علوم رشتههاي دانشآموختگان كوتاه ديوار
انساني
از شهرها عمومي نقل و حمل براي
كنيم استفاده تراموا
عمومي پزشكان مشكلات
تازه نگاهي از فارسي زبان پاسداشت
است مهرورزي آيين نامهنگاري ،
علوم رشتههاي دانشآموختگان كوتاه ديوار
انساني
دورههاي براي تكميلي تحصيلات ورودي آزمون مقررات طبق
فارغالتحصيلان كليه داخل ، ناپيوسته ارشد كارشناسي
مدرك نوع به توجه بدون)تاييد مورد كارشناسي دورههاي
كارشناسي دورههاي ورودي آزمون در ميتوانند (تحصيلي
و ثبتنام انساني علوم گروه رشتههاي داخل ناپيوسته ارشد
به منوط ارشد ، كارشناسي دوره در تحصيل البته.كنند شركت
پيشنياز ، واحدهاي گذراندن و ورودي امتحان در قبولي
.است مربوطه آموزشي گروه تشخيص به واحد تا 30 حداكثر
مهندسي ، و فني رشتههاي فارغالتحصيلان اساس اين بر يعني
در شركت حق ليسانس ، مدرك داشتن صرف به...و پايه علوم
رشتههاي ناپيوسته ارشد كارشناسي دورههاي ورودي آزمون
نيست صادق قضيه اين عكس ولي.دارند را انساني علوم گروه
و ثبتنام حق انساني علوم رشتههاي فارغالتحصيلان و
از غير به گروهها ديگر تكميلي تحصيلات آزمون در شركت
.ندارند را انساني علوم گروه
كارشناسي دوره امتحاني جزورشتههاي كه رشتههايي از يكي
امتحاني رشتههاي ميآيد ، شمار به انساني علوم گروه ارشد
عليالقاعدهفارغالتحصيلان و ;است "اجرايي مديريت"
هيچ بدون بتوانند ، بايد انساني ، علوم رشتههاي
;كنند شركت رشته اين ارشد كارشناسي آزمون در محدوديتي
دست رشته ، انتخاب هنگام به و نيست طور اين عمل در ولي
از زيادي حد تا انساني علوم رشتههاي فارغالتحصيلان
.است كوتاه آن انتخاب
به شريف صنعتي دانشگاه سال 1379 ، ورودي آزمون در مثلا
نفر پذيرش 10 به ايران صنعت و علم ودانشگاه نفر پذيرش 22
دانشجو پذيرش به مبادرت صنعتي ، مديريت سازمان همچنين و
.كردند رشته اين در
شرايط و ضوابط كه صنعتي مديريت سازمان از نظر صرف
صنعتي دانشگاه دارد ، دانشجو پذيرش براي جداگانه اختصاصي
مهندسي ، و فني رشتههاي كارشناسي مدرك دارندگان فقط شريف ،
.قرارداد پذيرش مورد را ورياضي فيزيك
مديريت رشته در دانشجو پذيرش ظرفيت نفر از 32 يعني
دوره امتحاني رشتههاي جزو كه كد 1148 با اجرايي
از نفر فقط 10 است ، انساني علوم گروه ارشد كارشناسي
اين در قبولي امكان انساني علوم رشتههاي فارغالتحصيلان
.دارند را رشته
تذكر عنوان به ورودي آزمون راهنماي دفترچه در البته
از منحصرا":كه است شده اشاره (رشته اين انتخاب براي)
نمره به توجه با مذكور ، امتحاني رشته در كه داوطلباني
به دعوت و مصاحبه هستند ، رشته انتخاب به مجاز اكتسابي
فارغالتحصيلان مذكور ، اوصاف با البته كه "آمد خواهد عمل
به نسبت كمتري بسيار شانس انساني ، علوم رشتههاي
.دارند گروهها ديگر فارغالتحصيلان
سنجش سازمان چرا كه است اين ميشود مطرح اينجا كه سوالي
كمي تعداد عمل در كه را اجرايي مديريت رشته كشور ، آموزش
آن در ميتوانند انساني علوم رشتههاي فارغالتحصيلان از
گروهعلوم امتحاني رشتههاي زمره بدهند ، در تحصيل ادامه
رشتههاي جزو رشته اين كه درصورتي و است آورده انساني
-سازمان اين مسئولين چرا است ، انساني علوم گروه امتحاني
مجموعه" امتحاني رشته در شركتكننده كثرت به توجه با
تا نميكنند اتخاذ ترتيبي -پذيرش اندك ظرفيت و "مديريت
دولتي ، از اعم) مديريت رشتههاي فارغالتحصيلان دستكم
به اجرايي مديريت رشته در بتوانند (..و صنعتي بازرگاني ،
.بپردازند تحصيل ادامه
كه پرسيد كشور آموزش سنجش سازمان محترم مسئولين از بايد
مثلا) مديريت ، رشتههاي از يكي فارغالتحصيلان آيا
مواد همچنين و درسي مواد به توجه با -(صنعتي مديريت
مانوستر رشته اين با -اجرايي مديريت رشته براي امتحاني
پايه؟ علوم رشتههاي از يكي فارغالتحصيل مثلا يا است
محفوظ نام
از شهرها عمومي نقل و حمل براي
كنيم استفاده تراموا
مازاد مورد در راديو در بود بحثي چهارشنبه 23/9/79 روز
مترو ساخت طرح در است بهتر گفت صاحبنظري.كشور ارزي
.شود هزينه كشور بزرگ شهر ده براي
بسيار آن ارزي نياز و سنگين بسيار مترو ساخت هزينه
در هماكنون.ميباشد طولاني نيز اجرا زمان و بالاست
در تقريبا.است استفاده مورد تراموا اروپا شهرهاي بيشتر
تراموانصب برگشت و رفت خط دو شهر خيابانهاي تمام سطح
.شده آسفالت ريل سطح هم آن طرفين و ريلها بين و شده
براي هم و تراموا آمد و رفت براي هم خيابان سطح بطوريكه
و تراموا ساختاست استفاده قابل خودروها شد و آمد
با كافيست.ميباشد امكانپذير كشور داخل در آن متعلقات
سازنده خارجي شركت يك به زياد چندان نه مبلغي پرداخت
را آن ريلي و برقي تجهيزات تراموا ، ساخت تكنولوژي تراموا
براي لازم امكانات كه كرد متعهد را مزبور شركت و خريد
در آن برقي تجهيزات پارس ، واگن كارخانه در تراموا ساخت
و نيرو وزارت به وابسته كارخانجات و موتوژن كارخانه
دستگاه ساخت 10 امكان و كرد فراهم غيره و اصفهان ذوبآهن
را تهران در خط مسير يك نصب و مربوطه متعلقات و تراموا
راه ترتيب اين به.نمود فراهم
ميشود فراهم شهرها كليه در تراموا شبكه نصب و ساخت براي
آن اجراي زمان هم و ندارد ارز به چنداني نياز كههم
.است سادهتر و كوتاه بسيار
عاملي ناصر
عمومي پزشكان مشكلات
در ميباشند جوان اغلب كه ما كشور عمومي پزشكان امروز
.ميشوند محسوب جامعه كمدرآمد اقشار زمره
شب كشيك و خوابي بابيدار كه عمومي پزشكان ما
انداختهايم خطر به را خود سلامتي و جان درآمد مختصري با
بازنشستگي حق از نه و هستيم اجتماعي تامين بيمه نه
پشتوانهاي و اميد هيچگونه ترتيب اين به و برخورداريم
و زحمتكش قشر اين براي بايد.نداريم آن ادامه و كار براي
.شود انديشيده اساسي چاره آنها آينده تامين
تهران -كاظمي
تازه نگاهي از فارسي زبان پاسداشت
زبان پاسداشت به تازه زاويهاي از روست پيش كه نوشتاري
يافتن و تغيير در حساسيت باوراست اين بر و پرداخته فارسي
ما فرهنگ در را خود جاي كه بيگانهاي لغات براي جايگزين
بايداين بلكه است ، راندن خشكي به كردهاندكشتي باز
ورود و اختراع با كه شود متمركز لغاتي روي تعصب و حساسيت
كند ، باز جا مردم فكر و ذهن در اينكه از قبل كشور به آن
و سبك همين بر.شود معادلسازي دستاندركاران سوي از
در پرسش اين درواقع كنيم تامل كمي و خودآييم به اگر سياق
روزمره گفتوگوي در ما از نفر چند كه ميگيرد شكل ذهن ،
يا ميكنيم استفاده رايانه از كامپيوتر لغت بهجاي خود
به مردم آن فارسي معادل اختراع از پيش كه ديگري كلمات
هم طرفي از و كردهاند عادت آن خارجي مشابه از استفاده
جايگزين ما كه واژهاي از كه كرد مجبور را كسي نميشود
.كند استفاده كردهايم
جاي به كه واژههايي ببينيمآن بايد اينكه ديگر نكته
مرتبط موضوع با و درست حد چه تا ميآوريم خارجي كلمات
آن بهجاي كه ترمينال كلمه نمونه بهعنوان.ميباشد
بعضي و است برگزيده را پايانه واژه فارسي زبان فرهنگستان
معنا نظر از اگر ميكنند ، استفاده آن از نيز مردم
ره ديدگاه اين از كه ميبينيم كنيم ، توجه آن به بخواهيم
سفر آن در كه جايي معني به پايانه زيرا نميبريم جايي به
پياده مكان تنها ترمينال كه درصورتي ميرسد ، پايان به
را مسافر بايد آن در بلكه نيست راه پايان و مسافر كردن
.است راه شروع خود عبارتي به و كرد سوار
از بهگونهاي اينجا در بلكه نيست ما زبان عيب موضوع اين
چند داراي بيگانه زبانهاي در كه ميرسيم خارجي لغات
به بياوريم را آن فارسي معادل اينكه براي و ميباشد معني
توصيف در مثلا.كنيم ادا جمله يك بايد كلمه يك جاي
پايانه از استفاده بهجاي جديد راهكار مبناي بر ترمينال
واژه يا.كنيم استفاده پايانهها و آغازهها از بايد
پيشنهاد بالگرد يا چرخبال آن بهجاي كه هليكوپتر
كه دارد چرخ نه و بال نه وسيله اين كه درصورتي شدهاست ،
اين است ، ملخ ميچرخد ، كه حركتي وسيله آن بلكه بگردد ،
در خارجي زبانهاي مدرسان و استادان اغلب كه است نكتهاي
آن پيادهشدن خواهان و ميگذارند صحه آن بر دانشگاهها
و فرهنگ از لغاتي هم خارجي زبانهاي در البتههستند
كار به را آن عينا كه بردهاند ارث به ما فارسي زبان
و ندارند آن برداشتن ازميان براي هم حساسيتي و ميبرند
سنتي غذاهاي جزو اتفاق برحسب لغات اين از برخي البته صد
در.دارند ما فرهنگ در ريشه و هستند ما رسوم و آداب و
كاربردن به با و ميكنيم تنگ برخود را فضا چرا شرايط اين
كه لغاتي براي داريم سعي نامتجانس و نامانوس الفاظ
!كنيم؟ معادلسازي داشتهاند كاربرد ما فرهنگ در سالها
زبانشناسان اينكه است يادآوري به لازم آنچه حال همين در
فرهنگ با را خود مردم كه ميخواهند اروپايي مترجمان و
حافظ ترجمههاي در مثال براي.كنند آشنا ما غني
در دستنخورده بهصورت فتنه رندو عشق ، مانند واژههايي
اين كه باورند اين بر آنها چون مانده ، باقي آنها فرهنگ
آن معنايي بار كه بهگونهاي عينا نميتوان را كلمات
از يك هر براي و كرد معرفي مخاطب به و ترجمه نكند ، تغيير
.گفتهايم كم باز بياوريم مترادف كتاب يك اگر لغات اين
به تا كه آنچه هر و بينديشيم چارهاي بايد اينكه نتيجه
مردم و شده وارد ما زبان در بيگانه لغت بهعنوان امروز
اما بماند ، باقي خود حالت به بگذاريم پذيرفتهاند را آن
واژههاي به تبديل قابل كه بيگانه جديد لغات طرفي از
ندهيم اجازه را آدرس جاي به نشاني مانند هستند فارسي
معادل از استفاده به را خود تنها و شود ما زبان وارد
.بدانيم مجاز آن فارسي
دانشجو -عليپور رسول
است مهرورزي آيين نامهنگاري ،
به نامه منظر يك از فارسي كتابت و باسواد آشنا آدمهاي
را خود به رسيده نامههاي جوابهاي و مينويسند آن و اين
نامه كسي به كل به يا هنديها بهقول نه يا ميدهند
هم وقتي.نميدهند را كسي هيچ جوابنامه يا و نمينويسند
نامهنگاري هنر در ناتوان طايفه اين مقابل محكم و قرص
به بابت اين از را بيمهريشان و سستي و كني قدراست
هر بگويي آنها به كنده وپوست رك و بكشي رخشان
سرمهر از كسي كه است آن حكم در ميرسد بهتو كه نامه
را مهربان اين سلام جواب چرا ميكند سلام بهتو دارد
خواهند چه ميدانيد بردهاي ياد از را ادبت و نميدهي
حرص و شنيدهام آنها از زاويه اين از چه هر بنده. گفت
:ميگويم كند ياري حافظه كه جايي تا برايتان خوردهام
كساني برخي به متعلق بيشتر توجيهات اين البته كنيد گوش
.نشينند غربت عجالتا كه است
جواب ندارم وقت من ببخشيد:ميگويد همينها از يكي
شما مگر بپرسد جناب اين از نيست يكي بدهم را نامهتان
ساعت يك شبانهروز در واقعا ميكني؟ كار ساعت چند روزي
همه و بدهي را كسي نامه جواب كه نميآوري گير مناسب فرصت
فكر آدمها اينجور.داري تعطيلي كه هم هفتهها آخر
به ميآورند گير فرصت هم جمهور روساي حتي كه نميكنند
هم جمهور رئيس كه بنويسندتو نامه خود دوستان و عزيزان
نامه ميخواهد دلم واقعا من ميگويد ديگر يكي.نيستي
نميدانم اما باشيم داشته هم با منظمي ارتباط و بنويسم
را نامه كجا كنم ، شروع كجا از بنويسم ، چه نامههايم در
ندارم را نوشتن نامه حوصله من ميگويد يكي.كنم تمام
چشم مادرهاي و پدر بزنم ، تلفن مرتب ميكنم سعي بهشما
تلفن وقت هر ميكنندو باور را حرف اين هم انتظار
صداي تا برميدارند را گوشي شوق با بزند زنگ خانهشان
.نيست چنين كه دريغ اي و هيهات اما بشنوند را عزيزانشان
من مدعيست بنويسم؟يكي نامهاي چه نيست خبري:ميگويد يكي
بنويسم ، ميترسم بنويسم ، نامه تو نامه قشنگي به نميتوانم
ناراحت ميدهد خبر و دارد ديگري حرف يكي.بخنديد من به
سريعتر كار اين ميفرستم ميل اي مرتب برايتان نباشيد
يكي.نيست خبري هم نازنين فرزند اين فرمايش از.است
شروع امتحان بنويسم خوبي نامه برايتان ميخواستم ميگويد
بنويسم نامه ميخواستم ببخشيد ميگويد ، يكي.نشد شد ،
نشد سفر ، رفتم ميگويد يكي.بيمارستان رفتم شد بد حالم
او از وقتي دروغ يا راست هم يكي. بنويسم برايتان نامه
دو:گويد مي ميآيد در نمينويسي نامه چرا ميكني گله
جماعت اين بگذريم نرسيده؟ فرستادم برايتان نامه پيش هفته
(نميآيد نامهشان كه كسانيست با منظورم البته) نشين غربت
نامههاي با مادرها و پدر نرود يادشان و بدانند بايد
عزيزانشان از نامهها نوع اين تا و ميكنند زندگي آنان
و دارند دوست را زندگي نكردهاند فراموش آنها و ميآيد
را ناهمواريها اين بچههايشان عشق به دارد سختي اگر
او واز نرسد نامهاي فزرندشان از ، وقتي ميكنند تحمل
ميزند ، شور دلشان ميكنند ، فكر جور هزار بمانند بيخبر
پوچي احساس ميخورند ، غصه ميشود ، بد ، حالشان بيقرارند
فكر منندارند بودن خوشحال براي خوبي ، بهانه ميكنند
يا دارند روشني دلايل و نمينويسند نامه كه آنها ميكنم
و كاهل بسيار يا نميفهمند را انساني ارتباط ارزش معناي
نامه دليل عنوان تحت آنچه وتمام دارند تشريف ناتوان
است قبول غيرقابل و بيمعني كاملا ميكنند مطرح ننوشتن
دست نتواند مدتي موجهي دليل به واقعا كسي است ممكن بله.
و كند بيان را خود دلتنگيهاي و مهرباني و ببرد قلم به
باشد دائمي وضع اين اگر اما بپرسد را خود مادر و پدر حال
به ومادرها پدر حال هر به.نميباشند توجيه قابل بهانهها
اگر دارند ، نياز قوي داروي يك يا هوا مثل شما نامههاي
از يكي.بپردازيد را بهايش ميكنيد ادعا چنانكه مهربانيد
جمله چند همين مهرباني اثبات قديمي و عملي ساده ، راههاي
همين شمابا باشيد مطمئن.باشد ميتواند نامهنويسي
.ميكنيد بيشتر را ومادرها پدرها عمر ساده نامههاي
خدا خاك اين جاي هر كه هستم كساني همه مخلص من حال بههر
، نامههايشان است پايدار مهرشان اما باشند هستند كه
.راميگيرد جا همه نامهها در مهرشان عطر بوي ميرسد ،
را ريشههايشان كنندو گم را خود هويت كه نيستند كسي آنها
.ببرند ياد از
مكوندي حسينعلي
|