اقتدارگرا و دموكراتيك حقوقي نظم
( پاياني بخش ) حقوقدان نوروزي ، كامبيز با گفتوگو
:اشاره
با اجتماعي تغييرات چالش" به راجع گفتوگو نخست بخش در
تغيير از هدف قانون ، تعريف چون موضوعاتي "رسمي حقوق نظم
تغيير لزوم جامعه در آنها ظهور كه متغيرهايي حقوقي ، نظم
رابطه و اجتماعي -حقوقي آنومي ميكند ، ايجاب را قوانين
از جامعه ، نيازهاي با قضايي قوانين انطباق عدم با آن
برمشي مبتني قانونگذاري شماره اين در گذشت ، نظرتان
قضايي ، نظم تعقيب از دولت هدف گرا ، اقتدار و دمكراتيك
اقتدار نظم به ناكارآمد گراي اقتدار نظم تبديل امكان
.گذرد مي نظرتان از آمد كار گراي
انديشه گروه
نخعي آصف فروزان :از گفتوگو
و نشود نهادينه عدالت گرايش قانون و نظم در اگر *
نكنند ، عدالت اجراي احساس قوانين از مردم
در.باشند داشته امنيت و تعادل و آرامش نميتوانند
اينكه وآن ميآيد وجود به اساسي مساله يك اينجا
از مدرنش ، معناي به دولت يعني سياسي ، تشكيلات
ميكند؟ دنبال را هدفي چه قضايي نظم
قانون اجراي ضمانت قضايي ، سازمان يك اصلي كار-
قانون اجرايي ضامن مهمترين قضايي دستگاه و است
كه است قضايي دستگاه اساسا عبارتي به.است
يك ببينيد ، .معرفيميكند قانون عنوان به را قانون
حقوقي ، قاعده و اخلاقي قاعده ميان است مهم فرق
دنيايي مادي اجرايي ضمانت داراي اخلاقي قاعده
عقبي عالم در شود ، مرتكب را گناهي كسي اگر.نيست
اجرايي ضمانت حقوقي ، قاعده امادرميبيند را جزايش
و نقضقانون يعني.دارد وجود نيز دنيايي و مادي
دستگاه توسط شخص تنبيه با است مساوي حقوقي قاعده
.قضايي
اجرايي ضمانتهاي اجراي محل مهمترين همچنين
نظام بنابراين ، اگر.هستند دادگاهها سازمان قوانين ،
خود كار در دادگاهها سازمان و قضايي قضايي ، دستگاه
اين ميشودكه اين عملياش نتيجه نباشند ، موفق
قاعده شان بنابراين.ندارد اجرا ضمانت اصلا قانون
.ميشود تبديل عمل در اخلاقي قاعده شان به حقوقي
ناكار اقتدارگراي نظام يك كه دارد وجود امكان اين آيا*
يك به را خودش حداقل خود ، مشكلات جبران با بتواند آمد
الگوي ترتيب اين به و كرده تبديل كارآمد اقتدارگراي نظام
؟ بگذارد اجرا به واقعا را خود قانوني نظم
با نميتوانند ناكارآمد اقتدارگراي نظامهاي معمولا-
يك به و كرده اصلاح را خود ناكارآمدي اقتدارگرايي ، حفظ
وجه ما ، بحث نظر از.شوند مبدل كارآمد اقتدارگراي نظام
به دو هر كه است اين اقتدارگرا نظام نوع دو اين اشتراك
صرفا كه كنند ايجاد حقوقي نظم يك كه هستند آن دنبال شدت
و اجتماعي مقتضيات رعايت بدون و حكومت تمايلات براساس
قانون وضع مرحله در چه و است استوار عمومي مصالح و تجربي
گروههاي يافته سازمان مشاركتهاي آن اجراي مرحله در چه و
از حقوقي نظم در و برنميتابند را ذينفع گروههاي و صنفي
در عمومي ، پذيرش منطق تا ميكنند تبعيت بيشتر زور منطق
در حكومتي منصبان صاحب نظامها اين در متداول روشهاي
عدهاي مثابه به تعيني ، و اجرايي و قضايي مختلف بخشهاي
ممكن شكل بهترين به را چيز همه كه هستند "كل داناي"
آنها آنچه از مردم همه است كافي و ميفهمند و ميدانند
وجه.شود هموار سعادت راه تا كنند تبعيت گيرند تصميم
سازمان قاهره قوه داراي يكي كه است اين هم آنها افتراق
حقوق نظم و حكومت تمايلات ميتواند كه است كارآمدي يافته
.بگذارد اجرا به است آمده قوانين در كه همانگونه را رسمي
است اين مهم بسيار نكته.است توانايي اين فاقد ديگري اما
صاحب گروههاي منافع ناكارآمد ، اقتدارگراي نظامهاي در كه
شكل سيستم ناكارآمدي از ناشي بينظمي در اصولا قدرت
در.ميشود نظام خود ناكارآمدي به منوط آن بقاي و گرفته
مجريان بايد ظاهرا كه هايي دستگاه همان وضعيتي چنين
قانون نقض بينظميو منشا خود باشند سياسي نظام اقتدار
ناكارآمد ، اقتدارگراي نظام يك شدن كارآمد براي.ميشوند
ملتزم خودشان اقتدار مجري دستگاههاي كه است اين اول شرط
كه قانوني همان حتي.باشند رسمي حقوق نظم و قانون به
قانون نقض" فرهنگ وقتي اما.است نظام اقتدارگرايي متضمن
كوچكترين حتي توانايي باشد يافته گسترش "است نافع
كاهش شدت به قوانين اجراي براي حكومتي سازمانهاي واحدهاي
اساسا و اصولا نظامهايي چنين ترتيب اين به.مييابد
نتيجه در و كنند كارآمد را خود نميتوانند و ناكارآمدند
و مانده همچنانباقي رسمي حقوق نظم ناكارآمدي مشكل
حقوقي نظم مدل تغيير با فقط مشكل اين.يافت خواهد توسعه
.داشت خواهم آن به اشاراتي بعدا كه ميشود حل
چيست؟ حقوقي نظم مدل از منظورتان *
ياد حقوقي نظم مدل عنوان به آن از بحث اين در آنچه-
نظم و قانون اجراي و ايجاد فرآيند و شكل شامل ميكنم ،
مشتمل حقوقي ، مقررات و قاعده هر حيات فرآيند.است حقوقي
قاعده يا) حقوقي قاعده وضع مرحله اول:است مرحله سه بر
تضمين مرحله سوم و حقوقي قاعده اجراي مرحله دوم ،(نظم
الگوي بيانگر كه حقوقي قاعده اول مرحله در.حقوقي قاعده
تصويب و قانونگذاري مرحله همان اين.ميشود وضع است نظم
وضع منزله به قطعا قانون هر تصويب.است مقررات ساير
چون گفتم هم قبلا كه همانطور.است حقوقي قواعد يا قاعده
طبعا را حقوقي قواعد اين است ، حقوقي نظم يك مبين قانون
قواعد همين دوم مرحله درميناميم هم رسمي نظم قواعد
اجرا مورد به رسمي سازمانهاي و توسطدستگاهها رسمي نظم
ميشود تصويب مالياتها قانون وقتي مثلا.ميشوند گذاشته
دستور عمومي ماليه روابط نظم براي را قواعدي مجموعه يك
و اقتصاد وزارت مثل دستگاههايي آن متعاقب و ميدهد
هم مردم از و گذاشته اجرا مورد به را آن دارايي
.كنند تعريف آن مطابق را خود عمومي ماليه زندگي ميخواهند
است ، رسمي نظم و حقوقي قواعد تضمين كه سوم مرحله در
اشخاص توسط حقوقي قواعد اگر كه است اين ميشود كه كاري
افتاده كار به كه هستند خاص مراجع و دستگاهها شوند ، نقض
به مجبور يا را او و داده قرار مواخذه مورد را اشخاص و
را او يا (حقوقي دعاوي مثل) ميكنند حقوقي قاعده رعايت
.(مجازاتها و جرائم مثل) ميكنند تنبيه قاعده نقض دليل به
بعد وهله در و هستند دادگاهها مراجع اين مهمترين
حل هياتهاي و (كار روابط در) اختلاف حل هيات مثل جاهايي
....و آن مراتب سلسله و مالياتي اختلاف
چگونه مراحل اين كه كنيم ملاحظه بايد حقوقي نظم مدل در
و طراحي نيروهاييدر چه و ميشوند محقق و شكلگرفته
كشور ، امروز حقوقي نظم مدل در.دارند مداخله آن تصويب
بخشهاي و دولت فقط دادم توضيح كه مرحلهاي سه هر در
قطعي تعيينكننده نقش آن تصويب و طراحي در كه آنند مختلف
چنين در.نيست موثر آن در رسما ديگري نيروي و داشته
گروههاي و صنفي گروههاي سوي از بالفعل موثر مشاركت مدلي ،
اجرا مرحله در نه وضع ، مرحله در نه مختلف اقشار و ذينفع
(مردم) مكلفين همه و نداشته وجود تضمين مرحله در نه و
در سهمي هيچ خودشان كه هستند دستوراتي اجراي به ملزم فقط
به صرفا كه مقدار آن جز ندارند ، آن تضمين و اجرا و وضع
.ميشود انجام مردم توسط حكومتي ، نهادهاي انتخابات مرحله
كه تعريفي با حقوقي نظم مدل تغيير با شما بهنظر يعني *
ميشود؟ حل رسمي حقوق نظم ناكارآمدي مشكل گرديد ارائه
بلكه مييابد كاهش آن ناكارآمدي مشكل فقط اينكه نه -
حقوق نظم مدل در اقتدارگرايي را آن كه مانعي آن بر مقدم
اصلي مشكل.ميكند حركت شدن برطرف سمت به خوانديم رسمي
از تابعي آن ناكارآمدي و است اقتدارگرايي نظامهايي چنين
مشكل نه اقتدارگرايي مانع رفع بدون.است امر اين
.بقا مشكل نه ميشود حل ناكارآمدي
ميان عميق فاصله علت به كه است اين اصلي مساله واقع در
نظم مدلهاي نيز و عرفي نظم مدل و رسمي حقوق نظم مدل
پيدا كامل اجراي قابليت رسمي حقوق نظم مدل جامعه ، مطلوب
را آن دقيق اجراي توانايي هم حكومتي سازمانهاي و نميكند
فاصله اين كردن كم طريق از فقط مشكل حل.ندارند
نظم مدل تغيير بدون هم كار اين و بود خواهد امكانپذير
و مدني نهادهاي نقش اينجا در نميشود ممكن حقوقي ،
پيدا برجستهاي اهميت صنفي تشكلهاي و واسطه گروههاي
اجتماعي شرايط و رسمي حقوقي نظم ميان عميق شكاف.ميكند
از فقط را نظم الگوي دو اين دوگانگي بزرگ مشكل رفع و
صنفي تشكلهاي بهويژه و مدني نهادهاي گسترش و رشد طريق
.داد كاهش ميشود
باشند داشته ميتوانند تاثيري چه نهادها و تشكلها اين *
شود؟ فعالتر بايد كجاها آنها نقش و
حقوقي نظم در صنفي تشكلهاي و مدني نهادهاي تاثير اينكه -
قسمت اين به عمدتا اينجا استمن مفصلي بحث خودش چيست ،
عرصه كنشگران بهعنوان صنفي گروههاي كه ميكنم تاكيد آن
...و تجاري و فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي مختلف فعاليتهاي
شناخت طبعا و ميكنند راادراك مسائل تجربه ، براساس و
برداشت امادارند موضوعات به نسبت دقيقتري و عينيتر
بهعنوانناظر عمدتا مسائل همين از حكومتي دستگاههاي
بهتر درك امكان دليل همين به.است گرفته شكل بيروني
در بلكه است ، بيشتر صنفي گروههاي در سطحخرد در مسائل
ارزيابي واقعبينانهتر را مسائل آنها هم كلان سطح
حقوقي قواعد و نظم الگوي بايد كه كساني طرفي از.ميكنند
به يك هر كه هستند مردم نهايتاهمين كنند رااجرا
و درستي مقرراتيكه.دارند تعلق خاصي صنفي گروه به نوعي
از نباشد ، ذينفع گروه يا عمومي پذيرش مورد آنها نفع
به آنها نقض احتمال و برخوردارند كمتري اجرايي شانس
تاثير خلاصه بهطور.ميكند پيدا افزايش مختلف شيوههاي
نظم الگوي دوگانگي كاهش در مدني نهادهاي و صنفي گروههاي
.است
به برميگردد شود فعالتر بايد كجاها آنها نقش اينكه اما
و اجرا و وضع مراحل يعني حقوقي ، نظم مدل مرحله سه همان
نهادهاي و صنفي گروههاي.رسمي حقوق در نظم قواعد تضمين
گفتيم كه مرحلهاي سه هر در بايد موضوع ، فراخور به مدني
كه) تشكلها قبيل اين شرايطخاص در.كنند پيدا موثر نقش
بهترين در (ناچيز هم اختياراتشان استو كم هم تعدادشان
در فشار گروه بهعنوان هم گاهي و دارند مشورتي نقش حالت
اصلا اينها.ميگذارند غيرمستقيم تاثير تصميمگيريها
اين كه است اين بيفتد اتفاق بايد آنچه.نيست موثر و كافي
و تصميمگيري قدرت قواعد وضع مرحله در اولا گروهها
مرحله در ثانياكنند پيدا تصميمگيري در مداخله
در ثالثا و كنند كسب اجرايي مستقل اختيارات اجرايي
پارهاي حداقل كه بيابند را امكان اين هم تضمين مرحله
ترتيب به را خود صنف درون و گروه به مربوط اختلاف
.كنند فصل و حل و كرده رسيدگي الزامآوري
نوع اين تقبل توانايي ما اجتماعي گروههاي و صنوف آيا *
دارند؟ را اجتماعي مسئوليتهاي
آن مهمكنند پيدا توسعه هم آنها بايد ولي.بله ذاتا -
اينصورت در.باشد داشته ارادهاي چنين دولت كه است
را صنفي گروههاي شكلگيري شرايط كه است اين اقدام اولين
استقلال امكان بايد اين بر علاوه.كند تسهيل كاملا
اتحاديههاي مثل جاهايي فعلي مقررات.بدهد آنها به واقعي
هياتمديره در عضويت نامزدهاي حتي.است سختگيرانه صنفي
.برسد دولت نمايندگان تاييد به صلاحيتشان بايد اتحاديهها
مانند نهادهايي حتي.كنند تغيير بايد مقررات اينجور
نيز...و مهندسان جامعه نظامپزشكي ، سازمان وكلا ، كانون
در.دارند كمتري صنفي مداخلاتكارايي نوع اين دليل به
آنهاكاهش صنفي كاركرد كه است طبيعي شرايطي چنين
تصميمگيريها در هم حقوقي نظم مدل مرحله سه در.مييابد
اوامر مجريان بايد نوعا و ندارند تعيينكنندهاي تاثير
در بازتري دست با بتوانند بايد كه حالي در.باشند حكومتي
مثال يك.كنند عمل كشور رسمي حقوقي نظم حيات و شكلگيري
از كنيد صحبت بازرگاني هر با شما.تجارت زمينه در ميزنم
بازرگاني ، مقررات و قوانين روزمره تغيير مانند مشكلاتي
به تا آيا.دارد زيادي اينهاحرفهاي مثل و گمركي مقررات
در بازرگاني مقررات از بخشهايي تدوين كه است بوده حال
تشكلهاي و تجار همين به كشور تجارت كلي اهداف چارچوب
منافع با را آنها بيايد دولت بعد و شود سپرده آنها صنفي
عرصهها خيلي در شود؟ گذاشته اجرا مورد و داده تطبيق ملي
فرهنگ ، مطبوعات ، آموزش ، كشاورزي ، صنعت ، مثل موضوعات و
در.آورد مثالها اين از ميشود..و قضايي امور بهداشت ،
و ايستاده سو يك در سياسي كهدستگاه ميبينيم اينها همه
.باشند محض مجريان بقيهبايد و ميكند صادر را دستوراتي
و حزب يا جريان كدام كه نميكند فرق شرايطي چنين در
حال هر در باشد ، اكثريت صاحب يا قدرت سر بر سياسي گروه
.داشت نخواهد موفقيت امكان
شد؟ نخواهد كوچك دولت شرايطي چنين در *
كه است اين مهم.نه يا ميشود كوچكتر كه نيست مهم اين -
حقوقي مدل در كه دولتيميشود قويتر و معتبرتر ، پايدارتر
امور همه در كه است عظيم دولت يك دارد ، وجود ما امروز
اجرا (قوانين همان يعني) دستوراتش اما است مايشاء فعال
بزرگ دولتي چنين.نيست كارآمد حقوقياش نظم و نميشوند
است ناكارآمد حقوقياش نظم دولت وقتي.نيست قوي ولي است
عملي ميداند مطلوب كه تغييراتي نميتواند عملا يعني
عرصههاي از بخشهايي واگذاري با ميتواند دولت.كند
و صنفي گروههاي و مدني نهادهاي به قدرت و اجتماعي حيات
عنوان به خودش كشور اداره در آنها واقعي دادن مشاركت
را شرايطي و شده فعالتر ملي حافظ و ملي حاكميت نماينده
و باشد داشته قرار همه از بالاتر خودش آن در كه شود باعث
مقررات ، و قوانين همان يعني رسمي ، حقوق نظم خودش هدايت با
جامعه قبول مورد واقعا و باشند موثر و فعال و زنده
بمانند باقي كاغذ روي اينكه نه.شوند اجرا و گيرند قرار
رعايت با ميداند مطلوب كه تغييراتي ترتيب اين به و
اينكه از كارشناسان از خيلي.كند عملي اجتماعي اقتضائات
بودجه ، قوانين برنامه ، قوانين مانند مهم قوانين از خيلي
و قضايي قوانين بازرگاني ، و مالياتها به راجع قوانين
گرفتهاند ، فاصله خود اهداف از و نشده درست...و جزايي ،
اين حل موثر و مهم راههاي از يكي قطعا خب.نگرانند
واگذاري لازمهاش اگر كه گفتم كه است چيزي همان مشكلات
خواهد دولت تقويت قطعا نتيجهاش اما است قدرت از بخشي
.بود
آيا كه كنم مطرح را اين ميخواستم آخر سوال عنوان به *
تغيير اين حقوقي ساختار همين با حقوقي نظام همين در
است؟ امكانپذير
و برنامه و آگاهي و انديشه اگر اولا.بله من نظر به -
حقوقي ساخت همين در باشد ، داشته وجود سياسياش اراده
و صنفي تشكلهاي و واسطه گروههاي تشكيل تسهيل براي مانعي
.ندارد وجود آنها اختيار و قدرت افزايش و مدني نهادهاي
را تحولاتي چنين اجازه كاملا كشور حقوقي نظام همين يعني
.ميدهد
و مدني و صنفي گروههاي و دولت ميان تعاملي اگر:ثانيا
واقعا رسمي نظم و غيررسمي نظم ميان تعاملي نيز و واسطه
اگر كه ميآورد فراهم را امكان اين خودش شود ، برقرار
اين شود ، ملاحظه تحولات فرايند گسترش براي هم موانع
با حال هر درشوند برطرف عقلانيتر و آسودهتر موانع
رسمي حقوق نظم الگوي دوگانگيميان زيانبار آثار به توجه
چالش و شكاف اين كه شديدي مخاطرات و غيررسمي نظم الگوي و
رفع ميكنم فكر باشد داشته ملي جامعه حيات براي تواند مي
و توسعه تسهيل و است فوري و مبرم ضرورت يك دوگانگي اين
شايد البته كه) لازم شرط يك عنوان به صنفي گروههاي تقويت
و موثر مراجع كار دستور در سو يك از بايد (نباشد كافي
اين خود طرفديگر از و گيرد قرار دولت تصميمگيري
كار به را خودشان تلاش آن جهت در ملت آحاد و گروهها
.ببرند
|