ديگري جاي مقصر پيروزي ، نه استقلال نه
است
خطاست آزمودن را آزموده
از تهران پزشكي فوريتهاي مركز گزارش
شهروندان به امدادرساني
رسيدگي جديت با روزنامهنگاران شكايات
ميشود
روزنامه مسئول مدير مطبوعات ، منصفه هيات
شناخت مجرم را فتح
زنجيرهاي قتلهاي دادگاه جلسه ششمين
شد برگزار
شد بازجويي شمسالواعظين شعبه 1410 در
اجتماعي خلاهاي و فوتبال
ديگري جاي مقصر پيروزي ، نه استقلال نه
است
اجتماعي منظر از فوتبال در خشونت كالبدشكافي
پرش سكوي پرسپوليس و استقلال تيمهاي باز دير از
آنها جلوي كه بازيكني و بودهاند شهرت و پول به بازيكنان
آنها اميدهاي و آرزوها با مقابله به عملا ميايستد
است برخاسته
و هنجاري اقتصادي ، ساختارهاي با اجتماعي سيستم يك فوتبال
تعارض هم با آن فرهنگي و اقتصادي ساختار اما است فرهنگي
دارد
"رقابتي ورزش" يك عنوان به نه فوتبال از حاضر حال در
سيستم" يك حتي و "اجتماعي پديده" يك عنوان به بلكه
كاركردهاي و ساختارها داراي كه چرا ميبرند نام "اجتماعي
.است هنجاري و سياسي قانوني ، فرهنگي ، اقتصادي ،
دو از ميشود فوتبال در خشونت از بحث وقتي روي اين از
در رفتار اين بررسي ;نخست كرد بررسي را آن بايد زاويه
دستاندركاران رفتار منظر اين از.اجتماعي رفتار چارچوب
ورزش مديران داور ، تماشاچي ، مربي ، بازيكن ، از اعم فوتبال
.است اجتماعي بستر يا رفتار و منش از تابعي همگي...و
مستقل يعني.عكس يك قالب در ورزشي رخداد يك بررسي ;دوم
همان مطلق تحليل و آن زمينههاي پس و پايهاي عوامل از
ديدي با جنبه دو هر به شده سعي نوشتار اين در بازي ،
موضوعات تفكيك و تحليل ارائه در.شود پرداخته اجتماعي
كارشناس قائم ، منتظر مهدي دكتر ديدگاههاي نوشتار اين
.است داشته موثر نقش اجتماعي ارتباطات
اجتماعي روابط آينه فوتبال
اين كه ميدهد نشان "فوتبال در خشونت" به گذرا نگاهي
جوامع اجتماعي وضعيت با معنيدار رابطهاي جمعي ، رفتار
به همبستگي اتحاديه اوجگيري دوران لهستان در.دارد
بنگلادش ، در ميبينيم را رفتار اين "والسا لخ" رهبري
كه جوامعي در كلي طور به و...و شيلي برزيل ، تركيه ،
خود ذات در كه تحولاتي -هستند اجتماعي تحولات دستخوش
.هستيم رفتارهايي چنين شاهد بردارد در را بينظمي نوعي
.است جامعه يك در اجتماعي روابط آئينه فوتبال كه چرا
جوانان ويژه به افراد ، كه جوامعي در نيز و بسته جوامع در
رفتارهاي (دارند تصوري چنين يا و) ميبرند بسر آزادي در
جوامعي در اما.ميشود ديده كمتر فوتبال در خشونتآميز
به هنوز و بوده راه آغاز در فردگرايي احساس و آزادي كه
در.ميخورد چشم به جامعه آن در خشونت است نرسيده كمال
با هنوز موردنظر "فردگرايي" يا "آزادي" جوامعي چنين
منجر تصادم و تعارض اين.است تعارض در موجود واقعيتهاي
وضعيتي ، چنين در.ميشود " خودخواهانه فردگرايي" تولد به
يا درستي از فارغ) فرد تمايلات و خواستهها تعارض
عدم نيز و (قانون) اجرايي ضمانتهاي با (آن نادرستي
اين.ميگردد خشونت بروز به منجر خواستهها اين پذيرش
.دارد وجود زيستي حوزههاي همه در وضعيت
با خودخواهانه فردگرايي تركيب نيز ورزش حوزه در
يا بازيكن حرفهاي ، نخبگان به علاقه) "پروفكشنيزم"
پذيرش جرئت كه ميسازد را فردي يا طرفدار (محبوب مربيان
كه معناست اين به موجود واقعيت كه چرا.ندارد را واقعيت
(محبوب بازيكنان و تيم) "من" ورزشي "آرمان" يا "الگو"
فقط امر نهايت در بلكه نيستند بهترين و كاملترين
بر واقعيتي چنين وقتي.باشند خوبها از يكي ميتوانند
انكار او ، رواني عكسالعمل طبيعيترين ميشود ، حادث فرد
ديگر برگردن موفقيت عدم يا شكست تقصير انداختن و واقعيت
بودن خراب مقابل ، تيم خشونت داور ، ) موهوم يا واقعي عوامل
.است (..زمين
او بلكه نيست او خودخواهانه فردگرايي فقط فردي چنين مشكل
كم ، درآمد بيكاري ، ) اجتماعي نارضايتيهاي ديگر از متاثر
تشنگي و گرسنگي ساعتها هوا ، سرماي اتوبوس ، شلوغي تجرد ،
به دو اين تركيب.هست نيز (...بازي شروع از قبل خستگي و
كه ميشود اجتماعي ضد رفتارهاي منجربه صورتطبيعي
نوعي و جويي منازعه طلبي ، خشونت تخريب ، آن اعلاي نمونه
اين جمله از ;است "هستي بر حاكم قوانين" به اعتراض
پايگاه" به ميتوان ميشود اعتراض آنها به كه "هستيها"
قانون اين و "باخت و برد قانون" ، "طبقاتي و اجتماعي
.كرد اشاره "دارند همگان فقط را چيز همه" كه طبيعي
...و تماشاگران مربيان ، بازيكنان ، وقتي شرايطي چنين در
گفته درآنچه اشتراك واسطه به ميآيند ، گردهم استاديوم در
طبقاتي ، رفتارهاي و عاطفي زيربناهاي در اشتراك نيز و شد
از كه ميكند تبديل "خلق انبوه" يك به را حاضر جمعيت
واحد رهبري فقدان و عقلانيت غيبت خلق ، انبوه ويژگيهاي
.است
هنجارهاي (رهبري و عقلانيت) مهم ويژگي دو اين فقدان در
اينكه بدون افراد و شده محو اجتماعي رفتارهاي بر حاكم
را خويش تصميمات و رفتار درباره تحليل و انديشيدن فرصت
خشونت و تخريب به اقدام گسيخته لجام صورت به باشند داشته
."هوليگانيزم" فرهنگ تولد سرآغاز يعني اين و ميكنند
رفتارها اين كه ميشود نهادينه وقتي "هوليگانيزم" فرهنگ
در و شده بيان يافته سازمان شعارهاي قالب در مدتي از پس
بعد به آن ازشود تلقي "حق" يك صورت به آنها براي نهايت
ميدان وارد پيشين وآمادگي قبلي تصميمگيري با افراد
هرحادثه از ها"هوليگان" كه است دليل همين به و ميشوند
.ميكنند استفاده خشونت براي كوچكي
خشونت و خرسندي
...و غم تحقير ، شكست ، آن در كه نيست محيطي موفق ، جامعه
موفقيتها ، براي موفق جامعه يك در بلكه.باشد نداشته وجود
مبتني تحليلي فضاي اين و دارد وجود تحليل...و شكستها
تعداد كه جامعهاي.است جامعه رواني -فرهنگي رويكرد بر
پيروزيها تعداد از كمتر گروهي يا فردي غمهاي و شكستها
آن رويكرد لاجرم كه "خرسند" است جامعهاي است ، نشاطها و
پايگاهها كهدر) افراد فضايي چنين در.بود خواهد تحليلي
و ياس هنگام هرگز (هستند عضو متعددي و وگروههايمختلف
افراد كه چرا.دهند نمي كف از را خويش شخصيتي عنان شكست
روي اين از و دارند درازمدت آرمانهاي و آرزوها خرسند
آنان.نميكند وارد برآنان خدشهاي مقطعي شكستهاي
مقطعي شكستهاي فداي را خود بلندمدت برنامههاي هيچوقت
.نميكنند
اما.است راحت برايش شكست پذيرش دارد آرمان كه فردي
فرد كه وقتي بهويژه ناشاداند و ناراحت بيآرمان ، افراد
واكنشهاي ميشود مطمئن خود شكست به بيآرمان
.داشت خواهد پرخاشجويانه
قرار "آرمان شبه" يك اختيار در را خود شرايطي چنين در او
قابل ذيل شكل به فوتبال حوزه در كلي قاعده اين.ميدهد
:است تطبيق
به ورزشگاهها در حاضر تماشاگران از توجهي خور در بخش
ميزان اجتماعي ، پايگاه و شغلي موقعيت سن ، دليل
و زيبا مفر تنها كه افراد اين.است محدود خرسنديهايشان
فوتبال در (جمع ميان در نشاط براي) را داشتني دوست
.آوردهاند بازيكنان يعني آرمان شبه روبهسوي يافتهاند ،
و بازيكنان) آرمانها شبه اين شكست تحمل شرايطي چنين در
تيم دو ديرباز از ازطرفديگرندارند را (محبوب تيم
سكوي منزله به فوتبال بازيكنان براي پرسپوليس و استقلال
اخيرا و است بوده ملي تيم و شهرت و پول سوي به پرشي
شرايطي چنين در.است شده اضافه آن به نيز شدن لژيونر
به محكوم يكديگر با مواجهه در بهويژه تيم اين بازيكنان
يا نفر يك تنها بازي هر در چون و باشند برترين كه آنند
پاي از را آنها رواني فشار اين است ، برتر تيم يك
دروازهباني مثال عنوان به وقتي ترتيب اين به.درميآورد
راحتي به فرواردي يا ميشود حريف بازيكن گلزني مانع
كردن تباه حال در عملا ميگذارد جاي را مقابل دفاع
.است مقابل طرف آرزوهاي
من كرد ، به شروع او داد ، فحش من به" نظير عناويني پس
"شدم خشن و عصباني دليل همين منبه و...زد تنه
ياران افراد اين ناخودآگاه در كه چرا نيست بيش بهانهاي
محبوبيتها ، اميدها ، آرزوها ، به رسيدن مانع حريف
.هستند شهرت و پول و خارج به سفر ملي ، تيم تحسينها ،
اجتماعي سيستم يك فوتبال
يعني.است "اجتماعي سيستم" فوتباليك كه داشت توجه بايد
،"فرهنگ" ،"اقتصاد" ،"قانون" اساسي ساختارهاي داراي
اينجاست مشكل اما.است... و "سياست" ،"هنجارها نرمهاو"
هماهنگي و تناسب سازگاري ، سيستم اين ساختارهاي بين كه
ولي پورياي فرهنگ مبلغ فوتبال فرهنگ مثلا.ندارد وجود
"مارك" منفعتجويانهو عقل مويد فوتبال اقتصاد اما است
اما نيست بد ديدگاه دو اين از كدام هيچ.است"پوند" و
.است ناشدني جمع يكديگر با
نباشند ، هماهنگ يكديگر سيستمبا يك ساختارهاي وقتي
و تعارضات تعادل ، فقدان اين و ميرود بين از آن تعادل
ارمغان به سيستم درگير مجموعه براي را تناقضاترفتاري
.آورد خواهد
قانون تمرين
مداوم وتمرين اجتماعي بلوغ نيازمند قانون مبناي بر رفتار
.بود خواهد قاعدهمند تخلفاتنيز حتي فضايي درچنين.است
آدم طلا گرم سرقت 500 براي سارق يك بهعنوانمثال
مواجه آن اخبار با جرايد در اخيرا موضوعيكه) !نميكشد
(.ميشويم
.است شده رسميتشناخته به خطاها مجموعهاياز فوتبال در
با مقابله جهت كه را خطاها اين فوتبال واهل تماشاگران
رسميتميشناسند به ميرود بهكار حريف قدرتتيم
چون اماگرفتهاند نظر در نيز مجازاتهايي آن وبراي
بازيكنان روحي فشار شرايط در نيست ، حرفهاي ما فوتبال
حريف تيم با ازتخلفاتحرفهاي بهرهگيري با نميتوانند
از بهرهگيري با و غريزي صورت به بلكه مقابلهكنند
.ميپردازند بهمقابله بدويترينخطاها
سفيد و سياه تلقي
سفيداست و معمولاسياه عمومي قضاوتهاي ما فرهنگ در
تلقي ، اين در.ندارد شايستهاي جايگاه آن در خاكستري وطيف
يا برندهام يا "من".بد يا است خوب يا مقابل طرف
ميكند بازي الف درتيم كه بازيكني تلقي اين در.هيچام
شايستهترين و برترين بهترين ، تيم اين هواداران نظر از
و بدترين ، رقيب طرفدارانتيم نظر از و بازيكن
هواداران نيز نظر مورد بازيكن.است بازيكن ناشايستترين
هواداران مودبترين نجيبترينو خوبترين ، را الف تيم
بيادبترين را ب تيم طرفداران ودرمقابل ميداند عالم
ب تيم بازيكنبه اين اينكه محض به اما ميشمارد ، مردمان
.ميگردد معكوس تلقيها اين همه ميشود منتقل
يعني مطلقاند نيز الگوها سفيد ، و سياه تلقيهاي در
اگر فوتبال درحوزه بهتريناست ، عرصهها همه در الگو
حتما پس نگرفته تيمماپنالتي براي كرديمداور تصور
بازيكني اگر و ميزند سوت ما تيم ضد بر بازي تمام در
وبايد حتما پس دارم دوست را او و ميزند گل من تيم براي
به يبشتر پول خاطر به اگر و باشد بازيكن تعصبترين با
فرهنگ اين در.است پليد و رذل حتما رفت ديگري باشگاه
پول اما تكنيك خوش ميتواند بازيكن يك كه نميپذيرد كسي
.باشد اشتباه داراي گاه فكراما خوش داور يك و باشد دوست
از بسياري در كه انديشيها مطلق و عصبيتها نوع اين
عقيده" نوعي خود با دارد وجود ما جمعي زندگي حوزههاي
استعداد شكلگيري آن حصل ما كه دارد همراه به"قالبي
.پرخاشگرياست و خشونت
رقابت شرط
رقابت يك.رقابتاست زندگي در اجتماعي تعاملات از يكي
كه ميزاني به -الف:است اساسي ويژگي سالمدارايدو
از پاداش بايد رقابت بازنده ميگيرد ، پاداش رقابت برنده
بايد رقابت يك ومحروميتدر پاداش ميزان -ب.بدهد دست
زندگي سرنوشت ، اماباشد رقابت آن واقعي ارزش با متناسب
است زده رقم گونهاي به را پرسپوليس استقلالو تيم دو
امتياز سه عملا ميشود پيروز تيم دو اين از يكي وقتي كه
در ولي كسبميكند وغرور مقداريحيثيتواعتبار و بازي
دست از را خود حيثيتورزشي و ناموس بازنده تيم مقابل ،
و پاداش بين معقول وموازنه ترتيبرابطه اين به ميدهد
.ندارد وجود محروميت
بويژه تيمدارند دو اين بازيكنان كه اعتباري همچنين
اعتبار از يكديگربسيارفراتر با مواجهه هنگام در
رفع و بازي اين در گل يك.بازيكناست يك معمول و معقول
طول بازيكندر يك گلهاي تمام بازيبا اين در خطر يك
محروميت و پاداش ميزان اين.ميكند برابري مسابقاتليگ
.است تنشآفرين يقينا و غيرطبيعي
جذابيتها در تنوع
دوست جذاب ، موضوع تنها تقريبا گفت ميتوان جرات به
از عظيمي قشر براي دسترس قابل حال عين در و داشتني
دوتيم و ملي تيم فوتبال بازيهاي تماشاي كشور جوانان
در شده گفته پيشفرضهاي اگر و.است پرسپوليس -استقلال
و خشونت احتمال از خروج براي است لازم بپذيريم ، را قبل
افزود جذابيتها و تنوع اين به جوانان رفتار در بحران
ميتواند علاقه مورد حوزه يك در شكست صورت ، آن در كه چرا
ديگر حوزههاي در بعدي و قبلي پيروزيهاي و نشاط با
.گردد تعديل
رفتاري علوم و آشپزي
باشگاه دو اين دستاندركاران و عوامل تمام ميكنيم فرض
همه اگر آيا.هستند فوتبال عالم در حرفهايترينها از
طبخ خوشطعم غذاي يك ميتوانند شوند جمع هم كنار آنها
و دارد خاص تخصص به نياز آشپزي كه چرا.نه مسلما كنند؟
آموزش و بدنسازي ، حوزه در فوتبال دانش به ربطي تخصص اين
اين كه است چگونه استدلال اين با.ندارد تاكتيك و تكنيك
و رفتار تصحيح حوزه در ميدهند اجازه خود به باشگاهها
چرا بدهند؟ نظر (بازيكنان) خود جوانان روان و روح تلطيف
را خود بازيكنان از يكي قرارداد مبلغ دهم يك نيستند حاضر
.كنند هزينه جامعهشناس و روانشناس استخدام براي
دانش و اجتماعي تجربه فاقد غالبا فوتبال بازيكنان
داراي آنها هستند خود موقعيت نسبت به لازم اجتماعي
از.هستند عظيم بسيار مسئوليتي و شهرت محبوبيت ، اعتبار ،
حتي و آنها رواني تعادل و شخصيتي پايههاي حفظ روي اين
از تنها بزرگ تيمهاي اين دستاندركاران ديگر و مربيان
.ميآيد بر متخصصان عهده
شدگي طرد
كنار در رفتاري علوم متخصصان حضور به نياز تائيد در
.ميكند كمك مثال چند ذكر ورزشي باشگاههاي
مادريد رئال به اما.بود بارسلونيها محبوب "فيگو لوئيس"
دوستداشتني بازيكن "باتيستوتا گابريل".كرد مكان نقل
.پيوست "رمث.آ" به فيورنتينا
هواداران و بازيكنان باشگاهها ، براي انتقالات اين دوي هر
قالب در گونهاي به انديشمند مشاوران اما.بود سنگين
رفتار طراحي انتقالات اين درگير افراد گفتار و حركات
به آنها حتي.آمد وجود به ممكن تنشهاي كمترين كه كردند
متضمن كه انتقالات اين خلال در تا كردند كمك بازيكنان
را خود رواني و رفتاري تعادل بود ، سنگين رواني فشارهاي
.كنند حفظ
به پيروزي از نسب هاشمي مهدي پيش چندي مقابل در اما
بازيكن و باشگاه دو برخورد غلط شيوه شد ، منتقل استقلال
آنها از فراتر و ضلع سه هر كه بود گونهاي به نظر مورد
گزافه و.شدند فشارها انواع به مبتلا فوتبال هواداران
متاثر شده ياد بازي خشونتهاي از بخشي شود گفته اگر نيست
.است انتقال همان از
و شده ياد بازيكن بين "طرد رابطه" انتقال اين درگيرودار
مدتهاست "طرد مكانيزم".افتاد اتفاق پيروزي تيم طرفداران
تلقيهاي و تصميمگيريها در برجسته نقش ما كشور در
حوزههاي در رقيب گروههاي حتي.ميكند بازي "تودهاي"
.آوردهاند روي مكانيزم اين به مختلف
و تعقل منصفانه ، نقد گفتگو ، نوع هر باب مكانيزم اين در
طرف دو بين حسرت و نفرت تنها و شده بسته مصلحتانديشي
زمينه بهترين "حسرت _ نفرت" پارادوكس اين ميگيرد شكل
خشونت شكلگيري نيز و جمعي و فردي روحيه شدن متلاشي براي
.است
بازي در شده ياد بازيكن عكسالعملهاي و رفتار نوع
با مقابله در باتيستوتا و فيگو رفتار با را گذشته
دليل به نسب هاشمي.كنيد مقايسه خود سابق تيمهاي
است تخصصي جدي مشاوره نيازمند روحي و رواني فشارهاي
جهاني جام فينال بازي در گل يك رساندن ثمر به حتي وگرنه
به نيز و شود بازيكن يك كردن غش به منجر نميتواند نيز
و حريف تيم بازيكنان روحيه ويدر رفتار بازتاب
.كنيد توجه آنها تماشاگران
ساده حل راه چند
و ندارد ربطي فوتبال به چندان فوتبال در خشونت مشكل
در آن تعديل براي امااست مربوط اجتماعي شرايط به عمدتا
:ميشود ارائه پيشنهاد چند كشور
محبوب افراد حضور
شخصيتهاي نمايندگان و اجتماعي محبوب افراد است لازم
آنها حضور.باشند داشته حضور بازيها اين در كشوري برجسته
ورعايت تماشاگران و بازيكنان خشونت تعديل در موثري كمك
.داشت خواهد ادب
هنجاري شاخصههاي افزايش
تماشاگران و انتظامي نيروي بازيكنان ، حضور محل ورزشگاهها
هنجارشكني با مقابله براي هنجاري موانع روي اين از.است
خانواده اگر مثال عنوان بهاست محدود استاديوم محيط در
درگيري ، احتمال باشند داشته حضور ورزشگاه در بازيكنان
اعظم بخش اگر يا و ميكند كم را آنها پرخاشگري و فحاشي
شود ، داده اختصاص خانوادهها اعضاي به فقط ورزشگاهها
در همچنين.مييابد كاهش تماشاگران فحاشي و خشونت ضريب
برنامههاي برگزاري بازي ، شروع از قبل و نيمه دو خلال
.داشت خواهد تنشها كاهش در توجهي قابل نقش شاد و متنوع
هر در تيمها و بازيكنان بهترين براي اخلاق جام طراحي
و بازيكنان بين در اصولي رفتارهاي مشوق ميتواند نيز سال
دارند اساسي نقش نيز باشگاهها ميان اين در.باشد تيمها
.نميگنجد مجال اين در خصوص اين در پيشنهاد ارائه كه
قدرت و نفوذ
نظير موضوعاتي با ما ديگران روي بر تاثيرگذاري عرصه در
از كدام هر كه هستيم مواجه اقتدار و زور نفوذ ، قدرت ،
كه دارند تاثيرگذاري قدرت خود خاص مكانيزمهاي با آنها
مجال اين در آنها ويژگيهاي و تفاوت درباره بحث
داراي محبوب ورزشكاران كه شد متذكر بايد اما.نميگنجد
جمعي حركت يك در جمعيت انبوه كه همانطور.هستند نفوذ
يعني ورزش سازمان ديگر سوي از.داراست را عظيمي نفوذ
.است قدرت داراي فوتبال فدراسيون و بدني تربيت
با نميتوان هرگز رسيده اثبات به كه متعددي دلايل به
.كرد حذف يا تصحيح را "نفوذ" يك "قدرت" از استفاده
مانع راحتي به نميتوان نفوذ از استفاده با كه همانطور
خاطيان تنبيه و مقابله براي بنابراين.شد قدرت اعمال از
پيشكسوت ، مربيانكرد استفاده نفوذ حوزه از است لازم
.هستند نفوذ ابزارهاي جمله از..و محبوب بازيكنان
براي خواستني و جذاب موضوعات ديگر طراحي با همچنين
ورزشكار و ورزش نفوذ حوزه و دامنه شدت ، ميتوان جوانان
.داد كاهش را
آخر و
در كه است اجتماعي موضوعي خشونت ، به ميل اينكه آخر و
يا نهايي رفع تا اتفاقا و دارد جريان جامعه يك بستر
آن بروز براي مناسبي منفذهاي است بهتر اساسيآن تعديل
خشونت آستانه و دامنه ميزان ، به بتوان تا كرد طراحي
مناسبترين از يكي ورزش ميان اين در و برد پي اجتماعي
است پنهان خشونت نوعي داراي خود درذات كه چرا منفذهاست
.نميشود عريان خيلي آن در اجتماعي خشونتهاي و
اين (زور) تنبيه و قدرت از استفاده با ورزشي نهادهاي اگر
ديگري منفذ پرخاشگري و خشونت مسلما ببندند ، را منفذ
.كرد خواهد پيدا بروز براي
اجتماعي نهادهاي بايد مساله صورت كردن پاك جاي به پس
اين وگرنه برآيند آن اساسي حل و ريشهيابي درصدد كشور
يا ديگر ورزشگاه يك در شايد شد ، خواهد تكرار دوباره بازي
... ديگري جاي هر يا سينما يك
كدخدازاده علي
خطاست آزمودن را آزموده
"استقلال يا استيلا وكلا كانون" مقاله بر نقدي
در كه "استقلال يا استيلا وكلا ، كانون" مقاله :اشاره
در را مختلفي واكنشهاي رسيد ، چاپ به ماه آذر همشهري 24
.برانگيخت دادگستري محترم وكلاي بويژه و حقوقي محافل بين
.واكنشهاست اين از يكي گذرد مي نظرتان از كه اي مقاله
حاجي دكتر آقاي مقاله به پاسخگويي از قبل است آن بهتر
كه "استقلال يا استيلا كانونوكلا ، " عنوان تحت آقازاده
آراسته طبع زيور مورخ 24/9/79به همشهري محترم جريده در
مدافعان قاطع اكثريت كه نمائيم اشاره نكته اين به شده
كه ميدهند تشكيل كساني را توسعه سوم برنامه ماده 187
عملي آشنائي وكالت يا قضاوت و قضائي دستگاه با اصولا
كه است آبدار و نان شغلي وكالت از آنان تصور و نداشته
ورود مانع گروه اين و گرفته قرار خاص گروهي انحصار در
پر شغل اين به فارغالتحصيلانحقوق و دانشآموختگان
را خود گروهي و شغلي منافع طريق اين از تا شده درآمد
مراجعه فرهنگ ايجاد و قضائي توسعه نظر از.دارند محفوظ
و مشاوره دفاتر گشودن به است منوط دادگستري وكيل به
پس و حقوق فارغالتحصيلان به وكالت پروانه بيرويه تسليم
بار به دادخواهان و خواهيمتظلمين تظلم كه است آن از
اشخاصي ايشان اغلب.ميگردد احيا عامه حقوق و مينشيند
يا و برنيامده وكلا كانون ورودي آزمون عهده از كه هستند
هستند كساني اينان مقابل دردارند هراس آن در شركت از
و گذشته تجربيات به عنايت با و دوخته آينده به چشم كه
قانوني ماده اين كه ميدانند نيك خود اندوختههايعلمي
مردم و كشور قضائي مشكلات از دري تنها نه آن نامه آئين و
و عمومي دادگاههاي قانون همانند بلكه كرد نخواهد باز
همآسان چندان آن كردن باز كه شد خواهد كوري گره انقلاب
فرهيختگان ، نيستند كم گروه اين ميان در.نيست
به نه را وكالت كه حقوق دانشجويان حتي و فارغالتحصيلان
همانند منصبي ديده به كه درآمد منبع و شغل يك عنوان
از مقصود و هدف.مينگرند احترام و تقدس همان با قضاوت
كه نيست ماده 187 بررسي و نقد مرقومه اين نگاشتن
معايب و گمارده همت آن به متعدد مقالات در بزرگي استادان
آشكار عام و خاص از همگان بر را آن وخيم پيآمدهاي و
فوق در مذكور مقاله به است پاسخي منظور بلكه كردهاند ،
و دريابند را استدلال و منطق تفاوت محترم خوانندگان تا
.بنشينند قضاوت به خود
گذراندهاند را تحصيل عالي مدارج كه مقاله محترم نگارنده
مفيد زمان آن منطقي قضاياي كه بدانند نيك ميبايستي
چيده درست آن كبراي و صغري تنها نه كه بود خواهد فايده
ايشان.آيد عمل به آن از نيز صحيح نتيجهگيري ، بلكه شود
و پيشرفته كشورهاي مشخصههاي از يكي" فرمودهاند
عرصههاي در حقوقدانان و وكلا فعال حضور دموكراتيك
ديگر جاي در و "است جوامع آن فردي و اجتماعي زندگي مختلف
كار گردش و حقوقي سيستم در اجمالي سير" داشتهاند اظهار
استماع و دعوي هرگونه اقامه پيشرفته جوامع در دادگاهها
طرح تا دانسته حقوقي مشاور يا وكيل داشتن به منوط را آن
صواب به سخن كه "گيرد صورت كامل اشراف و آگاهي با دعوي
عنوان مقاله از ديگري بخش در ادامه در ولي گفتهاند
فارغالتحصيلان از عظيمي خيل بيكاري از بخشي" داشتهاند ،
سال پنجاه مزاحم و پاگير و دست قوانين دليل به رشته اين
از كثيري گروه ماندن باطل و عاطل موجب كه است پيش
بحثتوسعه كه حال" و "است شده رشته فارغالتحصيلاناين
و جدي توجه است ، شده مطرح قضائيه قوه رياست طرف از قضائي
نحوه و رشته اين فارغالتحصيلان اشتغال به نسبت عميق
انحصار كردن خارج و حقوقي مشاوره و وكالت پروانه اعطاي
گسترش مخالف كه خاص عدهاي دست وكالتاز پروانه اعطاي
كه است انتظاراتي جمله از هستند ، مجوز اعطاي
رشته اين در تحصيل شاغل دانشگاهي جامعه و فارغالتحصيلان
نادرستي نتيجه خود كبراي و صغري از ايشان ".دارند
پيش سال قانون 50 از منظور نيست معلوم.كردهاند استخراج
هستند؟ قوانين كدام وپاگير دست قوانين و
استقلال قانوني ، لايحه آئيننامه منظورشان اگر:اولا
مقرر چنين آن ماده 28 در كه است وكلايدادگستري كانون
هر نسبت به و ميشود داده لازم عده به وكالت پروانه" شده
داده معين عده بر علاوه كارآموزي پروانه يك وكيل نفر ده
داده لازم عده به وكالت پروانه اگر گفت بايد ".شد خواهد
اظهارات برخلاف: ثانيا شود؟ داده تعداد چه به پس نشود
نفر هزار سه دادگستري وكلاي آمار تنها نه محترم نگارنده
وكالت پروانه اعطاي بلكه است ، نفر هزار از 6 بيش و نبوده
قانون ماده 1 تبصره كه چرا نيست خاص عدهاي انحصار در
تعيين":داشته مقرر دادگستري وكالت پروانه اخذ كيفيت
كميسيوني عهده بر كانون هر براي وكالت كارآموزان تعداد
دادگاه اول شعبه رئيس استان ، دادگستري كل رئيس از متشكل
دعوت به كه ميباشد مربوط وكلاي كانون رئيس و انقلاب
و تشكيل سال در يكبار حداقل هركانون وكلاي كانون رئيس
شده پذيرفته كارآموزان تعداد كه ".مينمايد تصميم اتخاذ
ساله همه مديره هيات انتخاب و مذكور قانون تصويب از پس
به سال هر اين بر علاوه و بود بيشتر يا نفر حدود 700
يامستعفي و بازخريد بازنشسته ، قضات آقايان از تعدادي
كه قضائي توسعه:ثالثا.ميشود داده وكالت پروانه نيز
اشتغال با ارتباطي چه است فني و علمي امري
اين بين ملازمهاي چه اصولا و دارد حقوق فارغالتحصيلان
يك ديده به وكالت شغل به اگر:است؟رابعا برقرار دو
و ضوابط نبايد آيا بنگريم نيز حساسيت فاقد و معمولي شغل
و علمي صلاحيت و داشته وجود آن به اشتغال در محدوديتهائي
و جان به مربوط امور در دخالت براي داوطلب افراد عملي
شود؟ احراز مردم ناموس و مال
در كننده شركت نفر تعداد 61000 از كه ميدهند نشان ارقام
نفر ده ، 784 بالاي معدل فقط 1462نفر سال 1379 آزمون
معدل بقيه و تا 10 بين 7 نفرمعدل 1066-بالاي12 معدل
حرفهاي ديد با تنها اگر:خامسا.داشتهاند تا 7. بين
دادگستري وكلاي چرا كنيم نگاه شغل اين به هم صنفي و
وكلاي گناه راستي به باشند؟ داشته شغلي امنيت نبايد
چيست؟ دادگستري
در حقوقدانان و وكلا فعال حضور آيا كه بدهيم انصاف
توسط دعوتي هرگونه اقامه و اجتماعي زندگي مختلف عرصههاي
كه است وكالت پروانه بيحساب و بيرويه صدور با آنان
مدنظر را پيشرفته كشورهاي كه ايشان ميپيوندد؟ بهوقوع
:اند نوشته و داده قرار
حقوق رشته فارغالتحصيلان كه ماست كشور در تنها..."
شركت امتحاني چنين در موظفند وكالت پروانه براياخذ
متداول و مرسوم ديگر كشورهاي در شيوهاي چنين و كنند
را كشور يك شده كه هم نمونه براي لااقل نبايد ".نيست
را كشورها همه قوانين دكتر جناب آيا ميزدند؟ مثال
پرواضح البته دارند؟ ادعائي چنين كه نمودهاند مطالعه
هم اگر يا و نداشته خارجي وجود يا كشوري چنين كه است
مورد پيشرفته كشورهاي از مسلما باشد داشته خارجي وجود
جز به حقوق علم دستاندركاران همه زيرا.نيست نظر
پيشرفته كشورهاي در كه واقفند مقاله آن محترم نگارنده
متضمن آن تصدي فراوان حساسيت علت به كه مشاغلي از يكي
است عملي و علمي صلاحيتهاي احراز و ورودي كنكور گذراندن
.نميكنند منصوب بدان را كسي هر و بوده وكالت شغل همانا
چون رشتههايي التحصيلان فارغ" فرمودهاند كه ايشان
هيچگونه بدون...و مهندسي داروسازي ، دندانپزشكي ، پزشكي ،
كار به غيره و كارآموزي آزمون در شركت ياحتي و مانعي
كه رشتههايي تمامي براي نميدانند آيا "مييابند اشتغال
يا و دارد؟ وجود كارورزي يا كارآموزي دوره بردهاند نام
پروانه مهندسي نظام سازمان از بايد مهندسان ندارند اطلاع
راه مهندس مثال براي و بگيرند؟ درجهبندي چند همبا آن
ساخت بر ناظر نميتواند دارد درجه 3 پروانه كه ساختمان و
گردد؟ مرتبه بلند ساختمانهاي ساز و
درآمدش اتفاق از كه رسمي اسناد سردفتري مانند شغلي چرا
به سري اگر نميگيرد؟ قرار تعرض مورد بالاست بسيار نيز
دفترياران و سردفتران كانون و رسمي اسناد دفاتر قانون
به توجه با را دفترخانه تاسيس كه ميشود مشاهده بزنيم
هر براي و قرارداده ضابطه تابعه محل هر نيازمنديهاي
دفترخانه يك شهر هر جمعيت نفر هزار بيست الي پانزده
فارغالتحصيلان چون گفت ميتوان آيا.است گرفته درنظر
ابلاغ آنها همگي ميبايدبه قضائيه قوه هستند بيكار حقوق
نرخهاي آنان ميان رقابت ايجاد با تا بدهد سردفتري
آن براي كمتري پول مردم و آمده پائين حقالتحرير
كند دريافت اضافه وجه ناكرده خداي سردفتري اگر بپردازند؟
اشتغالزائي آيا وجدانا و انصافا چيست؟ ديگران گناه
معني به ديگر رشتههاي حتي و حقوق فارغالتحصيلان براي
بر حاكم قواعد و ضوابط اصول ، تمامي انهدام و تخريب
بهراستي است؟ اجتماعي مختلف نهادهاي و ارگانها موسسات ،
باشيم حقوقداشته فارغالتحصيل هزار بيست ساليانه اگر
جمعيت به قاضي يا و سردفتر وكيل ، هزار بيست بايد
بين اصولي جهت از آيا كنيم؟ اضافه مشاغل اين دارندگان
كه كسي آيا نميدانيم؟ ما كه دارد وجود ملازمهاي دو اين
فكر خود شغلي آينده به نبايد شود حقوق دانشجوي ميخواهد
موفق ولي گرفت هم دكترا و فوقليسانس آينده در اگر و كند
سردفتري و قضاوت درامتحان قبولي يا وكالت پروانه اخذ به
خود كه مشاغل اين دارندگان را آن تاوان نشد رسمي اسناد
وارد بدان مشقت هزاران با و آرزو و اميد هزاران با نيز
بپردازند؟ بايد شدهاند
اشتغال ايجاد فكر به تنها قضا از كه ماده187 مدافعان
توسعه و قضا امر به نيز نيمنگاهي و بوده خويش براي
و محروم مردم از دستگيري و كمك تصور اگر ندارند ، قضائي
بفرمايند تصديق ميپرورانند سر در را ايشان حقوق احياي
شهرهاي براي وكلا كانون ورودي آزمون در آنها قبولي كه
آن در ميتوانند و بوده آسان بسيار ازوكيل محروم و كوچك
وكالت از منظورشان اگر و بپردازند صادقانه خدمت به شهرها
در سخت است بزرگ شهرهاي آنهمدر بالا درآمد ايجاد
مشاغل ديگر مانند نيز وكالت در:اولا كه چرا اشتباهند
قضاوت ، داروسازي ، دندانپزشكي ، پزشكي ، همچون اجتماع حساس
و بزرگ شهرهاي در اشتغال براي غيرو و رسمي اسناد سردفتري
به نيز حرفهها آن به شاغلين كه جمعيت حيث از متوسط حتي
پزشكي هيچ مثال براي و دارد وجود محدوديت زيادند آن تبع
ديگر يا اصفهان يا تهران شهر در نميتواند ساكن به ابتدا
درحالي اين و بپردازد طبابت به و تاسيس مطب بزرگ شهرهاي
نظامپزشكي مهر همگي و زياد بيكار پزشكان تعداد كه است
وهمفكرانشان دكتر جناب تصور برخلاف وكالت:ثانيا.دارند
وكيل عمر حاصل و ندارد آبي و نان صحيحالعمل وكلاي براي
از دارد اخروي و معنوي جنبه كه مردم حقوق از دفاع بجز
هم اينها كه نيست عليل تني و مريض قلبي بجز مادي جهت
بسيار روحي فشارهاي و موكلين از غمخواري براثر
كه هستند شريفي وكلاي مدعا اين شاهد و است سهلالوصول
جز موكلين حقوق از دفاع و صادقانه خدمت عمري از بعد
بهرهاي و نصيب دنيا جيفه از محقر يا استيجاري منزلي
دريافت قاعده و عرف برخلاف وجهي وكيلي اگر و ندارند
تعداد با ارتباطي نه و دارد وكلا جامعه به ربطي نه نمايد
.ميشود نيز تعقيب خود موقع به البته و ميكند پيدا وكلا
سال از حقالوكاله تعرفه آئيننامه كه است ذكر به لازم
تصويب و تاييد به و اصلاح سال 78 در و داشته وجود 1341
وكيل هيچ كه است حالي در اينها و است رسيده قوهقضائيه
بيبضاعت موكلين پذيرش از مادي مسائل بهخاطر شرافتمندي
.نمينمايد خودداري آنها به كمك و
قبول مجاني بهطور ماده 187 مجوزداران آيا ديگر سوي از
براي سنگين حقالوكالههاي دريافت وتصور ميكنند وكالت
نظارت وكلاكه برخي وقتي اتفاق ، از ندارد؟ آنهاوجود
وكلا كانون انتظامي دادگاه و دادسرا سوي از جامعي و دقيق
دكتر آقاي زعم به ميگيرد صورت آنها اعمال بر
مجوزداران تكليف ميكنند دريافت سنگين حقالوكالههاي
.است روشن و واضح بسيار ماده 187
نميفرمودند ميزدند وكلا محترم كانون به سري اگر ايشان
زمينههايي آوردن فراهم فكر در وكلا كانون هرگز چرا"
و كمكها از بتوانند مردم عامه طريق آن از كه است نبوده
مشاهده و "كنند استفاده وكلا سازنده نظريات و مشورتها
قسمت در روزه هر كه را محترمي و دلسوز وكلاي ميكردند
و امورمشاوره براي كانون به مراجعين پذيراي معاضدت
وكالت از مقاله محترم نگارنده ظاهرا و هستند راهنمايي
.ندارند آگاهي و اطلاع نيز ومعاضدتي تسخيري
به آيا ماده187 از ايشان دفاع نيست مشخص آنكه ديگرسخن
است بيكار فارغالتحصيلان خيل براي اشتغال ايجاد منظور
براي و وكيل؟ به مراجعه فرهنگ ايجاد و قضائي ياتوسعه
ميان اصولي و عقلي منطقي ، نظر از و ميسوزانند؟ دل كدام
است؟ برقرار ملازمهاي چه فوق امور
ولي صحيحا مقاله محترم نگارنده توسط كه نكتهاي تنها
مشاوران و وكلا اندك شدهنسبت اشاره آن به خام بهطور
خصوص اين در البته كه است كشور جمعيت كل تعداد به حقوقي
بايد هنگامي نسبت اين و نيست كافي جمعيت گرفتن درنظر صرف
شئون درهمه وكيل به مراجعه فرهنگ كه گيرد قرار نظر مد
همگاني رسانههاي و مطبوعات بهوسيله اجتماعي زندگي
شدن اجباري با ارتباط در نيز قوانيني و يافته گسترش
ميتوانيم كه است زمان آن.شود تصويب وكيل به مراجعه
و وكلا تعداد و رانده سخن جمعيت كل به وكلا اندك ازنسبت
امور اين و كنيم زياد نسبت همان به را حقوقي مشاوران
، نه اصولي و دقيق برنامهريزيهاي با مگر نمييابد تحقق
سوم برنامه قانون ماده187 چون موادي تصويب و وضع با
.توسعه
كانون مستقل شخصيت بحث گذشت آنها ذكر كه مواردي از فارغ
اتفاقا كه است پيچيدهاي و فني بسيار مباحث وكلااز
و كرده پيدا حقوقعامه حفظ با تنگاتنگي و نزديك ارتباط
آن به خود مقالات و كتابها در بزرگوار اساتيد
كشورهاي خصوصا كشورها اغلب در استقلال اين.پرداختهاند
نشان را كارآييخود و گرفته قرار مدنظر يافته توسعه
علم با ديگران كه را مسائلي بايد چرا اصولا و است داده
آزمون بوته به مجددا رسانيدهاند اثبات به تجربه و
نيست؟ خطا آزمودن را آزموده آيا درآوريم؟
و مجادله عقل ، با عشق دعوي بطلان به نظر عليايحال
بهدست نتيجهاي نيز ماده 187 مخالفان و موافقان مناظره
به اينان و چشمبستهاند عاشقان آنان كه چرا داد نخواهد
.ميزان و عدالت حاميان منطق و عقل حكم
آشكار ذوقش و پنهان آتشش
كار پايان شود ظاهر او دود
موسوي سيدعليرضا
از تهران پزشكي فوريتهاي مركز گزارش
شهروندان به امدادرساني
هفته دوشنبه شبانهروز در تهراني شهروندان :گروهاجتماعي
تهران پزشكي فوريتهاي مركز با مورد و 717 هزار جاري 9
يا و پزشكي امداد خواستار و كردند برقرار تلفني تماس
.شدند مشاوره دريافت
از مورد براي 308 تهران پزشكي فوريتهاي مركز مامورين
بيمار اوليه 92 مداواهاي از پس و كردند عازم پزشك تماسها
و تماس در را بيماران بقيه و رساندند بيمارستان به را
.كردند مداوا مراكز در مستقر متخصص پزشكان با هماهنگي
داشتند ، امدادي ياري به نياز كه افرادي بيشترين همچنين
دچار نيز بيمار و 43 بودند مورد با 141 قلبي بيماران
.بودند شده تنفسي مشكل
به همچنين گذشته شبانهروز در تهران پزشكي فوريتهاي مركز
و رساند ياري مختلف حوادث و سوانح در ديده حادثه نفر 59
بيمارستان به هليكوپتر بهوسيله بيمار مورد ، يك در
.شد رسانده
رسيدگي جديت با روزنامهنگاران شكايات
ميشود
شكايات به رسيدگي در قضات انتظامي دادسراي
.است جدي زنداني روزنامهنگاران
زنداني ، روزنامهنگاران خانوادههاي انجمن گزارش به
در قضات انتظامي دادسراي دادستان آلاسحاق حجتالاسلام
شكايات استماع از انجمنپس اين اعضاي ديدار
عمومي دادگاه شعبه 1410 قاضي عليه زنداني روزنامهنگاران
اين به رسيدگي براي پيش مدتي از دادسرا اين كه گفت تهران
محاكمات پروندههاي داشتن اختيار در خواستار شكايات
هنوز پروندهها ولي است شده مذكور شعبه توسط شده انجام
اظهار به پاسخ در وي.ندارد قرار دادسرا اين اختيار در
روز كه اتفاقي مورد در بهويژه خانوادهها ، اعضاي نگراني
همسران به رويداد ، اوين زندان كارگري بند 2 در پنجشنبه
بهطور قضات انتظامي دادسراي كه داد اطمينان زندانيان
و ميكند پيگيري را شكايات اين ممكن طريق هر از و جدي
مذكور پروندههاي ارائه از شعبه 1410 احتمالي استنكاف
.شد نخواهد دادسرا كار مانع
ماشاءالله زيدآبادي ، احمد باقي ، عمادالدين همسران
حسن حجتالاسلام و گنجي اكبر صفري ، لطيف شمسالواعظين ،
.داشتند حضور ديدار اين در يوسفياشكوري
روزنامه مسئول مدير مطبوعات ، منصفه هيات
شناخت مجرم را فتح
مدير اسلامي يدالله مطبوعات ، منصفه هيات :گروهاجتماعي
تخفيف مستحق ولي مجرم را فتح شده توقيف روزنامه مسئول
.شناخت
با شنبه سه روز تهران استان كل دادگستري عمومي روابط
همچنينمتهم منصفه هيات اعضاي:داد گزارش خبر اين اعلام
ادب رعايت و مطبوعاتي محكوميت سابقه عدم به توجه با را
.دانستند تخفيف مستحق آرا اتفاق به دادگاه در
را خود منصفهنظرات هيات اعضاي اطلاعيه ، اين براساس
شرح به فتح شده توقيف روزنامه مسئول مدير اتهامات درباره
:كردند اعلام زير
مبني اصفهان استان انتخابات بر نظارت هيات شكايت درباره
مدير عمومي ، هياتمنصفه اذهان تشويش جهت اكاذيب نشر بر
.شناخت مجرم آراء اكثريت با را فتح روزنامه مسئول
اسلامي انقلاب پاسداران سپاه مشترك ستاد شكايت خصوص در
در اكاذيب نشر اتهام به فتح روزنامه مسئول مدير از
به نسبت افترا اتهام و روزنامه و 86 و 84 هاي 83 شماره
مدير آراء اكثريت با مطبوعات منصفه هيات حقيقي ، شخص
سپاه به نسبت اكاذيب نشر مورد در را فتح روزنامه مسئول
افترا اتهام ولي داد تشخيص مجرم اسلامي انقلاب پاسداران
.ندانست وارد نشد ، ديده معيني شخص مورد در چون را
نشر اتهام به بسيج مقاومت نيروي فرماندهي شكايت مورد در
را متهم آرا اكثريت با منصفه هيات رشت ، واقعه در اكاذيب
.دانست مجرم
عنوان به تهران استان دادگستري رئيس شكايتهاي مورد در
هيات اعضاي نيز فتح روزنامه مديرمسئول از مدعيالعموم
به اكاذيب نشر اتهام به را وي مورد در 13 مجموعا منصفه
جمهوري مقدس نظام عليه عمومي ، تبليغ اذهان تشويش قصد
ترويج و تبليغ و نظام مسئولين و مقامات به اهانت اسلامي ،
استان كل دادگستري.شناخت مجرم غيرقانوني گروههاي براي
وارده اتهامات و شكايات ساير كه كرد اعلام همچنين تهران ،
تشخيص جرم مطبوعات منصفه هيات اعضاي سوي از متهم ، به
.نشد داده
زنجيرهاي قتلهاي دادگاه جلسه ششمين
شد برگزار
زنجيرهاي قتلهاي دادگاه جلسه ششمين :اجتماعي گروه
معاون حضور با و عقيقي محمدرضا رياست به ساعت 30/8 ديروز
در آنان مدافع وكلاي و متهم و 18 تهران نظامي دادستان
.شد تشكيل غيرعلني بطور تهران يك نظامي دادگاه پنجم شعبه
ابتدا جلسه اين در مسلح نيروهاي قضايي سازمان گزارش به
لايحه قرائت به كيفرخواست دوم و اول رديف متهمان وكيل
سوم رديف متهم ادامه در.پرداخت موكلينش از دفاع در خود
به است متهم كيفرخواست براساس كه را" روشني علي"
محمدعلي و پوينده جعفر محمد قتل فقره دو در مباشرت
مخصوص جايگاه به خود از دفاع جهت نيشابوري مختاري
.فراخواند
بهقتل اقرار ضمن كرد ارائه دادگاه به كه توضيحاتي در
اين ارتكاب مختارينحوه علي محمد و پوينده جعفر محمد
علت خود از دفاع در و كرد تشريح دادگاه براي را جنايتها
متهمان سوي از كه كرد ذكر تصميماتي اجراي را اقدامات اين
محمود آن از پسبود شده خواسته وي ، از دوم و اول رديف
قتل به متهم كيفرخواست چهارممطابق رديف متهم جعفرزاده
پذيرش ضمن دادگاه محضر به توضيحاتش در فروهر داريوش
اجراي را فروهر داريوش رساندن قتل به علت خود اتهام
متهم توسط كه داشت عنوان دوم و اول رديف متهمان تصميمات
.بود رسيده وي اطلاع به هشتم رديف
خانم قتل به متهم محسني علي پنجم متهم جلسه ادامه در
اين ارتكاب در مباشرت به اقرار اسكندريضمن مجد پروانه
دوم و اول رديف متهمان تصميمات اجراي آنرا علت جنايت
رسيده وي اطلاع به هشتم رديف متهم توسط كه داشت عنوان
حميد كيفرخواست ششم رديف متهم همچنين جلسه اين در.بود
داريوش قتل در معاونت بر دائر خود اتهام پذيرش ضمن رسولي
به لازم امكانات دراختيارگذاشتن طريق از همسرش و فروهر
در را خود توضيحات جنايت ، ارتكاب تسهيل و ديگر متهمين
.كرد ارائه دادگاه به زمينه اين
و كرد تنفس اعلام وقت پايان بعلت ظهر ساعت 12 در دادگاه
.شد موكول ديماه چهاردهم چهارشنبه امروز به جلسه ادامه
شد بازجويي شمسالواعظين شعبه 1410 در
ماشاءالله از مقدماتي بازجويي جلسه :اجتماعي گروه
شعبه در سهشنبه روز زنداني روزنامهنگار شمسالواعظين
.شد آغاز تهران عمومي دادگاه 1410
با رابطه در جامعهروز شركت مالك سه از يكي شمسالواعظين
شركت اين مالكين اتهامي موارد و اجارهاي روزنامههاي
.گرفت قرار بازجويي مورد
شركت پرونده تكميل تا بازجويي جلسات اين گزارش ، بنابراين
شعبه 1410 در مدعيالعموم شكايت اعلام موضوع روز جامعه
.داشت خواهد ادامه تهران عمومي دادگاه
اجتماعي خلاهاي و فوتبال
و محيرالعقول حادثهاي ماه دي جمعه 9 روز فوتبال حادثه
جمعه روز ايراني ميليونها كه آنچه مشابه.نبود بيسابقه
مشاهده خود تلويزيون صفحههاي بر ناباوري و شگفتي با
يا پيشرفته از اعم ديگر كشورهاي تمامي در بيش و كم كردند
در خشونت" پديده فيالواقعميافتاد اتفاق توسعهنيافته
بسياري معضلات از يكي Football-hooliganism يا "فوتبال
كه آنچه اما.ميباشد پيشرفته كشورهاي جمله از كشورها از
خشونت صرفا نميتوان درستي به را آمده بوجود ايران در
در فوتبال كه است آن تلخ واقعيت ;نمود توصيف فوتبال در
گنجايش و ظرفيت از بيش خيلي گذشته دهه يك ظرف ما جامعه
اين در.است شده بزرگ و گرفته قرار توجه مورد آن اجتماعي
به بدل جهاني سطح در فوتبال كه نيست ترديدي البته
سراغ ميتوان را رشتهاي كمتر و شده ورزش پربينندهترين
بنده.باشد داشته طرفدار يا مطرح آن اندازه به كه گرفت
از اعم كشورها همه در فوتبال جهاني محبوبيت به آنكه ضمن
نيز حال عين در اما دارم ، اذعان توسعه حال در يا پيشرفته
از بيش خيلي ايران در فوتبال دلائلي بر بنا كه معتقدم
.است يافته اهميت و شده مطرح آن اجتماعي استعداد و ظرفيت
براي ما جامعه در كه حصري و حد از بيش و كاذب اهميت اين
استاديوم در ماه دي جمعه 9 روز در شده ايجاد فوتبال
اصلي ذات و فروريخت نفر ميليونها چشم مقابل در و آزادي
واقعه آن چرا كه نيست آن پرسش.گذارد نمايش به را خود
قبلا.است ورزش آن طبيعت جزء برخورد آن ;افتاد اتفاق
خواهد اتفاق بارها نيز بعدها و افتاده اتفاق بارها نيز
چنين يك به فوتبال چرا كه است آن اساسي سئوال.افتاد
ما جامعه در اينقدر چرا و كرده صعود ما جامعه در جايگاهي
است؟ يافته حساسيت و قرب و ارج
پيدا اهميت كه نيست ورزشي جنبه از صرفا سئوال اين پاسخ
براي ميتواند خود نوبه به اهميت اين بلكه ميكند ،
باشد اجتماعي عميقتر مسائل و مشكلات مبين كشور مسئولين
جوانتر لايههاي و اقشار ميان در بالاخص جامعه سطح در كه
به نسبت حد از بيش توجه به را آنان لاجرم و ;دارد وجود
سالم تفريحات فقدان ميتواند دليل يك.ميدهد سوق فوتبال
از بسياري در راستي به.باشد اجتماعي ديگر سرگرميهاي و
ميليونها براي سرگرميهايي و تفريحات نوع چه ما ، شهرهاي
تلويزيون ، تئاتر ، سينما ، دارد؟وقتي وجود نوجوان و جوان
نداشته زمينهاي چندان ديگر سرگرميهاي و ورزشها تفريحات ،
صورت لازم توجه و سرمايهگذاري آنان روي بر يا باشند
كاذب بهصورت ميتواند فوتبال عليالقاعده باشد ، نگرفته
وقتي.كند پر را ديگر خلاهاي از بسياري مدت كوتاه در و
اجتماعي ، و سياسي فعاليتهاي روزنامه ، مطالعه ، كتاب ،
جوان نسل پاسخگوي اجتماعي و سياسي دلايل به نتوانند
تعجبي آيا كنند ، پر را جوانان اوقات نتوانند و باشند
اين از بخشي "بيخطر" ابزاري عنوان به فوتبال كه دارد
نه فوتبال كه است آن مشكل منتهي.كند پر را خلاها
كمبودها آن همه براي ميتواند نه و هميشه براي ميتواند
شده ما جامعه در فوتبال تب باعث كه سومي دليل.كند پر را
كشور مسئولين از بسياري كه است اندازهاي از بيش اهميت
كشور فلان بر ما فوتبال تيم پيروزي.ميدهند بازي اين به
بازيهاي يا "تورنمنت" آن يا بازي اين در ما حضور يا
مسئولان از برخي سوي از باختمان و برد و بينالمللي
آبرو و ملي حيات گويي كه ميشود بزرگ و اهميت با آنچنان
.است فوتبال زمين در باخت و برد درگرو كشور جهاني حيثيت و
آنچنان جمعي رسانههاي و مطبوعات مسئولين ، از برخي
يك يا آمريكا تيم ما اگر كه كردهاند بزرگ را فوتبال
جنگ جبهه در كه گويي دهيم شكست رقيبمانرا يا دشمن كشور
پيروز آنان بر بينالمللي بزرگ كارزار يك عرصه در يا
حيثيت و آبرو پاي واقعا اگر كه حالي در.شدهايم
كشف يا نوبل جايزه بردن يا باشد ، ميان در بينالمللي
يا پيشرفته دستگاه يك اختراع يا مهلك بيماري يك داروي
به ارزشش بينالمللي ، تجارت يك در پايي جاي بازكردن
حتي آيا نيست؟ فوتبال جهاني جام حتي بردن از بيشتر مراتب
هم را فوتبال بينالمللي جامهاي و كاپها تمامي اگر
دسته دسته حاليكه در ميداشت افتخار جاي خيلي ميبرديم ،
نظر به هستند؟ خارج كشورهاي راهي مملكتمان مغزهاي بهترين
و مسئولين از برخي ميشود باعث فوتبال در موفقيت ميرسد
همچون عرصههايي در كه كنند فراموش ما جمعي رسانههاي
بينالمللي ديگر شاخصهاي از بسياري و صادرات و اقتصاد
.دارد قرار كجا در ما واقعي جايگاه
از برخي ميان در را فوتبال به اهميت همه اين وقتي انسان
ميبيند ، حكومت به وابسته رسانههاي و مطبوعات مسئولين ،
ميخواهند عدهاي واقعا شايد كه ميشود توهم اين دچار
سياسي ، مسائل به انديشيدن جاي به مملكت اين جوانان كه
و فوتبال به جامعه ، فرهنگي و فكري اقتصادي ، اجتماعي ،
دليلي چه والا.شوند سرگرم يكي آن يا تيم اين از طرفداري
بايد چرا كنيم؟ بزرگ را فوتبال همه اين ما كه دارد
نه گويي كه فوتبال ستارگان يا بازيكنان نام به افرادي
انديشه و فكر اهل نه و هستند فرهنگي مسائل و مطالعه اهل
كنيم؟ بزرگ اينقدر را ميباشند تحصيلات و
زيباكلام صادق
|