ندارد جايگزيني تاريخي ميراث
سكه روي آن
ندارد جايگزيني تاريخي ميراث
(بخش واپسين) - !ميكنيم تخريب خود دست با را تاريخي آثار
من":ميگويد موميايي شاهزاده خروج درباره ارفعي دكتر
اين ميزنم حدس ولي نديدهام را مذكور شاهزاده جسد هنوز
مردگان هخامنشي دوره در زيرا.باشد تقلبي موميايي پيكر
سنگي آنان مقبرههاي بلكه نميگذاشتند چوبي تابوت در را
.نداشتند چوبي تابوت نيز خشايارشاه و داريوش حتي بوده ،
موميايي شاهزاده كتيبه روي كه املايي غلط اين بر علاوه
".دارد ترديد جاي شده ديده
تخريب مهم ازعوامل برخي به گزارش بخش نخستين در درآمد ،
باستانشناسان و كارشناسان با گفتوگو در فرهنگي ميراث
يادمانهاي تخريب اثر بخش ، واپسين در اينك و شد اشاره
آن از جلوگيري راهكارهاي و فرهنگ و پژوهش روند بر تاريخي
.است شده گذاشته بررسي به
معتقدند ، تاريخي آثار اقتصادي اهميت خصوص در كارشناسان
به كشورمان وابستگي از آثار اين از حاصل ارزي منابع
.ميكاهد نفت درآمد
توريستي خوب جاذبه يك بتوانيم ما اگر ارفعي دكتر گفته به
عظيم گنجينههاي داشتن با ايران آوريم ، پديد كشور كل در
چهار خاطر به طبيعي همچنين و اسلام از وبعد قبل فرهنگي
ديگر كه كند جذب گردشگر اندازهاي به ميتواند بودن ، فصل
".نباشيم نفت درآمد نيازمند
سال چند":ميگويد ادامه در باستاني زبانهاي كارشناس اين
درحالي بوده ميلياردهادلار توريسم از فرانسه درآمد پيش
علت.است كمتر ما سرزمين به نسبت آنها تاريخي آثار كه
ايجاد و مسئولان سياستگذاري در راميتوان امر اين
چيزي ميخواهد خارجي يك.كرد جستجو توريستي زمينههاي
ما شمال جنگل اروپاييان براي.ببيند خود كشور از غير
اما.است جنگل خودشان سرزمين همه زيرا.ندارد تعريفي
برايشان ميتواند ما باستاني وآثار بيابانها شهرها ،
از و فرهنگي ميراث از ما متاسفانه.باشد جالب و زيبا
به گردشگر يك اگر.نميكنيم استفاده خدادادي نعمتهاي
يك بازديد ، از پس برود ، آذرگشسب آتشكده يا جمشيد تخت
استراحت دقيقه چند تا نمييابد محل نزديك در خوب رستوران
رستورانها هم نزديك شهرهاي در حتي.كند صرف غذايي سپس و
نيز جهانگردان امنيت تامين طرفي از.ندارد خوبي كيفيت
بسياري اهميت از توريسم وسودآوريصنعت رونق براي
.است برخوردار
باستاني آثار تخريب عواقب
ملي هويت و مردم اعتقادات به تاريخي اموال و بناها تخريب
اين رضواني مهندس اعتقاد بهميكند وارد ضربه كشورمان
وبايد هستند ملي و مذهبي فرهنگي ، ضد اعمال تخريبها نوع
پيامدهاي تشريح در همچنين كارشناس اينشود گرفته آن جلوي
حفاري طريق از كه اشيايي":ميگويد باستاني منابع خروج
واقع در ميشود منتقل خارج به و ميآيد دست به قاچاق
نيست معلوم زيرا هستند ، علمي ارزش فاقد و شناسنامه بدون
خارج در بنابراين.دارند تعلق تاريخي ولايه بخش كدام به
كه ميشوند مواجه سردرگم اشياء سري يك با عدهاي هم
صورت قاچاق حفاري وقتي ديگر سوي از.است نشده كارشناسي
و ميكنند درست نيز تقلبي وظروف اشياء سري يك ميگيرد
و ميدهند فريب را عتيقه مجموعهداران يا دلالان گاهي
ميراث به زيرا است ، كننده گمراه و خطرناك خيلي اين
".ميزند لطمه ما فرهنگي
تقلبي احتمال":ميدارد اظهار موميايي شاهزاده درباره وي
ميشود ، خوانده ايراني موميايي شاهزاده كه آنچه بودن
جسد يك به مربوط ديدم فيلم در آنچه زيرا.دارد وجود
آن مهم مساله اما.بود قشنگ و شيك تابوت يك درون موميايي
تدفين ، مراسم و اعتقادات نظر از هخامنشي دوره در كه است
چنين از ميخواستند واگر است نداشته وجود موميايي آيين
".ميدادند انجام پادشاهان براي كنند استفاده آييني
جايگزيني ديگر تاريخي ميراث كه اين بيان با ارفعي دكتر
برجاي خود از اثري و بودند گذشتگاني":ميگويد ندارند ،
بلكه ايراني تمدن و فرهنگ نشانه تنها نه اين و گذاشتند
موجب شكل هر به تخريبش بنابراين.است بشري جامعه از بخشي
.باشيم نداشته اختيار در آنها از يادگاري هيچ ديگر ميشود
".كنيم حفظ ودل جان با بايد را باستاني قطعه هر پس
باستانشناسي پژوهشي و تحقيقي منابع به لطمه همچنين وي
است معتقد و ميداند فرهنگي منابع تخريب پيامدهاي از را
توسط ميتوان كه را مناطقي عملكردها گونه بااين
را خود گذشته تاريخ و حفاري علمي طور به باستانشناسان
.داد خواهيم دست از كرد ، شناسايي
من":ميگويد موميايي شاهزاده خروج درباره كارشناس اين
اين ميزنم حدس ولي نديدهام را مذكور شاهزاده جسد هنوز
مردگان هخامنشي دوره در زيرا.باشد تقلبي موميايي پيكر
سنگي آنان مقبرههاي بلكه نميگذاشتند چوبي تابوت در را
.نداشتند چوبي تابوت نيز خشايارشاه و داريوش حتي بوده ،
موميايي شاهزاده كتيبه روي كه املايي غلط اين بر علاوه
".دارد ترديد جاي شده ديده
انديشيد؟ بايد تدابيري چه
مختلفي نكات به تاريخي منابع از حفاظت براي كارشناسان
معتقد اكبرزاده دكتر.است اهميت حائز كه كردهاند اشاره
فراتر امكاناتي نيازمند آثار اين از پاسداري براي":است
نيازمند و كشور فرهنگي ميراث سازمان امكانات از
.هستيم دولتي سازمانهاي از بعضي سوي از اساسي همكاريهاي
ميراث سازمان كشور ، كنوني شرايط در اين وجود با
تخريب شدت از "مرمت و حفاظت" به دادن اولويت با ميتواند
.بكاهد آثار اين
فرهنگي منابع از بسياري نمودن مسقف با":ميكند اضافه وي
نجات را زيادي آثار ميتوان هزينه كم حتي تدابير با و
پلكان روي از نفر هزاران روز هر ندارد وجود دليلي.داد
شده باره اين در پيشنهادهايي قبلا.روند بالا تختجمشيد
ارتباط طريق از ما همچنين.است نشده عملي كدام هيچ ولي
مربوطه بينالمللي سازمانهاي از بسياري با منطقي
برخي جهاني ضبط و ثبت حتي و اعتبارات گرفتن با ميتوانيم
".كنيم كمك آنها حفظ به آثارمان
فرهنگي ميراث مدارس طرح به اشاره با دانشگاه استاد اين
اموال خروج از جلوگيري تفكر در بازنگري براي":ميگويد
.نگريست عميقتر نگاهي با تربيت و تعليم به بايد فرهنگي
امر اين به زيادي كمك ميتواند فرهنگي ميراث مدارس طرح
و كنند عمل ورزش مدارس مانند ميتوانند مدارس اين.نمايد
كشور در فرهنگي ميراث پاسدار ميليونها راه اين از
نشستگي باز حال در يا بازنشسته كارمندان و داشت خواهيم
امر اين توليدي ابزار بهترين ميتوانند ميراث سازمان
".باشند
ميتواند ملي اموال حفظ جهت دولت ارفعي دكتر اعتقاد به
از ميشوند پيدا اتفاقي طور به احيانا كه باستاني اشياء
درستش مكان آنها كه اين بر مشروط.كند خريداري يابندگان
پيدا را اشياء آن اتفاقي كه شود مشخص و بگويند را
ممكن زمين زدن شخم كههنگام كشاورزي مانند.كردهاند
تشويق آنها بدينترتيب.كند پيدا عتيقه شيء استيك
دولت به را آن تاريخي قطعه يك يافتن صورت در ميشوند
.قاچاقچيها به نه بفروشند
گردشگران حال رفاه براي مهمانسراها و رستورانها تاسيس
بدان كارشناس اين كه است ديگري موضوع خارجي و ايراني
يا فرد يك زمينه اين در":ميدارد اظهار و ميپردازد
هر مثلا معين فواصل در ميتواند دولت كمك با خصوصي شركت
را كار اين خود دولت يا بزند مهمانسرا يك كيلومتر صد
ناظر هميشه يعني.دهد اجاره خودش نظر زير و دهد انجام
بهداشت پذيرايي ، نظر از مكانها گونه اين مسئولانباشد
با را غذا حتي و دهند ارائه خدمات مطلوب حد در غذا و
امكان تورم ، به توجه با اينك.كنند سرو ارزانتر قيمت
فراهم شرايطي ميتوان حداقل ولي شده كم مردم براي مسافرت
تاريخي مكانهاي از ديدار براي خارجي جهانگردان تا كرد
بخشي تا كنند ، كشور وارد ارز خود با و كنند سفر ايران به
".شود حفاري و كشف و مرمت حفظ ، صرف سرمايهها اين از
بايد تاريخي بناهاي برخي نجات براي فرهنگي ميراث سازمان
مطلب اين بيان با ارفعي دكتركند اقدام سريعتر
سازمان از نامه يك سال 60 حدود دارم ياد به":ميافزايد
شد ، ارسال روز آن باستانشناسي مركز به خوزستان برق و آب
و ببندند سدي "مارون" روي بر ميخواهند كه مضمون بدين
نامه 9 اين اما.دارند باستانشناسي بررسيهاي به نياز
سد كه زماني يعني ميرسد ، مربوطه كارشناس دست به بعد سال
".ميشود ساخته
منابع به دسترسي امكان آوردن فراهم به همچنين وي
و ميكند اشاره دولتي ارز با محققان براي وكتابها
مجلهها و كتابها مانند جديد منابع اين":ميگويد
مراكز و پژوهشكدهها دانشگاهها ، اختيار در ميتواند
تلاش از ما طريق بدين.گيرد قرار نيز باستانشناسي
براي ميتوانند هم ايراني محققان و ميشويم آگاه ديگران
و فعاليتها از آنها تا بدهند مقاله بينالمللي مجلههاي
باستانشناسان است ، ذكر به لازم.شوند مطلع كشفياتمان
موثر ميتوانند ما سرزمين اشياء شناساندن در نيز خارجي
را ،"كلماكره" اشياء روي نوشتههاي:مثال طور به.باشند
.است رسانده چاپ به بيرمنگام دانشگاه اكدي زبان استاد يك
و باشند آشوري يا عيلامي است ممكن نوشتهها اين از بعضي
جاسوس محققان همه.كنند معرفي را ايران تمدن از گوشهاي
كتيبههاي روي سال به 40 نزديك "هلك" مرحوم.نيستند
ولي.بود نيامده ايران به هم بار يك و كرد كار تختجمشيد
غيرمستقيم و كرد صرف برايايران را عمرش تمام
".گماشت همت بهايرانشناسي
به":ميكند اذعان ديگر راهكارهاي خصوص در رضواني مهندس
حراست و مردم آشنايي براي فرهنگي مداوم كار بايد من نظر
.شود انجام رسانهها طريق از كشورمان تاريخي منابع از
ميراث سازمان باستاني ، آثار حجم گستردگي خاطر به زيرا
يك باستاني تپههاي يا مناطق از يك هر براي نميتواند
گنجينههاي براي موزهها تعداد همچنين.بگذارد نگهبان
.شوند وسيع بايد موزهها اين بنابر.نيست كافي فرهنگيمان
ساختن گرفته ، صورت اخيرا كه اقداماتي از يكي البته
كه است شهرهايي در مردمشناسي و باستانشناسي موزههاي
".ميگيرد صورت حفاري
به مربوط طرحهاي در فرهنگي مشاوران از استفاده ملكزاده
تصميم":ميگويد چنين و ميداند ضروري را شهرها توسعه
و طرحها مجريان از بايد كلان سياستگذاران و گيرندگان
فرهنگي مشاوران خود برنامههاي در بخواهند پيمانكاران
به را صدمه كمترين خود تصميمگيريهاي در تا باشند داشته
كه نميبينيم دنيا جاي هيچ ما.بزنند تاريخي آثار
شهرسازي و راهسازي يا عمراني بزرگ پروژه يك بخواهند
.ببندند تاريخي آثار روي را چشمهايشان و دهند انجام
زمان در "نيل" رود روي بر "اسوان" سد زدن آن نمونه
.دربرداشت هنگفتي هزينههاي كه بود مصر در عبدالناصر
اموال از انبوهي يونسكو همكاري با سد آن پيمانكاران
بردند ديگر جاي و كردند حمل را مصريها غيرمنقول باستاني
سينهكش در بالاتر متر به 400 كه "ابوسنبل" معبد مانند
زمينه اين در انديشههايي اخيرا البته.كردند منتقل كوه
شايد و بايد كه طور آن هنوز اما آمده بوجود ما كشور در
.است نرسيده ظهور منصه به
هاشمي فرحناز :گزارش
سكه روي آن
را كيفش.ميكشاند ديوار روي را سايهاش لنگلنگان پسرك
از.ميكرد بازي ليلي سنگفرشها روي و ميداد تاب
.ميرفت راه خاطر فراغت با.بود مانده جا همراهانش
و ترافيك.نداشت شلوغ خيابانهاي پيمودن براي عجلهاي
روياي در.نميپراند جا از را او مردم همهمه و بوق صداي
.بود غرق خويش شيرين
بچهها ، جلوي معلم و آورده بيست نمره رياضي كلاس سر امروز
همه از سروگردن يك حالا.بود كرده تشويق را او حسابي
.بود بالاتر
افتخاراتش يادبود به بزرگ ستاره يك ميتوانست هم امروز
قول او به پدرش كه ميانديشيد قرمزي ماشين به.كند اضافه
.ميخنديد دل ته از كه مادرش رقصان نگاه و بود داده
.كرد كامل را جشنش رنگي ، بستني يك با
.ميكرد لمس را سرد ديوارهاي.ميماليد درختها به دست
.ميگرفت بيشتري حدت لحظه هر درونش آتش اما
ماشينهاي رنگي ، عروسكهايدوخت چشم ويترينها به مسير در
تزئين براي گرانقيمت كتابهاي نقاشي ، لوكس لوازم برقي ،
.داشت زندگي از رنگي كه شيرين هديه هزاران و كتابخانه
...بست نقش ذهنش در فردا طرح
.شد ميخكوب جايي به نگاهش زرد ، برگهاي روي كوچه ، پيچ سر
سرما از و بود نشسته خيابان آسفالت روي خودش همسن پسركي
.ميشد جمع پا آن روي كمي و پا اين روي كمي
.بود آفتاب خورده ترك چهرهاش و بسته پينه و سياه دستهايش
سياه مداد دستانش در.بود سرخ غرور و شرم از بناگوشش
و خورده باران و كهنه دفتري پاهايش جلوي و سوسمارنشان
وزنه طرفتر آن و بود پهن دبستان سوم فارسي كتاب
اطرافش به و گرفت تكاليفش از را توجهاش چندي !سفيدكثيفي
زيبايش و سلامتي به كه بود عابري تمناي در.نگريست
:زد فرياد خوشحالي با.كرد جذبش پسرك حيراني.بيانديشد
."تومان ده فقط كنيد ، وزن را خود"
نخورده دست احساسش هنوز.نگريست او به واج و هاج پسرك
تميز قلك در سكههايش همراه را عاطفهاش.بود مانده
.بود انداخته اتاقش
قهوهاي ، بزرگ ميز.ميداد رنجش درد.خورد تكاني
معلمهاي گرم ، اتاق و نرم تختخواب قشنگ ، پردههاي
.خودش از بهتر دوستان و خوب مدرسه فرمانبردار ،
سر از اگرچه.بود فراهم انگشتي اشاره با ميخواست چه هر
ميماند ، جا سرويس از يا ميگريخت مدرسه از گاه شطينت ،
داشت امروز و كند نصف آدمها شلوغي با را خوشحاليش تا
.كند تقسيم را عاطفهاش تا ميآموخت
و بود سست پاهايش.رهانيد خود از را او صدا باره دو
...دوردست نگاهش
نگاهي.گرفت قرار وزنه روي بياراده.خورد تكان كمي
.كرد ورانداز را او سنگين
.ماند او روي ثابت نگاه "كيلو شش و چهل":گفت خفه صدايي
...شش و چهل بهار ، شش و چهل خوشي ، شش و چهل
دهد؟ پس حساب كسي به نبود قرار
...اما
سر از كه معلم زنگدار صداي و افتاد انشايش ساعت ياد
كلاسيك موضوع و ميانداخت بالا را شانههايش بيحوصلگي ،
شباهت بازار عتيقههاي به رفته رفته كه ميكرد ، تكرار را
:مييافت
"ثروت؟ يا است بهتر علم"
محمدي شيدا
|