شده بازاري و كمي ايران ، امروز تئاتر
است
پيرنيا داود بزرگداشت مراسم
شده بازاري و كمي ايران ، امروز تئاتر
است
و مترجم منتقد ، حسامي هوشنگ زندهياد با گفتوگو آخرين
تئاتر كارگردان
;اشاره
چهرهاي تئاتر اهالي ميان در حسامي هوشنگ زندهياد
شروع روزنامهنگاري از را خود كار وي.بود شده شناخته
در البته.نياورد صحنه روي به نمايشي سال مدت 20 و كرد
و نگذاشت فرو ترجمه كار قلمزنيو از نيز مدت همين
شده شناخته چهرههاي از ارزشمندي نمايشي آثار توانست
در كه نمايشهايي نمايد ، فارسي برگردان را غرب نمايش
سوي از قيمت ارزان البته و حجم كم و كوچك بسيار جزوههاي
معدود از وي.ميشد نشر بازار روانه تجربه انتشارات
تحليلي ديدگاه و درخشان قلم بهرغم كه بود تئاتر منتقدان
دوري تئاتر نقد از سالي چند فني ، و كاوشگر نگاه و مفيد
از تئاتر بردن صحنه روي به سال ساليان كه همچنان گزيد
.ميديد ممكن غير تقريبا را خودش جانب
مرحوم صحنهاي كار نخستين سال از 20 پس كه پوف نمايش
زنان وضعيت از مدرنيستي پست و درخشان روايتي است ، حسامي
كه 20 است زني درباره داستان ميكند ، تصوير را جهان در
از ناشي رواني فشار و است كرده زندگي همسرش با سال
يك در تا ميشود سبب وي متوالي سركوفتهاي و كمتوجهي
اما و است خيالي صحنهاي حسامي اعتقاد به كه صحنهاي
از تظلم سر از فريادي ميپندارد ، واقعي را آن تماشاگر
از و شود "پوف" لحظهاي در همسر و شود برآورده زن سوي
.برود بين
حسامي مرحوم با كه است گفتگويي آخرين حاضر گفتوگوي
است ، شده انجام
هنري گروه
سال 1358 ، در "سرشاه اسكوريال" نمايش كارگرداني از پس *
ديگر بود ، همراه هم زيادي باموفقيتبسيار كه نمايشي
"بدنسازي" همراه نمايش دو كه تاامسال نديديم شما از كاري
شخصا يا نبود مهيا امكانات.ديديم شما رااز "پوف" و
نداشتيد؟ عملي كار به علاقه
زخمي صحنه از دوري است ، تئاتر عاشق كه آدمي براي -
زخم اين با را گذشته سال بيست من.است التيامناپذير
تلاش در هميشه اسكوريال ، اجراي از پسكردهام زندگي
اما ببرم ، صحنه به را ديگري كارهاي يا كار تا بودم
ميكردم ، پيشنهاد نمايشي هنرهاي مركز به كه را متنهايي
ميكردم خيال ابتدا.ميكردند رد بهانهاي و دليل بيهيچ
ديدم وقتي بعد ، اما دارند ايرادي و عيب پيشنهادي متنهاي
درآمد ، بهاجرا ديگران وسيله به متنها آن از چندتايي
را علت تا كردم كوشش چه هردارند مشكل من خود با فهميدم
كه شد دستگيرم نكته اين فقط.نرسيدم جايي به بدانم
و گذاشتهاند "ضوابط" جاي را "روابط" تئاتر متوليان
خودشان و ميبرند خودشان واقع ودر ميكنند عمل سليقهاي
.ميدوزند هم
فكر.هستيد تئاتر تجربه با منتقدان معدود از شما *
ميگيرد قرار كارگردان جايگاه در وقتي منتقد يك ميكنيد
ميكند؟ پيدا تغييري چه
يك.متفاوتاند كاملا دومقوله تئاتر كارگرداني و نقد -
خوبي كارگردان نميتواند الزاما تجربه با و خوب منتقد
نميتواند الزاما خوب كارگردان يك كه طور همان باشد ،
همه و وسيع اطلاعات" را اول حرف نقد درباشد خوبي منتقد
كار."ابتكار و خلاقيت" كارگرداني در ميزند ، "جانبه
خيال خيليها كه است آن از دشوارتر من ، گمان به منتقد ،
باشد ، "شدن" حال در بايد مدام منتقد.ميكنند يا كرده
تئاتر تازه تحولات با همراه و دهد گسترش را خود اطلاعات
جدا منتقدتئاتر.بردارد گام دنيا تئاتر صاحب كشورهاي در
حرفه نياز مورد زمينههاي در مستمر و پيگير مطالعه از
-ميخواهد زيادي مجال آنها از يك هر درباره بحث كه -اش
با نزديك از كه باشد داشته را اين فرصت و امكان بايد
و است "داوري" منتقد كار.آشناشود هنر اين تازه تحولات
آگاهي و بصيرت و بينش و دانش موثر ، و سالم داوري لازمه
.ممكن اطلاعات تازهترين وداشتن است
"خلاق" بايد چيز هر از وبيش شماپيش كارگردان مقام در
خميره و ابتكار و خلاقيت اگر واقع در و باشيد"مبتكر" و
حال.كردهايد طي را راه از نيمي باشيد داشته را لازم
باشيد ، تئاتري تازه حركتهاي با آشنا و تجربه با منتقد اگر
به.بود خواهد بهتر كارگرداني در كارتان نتيجه بيشك
با و خوب منتقد كه آن دليل به شما سادهتر ، عبارت
مگر بزنيد كارگرداني به دست نميتوانيد هستيد سابقهاي
را كار يك "خلق" توانايي و قدرت بدانيد يقين به كه اين
كار يك و "نظري" كار يك ميان است فرق واقع در.داريد
.كرد ترديد مورد اين در نبايد."عملي"
اين آيا چيست؟ تئاتر منتقدان كانون درباره شما نظر*
مركز سياستهاي پنهان مجري را كانون برخي كه حديث و حرف
ميكنيد فكر اصولا و است درست ميدانند نمايشي هنرهاي
ميگيرد؟ تصميم خود و است مستقل نهادي كانون اين
در و ندارم تئاتر منتقدان كانون با چنداني آشنايي من -
نمايشي هنرهاي مركز سياستهاي پنهان مجري نميدانم نتيجه
هنرهاي مركز در ميدانم خوب كه آنجا از اما.نه يا هست
آدمها سرنوشت و است"ضوابط" از مهمتر بسيار"روابط" نمايشي
كانون ، اين اعضاي اگر حال هر به است ، خاصي روابط گرو در
و باشند نداشته راي استقلال ممكن ، بهانه و دليل هر به
مخاطبان بر يقين به كنند ، دنبال را طلبانه عافيت سياستي
قايل "حقانيتي" آنها براي مردم و نميگذارند اثر خود
دهد ، مجال بغضها و حب به كارش در كه منتقدي.شد نخواهند
خودش به هم بگيرد دستور آن و اين از كند ، دشمني و دوستي
.ميكند "خيانت" جامعه فرهنگ به هم و
متن اين و شد؟ "پوف" نمايش روي بر كار سبب ضرورتي چه*
بود؟ برخوردار ويژگيهايي چه از
پيشرفته از مختلف ، جوامع در زنان نامطلوب شرايط هميشه -
قابل و حساس مسئله من براي آنها ، عقبماندهترين تا ترين
دام وندي" خانم نوشته "سازي بدن".هست و بوده تاملي
به دو هر"ناتيج لين" خانم نوشته "پوف" و "استاين
نگاه متفاوت زواياي از شرايط اين به واقعبينانه گونهاي
تازه نويسنده دو ديد زاويه از ميخواستم من و ميكنند
"بدنسازي" در.بدهم نشان را شرايط اين آمريكايي نفس
مورد دهه 1990 در آمريكا زنان چشمگير دستاوردهاي افسانه
زني زندگي "پوف" در و است گرفته قرار بررسي و نقد
بررسي ميگيرد ، قرار شوهرش تعدي و ظلم مورد كه خانهدار
بودن "ممتنع و سهل" در نمايشنامه دو اين ويژگي.ميشود
.است دلچسب برايم متون نوع اين با چالش و آنهاست
نميكنيد فكراست عيار تمام مرد ضد نمايش يك "پوف"*
كردهايد؟ ظلم مردان حق در
نمايش ساده رويه اسير كه ميدهد نشان شما پرسش اين -
نيست ، عيار تمام مرد ضد نمايش يك اصلا "!پوف".شدهايد
پديد در اندازه يك به را مرد و زن كه است نمايشي بلكه
نكته اين تازه.ميكند محكوم "زن نامطلوب شرايط" آوردن
در تنها نمايش محوري شخصيت "لورين" كه نكنيد فراموش را
شوخطبعانهاي و شيرين انتقام چنين ميتواند خيال عالم
.بگيرد شوهرش از را
غرب در آن ماجراي كه نمايش اين با شما ميكنم فكر*
انساني روابط نيز و اجتماعي نظام نوعي به ميافتد ، اتفاق
كه حالي در ميبريد ، سوال زير را جامعه آن در مرد و زن
اتفاقا و دارد وجود كودك و زن از حمايت در كه قوانيني
مردان به را رفتارهايي چنين اجازه است سختگيرانه بسيار
نميدهد؟
همه در كه غرب در تنها نه را مرد و زن انساني روابط من -
به كه زيادي درسفرهاي چون ميبرم ، سوال زير دنيا جاي
حتي زنان ، كه ديدهام وضوح به كردهام ، دنيا كنار و گوشه
.ميشوند و شده تحقير مردان وسيله به شرايط بهترين در
آمريكا در بهويژه غرب ، در كه شنيدهايد شما بله ،
دارد ، وجود كودكان و زنان از حمايت در قوانيني
مردان از درصد به 50 كهنزديك نشنيدهايد امااحتمالا
بيشتر نيم و ميزنند كشت قصد به را خود زنان آمريكايي
خود كه آمارهايي به.نميآيد در صدايشان ترس از زنان اين
تا كنيد توجه ميكنند و كرده منتشر زمينه اين در غربيها
مانده ، عقب كشورهاي از بسياري در.شود روشن برايتان قضيه
زني هند ، درميكنند نيست به سر را دختر نوزاد هم هنوز
ما مذكر دنياي در !ميشود بيچاره بياورد دنيا به دختر كه
داشته ،"انساني حرمت" نميتواند و نتوانسته هرگز "زن"
سال پنجاه با قياس در زن شرايط بگوييم است ممكن.باشد
گرفته اجتماعياشرا حقوق و حق از اندكي و شده بهتر پيش
داشته هم را انسان يك شايسته منزلت و مقام آيا اما است
است؟
درآمد ، اجرا به آدينه گلاب درخشان بازي با كه نمايش زن*
به توجه با.بگيرد طلاق نميتوانست ساله صبر 20 جاي به
فرهنگ همانند) مذموم نكته امر ، اين غرب فرهنگ در كه آن
نيست؟ (ايراني شرقي ،
را پرسش همين مخاطب ميخواهد "ناتيج لين" خانم اتفاقا -
طلاق تحمل صبرو سال بيست جاي به لورين چرا كه كند مطرح
پرسش اين طرح با درست !است نكرده خلاص را خودش و نگرفته
مرد و زن برابر سهم به كه است آن پاسخ يافتن براي كوشش و
پي امروزي جوامع در زن نامطلوب شرايط آمدن پديد در
ديگري تامل درخور پرسشهاي به آن كنار در و ميبريد
مدار از است نتوانسته چون نگرفته ، طلاق لورين.ميرسيد
اكثر مثل او.برود بيرون مذهبي -تاريخي ذهنيت يك متضاد
بر مردي سايه بايد كه است كرده خو تلقي طرز اين به زنها
كه نقطه همين از.باشد داشته اجتماعي امنيت تا باشد سرش
از.پيميبريد ديگر مسائل خيلي به وقت آن كنيد عزيمت
.نميكند عرضه راهحل هنرمند كه باشد يادتان ديگر سوي
را چراهايي يا چرا تا ميكند تصوير را شرايطي هنرمند
را پرسشها از يك هر پاسخ بخواهد مخاطب از و كند مطرح
-مرد چه زن چه -ديگري ستمديده هر مثل لورين.كند جستوجو
و اراده در معجزه كه نميداند و است "معجزه" انتظار در
رقم خود را تقديرش ميتواند و است نهفته او خود اختيار
تفسيري ميتوان "!پوف" صفحهاي دوازده متن براي.بزند
.است منتقدان وظيفه البته اين و !نوشت صفحهاي 150
كردن پياده و اجرا در توانستيد چقدر خودتان نظر به*
كه امكاناتي كنيد؟ نمايشي را آن و باشيد داشته توفيق متن
هم مردم استقبال از بوده؟ چگونه شد گذاشته اختيارتان در
بگوييد؟
دوم درجه در و تماشاگران اول درجه در بايد را اين -
منتقدان و مردم ميدانم من كه آنجا تا.بگويند منتقدان
توصيف موفق بسيار را آن و پسنديده را كار اندازه يك به
را امكانات تئاتر محترم متوليان امكانات؟ اما و كردهاند
مناسبات و ارتباطات كه كساني و ميدهند چشميها نور به
پيشينه سال چند و سي حرمت ساده ، حتي خيلي.دارند خاصي
با آمدهها ميدان به نو مثل و نداشتند مرا هنري -فرهنگي
مركز.كنيد كار گيشهاي برويد ، " گفتند.كردند رفتار من
بايد ضمن در و بدهد مالي كمك شما به دهشاهي نميتواند
و دكور و لباس براي شهر تئاتر موجوددر امكانات از
چند مالي كمكهاي ظاهرا "!كنيد استفاده صحنه وسايل
واقع در.من امثال و من نه است مشخصي افراد خاص ميليوني
بعضي كه حالي در كردند "آماتور" يك حد در رفتاري من با
از حرفهايها كه ميشوند برخوردار امكاناتي از آماتورها
بام يك سياست حال هر به !نميشوند بهرهمند امكانات آن
هم تنابندهاي هيچ و شده بديهي اصل يك مركز در هوا چند و
شما اطلاع محض.دهد تغيير را سياست اين نميتواند
دو.نداشتيم ثابت جاي يك تمرين ، هفته پنج در كه ميگويم
در را هفتهاش يك خانه ، در را هفته پنج اين از هفته
هفتهاش يك و چهارسو سالن در را هفتهاش يك تئاتر ، اداره
مردم استقبال كرديم ، تمرين شهر تئاتر سايه سالن در را
داشتم ، اطمينان نمايش موفقيت به.بود غيرمنتظره من براي
هم علتميزنم آب به بيگدار كم خيلي معمولا من چون
نادرست ، يا درست همه تئاتر ، منتقد يك عنوان به كه است اين
آن از مردم استقبال اما !كنم عرضه خوب كار دارند توقع
خانمها فقط ميكردم خيال كه بود كننده غافلگير برايم جهت
خوششان كار از چندان آقايان و ميكنند استقبال كار از
از خانمها اندازه به درست آقايان.نشد چنين.آمد نخواهد
بر ايراني مردان كه داد نشان اين و كردند استقبال كار
تشخيص دوشاب از را دوغ و انتقادپذيرند تصور ، خلاف
بيشتري صدر سعه كشورها ، ديگر مردان با قياس در و ميدهند
.باليد بايد ايراني مردان به واقعا جهت اين از.دارند
به و جالب برايم كه داشتم تجربياتي اجرا طول در
پس اجرا ، ششم يا پنجم شب در مثال ، براي.بود يادماندني
ريش ته با خوشقيافهاي و ميانسال بلند قد مرد اجرا از
.آمد من ديدن به فرمان اتاق در خاكستري ، بيش و كم
:گفتم "هستيد؟ نمايش كارگردان شما ببخشيد ، " پرسيد مودبانه
ببوسم؟ را شما روي ميدهيد اجازه:گفت بود؟ امري بله ،
تكان شدت به مرا شما نمايش:گفت سپس مرد !بفرماييد:گفتم
خوب آن در را خودم تا گرفتيد رويم پيش آيينهايداد
و همسر با مناسبي رفتار گذشته سال ده در من.ببينم
تا مرد نامناسب رفتار فهميدم امشب.نداشتهام بچههايم
.كند متنفر مشترك زندگي از را زن ميتواند حد چه
بخرم همسرم براي شيريني ، و گل با هديهاي بروم ميخواهم
رفتار كه بدهم قول و كنم بخشش طلب او از امشب همين و
ببخشيد ، مرا اگر.داشت خواهم انسان ، يك شايسته مناسبي ،
خنده به.بود خواهم نمايشتان و شما مديون عمر آخر تا
:گفت است ، ؟ بخشيده را شما همسرتان كه بدانم كجا از گفتم
كه همسرش با بعد شب چند.ميآورم نمايش ديدن به را او
ديدنم به بود ، آورده من براي گلي دسته و سرداشت به چادر
.ميزد برق خوشحالي از زن چشمان كه ديدم و آمدند
.بودم شاهد بسيار را دست اين از تجربههايي
قلبي عارضه دچار شما بود ، صحنه روي نمايش كه زماني در*
روي بر كار فشار شما نظر به رفتيد ، بيمارستان به و شديد
از آنان آيا و است چقدر تئاتر بهويژه ايراني هنرمندان
هستند؟ بهرهمند اجتماعي تامين حمايتهاي
رواني فشارهاي با توام هميشه ايران در تئاتر ، كار-
و زياد چندان نبايدها و بايد.بود خواهد و بوده
با كار اگر حال.ميشويد لب به جان كه است آزاردهنده
گاه محدوديتهاي و چشميها تنگ ميزان باشد ، همراه هم توفيق
وكيل ميشوند عدهاي.ميگيرد بالا نيز كودكانه شدت به
به واقع در.ميكنند نظر اظهار آنها طرف از و مردم وصي
خودشان.ميكنند نظر اعمال همهجا ، از بيخبر و مردم نام
كنند تكليف تعيين مردم براي بايد كه ميبينند سطحي در را
!آقا ميگوييد وقتي.كنند تصحيح را "جامعه اخلاق" و
و ميروند بالا ديوار و در از نمايش ديدن براي كه مردمي
ايرادي و عيب هيچ كنند ، تماشا را نمايش ايستاده حاضرند
كه اعتراض موردي هيچ در مطلقا و نميبينند كار در
ميكنند ، جواب تشويق را ما شيريني و گل با هيچ ، نميكنند
هرگز و "نميآيد خوششان كه هستند عدهاي كه":ميشنويد
چرا و هستند كساني چه عده اين كه نميگويند شما به هم
كار فشار هرحال به !هستند مردم از جدابافتهاي تافته
ويژه به درميآورد پا از را آدم گاه كه است زياد چندان
صحنه روي را كاري ميخواستم سال از 20 پس كه من براي
ميزنيد؟ حرف اجتماعي تاميني ، حمايتهاي كدام از !ببرم
كه آن با كيهان ، در كار سال از 18 پس اجتماعي تامين
وجود منكر داشتم ، دست در را اجتماعيام تامين دفترچه
شده گم شما پرونده كرد اعلام سازمان و شد من بيمه پرونده
فوت از پس اجتماعي ، تامين سازمان.نداريد حقوقي و حق و
هزار فقط 5 بود ، كرده پرداخت بيمه حق سال كه 24 همسرم
نگه روزگار جريده در ثبت براي را آن چك كه پرداخت تومان
من.است شوخي يك واقعي معناي به تاميناجتماعي !داشتهام
اين در هنري -فرهنگي فعاليت سال چهل به نزديك از پس
قلب جراحي عمل يك به نياز فردا اگر و نيستم "بيمه" مملكت
را جراح پول تا بفروشم را ندارم و دار بايد باشم داشته
.كنم تهيه
تشكلها اين چرا كه اين و بگوييد تئاتر صنفي تشكلهاي از *
برنداشتهاند؟ نيز را خود اول گامهاي هنوز
!نباشد دولتي صددرصد تئاتر كه دارد معنا وقتي صنفي تشكل -
آنها مهمترين كه هنرمند ، حقوق از بتواند بايد صنفي تشكل
سياست چون نيست ممكن اين و كند دفاع است "بيان آزادي"
تعيين "اداري" آدمهاي كه هنرمندان نه را مملكت تئاتر
.ميكنند
از نمايشي ، هنرهاي مركز فعاليتهاي درباره نظرتان *
چيست؟ تئاتر منتقد يك جايگاه
سامان بيش و كم مركز فعاليتهاي اخير سال دو در -
مركز در هوا چند و بام يك سياست همچنان اما شده يافتهتر
اين مركز مشكل.دارد وجود سليقهاي برخوردي و پابرجاست
ميخواهد و "كيفيت" به نه دارد توجه "كميت" به كه است
.كند ارائه شده اجرا نمايشهاي از بلندبالا سياههاي هرسال
سه دو به حداكثر كنيد نگاه بالا بلند سياهه اين به وقتي
اين و برميخوريد قبول قابل و پذيرفتني كيفيت با كار
ميشنوم آن و اين از حاضر حال در.است غمانگيز واقعا
و بدهند تغييراتي تئاتر به نگاه نوع اين در دارند قصد كه
كه كند خدا.باشند داشته بيشتري توجه نمايشها كيفيت به
.باشد داشته صحت
...هستيد تازهاي كار كارگرداني تدارك در قرار از *
نوشته "نيويورك در آنتيگونه" نمايشنامه دارم قصد -
.كنم آماده فجر تئاتر جشنواره براي را "گلوواتسكي يانوش"
كه آمريكاست مقيم لهستاني نمايشنامهنويس يك گلوواتسكي
جايزه كه نمايشنامه همين جمله از نوشته ، درخشاني كارهاي
.است گرفته را لهستان سال 1999 نمايشنامه بهترين
در.كنم آماده را كار بتوانم اندك وقت اين در اميدوارم
-آنتيگونه يا -"آنيتا" نقش "نونهالي رويا" خانم كار اين
در نونهالي خانم تواناييهاي به توجه با.ميكند بازي را
.بگيرد سروسامان سريع خيلي كار اميدوارم تئاتر
رحيميان مسعود:گفتوگو
پيرنيا داود بزرگداشت مراسم
پيرنيا داود تولد سال صدمين بزرگداشت مراسم :هنري گروه
تهران وحدت تالار در امروز موسيقي عرصه هنرمندان از يكي
.ميشود برگزار
موسيقي ، استادان از جمعي حضور با كه مراسم اين در
از تن چند ميشود ، برگزار نويسندگان و هنري شخصيتهاي
پيرنيا احوال و آثار درباره كشور ادبي و فرهنگي شخصيتهاي
هنرمندان از جمعي همچنين مراسم اين در.ميكنند سخنراني
.ميكنند اجرا موسيقي برنامه پيرنيا شاگردان و موسيقي
حسن بزرگ فرزند درگذشت ، سال 1350 در كه پيرنيا داود
از و حقوق رشته آموخته دانش وي بود ، مشيرالدوله پيرنيا
.بود دادگستري وكلاي كانون پايهگذاران
|