اعمال علل و چرايي ضرورت ، به نگاهي
كشور آموزشي نظام در
مدت طولاني تعطيلات
!شد آغاز مدارس تعطيلي 114روزه
آژندهنر يعقوب دكتر با وگو گفت در
روح پنهان لايههاي ايرانيجستجوگر
اعمال علل و چرايي ضرورت ، به نگاهي
كشور آموزشي نظام مدتدر طولاني تعطيلات
!شد آغاز مدارس تعطيلي 114روزه
و 223 ميليارد دو ما كشور مهر 80 ، اول تا امروز از *
داشت خواهد معلمي و دانشآموزي تعطيلي روز نفر ميليون
با كشورمان ، دانشآموزان از ديگري گروه امروز:اشاره
مدت طولاني تعطيلات تحصيلي ، سال پايان امتحانات اتمام
پيش روز چند اتفاق ، اين.ميكنند آغاز را خود تابستاني
داده رخ كشور گرمسيري مناطق دانشآموزان از بسياري براي
تعطيلات تابستان ، طي در فراگيران ، از دسته اين و بود
و شنبه روزهاي.داشت خواهند پيشرو در را طولانيتري
از ديگري عظيم خيل ماه ، خرداد سيزدهم و دوازدهم يكشنبه
يا تعطيلات از كننده استفاده افراد بهجمع دانشآموزان ،
تعداد نهايت در و پيوست خواهند "معطل افراد" قولي به
نخست روزهاي تا آنها امتحانات كه دانشآموزان از اندكي
از فراغت از پس انجاميد ، خواهد طول به خرداد سوم دهه
سهماه از بيش اندكي شهريورماه پايان تا و امتحان
دانشآموزان زودهنگام تعطيلي اگر.داشت خواهند تعطيلات
كه دانشآموزاني ديرهنگام تعطيلي با را گرمسيري مناطق
در انجاميد ، خواهد طول به خرداد 24- تا 23 آنها امتحان
سرآغاز عنوان به را(ماه خرداد دهم) امروز و نگيريم نظر
بهطور كنيم ، تلقي كشور دانشآموز ميليون تعطيلي 5/18
تعطيلات روز امسال 114 ايراني ، دانشآموز هر متوسط
كشور مهر 80 ، اول روز تا امروز از و داشت خواهد تابستاني
دانشآموزي تابستاني تعطيلي روز نفر با 2010900000000 ما
در شاغل فرهنگي ميليون يك اگر البته.بود خواهد مواجه
رقم كنيم ، اين اضافه آمار اين به هم را پرورش و آموزش
فلسفه ، راستي به.رود مي بالاتر روز ميليوننفر 114
نظام در مدت طولاني تعطيلي اين اعمال علل و چرايي ضرورت ،
دارد؟ ضرورت تعطيلي همه اين واقعا آيا چيست؟ ما آموزشي
تغيير را آن نميتوانيم كه است صدساله سنت يك اين آيا
تعطيلي اگر ميكنند؟ چنين نيز ديگر كشورهاي آيا دهيم؟
ميليوننفرروز و 223 ميليارد دو براي دارد ، ضرورت
انديشهاي چه معلمان و دانشآموزان فراغت اوقات و تعطيلي
به گذرا است نگاهي آمد خواهد گزارش دراين چه داريم؟آن
چند از فرهنگيان و دانشآموزان تابستاني تعطيلات مسئله
گستردگي و وسعت دليل به زياد ، احتمال به و مختلف زاويه
مسئله ابعاد تمامي توانست نخواهيم گزارش اين با موضوع ،
كه نكاتي از بسياري است وممكن دهيم توضيح و پوشش را
دور به ما ديد از شوند ، مطرح مطلب اين در ميتوانستند
همچنان را تابستاني تعطيلات به توجه باب لذا.باشد مانده
اين به هم باز آينده در اميدواريم و ميداريم نگه گشوده
اين در ما:است ضروري نكتهاي ذكر البته.بپردازيم موضوع
واقع در و نرفتهايم فراغت اوقات پديده سراغ به گزارش ،
قرار مدنظر را فراغت اوقات موضوع از فراتر قدري ما ، بحث
.ميخوانيم هم با را گزارش.است داده
كه دارد رواج فرهنگيان ميان در معروفي اداري حكايت
و شديد؟ معلم دليل چه به پرسيدند معلم يك از:ميگويد
و مرداد تير ، :دليل سه به ميگويد پاسخ در مذكور فرهنگي
!شهريور
كارشناس حميدي ، محمدرضا تعطيلات؟ ماه سه چرا راستي
و است گرمي فصل تابستان ، :ميگويد باره اين در آموزشي
شايد.ميكند پيدا كاهش شدت به فصل اين در يادگيري كيفيت
اين به و ما كشور در كلاسيك پرورش و آموزش صدساله سنت
درس كلاسهاي فراهمآوري امكان گذشته ، سالهاي در كه دليل
نبوده ، ميسر آموزشي مسئولان براي كننده خنك امكانات با
.باشيم داشته تابستاني تعطيلات ماه سه كه شده اين به منجر
مدنظر جهان كشورهاي ديگر از الگوبرداري نوع يك هم شايد
كردهايم ، تعطيل را معلمان و مدارس چون و باشد بوده
.شدهاند تعطيل خود به خود هم دانشآموزان
منطقه 16 پرورش و آموزش كارگزيني رئيس قربانزاده ، عليرضا
مبتني معلمان ماهه سه تعطيلات كه سئوال اين به پاسخ در
بخشنامههاست ، و آئيننامهها و قانوني اصول از كداميك بر
از يك هيچ در ما و است عرفي چيز يك مسئله ، اين:ميگويد
مشخص و شفاف بهطور اداري ، شيوهنامههاي و آئيننامهها
و نميخوريم بر موردي به معلمان تعطيلي ماه سه مورد در
اين قسمتكارگزيني ، در خدمت سابقه سال حدود 20 با من
آئيننامهها و بخشنامهها از هيچيك در را موضوع
ماه دو نيست ، هم سهماه تعطيلات گذشته ، اين از.نديدهام
روز آخرين تا بايد معلمان مقررات ، طبق كه چرا.است
اولين از و باشند داشته حضور مدرسه در خرداد امتحانات
مديريت با ميشود ، شروع تجديدي امتحانات كه شهريور روز
تير ماه دو به فقط تعطيلات بنابراين.كنند همكاري مدرسه
مديران ، ماه ، دو اين در البته كه ميشود محدود مرداد و
در روز دو هفتهاي فقط مدارس كادراداري و معاونان
.ميكنند پيدا حضور مدارس
از يك هيچ در بنابراين پس ميپرسيم قربانزاده عليرضا از
نشده اشارهاي معلمان تعطيلات و مرخصي به آئيننامهها ،
ميشوند محسوب دولت كارمند هم معلمان چرا ، :ميگويد است؟
فصلي تعطيلات مورد در مرخصيها آئيننامه ماده 17 در و
رسته مستخدمين فصلي تعطيلات ":ميخوانيم چنين معلمان
استفاده تعطيلات نوع اين از كه مستخدميني ديگر و آموزشي
استحقاقي مرخصي حساب به سال در ماه يك ميزان تا ميكنند ،
مستخدمان قبيل اين.ميشود منظور سال همان در آنان
تعطيلات از كمتر ميزان به عللي به سال طول در چنانچه
يك مدت مازاد مرخصي ميباشند ملزم نمايند ، استفاده فصلي
رعايت با استحقاقي مرخصي از تحصيلي ، سال طول در را ماه
ادامه در البته كه.كنند استفاده آئيننامه اين مقررات
و آموزش معاون و رئيس با موافقت اين كه اين مورد در نيز
.است شده داده توضيح بود ، خواهد پرورش
بعد از را موضوع و ميآييم بيرون اداري مسايل زاويه از
است بازاري اكنون كه آقاكيشي ، احدميكنيم بررسي ديگري
از چرا:ميگويد دارد ، فعاليت چايي فروش و خريد در و
كودك نميكنيد؟ نگاه موضوع به روستايي كودكان زوايه
.دارد فراواني اقتصادي ارزش خود ، مادر و پدر براي روستايي
نياز كودكان كار به مزارع در و است كار فصل تابستان
را مدارس تابستان ، در پرورش و آموزش اگر.دارند فراواني
به كه چرا ميكنند ، تعطيل روستائيان خود نكند ، تعطيل
و آموزش ميرسد نظر به بنابراين.دارند نياز خود فرزندان
.است شده همراه مردم با زمينه اين در پرورش
مناطق از يكي اداري قسمت در كه زاده ، ابراهيم محمود
طولاني تعطيلات موضوع ميكند ، كار تهران پرورش و آموزش
كار مدارس ، :ميگويد و ميكند جستجو ديگري بخش در را مدت
بنابراين ميدهند ، انجام هم با را فيزيكي - روحي
خدمت ارائه به و باشند باز وقفه بدون نميتوانند
روي مجدد آمادهسازي به فرصتي در است لازم و بپردازند
.بياورند
اخذ دفتري ، و اداري كارهاي آمادهسازي:ميدهد ادامه وي
و تجديدي كلاسهاي برگزاري تجديدي ، دانشآموزان از امتحان
نيمكتها ، و ميز تعمير ساختماني ، تعميرات انجام جبراني ،
كارهاي بسياري و مدرسه ديوار و در و فضاها رنگآميزي
را مدتي طولاني تعطيلات مدارس كه ميكند ايجاب ديگر ،
.كنند تجربه
، دانشآموزان ثبتنام البته ، :ميگويد پايان در وي
كه است اموري از هم معلمان سازماندهي كلاسبندي ،
.داد انجام دانشآموزان حضور با توامان نميتوان
آنها از و ميكنيم مطرح دانشآموز چند براي را سئوالي
اينگونه پرسشدهند پاسخ تعمق با را ما پرسش ميخواهيم
بيشتر تابستاني مدت طولاني تعطيلات ميگويند عدهاي:است
آمادهسازي نيازمند مدارس كه ميآيد وجود به جهت اين از
انساني نيروهاي و بودند مجهزتر مدارس اگر و هستند مجدد
قرار پرورش و آموزش دراختيار كافي بودجههاي و كارآمدتر
هفته چهار سه در كه را كارها از بسياري ، شايد ميگرفت
و دهند انجام روز سه دو در ميتوانستند ميدهند ، انجام
اين باره در.نبود دانشآموزان تعطيلي به نيازي لذا
ميگوييد؟ چه نظريه
خدا به:ميگويد وي است ، دبيرستاني دانشآموز خاكپور سحر
نباشيم؟ تعطيل چرا.داريم استراحت به احتياج هم ما
دربر را ما وجود تمام خستگي و خواندهايم درس چندماه
خود كارهاي و بود پولدارتر پرورش و آموزش اگر.است گرفته
تعطيلات ميشديم مجبور ما و ميداد انجام سرعت با را
به قبل سال از خستهتر من نظر به باشيم ، داشته كمتري
.نداشتيم خواندن درس براي خوبي روحيه و ميرفتيم مدرسه
سئوال اين پاسخ در وي.است دبيرستاني هم زرگري ميثم
هيچ وقتي كار؟ چه ميخواهيم را تعطيلات روز ميگويد100
غير به نهايت در و باشيم نداشته روز صد براي برنامهاي
و استخر به رفتن بار سه دو و فوتبال مسابقه دو يكي از
بدهيم ، انجام ديگري كار نتوانيم بادوستان ، گذار و گشت
سراغ را پسربچهاي من.شود محدود تعطيلات كه بهتر همان
صبح ساعت 11 تا روز هر گذشته ، سال تابستان كه دارم
كردن پر:ميگفت چرا ، ميپرسيديم وقتي و ميخوابيد
.ميخواهد پول تعطيلات ،
هم من:ميگويد و است موافق ما پرسش با عليمرادي مهشيد
.نيست دانشآموزان مدت طولاني تعطيلي به نيازي كه ميگويم
.بگيريم ياد درس همهاش مدرسه در ما نيست قرار البته
در خودمان همسالان با ديدار وبازي ، ورزش تفريح ، اگر
درس اندكي كنار در هنري فرهنگي كارهاي انجام و مدرسه
تابستان طول در مدارس بودن باز موافق من باشد ، مدنظر
بهتر شايد و است لازم هم تعطيلات روزي چند البته.هستم
.باشيم داشته نظر در را ميانه هم مورد اين در باشد
اين آن و است واقعيت يك كننده مشخص دانشآموزان پاسخهاي
مورد در است بهتر و دارند خبر مشكلات از بچهها كه
و باشيم واقعبينتر اندكي تابستاني ، مدت طولاني تعطيلات
شوت آنها زمين به را مدارس تعطيلات مشكلات و دلايل توپ
.نكنيم
و تعليم دروس مدرس و آموزشي مسايل كارشناس مجدفر ، مرتضي
ديگري نظر تابستاني مدت طولاني تعطيلات مورد در تربيت ،
اندازه از بيش تعطيلات باره در:ميگويد وي.دارد
و معلمان از را دانشآموزان مسئله بايد تابستاني ،
تعطيلي تابع دانشآموزان ، تعطيلي.ساخت جدا فرهنگيان
سختترين از يكي معلمي ببينيد ، .است فرهنگيان و مدارس
براي معلم يك كه تواني و انرژي.است جهان در موجود مشاغل
فراواني جسمي و روحي خستگي و ميكند مصروف بهينه تدريس
آمادگي و تعطيلي به توجه ضرورت ميشود ، عارض وي براي كه
تدريس جلسه يك ميگويند.ميكند اجتنابناپذير را مجدد
دقتي و انرژي همان دقيقا دقيقهاي ، اثربخش 90 و كيفيت با
قله 1500 يك به صعود براي كوهنورد يك كه ميكند طلب را
اين ، بر علاوه.دارد نياز صعبالعبور مسيري از و متري
و درس كلاسهاي رواني روحي و فيزيكي نامناسب شرايط اگر
در هم را ومياني مدرسهاي مديران از برخي نامناسب مديريت
معلمي ، .ميشود آشكار بيشتر معلمان كار سختي بگيريم ، نظر
مكانيكي دستگاه عصر ، امروز كه نيست محض فيزيكي كار يك
و دستگاه به مجدد نگاهي با صبح فردا و كنيم خاموش را خود
كار به را آن مختصر ، روغنكاري و آچاركشي يك با
تربيت و تعليم در مجدد آمادگي براي تعطيلي ، .بياندازيم
و مخالفم ماهه نيم و سه تعطيلي با هم من ولي است ، اصل يك
.است زياد آن ميزان
فعاليت يك معلمي كار چون:ميگويد ادامه در مجدفر
سروكار دانشآموزان روان و روح با و نيست محض مكانيكي
از تا باشند داشته فرصتي معلمان است لازم لذا دارد ،
بدهند ، خود در تغييراتي گاهي از هر اطلاعاتي ، و علمي لحاظ
مطالعاتي و ببينند آموزشهايي آورند ، دست به را اطلاعاتي
دبيران كار موظف ساعت كنيد دقت اگر.باشند داشته
معلمان ميان در اكنون هم دبيرستاني ، و راهنمايي دورههاي
معلمان ميان در و ساعت خدمت 24 سابقه سال از 20 كمتر
گرفته نظر در هفته در ساعت خدمت 20 سابقه سال بالاي 20
وقت روز الي 3 بين 2 هفتهاي معلمان ، اين و است شده
مطالعه براي روز ، سه يا دو اين اگرچه.دارند بيكاري
درس كلاس در حضور براي آنها مجدد آمادگي و معلمان بيشتر
فرصت اين از معلمان هماكنون ولي است ، شده گرفته نظر در
معلمي كمتر و ميكنند استفاده خود حقوق كمبود جبران براي
را هفته تمام كه داريم سراغ را -آقايان ميان در بويژه -
آمادهسازي براي خوبي فرصت تابستان ، .نباشد تدريس مشغول
كلاسهاي ميتوان هم ايام ، اين در.است معلمان مجدد
ميتوان هم و كرد طراحي معلمان براي را مناسبي آموزشي
هماكنون كه درآورد اجرا به را خاصي انگيزشي برنامههاي
فراواني كاستيهاي داراي زمينه دو درهر ما پرورش و آموزش
.است
ميشود ، تشكيل معلمان براي كه كلاسهايي اكثر:ميگويد وي
به جديدي اطلاعات است ، فرهنگيان براي لازم جذابيت فاقد
براي چيزي اينكلاسها ، مدرسان عمده و نميدهد آنها
بنابراين.ندارند چنته در معلمان مجدد آمادهسازي
جهت امتياز كسب براي تنها و انگيزه بدون شركتكنندگان ،
از هم آنها عمده و ميآيند كلاسها اين به گروه ارتقاي
به نيازي مرد معلمان گويي.هستند خانم فرهنگيان ميان
ايام در پرورش و آموزش وقتي گذشته ، اين از.ندارند آموزش
تفريحي اردوي چهارتا خود معلمان براي نميتواند تابستان ،
هم هنري و فرهنگي برنامههاي از و كند برگزار زيارتي و
طولانيتر و طولاني را تعطيلات دارد دليلي چه نيست ، خبري
و شده سازماندهي تلاش ميرسد نظر به صورت هر در.بكنيم
تعطيلات از تا گيرد صورت پرورش و درآموزش بايد منسجمي
فيزيكي و روحي آمادهسازي مدت ، براي طولاني تابستاني
و آموزش است شايسته راه اين در و شود استفاده معلمان
دولت ، هيات و مجلس به كارشناسي طرحهاي ارائه با پرورش
.باشد زمينه اين در معلمان ياريگر
در مشاوره ، و تربيتي علوم كارشناس پهلواني ، غلامحسين
در چيز همه:ميگويد وي.دارد ديگري انديشه تعطيلات باره
نيز تعطيلات وجود و است مطلوب بسيار خود ، اندازه و حد
و مديران و معلمان رفته دست از قواي تقويت و جذب جهت
پربارتر و مطلوبتر بهتر ، خدمات ارائه براي آمادگي ايجاد
كه قضيه سوي آن به بايد اما.است ضروري و لازم
ديد از را مسايل و افكند نظري نيز هستند دانشآموزان
در اگر فعاليتها نوع.داد قرار بررسي مورد نيز آنان
به و باشد شده برنامهريزي و مدون روزه ، تعطيلات 114
عمل گونهاي به و شود پرداخته وي جسمي و فكري قواي پرورش
براي را فرد و درآيد بالفعل بالقوه تواناييهاي تا شود
بسيار دهد ، پرورش آينده مصائب و مسايل با شدن روبهرو
نظر به موجود وضعيت و شرايط با اما ميرسد نظر به مناسب
و ميبرند لذت تعطيلات و تعطيلي از بچهها اكثر ميرسد ،
دانشآموزان ، سوي از شده صرف اوقات بررسي با و درعمل
.ميشويم آنان سوي از شديد وقت اتلاف متوجه
شده رفع تمامي به ما آموزشي مشكلات اگر وجود ، اين با
باشد ، رسيده خود اعلاي حد به آموزشي مسايل كيفيت و باشند
صورت به و عمل در را محوري مدرسه نقش واقعا ما مدارس
قدرت و تفكر انديشه ، از ما معلمان و كنند اعمال كاربردي
ومسكن معيشتي مشكلات و باشند برخوردار مناسب تصميمگيري
و دبيران بازآموزي دورههاي سرراه بر موجود تنگناهاي و
و نباشد مطرح سوم و دوم شغل در فعاليت نيز و آموزگاران
باشد ، كارآمد نيروي يك پرورش و آموزش انساني نيروي
.پرداخت نيز مسئله اين به ميتوان
و ايجاد فكر به بايد اول:ميگويد ادامه در پهلواني
مسايل كيفيت به بخشيدن بهبود جهت لازم جاذبههاي تقويت
نبايد ديگر آنگاه افتاد ، اتفاق اين اگر و باشيم آموزشي
قرار اگر.باشيم بيشتر و كمتر يا و تعطيلي روز نگران 114
به را دانشآموز وجود كه باشد اين ما تلاش همه باشد ،
اوقات پركردن يا و افكار پرورش براي ولي بكشانيم ، مدرسه
با مدرسه به او آمدن روز يك ندهيم ، انجام كاري او فراغت
.داشت نخواهد فرقي هيچ مدرسه به سال تمامي در او آمدن
هم تابستاني تعطيلات وجود:ميگويد پايان در پهلواني
وجود اما است ، ضروري دانشآموزان براي هم و معلمان براي
قدرت پرورش و آنان فراغت اوقات پركردن براي مكانهايي
بهسازي و پرورش براي سرمايهگذاري و فراگيران خلاقه
نوين اصول به عامل و عالم و تجربه با كارآزموده ، معلماني
.است ضروريتر تربيت و تعليم
دانشآموزان براي تابستاني تعطيلات روز آيا 114 راستي به
است؟ ضروري معلمان و
از را پرسش اين كوشيديم مقدور حد در گزارش اين در
در كه همانطور و دهيم قرار بررسي مورد مختلف جنبههاي
مفتوح همچنان گزارش اين باب شد ، اشاره نيز مطلب سرآغاز
بررسي مورد نيز ديگري جنبههاي آينده در تا ماند خواهد
.گيرند قرار
مرتضايي سيداصلان
آژندهنر يعقوب دكتر با وگو گفت در
روح پنهان لايههاي
ايرانيجستجوگر
سالهاست تهران ، دانشگاه استاد آژند ، يعقوب دكتر :درآمد
.دارد اشتغال هنر نظري تدريسدروس به تهران دانشگاه در
و ترجمه زمينههنر در كتابهايمتعددي تاكنون آژند دكتر
تاريخچه هنر ، كتاب به ميتوان آنها كهاز منتشركرده
رخ ، دوازده ايران ، وصورنقاشي سير هنر ، نقد و زيباييشناسي
دردوجلد ، اسلامي ومعماري هنر شناسي ، زيبايي و هنر فلسفه
ومفاهيماجتماعي تاريخ جلد ، در 12 ايران هنر تاريخ
اشاره قاجار نقاشاندوره و نقاشي اسلام ، جهان معماري
در متعددي مقالات اينها ، بر علاوه آژند ، دكتركرد
او با نوشتهاند ، ايران هنر باب در پژوهشي -علمي نشريات
نشستيم ، صحبت ايرانزمينبه وچونهنر چند رابطهبا در
است مطالبي ما ، گفتوگوي وحاصل گذاشتيم رو سوالپيش چند
:ميخوانيد كه
تمدن تاريخ در هنر ، شما نظر به !آژند دكتر آقاي *
بيشتر البته است؟ برخورداربوده جايگاهي چه از ايراني
و ساختار چه دركل ايراني هنر كه است آن من منظور
است؟ داشته ايراني تمدن و فرهنگ مجموعه در كاركردي
طبيعت پديدههاي در دخالت كلمه عام معني به را هنر اگر -
تمدن پديدآورنده هنر درحقيقت -نيست هم اين وجز -بدانيم
و مادي دستاوردهاي به كلي مفهوم در تمدن چون است بوده
ايراني تمدن از ما كه هنگامي.اطلاقميشود معنويبشر
باستانشناسي يافتههاي آن ، از بخشي كم دست ميكنيم ، صحبت
سيلك ، گيان ، تپه چون باستاني اماكن در كه شود مي شامل را
ماندههاي همان اينها و آمده دست به غيره و مارليك حصار ،
شالوده يافتهو توسعه بعدها كه است ايراني انسان هنر
ساساني و پارتي هخامنشيو چون امپراتوريهايبزرگي هنر
.است ساخته بر را
زيباييشناسي نام به مقولهاي با كلمه اخص معني به هنر
خور در منزلتي همواره ايراني تمدن در كه دارد كار و سر
در وچه گفتاري ديداريو هنرهاي در چه ما.است داشته
مرزها از بسياري تركيبي ، هنرهاي حتي هنرهايشنيداريو
امپراتوريها دل در اقوامگوناگون وجود.نورديديم در را
بهترين بودهاند ، خود خاص هنري تلقيات داراي كدام هر كه
آنها از فراهمميساختتا ايران تمدن براي را فرصت
صحه به طريق اين از را خود انساني ارزشهاي و بگيرد بهره
.بگذارد
نميكرد ، بسنده رسمي هنر نظام به تنها گاه هيچ ايران تمدن
و مردمي هنر جنبشهاي شرايطي هر در آزادسري ، با بلكه
از تودهاي امروزهبا كه اين و برد مي پيش نيز را بومي
مواجه -آن مردمي حيطه بخصوصدر -قرون هنري كارمايههاي
معيشتكار رنجبرميخيزد واقعيت همين هستيم ، از
در حال هر به كه آينده از وحشت و گرسنگي فقر ، جسماني ،
هنر مينمود ، چهره ايراني ازتاريخ گوناگوني مقاطع
به وقوف با هنرمندايراني و ميزد رنگ را ايراني انسان
هنري آثار در كامل طور به را آنها خويش ، قريحه و استعداد
از بيش جديد گزينشمضامين حتي.ميكرد بيان خويش
ايران تمدن.مشروطبود سياسي ملاحظات به ملاحظاتهنري ،
و كلام ، دروننگر يك در ايران ، هنر تبعآن به و
بهاي به مادي پيشرفتهاي ايراني تمدن در.بود ذهنيتگرا
هموارهاز بلكه نشده ، تمام انساني ارزشهاي تباهي
همه اينها استو گزيده دوري فراغتطلبيوعافيتجويي
و عادتها مفسر ايراني تمدن.است بوده دلايلي مدلول البته
گاهي عادتها اين در و است آن انسانهاي سيماي و ها انگاره
عقل مرز از پردامنهتر و وسيعتر عاطفه احساسو مرز
در ايراني هنرمند ديگر ، سخن به يا و است بوده
ذهنيتبوده به متمايل بيشتر ايراني استخوانبنديتمدن
.عينيت تا
ذهنيتگراست؟ ايراني هنر چرا *
منزلتينيافته ايرانيچندان تمدن در رئاليستي هنر-
و اجتماعي واقعيتهاي دلزدگياز كه است اين علتش و است
اصالتقريحه و حساسيت واقعي ، زندگي محنتبار شرايط
عوالم درون به را او و واميداشته طغيان به را هنرمند
پي در هرگز ايراني هنرمند.است ميكشانده ذهني و آرماني
به بلكه نبوده سنتي باورهاي و اجتماعي عادتهاي ويرانگري
ميكرده هم دفاع آنها از درونيش ، وسازوكار عناصر ياري
تقابلبا به ولي بود آگاه موقعيتخويشتن به او.است
در تنها.كند دگرگون را آن تا برنميخاست موقعيت اين
آنهم هستيم دگرگوني طلوعچنين شاهد كه بود اخير سدههاي
.زمانه شرايط به بنا
اصلاتمدن.است آن مذهبي وجه ايران ، هنري سجيه ديگر
انديشههاي ساخته ديگربر تمدنهاي با قياس در ايراني
و آمد پديد ايران نجد در مذاهب كهنترينمذهبيبود
ايراني انسان.كرد ايرانيقاعدهبندي تمدن در را زندگي
پناه بالاتر نظم يك آنهابه وحل زمان بغرنج مسائل از
ورنج شده استثمار آدمهاي نجات كليد او نظر بهميبرد
بدينسان.بود آسماني و قهرمانانمتعال دست در كشيده
او زندگي آشفتگيهاي شوريدگيهاو و وتناقضها تعارضها
بود طبيعي و برميانگيخت روحاني و پرمعني نظمي سوي به را
هنريو قريحه و شكلگيريذهنيت در متعال نظم اين كه
درخور سازوكاري هنرمند هنري دستاوردهاي در آن وجوه تاثير
.داشت
رمزي دنبال به روح پنهان لايههاي در ايراني هنرمند
رو اين از.كند تفسير را او سرگشتگيهاي تمامي كه ميگشت
گام عوالمي به و ميگذشت دنيايي انديشه و تفكر سد از
.بود دور ماديبه و دنيوي تصرف و دخل از كه ميگذاشت
ميخواست نداشتبلكه مفهومي او براي طبيعت از رونگاري
.كند پيدا دست آن جوهر به و بجويد طبيعترا مغز و لب
از آكنده ما ، هنرهاي كل و ما موسيقي ما ، نقاشي ما ، شعر
و زبالاييم ما" ميگويد كه اين.است ماورايي بينش اين
"بدست آور تشنگي جو ، كم آب" يا و"ميرويم بالا
و حاضر و بنجل خوشگذرانيهاي.است روحيه اين از بازتابي
نااستوار سليقه.نميكرد سيراب را ايراني هنرمند آماده ،
معيارهاي از فراتر او معيارهاي.نداشت آسانپسند و
در را آن ميگرفتوحضور بهره مثال عالم از.بود زمينيان
اين ايراني هنرمند كه زماني آن ازميداد آثارشگواهي
در را خود هنري اصالت وانهاد ، خودرا هنر از جنبه
.ذاتي نه بود انضمامي او براي كه جست ديگر ساحتهاي
كرديد ، ترسيم ايراني هنر از كه دورنمايي اين با *
.بيابيم ايراني تمدن دورههاي همه در را آن ميتوانيم
ايران اسلامي دوره هنر و باستاني هنر ميان آيا بنابراين
دارد؟ وجود ژرف نسبتهايي
و ميگيرد قوام و دوام فرهنگي وقتي تمدنها ، قلمرو در -
معيارهاي به معمولا ميكند ، پيدا محكمي بدنه و بن
در.مينمايد غيرممكن آنها حذف كه مييابد دست والايي
بعد و اسلام از پيش كلان تاريخي مرحله دو اگر هم اينجا
و فرهنگي كلان مقوله دو با بگيريم درنظر را اسلام از
را خود خاص شاخصههاي كدام هر كه ميشويم روبهرو تمدني
اسلام از پيش هنر.هستند يكديگر ساخته بر ولي دارند
پرورش را خود ويژه درونمايههاي ساساني ، دوره در ايران
ديرپا ميتوانست كه بود يافته دست مولفههايي به و داده
دو هنر به نظر يك با.شد هم همينطور و باشد ديرآهنگ و
مولفهها اين كه ميشويم متوجه اسلامي ، نخستين سده
و موسيقي در نقاشي ، در معماري ، در.است كار در بهشدت
دوره هنرهاي وجوه و جنبهها پاي جاي ميتوان ديگر هنرهاي
مرحله اين در غربي محققان از بعضي.كرد مشخص را ساساني
بها اندازه از بيش هم بيزانسي هنر به اسلامي هنرهاي از
و شرقي نقشمايه حاصل خود هنر اين آنكه حال و دادهاند
نكته امابود يوناني و ساساني هنر از آميزهاي و غربي
كه است (قرآن) مقدس كتاب والاي ، كلام مقام اين در اساسي
پيشين مراحل در اسلامي هنر درحقيقت.است فرهنگساز خود
پيامبر سنت و قرآني معارف از را اصلياش جهتگيري خود
در فراگير تحولي سرآغاز و هنرها بر جديد نگرشي و ميگيرد
هنر" عنوان امروزه كه ، طوري ميشود آنها هنر تاريخ
.ميپردازد بدان "اسلامي
و داشت اسلام از پيش در ايراني هنرمند كه متعالي نگرش آن
اثر و بار مقام اين در بود ، زده ماوراها در خيمه همواره
چندگونهاي و متنوع جلوههاي و ميگيرد بيشتري ثمر و
از پيش ايراني حكمت با هنرمند فكري زمينه.ميكند پيدا
هنرمند پيشروي.ميآميزد اسلام از پس عرفان و اسلام
عالم معقولات ، عالم:ميشود گشوده عالم سه ايراني
و است روح معقولات عالم جوهره.مثال عالم و محسوسات
دو اين حدفاصل در مثال عالم و ماده محسوسات عالم جوهره
در و است مينوي و اثيري آن در چيز همه كه دارد قرار عالم
مفهومي و معنا آن در مكان و زمان.نيست خبري ماده از آن
و حقيقي صور جاي و مييابند تجلي نوعي صور آن در.ندارد
ميكند تلاش ايراني هنرمند.ميگيرند را جهاني اين مادي
مادي طبيعت رو اين از.كند پيدا دست نوعي صور اين به كه
ارزش محور در "طبيعت مفهوم"ولي.ميشود بيمعنا او براي
هنرمندان آثار بيشتر لذا و ميگيرد قرار او معنايي و
عاليترين به شعر در.ديداري نه ميشوند مفهومي ايراني
جاي رموز و مفاهيم نيز نقاشي در و مييابند دست مفاهيم
است ذاتي همه نگرش ، طرز اين.مينشينند طبيعي رونگاريهاي
.دارد اسلام از پيش مذهبي نگرش در ريشه و
جلوه هنرها در عياري تمام فلسفه نيزهمچون اسلام از پس
سبزه و برگ و ابر پره هر كه مييابد عمقي چنان و ميكند
پيوند اينها جملگي.ميگردد خدا رخ فروغ از جلوهاي
از.است اسلام از پس و اسلام از پيش ايران هنر بين معنوي
جلوههاي و عناصر و نقشمايهها از بسياري گذشته ، اينها
ميآميزد هم در اسلام از پس و اسلام از پيش هنرهاي متنوع
خود به خاص بياني و نمود دورهاي ، هر در هماميزي اين و
سر از را گوناگون مراحل از زنجيرهاي واقع در.ميگيرد
.مييابد دست كمنظيري شكوفايي به دوره هر در و ميگذراند
در ايران اسلام از پيش هنري نقوش مراحل ، زنجيره اين در
نو ، نگرشي با و ميتابد باز اسلام از پس آثار آئينه
.ميآورد پديد جديد آثار از گنجينهاي
هنر نقوش پيوستگي و تداوم در ميتوان را مثال بهترين
تبادلات حاصل همه ما نگارگري تاريخ.ديد ايران نگارگري
اين سير در و است بسيار سالهاي و بيشمار سدههاي هنري
هنري مضامين حتي و عناصر و نقشمايهها از انبوهي تاريخ
هنرمندان از وامگيري با دوره هر هنرمندان و شده تكرار
خصلتي وبا ممتاز آثار موضع و موضوع فراخور به پيشين دوره
ساساني دوره نگارههاي شكار صحنههاي.آفريدهاند مشابه
صفوي دوره نگارههاي در و كرده گذر زمان وراي از انگار
مجالس يا و وحوش "وگير گرفت" صحنههاي.است گرفته هستي
كرده تكرار دوره هر در را خود بنيادين ضوابط گريز ، و جنگ
پديد پياپي ، سدههاي درگذر نگارگري ، قلمرو در را وحدتي و
هنرمند تخيل و تجربه ظريف رابطه تداوم اين در.است آورده
.است شده تحول موجب همواره
دورانها همه در ايراني هنر ويژگي مهمترين اين بنابر پس*
دانست؟ آن در قدسي انديشههاي چيرگي ميتوان را
.شد داده جواب تاحدودي پيشين پاسخهاي در سوال اين به -
، طبيعتا شد ماورايي انديشه وقتي كه است گفتني ولي
.بود خواهد نيافتني دست و ماورايي نيز آن تجليات
انديشه.بود مذهبي نگرشي و ديد ايراني هنرمند شخصي ديد
اين چونداشت حق گوناگون "حضور" در منشا ايراني هنرمند
اثر ميكرد تلاش هميشه رو اين از.بود او ذاتي انديشه
ماورايآسماني به ناسوت زميني قلمرو از را خود هنري
و ازلي)آخر و اول او ، نظر در خداوند.زند پيوند لاهوت
باز او به نهايت در و ميشد شروع او از عالم.بود (ابدي
يافته عمق مفاهيم اين با ايراني هنرمند انديشه.ميگشت
چنين جوهره و لب و عمق به رسيدن او كوشش نهايت.بود
از.يابد دست حقيقت از والايي تراز به تا بود انديشهاي
فرا را عالم و ميشود شامل را چيز همه خدا او ديد
جهان مادي تجلي و است محيط چيز همه بر و ميگيرد
از ميخواست هنرمنداست خداوند حضور تجلي از نشانهاي
.برسد لاهوت يا و الهي تجلي به و كند گذر مادي تجلي اين
و ازليت آن در و ميشود اثيري زمان و فضا انديشه ، اين در
اين از ميخواست ايراني هنرمند.است مطرح ملكوت و ابديت
معنوياش ، و مادي تجليات تمامي با خودباشد كه صغير جهان
هر و بخورد پيوند بود تجليباريتعالي كه كبير جهان به
و تناظر اين به رسيدن برايشود متناظر يكديگر با دو
چشم با نه مينگريست دل چشم رابا پديدهها هنرمند تقارن ،
اين در و ميشد پرمعني او نظر در طبيعي فوق عناصر.سر
.ميگشود خود پيشروي را گوناگوني مكاشفه ، دريچههاي
كلام گوييبود باري تجلي او نظر در ءعالم اجزا تمامي
الله" كه ميشود ادا او كنار در همواره مقدس كتاب والاي
شكار پي در خود هنري اثر در او و "...الارض و نورالسموات
و نمادها و رمزها تكاپو ، اين در و بود نور اين تجليات
.ميداد شكل را او هنري اثر و ميآمد او كمك به تمثيلها
نكهت و حياتبخش روح از طبيعتآكنده ايراني هنرمند براي
.بود عدن بهشت
از.ميشد برشمرده صلح و آرامش مظهر طبيعي صورتهاي
اين.برميانگيزد را آرامشي و تعادل انسان اينرودر
هنري درآثار است آفرينش از پرتوي كه آرامش و تعادل
قرار مخاطب را ذهن و مييابد خاص جلوهاي ايراني هنرمند
بلكه نيست ، مادي طبيعت روايتگر ايراني هنرمند.ميدهد
نهفته طبيعي پديدههاي سوي آن در كه است مفاهيمي روايتگر
را ظاهر او.باطني و دارد ظاهري چيز همه او نظر دراست
آنرا و كند رسوخ اشياء باطن به ميخواهد و مينهد وا
.ميبيند متجلي آنها در را باري جلوه چون دريابد
ارشاد محمدرضا:از وگو گفت
دارد ادامه
|