ايرانتحولات سياست با هفته يك
قانوني منازعات اجتماعيمنشا
مردمسالاري پايهاي مشخصات
ايرانتحولات سياست با هفته يك
منازعاتقانوني اجتماعيمنشا
صدري محمود
كه بود جملهاي نخستين اين."ميدهد جرات من به ملت راي"
جمهوري ، رياست سوگند اداي روز خاتمي ، در سيدمحمد نطق در
.داد تكان را شنوندگان
تيررس در كه كساني بهويژه بودند مجلس در كه آنها
احساس ملاحظهاي يا نبودند فيلمبرداري دوربينهاي
اين تاثير تا ميگرداندند رندي به را سرها نميكردند ،
برداشتها ، ظاهرابجويند ديگران چهره و نگاه در را جمله
برخي بر خاتمي جمله ايناميدواري و رضايت:بود يكسان
برابر در اخم اين طنطنه اما نشاند ، اخم نيز چهرهها
.باخت رنگ شوق آن هيمنه
آن از پيش كرد ، دقايقي خرسندشان خاتمي جمله اين كه آنان
به ابتدا او.بودند شنيده ملت منتخب از ديگر جمله دو نيز
بلكه نيست شكار قدرت ، " كه بود گفته(ع) علي امام از نقل
مردم با كه جهتي در":بود افزوده بعد قدري و "است امانت
خواهم پيش ديني ، مردمسالاري ايجاد يعني كردهام توافق
."رفت
خاتمي بنيادي اصول را آنها بتوان شايد كه عبارت دو اين
سال 76 در ديواني دستگاه به دوبارهاش ورود آغاز از
دنبال به الزامهايي و استوارند برپايههايي ناميد ،
به بايد و ميخواهد جرات حقيقتا پيگيريآنها كه دارند
"مردم قدرت"بر دوم دوره راه آغاز همين در كه داد حق خاتمي
.كرد وتاكيد تصريح
به پايبندي و سياسي امانتداري يعني خاتمي بنيادي اصل دو
.است جهان در دمكراسيها انواع همه عمل مبناي مردم با عهد
قدرت مردم راي با دولتمردان اصول اين براساس
و ميروند كنار قدرت سرير از مردم راي با و پيداميكنند
آنها مردم كه است وقتي تا دولتمردان به قدرت اعتبارتفويض
وعده گذشته چهارشنبه كه آنگونه اگر خاتمي.دارند قبول را
عنوان به آينده سال چهار در را مفهوم اين بتواند كرد ،
بخشد ، استقرار ايران در حكومت بنيادي اصول از يكي
و شد خواهد ثبت بزرگ مصلحان سلسله در نامش بيترديد
بر كرد جرات او كه بود خواهد آرزويي همان تحقق نشانش
و ديني مردمسالاري كشور ، استقرار اصلي مساله:راند زبان
توسعه ضروري پيششرطهاي اينها.است قانون حكومت
.اقتصادياند
تا شنبه خيزهاي و افت و تحولات پرتو در خاتمي سخن اين
.مييابد ديگر معنايي گذشته چهارشنبه
شوراي حقوقدانان انتخاب ماجراي جريان در گذشته هفته
ميان اساسي ، در قانون جزوات و كتابها مدام نگهبان
همه.ميچرخيد روزنامهنگاران و فعالان مجلس ، نمايندگان
مناقشه طرفين كه بندهايي و مواد اين بدانند ميخواستند
از مجلس و دولت و سو يك از نگهبان شوراي و قضائيه قوه)
همه كه دارند كيفيتي چه ميكنند استناد آن به (ديگر سوي
را ديگران و مييابند شفا آن با خود مراجعهكنندگان ،
.ميكنند هلاك
.بودند مناقشه موارد جمله از اساسي قانون و 93 اصول 91
ميگفتند قانوني اصل دو اين به استناد به با راستگرايان
قوه رئيس كه حقوقداني شش ميان از مكلفند مجلس نمايندگان
عضو حقوقدان عنوان به را نفر سه است ، كرده معرفي قضائيه
اگر ميدادند پاسخ اصلاحطلبان و برگزينند نگهبان شوراي
.انتخاب به نيازي چه است اجباري و محدود انتخاب بر قرار
دو هر مفسران براي كه بود تاويلپذير آنقدر قانون متن
همان اين و ميديد تدارك را لازم دستمايههاي جناح
شفا را يكي همزمان قانون ، .رفت ذكرش كه بود خاصيتي
چهار در و ناگهان قانون اماچرا.بلا را يكي و ميداد
جناحها اختلاف محل به و تفسيرپذير همه اين اخير سال
.است شده تبديل
دوره در قانون تاويلپذيري به اشاره بدون خاتمي سيدمحمد
حيات گوناگون عرصههاي در كه را عميقي تحولات جديد ،
از متفاوت برداشتهاي منشا است داده رخ ايرانيان اجتماعي
.كرد دفاع آراء تكثر از و دانست سياست
مجال آن در اما كرد اشاره آن به خاتمي كه تحولي واقع در
در اصلي جناح دو صفآرايي اصلي عامل نشكافت ، را آن اندك
.است قانون جمله از گوناگون حوزههاي
اساسي ، قانون اينها همه فراز بر و ايران حكومت اجزاي
.ناميد "وفاق عهد" را آن ميتوان كه هستند زمانهاي محصول
عليه ايرانيان اعتراضي جنبش شكلگيري با عهدكه آن در
نيروهاي كشيد ، طول دهه 60 نيمه تا و شد آغاز پهلوي حكومت
جمهوري قالب در ايران سياسي روحانيان بويژه حاكم ، سياسي
.بودند شده متشكل اسلامي
زيرا;بينديشد بقا به فقط بود ناگزير "وفاق عهد" در حكومت
اساسا و ميجنگيد خارجي و داخلي جبهه چند در همزمان
.نداشت ماندن براي دفاع جز به مجالكاري
بود انقلاب سياسي ، مركزثقلنيروهاي نظام وفاق ، عهد در
مناسبات بر قرائتكمابيشواحد ، ديني ، با ايدئولوژي و
-تودهاي نيز اجتماعي بافت.داشت سيطره ايران سياسي
ايدئولوژيك وحدت تحتالشعاع منافع تكثر و بود انقلابي
.داشت قرار
ميشود ديده انقلابها همه اوايل در معمولا خصلتها ، اين
پس اماهستند انقلابي حكومت بقاي تضمينكننده واقع در و
را جديدي چالشهاي و ميشوند پيدا تازه عناصري چندي ، از
.ميكنند ايجاد سياسي نظام در
حوزه شد ايرانپيدا سياسي نظام رودرروي كه چالشهايي
شامل را فرهنگي و اقتصادي سياسي ، ازمسائل گستردهاي
منطبق برنامهريزيهاي آغاز و جنگ يافتن پايان با.ميشد
دولتي متمركز توليد نيروهاي از بسياري جنگ ، از پس عصر با
و منافع دادن دست از اثر بر اينان.شدند رانده حاشيه به
آورده ارمغان به آنان براي جنگي اقتصاد كه خود عايدات
نيز اينها از پيش.شدند خارج سياسي نظام گردونه از بود ،
راديكالهاي و مليگرايان دهه 60 سياسي تحولات اثر بر
.بودند كرده جدا را خود راه غيرمذهبي
جامعه و كرد رشد درصد حدود 30 كشور جمعيت سالها اين در
مليدر توليد كه شد گشوده واقعيت اين به چشمش زماني
كه انقلاب نخست سالهاي بهجت و بود شده نصف جنگ سالهاي
.بود كرده فروكش نميانديشيد نان به چندان كسي
افزود ، آنها ميتوانبه هم باز كه مشكلات اين
"شقاق عصر" آن بر ميتوان كه عصرجديدي طليعه تدريج به
.ساخت نمايان را نهاد نام
و كس همه از دفاع به ملزم را خود هيچكس ديگر شقاق عصر در
سهم و ميكند دفاع خود كار از كس هر.نميبيند چيز همه
.ميجويد را خود
اينها نظاير و وفاق ، وحدت ، مثل واژگاني معمولا ايرانيان
لزوما جدايي و شقاق ميكنند گمان و ميدارند خوشتر را
نشان ديگر ملل تجربه اما.پريشانياند و ويراني عامل
و مهمترين سر بر فقط وفاق و وحدت كه است داده
همه به آن تعميم و است امكانپذير مسائل عموميترين
.نمايد مي محال حوزهها
تحقق راه تنها كه كرد تاكيد تحليف روز در خاتمي اينكه
در انعطاف و اصول بر پافشاري و اصرار" ديني مردمسالاري
سياست در تازه نگاه همين ترجمان ميتواند است ، "روش
.باشد ايران
نظري ، حركتهاي وحدت يكساني عصر تازه ، نگاه اين براساس
و است سرآمده واحد تماما شعارهاي كلام يك در تودهايو
برابري مدعي زنان و مردان زمانه و گوناگوني دوران وارد
.شدهايم فرهنگي و سياسي عرصههاي در
قانون ، نميتواند از يكسويه تفاسير دوران اين در
.كنند مهار را مردم برابريطلبي و اجتماعي منازعههاي
تازهترين قضائيه قوه رئيس و مجلس گذشته هفته مناقشه
جريان جديد جامعهچالشي در ميدهد نشان كه است رخدادي
.دارد
گرفته ايران گذشته هفته تحولات از كه نتايجي از يكي
اجرا و تصويب وفاق عهد در كه قوانيني كه است اين ميشود
هيچ ديگر و شدهاند تفسيرپذير روزها اين شدهاند ،
عصر اين در.بيايد كوتاه خود مواضع از نيست حاضر جناحي
حفظ مايه ميتواند آنچه نهاد آن بر شقاق نام ميتوان كه
سياست ، از جديد تعاريف شود سياسي نظام واستحكام تقويت و
.اينهاست نظاير و تكليف و حق مشترك ، منافع ملكداري ،
مردمسالاري پايهاي مشخصات
سوگند مراسم جريان در گذشته چهارشنبه خاتمي محمد سيد
ديني مردمسالاري ايجاد ضرورت بر ديگر بار جمهوري رياست
اين در.كرد تاكيد ايرانيان روي پيش راه تنها عنوان به
جرح اندكي با جهان در دمكراسي عام ويژگيهاي كوتاه نوشتار
دكتر سياسي نهادهاي و اساسي حقوق كتاب از تعديل و
:ميگردد ارائه قاضي ابوالفضل
حكومت بين يا فرد و قدرت بين خاص ارتباط نوعي مردمسالاري
مجسم را آن ميتواند كه عبارتي بهترين شايد.است مردم و
.مردم براي و مردم توسط مردم ، حكومت:باشد اين كند
:از عبارتند مردمسالاري عام ويژگيهاي
مردمسالار خصلت رژيمي اينكه براي:مشاركت بودن همگاني -1
ممكن شمار بزرگترين كه است اين شرط نخستين باشد ، داشته
داشته مشاركت قدرت ، صورتبندي در يا عمومي امور در مردم
و نمايندگان انتخاب ظرفيت هم شهروندان يعنيباشند
جهت در هم ، و باشند دارا تواما را حاكميت كارگزاران
.باشد باز همه براي راه سياسي مقامات و مناصب به وصول
آزاديهاي بدون كنوني مردمسالاري - آزاديها وجود -2
زمينه در انسانها حقوق.نيست تصور قابل خصوصي و عمومي
بايد حقوق اعلاميههاي در مندرج موارد طبق آزاديها
مشاركت موثر وسيله تا شود ضمانت حتي و رعايت شناخته ،
حق فقط ديگر آزادي ، .گردد واقع سياسي قدرت اعمال در مردم
گفتن از اعم بيان آزادي بلكه نيست ، عمومي امور در مشاركت
اظهار و تحزب آزادي مخالفت ، يا هواداري آزادي نوشتن ، و
پايهاي شروط از قبيل ، اين از حقوق ساير و جمعي دسته نظر
.است مشاركت امر
هر در آزادي ، اصل قبول با - سياسي تكثر يا پلوراليسم -3
گروهبنديها و احزاب در سياسي مختلف گرايشهاي جامعهاي ،
را جامعهاي هيچ.ميشود متبلور گوناگون تجمعات و
و يكدست مردم همه آزاد ، و باز شرائط در كه يافت نميتوان
گرايشها تنوع.باشند يكسان سياسي و مسلكي تمايلات داراي
جديد ، عصر مردمسالاري.است طبيعي امري منافع ، تنوع همانند
ماخذ بر و ميپذيرد را حقيقت اين
زبان به.ميكند برخورد آن با سياسي نسبيگرائي نوعي
اين تظاهرات مدارا ، و رواداري و تسامح شيوه با ديگر ،
.مينمايد تلقي تحمل قابل واقعيتي بعنوان را آزاديها
كه باشد مخير و بتواند بايد حق صاحب شهروند ديگر سوي از
سوي از شده ارائه هاي راهحل و مختلف امكانات ميان از
به پس.كند انتخاب خود سليقه و ميل بنابه موجود ، گروههاي
مسلكها آزادي قبول و سياسي موجود گرايشهاي شناختن رسميت
.ميآيد بشمار زيربنائي مسائل از احزاب و
چند بر مردمسالاري - اقليت به احترام و اكثريت حكومت -4
تكيه است انكارناپذير حقيقتي كه جامعه در موجود گانگي
گرايشهاي همه راهها ، ارائه و نظر اظهار مرحله در.دارد
نسبت يك به آنها نظائر و اقتصادي مسلكي ، سياسي ،
از بايد كار آخر در لكن.باشند داشته مداخله ميتوانند
و شود ظاهر عمومي اراده تضادها و تعارضها اين لابلاي
اين مويد را اكثريت راي اينكه چهارچوبجز اين در طبعا
.نيست ديگري راه كنند فرض عام اراده
اصل رعايت مستلزم فوق ، موارد تحقق - مردم برابري -5
مفهوم برابري اين است ، عمل در و قانونگذاري در برابري
يا فردي صورت به چه بتوانند ، بايد همه.دارد را خويش خاص
امكانات و قانون و آزاديها از ، سازماني و گروهي هيات به
شائبه كه شود تنظيم طوري بايد قانون.كنند استفاده دولتي
.نباشد ديگر افراد بر فردي يا ديگر گروه بر گروهي برتري
صفحات در كه مطالبي مجموع از - قدرت خردمندانه توزيع -6
مردمسالاري ، كه ميشود استنتاج سهولت به شد ارائه پيشين
انطباق قابل كلمه اعم معني به قدرت تمركز با ماهيتا
خودكامگي ، (احوال و اشياء طبيعت برحسب) يعني.نيست
و مردمسالاري.نميتابد بر را خودسري و استبداد
با دو اين همزيستي و ميكنند نفي را يكديگر ديكتاتوري
مردم حاكميت يعني مردمسالارياست عقلي محالات از يكديگر
كشور - دولت سطح در تصميمگيري قدرت يا حاكميت اگر و
يا شخص يك حاكميت با منطقا ديگر باشد ، جماعت به متعلق
گروه يا شخص آنكه مگربود نميتواند سازگار محدود گروه
به جماعت از نمايندگي به و شده تعيين مردم سوي از حاكم
.بپردازند امور تمشيت
|