سيستاني و بلوچ فرهنگي پيوندهاي
سيستاني افشار ايرج
به و دارد قرار ايران خاوري جنوب در بلوچستان و سيستان
بودن همجوار طبيعي ، و جغرافيايي ويژه جايگاه داشتن دليل
هامون ، درياچه و هيرمند رود عمان ، درياي مكران درياي با
ويژه جايگاه همچنين و هوايي و آب و اقليمي ويژه شرايط
هم و دارد استراتژيك ديدگاه از ويژهاي اعتبار سياسي ،
شمار به دور خاور و هند قاره گلوگاهشبه
.ميرود
كشمير از بلوچستان و سيستان خاوري مرز ق ، _ه سده 11 در
مرز و بود كرمان تا آن باختري مرز و هند درياي كرانه تا
پاكستان سند و افغانستان اسفزار را جنوبياش و شمالي
.ميداد تشكيل
است ، بوده اصيل فرهنگي گاهواره پيش سدهها از استان اين
معبد سوخته ، شهر جمله از آن ، باشكوه نشانههاي و آثار كه
لاديز سنگي ابزار و سيستان در خواجه كوه و غلامان دهانه
امروز تا بلوچستان ، در حجر عصر سفالي ظرفهاي و ماشكيد و
.است جهانيان ستايش مورد و ميشود ديده
بسيار دگرگونيهاي بلوچستان و سيستان مردم مدت اين در
چيره دشواريها با استواري ، و خونسردي با ولي ديدهاند ،
.كردهاند حفظ را خويش مذهبي و ملي شكوه و شده
كردار و رفتار به همواره سيستاني و بلوچ رشيد مرزداران
اين.داشتهاند شهرت اخلاقي نيكوي منشهاي و پسنديده
آسيب از را خيز منطقهدلاور اين توانست وجودي ويژگيهاي
چپاولها ، كشتارها ، يورشها ، چون حوادث ، توفانهاي
پهلوي و قاجار بويژه پيشين ، حكومتهاي ستم و بيمهري
.نگهدارد
گرفته قرار ستم مورد كه ديروز ، بلوچستان و سيستان اكنون
اسلامي جمهوري سايه در ميبرد ، بهسر محروميت در و بود
استان ، اين به خدمتگزاران صادقانه تلاش با و ايران
بالندگي ، و سازندگي راستاي در شگفتانگيزي و بلند گامهاي
اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي ، سياسي ، زمينههاي در
خويش درست جايگاه تا ميرود و برداشته توليدي و زيربنايي
.بازيابد تاريخ ، در را
طايفههاي و تيرهها از بلوچستان و سيستان جمعيتي ساختار
يزدي ، بيرجندي ، بلوچ ، سيستاني ، جمله از ايراني ، گوناگون
ميكنند ، زندگي يكديگر كنار در كه گرفته ، شكل..و كرماني
فرهنگي ، تاريخي ، دراز پيشينه و زيست ديرينگي لحاظ به ولي
پيوند به سيستاني ، و بلوچ قومهاي اجتماعي و ديني
.است شده پرداخته آنان...و ريشهاي
مشترك محيطي پديدههاي -1
تبار و خاستگاه -1-1
خاستگاه و تبار داراي (2)بلوچ و (1)سيستاني قومهاي
تاجيك لر ، پارس ، كرد ، قومهاي همانند اينان.هستند مشترك
شمال آرياهاي از كه ميباشند الاصل ايراني و آريايي
برخي در و آمدهاند جنوب به و شده جدا كنوني ايران خاوري
بلوچستان و سيستان از بيستون جمله از هخامنشي ، كتيبههاي
(3).است شده برده نام آن ، مردم و
در ايرانيان ، ساير همانند بلوچها ، و سيستانيها خاستگاه
پهلوي زبان در كه آمده (4)"وئجو ائيريانم" اوستا
"ويچ" و "ايران" دوپاره از واژه ايناست شده "ايرانويچ"
معني به ايرانويچ و يافته تشكيل نژاد و تخمه معني به
در اوستا ، در ايرانويچ (5).است ايراني تخمه زادگاه
:است شده ياد سرد ، سرزميني از يكم ، فرگرد ونديداد ،
آفريدم ، -مزدا اهوره- من كه نيكي كشور و سرزمين نخستين"
ده جا ، آن در..نيك تياي دايي رود بركرانه بود ايرانويچ
هوا نيز ماه دو آن در و تابستان ماه دو و است زمستان ماه
(6)".است سرد درختان خاك و آب براي
سيستانيها و بلوچها خاستگاه كه ميشود معلوم اين بنابر
سبب به و سرما جابهخاطر آن از كه بوده ، سرد سرزميني
.كردهاند كوچ چراگاه نداشتن
يكي خوارزم با را ايرانويچ آلماني ، شناس خاور ماركوارت ،
يكي خوارزم هواي و آب با را ايرانويچ سرماي زيرا دانسته ،
(7).است گرفته
همان ايرانويچ كه است ، بوده باور براين پورداود استاد
در.است آمودريا جيحون همان رودداييتيا و است خوارزم
كشور شانزده ، رديف در نديداد ، و يكم فرگرد از فقره 2 ،
نام به خوارزماست آمده فرگرد آن در كه خاوري ، ايران
داريوش.است يادشده (ايرانويچ) وئجه ايران خود ديني
رستم ، نقش و جمشيد تخت بيستون ، نبشتههاي سنگ در هخامنشي
(8).است برده نام يكجا سغد ، و بلخ خوارزم ، هرات ، از
را آن جيحون كه ناحيهاي همين كه گفت ميتوان اين بنابر
است ، بوده حاصلخيز و آبادان بسيار و ميكرده آبياري
و سيستانيها و بلوچها جمله از ايرانيان ، نخستين جايگاه
به يا و هوا ناگهاني سردشدن اثر در.است آنان خاستگاه
يورش ايرانيان به شمال سوي از كه زردپوستاني خاطر
ترك را خود اصلي سرزمين ايرانيها ، از گروهي ميآوردند ،
و ميآيند ايران فلات سوي به و پرداخته كوچ به و ميكنند
(9).ميگيرد صورت خيز چندين گونه به و بار چندين كوچ ، اين
رسوم و آداب و دين زبان ، -12
ميان گسترده واكنشهاي و كنش و دراز مشترك زندگي تجربه
ويژهاي فرهنگي آميختگي پيدايش سبب بلوچ ، و سيستاني قوم
.ميدهد پيوند هم به منطقه در را قومها اين كه است شده
رسوم و آداب زبان ، ديني ، لحاظ از سيستانيها و بلوچها
پهلوي زبان با بلوچي زبان.دارند بسياري همسانيهاي
(10).است نزديك ساساني دوران پهلوي نيز و اشكاني
چهارزبان از يكي را سيستاني گويش زبانشناس ، دانشمندان
دوران پارسي سرشناس لهجه هفت از يكي يا پارسي پيشين
چون ايران ، ميانه زبانهاي و (11)كردهاند ياد باستان
سغدي ، ساساني ، پهلوي يا ميانه پارسي اشكاني ، پهلوي
داشته رواج منطقه اين در نيز ختني /ميانه سكايي خوارزمي ،
(12).است
تاريخي ريشهاي ، پيوند مهم نمودارهاي فرهنگ و دين زبان ،
تاريخي اسلام بودن ريشهدار.است آنان بين سرنوشتساز و
گوناگون ، صورتهاي به آن مردم ميان در و استان در
.است آورده فراهم را مردم مذهبي باورهاي همانندي
حنفي سني و جعفري شيعه بلوچ و سيستاني مذهب كه اين با
كه است گونهاي به بلوچستان و سيستان مردم مذهب اما است ،
با را سنيها يگانگي ميتواند مثبت ، جنبههاي داشتن با
.آورد فراهم استان شيعيان
از گروهي جنوب ، جبهه در ايران ، عليه عراق جنگ در
شماري بين داشتند ، حضور بلوچ و سيستاني بسيجي رزمندگان
سنت اهل بسيجيان با ديگر نقاط شيعه رزمندگان از
به سيستاني شيعه رزمندگان كه ميدهد ، روي درگيري استان
(13).برميخيزند خود بلوچ سني شهروندان طرفداري
تاريخي فرهنگي ، ديني ، همگراييهاي همان نتيجه رفتار اين
داشته وجود آنها بين ديرباز از كه است ، قوم دو اجتماعي و
سرحديها ، مانند وصلت ، و آميزش اثر در زمان مرور به و
لاشاريها ، گرگيچها ، ريگيها ، شيرانيها ، ناروييها ،
مسالمتآميزي همزيستي و شده خويشاوند...و سرگلزاييها ،
.آوردهاند وجود به را
سختكوشي ، صبوري ، جوانمردي ، دوستي ، ميهن دينداري ،
از سادهزيستي دليري ، پاكانديشي ، ميهماننوازي ،
.است سيستاني و بلوچ مشترك ويژگيهاي
هزار چند تاريخي زندگي در كه آن با بلوچها و سيستانيها
يورشهاي و طبيعي نامساعد عوامل با پيوسته خود ساله
روبهرو...و تيموري مغول ، عرب ، چون بيگانگان ، پيدرپي
نكردند فراموش را خويش مرزوبوم آباداني هرگز ولي بودند ،
آباداني به پايمردي نيروي به دشمنان ، دفع از پس بار هر و
.بودهاند موفق نيز راه اين در و پرداختند خود سرزمين
همدلي و وحدت -2
به همواره...و ديني فرهنگي ، اجتماعي ، نظر از وحدت
انسانها جمعي زندگي خميرمايه و بشر فرهنگ شالوده عنوان
در برجسته شخصيتهاي و الهي پيامبران.است شده پذيرفته
وحدت ، درست مفهوم به بخشيدن تحقق جهت در تاريخ درازناي
شكلگيري ، رشد ، بالندگي ، در وحدت زيرا برداشتهاند ، گام
و چشمگير نقش مسلمانان و اسلام توان و تداوم استواري ،
چون وحدت ، ضد مقولههاي و مفاهيم تمامياست داشته محوري
و مذهبي اجتماعي ، عدالت پهنه در تبعيض دودستگي ، و اختلاف
حكومتي نظامهاي و بوده فرهنگها تباهي آغاز نقطه سياسي
نيز را آنها فروپاشي زمينه و درآورده پا از را توانمند
(14).است كرده فراهم
يكپارچگيو با بلوچ و همنژادسيستاني و مسلمان قومهاي
و رشد به تا هستند و بوده يكديگر كنار در همواره همدلي
و يابند دست مشتركشان و همسان ادبيات و فرهنگ شكوفايي
خدمتگزار دولت دست در دست كه ميدانند واجب برخود
.كنند كمك نيز منطقه پيشرفت و پويايي به و بگذارند
از خود قوميت به نسبت مثبت احساسي با بلوچ و سيستاني
اين.برخوردارند اسلامي ايران واحد پيكره به تعلق احساس
مرزنشينان اين در بايستي تنها نه مثبت احساس و روحيه
هميشه مرزنشين عنوان به خود كهن تاريخ گذر در كه وفادار ،
بايستي بلكه شود ، حمايت و تقويت بودهاند جانباز و سپاه
.بشود نيز سرمايهگذاري آن روي
در سني و شيعه وحدت سايه در پيوند اين تقويت تبلور
مجلس جمهوري ، رياست انتخابات پهنه در اخير سالهاي
در استان مردم كه شده ، ديده..و شهر شوراهاي خبرگان ،
.دادند راي خود علاقه مورد كسان به و كردند شركت انتخابات
بلكه بود ، چشمگير تنها نه آنان آراء نحوه و مردم شركت
(15).است نگرديده اعمال انتخابات در مذهبي و قومي ديد
تنگناها -3
:عبارتنداز بلوچستان ، و سيستان استان تنگناهاي از برخي
.اشتغال زمينه نبودن فراهم و بيكاري -1
.استان جمعيت اندك تراكم و جمعيتي مراكز پراكندگي -2
توسعه اصلي محورهاي از آن دوري و استان بودن حاشيهاي -3
.كشور
بودن بالا و كشور سوخت و برق اصلي شبكه از دوري -4
.زيربنايي خدمات هزينههاي
سيل ، خشكسالي ، و كم باران مانند سرزميني ، دشواريهاي -5
.شديد گرماي
دليل به كشاورزي فرآوردههاي توليد بالاي هزينه (6
دليل به استان صنعتي پيشرفت كند آهنگ و پسماندگي
در كارشناسي نيروي كمبود و توليد بالاي هزينههاي
و قوانين انگيزههاي نبود دليل به اجرايي دستگاههاي
.استخدامي كنوني مقررات
و آب مانند اصلي ، طرحهاي ويژه به تمام ، نيمه طرحهاي (7
.هوايي شبكه بودن گران و بودن ناكافي و برق
.استان ترانزيتي و بازرگاني قابليتهاي از استفاده عدم (8
(16)
.مسلحانه وشرارتهاي مخدر مواد قاچاق (9
اقتصادي ، تنگدستي با گونهاي به نكات اين از يك هر
و داشته بستگي مركز از دوري و مرزها گستردگي بيسوادي ،
.است كرده خطر رادچار منطقه گونهاي به
تدبير با و كوش سخت مديران تلاش با اخير سال سه دو در
فرهنگي ، معيشتي ، اقتصادي ، ژرف تنگناهاي از بخشي استان ،
.است شده برطرف استان مردم بهداشت و امنيتي
دارد ادامه
:پينوشتها
دانشگاه انتشارات تهران ، ايرانويچ ، .بهرام فرهوشي ، -1
.اسفند 1365 ، ص 12 تهران ،
اول ، جلد ايرانشهر ، درايران ، يونسكو ملي كميسيون -2
.ص 98 تهران ، 1342 ، دانشگاه انتشارات تهران ،
بررسيهاي هخامنشي ، شاهنشاهي قلمرو.حسينقلي ستوده ، -3
.ص 95 مهر 1350 ، تهران ، مخصوص ، شماره تاريخي ،
ي 4- Ari yanem Vaejo
ص 7 كتاب ، همان فرهوشي ، -5
ايرانيان ، سرودهاي كهنترين اوستا ، .جليل دوستخواه ، -6
.ص 659 مرواريد ، 1374 ، انتشارات تهران ، دوم ، جلد
نشر تهران ، ديگر ، گونهاي از.ميرجلالالدين كزازي ، -7
.مركز ، 1368 ، ص 244
انتشارات تهران ، اول ، جلد سينا ، .ابراهيم پورداود ، -8
.ص 52 آبان 1340 ، سينا ، ابن
ص 8 كتاب ، همان فرهوشي ، -9
ايراني ، آداب و زبانها تاريخ در سيري.ذبيحالله صفا ، -10
.ص 41 هنر ، 1355 ، و فرهنگ عالي شوراي تهران ،
كارنامه يا نامه ايران.عباس شوشتري ، علي پورمحمد -11
.ص 58 فاروس ، 1321 تهران ، اشكانيان ، عصر در ايرانيان
.ص 639 كتاب ، همان ايران ، در يونسكو ملي كميسيون -12
جهانگردي و ايرانگردي سازمان سرپرست.جمالزهي -13
.مهر 1379 حضوري 24 گفتگوي تهران ، بلوچستان ، و سيستان
وحدت ، مفهوم پيرامون تحليلي.احمد نذير سلامي ، -14
تابستان 1379 ، دوم ، شماره اول ، سال اسلام ، نداي فصلنامه
.ص 11
موانع و امنيتي مشكلات.محمود سيد مهندس حسيني ، -15
امروز 21/9/78 ، صبح روزنامه بلوچستان ، و سيستان در توسعه
.ص 6
.ص 11 مهر 1375 ، كيهان ، 12 روزنامه - 16
|