ميتواند چشمپوشي و گذشت هميشه كه باشد
قول به و است زندگي لازمه عشق و گشته عشق باعث تفاهم و
:مولانا
شمرد زنده نتوان نباشد عشق را كه هر
نمرد يافت ، اثري زمحبت جانش وآنكه
گذاشتيد من و خوانندگان اختيار در را خود وقت اينكه از *
.متشكرم
.ميكنم تشكر شما از هم من -
سامعي ويدا
ديد از و ديگري با همفكري فكر ، انتقال "Empathy" معناي*
.است كردن نگاه او
نيست تلخ چندان زندگي
"شاغل زن يك نگاه از زندگي" مقاله درج دنبال به :اشاره
در خوانندگان از يكي ماه آبان مورخ 23 صفحه 12 در
به را شاغل زنان زندگي به نويسنده ديد زاويه يادداشتي
.ميگذرد نظرتان از زير در كه است كشيده نقد
تو اينكه و دارد تو ديدگاه به بستگي تو زندگي عزيز ، دوست
عينك با يا خوشبيني عينك با ;ببيني چگونه را خود زندگي
خوش لحظات حتي كه است اين انسانها بيشتر مشكلبدبيني
كه صورتي در ميكنند ، تبديل تلخ لحظاتي به را خود زندگي
مبدل خوش لحظات به را زندگي تلخ لحظات حتي ميتوانند
.سازند
دنبال به كه انسانهايي از خيلي نظر به و من نظر به
بسيار شاغل زنان كارايي هستند ، خود زندگي در پيشرفت
علت به شاغل زنان زيراميباشد خانهدار زنان از بيشتر
دقيقتري برنامهريزي داراي دارند كه فشردهاي ساعتهاي
به را زندگي شما مقالههاي برخلاف.هستند خود زندگي در
:ديد ميتوان نيز ديگري صورت
.ميشويد بيدار خواب از ساعت زنگ صداي با است ، صبح ساعت 6
از حكايت كه لبخندي با و مياندازيد ساعت به نگاهي
آبي.ميشويد بلند خود جاي از است زندگي لذتبخش ساعتهاي
و ميكنيد مسواك را خود دندانهاي ميزنيد ، صورت و دست به
مختصر صبحانهاي صبح ، نماز از بعد و ميسازيد وضويي
روانه خود كار محل به و ميكنيد صرف شوهرتان با همراه
.ميشويد
اينكه به.ميانديشد زندگي در متعالي هدفهاي به مسير در
دوستان بهتر ، آيندهاي داشت ، بهتري زندگي ميتوان چگونه
مطمئن دل در و بيشتر رفاه و امكانات صميميتر ، بيشتر ،
پيدا دست زندگي در خود هدفهاي تمام به روزي كه هستيد
.ميكنيد
بالا اداره پلههاي از.ميرسيد اداره به صبح ساعت 8 راس
بخير صبح و سلام همكاران همه به مسير در و ميرويد
و جمع را ميز.ميرويد پيش خود اتاق سمت به و ميگوييد
روزمره كارهاي به داغ چاي يك صرف از بعد و ميكنيد جور
در و ميكنيد سپري همكاران با را ناهار وقت.ميپردازيد
.ميپردازيد عبادت به نمازخانه
خارج اداره از و ميزنيد را خود كارت چهار ساعت از بعد
است ، نيامده هنوز شوهرتان ميرسيد منزل به وقتي.ميشويد
اختصاص مطالعه به را ساعتي و ميكنيد استراحت كمي
مرتب را خانه كمي.ميشويد پز و پخت مشغول سپس و ميدهيد
.ميكنيد اتو را لباسها.ميكنيد
و ميكند استراحت كمي ميآيد ، خانه به شوهرتان ساعت 8
اتفاق برايتان روز طول در كه آنچه از گفتوگو مشغول
اين از سودبخشي نتايج چه و ميشويد است ، افتاده
.ميگيريد تبادلنظرها
بهارمستيان -ر-س
هراز محور در بهمن سقوط خطر
دماوند و بومهن وترابري راه اداره رئيس :اجتماعي گروه
در كوچك و بزرگ بهمن مورد دوشنبه9 روز عصر از:گفت
گفتوگو در ديروز انصاري عزير.است كرده سقوط هراز محور
چند در بهمن ، سقوط:افزود اسلامي جمهوري خبرگزاري با
.شد محور اين موقت مسدودشدن باعث نوبت
امامزادههاشم و آبعلي منطقه در برف ارتفاع ويهمچنين
از ويكرد ذكر متر سانتي تا 50 را 35 هراز محور در واقع
مقررات رعايت با تا خواست مسير اين از عبوري رانندگان
زنجير به را خود نقليه وسايل رانندگي ، و وراهنمايي ايمني
.كنند تجهيز نيز چرخ
است ناپذير برگشت اصلاحات :بورقاني
تهران ، مردم نماينده فراهاني بورقاني احمد :اجتماعي گروه
روندي" را ايران در قانونگرايي و اصلاحات ديروز
.خواند "بيبازگشت
عنوان كهبه مجلس خارجي سياست و ملي امنيت كميسيون مخبر
نام به كه آنچه:افزود ميگفت ، سخن ازدستور قبل ناطق
دارد ، جريان ايران در جامعهمدني و گرايي قانون و اصلاحات
ازجانب كه موقت اقدام نه و است بيبازگشت روند يك
و بهروزي امروز:گفت وي.باشد شده سازماندهي خاص عدهاي
و بهروزيمخالفان و توفيق با ايران در اصلاحات توفيق
عموما نيز اصلاحات مخالفان.است مساوي آن موافقان
در ونقدا است اصلاحات با همراهي صواب راه اندكه دريافته
.است جلو به گام اينيك و شدهاند اصلاحات شريك لفظ
:داشت اظهار و كرد اشاره شوروي نظام فروپاشي به بورقاني
نظام دراز عمر پايان بودكه روزهايي درچنين پيش سال 9
با بود ، اتمامرسيده به پيش مدتها عملا كه شوروي
دوربينهاي برابر در گورباچف ميخائيل كه بيانيهاي
.يافت رسميت كرد ، تلويزيونيقرائت
همه كه ميگوييم سخن نظامي از ما:كرد خاطرنشان بورقاني
به كه خون و زبان نژاد ، برتري نام به نه را جنايتهايش
همه برابري ايجاد وبراي جهان زحمتكشان از حمايت نام
قرائتگروهي برتري دستاويز به عدالت ، برقراري و آدميان
.است شده مرتكب تر خاص انديشهاي از خاص
خرسند دهيد اجازه:افزود مجلس ملي امنيت كميسيون مخبر
ايجاد امكان كه ميبريم بهسر درعصري كه باشيم
آگاهانه ما است ، نسل رسيده پايان به بزرگ ديكتاتوريهاي
.است گرفته فاصله جزمانديشي از و زده خويش نقد به دست
صادق مرداني چه اگر باشيم دهيدخرسند اجازه:كرد اضافه وي
گنجي ، اكبر نوري ، عبدالله چون منتقدانيدلسوز نيز و
احمدزيدآبادي ، لطيفصفري ، باقي ، عمادالدين شمسالواعظين ،
ميافكنندو زندان به را بهنود مسعود و اشكوري يوسفي حسن
فرصت اين باز ميجويند ، بهانه كه جرم نه محكوميتشان براي
تا برسانند عمومي افكار گوش به را خود كهدفاع دارند را
.شود قضاوت آنها ايراندرباره وسعت به دادگاهي در
متاسفانه كه دارد واقعيت:اظهارداشت تهران مردم نماينده
قتل به دگرانديشي جرم به را گروهي درحكومتما محافلي
راهجستجوي در برخيديگر كه دارد واقعيت و رساندهاند
.ميكنند سنگاندازي فساد ريشههاي به رسيدن براي حقيقت
حاكميت خوشبختانهمجموعه كه باشيم خرسند دهيد اجازه اما
راه و ميجويد تبري زورمداري و زورگويي هرگونه از ما
.است برگزيده اصلاحاترا
همان به امروز درجهان كنيم باور:كرد تاكيد بورقاني
و كم باشند ، دشمن درخدمت توانند مي ماهوارهها كه اندازه
تصوير و صدا نيز تاما دارند قرار نيز ما اختيار در بيش
چيزي واگر برسانيم جهانيان ديده و گوش به را خود
براي چشمي و شنيدن براي گوشي باشيم ، داشته برايعرضه
.يافت خواهيم نيز ديدن
نيز ايران در اصلاحات روند مورد در تهران مردم نماينده
ميتواند كسي ونه كرده طراحي كسي نه را روند اين:گفت
اساسي پديدههنوزماموريت اين دقيق شناختشود آن مانع
كه است آن دقيق شناخت تنها.است جامعه نخبگان
بحرانهاي با جامعه رويارويي و افراطيگري ميتواندمانع
.شود گوناگون
كه نكنيم فراموش:افزود مجلس ملي امنيت كميسيون مخبر
نتيجه آياتر تابع نه و است باسوادتر ، پرسشگرتر جامعه
بود؟ آننخواهد تعميق و فكر آفرينش پرسشگري ،
خوردن كتك :مجلس اصل 90 كميسيون مخبر
دارد صحت گنجي
اظهارات :گفت مجلس اصل 90 كميسيون مخبر :اجتماعي گروه
صحت زندان لباس پوشيدن براي وي ضربوشتم مورد در گنجي
.دارد
تكذيب:گفت خبرنگاران جمع در گذشته روز دادفر محمد
به زندان لباس پوشيدن و كتكخوردن مورد در گنجي اظهارات
.باشد پوشاندن قابل كه نيست چيزي زور
ضربوشتم مورد را گنجي كه زندان ماموران:كرد اضافه وي
اصل 90 كميسيون اعضاي حضور با جلسهاي در بودند قرارداده
خصوص اين در ما صريح پرسش مقابل در عليزاده حضور در و
زدهبودند كتك را گنجي كه كساني:گفت دادفر.كردند سكوت
دستور وي تن به لباس پوشاندن شيوه مورد در ما كه گفتند
.بوديم گرفته
از صفري لطيف و باقي شمسالواعظين ، شكايت
مرتضوي قاضي
و صفري لطيف شمسالواعظين ، ماشاءالله :اجتماعي گروه
دادگاه به شكايتنامهاي ارسال با باقي عمادالدين
.كردند شكايت مرتضوي قاضي از قضات انتظامي
گذشته در:نوشتهاند خود شكوائيه در روزنامهنگار سه اين
كه نمودهايم محترم دادگاه آن تقديم را متعددي شكايات
رسيدگي مورد بايد اسلامي مجازات قانون ماده 597 برابر
تعلل و تاخير دستخوش تاكنون متاسفانه اما ميگرفت قرار
.است شده
:است آمده شكايتنامه اين در
استحضار به بدينوسيله قضات ، انتظامي دادگاه محترم رياست
مامورين آبان 1379 ، پنجشنبه 19 تاريخ در كه ميرسانيم
اعضاي با ملاقات جهت دادگاه به ما اعزام براي اوين زندان
اسلامي ، شوراي مجلس در اساسي اصل 90قانون كميسيون
توجه با و كردند زندان لباس پوشيدن به ملزم را اينجانبان
فراخوانده اصل 90 كميسيون به شاكي عنوان به كه اين به
پوشيدن از ما امتناع پي در متهم ، عنوان به نه بوديم شده
مبني شعبه 1410 رئيس نامه استناد به ماموران زندان ، لباس
بياوريد دادگاه به ممكن نحو هر به را نامبردگان اينكه بر
گروهان يك است ، كرده تاكيد لباس پوشانيدن بر تلفني و
مبادرت اجبار و قهر با و ريختند ما سر بر را نظامي نيروي
در كه كردند پشت از دستبند زدن و زندان لباس پوشانيدن به
انتقال دادگاه به و بستند جلو به را دستبندها راه ميان
دستبند با ما حضور شاهد نيز مجلس محترم نمايندگاندادند
هر به" تعبيربودند ماموران همراهي و بسته دستهاي و
كه بود خشونتآميز رفتار هرگونه اعمال مجوز "ممكن نحو
.بود كرده قيد خويش دستور در صراحت به دادگاه رئيس
كيفري تعقيب خواهان فوق قانوني مواد به توجه با عليهذا
.عدالت اجراي اميد و تشكر با.هستيم شعبه 1410 رئيس
نشد تشكيل مطبوعات بر نظارت هيات جلسه
عالي شوراي نمايندگان حضور عدم علت به :اجتماعي گروه
هيات قم ، جلسه علميه حوزه و قضائيه قوه فرهنگي ، انقلاب
همشهري خبرنگار گزارش به.نشد تشكيل مطبوعات بر نظارت
هيات جلسه برگزاري عدم به اشاره مجلسبا در مزروعي
جلسات تشكيلنشدن:گفت هفتهگذشته در مطبوعات بر نظارت
را نشريه مجوز درخواست كه كساني وحق بود خواهد مشكلساز
قوه نماينده ايزدپناه از مزروعيسلبميكند دادهاند ،
نماينده قمي محسن و قم علميه حوزه نماينده واعظي قضائيه ،
هيات جلسه غايبان عنوان به فرهنگي انقلاب عالي شوراي
.برد نام نظارت
|