هنرمند مراديان ، جمشيد با گفتوگو
معضلات نمايش براي فرمي
مجسمهسازاساطير ،
معاصر انسان
نگارخانهها ديوار بر
در "ياورعلي فاطمه" هنري - فرهنگي همايش
بانو فرهنگسراي
امور اخير اقدامات به اعتراض پي در
حالت به جديد فيلمهاي اكران سينمايي
درآمد تعليق
هنرمند مراديان ، جمشيد با گفتوگو
معضلات نمايش براي مجسمهسازاساطير ، فرمي
معاصر انسان
هم امروز ما كه ميشود آن باعث پيكاسو كردن فكر جهاني *
انديشيدن منطقهاي ولي بگوئيم ، او از دنيا نقطه اين در
زمينه در بويژه -ما هنرمند هنر كمتر كه شده آن باعث ما
داشته گفتن براي حرفي دنيا از ديگري جاي در -تجسمي هنر
باشد
:اشاره
مسابقههاي معتبرترين از اوزاكا ، مجسمهسازي مسابقه
در يكبار سال سه هر كه ميرود شمار به جهان مجسمهسازي
برگزاري دوره دهمين در و امسال.ميشود برگزار ژاپن كشور
هنرمند توسط 3821 ارسالي اثر ميان 11497 از مسابقات اين
مرحله دو در شركت براي اثر جهان ، 150 كشور مجسمهساز 99
از اثري ، سالها از پس و ميان آن در كه شد برگزيده نهايي
نهايي مرحله به نيز مراديان جمشيد ايراني ، هنرمند يك
است كشورمان موفق مجسمهسازان از مراديان.رسيد مسابقات
و انفرادي نمايشگاه چندين در حجمياش آثار تاكنون كه
در هماكنون او.است درآمده نمايش به خارجي و داخلي جمعي
از الهام با كارهايش از متفاوت مجموعه يك آمادهسازي حال
مهرماه هجدهم تا دهم از كه است تاريخي اسطورههاي
عنوان تروا اسب.شد خواهد گذاشته نمايش به برگ درگالري
پاياني مرحله به توانست كه است مجموعه همين آثار از يكي
از مراديان ترواي اسب قبل چندي.يابد راه اوزاكا مسابقات
شد فرستاده ژاپن به ايران هنرمندان خانه در آن نمايش محل
اثر سه انتخاب براي تابستان اواخر كه نهايي رقابت در تا
مناسبت همين به.كند شركت ميشود ، انجام برگزيده
.ميگذرد نظرتان از كه است شده انجام وي با گفتوگويي
موجودات در.كنيم شروع جديدتان كارهاي موضوع از *
صرفا آيا ميگرديد؟ مفهومي چه نمايش دنبال به اساطيري
را چوبي حجيم مجسمههاي قالب در اسطورهها بازسازي قصد
داشتهايد؟
آن فاقد جهان كه ميدهد جهان به را معنايي اسطورهآن -
از تقليد قصد نيستم اسطورهها بازسازي دنبال به من.است
ندارم ، را باقيمانده مدلهاي شبيهسازي احيانا و آنها
افسانهاي موجودات اين هويت از را خودم برداشتهاي تنها
تنش همه اسطورهاي اسفنديار مثال طور به.ميكنم ارائه
است چوبي تنش همه من اسفنديار و چشمش الا ميشود ، روئين
يك عنوان به اسطورهها از من !است فلزي كه چشمش جز به
استفاده معاصر انسان معضلات نمايش براي ساختار و فرم
.ميكنم
معاصر انسان با شكوهمند اسطورهاي انسان تعارض نمايش *
!گرفتار؟ و كوچك ، دردمند
دو اين بين ميخواهم نميگذارم ، تعارض را نامش خير -
از قريب بسيار حال عين در و سويي از غريب شدت به موجود
موجود يك ديدن ميخواهم كنم ، ايجاد تفاهم ديگر ، سوي
باشد تلنگري چوبي تاثيرگذار مجسمه يك قالب در اسطورهاي
.معاصر انسان پرمشغله ذهن به
جشنواره هنرمندان راهنماي كتابچه در كه مقالهاي در *
بشري جمعي باورهاي نمايش بر رسيده چاپ به شما از اوزاكا ،
هستيد؟ باورها كدام تحقق دنبال به.داشتهايد تاكيد
فرهنگي و ملت براي كه هستند جهاني مفاهيمي اسطورهها -
صلح پيام بشريت تمامي براي نگرفتهاندبلكه شكل خاص
تقويت و يافتن دنبال به اسطورهها در مندارند ودوستي
درنمايش اماهستم جهان همه در بشر افراد جمعي باورهاي
ميدهم ارائه را خودم برداشتهاي مجسمه ، شكل به آنها
هنر در مانده جا به نمونههاي از نه نميكنم كپيبرداري
در كه اسطورهها از يك هر مشخصه نشانههاي از نه كلاسيك ،
و هنر احساس ، انديشه ، من كه چرا مانده ، باقي جهان ادبيات
موسيقي يك دوبارهسازي با شايد اين و دارم را خودم تكنيك
بيشتر معاصر هنرمندي بينش و امكانات با قديمي آشناي
.گرفتم كمك چوب ذهنياتماز بهتر نمايش براي.باشد شبيه
نميزنم لطمه چوب اصلي بافت به مجسمه يك ساخت هنگام در
پي استفادهام مورد ماده ماهيت به مخاطب كه ندارم اصراري
زيباي حس كه ميآورم وجود به را امكان اين آگاهانه نبرد
كه دليل آن به شايد.شود منتقل كارم زمينه در درخت
درختان چوب با هم اساطيري مجسمههاي و توتمها از بسياري
در اسطورهاي سمبلي عنوان به هم هنوز درخت و گرفتند شكل
مواردجنبه پارهاي در و ميكند نقش ايفاي ما زندگي
نبوده بيدليل پس.ميگيرد خود به عوام ميان در هم تقدس
در نداريم اجازه ما":كه دارد تاكيد جايي در"اشلينگ" كه
روح دوره آنها كه چرا بنگريم تحقير ديده به جمادات
گشت برخواهند روزي هستي درچرخه و ميكنند طي را منجمدشان
"...داد خواهند ادامه حياتشان به انساني موجوديتي در و
در پيرامونتان ، جهان به شما فلسفي نگاه ميزان چه تا *
تاثيرگذار متفاوت ، شيوه اين به تاريخي اسطورههاي خلق
است؟ بوده
خلاقيت براي":ميگويد هگل داشته ، كليدي مسلمانقش -
در كه هنرمنداني تمامي ".است لازم راستين تربيت راستين ،
جهاني عرصههاي در ميتوانستند هنري مختلف زمينههاي
انديشه و قوي تئوريك دانش داراي شوند ، جاودان و شده مطرح
هنرمند يك من اعتقاد به.بودهاند فرد به منحصر ذهنيت و
از كه بود نخواهد قادر هيچگاه...و مجسمهساز نقاش ،
بخش براي آنكه مگر برود ، بيرون كشورش محدود مرزهاي
و شود قائل اهميت آن عملي بخش با همطراز هنرش ئئوري
شناس ، يكجامعه هنري اثر يك به پرداختن با همزمان
خصوص به و علوم اين كه چرا.باشد فيلسوف و روانشناس
قادر تا ميدهد هنرمند به كلي و ديديجهانشمول فلسفه ،
را بشري جمعي معضل و مساله و جمعي شادي جمعي ، درد شود
همه كه زمان اين در.دهد انتقال و كند لمس كرده ، پيدا
جهاني تنها كه پذيرفت بايد است ، شدن جهاني حال در چيز
فكر جهاني.شد خواهد هنرمند هنر ماندگاري باعث انديشيدن
نقطه اين در هم امروز ما كه ميشود آن باعث پيكاسو كردن
آن باعث ما انديشيدن منطقهاي ولي بگوئيم ، او از دنيا
-تجسمي هنر زمينه در بويژه -ما هنرمند هنر كمتر كه شده
.باشد داشته گفتن براي حرفي دنيا از ديگري جاي در
:گويد مي ياسپرس كارل
"!ميرهاند اسارت از را انسان كه است فلسفيدن"
بشري ماندگار اسطورههاي سراغ به فلسفه طريق از شما و *
رفتيد؟
رسيدم ، باستان شهرهاي آرمان به زماني فلسفه ، در من بله -
كه ميكند بنا شهري آرمان جمشيد خودمان افسانههاي در
خوشبوترين بلندترينو و انسانها زيباترين نطفه درآن
هسيود زرين نسل همان شايد اين و ميشود بارور گياهان
بيمرگان نسل كرد ، زندگي اولپ در كه نسلي اولين.باشد
بسامان زندگيشان و نميبردند رنجي هيچ كه كساني.بودند
كه عصري تنها دريافتم كه رسيدم آنجا به فلسفه در.بود
آن به و يافته دست خودش انساني اندازههاي به انسان
و ساده باورهاي انسان كه عصري بود ، اسطورهها عصر باليده
و ريخته مبهم ، پيچيده ، آنقدر چيز همه و داشته زيبايي
نتوانست دستاوردهايش همه با جديد عصر.است نبوده سردرگم
.ميبرد لذت ازآن اسطورهاي انسان كه باشد آرامشي جانشين
انسان با مقايسه در و است گرفتاري انسان امروز انسان
براي و است درمانده و كوچك موجودي اسطورهها ، عصر آرماني
.ميكشد سر روزنهاي هر به دادهاش دست از آرامش يافتن
رفته ، آب ما بزرگ آدم كه كنيم باور بايد":برشت قول به
".است مرده قهرماني و شده تبديل رنجوري روان به دلاوري
!داريد؟ را اسطورهاي مرده قهرمانهاي دوباره قصدخلق پس *
و بياورم معاصر انسان ياد به را تاريخ ميخواهم شايد ، -
آفرينشگر ازروح. را اسطورهها عصر در رفيعاش جايگاه
ناخود به باشم داشته نفوذي اثرم با و بگيرم كمك عامه
در معتقدم كه چرا.هستند كه كجا هر در انسانها جمعي آگاه
شده فراموش تنها و نرفته بين از چيز هيچ بشر ناخودآگاه
هنري كار يك تماشاي يا شعر يك خواندن با لحظه هر و است
فكر به و شده بيدار خفته آگاه ناخود اين از بخشي قوي
هدفي هنرم ، براي هنرمند يك عنوان به.ميشود واداشته
به.است تنهايي از معاصر انسان رهانيدن آن و هستم قائل
نجات در ميتوان اسطورهها عصر شكوه يادآوري با نظرم
و تنهايي از را او و داشت نقشي امروزي گرفتار انسان
.داد نجات انزوا
فراموشي به كه است امروز هنر اصلي وظيفه اين ميكنم فكر
چند گذاشتن هم كنار از كه را حجمي آن من.شده سپرده
دست به چكش با آن كردن له و كوبيدن و ديوار گوشه تيرآهن
ابتذال دقيقا فرماليسم اين !نميدانم هنري اثر را آمده
اين اگردارد فاصله فرسنگها هنر ، اصلي هدف با كه است
غربي انسان كند ، كمكي بشريت به ميتوانست هنر از نوع
ستيز شهر و گريز جامعه نميبرد ، رنج تنهايي از ديگر
است آن دليلش دارد ، وجود هنوز معضلات اين اگر و نميشد
كند عمل خودش واقعي اندازههاي در نتوانسته مدرن هنر كه
...بيايد حاضر وامانده نسل كمك به و
ايراني هنرمندان ميان در چرا پاياني ، پرسش عنوان به*
پارسي غني افسانههاي و اسطورهها به جدي رويكرد هيچگاه
ثالث اخوان مثل انگشتشمار موارد در مگر نبوديم شاهد را
دلزدگي نوعي شاهد همواره ديگر عبارت به.شعر مقوله در
را علت بودهايم ، گذشتگان ميراث از تاثيرپذيري به نسبت
ميدانيد؟ چه در
.دارد تاريخي ريشهاي بيگانگي و دلزدگي اين متاسفانه -
گاه هيچ غرب ، فلسفه خلاف بر هم شرق فلسفه در حتي
زيباشناسي و هنر به پرداختن به تمايلي ما فيلسوفان
.نداشتند
مهم نكته همين به دقيقا تامزبولسينگ افسانه عصر كتاب در
جمله از ايراني هنرمند كه دارد تاكيد و ميشود اشاره
به اين و ميكند دوري اسطورههايش از كه است هنرمنداني
عمر از كه كرد فراموش نبايد.ميگردد باز متعددي دلايل
سال صدوپنجاه از بيش ايران در آن امروزي شيوه به هنر
پرداختن از همواره ما هنرمند هم سالها اين در و نميگذرد
مضاميني سراغ به كه داشته وسعي بوده گريزان اسطورهها به
زمينه در.باشد داشته توجه مورد و معاصر تعبيري كه برود
و جمشيد تخت حجاريهاي از بعد كه ميبينيم مجسمهسازي
از بعد و نداريم هنريديگري اثر هيچ ديگر لرستان مفرغ
كه ميرسيم قبل صدوچندسال به تاريخي طولاني گسست يك
و قطع همين دليل به شايد...و ميشود پيدا مجسمهسازي
بيگانه هنرش ريشه و اصل با ما هنرمند تاريخي گسستهاي
برايش كه غرب هنر سوي آن ، به به گرايش جاي به و است
حيطه آن در متاسفانه و رفته است شدهتر وتعريف ملموستر
صرف تقليد به آگاهانه تاثيرپذيري جاي به اغلب هم
به غربي هنر از كوركورانه پيروي اين سالها طي و پرداخته
.است ساخته ديده آسيب را ما هنر شدت
.دهند فرا گوش خودشان درون موسيقي به بايد ما هنرمندان
درست و برود فردياش ناخودآگاه سراغ به بايد هنرمند هر
شناخت را جامعهاش ما هنرمند اگر.كند آغاز نقطه همان از
مخاطب حتما كرد ، ارائه هنري اثر قالب در را خودش تفكر و
.آورد خواهد دست به نتيجهدرخوري و يافت خواهد
قبادي ليلا:از گفتوگو
نگارخانهها ديوار بر
برگ نگارخانه
ساعت از /مرداد تا 29 از 16/قريشي فرزانه نقاشي نمايشگاه
به نرسيده وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 19 و 16 تا 12 9
.تلفن8797927 /شماره 1/12 افشار ، دامن كوچه ميرداماد ،
گلستان گالري
تا 25/هنرمند 100- اثر تابستاني 100 بزرگ نمايشگاه
خيابان دروس ، خيابان:نشاني / تا 20 ساعت 17 از /مرداد
.تلفن2541589 /شماره 42 كماسايي ،
جهان نقش نگارخانه
و افشار مهتاب آنتيك شبه كاربردي هنري آثار نمايشگاه
/تا 21 ساعت 17 از /مرداد تا 19 /ابراهيميان - واهيك
:تلفن /زمان تماشاگه پرزين ، نبش زعفرانيه ، خيابان:نشاني
.2418490
سيحون گالري
تا 13 ساعت 10 از /مرداد تا 11 /نوري بهناز عكس نمايشگاه
چهارم ، كوچه خالداسلامبولي ، خيابان:نشاني /تا 19 و 15
.شماره 30
صدر نگارخانه
تا 12 ساعت 9 از /مرداد تا 11 /معرق آثار گروهي نمايشگاه
ارشاد ، حسينيه روبهروي شريعتي ، :نشاني /تا 20 و 16
.تلفن2227976 /شماره 1210
سبز نگارخانه
تا 23 از 17 /پيمان سميرا رنگي مداد نقاشي نمايشگاه
خيابان:نشاني /تا 19 و 15 تا 13 ساعت 9 از /مرداد
ساعي پارك روبهروي وليعصر ،
در "ياورعلي فاطمه" هنري - فرهنگي همايش
بانو فرهنگسراي
از 12 "ياورعلي فاطمه" هنري فرهنگي ، همايش:هنري گروه
در فاطميه ايام با همزمان ماه شهريور تا 18 مرداد
.ميشود برگزار (سرو) بانو فرهنگسراي
نقاشي ، طراحي ، مختلف برنامههاي شامل همايش اين
برتر كتاب عكس ، پوستر ، ادبي ، متن شعر ، تصويرسازي ،
ويژه بخشهاي.بود خواهد انقلاب از پس زن نويسندگان
بانوان ، تئاتر جشنواره:از عبارتند همايش اين
قرآن قاري و حافظ بانوان با بانوان ، موسيقي جشنواره
و (س)فاطمه حضرت زندگي پيرامون سمينارهايي مجيد ،
با شعر شب صاحبنظر ، زنان حضور با زنان مسايل
اكران كوتاه ، فيلم روز هفت يگانه ، عنوانبانوي
نمايشگاه و فروشگاه تعزيه ، اجراي مستند ، فيلمهاي
(س)فاطمه حضرت زندگي به مربوط آثار ويژه بخش با كتاب
.صنايعدستي بازارچههاي و بانوان ورزشي مسابقات ،
كتابخواني و قرآني غيرحضوري مسابقه همايش اين در
فرهنگسراي همكاري با و (س) زهرا فاطمه حضرت درباره
.ميشود برگزار مدرسه و قرآن
امور اخير اقدامات به اعتراض پي در
حالت به جديد فيلمهاي
اكران سينمايي
درآمد تعليق
اقدامات به اعتراض عنوان به نمايش صنفي شوراي:هنري گروه
بنياد و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي امور اخير
به ثانوي اطلاع تا را جديد فيلمهاي اكران فارابي سينمايي
.درآورد تعليق حالت
اين اعلام با نمايش صنفي شوراي سخنگوي موسوي ، غلامرضا
كه "قلب صميم از" فيلم اكران نيز جهت همين به:افزود خبر
گروه در مرداد دهم چهارشنبه روز از بود شده بيني پيش
تاخير به ثانوي اطلاع تا شود آغاز تهران آفريقاي سينمايي
نشست در نمايش صنفي شوراي:كرد اضافه شورا سخنگويافتاد
صورت كه رفتارهايي با رسيد نتيجه اين به خود فوقالعاده
دچار نمايش بخش در سينما حرفهاي امنيت است ، عملا گرفته
.است شده جدي خدشه و آسيب
كه داشت اعتقاد نمايش صنفي شوراي:افزود شورا سخنگوي
عملي لطمه و اكران روي فيلم يك به لطمهزدن تنها موضوع
هدف بلكه.نيست شده ، اكران ضابطه بدون كه فيلمي به
كانون يعني سينما ، خانه اصلي اصناف دستاوردهاي
و سينماداران انجمن و تهيهكنندگان اتحاديه كارگردانان ،
اكران:افزود وي.است كشور سينمايي جامعه طبيعتا
ضوابط بدون پنجشنبه ، روز در هم آن فيلم يك غيركارشناسانه
در و ميسازد وارد اساسي لطمه نيز فيلم اين به معمول ،
شد سياستزدگيها و مصلحتجوييها فداي فيلم اين حقيقت
خسارتها ، اين به پاسخدادن و جبران مسئول بيگمان كه
را آن خودسرانه رفتارهاي با كه هستند مسئولاني و افراد
.كردهاند برنامهريزي
|