تكامل و سياست
(آخر بخش) - انداموراگي نظريه و اسپنسر - فارابي
دربارهنظريه اسپنسر و فارابي اشتراك وجوه:اشاره
قرار بررسي مورد حاضر مقاله نخست شماره در انداموارگي
الگوهاي اجتماع ، تشكيل فلسفه در اشتراك اين ابعاد گرفت
اندام ميان شباهت و تفاوت اسپنسر ، و فارابي اشاره مورد
.بود تعاون انواع و اجتماعي كار تقسيم و جامعه با زنده
تعاون ، انواع و جوامع مقاله اين پاياني بخش در
نگاه از تكامل چگونگي و سياست و اجتماعي سلسلهمراتب
.ميگذرد نظرتان از فارابي و اسپنسر
انديشه گروه
فارابي و اجتماعي كار تقسيم
انسان سعادت را اجتماعي كار تقسيم تشكيل فلسفه فارابي
هر كه بود گروهي به احتياج" كمالات به دستيابي و ميداند
."بود آن مايحتاج از امري انجام متكفل آنها از يك
در دارد ، وجود آدمي نهاد در كه طبيعي فطرتهاي براي وي
نقش آن براي ولي ميداند موثر حرفه و وظيفه گرفتن برعهده
.نيست قائل اجباري و قطعي
شدهاند آن بر مطبوع وجود در كه انسانها طبيعي فطرتهاي"
اين و كرد نخواهد كار فلان انجام به مجبور را هيچكس
كه شدهاند آفريده انسانها نهاد در اين براي فطرتها
حل براي شدهاند آن انجام براي معد كه فعلي فلان مثلا
و فنون از فني در آنكه..."."باشد آسانتر و سهلتر آنها
در كه كس آن بر دارد زيادتري استنباط قدرت علوم از علمي
(21)."...و دارد رياست ندارد ، استعداد قسمت آن
تعاون انواع و جوامع
تعاون انواع و (22)صنعتي جامعه و جنگجو جامعه -الف
ميان تضادي روابط كه ميداند جنگجو را جامعهاي اسپنسر
گروهي برون تضاد اصالت بر مبتني همجوارش جوامع و آنها
باجبر آميخته فعاليتهاي انجام از ناگزير دولت باشد ، لذا
دوام را جنگجو جامعه يك كه همكاري.است تمركزگرايي و
يكسره افراد و است بوده اجباري همكاري نوع از ميبخشد
روابط صنعتي ، جامعه در.ميباشند حكومتي فرامين تابع
بر مبتني رفتار نوع از دولت با و يكديگر با افراد ميان
آزادي اصل فعاليتها كليه در.ميباشد داوطلبانه همكاري
حقوق حامي و ناظر حد در دولت نقش و شده رعايت فردي
(23).است شده تثبيت مردم اقتصادي -اجتماعي
تعاون انواع و فارابي -ب
كار تقسيم و افراد همهجانبه همكاري و تعاون به فارابي
مانند فاضله جامعهميدهد اهميت اصولي و درست براساس
سلامت و حيات ادامه منظور به آن اعضاي كه است سالم بدن
:ميگويد و دارند مبرم نياز همهجانبه همكاري و تعاون به
يكديگر با صورت و شكل نظر از بدن اعضاي كه همانطور
همينطور دارند ، فرق استعداد و قوا جهت از و متفاوتاند
ظاهري ، شكل استعداد ، نظر از بدن اعضاي فاضله مدينه در
كه ارتباطي و اجتماعي درجات و مقام مسئوليتها ، و وظايف
.است متفاوت دارندكاملا مدينه رئيس با آنها از يك هر
زيستي ، زنده اندام برخلاف جامعه در كرد توجه بايد اما
از اجباري ميدهند انجام كه را كاري و وظيفه هر در افراد
(24).ندارد وجود رئيس به نسبت آن
طرح در همكاري و تعاون انواع -ح
بدون جامعه كه اينست اسپنسر و فارابي بين اشتراك نقطه
خود حيات به نميتواند كار تقسيم يا تعاون و همكاري
جدول شرح به مختلف جوامع در تعاون نوع اما.دهد ادامه
.است(1)شماره
سياست و اجتماعي مراتب سلسله -5
فاضله مدينه مراتب سلسله و سياست:الف
قلب نخست انسان در همانطوريكه كه است معتقد فارابي -
بدن اعضاي ساير تكوين سبب قلب سپس و ميشود موجود
بايد او نخستاست چنين نيز مدينه رئيس وضع ميگردد ،
اجزاي و مدينه تحصل و تشكل سبب هم او سپس يابدو استقرار
و آن افراد و اجزا ارادي ملكات حصول سبب هم و شود آن
مختل آن اعضاي از عضوي اگر و گردد آنها مراتب وترتب تحقق
.كند امداد گردد ،
و اجزا كه ميداند اين در را مدينه سياستمدار كار او
بپيوندد يكديگر به خاص نظام با را مدينه اعضاي و دستهها
همه كه كند برقرار بينآنها ترتيب و سازگاري آنچنان و
و كمك يكديگر به خوبيها حصول و بديها زدودن جهت جمعا
جامعه در كه است معتقد نيز ادامه در وي.نمايند معاونت
اجراي و يكديگر با افراد تعاون و همكاري امر در چنانچه
بهوجود اشكالي رئيس جامعه برابر در مسئوليتها و وظايف
ايجاد اجتماعي زندگي ادامه در اندازه همان به آيد ،
.مينمايد گرفتاري و ناراحتي و مشكلات
برحسب خدمت در و رياست در را مدينه مردم مراتب فارابي -
نخست رئيس" كه است معتقد و ميداند آنان استعداد و فطرت
با را متفاضل و متفاوت گروهها اين همه كه است كسي آن
مرتبتي در گروهي هر از را فردي هر و دهد نظام خاصي ترتيب
رئيس هرگاه.آورده نظام به و كرده تربيت آنست لايق كه
يا مدينه مردم كه بدهد دستوري امري مورد در بخواهد اول
آن انجام سوي نمايند ، به عمل بدان مدينه مردم از گروهي
و دهد دستور خود مراتب نزديكترين به بايد شوند شور وارد
همين به و دهند دستور خود نزديكتر مرتبت به آنان سپس
.شدهاند تربيت خدمت آن براي كه گروهي به برسد تا ترتيب
و پيوسته يكديگر با مدينه اجزاي كه است صورت اين در
مانند آنها نظام...مرتباند ، معين مراتب در و سازگارند
شروع نخستين موجودات از كه بود خواهد طبيعي موجودات نظام
و ارتباط و مييابد پايان عناصر و اولي ماده به و شده
مختلف موجودات ائتلاف و ارتباط مانند درست آنها سازگاري
(25)".بود خواهد
سياست و اسپنسر:ب
و "اليگارشي" ،"پادشاهي" نوع سه به را حكومت اسپنسر
حكومت كه است معتقد و ميكند تقسيم (26)"دموكراسي"
به است حكومت نوع عمليترين ليكن است بد اگرچه پادشاهي
تا باشد حاكم جامعه بر جبري باشد قرار اگر كه دليل اين
حكومت است بهتر نمايند ، عمل آن مبناي بر اعضا همه
متفكر ، اين.باشد كمتر رويهها اختلاف تا باشد پادشاهي
تقسيم لايه سه به اجتماعي صفات نظر از را جامعه اعضاي
وظيفه.مردم اكثريت و پادشاه مشاورين پادشاه ، :ميكند
است وظايفشان اجراي و پادشاه از اطاعت نيز مردم اكثريت
.ندارند سياسي امور در را دخالتي هيچگونه حق و
با فاضله مدينه نظام در مراتب سلسله كه هرچند:بررسي
ولي دارد تشابهاتي وجه اسپنسر نظر از اجتماعي لايههاي
اسپنسر پادشاهي حكومت با فارابي فاضله مدينه بههيچوجه ،
مدينه در نخست رئيس كه چرا ندارد ، تمام و تام مشابهت
است ارتباط در وحي با كه است فيلسوفي يا امام همان فاضله
طرف واز دارد نظر مد را افرادجامعه تمام سعادت و كمال و
امور در اراده و اختيار صاحب داراي نيز مدينه افراد ديگر
.ميباشند
به جامعه ، در موجود واقعيت طبق بر اسپنسر ديگر ، سوي از
فارابي ولي است ، يازيده دست حكومت انواع تقسيمبندي
تا لذا و كرده اخذ طبيعي نظام از را نظر مورد الگوي
اينكه توضيح).باشد دور به واقعيت با ممكناست حدودي
فكري ، شرايط تحتتاثير كمتر فاضله مدينه طراحي در فارابي
را طرح اين اينكه جاي به و بود روز آن سياسي و اجتماعي
با مطابق آنرا كند ، طرحريزي زمان واقعيت به توجه با
رضا دكتر آقاي نظر اظهار حدي تا و ميداند عالم نظام
نظر به مقبولتر صاحبنظران ديگر با مقايسه در داوري
(27)(.ميرسد
جوامع تكامل -6
هربرت (28)تكامل با تسامح كمي با فارابي نظر از تكامل
كار تقسيم با كه معتقدند دو هر.است قياس قابل اسپنسر
نظر بهيابيم دست جامعه پيشرفت به ميتوان صحيح اجتماعي
وهمگون نامنسجم نامعين ، حالت يك از تغيير تكامل ، اسپنسر ،
جامعه ، دراست چندگون و منسجم معين ، نسبتا حالت به
از يكديگر با اجتماعي گروه يك واحدهاي ناهمانندي ابتدا
تقسيمات جمعيت ، افزايش با اما نيست آشكار كمي و كيفي نظر
پديد اجتماعي گروه يك درون در گوناگون و متمايز اجتماعي
"كاركردي تفكيك" افزايش و نقشها در پيچيدگي پس.ميآيند
ملاكهاي مهمترين از يكي ميتواند اسپنسر ديد از (29)
.شود گرفته درنظر جوامع پييشرفت
حكومت و جامعه لواي زير كه است معتقد فارابي مقابل در
همان كمال و دستيابي و رسيد سعادت منزل سر به ميتوان
.است بشري تكامل و پيشرفت
تقسيم لحاظ از جامعه هرقدر اسپنسر ، نظر طبق بر:بررسي
تكامل جامعهاي باشد ، پيشرفتهتر مادي جنبه از و كار
به نسبت كه جامعهاي و ميشود محسوب مترقيتر و يافتهتر
محسوب نيز اخلاقيتر لزوما باشد پيشرفتهتر ديگر جامعه
.ميشود
صنعتي و مادي نظر از ميتواند فارابي سعادتمند جامعه ولي
مدينههاي به نسبت فاضله مدينه برتري ملاك نباشد ، مترقي
.ديگر ملاكهاي نه است اعتقادات در فاسقه
گام به گام و متوالي را جامعه تكامل و رشد اسپنسر -
جامعه تكامل و پيشرفت به تغييرات لزوما و ميداند
درآن جهش امكان جلو به رو پيشرفت اين در.ميانجامد
(خطي تك تكامل)ندارد وجود
يك روي نه است سويه چند اولا فارابي نظر از تكامل اما
و فاضله ملتهاي:نيست مستقيم صورت به لزوما ثانيا خط ،
به آنها همه لكن باشند مختلف است ممكن فاضله مدينههاي
( 30).باشند مومن مقصد و هدف يك و سعادت يك
و ميكند دستهبندي تاريخي سبك به را جوامع اسپنسر -
.ميگيرد صورت متوالي طريق به جوامع رشد كه است معتقد
لزوما كه ميپردازد جوامع دستهبندي به دست فارابي اما
ديگر سوي از.باشند نداشته معنا واقعيت در است ممكن
مطالعه مورد ايستايي و عرضي طريق به را جوامع فارابي
دورهاي هر در ميتواند جامعه سعادت كه چرا ميدهد ، قرار
و پيچيدگي است فارابي نظر مورد كه آنچه.بيافتد اتفاق
است ، آنان سعادت هدف ، بلكه نيست جوامع مادي روزافزون رشد
.ميكند تقسيم بودن غيرفاضله و فاضله به را جامعه لذا
اتفاق دورهاي هر در است ممكن فاضله مدينه اينكه نتيجتا
.بيافتد
كلي نتيجهگيري
و اسپنسر ديد از انداموارگي مختلف مباحث نوشتار ، اين در
حق كه داريم اذعان چند هر) گرفته قرار بررسي مورد فارابي
متفكران از نميتوان چه اگر.(نشد ادا كافي حد به مطلب
برد ، نام امروزي جامعهشناسان عنوان به گذشته زمان در
انديشه حوزه نام به جديد حوزه در را آنان ميتوان ولي
ميتوان كه است حوزه اين در و.داد جاي (31)اجتماعي
مكاتب و جامعهشناسان با را گذشته اجتماعي انديشمندان
عصر در اسپنسر چند هر لذا.داد قرار مقايسه مورد امروزي
پيش قرن از 10 بيش حدود در فارابي حال عين در و جديد
و دين نظر از - تفاوتها تمام با ولي ميزيستهاند ،
پيشرفت در تمايز بودن ، متفاوت زمانهاي در اعتقادات ،
طور به "اجتماعي انديشه حوزه" در را دو آن ميتوان -مادي
.كرد مقايسه يكديگر با و داد قرار اعم
.است موجود روزنامه در پينوشتها
انديشه تازههاي
|
مطبوعات جمع به"بينالمللي و سياسي رهيافتهاي"فصلنامه
پيوست كشور
"بينالمللي و سياسي رهيافتهاي" فصلنامه شماره اولين
دانشگاه سياسي و اقتصادي علوم دانشكده امتيازي صاحب به
سردبيري و تاجيك محمدرضا مديرمسئوليدكتر بهشتي ، شهيد
بر تومان هزار نسخه هر قيمت به يوسفي حاج محمد امير دكتر
.گرفت قرار كشور مطبوعاتي دكههاي پيشخوان روي
مطلبي در "بينالمللي و سياسي رهيافتهاي" مسئول مدير
به توسعه عرصه در نو انديشههاي طرح ضرورت بر تاكيد ضمن
درباره ما ، كشور در خاص طور به سياسي توسعه و عام طور
گذشت از بعد":است نوشته نشريهچنين انتشاراين ضرورت
/انديشهساز موضوع"توسعه معماي" كماكان اينساليان ،
ما ، كنوني جامعه.ماست روشنفكريوانديشهگر جامعه سوز
متناسب توسعه طرح انداختن در نيازمند زماني هر از بيش
اكنون ما.است خود مقتضياتزمانه ملاحظاتو و شرايط با
.بريم مي سر به توفنده گذار دوران يك متن و بطن در
پيشنهاد گرو در موزون ، گذار يك مهندسي بيترديد ،
پروردهو پرورده ، نياز زمينه راهبردهاي و رهيافتها
فصلنامه.است اجتماعي -سياسي توسعه عرصه در پرورده زمان
همياري با كه دارد بينالمللياميد و سياسي رهيافتهاي
چند هر گامي انديشهورزانبتواند همفكريفرزانگانو و
".بردارد مسير اين در كوچك
"بينالمللي و سياسي رهيافتهاي" فصلنامه شماره اولين در
دگرگوني ، سياسي ، توسعه نظريه نيافتگي مقالاتتوسعه
كشمكشهاي سياسي ، توسعه ;پايدار توسعه برنامهريزيو
اقتصادي توسعه و سوم جهان ;اجتماعي دگرگونيهاي و سياسي
تحول:سياست وعلم ايران ;يكم و بيست قرن آغاز در سياسي و
فرا واسازانهاز قرائتي ;علمي توسعه انقلابي ،
در مختلف نظريههاي بر مروري و ;سياسي توسعه گفتمانهاي
رسيده چاپ به شرقي آسيايجنوب شدنكشورهاي صنعتي مورد
.است
اطلاعاتي ارائه بر علاوه نشريههمچنين شماره اين در
آوردن بهدست براي اينترنت در چگونگيجستجو درباره
و نام اقتصادي ، و اجتماعي سياسي ، توسعه باب اطلاعاتدر
اطلاعات كسب اينترنتيجهت سايتهاي از زيادي تعداد آدرس
علاقهمندان به توسعه درخصوص تحقيق و دربارهمطالعه
.است شده معرفي
|
|