ناقدان تا كوركورانه تقليد از ;مدرنيسم
گزينشگر
تعادل و تفرقه پارادوكس
ناقدان تا كوركورانه تقليد از ;مدرنيسم
گزينشگر
ايران در مدرنيسم سير پيرامون
شعبان وليالله
چه مدرنيته و سنت كه سوالات اين برابر در :اشاره *
اين آيا هستند؟ جمع قابل دو اين آيا دارند ، هم با نسبتي
قرباني بايد يكي عدهاي ، زعم به آيا هستند؟ هم نافي دو
زير كه دارد وجود فكري نحله يا گروه سه شود؟ ديگري
يا تعاملگرايان مدرنيسم ، شيفتگان سنتگرايان ، :عناوين
پرداختن در.ميشود پرداخته آرائشان به گزينشگر ، ناقدان
با قاجار ، دوران از مدرنيسم روند فوق ، فكري نحله سه به
خان ابوالحسن شوشتري ، عبدالطيف انديشههاي به نگاهي
با ناصري دوره در و ميرزا عباس و كرمانشاهي احمد ايلچي ،
فتحعلي ميرزا و خان ملكم ميرزا انديشههاي به نگاهي
آمرانه مدرنيسم شبه چارچوب در اول پهلوي سپس و آخوندزاده
بررسي مورد نفتي ، مدرنيزم شبه چارچوب در دوم پهلوي و
.ميگيرد قرار
انديشه گروه *
:سنتگرايان -1
تاريخي گذشته هستند معتقد كه هستند كساني سنتگرايان
صورت كاستي و كمي آن در نبايد و شود حفظ همچنان بايد
داشتن اهميت و تاريخي هويت اصل به توجه با اينان گيرد ،
مجموعه يك عنوان به سنتها در اگر اولا:معتقدند آن
صورت سنتها حذف هدف با نقد اين گيرد ، صورت نقدي منضبط
غلبه و تضاد موجب را جديد عناوين پذيرش ثانيا و ميگيرد
اختلال موجب را آن و دانسته سنتها بر جديد تمدني عناصر
مصر اصل اين به توجه با اينان.ميدانند هويت اصل در
تاييد مورد و است سنت كه آن زعم به سنت بايد كه هستند
باز به احتياج و شود حفظ مطلقا همچنان ميباشد گذشتگان
قابل زماني متن يك عنوان به سنت همچنين.ندارد تفسير
الحاق بدون آنها ديد از و گذشتگان ناحيه از كه است بررسي
بايد تنها ما گيرد ، قرار بررسي مورد اجتماعي زمينه
اينها بر علاوهكنيم تاييد را گذشتگان حرفهاي
را اولي حق زيرا.نيستند نيز مقايسه به قائل سنتگرايان
.بس و ميدانند خود نزد همواره
به تنها توجه آيا:است اين ميرسد نظر به اينجا كه سوالي
، سنتها ضعف موجب درازمدت در ديگران ، توانايي نفي و خلوص
چندان سوال اين جواب نميشود؟ هويتيمان پايههاي اين
.نيست دليل اقامه براي نيازي كه است واضح
:مدرنيسم شيفتگان -2
ميشود شامل را ديار اين منورالفكرهاي از گروهي شيفتگان
پيشرفتهاي با آشنايي و فرنگ تمدن با تماس اثر در كه
جامعه يك ديدن و ايران به بازگشت و ديار اين در تمدني
علت كه سوال اين دربرابر غرب ، با مقايسه در مانده عقب
نيز ايران كه كرد بايد چه و چيست؟ ايران در عقبماندگي
به بگيرد؟ نضج كشور اين در پيشرفت مولفههاي و شود متحول
و غرب با همرنگي آن و حل راه سطحيترين و سادهترين سراغ
اينان رفتند ، شرطي و قيد هيچ بدون غرب تمدني عناصر پذيرش
تا شود غربي بايد ايراني هر كه گذاشتند اين بر را اصل
بگيرد ، صورت راحتتر امر اين كه اين براي و شود متحول
اين ميكردند بيان آنان زدند ، سنتها و گذشته به رد دست
پيشرفت حل راه و شدهاند عقبماندگي باعث كه هستند سنتها
مانند نيز اينان.است فرنگي مدنيت پذيرش و سنت كامل نفي
اين به توجهي آنان.شدند مضاعفي ظلم ايجاد موجب اول گروه
نميتواند و نيست بيريشه ملت يك ايراني كه نكردند موضوع
اغلب آنان.كند فراموش ملتها مانند را خود تاريخي هويت
ميكردند توجه تكنولوژي يعني مدرنيسم لايه سطحيترين به
.نداشتند نظر امعان آن اجتماعي و فكري سابقه به و
:گزينشگر ناقدان يا گرايان تعامل -3
دست به قبلي گروه دو از كه تجربهاي به توجه با اينان -1
جديد ، مفاهيم از شدن بهرهمند ديگر طرف از و آوردهاند
.هويت يعني سنت اولا كه گذاشتهاند اين به را اصل
در را غرب تمدني عناصر مدرنيزاسيون نام به نيز ما ثانيا
اولي باهويت را آنها بايد و پذيرفتهايم خود جامعه درون
از دسته اين رو اين از.نماييم هويتمان جزء و دهيم تلفيق
مدرنيته و سنت نقد به دست فوق ، نكته دو به توجه با افراد
.زدهاند
به و بگيرد قرار تفسيري باز مورد بايد سنت معتقدند آنان
مورد بايد هم مدرنيته آنكه ديگر و شود بهينه و منتقل حال
و تفسير باز سنت با هماهنگ عناصر و بگيرد قرار گزينش
هويت دهنده تشكيل يكديگر كنار در دو اين شودتا انتخاب
جديد عناصر و گذشته عناصر از متشكل كه هويتي شوند ، جديدي
ما چارچوب اين به توجه با كه معتقدند اينان است ،
برسيم ، بومي و شده گزينش مدرنيته يك به ميتوانيم
سرانجام ، كه است قرار اگر":ميگويد مورد اين در كاتوزيان
چارچوب در متعادلي اقتصادي و اجتماعي نظام به ايران
بايد يابد ، دست باشد خودش آن از كه مترقي و اصيل فرهنگي
و ارزشها انديشهها ، از واقعبينانهاي آميزش
(سنتي شبه نه و)سنتي و (مدرن شبه نه و) تكنيكهايمدرن
"(1).آيد بوجود
ميكنند ، فعاليت عنوان اين زير كه روشنفكراني اغلب
مدرنيسم و سنت بين تعامل صدد در كه دينياند روشنفكران
و پويا جامعه يك ساختن براي دو هر گرفتن خدمت به و هستند
.است آنها هدف باشكوه تمدن يك
به فوق ، تقسيمبندي از بيشتري فهم آوردن دست به منظور به
در عليالخصوص دوران اين در و قاجار دوران در آنها بررسي
.ميپردازيم دوم و اول پهلوي و ناصري دروه
:فترت دوران قاجاريه ، دوران
كشورهاي با برخورد و كشاكش دوران قاجار حاكميت دوران
در كه فترتي و ضعف اثر در كه دوراني.بود روسيه و غربي
دول تاز و تاخت شدمورد موجب بود شده ايجاد درونايران
سال در آقامحمدخان وسيله به قاجار سلسله.گيرد بزرگقرار
قاجارها دوره اين در شد ، تاسيس (ق._ه 1210)ش._ه 1174
آنها شدند ، متحمل خارجي نيروهاي از سختي شكستهاي
غربي ، مدرنيسم كردن وارد با را خود شكستهاي ميخواستند
.كنند جبران جامعه ، درون در فكري تحولات به توجه بدون
بر روسها ناحيه از كه سنگيني شكستهاي اثر در دوره اين در
و غربيان موفقيت رمز شناخت براي تلاشهايي شد ، وارد ايران
با امر ، اين متوليان ولي گرفت ، صورت ايران شكست علت
پرداختن از داشتند ، مدرنيسم لايههاي با كه سطحي آشنايي
سرباز ايرانيان پسرفت و غربيان پيشرفت علتهاي به عمقي
مدرنيسم پاشكسته و دست ترجمه را درد درمان آنان زدند ،
بر را اصل و شدند خود هويت نافي كلي به و كردند ذكر
زير شرح به دوره اين شاخص افراد.دادند قرار شيفتگي
:هستند
ايرانياني نخستين از شوشتري عبدالطيف:شوشتري عبدالطيف
نگاشته "العالم تحفه" نام به كتابي مورد اين در كه است
انگلستان مستعمره زمان آن كه هندوستان به سفر با او است ،
پارلمان و فنون علوم ، با جمله از غرب تمدن ظواهر با بود ،
كه رسيد نتيجه اين به ويدرآخر.شد آشنا دموكراسي و
شورا تشكيل و پادشاه بودن ومسلوبالاختيار قانون حاكميت"
.شود انجام بايد (2)"مشورت خانه و
ايران سفير كه ايلچي خان ابوالحسن:ايلچي خان ابوالحسن
به دست آن ظواهر و غربي تمدن مشاهده با بود ، لندن در
پارلمان مورد در ايلچي زد ، "سفرا نامه حيرت" كتاب تحرير
رضاي به و مجتمع خانه در آن نمايندگان":است آورده
اضافه وي ميدهند ، مملكت كار قرار رعيت صلاح به يكديگر
وملاحظه كنند دقت امري هر در مجلس نمايندگان كه ميكند
نقصان رعيت بر ديناري مبادا كه نمايند مملكت وخرج جمع
عنوان به و ميدهد ايران به ايلچي كه كلي دستور (3)".رسد
ايرانيان و است يافته دست آن به او كه است چارهاي راه
اين بيايند بيرون فترت اين از تا دهند انجام را آن بايد
(انگليس) انگريز اهل كار از اگر ايران اهل":كه است
صواب وفق بر ايشان روزگار امور جميع نمايند ، اقتباس
باشد مضبوط آدمي معاش مدد امر كه آن از بعد و شد خواهد
اندك در آورد ، عمل به وجديت جد نهايت علوم تحصيل ودر
(4)"آمد خواهد دست به معاش عقل سردسته زماني
عبداللطيف دوستان از كرمانشاهي احمد آقا:كرمانشاهي احمد
سعي "نما جهان الاحوال مرآت" خود دركتاب كه است شوشتري
از كه آن تمدني ظواهر و فرنگستان با را مردم داشته آن بر
:كه است آورده او كند ، آشنا است ، بوده جالب نويسنده ديد
وضع به تمام را عاليه مراتب ثاو گرفته ، وبا ، الف ، از"
كتب در آيد ، دست به آسان و سهل كه نوعي به و مرغوب
كلي و جزئي بيان در چند رسائل و كتب علاوه و نوشتهاند
وجراحي نجاري و طباخي و شوهري و زن طريقه از معيشت امور
غير و وتجارت حكومت و راني (كشتي) جهاز و ونقاشي بنائي و
لايق مردمان ايشان عصر در سبب اين به...نوشتهاند آنها
(5)".شدهاند بسيار مواجب و وخدمت جاه طمع به هوش صاحب و
دارد ادامه
:پانوشتها
ترجمه ،"ايران سياسي اقتصاد":محمدعلي كاتوزيان ، -1
-ص 20151 دوم ، 1372 ، چاپ مركز ، نشر تهران ، نفيسي ، محمدرضا
،"ايراني متفكران ودل چشم در غرب ومدنيت فرهنگ" كيان 35 ،
ص منبع ، همان -ص 38 /3 اسفند 75 ، ششم ، سال محمدپوراكبر ،
ص 38 منبع ، همان -5/ص 38 منبع ، همان -4/ 38
تعادل و تفرقه پارادوكس
( آخر بخش )
و ضعف با مستقيم نسبت اوباش و اراذل جولان و سربرآوردن
دلسردي و (حاشيهنشيني و گرايي حاشيه)انزوا و حكومت سستي
.دارد جامعه حال به مفيد و لايق صالح ، انسانهاي دلزدگي و
و اضطرابآور بحرانزا ، مديريت وجود و نامتعادل شرايط در
اخلاقي و سياسي ورشكستگي به مبتلا عميقا و كننده مايوس
-سياسي سوالات از بسياري چندم ، دست منابع تسلط و تفوق
بدون مردم و روشنفكران جوانان ، فرهنگي و عقيدتي اجتماعي ،
جامعه فرهيختگان و انديشمندان صداي حتي و ميماند پاسخ
و جنجالها و بسيار هياهوهاي مبهم ، شعارهاي انبوه ميان در
مديريت حصار در كه جامعهاي.ميشود محو نابرابر تبليغات
تشريفات و تعارف بر شديدي اصرار كه)فرماليستي و آشوبزا
و ذهن بود نخواهد قادر طبعا است گرفته قرار (دارد زائد
و توسعه موضوع روي بر موقع به و درستي به را خود عمل
سمت به گرايش شرايطي چنين در.نمايد متمركز نوسازي
علائق كثرت ميشود ، تحميل محققان به غيركاربردي تحقيقات
پيدرپي مسالهسازيهاي و غيرقانوني اقدامات و وتمايلات
به بينالمللي اعتبار و ملي مصالح و منافع با متعارض
;ميانجامد اجتماعي ناآراميهاي و اقتصادي -سياسي بيثباتي
شيوه به عمدتا كه امنيتي و اطلاعاتي نامحدود مديريت
و سياست غيرضروري كردن نظامي به كند مي عمل اربابورعيتي
نظامي شبه و نظامي امور ناكارآمد كردن سياسي و فرهنگ
واكنشهاي و كنشها حدومرز كه شرايطي در.ميورزد مبادرت
و پراكنده نظارتها ، و مبهم و نامشخص جامعه ، در سياسي
تفرقه و آشفتگي اختلال ، دچار اجتماعي نظام باشند نامنظم
دليل به عمدتا افراطي ، سازماندهي شرايط در.شد خواهد
نيز و معاني و كلام و كلمه بههمريختگي و شعور اغتشاش
اقشار و آحاد كه ميشوند آن از مانع كه غيرشفاف سياستهاي
مورد در و شوند يكديگر منظور متوجه درستي به اجتماعي
و تفاهم برقراري امكان بپردازند ، گفتگو به مشترك منافع
و مذاكره و ميافتد تاخير به بينالمللي و ملي آشتي
ملي همبستگي توسعه براي تحقيق و جميله مساعي ميانجيگري ،
به موقع به مسالمتآميز همزيستي و بينالمللي تفاهم و
و جوسازيها افراطي ، سازماندهي پروسه در.نمينشيند ثمر
كه دارد وجود گمراهكنندهاي و عوامانه نمايشهاي
احساسات و نمادها از سوءاستفاده بر مبتني و تفرقهانگيز
كاركرد دو داراي حداقل كه نمايشها گونه اين.است عوام
تحكيم و بسط نيز و عوام وسوسه و تحريك تهييج ، منفي
جمعي عقل و وجدان تضعيف موجب است جامعه نخبگان عوامزدگي
همگاني اراده و اجتماعي قرارداد انتقادي عقلانيت تعطيل و
.ميشود
:نتيجه *
روابط و انسجام نظم ، مقابل نقطه اينكه دليل به تفرقه
مرج ، و هرج نافي كه تعادل با است پديدهها منطقي
علت.دارد معكوس نسبت است تفريط و افراط و ناهماهنگي
و بينشها حصر و بيحد تشتت) پايه ضعف تفرقه ، عمومي
(صحيح تصميمگيري فقدان يا ضعف و جامعه مديران برداشتهاي
و ناامني افزون روز و متعدد منابع با جامعه بودن درگير و
فرقهگرايي ، شامل منابع ايناست وپيشرفت آزادي تهديد
نهادهاي كارآيي عدم ابهام ، و اشتباه بر اصرار و لجاجت
تشخيص و جامعه مصالح تشخيص فقدان يا ضعف دليل به حكومتي ،
ناروا ، ، تبعيضهاي صالح غير از مفيد و صالح افراد موقع به
حرمتها ، هتك معضلات ، به نامناسب پاسخهاي بيحساب ، توقعات
سپردن ،(نيافتگي توسعه به عادت) ماندگي عقب عوامل تكرار
به بياعتنايي و محوري خود كاردان ، غير افراد به كارها
فاقد برنامههاي فن ، اهل و صاحبنظران نظرات و افكار
حد از بيش دشمني ، و دوستي در اغراق و غلو دقيق ، كنترل
مهمي نكته.است قدرت صاحبان فعل و قول تناقض و شعاردادن
و توليد به تفرقه كه است اين نمود توجه بدان بايد كه
و ضعف به سخت را جامعه بالعكس بلكه نميانجامد توسعه
و اتصال فقدان يا ضعف هماكنون.كشاند خواهد انفعال
اجتماعي ، مختلف شئون و امور در بخشها زير و بخشها انسجام
نيافتگي توسعه مهم عوامل از يكي اقتصادي و فرهنگي سياسي ،
از كه نيست آسان كشورها اين براي.است سوم جهان كشورهاي
چالشهاي با را خود روشها ، بهبود و پيشنهاد اصلاح طريق
مجبورند بنابراين آيند فائق آنها بر يا دهند وفق جديدي
به پيوسته تفريط ، و افراط حالت و تعادل عدم شرايط در
دهند در تن خود انساني و مادي سرمايههاي و نيروها اتلاف
در كه نشدهاي پيشبيني عمدتا و پيچيده مسائل با و
و خام برخورد ميشوند ظاهر اجتماعي زندگي مختلف حوزههاي
جايگاه و موقعيت به بدينترتيب و باشند داشته سطحي
.كنند اكتفا بينالمللي روابط پيچيده عرصه در حاشيهاي
علل تبيين بر علاوه زيادي اندازه تا ميتواند وضعيت اين
تفرقه دلايل سوم ، جهان كشورهاي از يك هر داخل در تفرقه
و (جنوب -جنوب رابط) يكديگر با كشورها اين ميان روابط در
ميان افزون روز عميق شكاف و فاصله بروز علل همچنين
جنوب -شمال به موسوم توسعه حال در و يافته توسعه كشورهاي
.دهد توضيح را
كرماني توكلي حميد
|