دست از را چيزي مدرننخوانيم پست شعر اگر
ندادهايم
!نبودهام شعر مخاطب نگران وقت هيچ
شعر
!نيست شاعر فقط مشكل آقايان نه
دست از را چيزي مدرننخوانيم پست شعر اگر
ندادهايم
چرا امروز شعر" بوديم پرسيده گذشته شماره درچند ;اشاره
شعر ، منتقدان و شاعران آن به پاسخ در "ندارد؟ مخاطب
پاسخ است طبيعي.كردند مطرح را گوناگوني مسائل و موضوعات
شاعر به صرفا كه دارد گستردهاي دامنه پرسش ، اين به
روانشناسي جامعهشناختي ، گوناگون ابعاد و نشده محدود
اين در.برميگيرد نيزدر را آنها نظاير و اجتماعي
شعر گرچه كه رفتيم عباديان محمود دكتر سراغ به شماره
كشور ، از خارج و ايران دانشگاههاي در اما نسروده
از.است كرده تدريس نقد ، و ادبيات تاريخ سبكشناسي ،
چنين و ندارد؟ مخاطب امروز شعر چرا:پرسيديم نيز ايشان
:گفتند پاسخ
به توجه با و كردهام تدريس و دارم تجربه من كه آنجا تا
نكته چند به ميتوان دارم ، مختلف آثار از كه شناختي
.كرد اشاره
هزار طي و كرده عادت نظم به ايران مردم زيباشناختي روحيه
در يعني است ، ديده وزن و موسيقي دايره در را زيبايي سال
نو شعر در چون بنابراين.قافيه و عروض چون مولفههايي
سازگاري آن با نيز مردم روحيه نميشود ، ديده موارد اين
.نميكند پيدا مخاطب و نداشته
كلاسيك شعر كه است اين افزود بايد كه آنچه حال همين در
يا حافظ شعر.است شده ترويج و تبليغ سال صدها فارسي
دهها كه آن بهدليل - باشد سطحي هم هرچه - تذكرهنويسان
مردم تا آورده بهدست زمينهاي شده ، تبليغ سال صدها و
اين نو شعر با كه كنند برقرار آن با پيوسته رابطهاي
.است نشده برقرار رابطه
فرهنگ.است ايراني فرهنگ در محافظهكاري سلطه ديگر موضوع
تكيه موضوعاتي بر عمدتا و است محافظهكار و سنتي ايراني
موضوعي به ايران مردم.نشوند خارج حيطه اين از كه ميكند
صافي از و شده تجربه نسلها طي كه ميدهند نشان علاقه
و افتاده جا پديدههاي سراغ به ديگر عبارت به.است گذشته
تجربه و جديد پديدههاي نه ميروند ، شده شناخته رسميت به
.نو شعر مثل نشده
نهفته شعرنو و كلاسيك شعر محتواي در ديگر مسايل از يكي
بشري و انساني موضوعات از فارسي كلاسيك شعر.است
مختص كه ميكند مطرح را بشري كلي مسايل و است برخوردار
داخلي مقبوليت دليل همين به.نيست جامعه يك و نسل يك به
شعرنو در را موضوع اين وقتي كه است كرده پيدا خارجي و
.برنميخوريم موضوعي چنين به ميكنيم جستجو
حاصل بيشتر ميرود ، كار به نو شعر در كه ومفاهيمي مضمون
بسيار شعرها اين:اوست دانستههاي و شاعر فردي تجربه
و ناشناخته كاملا موارد برخي در و سمبوليك و پيچيده
.ميشود نامفهوم
وضع همين به هم ما كشور در و 70 دهه 60 شاعران شعرهاي
.هستند وپيچيدهتر مبهمتر مراتب به كه هستند دچار
هيچ ديگر كه بپردازيم هم پسامدرن شاعران به بخواهيم اگر
دست از چيزي نخواند را آنها اگر خواننده و نميماند
مسايل هيچوجه به شاعران اين ديگر عبارت به.نميدهد
.نميكنند بيان را دانشگاه و بازار و كوچه مردم
شاملو ، نيما ، مثل شاعراني شعر كه ميبينيم اگر عينحال در
بسيار آن عوامل ميكند ، پيدا مخاطب اخوان و سهراب فروغ ،
اين و است شده تبليغ و كار كه است دهه چند نيما شعر.است
صدق ميگويند خوب شعر كه و 70 دهه 60 شاعران برخي درباره
حاصل هم وسهراب فروغ ، اخوان شاملو ، شعر.نميكند
سياسي ، و اجتماعي اوضاع.است سياسي و اجتماعي درگيريهاي
در.هستند وضع اين حاصل شاعران اين كه داشت خاصي شرايط
شاعر از حتي و نبود آنگونه شرايط ، و 70 دهه 60 كه حالي
پاسخ آن به شاعر طبيعتا كه ميشد خواسته يكدست شعر
.نميداد
گونهاي به و 50 سالهاي 30 ، 40 شرايط ديگر ، بهعبارت
ميطلبيد مبارز شعر شرايط ، و ميشد مبارز شاعر ، كه بود
.ميداد پاسخ آنها به زمان آن شاعر كه
سياسي فروغ نيست ، سياسي مبارزه صرفا مبارز از منظور
به سهراب و ميپردازد محافظهكاري همان نقد به ولي نيست ،
همت انسان در طبيعت روح نابودي و ماشين حاكميت با مبارزه
.ميگمارد
بودايي را او و ميدهند سهراب به كه نسبتي به كاري من
شاعر يك احساس او ، احساس كه چرا ندارم ميكنند ، معرفي
شاعران اين بودن منتقد و مبارز به من بحث است ، نقاش
را امري چنين امروز شعر و امروز شرايط در كه برميگردد
.نيستيم شاهد
و مفاهيم ايراني ، محافظهكار فرهنگ ميكنم فكر حال هر به
شعر نبودن مبارز و تبليغ عدم نو ، شعر فردي كاملا محتواي
شعري پيدايش از مانع و داده هم دست به دست همگي امروز
.باشد داشته مخاطب كه ميشود
!نبودهام شعر مخاطب نگران وقت هيچ
با ميگيرند پي را - شعر - صفحه اين مطالب كه خوانندگاني
شعر چرا":هستند آشنا گذاشتهايم اقتراح به كه سئوالي
شاعران ، از تاكنون كه پاسخهايي "ندارد؟ مخاطب امروز
جوانب از را قضيه شد ، مطرح عرصه اين پژوهشگران و منتقدان
.است داده قرار بررسي مورد گوناگون
خود پاسخ مينويسد ، طنز ميسرايدو شعر كه صلاحي عمران
در كه آنچنان البته صد و است گفته طنز به هم و جدي هم را
يك دوستشان ، ديوان مانند ايشان گفته خواند ، خواهيد متن
كننده تنظيم كه ديگر نفر يك حداقل و ندارد خواننده
.است خوانده را آن بوده ، وي !فرمودههاي
صلاحي عمران
در صداهايي اوليه انسانهاي داشتهاست ، مخاطب هميشه شعر
با بيزباني زبان به آنان.است بوده ريتميك كه ميآورند
آهنگ و ريتم از هميشه انسان.ميگفتهاند سخن خود مخاطب
نوعي عرب شاعران براي شتر زنگ صداي.است ميآمده خوشش
است ميشده باعث آهنگ و وزناست ميكرده تداعي را وزن
آويزان ميخ از را لباس كه همانطور.بماند اذهان در شعر
.ميكردند آويزان قافيه و وزن از را شعر ميكنند ،
هميشه شاملو موسيقي ، به نزديك و شنيداري است هنري شعر
شعر.است شده شاعر بشود ، موسيقيدان نتوانسته چون ميگفت
خيلي در را قافيه اما گذاشته ، كنار را عروضي وزن امروز
وزن جاي به توازن امروز شعر دراست داشته نگه جاها
حافظه در شعر كه ميشود باعث توازن هميشه.است نشسته
ايران كهن شهر دربيوزن ظاهر به و سپيد شعر حتي بماند ،
براي چنگ با را خود اشعار فرخي و رودكي چون شاعراني
گيتار با غربي شاعران از بعضي كه كاري ميخواندند ، مخاطب
.سندبرگ كارل و پرهور ژاك مثل ميدهند ، و دادهاند انجام
براي وقتي نداشتند ، خوبي صداي كه شاعراني قديم در
را خوشصدايي آدم خود با ميرفتند دربار به شعرخواني
جلب در كارها همين.بخواند را آنان شعر كه ميبردند
.است بوده موثر بسيار مخاطب
آمدند قهوهخانهها به دربارها از شاعران صفويه زمان در
محملي موسيقي مشروطه زمان در.كرد پيدا عام مخاطب شعر ، و
مخاطب كه نيست شعري هيچمخاطب به شعر رساندن براي شد
دارند عام مخاطب مشيري مثل شاعران از بعضي.باشد نداشته
.خاص مخاطب رويايي مثل بعضيها و
در چه دارد ، فراواني رونق شعرخواني جلسات حالا ، همين
شاعر حتي.خانهها در چه و دانشگاهها در چه فرهنگسراها ،
ميآورد ، در غريب و عجيب صداهاي شعرخواني در كه جواني
دوستي.نبودهام شعر مخاطب نگران وقت هيچ من.دارد مخاطب
"عمه ديوان" بگذارم را شعرم كتاب اسم ميخواهم ميگفت
هم اينميخورد عمهام درد به ميگويم كه شعرهايي چون
.است مخاطب نوعي خودش
مجموعه اينكه براي ميگفت احمدي احمدرضا طنزپردازم دوست
علي از دفعه اين ميخواهم كند ، پيدا بيشتري مخاطب اشعارم
.بنويسد آن براي مقدمهاي كنم خواهش دايي
شعر
نيست شاد مهرگان دخترم چرا
آزاد.م
كيوان موشكباران ، هولوهراس شبهاي در
ميشكست شيرينكاري با را تلخ فضاي (كوچكم پسر)
نيست شاد مهرگان دخترم چرا
است خشمگين كاوهام چرا
است بهشتي مهرباني از كه كيوان و
است نوميدوار و تلخ چرا
***
شاد تلخك بيا من ، كودك بيا
نااميدي و عسرت لحظه در كه
رخسار به نقابي
بيگماني شادي چنان ميآفريند
سخت خاراي كه
سرخ گلهاي به
ميدهد امان
زمان زمهرير در و
را باد نيلي گل
باد تاراج به ميسپارد
***
خانگي تلخك آن و
مادربزرگ چيت چادر از كه - ردايي با
چتر از كه عصايي
كادويي كاغذ از كه كلاهي
استريل پنبه از كه ريشي و
افسرده لبهاي به مينشاند چنان
لبخند
ميدهد امان سرخ گلهاي به سخت خاراي كه
زمان زمهرير در و
باد تاراج به ميسپارد را باد گل
كوچ
آبادان - دريس لفته
پرستوها
كوچيدند ترانهها بيزباني و سرما بيم از
ما
لانهها ويراني و گرما سوز از
نكردهام باور هنوز
است من ترانه اولين زادگاه اينجا
:ميگفت مادرم اما
كردي ادا را گريه الفباي تواينجا
كارون و
بود قشنگي لالايي تو براي
... طرح
كاوه پوران
هيچ سمت به سفري با
پروازدرآمد به چشمهايم آسمان از
آينهها ميان سقوط با و
شكست را عشق ديدنيهاي همه
***
ميزنم پرسه را خالياش هواي هنوز
آينهها تكه تكه در و
ميبينم بيترديد
بيامان رويدادي كنار
پنهان بغضي برهوت در
ميشويم پير مضاعف چه
!نيست شاعر فقط مشكل آقايان نه
مهاب محمد
نظرياتي در همشهري روزنامه شعر صفحه اخير شماره درچهار
امروز ، شعر براي مخاطب فقدان اصلي مشكل شد ، عنوان كه
و دهه 60 دو شاعران ديدگاهها ، اين در.شدند معرفي شاعران
جامعه ، مسايل به نسبت ناآگاه شعر ، به ناآشنا 70 ،
اينها نظاير و شعر تكنيكهاي درباره كمدانش يا بيدانش
مردم ميان در مناسبي جايگاه نتوانستهاند كه شدند قلمداد
همه كه تحليل اين به اما.آورند دست به روشنفكر قشر و
.است وارد اساسي ايراد چند ميكند شاعر متوجه را مشكلات
مخاطب امروز شعر چرا" كه پرسش اين به پاسخ در آقايان - 1
اين در.ميگيرد سرچشمه شاعر از مشكل معتقدند "ندارد؟
در اينكه آن و است شده غفلت اساسي نكته يك از پاسخ
شعر كه ندارد مخاطب امروز نسل شعر تنها نه كنوني شرايط
و كتابها مگر.است بيبهره مخاطب از نيز آقايان خود
در شاعران اين اشعار كه ادبي مختلف نشريات شعر صفحات
كه شاعراني شعر دارد؟ تيراژ تعداد چه ميرسد چاپ به آنها
همچنان نيز هماكنون و هستند دهههاي 40و 50 به متعلق
آقايان زعم به اگر نفرند؟ چند خوانندگانش ميسرايند ، شعر
اجتماعي ، دردهاي نه محتوا ، نه دارد ، موسيقي نه امروز شعر
هم امروز كه - ديروز شاعران شعر و... نه و شعر تكنيك نه
و مبراست ها"نه" اين همه از - ميكنند چاپ شعر مجموعه
همين شعر چرا پس داده ، جاي خود در را مطلوبها همه
نظر بهنميگيرد قرار استقبال مورد امروزه نيز شاعران
شعري) نيز خودشان شعر كه ميكنند فراموش ايشان كه ميآيد
(ديروزشان شعرهاي نه ميكنند منتشر و ميسرايند امروز كه
شعرها اين از سراغي كسي و ندارد امروز جامعه در جايي
ضعف دليل به اخير دهه دو شعر اگر راستي بهنميگيرد
كه گفت ميتوان پس نميكند ، نفوذ جامعه درون به شاعران
رنج ضعفها همين از هم و 50 دهههاي 40 شاعران امروز شعر
شعر كدام.آورد بهدست مخاطبيني است نتوانسته كه ميبرد
دهه دو اين در كه آزاد.م يا لنگرودي شمس حقوقي ، آتشي ،
ميان در و جلب را نظرها است توانسته شدهاند سروده
.كند پا و دست خود براي جايي شعر خوانندگان و دانشجويان
شده ، غفلت آن از ايشان ديدگاه در شدت به كه نكتهاي - 2
يا راه مخاطب ، و شاعر ميان.است مخاطب و شاعر ميان رابطه
كه دارد وجود اجتماعي و فرهنگي شرايط نام به جادهاي
اين.بگذرد آن از بايد مخاطب ، لاجرم به رسيدن براي شاعر
اين بخواهند كه آن بي شاعران مواردي در كه ميپذيريم را
باعث كه ميسرايند شعر كنند ، عبور آن از يا و طي را مسير
.نرسد مخاطب به او شعر و شاعر ميشود
و كرده عمل انتزاعي كاملا صورت به شاعر صورت اين در
و فردي شدت به روز شرايط از نكردن عبور دليل به شعرش
همساني كه ميشود شاعر شخص نيازهاي و درخواستهها محصور
كه است قضيه سوي يك تنها اين اما.ندارد جامعه با
.نگريستهاند موضوع به منظر همين از صرفا آقايان متاسفانه
شرايط همان يا و شاعر عبور مسير مقاطع ، و موارد برخي در
آگاه شرايط از كه آن با شاعر كه است پرمانع آنچنان روز ،
ميداند ، خوبي به نيز را شعر زبان و تكنيك و فن و است
صورت اين در.برساند مخاطب به را خود نميتواند اما
خالي محتوا از شعرت كه گرفت ضرب زير به را شاعر نميتوان
بايد... و است بيبهره تكنيك از ندارد ، موسيقي است ،
را شاعر كه فضايي دنبال به بايد مواردي در كه پذيرفت
.نشست آن تحليل به و رفت است كرده احاطه
دارد ، تامل جاي ارتباط همين در كه ديگري موضوع
.است شرايط "شاعرناپذيري"
جامعه ، يك ذهني و عيني شرايط تاريخي ، مقاطع از بسياري در
.ميزند پس را آن گاه و نميطلبد را شاعر و شعر
شعر جز موضوعاتي به جامعه دلمشغوليهاي چون مولفههايي
ديگر امكانات و ابزار گسترش ،(اقتصادي مشكلات همچون)
حتي و موسيقي سينما ، مانند نيازها به پاسخگويي براي
براي شعر از سودجويانه بهرهگيري كامپيوتر ، و ماهواره
همگي ،.. و سياسي گروههاي و جريانات توسط خاص مقاصد
اين در.سازد وارد لطمه شعر به جامعه رويكرد به ميتواند
شعر كه نميدهد ، چرا نشان شعر به خوشي روي جامعه صورت ،
پايينتر سطوح به ديگر امكانات و ابزار وجود دليل به
مردم براي را خود قداست كه آن يا و شده داده سوق نيازها
.نميرود آن سوي به جامعه و داده دست از
بزرگ ، انسانهاي دوره ، و عصر هر كه انتظار اين اصولا - 3
و خام انتظار كند ، عرضه آن ، غير چه و شعر عرصه در چه
بلكه و سال دهها طي شاعر چند نيما از پيشاست بيهودهاي
از تعدادشان هيچ ، نگوييم اگر قطعا آمد؟ پديد قرن سه دو
بايد نيز آنها يافتن براي كه نميكند تجاوز تن دو يكي
به قادر فيالبداهه ذهن ، و كرد مراجعه ادبيات تاريخ به
انسان هر همچون شاعر ديگر عبارت به.نيست آنها معرفي
او ، سنتشكني و نيما شعر ارتباط.است خود شرايط زاده ديگر
در وي كه است زمان از مقطعي با ويژهاي تناسب و همخواني
با شعر در را نيما نوآوري ميتوان مگر.داشت قرار آن
و داشت دور نظر از ايران جامعه به مدرن عناصر ورود
قائل شد وارد كشورمان به كه تجددي و نو شعر ميان پيوندي
قاعده اين از هم شاملو و اخوان ، فروغ سپهري ، .نگرديد
شدت به كه را سپهري شعر ميتواند كسي چه.نيستند مستثني
تمام قدرت با تكنولوژي آن در كه دورهاي از طبيعتگراست
و كرده دگرگون را او محيط و انسان ميان طبيعي روابط
.كند جدا ميگرفت ، طبيعت از را انسان و انسان از را طبيعت
مقطع چنين بگوييم بهتر و است شرايط همين زاده سپهري
بيشتر اخوان و شاملو.ميكند خلق را سپهري كه است حساسي
بحران با فروغ و خوردهاند پيوند دوره آن سياسي شرايط با
.است خورده گره خود زمان هويت
شده باعث كه ميكنند آن به متهم را شاعر كه بزرگواراني
مساله اين به حد چه تا باشد نداشته مخاطب امروز شعر است
ميتواند بزرگ شاعر آبستن امروز شرايط آيا كردهاند فكر
.نيست بزرگ شاعر خلق به قادر اصولا امروزه كه آن يا باشد
از مقطعي در پديده يك ظهور ياعدم و ظهور كه آن سخن خلاصه
گوناگوني عوامل شناخت نيازمند خاص ، جامعه يك در و زمان
آن تبيين به نميتواند "عاملي تك" تحليل طبيعتا كه است
.بپردازد
ظهور هم بزرگي شاعر و درست اين ندارد ، مخاطب امروز شعر
در صرفا را علت بايد آيا اما درست ، هم اين است ، نكرده
متهم تنها را شاعر و جستجو ميگويند شعر كه شاعراني
كه است موضوعي اين.است منفي يقينا پاسخ كرد؟ معرفي
.ورزيدهاند غفلت كاملا آن از آقايان
|