دين از اجتماعي تلقي
مقدم جلالي مسعود دكتر با گفتوگويي
: اشاره
علوم از امروزه ديني ، شناسي جامعه و دين شناسي جامعه
آن براهميت روزه هر كه است ديني مطالعات عرصه در پررونق
به شناسانه جامعه توجه قدمت بتوان شايد.ميشود افزوده
زيرا بازگرداند ، شناسي جامعه علم ظهور زمان به را دين
اجتماعي حياتي و مهم بسيار پديده يك مثابه به دين اهميت
اجتماعي علوم متفكر و دانشور هيچ كه است حدي به
پژوهشهاي در را آن يا باشد بيتفاوت بدان نسبت نميتواند
.نكند لحاظ خود
شناسي جامعه به ويژه توجهي اخير ، سالهاي طي كشورما ، در
ديده اخص طور به -ديني و -دين شناسي جامعه و اعم طور به
و آثار فارسي ترجمه طريق از توجه اين عمدتا اما ميشود ،
مسعود دكتر.است بوده علم از حوزه اين به مربوط مقالات
و اسلامي آزاد دانشگاه و تهران دانشگاه استاد مقدم جلالي
كه است ازمولفاني يكي اسلامي ، بزرگ دائرهالمعارف عضو
آراء نمود باز به و نموده اقتباس عرصه اين در خاص كتابي
كتاب اين.است پرداخته دين شناسي جامعه در عمده نظريات و
جامعه آراء" باب در "دين شناسي جامعه به درآمدي" نام به
. است "دين درباره بزرگ شناسان
علم اين حوزه در ما پرسشهاي به ايشان حاضر ، گفتوگوي در
اين درباب مقدمهاي تا شده كوشش مجموع در و داده پاسخ
.شود عرضه و ارائه خواننده به مهم مبحث
انديشه گروه
كه كردهايد تاليف دين شناسي جامعه درباره كتابي شما*
شناسي جامعه كه آنجا از.است رشته اين بزرگان آراي متضمن
به را شما انگيزههايي است ، چه معاصر و تازه دانشي دين ،
داشت؟ وجود ضرورتهايي چه و كرد جلب موضوع اين
را آن بايد ولكن است ، آميخته در انسانها زندگي با دين -
يك از زيرا ;شگفت است معمايي آن ، كليت حد در دين ، .شناخت
كه است ممكن آن با آدمي حد از بيش آشنايي علت به طرف
پيچيده سبب به ديگر ، سوي از اما گيرد ، قرار تغافل مورد
به نظرميكند جلوه معمايي همچون حدش از بيش بودن
و آن بسيار اهميت نتيجه در و زندگي به دين بودن پيوسته
غالبا آدميان دين ، پديده حيرتآور پيچيدگي نيز
آن از بهتر شناخت جستوجوي به تا شدهاند برانگيخته
ديگران و خود متقابل روابط بتوانند واسطه بدان و برآيند
و جامعه در خويش جايگاه از و دريابند بيشتر دين با را
.كنند حاصل كاملتري آگاهي عالم
كه را ديني تا ميكوشد آدمي كه نيست معني بدان گفته اين
دلبستگي و پايبندي اين زيرا بشناسد ، است پايبند بدان خود
آنچه از او و است ، شده ناشي شناخت از ميزاني از بيشك
در خود آگاهي بسط درصدد است ممكن گرچه -است شادمان دارد
جامعهاي با انسان كه زمان هر اما.باشد نيز زمينه اين
تركيبي داراي را جامعه آن اعضاي است ، كرده برخورد ديگر
او آيين به نسبت كمابيش كه است يافته آداب و معتقدات از
است آنگاه.است بزرگ بسيار تفاوت اين گهگاه و متفاوتند
انسان و ميكند پيدا را معضل يك حكم بشر براي دين امر كه
احساسي چنين ميانديشد ، چنين او چرا:ميپرسد خود از
اين در ديگر؟ صورتي به ديگران و ميكند عمل چنين و دارد
ميدارد وا را آدمي كنجكاوي نيرومند ، انگيزهاي موقعيت
در است ممكن هويتش كه ميكند احساس يا و بداند بيشتر تا
است بدينسان.بداند بيشتر بايد آن حفظ براي و باشد خطر
حصول به زمان گذر در و روبهرو اديان جهان با آدمي كه
انسان اساسي مسائل از شماري.است شده ناگزير ازآن علم
دين:اينهاست عظيم و بغرنج پديده اين مورد در فرهيخته
از و ميدهد چه انسان به دين ديندارند؟ آدميان چرا چيست؟
لحاظ به فرديا يك لحاظ به انسان بر دين ميستاند؟ چه او
دين فرهنگي ، شئون در دارد؟ تاثيري چه اجتماعي موجود يك
اجتماعي گوناگون روابط در است؟ برخوردار جايگاهي چه از
...و دارد؟ نقشي چه (فرهنگي و سياسي اقتصادي ، )
همين بر هم ما و هستند اساسي بسيار البته پرسشها اين *
هميشه حال اين با شويم جويا را شما نظرات ميخواهيم اساس
به يا دين عرصه در انسان پرسش كه دارد وجود پرسش اين
و روشها چه به اديان با آدمي مواجهه بهتر عبارت
دربرميگيرد؟ را حوزههايي چه و ميگيرد صورت طريقههايي
طريق سه به اديان با آدمي مواجه اساسا.است خوبي پرسش -
:ميپذيرد صورت
اثبات قصد با و دين يك به نسبت متعبدانه نگاهي با -
;ديگران ديني تلقي رد و خود معتقدات
براساس تفسيرآنها قصد به اديان به فيلسوفانه نگاهي با -
ژرفپيماي و دورگستر انديشه كه گونهاي به ذهني ، تكاپوي
;كند اقناع را بشري
بهتر شناخت و درك قصد با و محققانه نگاهي با سرانجام و -
.كلي طور به دين پديده يا مختلف اديان
يك با رابطه به فقط ظاهرا دين ، با متعبدانه مواجهه *
...ميگيرد صورت آن پذيرش حالت در و دين
به منجر خود خودي به دين ، يك به سرسپردگي و تعبد.بله -
بلكه نميشود ، ديگر دينهاي با رابطه برقراري براي تلاش
-آن به نسبت بيتفاوت لااقل و -آن مخالف عادي حالت در
در ديگر دينهاي جانب از خطري احساس كه زماني تنها.است
خواهد پيش نيز آنها به پاسخگويي و شناخت لزوم كارباشد ،
و شود حفظ دارد وجود پايبندي بدان كه ديني كيان تا آمد
همچنان -آنان متبوع ديني سيستم نتيجه در و -مردم ايمان
آدميان برخي در بسا اي كه ديگر ، انگيزه.بماند استوار
خودي فرهنگ و دين كه موانعي و محذورها عليرغم و شود پيدا
دينهاي مورد در كندوكاو به را ايشان ميكند ، ايجاد و طرح
با انسان طبيعت كه است كنجكاوي غريزه ميدهد ، سوق ديگر
به را آدمي كه ميشود نيرومند آنچنان گاه و شده سرشته آن
.برميانگيزد علمي موضعي اتخاذ
دارد؟ مميزاتي چه فلسفي رويكرد با دين ، با مواجهه *
و ديني امور و دين عقلاني بيان دين ، به فلسفي رويكرد -
از شناختي داشتن به بيان طرز اين ;آنها از است تفسيري يا
آن ساخت زير لذا و دارد تكيه نظر مورد موضوعات يا موضوع
رويكرد اين ولي.است اديان يا ديني امور دين ، از آگاهي
نظريهپرداز ، انديشه و نميشود متوقف نقطه همين در
.ميگيرد برعهده ديگري مهم وظيفه
ميفرماييد؟ توضيح بيشتر زمينه اين در *
توضيح به صرف ، انديشهورزي براساس واقع ، در فيلسوف ، -
و كلام.ميكند مبادرت ميداند ديني حقيقت كه آنچه
زيرا هستند ، مرتبط رويكرد اين با هم مختلف دينهاي الهيات
صورت شيوه اين با نظر مورد دين با برخورد آنها در
هم با دوم و نخست تلقي دو آنجا در لكن ميگيرد ،
.است بين در نيز خاص ديني اثبات هدف و جمعآمدهاند
به خود ذهنيات فيلسوفبراساس معتقديد شما يعني *
ميپردازد؟ ديني واقعيات بازسازي
ميگوييم ، سخن آن درباره ما كه فيلسوفي ببينيد ، -
كه ميداند محق را خود دين ، فيلسوف.است "دين فيلسوف"
;كند بازسازي خود ذهني چارچوبهاي در را ديني واقعيات
يا نظريه تاييد براي هستند ابزاري او براي ديني واقعيات
بيشك البته.است پرداخته و ساخته خود نزد كه فرضيهاي
پيش از اجمالي يا تفصيلي علمي ، شبه يا علمي آگاهيهاي
از را دين فلسفه كه است همين و دارد وجود فيلسوف براي
فلسفه يك.ميكند دور هنرمندانه يا شاعرانه نظرهاي اظهار
عامتر مقبوليتي شود ، نزديكتر دين دانش به كه چه هر دين
يقيني شود ، دورتر دانش اين از كه هرچه اما يافت ، خواهد
طالبان از محدودتري حلقههاي براي ميكند ، ايجاد كه
.بود خواهد
گفتيد ، سخن ديني دانش و دين فلسفه نزديكي از شما *
چيست؟ فلسفه و دين علم يعني دو اين امتياز
دشوار فلسفي و علمي رويكرد دو بين تميز برقراري گاهي -
بعضي فلسفي باطنا و علمي ظاهرا صورت سبب به آن و است
دانش بودن مايه و كمپايه و ضعيف و سوي يك از نظريات
ملاك البته حال ، اين در.است ديگر سوي از دينشناسي
يا تاويل ، و تفسير گرفتن قوت هم ، از حالت دو بازشناخت
.است معلوم واقعيات به بيشتر پايبندي
آن ادامه در و نشويم خارج بحث اصلي مدار از اينكه براي *
با محققانه مواجهه درباره كرديد ، لطفا كه تقسيمبندياي
.بدهيد توضيح دين
پديده اين از علمي تلقي اديان ، به نسبت محققانه نگرش -
است سرچشمههايي همان نيز آن منشا و افكند خواهد پي را
بجز.بودهاند انساني ديگر دانشهاي تمامي موجد كه
انسان كه است بزرگ محركي آگاهي و علم كسب عيني ، نيازهاي
در و برانگيخته دانشهايش عظيم مجموعه پيافكندن به را
پديد مذهبي و مومن فردي در هم خاصميتواند مورد اين
.ندارد پايبندي ديني سيستم هيچ به كه كسي در هم و آيد
داخل علمي ، بينش حصول شرط مهمترين حال ، دو هر در لكن
اين خواه ;است علمي پژوهش در خود پيشداوري نكردن
به خواه و باشد خاص ديني از جانبداري بر مبتني پيشداوري
به لااقل يا و معين ادياني يا دين پديده با دشمني علت
شكل ميشود ، ناميده دين كه واقعيتي گرفتن ناچيز سبب
الا ندارد وجود چارهاي هيچ علمي ، رويكرد در.باشد گرفته
و واقعي امري مثابه به را ديني پديده هر يا دين اينكه
هست كه همانطور را آن كه بكوشيم و كنيم تلقي خارجي
.بشناسيم
زماني چه از دين علم يا دينشناسي يا دين به علمي نگرش *
دينهاي عرض در يا اديان ظهور با همزمان آيا شد؟ آغاز
محسوب جديد و متاخر اساسا يا و آنها؟ تقابل و مختلف
ميشود؟
اعتباري به و است قديم بسيار اعتباري به دين دانش -
كساني مختلف جوامع در همواره زيرا است ، قديمجديد بسيار
دين به جستجوگر روحيهاي با و كنجكاوي سر از كه بودهاند
چيزهايي كمابيش آن از و انداخته نظر خود همسايه جوامع
آن از كه شدهاند پيدا كساني نيز گهگاه.آموختهاند
به دانشمند يك پايگاه در و رفتهاند فراتر بسيار
حال هر به اما.يازيدهاند دست دينشناسانه پژوهشهاي
گرفته شكل كلمه درست معناي به دين دانش كه نيست ديرزماني
.نميرود فراتر قرن دو يكي از آن عمر و است كرده رشد و
معاصر جهان در مومنان و اديان براي دانش اين دستاورد *
است؟ بوده چه
تمام با و است جوان علمي دين ، دانش گفتم كه همانطور -
و روشن طرحي از برخورداري از هنوز آمده ، بهعمل كوششهاي
هم ، دانش اين و داريم فاصله علمي دينشناسي از منسجم
سيستمهاي و شخصي آراي گرفتار جوان ، علوم اكثر مانند
انساني علوم كنار در درخور جايگاهي هنوز و است فلسفي
تبيين كاملا علم اين روششناسي هنوز.است نيافته ديگر
رويكرد چنين چارچوب در را خود آن ، محققان و علما و نشده
.ندادهاند قرار سيستماتيكي
نميتوان منسجم دانشي و سيستماتيك صورت به هنوز يعني *
نگريست؟ آن به
به چيز هيچ به دينشناسي تثبيت و دين علمي شناخت -
و ندارد نياز علمي و سيستماتيك رويكرد اين اندازه
نظمي در پيچيده غايت به پديده اين با علمي برخوردهاي
.شد خواهد متحقق ويژه
نظمي از شما منظور ديگر عبارت به نظمي؟ نوع چه مثلا *
چيست؟ ويژه
بر مبتني علمي مستقل زمينه يك مثابه به دينشناسي -
با واقعي و عيني امر هر به علمي رويكرد است ، زيرا توصيف
كه لحاظ آن از دين به نگاه.ميشود آغاز آن دقيق وصف
علمي ، لحاظ به.است راجع فلسفه قلمرو به است ، دروني امري
ظهوراتي كه انساني فرد و جامعه در متحقق است واقعيتي دين
رفتار.ميشود درك ظهوراتش اين با تنها ديگران در و دارد
او دين به كه بناهايي و اشياء ديندار ، فرد گفتار و
قبول مورد ديني سيستم از ناشي اجتماعي سامان و مربوطند
زيرا هستند ، علمي لحاظ به درك قابل اموري جامعه ، افراد
آگاهي بر نه است ، استوار انسان حصولي آگاهي بر دانش
.او شهودي و حضوري
واقعي جهان در دين بازتابهاي يكايك بررسي به توصيفي شيوه
كل به نميتوان راه اين در كه است بديهي و ميپردازد
داشتن درنظر مقتضي توصيفي شيوه.كرد توجه دين پديده
مزبور زماني جنبه.است خاصي اجتماعي و زماني محدده
باشد ، نظر مورد گذشته در زماني اگر و است حال زمان غالبا
جامعهاي هر به علمي نگاه اما ;ميآيد لازم تاريخي نگرش
در و غريب بهكلي جامعهاي بگيرد ، تعلق ميتواند
محقق كه جامعهاي همان يا (محقق مكان به نسبت) دوردستها
كه است آن مطلوب كمال اخير ، مورد در.است آن از عضوي
در را خود و شود عاري خويش شخصي خاطر تعلقات از پژوهشگر
جانبداري هرگونه.دهد قرار بيطرف كاملا جايگاهي
شود منجر علمي حقيقتا پژوهش مسير از كژتابي به ميتواند
هر بهنمايد نادرست حتي و مخدوش را بررسيها نتيجه و
تاريخ دوره در وضعي هر يا -ديني موجود وضع توصيف حال ،
را خود خاص چارچوبهاي و نظم و دارد بسيار مقتضيات -معين
.نميگنجد مجمل اين در آنها بيان كه ميطلبد
نهادها ، تكوين و رشد تاريخي روندهاي دين ، دانش يعني *
.دهد نمي قرار توجه مورد را ديني معتقدات و انديشهها
منزله به دين.درنيافتيد مرا منظور درستي به شما خير ، -
مقطع يك به شده بسته امري اجتماعي ، و انساني پديده يك
دست به آن از درستي شناخت كه نيست ممكن و نيست زماني
در -آن جزء هر و -دين هر شده طي روند اينكه مگر آورد
موجود شرايط محصول وضع هر.شود بررسي آن تاريخي استمرار
شناختي معين دوره در وضع آن شناخت لذا و است آن گذشته در
.است ناتمام
سليماني مرضيه:از گفتوگو
ادامهدارد
|