اطرافيان مسخ
نمايش كارگردان دژاكام امير
دارم بهنمايشم آييني رويكردي
:"ساقي"
تئاتر صحنه بر
اطرافيان مسخ
به "عروس هتل" نمايش نويسنده يثربي چيستا با گفتوگو
شهر تئاتر در آن اجراي بهانه
:اشاره
است كشورمان زن نمايشنامهنويسان معدود از يثربي چيستا
اين از پيش وي از است ، نوشته را اعتنايي درخور آثار كه
"سپيدهدمان از زني"،"جريره" ،"سوزان سرخ" چون نمايشهايي
نمايشنامهنويسي نخست جايزه وي.بودهايم شاهد را...و
از يكي براي نيز را فجر تئاتر جشنواره كارگرداني و
نيز وي "عروس هتل" نمايش و كرده خود آن از نمايشهايش
خود به را بانوان تئاتر جشنواره اولين نخست متن عنوان
شماره 2 سالن در اكنون هم نمايش اين.است داده اختصاص
با.است صحنه بر تيرانداز سيما كارگرداني به و شهر تئاتر
نظر از كه دادهايم انجام گفتوگويي نمايش اين نويسنده
.ميگذارد شما
سبب يا انگيزه و شد نوشته زماني چه در "عروس هتل" *
بود؟ چه آن نوشتن
كه است من "آتش عروسان" نمايش همان واقع در "عروس هتل" -
تئاتر جشنواره نخستين در سال همان و شد نوشته سال 74 در
زمان آن از.شد برگزيده نمايشنامهنويسي ، بخش در بانوان
كارگرداني امكان دنبال به مختلف فرصتهاي در من تاكنون ،
متن اين قبلي ، مديريتهاي در متاسفانه ولي بودم ، متن اين
در يعني قبل ، سال كه اين تا نگرفت ، اجرا مجوز هرگز
از متني تيرانداز خانم سال 79 ، تئاتر بينالمللي جشنواره
و كردم عرضه ايشان به را متن اين من و خواستند من
.گرفت اجرا مجوز كار اين سال ، پنج از پس بالاخره
از سري يك به نيز ايننمايشنامه نوشتن سبب يا انگيزه
انسان يك و زن يك عنوان به من شخصي دغدغههاي و تجربهها
سال 74 ، در من واقع در.بازميگردد جامعه اين در شاغل
اداري ماموريت يك به همكارم ، خانمهاي از تن دو همراه
و اساس بودم ، آن شاهد سفر آن در كه اتفاقاتي و شدم اعزام
من ذهن در را "عروس هتل" همان يا "آتش عروسان" چهارچوب
نه ناگزير ، شرايطي در آدمها چگونه كه اين.كرد طرحريزي
استثمار به عدهاي چگونه و.پيش راه نه و دارند پس راه
بتواند قانوني منبع كه اين بدون ميآيند ، در ديگر عدهاي
طرح قابل جايي اصولا آنها شكايت يا و كند حمايت آنها از
و زنان درباره نمايشي من ، ديدگاه از نمايش اين.باشد
در آنها موقعيت انسانها ، درباره نمايشي بلكه نيست ، مردان
.است موقعيتها اين از سوءاستفاده و يكديگر با برخورد
چه روانشناسي ، آموخته دانش عنوان به چه هميشه ، من دغدغه
نمايشنامهنويس ، عنوان به چه و تئاتر منتقد يك عنوان به
"عروس هتل".است ارتباط اين چگونگي و آدمها ارتباط مساله
در آسيبشناسانه بررسي نوعي به من كه شد نوشته زماني در
كنكاش دليل به متن اين و بودم پرداخته اجتماعي ارتباطات
و تعاريف از سوءاستفاده و انسانها موقعيت در كاوش و
.است برخوردار خاصي ارزش از من براي موقعيتها
تعريف خلاصه طور به را "عروس هتل" موضوع بخواهيد ، اگر *
ميگوييد؟ چه كنيد ،
با را انسان كنيم سعي باشيم ، انسان كه اين جاي به اگر -
كنيم ، تقسيمبندي غيره و قوي ضعيف ، زن ، مرد ، چون تعاريفي
نوع شده ، تعريف نوع يك و ميايستد انسان برابر در انسان
تعريف ، هرگونه ارائه جاي به پس.ميكشد نابودي به را ديگر
رها و فارغ را انسان كه بگيريم ياد بايد چيز هر از قبل
او انساني ذات و جوهره در بلكه برچسب ، و موقعيت از
انسان تضاد و تعارض داستان ،"عروس هتل" واقع در.دريابيم
قطب در و تعريفكننده قطب يك در كه وقتي است ، انسان با
گمراهي به را ما تعاريف...دارد قرار شونده تعريف ديگر
و اختيار قدرت و بود انسان بايد چيز ، هر از پيش.ميكشند
.پذيرفت خويش انسانگونه سرنوشت در را انتخاب
ميبينيد؟ مناسب "عروس هتل" براي را اجرايي شيوه چه *
تمثيلي بستري در رئال نمايشنامه يك واقع در عروس هتل -
كه است عيني و ملموس واقعيتي از ملهم نمايشنامه اين.است
تمثيل زبان با كردهام سعي هتل ، يك فضاسازي قالب در من
روح كه اجرايي شيوه هر پس.بكشم تصوير به را آن
جهت در ميتواند نكند ، نابود را نمايش واقعگرايانه
.باشد نمايش فضاي انتقال
و اساطير از برگرفته نمايشنامههايي با را شما *
طولاني ، شب دخترك طلسم ، و شعبده سوزان ، سرخ چون افسانهها
شد چهميشناسيم...و راحيل دمان ، سپيده از زني جريره ،
خود كار براي را واقعگرايانه فضايي بار اين كه
برگزيدهايد؟
و اسطورهها به را خود دلبستگي هرگز من اولا -
راز" آخرم كار اين در حتي و ندادهام دست از افسانهها
نظامي پيكر هفت افسانههاي به نگاهي ،"حصارنشين بانوي
و نگاه من نظر به كه كنم اضافه بايد اما.داشتهام گنجوي
مخاطب با بتواند نمايشي كار يك تا است لازم امروزي زباني
كه چراكند برقرار ارتباط خود مكاني اين و زماني اين
كه است متنوع و پيچيده چنان امروز تئاتر مخاطبان نيازهاي
مطلق نگاه و ادبي شعرگونه و سنگين زبان تنها ديگر
امروز تماشاگر جستجوگر روح پاسخگوي نميتواند اساطيري ،
حتي و برديد نام شما كه قبليام كارهاي همه در من.باشد
نگاهي كردهام سعي نشدهام ، اجرا و جديد كارهاي در
.باشم داشته كهن اساطير و افسانهها به معاصر و امروزي
زن يك نگاه از كردهام سعي "حصارنشين بانوي راز" در حتي
زبان با و كنم نگاه نظامي هفتپيكر داستانهاي به امروزي
كه طور همان من ، دغدغهاصلي.بجويم را خود پاسخ امروزي ،
به كه است شيوههايي پيچيدگيهاي و تعارض شد ، اشاره قبلا
.ميشود منجر انسانها ميان بالنده و سالم ارتباط ايجاد
نياز افسانهاي زباني موضوع ، اين بيان براي وقتها بعضي
حتي و علني آشكار ، چنان موضوع اصل وقتها بعضي و است
زبان گونه هر از بهرهگيري كه است آزاردهنده
كار اساس كه لازم افشاگري از را كار غيرواقعگرايانه ،
سير در من.ميكند است ، دور تئاتر ويژه به و هنري
آن از كه دارم نيز واقعگرايي مبناي بر آثاري كارهايم ،
خواب ، سرزمين ميهمان ،(آتش عروسان) عروس هتل همين جمله
درد با كه است كارهايي اينها.است غروب دم جمعه و شب پشت
تئاتر اين در و برآمدهاند سوخته جان از و شدهاند نوشته
را حقيقت انوار تاباندن وظيفه هم اسكندر ، آيينه چون
واقع در..را شفابخشي و رازآموزي وظيفه هم و است داشته
و خود شفاي به نوعي به واقعگرايانهام كارهاي توسط من
مشابه موضوعاتي از كه پرداختهام اجتماعي ديده آسيب نسل
تضاد ريا ، و دروغ صداقت ، عدم چون موضوعاتيبردهاند رنج
بردن ياد از و جمعي فراموشي جمعي ، منافع با فردي منافع
آثار قالب در را خود رنجهاي من..ايمان جستجوي
ويژگي واقعگرايي ، نظرم به چون نوشتهام ، واقعگرايانه
است قرار كه قرني.وگوست گفت و صراحت قرن تفكيكناپذير
معضلات رفع و زباني كاركردهاي ضعف بردن بين از جهت در
واقعگرايي و لهجه صراحت آن لازمه و برداريم گام ارتباطي
و است شده نوشته پيش سال شش آتش عروسان همه ، اين با.است
.است خود زمان فرزند
آيا و داريد؟ نظري چه تيرانداز خانم اجراي درباره *
عنوان به تيرانداز خانم و نويسنده عنوان به شما ديدگاه
است؟ بوده راستا يك در كارگردان ،
حتي كه نميكنيد پيدا جهان در را انساني دو هيچ البته -
.باشند داشته يكساني دقيقا ديدگاه واحد ، موضوع يك درباره
كه بگويم ميتوانم جرات به خاص ، كار اين درباره اما
و متن جوهره و روح به نزديك بسيار تيرانداز خانم اجراي
بابت از تنها من تاسف و است بوده آن پيدايش ريشههاي حتي
و همكاران از برخي براي كه است سوءتفاهمي يا و غرضورزي
نبايد.است آمده پديد كار اين درك جهت ما تئاتري دوستان
تمثيل ، بستر در واقعگرايانه كار يك اجراي كه برد ياد از
اين و است قصهاي و اسطورهاي كارهاي از مشكلتر بسيار
و فضا و ريتم حفظ كارگرداني ، در را بيشتري قدرت امر
"عروس هتل" ديدن با بار هر من.ميطلبد بازيگران هدايت
نوشتن به بار ، اولين براي گويي كه ميشوم متاثر آنچنان
اجراي قدرت امر ، اين نظرم ، به و ميشوم داده سوق متن اين
من سليقهاي اختلاف تنها.است گروهشان و تيرانداز خانم
با كار اصلي ، متن در كه است كار پايان لحظه در ايشان با
تمام (عقدي زن)زن 1 سوي از فعالانه حركتي و آتشسوزي
:بود چنين نمايش اين جمله آخرين واقع در.ميشد
..ميكنيم پيدا نجات ما.مياد سوخته پرنده بال بوي" -زن 1
"...بودم بچه وقتي ديدم ، خواب اينو من.
را زن منظور كه است تماشاگر خود عهده به ديگر اينجا در
من ، نگاه از مهم نكته اما.كند تفسير يا و كشف "نجات" از
و خويش سرنوشت مسير تغيير جهت در زن 1 ، فعالانه حركت
آتشسوزي.است موقعيت تغيير جهت در او اختيار و مشاركت
بين از بايد كه است هتلي سوختن نماد نمايش ، پايان در
سربلند نويني ، بناي آن ، خاكستر و ويرانهها از تا برود
.است شده ساخته اكسيژن و آفتاب برپايه كه بنايي كند ،
اين سوختن و ويراني شاهد نمايش ، اجراي در ما متاسفانه
زبان به هنوز نكته يك در من نظر منظور لذا و نيستيم هتل
پذيرش با آدمها و برود بين از بايد عروس هتل:است نيامده
،(است انسان به خداوند خاص هديه تنها كه) خويش اختيار قوه
جديد سرنوشتي و برخيزند خويش خاكستر ققنوسواراز بايد
قيد از فارغ جهاني مبناي بر تنها كه سرنوشتيبجويند را
آن جنس و كلام كه جهاني.است امكانپذير تعاريف بندهاي و
...آن ، برابر همهموجودات براي آن وامكانات است فراجنسيتي
"زن ضد" حتي يا و "مرد ضد" كاري را "عروس هتل" بسياري *
چيست؟ مورد اين در شما نظر.كردهاند تلقي
سوءتفاهماتي همان نوع از برچسبها اين متاسفانه ، -بله -
رنج آن از بسيار آن ، اجرايي گروه شايد حتي و من كه است
و مداري قدرت ضد" درباره كاري "عروس هتل".ميبريم
هيچ.دارند وجود هميشه مظلوم و ظالم.است "جبرگرايي
مطلق طور به مظلومي هيچ و نيست ظالم مطلق طور به ظالمي ،
.ميكند تعريف را انسانها كه موقعيتهاست اين...مظلوم
نگاهي براي عاطفي احساسي تنها.است بيانيه "عروس هتل"
واقعبينانه درك براي دعوتي و است انسان به فراجنسيتي
...هويت استثمار موضوع
آخر؟ سخن و... *
مياندازد طنين ذهنم در كوچولو شازده از جملهاي... -
شازده به روباه كه آنجا.بياورم زبان به ميخواهد دلم كه
صرف گلت براي كه وقتي مقدار همان":ميگويد كوچولو
"...است شده گلت اهميت و ارزش باعث كردهاي ،
و خلاقه كار براي كه اندازه همان به من ، نظر به
هتل".ميدهد ارزش آن به ميگذاريم ، وقت اعتقاداتمان
است من زندگي در طولاني و دردناك تجربهاي حاصل "عروس
و ظالم موجوداتي به را اطرافيان مسخ كه تجربهاي
تو برادر اطرافيان ، اين ، خواه ميدهد نشان آسيبرسان
آزمودهام جان به را "عروس هتل" من...رئيست خواه باشد ،
ميل كمال با بگويند ، آن درباره چه هر لذا...هيچ ديگر و
شريك آن زايش رنج در را ديگران نميتوانم اما ميشنوم ،
انتظار سال ازشش صحنهپس بر تماشايآن درشكوه ونه كنم
...ميزم كاردركشوي بهاين مربوط قرنطينهاحساسات سال وشش
نمايش كارگردان دژاكام امير
دارم بهنمايشم آييني رويكردي
:"ساقي"
به كه است دژاكام امير از نمايشنامهاي عنوان "ساقي"
اجرا آماده و تمرين (ع)علي امام بزرگداشت سال مناسبت
بهعهده را اثر اين كارگرداني خود كه دژاكام.شد خواهد
مناسب بازيگراني يافتن براي تلاش در حاضر حال در دارد ،
در كه "ساقي".است نمايشنامه اين شخصيتهاي نقش ايفاي
سازمان (ع)علي امام سال تكريم ستاد نمايشهاي مجموعه
از است روايتي ميشود ، تدارك تهران شهرداري هنري فرهنگي ،
دژاكام.(ع)علي امام شهادت تا نهروان جنگ بين وقايع
بود قرار اين از پيش":ميگويد اثر اين ويژگيهاي درباره
، ببرم صحنه به را رحمانيان محمد نوشته امير نمايشنامه
و شده منصرف كار اين از مشكلات برخي بروز بهدليل اما
مولا زندگي تاريخ به نگاه با ديگر متن نوشتن كار به دست
".شدم اميرالمومنين
به را نمايشنامه":ميگويد اثر اين نگارش شيوه درباره وي
در قصه فن به عنايت با و ايراني نمايشهاي سياق و سبك
سود نيز عامه فرهنگ از ميان اين در و نوشتهام قصه
داشت ، خواهم آييني رويكردي نيز اجرا شيوه در.بردهام
بايد لاجرم مقدس مضموني براي و است مقدس رويكردي چراكه
".برگزيد را مقدس صورتي
احتمالا":ميگويد اجرا دقيق زمان و مكان درباره دژاكام
و شد خواهد اجرا آماده نمايش اين ديگر ماه يا 5 4
با عموما كه گروهي اعضاي همكاري با بتوانم كه اميدوارم
".ببرم صحنه به را نمايش ميكردهام ، اين كار آنها
تئاتر صحنه بر
هرمز كارگرداني به كردار هفت:شهر تئاتر اصلي سالن -
هدايت
كارگرداني به رضا ، ياسمينا نوشته ،"هنر":چهارسو سالن -
.ساعت 20 رشيدي ، داود
به يثربي چيستا نوشته عروس ، هتل:شماره 2 سالن -
.ساعت 19 تيرانداز ، سيما كارگرداني
وحيد كارگرداني به يونسكو اوژن نوشته كرگدن ، :نو تالار -
.رهباني
:صابري كارپري و نوشته خلوتنشين ، رند:وحدت تالار -
.ساعت 19
امجد حميد كار و نوشته ،"آيينهها و مهر":مولوي تالار -
.ساعت19و30دقيقه
|