گيدنز انگارههاي در"هويت" و "خود"
و تجدد درباره گيدنز آنتوني انديشههاي و آراء بررسي
(آخر بخش) معاصر انسان
آثار "معاصر انسان و تجدد" مقاله نخست بخش در :اشاره
و شد واقع بررسي مورد مدرنيته نهادين تحليل درباره گيدنز
دنياي به ورود جاي به جهان است معتقد وي كه گرديد مطرح
آن در كه برميدارد گام دورهاي سوي به پستمدرن ،
.شدهاند پيش از جهانيتر و ريشهايتر مدرنيته ، پيامدهاي
گسست درباره گيدنز كار سهويژگي به مقاله ادامه در
ادامه در و شد اشاره سنتي نظم از مدرن اجتماعي نهادهاي
عنوان و گرفت قرار بررسي مورد (تجدد) مدرنيته پيامدهاي
دو پيشاپيش است لازم گيدنزي گزارههاي فهم براي كه شد
در.كنيم مطالعه را "خود" و "هويت" يعني متاخر گزاره
از گيدنز ارائهتعريف ضمن نويسنده مقاله ، اين ادامه
هويت بررسي و شناختي هستي گزارههاي ،"خود" و "هويت"
.دهد مي قرار بررسي مورد را آن پرتو در شخصي
انديشه گروه
پيش مختلفيرا گزارههاي شناختي ، تبيينهستي در گيدنز
اضطراب ، اعتماد ، ميتوان نگاه اين در.ميدهد قرار روي
و ديگري مرگ ، هستي ، از پرسش كنار در وجوديرا امنيت
موضوع عمل در هويت ، پيداست آنچنانكه.نمود مطالعه هويت
يعني ;ميكند روشاستفاده اين از خود كه مطالعهاياست
بينمولفههاي در.وهويت خود شناختيبه رويكردهستي
كه داد نشان غالبيرا تعريف ميتوان هستيشناختي رويكرد
فلسفههستي از طيفيرا ميتواند ، آن كمك گيدنزبا
شناسي جامعه سو اين از روانشناختيو الگوهاي تا شناختي
ميتوان غالبرا تعريف اين.دهد قرار هم كنار كنش ،
و عيني دنياي به اعتماد" يعني خواند ، "بنيادين اعتماد"
از كه ديگران هميشگيبودن به اعتماد ملموسوهمچنين
اين".ميگيرد سرچشمه كودكي مراحل تجربياتنخستين
از هرگاه كه ميشود برجسته گيدنزآنچنان كار در تعريف
كار به را آن سخنميگويدميتوان وجودي پرسشهاي
احتياط كمي با ميتوان بنيادينرا اعتماد اين.گرفت
غيريتدر وديگريا هايدگر تعريف در"دازاين" همان
.خواند "دريدا"ساختشكني مطالعات در شناسيوبويژه پديده
شخصي ، هويت به هستيشناختي رويكرد در برجسته نقاط ديگر از
با گيدنز.است شرمساري و گناه احساس بين دقيق تفاوت
معاصر جامعه و انسان ويژگي شرمساريرا دو ، تفكيكاين
رفتاري عناصري به گناه احساس كه حالي در.ميشناسد
اضطرابآشكار نوعي شرمساري دارد ، ارتباط خصوصي و ناپيدا
با را دو تفاوتاين از بهترينتغيير گيدنز.است علني و
احساس دو اين.ميدهد نشان"سينگر" و"پيرس" از روايتي
و "منبرتر" با ارتباط در ترتيب به را شرمساري و گناه
و تخطي از اضطراب نوعي با گناه ، .ميدانند "آرماني من"
شرمساري كه حالي در است ، همراه محدوده يك به نسبت تجاوز
انتظار يك براي بودن نامناسب و ناكامي اضطراباز براساس
من مطلوبو نقطه به رسيدن براي مداوم تلاش اينرو از و
جبرانگناهمنجر" تفكيك اين در.ميشود تعريف آرماني
متعاليساختن"سو ، آن از و"ميشود روحيه اعتلاي به
".ميشود شخصي هويت استحكام به منجر شرمساري
گيدنز كه است شخصي ، چيزي تبيينهويت ديگردر رويكرد
عمر دوره كلي گرفتن شكل" يعني مينامد ، "خود مسير" را آن
تاثيرهاي تحت شخصي توسعه كه طرزي تجدد ، به وضعيت در
".ميآيد در مرجع درون صورتتحولي عملابه بازتابي
،"تجدد وضعيت"اعتبار به كهپيداست ، آنچنان تعريف اين
تاريخ ، شخص ، هويت" عنوان زير گيدنز.دارد گستردهاي دامنه
به -خودياري راهنماي -واتر اين اثر از روايتي در و تجدد
را بررسي اين.ميپردازد تجدد وضعيت در خود بررسي
.داد نشان "اصل" ده قالب در ميتوان
فرد كه است خويشتن از بازتابي تصويري منزله به خود -1
و تكامل جريان در خود -دارد 2 برعهده را آن مسئوليت
پيشبيني ، قابل آينده تا گذشته از را ، خاصي مسير توسعهاش
در.است همهگير و مداوم خود بازتابندگي -ميپيمايد 3
برحسب بايد فرد منظم زماني فواصل در كم دست يا لحظه هر
"خود از بازپرسي" نوعي به است ، افتاده كه اتفاقاتي
منتظم ، پديدهاي عنوان به شخصي ، هويت -ورزد 4 مبادرت
و بياما و صريح بايد خود روايت:است معيني روايت مستلزم
و خصوصي يادداشتهاي تدوين همچون.باشد اگر
تحقق -خود 5 از جامعي مفهوم ايجاد براي زندگينامهها
تا "خود" بازتابندگي -است 6 زمان كنترل مستلزم خويشتن
از جزيي بدن اينجا در و مييابد امتداد نيز بدن محدوده
تحقق -منفعل 7 شيء يك صرفا نه و است كنشي نظام يك
تعبير كردن خطر و فرصتجويي بين تعادل به را خويشتن
ريسمان خويشتن تحقق براي لازم روحي ريسمان -ميكنند 8
را آن تاروپود و (آن هايدگري مفهوم به نه) است اصالت
جريان -ميدهد 9 تشكيل "خويشتن به نسبت بودن حقيقي"
تحقق براي فرد.است ها"گذرگاه" رشته يك از متشكل زندگي
(آن خطرهاي با همراه) را گذرگاهها اين بايد خويشتن
توسعه مسير كه اين مهمتر و -بگذارد 10 سر پشت و بپذيرد
آنچه همه گيدنز.ميگردد مشخص دروني كنترل نوعي با "خود"
.ميآورد گرد جمله يك در را بود گنجانده اصل ده اين در
"خود" نوعي دستاورد عنوان به شخصيت ، جامعيت":مينويسد او
فرد كه است ادغامگرانهاي تجربيات حاصل حقيقي ، و اصيل
نظر در خويش شخصي توسعه براي كه معيني روايت چارچوب در
ويژهاي نظام ايجاد صورت به امر اين ميدهد ، انجام گرفته
فرد آنها بوسيله كه است شخصي معتقدات و باورها براي
خود به نسبت بايد وي صداقت نخست وهله در كه ميكند اعلام
است او "وجود كنه در" اصلي نقاطمرجع.برسد اثبات به او
زندگي تاريخچه فرد كه است امر اين در هم آنها ضابطه و
".ميكند بازسازي يا ميسازد چگونه را خود
خود مسير مطالعه در گيدنز كار از عمدهاي بخش پس ، اين از
واقعيت" ،"زندگي شيوههاي" بررسي به تجدد ، وضعيت در
"نهادين بازتابندگي" ،"تجربه مصادره" ،"خويشتن به بخشيدن
.مييابد اختصاص "اعتماد و خطر" چگونگي و
به بخشيدن واقعيت و زندگي شيوههاي نخست ، عنوان دو در
كنترل ،"زندگي دنياي تكثير" چگونگي گيدنز ، خويشتن ،
ناب روابط ايجاد همچنين آن ، از مراقبت و بدن بر فزاينده
مطالعه يكديگر كنار در بايد را سه اين.ميكند مطالعه را
طيف مصرف ، الگوهاي از فراتر زندگي ، شيوههاي.نمود
كه هستند فرصتها و انتخابها امكانات ، از گستردهاي
مطالعه آن كنار در را ناب روابط و بدن از مراقبت ميتوان
دوستيابي گذشته شخصي و دوستي روابط ناب ، روابط در.نمود
اكنون ميشوند ، تعريف خويشاوندي قالب در آن از پيشتر و
كه آنجا تا ميتوان مختلف ، امكانات بودن رو پيش جهت به
براي تنها و باشد فراهم دوستي روابط از بردن بهره امكان
گونههاي ديگر ، چيز نه و روابط خود از صرف استفاده
با واقع در.نمود تعريف را دوستي ناب روابط از مختلفي
تنها ديگر كه هستيم روبهرو روابط از زدودهاي مركز صورت
كه) خويشاوندي مهمترروابط و جنسي روابط ازدواج ، به
.نميشود محدود (ميخواند بيروني روابط را آن گيدنز
موارد همچون عنوان اين كه ميدهد نشان ناب روابط بررسي
درك قابل تنهايي به گيدنز ، تعاريف و گزارهها از ديگر
و آساني به نميتوان را روابطناب مثال عنوان به.نيست
به مربوط اصطلاح چند يا "مرجعي درون" و "اعتماد" از جداي
نهادين تاثيرات مطالعه در گيدنز.نمود درك عنوان همين
تجربه مصادره ميگويد ، سخن "تجربه مصادره" از تجدد
كه ، اين.است بازانديشي يا نهادين بازتابندگي كاركرد
در خود امكاناتمختلف با انتزاعي ، يا مجرد نظامهاي
باز زمينههاي مكاني -زماني ازجاكنده و نامحدود پهنههاي
براساس خود توليد ، باز اين و آورده فراهم را نظام توليد
زدن كنار ازطريق كه است بازتابندگي و بازانديشي نوعي
شكل (تجربه مصادره) روزمره زندگي مزاحم تجربههاي
.ميگيرد
جنايت ، جنون ، بيماري ، در را تجربه مصادره عرصههاي گيدنز
است اين دارد اهميت او براي آنچه.ميداند مرگ و جنسيت
در فوكو ديدگاه از متفاوت او تحليل و كار ميكند سعي كه
براساس "خود" تعريف بورژوازيدر عقل سلطه و ورود مورد
.باشد "ديگري" نفي
اعتماد و مخاطره گيدنز ، تحليل ديگر عمده محور سرانجام ،
فرهنگهاي در مخاطره و اعتماد هاي محيط به نگاهي.است
اعتماد مدرن دوره در كه ميدهد نشان مدرن و مدرن از پيش
اين اصلي سويه.هستند يكديگر همپوش و همبسته مخاطره و
زمينه و مشخصه از گيدنز تعريف در ميتوان را همبستگي
نظامهاي بر مبتني اعتماد روابط يعني مدرن دوره عمومي
خطرات ، تحليل اساس براين.داد نشان شده ازجاكنده انتزاعي
اعتماد كه داشت خواهد اهميت زماني مخاطرات و تهديدات
.گيرد قرار آن محور
از ميتوان آيا تجدد ، با نسبت در است ، اين سوال اكنون
گيدنز تحليل ميتوان آيا:گفت سخن "ايراني معاصر انسان"
را شخصي هويت و "خود" در آن تاثير و تجدد وضعيت مورد در
گرفت؟ بهكار نيز ايراني معاصر انسان بازشناخت براي
آن ، پيامدهاي و تجدد از گيدنز روايت ديدهايم ، چندانكه
نهادين تحليل و مباني ازميگيرد دربر را مختلفي سطوح
دستيابي براي تلاش آن پس از و تاثير دامنههاي بررسي تا
.جايگزين الگوهاي به
.بود خواهيم روبهرو رويه دو با سوال اين به پاسخ در
عمومي گزارههاي با سطح اين در.تجدد نهادين تحليل ابتدا
..و مكاني -زماني فاصلهگيري ازجاكندگي ، همچون تجدد تحليل
تجدد غربي پروژه به محدود تنها كه خورد برخواهيم.
جايي هر در و شده فراگير آنها تاثير دامنه و نيستند
با ديگر سوي از.نمود تبيين آنها كمك با را تجدد ميتوان
تعريف نوع نيز آنها فراگيري چگونگي و تجدد پيامدهاي عمق
ميتوان آن براساس كه هستيم روبهرو تجدد بازخواني و
يكديگر از را تجدد تعريف و تجربه از متفاوتي زمينههاي
ممكن ايراني ، معاصر انسان دوم ، سويه اين در.بازشناخت
حفظ را خود روابطخويشاوندي هنوز كه درحالي است
نزديك شخصي روابط از "ناب" تعريف به حال درعين مينمايد ،
به بخشيدن واقعيت و بدن مورد در بهويژه كه اين يا شود
دهيم ، ادامه را بررسي اين اگر.باشد خويشتنپرشتاب
خود خودي به اگرچه تجدد ايراني تجربه كه شد خواهد آشكار
و تعريف نوع آشكارا ولي دارد قرار نيز اول سويه متن در
روابط چون بخشهايي در بهويژه و دوم سويه در آن ورود
خاص "پيكري احساس" رژيمهاي و بدن ،(عمده نهچندان) شخصي
،(...و بهداشتي ، زيباشناختي غذايي ، رژيمهاي همچون) آن
دروني بازتابندگي كه)ديگر غيرنهادين موارد و جنسيت
و بيم درسهاو خود همراه به تجربه اين.است (ندارند
اين كه است اين اول فرض -دارد10 همراه به را اميدهايي
كه شود متوقف سويه و سطح همين در است ممكن ورود نوع
انسان كه است مسيري در جامعه رفتن پيش آن نتايج اولين
"شخصي هويت"و "خود" تعريف از ناتوان را ايراني معاصر
اجتماعي -رواني بحرانهاي انباشت از جداي اين.ميسازد
استكه اين دوم فرض -بود2 خواهد ناشده تعريف سطحي در
جامعه و انسان كه شد خواهد باعث غيرنهادين سطح در توقف
براي را "مرجع درون" سطحي توانست نخواهد ايراني معاصر
مشخص طور به و مزاحم تجربههاي مصادره و بحرانها تعريف
بازتوليد نهايت ودر بازانديشي رو اين از و اجتماعي مسايل
چنين از نگراني -بيابد30 ايراني "خود" اجتماعيو نظام
است ناپذير پايان و بوده تامل قابل اگرچه پيشرفتي و حركت
فرض با)سطح اين در حركت كه باشيم اميدوار اگربتوانيم ولي
اعتماد" نوعي تدريج به (نيست مقدور آن بازگشتاز كه اين
مورد در گيدنز از اصطلاحي)"مدني بيتوجهي" و "بنيادين
طور به و روزمره زندگي در افراد اعتماد با همراه برخورد
آن در داشت خواهد دنبال به را (يكديگر به نگاه در خاص
وانتزاعي ، نمادين نظامهاي به اعتماد همراهنوعي به صورت
سرانجام و نهادين بازانديشي ،"تجربه مصادره" چون نتايجي
ميتوان.انتظارداشت ميتوان را اجتماعي نظام بازتوليد
و تجربه مصادره بنيادين ، اعتماد جمع از و رفت پيشتر
ورود شرايطي چنين در نمود ، استدلال مدني بيتوجهي
(بنيادين اعتماد شرايط در بخصوص)ايماني و سنتي آموزههاي
.بود نخواهد دشوار چندان
دادهايم نشان چند هر شد ، گفته آنچه به توجه با تاكنون ،
گفت ، سخن تجدد تجربه متفاوت زمينههاي از ميتوان كه
اين در كه آنگونه معاصر انسان كنيم ، فرض بدهيد اجازه ولي
غالب عمل زمينه از ميكنيم تعريف تجدد با نسبت در نوشتار
تلاش تا ميكند كمك نگاه نوع اينباشد برخوردار مسلطي و
و مبهم چندان "معاصر زندگي" براي "سياستي" جستجوي براي
.نباشد دشوار
كيايي منصور نادر
|