اثر "فرازان برج" كتاب انتشار بهانه به
روش در تحول
پاياني بخش
- تاكمن باربارا
تاريخي تحليل
تحليل ارتباطات عرصه در پژوهش تازههاي
سراسري روزنامههاي محتواي
اثر "فرازان برج" كتاب انتشار بهانه به
روش در تحول
پاياني بخش
- تاكمن باربارا
تاريخي تحليل
رضوي مسعود
آثار در ديگر بار يك ميتوان را روند اين كاملتر مرحله
گوياي زير فهرست كرد ، ملاحظه فولادوند عزتالله مترجم
از پس كه است لازم نگارنده ، گمان به و بود خواهد امر اين
اعتبار ، دلايل وي ، شده ترجمه اثر آخرين به نگرشي
دليل به ويرا آثار در مندرج ارزشهاي و تاثير حوزههاي
مورد اجمال به ايران معاصر تفكر و فرهنگ در آن اهميت
:دهيم قرار توجه
،(1359) خشونت ،(1349) آلبركامو ،(1348) آزادي از گريز
خواهد پيروز انسان آيا (1362) كاتالونيا ،(1361) انقلاب
آن دشمنان و باز جامعه ،(1363) سياسي رشد ،(1362) شد
،(1372) ماكياولي ،(1369) مورخان و فيلسوفان ،(691366)
فلاسفه ،(1365) آرام آمريكايي ،(1372) قول ،(1372) لوكاچ
(1374) ارسطو ،(1373)قانون و قدرت و آزادي ،(1371) بزرگ
انديشه مردان ،(1374) ياسپرس -من فلسفي زندگينامه ،
خرد ،(1379) هگل ،(1376) اجتماعي انديشه ، هجرت(1374)
...و (1367) كانت فلسفه ،(1378) سياست در
مقالهها ، پرتعداد مجموعه به بايد را كارنامه اين
و خطابهها اخيرا و متن از افزون -گاه-مقدمههاي
شود دانسته گل مجموعه قدر تا بيفزاييم عالمانه گفتگوهاي
به اخيرا كه فولادوند اثر آخرين.اثبات سحر مرغ ادعاي و
"فرازان برج" شده ، واقع مقبول معمول ، طبق و آمده بازار
و جامعيت و تنوع حيث از كه اثري.است بارباراتاكمن اثر
راه جامعه ، و آگاهي -هيوز استيوارت تريلوژي يادآور شمول ،
و تاريخي بستري اما است ، -اجتماعي انديشه هجرت فروبسته ،
.ميسازد افزون را آن عموميت دارد ، اجتماعي وسعتي
رئيس سالها و تاريخ برجسته متخصص اگرچه اثر ، اين نويسنده
ميداند عينحال در اما است ، بوده آمريكا مورخان انجمن
آمده سر به محدود گزينههاي با خطي تاريخنگاري دوران كه
به.كنند اندام عرض صحنه اين در بايد بسياري بازيگران و
روياروي تاريخي تحليل و تاريخ از تازه مفهومي معنا ، اين
نيز گزينشها دايره و ميگيرد قرار نويسنده و خواننده
از قبلا كه ديگري اثر در.است سابق از پيچيدهتر بسيار
يافته ، انتشار و شده ترجمه "نابخردي سير" نام به تاكمن
بسيار "فرازان برج" اما است ، ملاحظه قابل موضوع همين
از تا ميكوشد مورخ ،"نابخردي سير" در.است آن از فراتر
ميليتاريزم ريشههاي تحليل و جنگ علل حكمت به جنگ روايت
بينالدولي و بينالمللي خشونتهاي دلايل بر معرفت و
ويتنام ، نبرد تا تروا جنگ از موارد همه در يابد ، اعتلا
در اما.است كرده عرضه را علتيابيها و نمونهها بهترين
شرايط و وضع و شده دنبال پيچيدهتري مسير ،"فرازان برج"
و تحقيق موضوع اول ، جنگ آستانههاي از 1890تا جهاني
بنيادي محورهاي اگرچه كتاب ، ايناست گرفته قرار تاريخ
هيچ به اما داده ، قرار سياسي مهم وقايع براساس را فصول
را مهم محور يك فصل هر در.نيست سياسي تاريخ يك وجه
نمايانگر" خودش قول به كه را گزينه آن سپس و برگزيده
پيوند ديگر گزينههاي به است "نظر مورد دوره حقيقي
شود بدل متوسع و دايرهاي تاريخ به خطي ، تاريخ تا ميدهد
مشخص بحث مورد سالهاي در انسان فكري نيز و عمومي وضع و
.شود ترسيم و
به رخدادهايي يا اشخاصي عنوان ظاهرا فصل ، هشت پيشاني بر
گويا كه است چنان كارش حاصل نهايتا اما ميخورد ، چشم
مناطق در را ديد زاويه و روزنه بهترين كوشيده فيلمبرداري
بهترين و افقها بيشترين تا برگزيند ، متفاوت صحنههاي و
سراسر كه موضوعي و مضموني وحدت عين در را ويژه جلوههاي
كلوزآپ.نمايد عرضه ميپيوندد ، هم به را فصول و صفحات
و ژورس يا انگلستان حكومتگران اليگارشي يا دريفوس
غناي و متكثر محتواي مبين وجه هيچ به...و سوسياليستها
همه بايد حتما خواننده و نيست اثر اين مضامين و موضوعات
.دريابد را بزرگ معمايي گشايش حكمت تا بخواند را كتاب
فلسفه درك اقليت ، حكومت نقد از كه تمدني و جوامع معماي
فاشيسم توتاليتاريسم ، استيصال به مدني جامعه كشف و دولت
محمل و ميرسد محرومان نام به حزبي ديكتاتوري ;سر آخر و
.ميآورد فراهم را عالم منازعات و فجايع بزرگترين
آيا بودهاند؟ عرصه اين بازيگران تنها سياستگران ، آيا
زمينهها ، اين آفرينش در را مشخص و متعين انديشههاي برخي
بسيار مسائلي يا و كرد؟ قلمداد مقصر يا موثر ميتوان
نزديك وقايع اين عمق به تا كرد دنبال بايد را پيچيدهتر
دخيل نيز رخدادها و روند نابخردي سير و تصادف آيا شد؟
در كه ميدهد نشان ما به بارباراتاكمن...يا است؟ بوده
هم ديگر چيزهاي و دارد وجود بسياري گمشدههاي بين ، اين
هيچ زيرا گيرد ، قرار دقيق بحثهاي موضوع ميبايد كه هست
فارغ نابخردي ، مستقيم محصول يا و تصادفي چند هر رخدادي ،
در كثيرالابعاد تواليهاي و نتايج يا و وجودي علل از
سلسله در عناصر مهمترين كاشف مورخ ، نميشود ديده تاريخ
و وقايع ثبت دليل ، همين به و تواليهاست و علل اين
بر ديباچهاي تنها و درآمد ميبايد را تاريخي گزارشهاي
.كرد قلمداد تاريخ علم ساحت به ورود براي بستري و اصل
محدود نگرش چگونه ، و چرا كه است درك قابل ما براي امروزه
حوالي در كه توطئههايي و جنگها نيز و درباري و سياسي
و تاريخ اصلي مجاري شعلهميكشيده مجموعه همين
فقدان امكانات ، محدوديت.است ميداده شكل را تاريخنگاري
براي وزيران و سرداران و سلاطين پيگيري اجتماعي ، بينش
رقيبان شخصيت تخريب و خوديها فضايل ثبت و وجاهت كسب
بوده وضعيتي چنين آمدن پديد موجده علل عملكردها ، وتوجيه
را مذهبي نهادهاي و مقدسات تاريخ تنها آن ، كنار دراست
خلق را قرون و اعصار مكتوب آثار عظيمترين كه ميشناسيم
-است بديشان مرتبط وآنچه -فضا دو اين از فارغ كردهاند ،
امور ، علل مبين كه رسيد متفاوتي انگاره به ميتوان دشوار
اساس ، اين بر.باشد بوده عميق و متفاوت زاويهاي از
برخي و بودهاند زاويهنشين و تنها سخت خردمندان
خلدون ، عبدالرحمنابن اسلامي تمدن نابغه نظير استثناها
ميزيسته ، خود روزگار از فراتر زماني در حقيقتا
تاريخ ، علم اهميت معهذا ، .مينوشتهاند و ميانديشيده
بخش.است نگرفته قرار ترديد مورد عصري ، هيچ ودر گاه هيچ
سرگذشتنامههاي و تاريخ به اديان همه مقدس متون از عظيمي
حتي و دارد اختصاص آييني تقابلهاي و جنگها يا قديسين
:كه ميكند درنگ نكته اين بر تاكيد به نيز كريم قرآن
طبري جرير محمدبن و "قبلكم من الذين عاقبه كان فانظركيف"
سخن اين و ميشود محسوب"العلوم ام" تاريخ كه است معتقد
تاريخ"كه كرد تكرار عينا ماركس ، كارل بعد سال هزار را
ديگر ، دليل وهزاران دلايل همين به."دانشهاست مادر
بيشبهه ، و دولاند و ملل تجارب جامعان بزرگترين مورخان ،
او ، آثار در.آنهاست شاخص افراد از يكي بارباراتاكمن
نگراني دل آن و كرد دنبال ميتوان را بشريت بزرگ دغدغه
درگذشته ، در آنچه كه ندارد وجود تضميني هيچ كه است اين
دوباره آفريده ، ومصيبتها رفته بشريت بر سليم ، عقل غياب
همه در بشر":است معتقد درستي به او واقع ، در.نشود تكرار
جان "..است آفريده شگفتي حكومت جز ديگر ، زمينههاي
در":كه ميكرد اعتراف آمريكا جمهوري رئيس دومين آدامز ،
حكومت علم است ، داشته پيشرفت ديگر علوم همه كه حالي
پيش سال هزار چهار يا سه از بهتر امروزه و مانده متوقف
خرد عنصر ضعف در را امر اين دليل تاكمن".نميشود اعمال
را "تاريخ در عقل"كه رفته هگل جدال به گويا و ميداند
عرصه اين در "نابخردي"آنكه حال برگزيده ، خويش اثر عنوان
را موضوع اين و نداشته كمتر اهميتي موثرتر ، نه اگر
.است كرده ثابت تاكمن باربارا
و آمد دنيا به نيويورك در سال 1912 ژانويه در تاكمن خانم
از جهاني ، جنگهاي فاجعه دو ميانه در درست سال 1933 ، در
"Nation"مجله رئيس پدرش.شد فارغالتحصيل Radcliffe كالج
كار خبرنگار عنوان به همانجا در نيز تاكمن باربارا و بود
داخلي جنگهاي اوج در و درآمريكا توكيو ، ميكرد ، در
طول تمام در و ميپرداخت وقايع تحليل و گزارش به اسپانيا
پس آن از.ماند باقي فعال روزنامهنگاري دوم ، جهاني جنگ
به برايش چرايي و بيچون اعتبار كه نگاشت مهمي كتابهاي
و مقدس كتاب"،"اسپانيا و انگليس روابط تاريخ".آورد همراه
"زيمرمن تلگرام"،(فلسطين جغرافياي و تاريخ در) "شمشير
در) "اوت ماه توپهاي" ،(دوم جنگ در جاسوسان نبرد درباره)
،"چهاردهم فجيع قرن" ،"دوردست آينه" ،(اول جنگ وقوع علل
...و "نابخردي سير" ،(آمريكا تاريخ)"نخست سلام"
و دست چيره ادبيات هنرو در وي.اوست آثار از نمونههايي
شرايطو از عيني درك و اطلاعات صاحب ژورناليسم ، پرتو در
منحصر فلسفهاي كشف با همراه اينها ، تلفيق.بود موقعيتها
از را او نوشتههاي تاريخي ، جريانهاي روند در فرد به
به و فرابرد آكادميك نگرشهاي و خواص زاويههايخلوت
بار دو او.كرد بدل خواننده ميليونها با پرتيراژ آثاري
انجمن"عضو برجستهترين و رئيس و برد را پوليتزر جايزه
سن در فوريه 1989 ، در تاكمن باربارا."بود آمريكا مورخان
.درگذشت سالگي 77
براي آن وگزينش اوست آثار بهترين از يكي "فرازان برج"
ميكند ، اثبات را مترجم دانايي و هنر نيز فارسي به ترجمه
دوران اين براي خويش سنتي درك تصحيح نيازمند زيراما
آكادميك و دشوار تواريخ.ميباشيم رقابت از وسرشار متحول
تنهايي ، به است ، حاكم آنها بر زيادي اغلاق و ارجاعات كه
.نميكند اقناع را ما شتابان و نوجو پرانگيزه ، فضاي
حوزه چهار در اما كرد ، انكار نبايد را آن اهميت البته
تاكمن همچونآثار سرمشقي نگارش ، و تدوين گزينش ، روش ،
نيز فارسي استادانه برگردان كه نيست ترديدي.است مفيد
.ميكند ايفا را ما زبان در اثر اين آفرينش همتراز نقشي
تفكر نقص باعث اغلب آمرانه ، قدرت"كه ميآموزد ما به
مسئوليت احساس يابد ، افزايش قدرت اعمال چه هر و ميشود
در مسئوليت كلي احساس.ميبازد رنگ بيشتر آن قبال در
در عاقلانه امكان حد تا بايد كه معناست بدين قدرت اعمال
كه تكاليفي از يكيكرد حكومت شهروندان و كشور منافع جهت
و است ماندن مطلع و هشيار كرد ، عمل بدان كار اين در بايد
و نگهداشتن باز را وذهن راي و كردن توجه اطلاعات به نيز
و ".ورزيدن مقاومت مغزي خشك موذيانه افسون برابر در
منافع مباين مدت دراز در همواره حكومت سوء"بالاخره
نيرو را نظام است ممكن موقت طور به ولي است ، حكمرانان
آشكارا سياستي در كه است نابخردي وقتي حكومت سوء.ببخشد
".شود ورزيده لجاجت احمقانه بيحاصل ، يا و غيرعملي
كه هستند اثري دو "سيرنابخردي"آن از پيش و "فرازان برج"
ما براي را بارباراتاكمن تاريخي بينش و روش عمده خطوط
،"فرازان برج" كتاب خاصه اثر ، دو اين در.ميكنند عيان
.ميشود مكشوف و عيان ما بر تاريخ وجوه ذو تحليل نوعي
از را فاصله تاريخ ، و زمان از ديگرگونه درك و مسائل طرح
معرفت و ذهن استكمال جهت در تطابق نوعي و ميبرد ميان
سنگ حكومت اينرو ، از هم.ميآورد پديد را خواننده
با مسيحي ، وسطاي قرون در كليسا بار مصيبت و انديشانه
تحكمهاي و تجويزها و متافيزيكي جمعگرايانه توجيهات
با ميآورد ، بار به بيشماري فاسد تاليهاي كه يكسويهاي
فاشيستها ، ضدانساني مدعيات يا تكحزبيكمونيستها سياست
فساد و ناتواني.برميآورد حيرتانگيزيسر توازي در
نمونههاي با گشايان كشور ظلم و قدرت يا حكومتگران ،
حكومت حوزه در انسان متزلزل وضع بيانگر تاريخ ، در فراوان
يا مصلحت يا اخلاق غياب در سياست ، بر مترتب نتايج.است
چيزي عقل ، غياب در اما است ، تصور قابل آن اعمال ابزارهاي
كرناي در سليم عقل صداي كه است چگونه.نيست فاجعه جز
گوش به قدرتمدارانه مستيهاي و عوامگرايانه هيجانات
را خود تباهي اسباب خويش ، دست به انسانها و نميرسد
و اتمي سلاحهاي كه جهاني در پرسش اين ميسازند؟ فراهم
پنجاه ميتواند زرادخانههايش در موجود ليزري و بيولوژيك
ادامه آنها توليد هنوز و كند منهدم را زمين كره بار هزار
مهار معيارهاي كشف.است حياتي و مهم بسيار سوالي دارد ،
برخي بر توافق و مدني جامعه به موسوم نظام طراحي قدرت ،
آن ، و دارد سوي يك تنها بنيادي ، و حياتي موضوعه قوانين
و حكومت نهادهاي قدرت مقابل در شهروندان حقوق از صيانت
در ميتواند تضمين كدام اما است ، قدرت ابراز ابزارهاي
و سياسي قدرت صدمات رافع انساني ، و جهانشمول انگارهاي
"شدن جهاني" بحث باشد؟ امنيتي و نظامي تصور فوق امكانات
استوار اكونوميستي نگرش و بازار بر ثقلش مركز كه آنرو از
آيا.است كلمه عام معني به انساني ارزشهاي فاقد گرديده ،
و ستم تضاعف و سلطه تحكيم نابرابر ، شرايط در آزادي
پردههايي ميان كه جهاني در ميتوان آيا نيست؟ بهرهكشي
در...و اتيوپي و بوسني و چچن و ميانمار و افغانستان مثل
و آزاد رقابت اصل و گلوبال گشايشهاي از سخن است ، حاضر آن
تا است كوشيده مدرنيسم پست آورد؟ ميان به بازار مكانيسم
و سنتها بازيابي به حدودي تا دين ، و هنر و فرهنگ عرصه در
تجربههاي اين از برخي حتي و ورزد مبادرت بومي فرهنگهاي
تفنني وجه از اگر اما است ، بخشيده جهاني صبغهاي را كهن
ميتوان حد چه تا بگذريم ، يافته توسعه جوامع در امر اين
و مدني جامعه و سالم اجتماعي نظام غياب در بست؟ دل بدان
و عقلاني سياست بالاخره و اقتصادي شكوفايي و ثروت
مردم و جوامع آينده ميتوان چگونه سوم ، جهان در دموكراسي
آورد؟ تصور به يا كشيد تصوير به را سياره اين
همچون دانشي ، و زمينه هيچ پرسشهايي ، چنين به پاسخ براي
علل ، "فرازان برج".نميكند مساعدت ما به تاريخ
شرايط فرجام و بيستم قرن پيدايش بسترهاي و بزرگ رخدادهاي
ما به مختلف ابعاد در را حاضر وضعيت صورتبندي و كنوني
فرايند و اجتماعي مسائل و فرهنگ و هنر.ميدهد نشان
علل درك براي آموزهاي سياسي ، تجليهاي در آنها نهايي
قدرت پيدايش كمونيسم ، برآمدناست بعدي دورانساز وقايع
به كشور اين رهبران تعهد عدم و آمريكا امپرياليستي
فاشيسم ، مخوف سايه آن ، موسسان حقوقي مباني و منشورها
و اجتماعي ناهنجاريهاي افراطي ، شووينيسم و نژادپرستي
.است عجيب و پيچيده داستان اين از بخشي..و فكري
رشد اين كه بپرسد خود از است ممكن نهايتا خواننده
كه سياست عرصه در اصطلاحات و رويهها و مباحث حيرتآور
شهوت از فراتر چيزي آيا نهادهاند ، آن بر نيز "علم" نام
كه زماني بود؟ تواند دولتفكران و انديشمندان كلام
تمركزگرا سياست پيكر بر را نقد تازيانههاي آنارشيستها ،
هنگامه تا ميآوردند ، فرود دولت نام به فائقهاي قدرت و
جمعگرايي يا و دموكراسي و مدني جامعه تئوريزاسيون
كمونيستي انگارههاي در حزبي سيستميك قدرت و سوسياليستي
و آمد پديد مباحث چنين پيرامون در كه اثري هزار دهها و
بودند ، اجتماعي اوضاع بهبود ومدعي تحول پرچمدار جملگي
مدد انسان عام حقوق و سياسي عقلانيت رشد به حد چه تا
جهان مباحث ، اين همه فرجام در اينكه ، واقعيت است؟ رسيده
ويرانهها ، بر و كشيد شعله بزرگ جنگهاي آتش در
برخي كه جهاني.كردند بنا تازهاي جهان سياستمداران ،
شهري ميان.مينمود كودكانه لجبازيهاي همچون آن نمادهاي
هم ديدار از را غربش و شرق ساكنان و ميكشيدند ديوار
يا غربي و شرقي دوپاره كشورهاي ، يا مينمودند محروم
فقر قيمت به را گزافي سلاحهاي.ميساختند جنوبي و شمالي
هيچ در آنها از استفاده آنكه حال ميديدند ، تدارك بشريت
-بشر فيروزهاي خانه نبود ، محتمل -ديوانگي جز -صورتي
.كشيدند نابودي مرز به را محيطزيست و زايل را -زمين
ميدادند تغيير زور به را جوامع برخي دين و آداب و زبان
يا ميكشتند را تن هزار صدها بشر ، حقوق نام به يا و
يا افراطي وطنگرايي رشد زمينهميكردند بيخانمان
فراهم را نژادي پاكسازيهاي يا نژادپرستي و بنيادگرايي
بيستم قرن ساكنان همه را تصويرها اين...و ميساختند
و قرن اين فرجام در تنها ميرسد ، نظر به.ميشناسند
ارادههاي و انديشهها برخي كه است يكم و بيست قرن طلايه
واكنشها.ميشود ديده مسائل اين با تقابل براي جدي
ميتواند امر اين و است يكي آرمانها جهت اما متفاوت ،
بلندتر -كمي تنها -كمي عقل ، صداي زيرا باشد ، دلخوشي مايه
يكي تاكمن باربارا.ميشنوند را آن بيشتري گوشهاي و شده
درعرصهاي مسئوليت احساس و عقلانيت بروز جلوههاي از
.است انساني و جهاني
نيازمند نيز ما كشور در عقلانيت رشد اينكه ، سخن پايان
دير كه روشنفكران ، .است مشابه مسئوليتي احساس و اهتمام
يافتهاند بسزا نقشي اينك بودهاند ، بيمهري مورد زماني
براي ضروري آثاري خلق و پيوسته كار با جز مهم اين و
"فرازان برج" مترجم.بود نخواهد ميسر اصلاح ، و دگرگونسازي
آن ، سنتي و متعارف معناي به ترجمه ، زندان در نبايد را
گفتوگوي شهر از راكارگزاري وي بايد بلكه كرد ، محصور
پيريزي براي بشري ، مهم تجربههاي انتقال و فرهنگها
.برشمرد مدنيت تجديد و عقلانيت
ارتباطاتتحليل عرصه در پژوهش تازههاي
سراسري روزنامههاي محتواي
در كه است آن بيانگر اول صفحه تيترهاي مهمترين بررسي
مطالب و اخبار برجستهسازي عمدتابه روزنامهها مجموع
مطالب از 50درصد بيش كه طوري به ميپردازند سياسي
روز مسائلسياسي به مربوط آنها اول صفحه در شده برجسته
ميباشد
،(1379) يوميه روزنامههاي مطالب مهمترين محتواي تحليل
تحقيقات و مركزمطالعات رضويزاده ، سيدنورالدين
فرهنگ تبليغاتيوزارت و مطبوعاتي امور معاونت) رسانهها
.خرداد1380 ،(اسلامي ارشاد و
رسانههاي ديگر مانند) مطبوعات مهم كاركردهاي از يكي
.آنهاست خبري كاركرد (جمعي ارتباط
راديو ، همچون ديگر وسايلارتباطي كنار در مطبوعات
براي را اطلاعات و خبر اينترنتكسب و ماهواره تلويزيون ،
در واسطه ارتباطيبا اينكنشهاي.ميكنند تسهيل مردم
و دانش فردي ، ميان و بيواسطه ارتباطي كنشهاي كنار
و اشكال در كنونيرا افرادجوامع رفتار نگرشو معرفت ،
كاركردخبريو.ميسازند متاثر متفاوتي سطوح
در و نيست خنثي و غيرجهتدار كنشي اطلاعرسانيمطبوعات ،
عوامل و تاثيرمولفهها متفاوتتحت مراتب و سطوح
شخصيت از است ممكن عوامل اين.ميگيرد گوناگونقرار
و مطبوعاتي موسسات بر حاكم افكار و اهداف تا خبرنگار
.باشند متغير رسانهاي
گزينش موثربر عوامل حاضر ، تحقيق مقدمه ، اين به توجه با
كرده تقسيم سهبخش در را آن بزرگنمايي و تكرار و خبر
عوامل و سازماني درون رويداد ، عوامل ذاتي اهميت:است
.برونسازماني
سراسري ، روزنامههاي تحقيق ، تحليلمحتواي اين هدف
مورد دوره در روزنامهها مطالب و اخبار مهمترين شناخت
از روزنامهها سياسي و فكري جهتگيري ارزيابي بررسيو
روز رويدادهاي تفسير و برجستهسازي نحوه مطالعه طريق
.است بوده آنها
در منتشرشده روزنامههاي كليه را پژوهش آمارياين جامعه
بيان ، امروز ، صبح روزنامههاي.ميدهند سال 1379تشكيل
اطلاعات ، بهار ، نو ، حيات كارگر ، و كار ايران ، همشهري ،
جم ، جام انتخاب ، جوان ، قدس ، اسلامي ، جمهوري رسالت ، كيهان ،
.امروز دوران و يزد آفتاب همبستگي ، ابرار ، آفرينش ،
به شدهاند ، بررسي تحقيق اين در كه متغيرهايي مهمترين
:است شرح اين
يادداشتها ، و سرمقالهها اول ، صفحه تيترهاي مهمترين
به نسبت خوانندگان ، جهتگيريروزنامهها تلفني پيامهاي
نشانگاه به نسبت ها روزنامه مختلف ، جهتگيري رويدادهاي
...ورزشي اخبار و اقتصادي اخبار خارجي ، اخبار مطالب ،
در كه است آن بيانگر اول صفحه تيترهاي مهمترين بررسي
مطالب و اخبار برجستهسازي عمدتابه روزنامهها مجموع
مطالب از 50درصد بيش كه طوري به ميپردازند سياسي
روز سياسي مسائل به مربوط آنها اول صفحه در شده برجسته
انتخابات لبنان ، و فلسطين مسائل مشخص بهطور.ميباشد
مهمترين از مسائلمطبوعات و جمهوري رياست مجلس ،
به روزنامهها سال اين در كه بودند موضوعاتومسائلي
.پرداختهاند برجستهسازيآنها
و روزنامهها خارجي اخبار به مربوط دادههاي جمعبندي
به خارجي خبرهاي بيشترين كه ميدهد نشان مربوطه جدول
آن ، از پساست داشته اختصاص لبنان فلسطينو مسائل
صلح به مربوط مسائل و جنگي و نظامي مطالب و اخبار
خبرهاي بيشترينحجم كشورها سياسي روابط و خاورميانه
مذهبي ، ديگر ، مسائل سوي از.ميدهند تشكيل را خارجي
برجسته ديگر موضوعات از كمتر آموزش و فرهنگ و اجتماعي
.شدهاند
در روزنامهها است حاكي تحقيق اين يافتههاي
و تجاري امور به عمده طور به اقتصادي اخبار برجستهسازي
اشتغال و سرمايهگذاري و (گاز و نفت) بازرگاني ، انرژي
برجسته موضوعات ديگر از توريسمكمتر و داشتهاند توجه
.است شده
|