:(ع)امامعلي ميلاد با نهممهرماهوهمزمان
كتاب بهترين به طلايي دوچرخه جايزه
شود مي اهداء نوجوانان سال
شاعر غزلهاي در واژهها شكوهمند جشن
شيراز
هوشنگ تازهاز ويرايش با كتاب دو انتشار
كرماني مرادي
يك و هزار در پژوهشي و شعبده و عشق كتاب
شب
گو و گفت
:(ع)ميلادامامعلي با نهممهرماهوهمزمان
كتاب بهترين به طلايي دوچرخه جايزه
شود مي اهداء نوجوانان سال
با همشهري ، روزنامه هفتگي ضميمه دوچرخه نشريه :هنري گروه
ميلاد روز در نوجوانان ، و كودك نويسندگان انجمن همكاري
جايزه نوجوانان حيطه در سال كتاب بهبهترين (ع)علي امام
اين ما ، خبرنگار گزارش به.اهداءميكند طلايي دوچرخه
نخست 110 مرحله در.ميگيرد انجام مرحله دو در مسابقه
به كتاب عنوان انتخاب 40 براي ساله تا 17 نوجوان 12 داور
از نوجوان داور نيز 110 مرحلهبعد در و ميشوند گزيني
نهايي مرحله داوري و انتخاب كشور ، سراسر داوطلبان ميان
.خواهندداد انجام را
نوجوانان برگزيده اثر بهترين گزارش ، به همين براساس
تعلق آزادي بهار سكه تا 10 و 5 طلايي دوچرخه تنديس
(مهرماه 9) (ع) علي امام ميلاد شب در جايزه اين.ميگيرد
به يافته راه نويسندگان مرحله ، دو داوران حضور با و
.شد خواهد اعطاء فرهنگي مسئولان و نهايي مرحله
شاعر غزلهاي در واژهها شكوهمند جشن
شيراز
حافظ اشعار از كهن نسخهاي انتشار بهانه به
جانان خم اندر خم زلف شكن شرح
درازست قصه اين كه كرد نتوان كوته
ديواني شهرتهيچ فارسي ، ادبيات و زبان پهناور سرزمين در
جاي بر خطي نسخههاي كثرت.نميرسد حافظ ديوان پاي به
هفت در.مدعاست اين گواه بهترين خود حافظ ديوان از مانده
حافظبه ديوان از متعددي كهن نسخههاي گذشته دهه هشت
نيز آينده در كه نيست دور و است رسيده چاپ به و آمده دست
.آيد دست به ديگري نسخههاي
نسخه كهنترين شدن پيدا زمينه اين در رويداد تازهترين
كه است قمري سال 803 مورخ حافظ ديوان از كامل نسبتا
شناسي شرق موسسه به وابسته بيروني ، ابوريحان دركتابخانه
تازهاي چاپ اساس خطي نسخه اين.ميشود نگهداري تاشكند ،
سيدصادق آقايان كوشش به كه است گرفته قرار حافظ ديوان از
معناي و واژهها توضيح با همراه بهراميان علي و سجادي
نسخه قدمت.است شده برگنيسي ، منتشر كاظم آقاي از ابيات
متن گذاري اعراب غزل ، هر زير جامع توضيحات يافته ، نو
خود درنوع كه است آورده پديد را اثري چاپ ، كيفيت و ديوان
شيراز ، خواجه ديوان علاقهمندان آنكه براي.است بينظير
توضيح به باشند ، داشته حاضر چاپ روشنترياز تصوير
:ميپردازيم آن مختلف ويژگيهاي
"كرماني غياث بن برهان" نام به كاتبي را نويافته خطي نسخه
آن صاحبمنصبان و امرا از يكي براي سال 803قمري در
مجدالدوله" لقب با او از كه است كرده استنساخ روزگار
روايت به بنا حافظ ، كه آنجا از.است كرده ياد "والدين
نسخه اين ، بنابر است ، درگذشته قمري سال 792 در مشهور ،
شده كتابت او درگذشت از پس سال بيش 11 و كم حاضر خطي
ديوان از كامل نسبتا نسخه قديميترين امروز به تا و است
در حافظ ديوان غزلهاي شمار.ميآيد شمار به حافظ
كهنتر نسخه چه معمولاهر.است متفاوت كهن خطي نسخههاي
معروفمرحوم نسخه مثلا است ، كمتر غزلها تعداد باشد
در بار نخستين كه مورخ 827قمري خلخالي سيدعبدالرحيم
اساس بعدها و رسيد چاپ به او همت به ماه 1306شمسي آبان
غزل شامل 495 ،(شمسي 1320) گرفت قرار غني -قزويني طبع
كتابخانه به متعلق قمري مثلانسخه 822 اما است ،
مورخ نسخه در يا دارد ، غزل اسلامبول442 توپقاپوسراي"
يا و است شده ثبت غزل هندوستان 415 حيدرآباد قمري 818
.دارد غزل اياصوفيه455" كتابخانه قمري مورخ 813 نسخه
قطعهو و 23 قصيده و 4 غيرمكرر غزل شامل 407 حاضر نسخه
براساس عمدتا آن نواقص كه است ترجيعبند رباعيو 1 23
و خانلري و خلخالي چاپهاي به توجه با و غني -قزويني چاپ
انتشار حافظ ديوان كه گونهاي به است ، شده برطرف سايه
.است شده غزل يافتهشامل 511
برخي از جالبي بسيار و تازه روايتهاي خطي نسخه اين در
از نمونه دو نقل به اينجا در كه است آمده حافظ بيتهاي
:ميكنيم اكتفا آنها
بيتي ،"هوش تيز كارداني من با گفت پنهان دوش" غزل در -1
:است چنين آن معروف روايت كه هست
سخن يا نيست شرط خودفروشي نكتهدانان بربساط
خموش يا عاقل مرد اي گو دانسته
:است چنين روايت نسخه اين در اما
سخن يا نيست شرط خودفروشي نكتهدانان بساط در
خموش يا عاقل مرد اي گو سربسته
است ، "دانسته" از مناسبتر بسيار "سربسته" كه پيداست و
خودنمايي سنج ، نكته آدمهاي درمحضر كه بيتميگويد زيرا
است كسي محضريعاقل چنين در و نيست ادب شرط فضل اظهار و
.بگويد سخن مختصر و پوشيده و اشاره صورت به كه
بيت اين مضمون آمده ، غزل زير توضيح در كه همانگونه
يك را عاقلان) "الاشاره يكفيه العاقل" معروف مثل يادآور
;است (است بس حرف يك است كس اگر درخانه بود ، بس اشارت
.ميگويد قاعدتادانستهسخن عاقل انسان وگرنه
"خوش ياري و شعر طبع و بيد پاي و آب كنار" غزل در -2
:است چنين آن معروف روايت كه هست بيتي
مستي كه ميزد بنا را ساقي است چشم كاسه در مييي
خوش خماري بخشد مي و عقل با ميكند
:است چنين حاضر نسخه در بيت اين روايت
مستي بناميزدكه را ساقي است چشم گله در مييي
خوش خماري بخشد مي و عقل با ميكند
شاهد كه نظر اين از تنها نه است ، مهم بسيار روايت اين
ميدهد ، دست به(چشم مردمك معناي به )"گله" براي تازهاي
از ديگري بيت معناي تكليف كه نظر اين از بخصوص بلكه
ميكندو روشن قطعي طور به و هميشه براي را حافظ ديوان
:است اين بيت آن
مستهزار جاودانه چشم آن و كردم قياس
بود گله در سامريش چون ساحر
واژه تلفظ و آمدهمعنا غزل زير توضيح در كه گونه همان
.است گرفته قرار موردبحث بارها حافظ بيت اين در "گله"
در كه حيوانات از گروهي رمه ، " معناي به "گله" را آن برخي
به "گله" را آن برخي و دانستهاند "ميكنند چرا جا يك
قانع معاني اين اما.گرفتهاند "شكايت و شكوه" معناي
"گله" از ديگري صورت اينجا در "گله" واژهنيست كننده
ترتيب اين به و است "سياهيچشم چشم ، مردمك" معناي به
.ميكند پيدا را خود منطقي و درست معناي نظر مورد بيت
:است چنين نوشته بيت اين براي برگنيسي كه معنايي
خمار افسونكار چشم آن سياهي كه دريافتم و كردم مقايسه"
دست چيره هزارجادوگر نيروي گويي داردكه جادويي چنان
".است كرده جمع خود در را سامري مانند
و واژهها معناي شامل غزلآمده هر زير كه توضيحاتي
دشواري بيت هيچ.بيتهاست معناي و گوناگون اصطلاحات
پرهيز شخصي تفسير از حال عين در و است نشده گرفته ناديده
بايد خود حافظ شعر خواننده كه است كاري تفسيراست شده
در لازم اطلاعات همه منظور اين براي و بپردازد آن به
زبان در واژهها از بسياري.است شده گذاشته او اختيار
معناي چند يا يك به خود ، حقيقي معناي از گذشته شعر ،
متن متناسببا معانيمجازي همه.ميروند كار به مجازي
شعرحافظ در "لعل" واژه مثلا است ، شده داده توضيح غزل
معناي به(رنگ سرخ قيمتي سنگ) خود حقيقي معناي بر علاوه
كار به"قرمز شراب" نيز و "خونين اشك"گاه و "معشوق لب"
گونهاي به را واژهاي حافظ كه جا هر همچنيناست رفته
شده اشاره معنا دو هر به (ايهام) است برده كار به دوپهلو
اين در.است شده بيتذكر يك براي معنا يا 3 گاه 2 و
بيت خود از مستقيما كه شود مي ديده جالبي نكات توضيحات
در آنها دانستن بدون امروز خواننده و نميآيند دست به
:بيت توضيح مثلادر.ميشود مواجه مشكل با بيت معناي فهم
طرفصد هر كز توام چاهزنخدان كشته
است غبغب طوق زير جان گردن هزارش
بيت ، معناي و وتركيبات واژهها تك تك معناي بر علاوه
زن ويژگيهاي از يكي روزگار آن پسند در":ميخوانيم
كه پيداست".بود گوشتالود و فربه اندامي داشتن دلخواه
به زيبايي معيارهاي از بودن "گوشتالود" ديگر امروزه
نكتهاي چنين متوجه معاصراگر خوانندگان و نميآيد حساب
.تعجبخواهندكرد كم دست نباشند ،
شده اشاره بسياري واحاديث قرآني آيات به توضيحات اين در
داشته نظر آنها به خود شعر آفرينش هنگام به حافظ كه است
توضيح نيازمند كه حافظ شعر مهم اصطلاحات اين همچنين.است
و است آمده"كتاب پايان اصطلاحات فرهنگ" در بيشترياست
اعلام از يك هر براي "كتاب پايان اعلام فرهنگ" در
بر علاوه.يافت ميتوان مفيد و مختصر شرحي حافظ غزلهاي
.است ترجمهشده فارسي به غزلها عربي بيتهاي همه اين
خوانندگان عموم براي و ساده زباني به غزلها زير توضيحات
ديوان كه گفت ميتوان جرات به است ، شده نوشته زبان فارسي
همگان كه شده عرضه صورتي به بار نخستين براي حافظ
."بفهمند" و "بخوانند"را آن ميتوانند
خوانندگان عموم براي همواره حافظ ديوان متن خواني درست
بارها.است بوده جدي مشكلي شيراز خواجه آسماني شعر
خواندن تلويزيوندر و مجريانراديو مثلا كه ديدهايم
اين وجود با اكنون.ميشوند متعددي اشتباهات دچار غزل يك
مرتكب حافظ شعر خواندن در كسي كه نميرود تصور ديگر چاپ
كه است گونهاي به حافظ متنديوان اعرابگذاري.شود خطا
.مرددنميگذارد بيت خواندن نحوه در را خوانندهاي هيچ
در.زيباست چشمگيرو بسيار ديوان اين صفحات آرايش نحوه
آن براي فارسي زبان به شده كتابهايچاپ ميان در واقع
غزل بيتهاي از يك هر كنار.يافت نميتوان نظيري
گونهاي به كه ميشود ديده متفاوت رنگي با شمارهاي
ترتيب بدين.است آمده نيز توضيحات متن چشمگيرتردر
خود نظر مورد توضيحاتبيت به سرعتتمام به خواننده
و واژهها نخست شماره هر از پس.ميشود راهنمايي
به نياز كه بيتي هر و است شده چاپ سوم رنگ با اصطلاحات
توضيح "بيت معناي" رنگي عنوان از پس باشد ، داشته معنا
كتابي خود بيگمان زيرغزلها توضيحات حجم.است دادهشده
.است گرفته جاي اندك فضاي در تمام ظرافت با كه است قطور
كتاب.است يافته ادامه رو روبه صفحه غزلتا توضيحات گاه
به زيرا شده ، چاپ (دورومات گلاسه) كاغذ بهتريننوع با
كاغذ روي بر نميتوان را اينمشخصات با كتابي ناشر گفته
.كرد معموليچاپ
هوشنگ تازهاز ويرايش با كتاب دو انتشار
كرماني مرادي
آثار جمله از "نخل" و "قاليبافخانه بچههاي" داستان دو
آشناي قصهنويسنام كرماني مرادي هوشنگ اعتناي قابل
طرح تعويض و تازه ويراستاري با كه است نوجوانان و كودكان
نشر بازار روانه معين انتشارات سوي از چاپ ، نحوه و جلد
.است شده
افسانههاي از شاعرانه است آميزهاي كه نخل قصه ساختمان
گاه كه است قهرمانهايي دوش بر امروزي ، داستانهاي و كهن
بيابانگرد و دوست وطبيعت خداجوي درويش مانند:انسانند
روستايي در خرمايي هسته كاشتن با درويش كه يتيم پسركي و
اميد ، از دريچهاي (غيرمتعارف كاري و تازه حرفي) سردسير
و ميگشايد او برابر در را شكيبايي و كار آگاهي ، محبت ،
در زيبا و عرفاني هويتي كه پير "سرو" و...درختاند گاه
.دارد ما فردوسي پربار ادبيات
زير همچنان كه است "آبادي" قهرمان سرانجام ، ...و
پس در سرسبز و زنده و ميكند مقاومت طبيعت ضربههاي
ميكشد نفس و ميماند پايدار خشك كوير حاشيه در و كوهها
.ميدارد نگه خود سينه در را خاطرهها و
و صميمي مقدمه "قاليبافخانه بچههاي" كتاب درباره اما
.است چيزي هر از گوياتر و خواندنيتر كرماني مرادي دلنشين
و كتاب انتشار از سال از 18 پس كه مقدمهاي
.است شده نوشته (ويراستاري براي) آن دوبارهخواني
يك و هزار در پژوهشي و شعبده و عشق كتاب
شب
/صفحه 450/نسخه 2000/اول 79 چاپ /مركز نشر /ثميني نغمه
.تومان 2650
هنوز اهميتش و شهرت باتمام شب يك و هزار درباره
نشده انجام كافي قدر به ادبي نظري و تحليلي پژوهشهاي
اثر اين وجوه و ابعاد همه درستي به هنوز و است
اين در است كوششي حاضر كتاب.نشناختهايم را شگفتانگيز
درباره لازم پژوهشهاي پهناور عرصه از زمينه چند كه راه
كتاب ، نام مانند زمينههايياست كرده بررسي را كتاب اين
ساختمان شب ، يك و هزار عربي و هندي و ايراني عناصر
و هزار نشانهها ، و رمزها كتاب ، زبان شخصيتها ، قصهها ،
تقسيمبندي دراماتيك ، جنبههاي اخلاقي ، نگاه و شب يك
و جن قصههاي سفري ، جنايي ، عاشقانه ، ) داستانها مضموني
خلاصهاي نيز كتاب پايان در.(عبرتآموز و اخلاقي پري ،
.است آمده شب يك و هزار قصههاي همه از
گو و گفت
2000/اول ، 79 چاپ /كوير انتشارات /آباديان رسول كوشش به
.تومان 650/نسخه
شهريار گلشيري ، هوشنگ با گفتوگو شامل كتاب اين
اوجي ، منصور دانشور ، سيمين خسروي ، ابوتراب مندنيپور ،
كتاب اين گفتوگوهاي.است خوافي محمود و صلاحي عمران
ايران امروز ادبيات بر حاكم هواي و حال اساس بر اغلب
داستان و شعر از تازهاي گرايش يعني.است گرفته صورت
.ميرود پيش آن سوي به سرعت به ما كشور
ما شاعران و نويسندگان بعضي آثار در خيرهكننده جهشهاي
موشكافانه و جدي مطبوعات اهل و منتقدان كه است شده باعث
بپردازند ، سالها اين در شده ارائه آثار معرفي و نقد به
شدن جهاني كيفيت حد در بعضا فن اهل زعم به كه آثاري
.هستند
منعكسكننده است كرده سعي توان درحد نيز كتاب اين
زمره در اخير سالهاي در كه باشد نويسندگاني انديشههاي
.بودهاند مطرحترينها
|