شعر از را خود پرسش پاسخ امروز ، جوانان
نميگيرند
ملكالشعراي گرانقدر شاعر يادبود مراسم
بهار
شعر
اين امروز شعر زباني بازي و معنا از تهي
نيست
شد منتشر شعر
امروز طراحي نمايشگاه نخستين برگزيدگان
شدند معرفي ايران
شعر از را خود پرسش پاسخ امروز ، جوانان
نميگيرند
پست تفكرات به روزها اين جوان استعدادهاي از بسياري
دامن را نويسي غريب و گويي غريب و ميآورند روي مدرنيستي
يا سپهري و مشيري مثلاشعر خوانندگان براي كه ميزنند ،
است نامانوس كاملا فروغ و شاملو
آتشي منوچهر
امروز شعر چرا بوديم پرسيده گذشته شماره دو در :اشاره
محمد و حقوقي محمد پاسخ است؟ داده دست از را خود مخاطب
پاسخ شماره اين در و خوانديد شماره دو آن در لنگرودي شمس
:ميآوريم را آتشي منوچهر
ميپرسيد شعر به خوانندگان رويكرد شدن كم از وقتي شما
كه باشيد داشته اشاره هم خاصي دوره قاعدتابايد ، به
.باشد بوده گسترده و بالا شعر به مردم رويكرد آن در
و سي دهههاي ادبي ، و مطبوعاتي مصاحبههاي در معمولا
كه سالها آن در واقعا كه ميدهند قرار ملاك را شمسي چهل
خيلي شعر به مردم اقبال مينوشت ، شعر سالهها هفتاد نسل
اين در چرا بدانند ميخواهند امروز پرسندگان.بود گسترده
را پرسش اين نميشود؟ شعر از استقبالي چنان سالها
در چرا":طور اين مثلا ;كشيد پيش هم ديگري طور ميتوان
حالا "ميآوردند؟ روي شعر به بيشتر مردم سالها آن
كه بود سالها آن در انگيزه و علت چند كه گفت ميتوان
و بود يافته رواج تازه نو شعر اينكه يكي.شده كمتر حالا
بيست ديكتاتوري پايان از بعد هم ما حالمردم همان در
دست اجتماعي سياسي باز فضاي اندكي به تازه شاهي رضا ساله
تازهاي خبرهاي خواندن و شنيدن مشتاق و بودند كرده پيدا
.بودند زمان جنس از
تنگاتنگ ارتباط در فرهنگي مقولههاي همه مثل هم نو شعر
خواستهاي و پرسشها به و بود زمانه اجتماعي مسائل با
اصولا.ميداد پاسخ پرشورتر و محكمتر سريعتر ، مردم
بود ، پرسش زمانه زمان يعني بود ، حالا از غير هم پرسشها
دو ، و سي مرداد كودتاي 28 كه بعد و سياسي پرسشهاي خصوصا
بلكه نرفتند بين از پرسشها كرد ، خفقان ايجاد دوباره
پرسش اين به ما درگير نسل شعر و شدند سنگينتر و بيشتر
دهه اوايل و چهل و سي دهه كه ميدانيد شما.گفتند پاسخ
شاعراني كردند ، ظهور معاصر شعر شاعران معروفترين پنجاه
و فرخزاد فروغ سپهري ، ثالث ، اخوان شاملو ، نيما ، مثل
نبود يا كمبود سالها ، درآن شعر رواج ديگر علت.ديگران
بود ، دولتي فقط راديو.بود پاسخگويي براي ديگر سازوكارهاي
مسائل به داشت هم وقتي و نداشت رواج چندان تلويزيون
.نبود اصلا كه هم رايانه و ويدئو بود ، بيتوجه هنري عميق
جايگزيني جنبه امروزه كه هستند مكانيزمهايي اينها خب
از را خود پاسخهاي امروزي جوانان.كردهاند پيدا
هست هم طبيعي و ميگيرند كامپيوتري بازيهاي و كامپيوتر
دوره اين در ضمنا.است پاسخ همان حد در پرسشهايشان كه
يا ندارد ، وجود يا مردم براي هم سياسي عمده پرسشهاي آن
مقالات و رسالات و روزنامهها از را پاسخي دارد اگر
به مردم اقبال عدم مهمتر علت.ميگيرند اجتماعي متعدد
در شعر گفتمهست هم شعر زبان و شعر خود در امروز شعر
به هم و داشت سياسي آشكار جنبه خود هم گذشته دهههاي
پنجاه دهه اواسط از اما گفت ، مي پاسخ مردم سياسي نيازهاي
و شعر خصوصي خيلي كه آورد روي ديگري گرايشهاي به شعر
و گرديد تعطيل شعر در سياست كه گفت ميشود.بود شعر زبان
معمول ذوق از و آورد روي زباني خلوص نوعي طرف به شعر
سياست در فقط را هنر ما مردم.رفت ديگر سمت به مردم
.ميبينند و ميديدند
را پسند رمانتيك متوسط ذوق همان كه هستند هم گروهي
زيبايي جنبه به بيشتر ما امروزي شعر كه حالي در دارند ،
چيزهايي اينها و دارد گرايش زبان تنوع و هنري شناختي
در گذشته ، اينها از.باشد داشته فراواني طالبان كه نيست
هم را اين نيست بد.است كم شعر تيراژ و رواج هم جهان
براي چاپ يك در شعر كتاب نسخه هزار سه تيراژ كه بگويم
شعري تراكم برابر در بنابراين.نيست كردني باور خارجيها
دچار شعر اينكه اما.است ايدهآل هم تيراژ همين امروز
استعدادهاي بسياري.است واقعيتي خود هم شد ، تفنن و ضعف
روي مدرنيستي تفكراتپست به روزها اين جوان
كه ميزنند ، دامن را نويسي غريب و گويي غريب و ميآورند
و شاملو يا سپهري و مشيري مثلاشعر خوانندگان براي
بايد كه معتقدم من همه ، اين بااست نامانوس كاملا فروغ
تجربه را تازه راههاي جوانها تا داد ميدان زبانها به
همين از قريحهدارند ، قدرت كه آنها مطمئنم.كنند
.كرد خواهند پيدا را خود شعر هموار زبان ناهمواريها ،
ملكالشعراي گرانقدر شاعر يادبود مراسم
بهار
شاعر درگذشت سال پنجاهمين مناسبت به ماه فروردين جمعه 31
سوي از يادبودي مراسم بهار ، ملكالشعراي ايران ، پرآوازه
ظهيرالدوله مقبره در ملكدختبهار ، خانم ايشان ، فرزند
.شد خواهد برگزار دربند خيابان در واقع
ميشود برگزار صبح تا 12 ساعت 9 از كه مراسم اين در
و داشته حضور فرهنگي شخصيتهاي و نويسندگان شاعران ،
همكاري با و برنامه اين با همزمان.كرد خواهند سخنراني
اين در برنامهاي نيز فرانسه بوزار دانشگاه و يونسكو
خانمها شاعر ، اين فرزندان از تن دو حضور با دانشگاه
شخصيتهاي و استادان از تعدادي و بهار پروانه و چهرزاد
شعر جهاني ابعاد و ويژگيها درباره و شده برگزار ادبي
.ميشود ايراد سخنرانيهايي معاصر شاعر اين
شعر
صخره
صلاحي عمران
ديوانه است انساني صخره
درياها بانوي زيباترين عاشق
آسمان خدايان شوم قهقهه - افشان پيشانياش بر موج گيسوان
هم از ميدرد را
جادو موجها بر ميدود
عاشق همچنان اما صخره - غولان ديده از حسد برق ميدمد
پابرجا و سرسخت همچنان اما صخره
طوفان و مه در
باشيم تازهاي ي"ربنا" جستجوي در مگر
قزوه عليرضا
شد نخواهد فروردين تو در سنگي باغ تا دلا
مرگ ، روز به
شد نخواهد ياسين سوره شعرت
گلها تقويمها ، فصلها ، اين ميدهند فريبت
شما اسفند از
شد نخواهد فروردين پيداست ،
باشيم تازهاي ي"ربنا" جستجوي در مگر
دست زين دعا صد وگرنه
شد نخواهد نفرين يك
مرگيم پيغمبر خود مرگ ، از مترسانيدمان
خدا
شد نخواهد سرسنگين دلتنگيم كه ما با
باد در شعلهور سرخ شمشير آن مشتاقان به
انتظار تا بگو
شد نخواهد زين اسبي است ، اين
كلاغ
تاجبخش غزل
عمر ، كنارجويبار شببر چينه از كلاغي
پرميگيرد ننشسته
صف در من و ديگران
نفس دوده در نفس آخرين با اتوبوسي
نارسيده رسيده
!برميچيند دانه
من و ديگران
داريم خوشي روزگار چينهدانش در
...پرسش از دلير
ديگران از و خودم از
انباشتيم چينهداني بيتمييز كه
؟!!!فقط
رفتن و آمدن -نداشتن -داشتن از -اختيار از
برچينهاي؟ كلاغي
!آدميان؟ ملاحت گستره بر انديشهاي يا
ديكنسون اميلي
سعيدپور سعيد:ترجمه
كاويدم را رفتهها دست از
- آورم دست به را خويش همزاد مگر
ميزايد نزار آرامشي
انديشه چنگال در جايي اينكه باور
مينوي عشق با ديگر وجودي
ميزيد يادها از رفته
كودكان
آدونيس
طرف عزيزيبني يوسف:ترجمه
است آوار تاريخ ،
گورند روزها و ميشود لخته كه خوني مردم ، و
روزها
راهها كدامين ز و ، فضا كدامين از
ميشوند؟ منشعب
خفتند و شنيدند را آتش سوال كودكان ،
شعله نوع از است كتابي جسمشان ،
است صلح چهرهشان و
؟ يافتن
مهاب محمد
از سراغت
ميگيرم خاكستري
اناالحق نقش كه
زد دجله بر
خوني از
جوشيد شمع آجيدن كز
نري گرگ گرده زخم از
برفي عاشقانه شب در كه
هيچ بيآلايشي
ميرويد
باران
ميرباذل سيدعلي
باريد كه باران
شدند آب خراب جماعتي
نوشيدي تشنگي اما تو
!شد رسواييات عاشق جهاني
اين امروز شعر زباني بازي و معنا از تهي
نيست
كه شعر بهخصوص ادبي متن به سنتي ديدگاه با كه كساني
ميكنند ، نگاه دارد ، بازبان را رويارويايي بيشترين
دارند مشكل محتوا و معنا تفاوت درك در اصولي بهطور
خورشاهيان هادي
اتفاق كم دست نباشد ، هم زبان در حادثهاي اگر حتي شعر ،
تا ميافتد زبان در كه است اتفاقي متن ، يك شدن شعر عمده
پس كه زماني.برعكس نه بگذارد ، تاثير ساخت ژرف در روساخت
روبهرو متن كه ميرسد نظر به گونه اين شعر ، يك خوانش از
در است ، افتاده زبان در اتفاقاتي تنها و تهيست معنا از
معنا ، به و ميشود نگاه آن سنتي ديدگاه از معنا ، به حقيقت
و زبان كه حالي در.ميشود توجه آن رسمي ساختار در تنها
نديده و ريختن هم به اثر در واقع در كه جديد ، ساختار
آمده وجود به ساختار ، و زبان رسمي (norm) هنجار گرفتن
با بيشتر كه جديد ، معنايي ساختار در جديد معنايي است ،
:ميكند معرفي را است پذيرفته صورت آشنازدايي بر تكيه
كه زبان هر كز / عجب اين و عشق غم نيست بيش قصه يك
.است نامكرر ميشنوم
اما طوركلي ، به نه اگرچه زباني ، مختلف ساختهاي در معنا
تغييرها گونه اين بارز نمونه.ميشود تغيير دچار تاحدودي
كه فعلي جابهجايي با تنها كه ميپذيرد صورت حسآميزي در
فعل جاي به ندارد ، همخواني جمله معنايي ساخت با چندان
تغيير دچار زباني اتفاقي واسطه به شعر متداول ، و معمول
تهي معنا از سنتي معناشناسان ديد در و ميشود معنا
نيز ساخت ژرف ساخت ، رو تغيير از پس كه حالي در ;ميشود
در حتي كه ميآورد وجود به را معنايي و ميكند تغيير
قابل و دارد خارجي وجود روساخت ، بودن پذيرش غيرقابل صورت
از خالي نميتوان را ادبي متن هيچ واسطه بدين.است پذيرش
و روساخت حد در تنها را آن شاعرانه اتفاق و دانست معنا
.كرد بررسي بايد آن زباني ساختار
كه شعر بهخصوص ادبي متن به سنتي ديدگاه با كه كساني
ميكنند ، نگاه دارد ، بازبان را رويارويايي بيشترين
شعر.دارند مشكل محتوا و معنا تفاوت درك در اصولي بهطور
شاعران آثار در خود روايي عموما و كلاسيك ساختار در
ساختار و ميچرخد محتوا محور برحول بيشتر كلاسيكسرا ،
بدين و ميگيرد قرار محتوا ارائه خدمت در آن ساده زباني
و زباني ، ساختار كه شعري طبيعي طور به كه است واسطه
معناي و ندارد مشكلي نيز معنا نظر از دارد ، ساده محتوايي
بيشتر و معاصر شعر در اما.است واضح كاملا آن ساختاري
مناسب محتواي و ساده زبان سطح در شعر اخير ، دهههاي در
به بيشتر كه شدهاند سروده فراواني شعرهاي و است نمانده
گونه اين كه داشتهاند ، توجه زبان لحاظ از متن بودن شعر
حتي ميشوند ، سروده هميشگي نرم خلاف زباني با كه شعرها
نباشند ، فهم عامه محتوايي براي ظرفي واضح طور به اگر
دليل همين به و رسيدهاند شعريت به زبان لحاظ از بيشك
جمله سنتي ديدگاه از.باشند معنا از خالي نميتوانند
ديدگاه از ".افتاد راه تو شب از هفت ساعت قطار"
قطار" صورت به بايد طبيعي بهطور و دارد مشكل معناشناسي
.بيابد معنا تا شود نوشته ".افتاد راه شب هفت ساعت تو ،
تغيير را معنا كه است افتاده مهمي اتفاق زبان ، در اما
از بودن خالي صرف به را جمله اين نميتوان و ميدهد
جمله.دانست معنايي هرگونه از خالي متداول و سنتي معناي
را خود خاص معناي "افتاد راه تو شب از هفت ساعت قطار"
به جمله اين ديگري تغيير مختصر با كه همانطور دارد ،
معنايي حاوي ".افتاد راه تو از شب هفت ساعت قطار" صورت
معناشناسي سنتي ديدگاه با جمله دو اين اگرچه ديگراست ،
را جمله دو اين كلاسيك معناشناسان و باشد معنا از خالي
خود پيشنهادي معنايي و زباني ساختار صورت همان به
از معاصر شعر دارد ادعا كه نظريهاي اساس براين.بپذيرند
ميپردازد ، زباني بازيهاي به تنها و است تهي معنا
معناشناسان و منتقدان و دارد بحث و ايراد جاي جدي بهطور
در زبان حادثههاي و تغييرات با همگام و همراه بايد سنتي
كه ادبياي متن معناي درك در تا بيايند پيش ادبي متن
مشكلات دچار معناست و زبان ساختار كلاسيك نرم از خارج
.نباشند جدي
شد منتشر شعر
توسط "شعر" ادبي و فرهنگي فصلنامه شماره هشتمين و بيست
(سوره مطبوعاتي شركت) اسلامي تبليغات سازمان هنري حوزه
.شد منتشر صفحه در 130
حاوي دارد اختصاص اسطورهسازي و اسطوره به كه شماره اين
اين در ادب و فرهنگ عرصه محققان و پژوهشگران از مقالاتي
.است زمينه
ضياءالدين:معاصر شاعران از متنوعي اشعار آن ، بر علاوه
حميدرضا علا ، رجبزاده ، افشين كريم قزوه ، عليرضا ترابي ،
چاپ به آن در..و امامي صابر نادمي ، سيداحمد شكارسري ،
.است رسيده
و زم محمدعلي حجتالاسلام را فصلنامه اين مسئولي مدير
شايان.دارند برعهده تركي محمدرضا دكتر را آن سردبيري
بهطور كه است نشرياتي معدود از شعر فصلنامه است ذكر
.ميپردازد آن پيرامون مسائل و شعر به تخصصي
امروز طراحي نمايشگاه نخستين برگزيدگان
شدند معرفي ايران
چشم) ايران امروز طراحي نمايشگاه برگزيدگان:هنري گروه
معاصر هنرهاي موزه اجتماعات سالن در ديروز عصر (انداز 79
.شدند معرفي تهران
خاطر به خود بيانيه از بخشي در نمايشگاه داوران هيات
گلزاري ، بهروز زندهياد هنرمند آثار معرفي و يادآوري
احمد ;ايران معاصر نقاشي پيشكسوت استاد چهار شركت
الخاص هانيبال و حميدي جواد جواديپور ، محمود اسفندياري ،
ونامآور باارزش هنرمندان از تن سه و سي آثار نمايش و
اقدامات هنري ، چاپهاي زمينه در اسپانيا كشور
تبادل و آشنايي جهت در را نمايشگاه اين برگزاركنندگان
قرار قدرداني مورد ايران و خارجي هنرمندان هنري تجربيات
.داد
ممتاز جايزه داوران هيات دوره ، اين جوايز اهداي بخش در
ميليون ده مبلغ نمايشگاه ، ويژه تنديس شامل كه نمايشگاه
هنري و مطالعاتي سفر و افتخار ديپلم نقدي ، جايزه ريال
و نوين هنرمندانه جستجوهاي خاطر به مميز مرتضي به را است
بين موزون روابط ايجاد و تصويري بكر فضاهاي به دستيابي
.كرد اهدا طراحي عناصر
|