معارف و فرهنگ"كتاب انگيزهچهارمينچاپ به
دكتر علمي جايگاه بزرگداشت در و
"اسلامي
و اسلام در علوم
سرگذشت سجادي سيدجعفر
ايران
به مربوط اختصاصا كه هستند اسلامي ، دانشهايي علوم *
است اسلام جهان
دانش و فرهنگ از بخش آن مشوق واقع در خلفا و حاكمان *
ميكرد مطابقت ذوقشان با كه بودند
اشراق ، حكمت حكمت از ملاصدراتلفيقي اسفار واقع در *
بنابراين.است احاديث و آيات و عربي ابن شاد ، عرفان
ندارد وجود فلسفهدرايران و كلام ميان مشخصي مرز
مرزهاي گسترش از پس ايران جمله از و اسلام جهان :اشاره
اين در گوناگون حكومتهاي استواري استقرارو و اسلام
علوم و دانشها وامگيرياز و اخذ به شديدي نياز گستره
.احساسكرد خود در ديگر وتمدنهاي فرهنگها پديدآمدهدر
تاخت آستانه تا هجرييعني ششم تا دوم سدههاي رو اين از
شاهد ايران جمله از و اسلامي تمدن و مغولانفرهنگ تاز و
كلام ، حوزههايفلسفه ، در گوناگوني علوم وافزايش رشد
طراز دانشمنداني ظهور و... و پزشكي كيميا ، اصول ، فقه ،
علوم اصطلاحات و يافتهها حجم اساس اين بر اولگرديد ،
ادبيات جمله از گوناگونكلاسيك متون در بعدها گوناگون
نياز تا ميبايست كتابي رو اين از.شد وارد(نثر و نظم)
كتاب.برآورد گوناگون اصطلاحات درتعريف دانشپژوهانرا
سجادي دكترسيدجعفر استاد نوشته"اسلامي معارف فرهنگ"
نشر خودتوسط چاپ چهارمين به اكنون هم جلدكه سه در
فقه ، منطق ، فلسفه ، :گردآورياصطلاحات با رسيده ، كومش
گاهشماري ، نحل ، و نجوم ، ملل هيئت ، تفسير ، كلام ، اصول ،
سيدجعفر دكتر استاد.است پرداخته مهم اين به ادبيات ،
فرهنگ معارفو بررسي و شناخت راه در عمري سجادي ،
نگارش به را گرانمايه عمر اين حاصل كوشيدهو اسلامي
اسلامياختصاص فرهنگ و فكر گوناگون درحوزههاي كتابهايي
فرهنگ" و "عرفاني اصطلاحات فرهنگ"كتاب.است داده
كتاب اخيرا.اوست كتابهاي ديگر از"اصطلاحاتمنطقي
واژههاي حاوي كه وي "ملاصدرا فلسفي اصطلاحات فرهنگ"
قرن پايان بزرگ فيلسوف كلامي و فلسفي واصطلاحات كليدي
.است درآمده نشر بازار به است ، ملاصدرا يعني ايران دهم
در و گرانسنگاستاد كوششهاي و پژوهشها دهه چندين پاس به
انجام وي گفتوگوييبا دانشورانهشان ، مقام بزرگداشت
.ميآيد پي از كه شده
خبردار متاسفانه گو و گفت اين رسيدن چاپ به آستانه در
از.هستند بيماري بستر در تصادفي اثر بر استاد كه شديم
.خواستاريم را ايشان عاجل تندرستي و يكتا ، بهبودي خداوند
"اسلامي معارف و فرهنگ اصطلاحات" جلدي سه كتاب!استاد *
هر دست اين از كتابهايي بيگمان.است شده چاپ تجديد اينك
و پژوهشگران نياز ميتوانند باشند ، كيفيتر و بيشتر چه
بويژه باشند ، راپاسخگو مختلف عرصههاي علاقهمندان
آنهايي نيز و فارسي كلاسيك ادبيات درحوزههاي كه آناني
الهياتپژوهش و كلام عرفان ، فلسفه ، حوزههاي در كه
علوم شمااز تعريف و منظور كه بفرماييد نخست.ميكنند
چيست؟ ازجملهايران و اسلامي قلمروتمدن در
چه و منظوم چه -ادبي و فلسفي ديني ، كتابهاي حال هر به -
درحوزه كه است مفهومهايي و اصطلاحات از پر همه -منثور
فرهنگ كه هنگامي البته.ميگنجد اسلامي ، تمدن و فرهنگ
و حديث فقه ، دانشهاييمثل تنها ميشود ، گفته اسلامي
به كه است علومي كليه بلكهمنظور نيست ، تفسيرمرادمان
.است شده وارد اسلامي حوزههاي به اسلام جاذبه واسطه
ارائه دانشها اين از تاريخي و نظري تفكيكي ميتوانيد *
كنيد؟
مشايي كه يوناني بخش آن بويژه فلسفه مثال براي.بله -
كه نيازي سبب به.. و رياضيات منطقي ، علوم باشد ، با
زندگاني به مربوط ديني غير و ديني مسائل در مسلمانان
كه سينا ابن.درآمد اسلامي تمدن داشتند ، به ومدني عملي
آثاريدر است ، اسلامي تمدن و پايهگذارانفرهنگ از
نيز و..و منطقيات رياضيات ، طبيعيات ، موسيقي ، پزشكي ،
بوده ، آثاري معروف دوم معلم يا معلمثاني به كه فارابي
كليه و رياضيات ، موسيقي فلسفه ، جامعهشناسي ، در
ازحكمت گذشته فيلسوفان اين.نگاشتهاند فلسفه شاخههاي
نيز اصول و فقه تفسير ، مسائل به اغلب عملي حكمت و نظري
در ابنسينا كه ميبينيم منظور همين براي.بودهاند وارد
برده نوربهره آيه از نفس باب در خويش"اشارات" كتاب
.است داده تطبيق تكاملنفس مراحل با را آن و
ذوقياتو اشارات ، درباره كتاب از بخشمهمي رو اين از
اسلامي ، دانشهايي علوم بنابراين.است بينشعرفاني
.است اسلام جهان به مربوط اختصاصا كه هستند
نيز تجربي دانشهاي اسلامي ، علوم از تعريف اين در پس *
است؟ ميگنجيده
در كه"اخوانالصفاء" مثال براي.است همينطور!بله -
رسالهدرباب دو و پنجاه نزديكبه ميزيستند چهارم سده
و ديني تجربيو دانشهاي از غير.كردند تدوين علمي مسائل
بصري ، جنيد حسن چون كساني هجري ، اول سدههاي فلسفياز
باب ابوالقاسمقشيري ، در و طوسي سراج بغدادي ، حلاج ،
از.گذاشتهاند يادگار به را آثاري ذوقي و مسائلعرفاني
.ميشود افزوده نيز تصوف عرفانو شده ياد علوم به رو اين
در كه همانگونه -نثر و نظم -ادبياتايران از مهمي بخش
براي.اسلامي علوم اصطلاحات از است شد ، پر آغازاشاره
مملو سعدي مولويو سنايي ، خاقاني ، انوري ، ديوانهاي مثال
.است كلامي و عرفاني فلسفي ، علمي ، ازاصطلاحات
به بنا كه تجربي و فلسفي بويژهدانشهاي علوم بيشتر *
شدند ، با وارد اسلامي تمدن از بيرون از نيازهايزمانه
گرفتند ، اسلامي رنگ و آميختند در اسلام ديني بنيانهاي
ريشههاي بيشتر كه فلسفه ميان اين از ميرسد نظر به ولي
.گرفت خود به خاصي شكل كلام درآميزشبا داشت ، يوناني
روايتهاي آياتو با يوناني فلسفه واقع در.است درست -
.ميگيرد خود به كلامي رنگ و درميآميزد اسلامي و قرآني
اوفلسفهمحض آثار از مهمي بخش كه ازابنسينا غير به
كلامدست و فلسفه تركيب به ديگرانديشمندان است ،
.زدهاند
ميكند ، هست كه گونه موجوداتآن حقايق در بحث فلسفه
پايههاي به بدونتوجه موجودات حقايق و اعيان بحثدر
بر موجودات حقايق در بحث و بررسي اين دركلام ولي ديني ،
كلام.ميپذيرد وحيانيصورت وانديشههاي وفقدين
.ميجويد سود فلسفي برهانهاي از ديني مسائل اثبات براي
اشكال ايران جمله از و اسلام تاريخ طول فلسفهدر
فارابيو انديشههاي از بخشي:است يافته متفاوتي
بعدهاجنبهاشراقي البته و است محض ابنسينافلسفه
فلسفه نيز حلي وعلامه طوسي نصيرالدين خواجهيافتهاند
دهم سده در كه اين تا گرفتند كلام و دين خدمت در را
كلامي و ديني جنبهاي كاملا ملاصدرا دست به فلسفه
اشراق ، حكمت از ملاصدراتلفيقي اسفار واقع در.مييابد
.است احاديث و آيات و عربي ابن شاد ، عرفان حكمت
وجود فلسفهدرايران و كلام ميان مشخصي بنابراينمرز
.ندارد
و مسائلديني ضرورتتبيين از غير ميكنيد ، فكر *
نشد ، آنگونه ومتافيزيكجدا كلام فلسفهاز وحيانيچرا
بودهايم؟ شاهدآن غرب مدرندر دوران مثلادر كه
يوناني علوم كه زمان آن اسلامي ، از تمدن و فرهنگ در -
بخش شد ، منتقل ساساني عصر در و اسلام از پيش در مثلا
حتي شد ، وارد ايراني فرهنگ به درفلسفه افلاطوني مثل
بوده مشرب افلاطوني فيلسوف بابكان اردشير كه است معروف
كه يونان فلسفه اشراقي قسمت كه ميبينيم روي هر به.است
فكري قلمرو به است ، ايراني ذوق و فرهنگ با مطابق
مستند را اشراق شيخ گفتههاي اگر.ميشود وارد ايرانيان
ساساني دوران از پيش به فلسفه اشراقي بخش ريشه بدانيم ،
.ندارد ساساني دوران به علاقهاي اشراق شيخ.ميرسد
اشراق شيخ كه كرد برداشتي چنين ميتوان كجا از*
يك او چون حال هر به و ندارد ساساني دوران به علاقهاي
عدم اين است ، ايران جمله از و اسلام جهان برجسته فيلسوف
.دارد فكري خاستگاهي بيشك او علاقه
ميتوان اشراق شيخ كتابهاي و رسالهها متن از واقع در -
واقع در ;يعني ندارد ساساني دوره به توجهي او كه دريافت
فرهنگ استقرار و اسكندر حمله از پس كه بوده نظر براين وي
در يوناني فرهنگ با ايراني فرهنگ ايران ، حوزه در يوناني
ميآيد ، هلني دوران دنبال به كه ساساني عصر و ميآميزد هم
از اواست ايراني فرهنگ و تفكر دورانانحطاط
نظر فرزانه بزرگمهر به فقط ساساني ، دوران انديشمندان
قويتر وي حكمي و عملي صبغه كه دليل اين به شايد داشته ،
ياد آنها از او كه فرزانگاني ديگر.است بوده ديگران از
اسكندر حمله از پيش و هخامنشي دوره به مربوط همه كرده ،
. بودهاند ايران به
احساس يك با سهروردي كه بگوييد ميخواهيد يعني *
فرهنگي و فكري ميراث به دوستي ميهن از حاكي و نوستالژيك
است؟ مينگريسته اسكندر حمله از پيش
يوناني فرهنگ كه بوده معتقد او.است همينطور دقيقا -
متوجه بيشتر سهروردي.است شده ايراني فرهنگ انحطاط سبب
كه اشراق فلسفه تمام كه بوده نظر براين او.است اسلام
در ريشه نيز است ، اسلام از پيش حكيمان -شاه به منسوب
اول صفحات در او.دارد اسلام در پيامبري و وحي اركان
كه است درست كه ميكند حمله ابنسينا به اشراق حكمت
سرآمد را او كه ندارد دليلي ولي بوده بزرگي مرد ارسطو
براين او.نيست يونان به منحصر حكمت.بدانيم فيلسوفان
بسته ارسطو به دانش و علم درهاي بگوييم ، اگر كه است باور
معناست بدين سخن اين ديگر عبارت به.گفتهايم كفر است ،
نميتوان زماني هيچ در كه حالي در شده منقطع حق فيض كه
كه بيروني ابوريحان حتي.است شده قطع خداوند فيض كه گفت
از.ميگيرد ايراد ارسطو و ابنسينا به بوده ، نجوم استاد
و نبوده ارسطو شارح تنها ابنسينا كه ميفهميم مطلب همين
.است بوده مبتكر بخشها از بسياري در
شرح ارسطو از ابنسينا كه را منطقي ;است معتقد ابوريحان
.نميرساند شناخت و معرفت در جايي به را انسان كرده ،
و علوم گسترش و پيدايي ميان ارتباطي ميتوانيم آيا *
بياييم؟ عصر هر سياسي و اجتماعي تحولات
سده تا كه چرا شد ، قائل ارتباطي چنين به ميتوان.بله -
علوم نصيرطوسي ، خواجه ;مبتكر حكيم آخرين زمان يعني ششم
پزشكي در.بود رسيده خود ممكن كمال به اسلامي تمدن در
در و بيروني ابوريحان رياضي در رازي ، زكرياي محمدبن
به "المرايا و المناظر" كتاب نوشتن با هيثم ابن فيزيك
.يازيدند دست علوم گسترش
گاهي سياسي مسائل نيز ، شكوفايي عصرهاي همين در البته
دانشوران تشويق از مانع خلفا سياست و داشته نوساناتي
;"عراق ابونصر".بود آن از حاصل پژوهشهاي و آزاد
سلطان دست به بيروني ابوريحان استاد و اول درجه رياضيدان
سلطان تعقيب تحت نيز ابنسينا.ميشود كشته غزنوي محمود
مشوق واقع در خلفا و حاكمان كه گفت ميتوان.است محمود
مطابقت ذوقشان با كه بودند دانش و فرهنگ از بخش آن
شاعراني محمود سلطان ادبيات ، بخش در مثال براي.ميكرد
تحمل هم را فردوسي حتي و بستايند را او كه ميپسنديد را
پژوهشگران شد ، متزلزل بغداد ، مركزيت كه هنگامي.نميكرد
.كردند غور مختلف علوم و فلسفه در آزادانه دانشمندان و
از عقل اصالت و عقلاني بحثهاي بنيعباس ، خلفاي دوره در
.داشت جريان معتزله سوي
كه شد چگونه و داشت ويژگيهايي چه معتزله عقلگراي جريان*
نماند؟ برجاي آن از اثري اسلامي -ايراني فرهنگ در ديگر
زمان همين از وحي بر آن ابتناي و اشعريت مسئله البته -
با حتي و رفت كنار به عقل اصالت كمكم و شد باب
انتظاري نميشد اصلا دوره اين در و شد مبارزه عقلگرايي
آغاز در معتزله عقلگراي جريان.داشت دانش پيشرفت از
خلفاي تشويق مورد و شد پايهگذاري عطا بن واصل بوسيله
انتقال زمان همين از.گرفت قرار رشيد بويژه بنيعباس
عقلگرايانه و اعتزال تفكر از و گرفت شدت يوناني علوم
و شد مبارزه عقلگرايي با رشيد دوران از پس اما شد حمايت
معتزليان.كشتند زندقه و الحاد جرم به را معتزليان
.بودند ارسطويي تفكر طرفدار
اندازهاي تا كه صفويه دوره تا بعد به زمان اين از *
فلسفي جريان بزرگترين برآمدن شاهد و ميگيرد رونق فلسفه
در سيري چه علوم هستيم ، ملاصدرا فلسفه ;يعني زمان آن
داشتهاند؟ اسلامي -ايراني تمدن
.ميشود فراهم اصول و فقه به توجه زمينه صفويه دوران در -
ميان تضاد.داشت اجتماعي و سياسي دلايل توجه ، اين البته
رو اين از.است بوده توجه اين ساز سبب صفويه و عثمانيها
در فلسفه.بود اصولي و فقهي دوران اين در پژوهشها عمده
علامه حتي.بود درآمده كلام صورت به تقريبا زمان ، اين
كه لايتجزي اجزاي از بحث در "تجريد شرح" كتاب در حلي
.ميپردازد كلامي مسائل به باشد ، دموكريت نظريه همان
آغاز پرسش همان به برميگرديم اينجا در بنابراين *
و متافيزيك از مستقل ايران در هيچگاه فلسفه كه بحثمان
ادامه خودش راه به نتوانست عرفاني و كلامي انديشههاي
.دهد
به را فلسفه كه ابنسينا مانند انديشمنداني حتي !بله -
عرفاني جنبه كارهايشان دادهاند ، قرار موردتوجه محض صورت
دهم و نهم نمط ،"اشارات" كتاب آخر در ابنسينا.دارد
"يقظان بن حي" چون رسالاتي در يا و دارد عرفاني بينشي
.است مشهود وي تفكر از جنبه اين
مفاهيم ميخواستهاند ابنسينا ، چون فيلسوفاني يعني *
بگنجانند؟ عقلي ، مسائل قالب در را عرفاني
چنين هم اگر.دهند انجام نميخواستند ، را كار اين نه ، -
نكته يك اما.است عمرشان آخر به مربوط كردهاند ، بحثهايي
بوده آنها زندگاني محيط آن ، و مطرح ارتباط همين در ديگر
مذهب حنفي محمود سلطان ابنسينا زمانه در مثال براي.است
از اينكه جز نداشته چارهاي ابنسينا بنابراين و بوده
پررنگ آثارش در را عرفاني هاي جنبه و شود خارج محض فلسفه
به اشراق شيخ نيز.كردند كفر به متهم را ابنسينا.نمايد
سرانجام و زندقه به متهم باستان ايران حكمت به توجه دليل
.شد كشته
رها و آزاد تفكر و انديشه معناي در فلسفه ايران در آيا *
توانست آن از حاصل روشنانديشي و بند و قيد نوع هر از
بگيرد؟ شكل
زمان در آنچه.منزوي و محرمانه شكل به مگر !چرا -
جالب حتي.بود محمود سلطان باور داشت ، اهميت ابنسينا ،
كه اندلس مثل جايي در اسلام جهان غرب در بدانيد كه است
باشد ، فلسفه بوده آزادانهتر انديشهورزي قاعدتا بايد
غرب عقلگراي فيلسوفان از يكي رشد ابنكردند تحريم را
فيمابين المقال فصل" رساله در وي.است اسلام جهان
ميان كه كند ثابت تا كوشيد "الاتصال من الشريعه و الحكمه
اين بر او.دارد وجود توافقي و سازش دين و فلسفه حكمت ،
از پسهست نيز قرآن در منطقي استدلالهاي كه بود باور
بلد نفي و تكفير را او موحدين رساله ، سلطان اين نگارش
.كرد
ما اختيار در را وقتتان كه شما از سپاس با !استاد *
.نهاديد
.سپاسگزارم شما از هم من -
ارشاد محمدرضا
|