عثماني فرهنگ در ايراني لالههاي شكفتن
كر تمام عالم و خوابديده گنگ من
خارجي و داخلي نظران صاحب حضور با امروز
گشايش ايران امروز طراحي بينالمللي همايش
مييابد
عثماني فرهنگ در ايراني لالههاي شكفتن
عثماني فرهنگ قلمرو در فارسي زبان گسترش به نگاهي
سلطان بدست ق ، ._ه سال 857 در قسطنطنيه فتح از پيش :اشاره
اميران آناطولي ، پهناور سرزمين استانهاي در دوم ، محمد
حكومت عشيرت و ايل رسوم و ملوكالطوايفي شيوه به محلي
بر آناطولي غربي شمال در كه عثمانيان.داشتند منطقهاي
فتح از پس ميراندند ، فرمان نيز ساحلي شهرهاي از قسمتي
جانشينان.شدند بيزانس امپراتوري وارث استانبول ،
نظامي قدرت فقط امر بادي در (عثمانيان) بيزانس امپراتوري
ديواني نظامهاي و كشورداري و تمدن و فرهنگ از و داشتند
.سوابق فاقد و بودند عاري
با عثمانيان ، تواناي و هوشمند فرمانرواي فاتح محمد سلطان
زمين ايران دانشمندان و صنعتگران و هنرمندان تحبيب و جذب
پايههاي ايراني ، فرهنگ و فارسي زبان از استفاده و
تكوين در.نهاد بنيان را عثماني امپراتوري مدني و فرهنگي
خطاطي ، نقاشي ، ،(كاشيكاري بويژه) معماري رشتههاي تكامل و
فرهنگي امور ساير و شهرها آبرساني موسيقي ، پزشكي ،
شهروندان ماوراءالنهر ، و خراسان دانشمندان عثمانيان ،
بويژه اصفهاني ، شيرازي ، كرماني ، باذوق و هنرمند
به درخشاني سوابق و داشتند بسزايي سهم آذربايجانيان
و تاثير و گفتارها اين مدارك و اسناد.گذاشتهاند يادگار
در تحقيقي منابع از قلمزن اين وسيله فرهنگها ، تاثر
نفوذ و نقش":عنوان با و آمده فراهم عثماني آرشيوهاي
فرهنگي و مدني تشكيلات در ايراني فرهنگ و فارسي زبان
.است انتشار و چاپ آماده و درآمده كتابت به "عثماني
در لاله گل انواع تكثير و پرورش هجري ، يازدهم قرن در
منازل و باغچه يافت ، رواج و رونق عثماني پايتخت
منظر لاله گلهاي با استانبول رجال و مشاهير و ثروتمندان
به ايران شهرهاي و مركزي آسياي از را لاله.گرفت زينت و
.بردهاند اروپا به آنجا از و تركيه
بغداد ، از مراجعت در چهارم ق ، سلطانمراد._ه سال 1048 در
نهاوند و همدان از ،(دربار مورخ) افندي حسن خواجه وسيله
سرخ" آنها از يكي كه آورد استانبول به جديد لاله نوع 7
گياهپرور و گل باغبانان دوره آن در.داشت نام "ناهيد
با لالهفروشان ميناميدند ، "شكوفهچيان" را سلطاني سراي
را لاله فروش مراكز و داشتند شهرت "لالهزاري" عنوان
حافظ از تاسي ظرفا ، به و شاعران.ميگفتند "مشكآرا كوي"
:ميگفتند لاله و گل و سرو از حديث ساقي ، با
سرخوش لاله قارشودا
سرخوش پياله ده ال
و مدح بر علاوه عثماني نويسندگان و شاعران دوره آن در
"لاله" لفظي كلام در كه داشتند اعتقاد چنين تمجيدها ،
روست اين از و بوده مكنون و محفوظ (الله) _ه.ل.ا:حروف
.است جلال اسماء مظهر لاله جمال و حسن كه
نائلاولمازدي لاله جلاله اسم اگر مظهر اولماسا
لاله جماله ايله بوحسن
دگل شيمدي بونفس ، صبادن پير يه لاله
دگل شيمدي هوس ، و بوهوا در ازلي
چندان آن فوقالعاده فروش و لاله اصلاح و كشت به اشتياق
لالههاي تعداد ق ، ._ه سال 1140 در كه يافت افزايش و رونق
چندين به نرخها كرد ، تجاوز نوع از 800 عثماني پايتخت
در كه لالهاي پياز بهاي نوشتهاند چنانكه رسيد برابر
قروش دويست به سال 1140 ، در بوده قروش پنجاه هجري 1138
(1).بود يافته فزوني
مجموعه و رساله نسخه استانبول 12 در ق ، ._ه سال 1150 تا
در حاليه و آمده قلم به لاله مختلف مباحث در خطي
دكتر.ميشود نگهداري شهر آن معتبر كتابخانههاي
نسخ بررسي با استانبول دانشگاه تاريخ استاد منيرآقتپه
ابراهيمپاشا داماد":عنوان با مقالاتي سلسله مزبور ،
نشريه 6- 5- جلدهاي 4 در و داده ترتيب "لاله دورنده
سال 1954 در و است رسانيده چاپ به (1952) Tarih dergisi
اهتمام مقالات آن تكميل به Turkiyat Mecmuasi جلد 11 در
.است ورزيده
تعيين لالههاي فقره نام 345 نوشتهها ، آن خلال از اينك
استحضار به را ق._ه سال 1140 در نشده و شده بها
اين اسامي فهرست در توجه قابل نكته.ميرساند خوانندگان
بهوضوح و آنهاست نامگذاري در فارسي زبان تاثير لالهها
فقط 15 متنوع لالههاي همه اين ميان از كه ميشود ديده
(%از5 كمتر) دارد تركي تسميه آنها عدد
:الفبا ترتيب به لالهها اسامي
- آلآلال - آصفپسند -پرور آصف - آشوب - رخسار آتش
1137):آليوسف - كبير آل - ساريسي آلتون-آلبلند
بيرجوهر و فرخنده بيرگنج لاريندان تخم گورولن سندسنده
قالان مثالدا چشم شيشه و خيالدا سرپنجه اولوب رخشنده
باريك گلبرگي رنگي ، آل:در شويله وصفي كيم در حسني آثار
و ساري فتيللري تيغكشيدهلي ، ثلثانه لري تيغ برابر ، و
(2)(.در برابر سي خانه تخم
.ترنجي ايوبي - پاره الماس - (ادهمي تاج) ادهمي - ابروان
:بالانشين (جوز)بالاگوز - بالاترنجي - پرواز بالا
بندن در ممتاز عشاقدا ، زمره ميان
اولسا بالانشين مابندانولور دردولت
افندي پرتو
- افروز بزم - منير بدر -بدررخشنده - بخشنده - خدا بخش
پرويز بياض - بهرام - پرتوافندي - افزا بهجت - پيرا بهار
.آل بيوك -ولي بيگلي - كاني بياض -
:بربر پنجه - پنجه - پاپوجو
فرخار بت آن فتنه عيار بت آن
بربر لاله دو چون رخسار بدو آن
رودكي
- تابآور-بهار بيك - پسنديده - پرتوافكن - معجر پنجه
ترنجي - ترنجي - شيخ ترنج - شرين تخم - بنفشه تخم - تحفه
توزكوپاران - چشم توتياي - ترناقليآل - دهقاني جديد
.سرخ تيغ - (صبوري)
جهان - آرا جهان - جلوهريز -دلي جگر - جانبخش -جاذب
- چمنزيب - گلشن چراغ *جهانگير - جهانتاب - بزدي
.چوگاني
:خطايي - خشخاش *افزا حيات - حورپيكر - حسن
گلها همه در بود كه لطافت حسن هر
آنست مجموعه كه است خطايي لاله در
الزراعه ارشاد
- خوشآيند - ياقوت خنجر - لعلين خنجر - زرين خنجر
.سراج خوشبوي
:دلآرام - دلآرا - دره - درويشپسند - عدن در
اما ايلريم آرام گرچه بلبل چو گلستاندا
در گلعذاريم و خط لاله خيال دلآرام
افندي پرتو
- دلشاد - دلسوز - دلربا - دلدار - دلخواه - بسته دل
*دل دود - دلنواز - دلشگا - دلفريب - دلشكار - دلشفا
:ذيشان - ذوقبخش
رخشاني حسن آفتاب گورنمز دن لطافت
ذيشاني سيرايله ايلمش شرفياب صدرين چمن
- روحالقلوب - دلبر روح - پرور روح - گلشن رشك - دار راز
:گلشن رونق
چمن آشفته بوينه شب طره مهين اول
فكن سايه اگر اولوراولسا گلشن رونق
افندي عطا
.نگار روي - محبوب روي
- آرا زيب - زيبا - پي زرين - زرپيكر - زرپوش - زرافشان
.زيورتاب - زيوربخش - زينتافزا - زيبآور
:لعلين ساغر - گلشن ساغر - ساغرشناس - ساغرسيم
اولور شكست رياسي شيخ ، گلسه گلزاره
اولور مست ساغرلعليني گورسه بيركره
پاشا عزت
:ساغريكرنگ -ساغرنما - نعمان ساغر
.ايلر مست رنگ يك ساغر سراسر بزمين جهان
- ناهيد سرخ - سرتيز - جهان سربار - گلشن سراج - سرآمد
- قد سرو -دلشيخ سرور - سرور - جهان سركش - سرافراز
- سيماندام - اطلس سيم - سنان - پاك سلمان - جهان سلطان
.سويدا - بدن سيمين -ورق سيم - درون سيم - سيمتن
- شعلهور - ريز شعله - شعلهپاش - شرابي - پسند شاه
- شوقانگيز - شوقافزا - شوقافروز - شورافكن - شفقپوش
:عالي شهپر - شوكتي - شوقبخش
جلوهنما اولونجا طاوس شهپر ده چمن
افندي رفعت اولورپيدا دنبالهدار نشئه ده اودم
شيرين - شيرنگار - شهنشاهي - شهناز - شهلوند - هما شهپر
.شيوهكار -شيوهانگيز - فانوس شيشه -
:بهار صبح - قران صاحب
گرميتي ورن شبستانه در جودين ماه
دولتي بهار صبح آچان در رويين مهر
پاشا عزت
.رنگ صهبا - خدا صنع - صفاپرور - صدريه - نشين صدر
.چمن طفل *.آل يولندا ضياء - ضيابخش
- عالمپسند - بهار عالم - بها عالم - آرا عالم
- عالمگير - فريب عالم - عالمشاه - عالمزيب - عالمتبار
- دهقاني عالي - جديد عالي - عاليپسند - عالمنما
- عاليقدر - عاليشان - زربخش عالي - عاليزاد
- عبرتنما - نازنده عالي - عاليمنش - عاليكدخدازاده
- يوسفي عذار - كاوكجي عذار - عدل - عديم - افندي عثمان
:عروسگلشن - خوشنما عروس عروس
گلخندان اي تماشا قيل بهاري سور بويور
دوران مشاطه لهدي زينت گلشني عروس
افندي احسان
- عنابي - يمن عقيق - عشوهباز - عشوهانگيز - عشاقزاده
.عنبرنما
.غواص -نما غنچه - غمگسار
:انگيز فرح - فرحافزا - فرحآور - دل فراخ - اقران فايق
جهان شبديز رايض ادن ذاتن خسرو
جهان فرحانگيز شريفين نام ايلهمش
عزتپاشا
آصفي فروغ - فرنگيپسند - فرخنما - شاد فرح - فرحپرور
فيض - فريدي - فريدزمان - اسكوداري فريد - فروزنده -
فيض - سحر فيض - خدا فيض - ثاني فيض - فيضتاب - بهار
.قزح و قوس - قلعجي -قزل - قادينجيك * نو فيض - سليماني
.كوينگار - آل كوچك - چي كرسته -(جوز)گوز كبير - كبريتي
:گلرخسار - گلپيرا
رخسار گل نامي اولموش كه زيبا لاله بونازك
خدمتكار ايله شوق صد بزمنده اولاخنكارمين
پيرا گلشن - افروز گلشن -آرا گلشن -گلرو -گلريز - گلرنگ
مي گل - نور گلشن - گلشننما - ضيا گلشن - زيور گلشن -
.گوهرنگين - گلنوش - نوش
- فام لعل - پوش لعل -پاره لعل - ترنجي لطف - لانظير
.ليلاكيپرويز - ليلاكيبربر - ليلاكياسحق - ليلاكي
:(ايران در دختر لاله) محبوب - آرا مجلس
سرخ هرپري عكس ز ره شد چنان
سرخ دختري لالههاي از باغ كه
لغتنامه دهخدا
- جهان مرآت - بربر مرآت - گوز محمدي - محبوبالقلوب
:مجلي مرآت - روح مرآت -حليم مرآت
در بوسراسما دن دايره چيكماسي ممكن نه
در مجلي مرآت شيميدي مسكن رويانه پري
افندي هاتف
مشابه - مسندنشين - مسند - مستانه - پاره مرجان
:مفرح - معطر - معتبر - مشيرانه - شوق مشابه - خانهدار
حسنآميز و دلجوي لاله بومفرح هميشه
فرحانگيز ده شهنشاهي بزم كيبي اولااسمي
نديمي
:ممدوح - ممتنع - ممتاز - ملوكي - ملوكانه - پيكر ملك
در توام جنتله غنچه بولاله ده نمايش
در عالم ممدوح يالنيز گلشن مقبول دگل
بي احسان
- طلعت مهر - درخشان مهر -مهرانگيز - سوريوسفي- سورآشچي
.درون مينا - ميرگلزار - ميرازهار - احسانبي - گوز ميخلي
:نازدار - پرور ناز - نازبو - نارچيچكي
پايمال مي عجب اولسا لر گنج
آل يولوندا ، نازدار نوشكفته
نجم - بهار نجم -ناهيد - نازنين - آل نازنده - نازنده
نشاط - نشاطآرا - ارغوان نخل - نجيب -سحر نجم - ثريا
- بخش نشئه - افكن نشئه - نشاطبخش - آور نشاط - افكن
:نوربخش - نورافشان -نورافزا - نوآمد
جانين روشن سي اولورديده باكديكجا اونا
آنون اسمي ديديلر ايچون آنون بخش نور
نور - نورسر - نورس -جهان نور - جنان نور - بهشت نور
:مجسم
گلزاره خاك دوشونجه در مجسم اوبيرنور
رفتاره اندامي سروسبز گتورموش لاله دگل
افندي هاتف
- خشخاش نيزه - بلا نيزه - نيرارغواني - نيرگلشن - نوزنو
:رماني نيزه
كنار در اتمش دلدوز ني رماني نيزه
بهار ايلر عزم بقا ملك تسخير غالبا
- گلرنگ نيزه - طنبوري نيزه - سيم نيزه - سليمان نيزه
.زرين نيشتر - يوسف نيزه - ياقوت نيزه - لعلين نيزه
همت - صالحي همسر * ولوله - ترنجي وسط - شان والا - واحد
:بيضا يد - نما ياقوت - رنگ ياقوت - زاده
سرا بوشكوفه انكارا اهل
بيضا يد اگر سه گوسرير
افندي نصيبا
.دنيا يني - صالحي يكدانه
در فارسي زبان نفوذ و نشر از ديگر صورتي ارائه منظور به
از غزلي تركيه ، كشور در لاله تذكرههاي تحرير زمان
در كه را عثماني نامي سخنور افندي تائب احمد عثمانزاده
مقدم نثار است ، كرده فاني دنياي قترك._ه سال 1136
:مينمايد سنج سخن دوستان نوروز محضر و نوروز
حيوان چشمه ده رشك دهنين (3)ميم
هجران كشته كن زنده لبين عيسي
دلبند لعلنه هوس گلزار گلغنچه
جان باغچه گل ، غنچه فمين غنچه اي
تمنا سوداي دانه ذقنين خال
ريحان و سنبل شاخچه گلن پرچين
عشاق دل فزاي رخنه مژهن پيكان
مژگان ناوك هدف اول جگرم لخت
تسليم نه شاهين پنجه جان و دل مرغ
قربان نه چشم ختن آهوي وحشتزده
آتش رخسارنه تابش اول اولور بيتاب
خندان گل لبندن لعل اول اولور پرتاب
ايچره چمن خرامين گرآهنگ يدي گورسه
خرامان سرو طرف ايكي صالنمزايدي
منصوري فيروز
احمد و خود معروف تاريخ يكم جلد در پاشا جودت احمد -1
لاله سال 1148 در):مينويسند "دوري لاله" كتاب در رفيق
آن پياز و گرفت نام محبوب لاله استانبول در ايران دختر
تركيه امروزي محققان (.ميشد فروش و خريد آلتون به 500
.ميدانند مبالغه و گزاف را مبلغ اين
ازهار ، تذكرههاي متن از منيرآقتپه مقالات مجموعه در -2
آمده شرح به فوق سياق و سبك به لاله گلهاي از فقره 112
.شدهاند شناسايي و
.معين فرهنگ.گشودن خنده شكر به را لبها -3
كر تمام عالم و خوابديده گنگ من
از و مولانا به منسوب شعر بيت يك درباب توضيحي
پارسي ادب امثال
"لاادري" ادباي به منسوب آثار و اشعار كه است رسم اغلب
مينهادهاند ، مشاهير حساب به بوده ، بديع و نغز اگر را
كثيري و خيام نامي نام به رباعيات بسياري انتساب جمله از
دشتستاني فايز يا همداني باباطاهر به دوبيتيها
رضوي مسعود
مجموعه مخملباف ، معاصر ، محسن برجسته نويسنده و سينماگر
"خوابديده گنگ" رسيده ، چاپ به ني نشر توسط كه را خود آثار
همچون آن معناي در تعمق كه عنوان اين.است ناميده
انجمادي و حيرت دچار را آدمي و است ظلماني و سرد كابوسي
به منسوب و معروف بسيار ازبيتي متخذ ظاهرا ميكند ، غريب
اين باب در مخملباف كه هرچند است ، جلالالدين مولانا
مجموعه بر مقدمهاي حتي و توجيه و توضيح عنوان ، هيچگونه
اين به نظر قطعا اما نياورده ، ارزشمندش جلدي سه آثار
:داشته بيت
كر تمام عالم و خوابديده گنگ من
شنيدنش از خلق و گفتن ز عاجزم من
و پيچيدگي ضمنا و تازگي و تر دليل به معاصران ، گويا
كثرت از فوق ، بيت ايماژهاي و مضمون در تاويلي گستردگي
ارتقا روشنفكرانه سائره مثل به را آن شان استعمال ،
و پرمعنا و نغز غايت به زيرا است ، همين هم حق و دادهاند
و تاريكراهها در آزادگي و انديشه غريب احوال گوياي
.است دوران اين باريكراههاي
آن ، از ماخوذ تصاوير و بيت معاني در تامل قدري اما
اين واقعا آيا كه ميكند روبهرو ترديد با را خواننده
دنياي در جلالالدين كه واقفند همگان.ازمولاناست بيت
و ميزيد بيپايان اميدهاي و درخشان اهداف و روشناييها
نهايت در عاشقانه و معنوي آرمانهاي يكسره اشعارش همه
و است انساني متعارف مرزهاي از فراتر گاهي و بشري تصور
نظم به فرصتي هر در كه نوراني آرزوهاي بيان ضمنا
:ميفرمودهاست سماع آن ترنم به و ميكشيده
آرزوست گلستانم و باغ كه رخ بنماي
آرزوست فراوانم قند كه لب بگشاي
ابر ز دمي آ ، برون حسن آفتاب اي
الخ...آرزوست تابانم مشعشع چهره كان
انسان تا ميشود شهر گرد چراغ با شيخ جهاني ، چنين در
غايت و ميكند راآرزو "نشود مي يافت آنچه" و بجويد
:دارد ملاحتي چنين يار و او ميان رنجشها
برو مرا مرنجان بيش ناز به گفتي
آرزوست مرنجانم بيش كه گفتنت آن
كاملي انسان رخساره در فضايل همه جمع او آرمان بالاخره و
:گويد وصفش در كه است
گرفت دلم عناصر سست همرهان زين
آرزوست دستانم رستم و خدا شير
دردي اگر رخشندهاي ، و روشن جهان چنين با مولانا براي
در كه دقيقهاي همان وصال ، حسرت و است يار فراق هست ، از
شهره و است نيستان دوري از ني شكايت و سروده مثنوي صدر
جهان و ما نظر مورد بيت ميان سنخيتي هيچ لذا عام ، و خاص
ضمن در كدكني ، شفيعي استاددكتر.نيست متصور مولانا
در حتي آورده ، تبريزيفراهم شمس غزليات از كه گزيدهاي
:است كرده ترديد دلايل همين به نيز معروف غزل اين انتساب
سخنم شب همه و است اين من فكر روزها
خويشتنم دل احوال از غافل چرا كه
بود چه بهر آمدنم آمدهام ، ازكجا
وطنم ننمايي آخر ميروم كجا به
خاك عالم از نيم ملكوتم باغ مرغ
بدنم از ساختهاند قفسي روزي چند
دوست بر تا كنم پرواز كه روز آن خرم
...بزنم پروبالي كويش سر هواي به
شمس غزليات سرتاسر نگارنده ملاحظات ، همين مبناي بر
بيت اين جستجوي در را مولانا آثار ساير ايضا و تبريزي
مولانا اقران و تبريزي شمس مقالات حتي و گذرانده نظر از
اما دادم ، قرار توجه مورد خاطر اطمينان جهت نيز را
بيتي چنين از خبر مولانا ، آثار در ميزدم ، حدس همچنانكه
به آن انتساب وجه اما.نداشت وجود آن مضموني مشابه حتي و
به يافته؟ رواج پندار اين زماني چه از و چيست مولانا
بدانيم ، كه ندارد هم لزومي.دريافت نميتوان دقيقا نظرم
ادباي به منسوب آثار و اشعار كه است رسم اغلب زيرا
مشاهير حساب به بوده ، بديع و نغز اگر را "لاادري"
نام به رباعيات بسياري انتساب جمله از مينهادهاند ،
يا همداني باباطاهر به كثيريدوبيتيها و خيام نامي
و فردوسي نظير اعاظمي مورد در البته صد.دشتستاني فايز
ميرسد هزارها به انتسابي و الحاقي ابيات شمار شاهنامه ،
مخطوطات كثرت اگر نيز اجل شيخ و حافظ امثال مورد در و
پديد راه در بسيار دشواريهاي نميبود ، متقن و قديمي
آنچه از دشوارتر ايشان دواوين تصحيح امكان و ميآمد
.ميبود شاهديم
گنگ" وصفي تركيب و اعم صورت به مزبور ، بيت باب در اما
وجود اشارهاي دهخدا لغتنامه در اخص ، بهطور "خوابديده
مفيد ، ثانوي ماخذ ذكر جهت به البته كه اشارهاي دارد ،
هيچ آن ، شاعر نام درك و اصلي ماخذ يافتن لحاظ به اما
معني به "گنگ" واژه ذيل لغتنامه در.نميكند ما به كمكي
از شده ، آورده مثالهايي ،"خوانند ابكم عربي به" كه "لال"
از منقول ابيات كه ،...و سوزني و فردوسي و مولوي از جمله
مورد مفهوم قرين حتي را واژهگنگ كه ميدهد نشان مولانا
استفاده مورد صريح و حقيقي معناي در و نبرده كار به بحث
:است ميداده قرار
پر و بيجان بد كه مرغي مگر جز
(مولوي) كر و اصل از بود گنگ ماهي چو يا
بود گنگ اصلي كر هر دائما
(مولوي) شنود مادر از كه شد كس آن ناطق
كر مرد از و گنگ از پرسي سخن
(فردوسي) بر به نيايد آيي اندر داد به
درباره شواهد و امثال و توضيحات از پس لغتنامه ، صاحب اما
اشاره "خوابديده گنگ" بهاصطلاح ، سپس"گنگ" واژه
:مينويسد و ميكند
"خوابديده گنگ مثل"
الخ...كر تمام عالم و خوابديده گنگ من
ج 3 ، دهخدا ، و حكم و امثال":است نوشته آن ماخذ باب در و
امثال" از صفحه همين و جلد همين به رجوع با كه ،"ص 1480
قفل لذا و ندارد وجود اين بر افزون توضيحي هم "حكم و
ادلهاشتهارانتساب اماباقيست ناگشوده مذكورهمچنان
و گياه":مجموعه در جمله است ، از بسيار مولانا به بيت
به "پنجرهخاموش"باعنوان شعري صدر در ،"آتش نه ، سنگ
:مطلع
من خانه به ميكني نظر غروب ، هر تو
است تاريك خانه و خاموش پنجره!دريغ
ميبيني شيشه پشت مرا ياد هنوز
است نزديك تو دل با ولي دور ، تو از كه
زير و آمده "...خوابديده گنگ من" يعني ما ، نظر مورد بيت
اشعار برگزيده به شود رجوع) "مولوي":است شده نوشته آن
طي اين ، بر علاوه (جيبي 1354 انتشارات نادرپور ، نادر
اساتيد ، از تن چند با نگارنده تلفني و شفاهي پاسخ و پرسش
محضمطرح به نيز ، دانا معاصرو پژوهندگان و ادبشناسان
قيد از البته.مينمودند مولوي نام به اشاره موضوع ، كردن
اينجا در معظم ، اساتيد از اجازه دليلعدم به ايشان ، نام
ما نظر مويد كه دقيقتر مورد دو وبه صرفنظرميكنم
بهاءالدين آقاي استادمحترم:اول.ميكنم اشاره فقط بود ،
بيت ، اين شاعر درباب نگارنده پرسش طرح از خرمشاهي ، پس
سركار جملهاز از و كردند تقبل را پرسشهايي و جستجو
متخصصان و آشنايان از مژدهيكه بصير ساميه استاد خانم
ايشان.نمودند استفسار باب اين در هستند ، مولانا غزليات
دانستند ، قطعي را مولانا به بيت انتساب عدم پاسخ ، در
محمدرضا دكتر استاد ;دوم.نيافتند را آن شاعر نام اما
:فرمودند بلافاصله مذكور ، پرسش پاسخ در كدكني ، شفيعي
از نميتواند قطعا زيباستاما و مشهور بسيار بيتي"
شعر تصاوير و محتوا به نيز ايشان دلايل ".باشد مولانا
مخل سبكشناسي ، ادله" كه كليمعتقدند بطور و بازميگشت
طبع اثر بايد قويتر ظن وبه مولاناست به بيت اين انتساب
هندي سبك متاخرتراز حتي جاميو مابعد شعراي از يكي
در ميتوان كه ميرسد نظر وصف ، به اين با ".باشد بوده
شعرشناسان و دليل ، آگاهان دو وبه بابانديشيد اين
سراينده و منبع اگر و كرده روشن را نكته ميبايداين
اين اينكه نخست دليل.نمايند اعلام ميشناسند ، را بيت
افواه در گذشته از بيش دلربا ، امروزه نغزو بسيار بيت
مثل عنوان به آن جايگاه و است مخاطبان مقاصد بيانگر و
آن نادرست انتساب اينكه دوم و است شده كاملاتثبيت سائره
ايجاد وي ، اشعار غيرمتخصص خوانندگان براي مولانا ، به
با.مولويست شعر مضامين تناقضدر موهم و كرده ابهام
از ناچار و قاصر اول ايضاحپرسش از همچنان توضيحات ، اين
دقيقادب و بزرگ بيگماناستادان ;هستيم آن تكرار
علاقهمندانادب و شاگردان ذهن از را ابهام اين فارسي ،
.كرد خواهند رفع فارسي
خارجي و داخلي نظران صاحب حضور با امروز
گشايش ايران امروز طراحي بينالمللي همايش
مييابد
از انداز 79 ، چشم ايران امروز طراحي همايش :هنري گروه
ادوارد سخنراني با ماه فروردين يكشنبه 19 امروز ساعت 17
اجتماعات سالن انگليسي ، در برجسته منتقد اسميت ، لوسي
.مييابد گشايش تهران معاصر هنرهاي موزه
از جاري سال فروردين و 23 روزهاي 20 ، 21 در همايش اين
موزه اجتماعات سالن در ميزگرد برپايي با الي 20 ساعت 17
.داشت خواهد ادامه
اين در شركت و نمايشگاه از بازديد براي علاقمندان عموم
در واقع تهران معاصر هنرهاي موزه به ميتوانند همايش
آزاد عموم براي ورود.كنند مراجعه شمالي ، كارگر خيابان
.است
|