اجتماعي درتغييرات انديشي باز و "وبر"
دين
"دين جامعهشناسي" درباره ماكسوبر ديدگاههاي بررسي
(پاياني بخش)
بوديسم و هندوئيسم ;هندي اديان
محوري نقش كه كاستي نظام با هندي دين درباره وبر مطالعه
روابط كه همانگونه ;شد شروع داشت ، هندي جامعه توسعه در
چين در.داشت چيني جامعه در بوروكراسي و خانواده ميان
اعتقادات -بود غيرمستقيم اجتماعي ساختار بر دين تاثير
سرمايهداران توسعه در بازدارندهاي تاثير كنفوسيوسي
.نميكرد تعيين را اجتماعي ساختار از خاصي نوع اما داشت ،
بود هندي اجتماعي ساختار كاستي نظام هند در همه ، اين با
.ميشد محدود هندو آيين به كاملا و
از خاصي انجمن آن ، جامعهشناختي معناي در فرقه ، يك
از بعد كه است شايستهاي مذهبي اشخاص يا مذهبي هندوان
كليسا ، عكس بر.مييابند عضويت فرقه در لازم شرايط داشتن
همانند توده ، رستگاري براي فراگيري تشكيلات عنوان به
زمان از كودكي ، هر حداقل و شخص هر كه ميخواهد دولت ،
.باشد آن عضو تولد
را آنها يادگيري و ميكند پافشاري مقدس اعمال بر كليسا
آئينهاي رعايت اما ميداند كليسا در عضويت حقوق شرط پيش
يك است آن عضويت حقوق شرط كه را تعهداتي آن اداي و قدسي
كاملا كليسا وقتي كه است اين پيامدش.ميداند تكليف
اطاعت به وادار را مخالفان باشد داشته قدرت و يابد توسعه
و گفتوگوها ميشود ، متولد كليسا در رسما فرد...ميكند
به كليسا كه ميگيرد صورت زماني تا فقط مجرد پذيرشهاي
-جهاني كليساي در افراد همه وحدت يعني -اصلياش هدف
.باشد رسيده
;كليسا ويژگيهاي هم و دارد را فرقه ويژگيهاي هم هندوئيسم
اما است ، هندو والدين با تولد زمان از آن در عضويت
كس هيچ ;دربردارد نيز را فرقه فرد به منحصر ويژگي
نمودن رستگار آرزوي در و شود آن وارد خارج نميتوانداز
يك از فقط كاستي هر.نيست بشريت كل تغيير و افراد همه
مناسكشان يمن به كه گروهي ميگيرد ، عضو اجتماعي گروه
كاست به كاستي از افراد انتقال و دارند يكساني منزلت
گروه از استثنائي خشك شكل يك آنهانيست امكانپذير ديگر
آرمانهاي بواسطه نيز تفاوتهايي اگرچه -هستند منزلتي
.دارد وجود انعطافناپذيريشان در منزلتي آگاهي و اجتماعي
-برهمنها -كاست بالاترين كنفوسيوسي ، ادباي همانند
;ميكردند كسب ادبيات درباره دانششان از را فرهمنديشان
چنين بودند ، كارگزار كنفوسيوسي ادباي كه حالي در اما ،
.داشت وجود برهمنها ميان در ندرت به مشاغلي
مردمي حمايت كسب سر بر وبوديسم هندوئيسم ميان گروه يك در
تضاد مشوق تعمق و تامل به دومي اماعلاقه داشت وجود رقابت
.رفت روبهزوال و شد تجزيه بوديسم دليل همين به و نبود
اعتقادبه اولي.ميشناسد باز را هندي مهم اعتقاد دو وبر
جهان به مرگ از بعد روح اينكه اعتقادبه.است روح كوچ
زندگي جهان اين در نيايش و قرباني و ميرود ديگر
تجديد و مرگ به انسان كه وقتي تا ميكند فراهم صلحآميزي
اعتقاد دومي.دردهد تن جهان اين در زندگي در ديگري حيات
زندگي اين در خلافكاريها عقوبت اينكه;است بهكارما
مناسك دقيق مراعات و است پائينتر طبقه در تولد مستلزم
در.ميشود بالاتر كاست در تولد به زندگيمنجر اين در
آنها در كه غربي ايدههاي دنبال به نميتوان آنجا
متولد افراد آن در كه اجتماعي طبقه همه براي فرصت برابري
كه آنچه مستحق ما.گشت ميشود شمرده محترم ميشوند ،
رعايت را شده تعيين مناسك آگاهانه اگر و هستيم ميگيريم
اينها.باشيم داشته بهتر آيندهاي ميتوانيم كنيم
دامن طغيان يا اعتراض انتقاد ، به كه نيستند اعتقاداتي
.زنند
مرحله بالاترين در جايگاهشان مستحكمكردن با برهمنها
ازخودگذشتگي آرمان -را كشانهاي رياضت آرمان كاستي ، نظام
كه دادند بسط موضوعات ساير و جنسي غذايي ، موضوعات در
از.ميكرد معرفي مقدس واقعا افرادي عنوان به را آنها
اين كه استدلال اين با وبر كه ميآيد نظر به رو اين
بسط خاصي طبقه موقعيت از محافظت و توجيه به ايدهها
از شكلي.ميشود نزديك خام ماركسيسم نوعي به يافتند ،
با.شد هندو زندگي آرمان والاترين كه خشك و سرد زهدپرستي
روزانه زندگي از بايد برهمن ،(پسر)نوه اولين تولد
حالت يك ;باشد دروني رهايي درصدد و كند كنارهگيري
اين طريق از فقط نه رهايي جستوجوي خوشايند ، و لذتبخش
.ميگيرد صورت زايش و مرگ هميشگي چرخه طريق از بلكه جهان
وبر اصل ، دراست ويژه حالت اين كسب فكري روش يك يوگا
رهبران)گوروها- معلم رياضتكشهايي ، چنين كه ميگويد
(ميخواندند مرشدان يا معلمان را آنان كه هندو مذهبي
.ميدهند تشكيل را صومعهها اصلي هسته و هستند
به مقدس انسان آرمان كه ميآيد نظر به ضرورت هنگام به
به و ميكند دور ديني آيين جهان از را زاهد اندازه همان
او ميبرد اخلاقي نظامهاي و مناسك براي تقاضا وراي
و باشد بيتفاوت بد ، يا خوب اعمالش ، با برخورد بايددر
.ميشود عادي آدم رستگاري امكان درباره پرسش به منجر اين
و كند كار ميتواند مقدس انسان كه است معني بدين همچنين
حاكم مضمون بنديكسباشد بيتفاوت آن به نسبت حال عين در
جهان از تصويري:ميكند جمعبندي راچنين برهمن حكمت بر
اهداف از يك هر بلكه انسان روزمره وظايف فقط نه آن در كه
كاستي نظام در بهموقعيتش نسبت رستگاري درباره انسان
از يك هر باشند ، است ممكن آنها آنچه هر.است بوده نسبي
در ارزشمندند ، خودشان دوران در انسان قربانيهاي و اعمال
شايستگي ميتوانند انسانهايي اندك ميشود تحقير كه جهاني
.باشند داشته كامل
موقعيتشان حفظ به موفق جدي چالشهاي بهرغم برهمنها
مذهب و جادو به نسبت چيني ، ادباي همانند و شدند
نشان تساهل پائينتر نظمهاي براي (تودهاي)عاميانه
كمك فرقهگرا آيينهاي برخي گسترش به اين كه ميدادند
جديد موقعيت رستگاري مسئله در گورو همه ، اين با.ميكرد
و اسلامي فرمانروايي دوران در.كرد پيدا مطلقي قدرت و
.شدند مهمي بسيار شخصيتهاي برهمنها بريتانيايي ، بعدها
اندازهاي تا اقتصادي برفعاليت شرايط اين تاثيرفراگير
به رانميتوان اقتصادي و شغلي موفقيت و ثروت.است آشكار
در هندو مريدان حال ، عين در.پنداشت رستگاري نشانه عنوان
و ميشدند روزانه اقتصادي فعاليت درگير تودهها ميان
به ثروت انباشت اين اما ميكردند جمع ثروت مشتاقانه
گرفت صورت غرب در كه گونه آن حسابگرانه و عقلاني طريقي
.بود جادويي اعمال و جادو به محدود بيشتر و نميشد انجام
آن با كه ميكند ياد "جادويي باغ" عنوان به آن از وبر
ثروت در خواهي فزون اينيابد توسعه نميتوانست عقلانيت
در سنت نيروي واقع در.شد دروني دنيوي زندگي اخلاق ضميمه
توسعه مانع هندو آيين اعتقادات همراه به كاستي نظام
.بود سرمايهداري
باستان يهوديت ;فلسطين
عامل بر يهوديت درباره مطالعهاش در وبر تاكيد
اصلي عامل.است شرقي مذهب از غربي مذهب تمايزدهنده
براي جهان اين تغيير يعني است مثبت اخلاقي عمل انديشه
تاثيرات نهايت در اما خداوند ، هدايت تحت آن نمودن بهتر
.است مهمتر همه از ديني اعتقاد ناخواسته
افراد كه دارند وجود مسيحيت و يهوديت در مهمي اشارات
كه وسايلي بدانند ، خدا براي راابزارهايي خودشان بايد
اين.ميكند دنبال جهان اين در را اهدافش خدا آن بوسيله
مردم كردن دور براي تهديدي است ، دايمي وسوسه مايه جهان
و دارد وجود ويژهاي خطر نيز آن پس در ;خداوند اهداف از
مسيحيت توسط جريان اين.است مناسك انجام انتظار آن
است مهم ما براي موضوع اين.گشت آشكار وسطي قرون عرفاني
قرار يهود پيامبرانه سنت در غرب بيهمتايي وبر براي و
متفاوت هندي تجربه با ريشه از يهودي- ديني تجربه.دارد
ريشهاي تغيير مهم بلكه نبود مهم مناسك رعايت آن دربود
.بودند برگزيدهاي مردمان اسرائيلي قبايل.بود بنيادي و
موقعيت آن و بودند داده دست از را امتيازاتشان كه افرادي
تغيير فرآيند بود مهم آنچه.ميشد بازگردانده بايد ممتاز
تاريخ اكنون ما كه شد چيزي آن جذب يهوديت.بود تدريجي
اين باستان يهوديان زندگي به نسبت كلي نگرش.ميناميم
خداوند توسط آينده در اجتماعياي و سياسي انقلاب كه بود
درستي.دارد خاصي جهتگيري انقلاب اين.ميگردد هدايت
از جنبه يك آن از ناشي اجتماعي محيط از جدايي و مناسك
ديني اخلاق آنجا در آن بر افزوناست يهوديان به دستورها
همه و جادو از كه داشت وجود اجتماعي رفتار درباره عقلايي
وسيع پهنه بود ، دور به غيرعقلايي رستگاري جستجوي اشكال
خاورميانهاي و اروپايي اخلاق شالوده هم هنوز اخلاق اين
مبتني يهوديان در تاريخي جهان به علاقه.ميدهد شكل را
چندان گسترش باستان فلسطين توسعه.است واقعيت اين بر
جنگ تاريخ عتيق عهد سراسر كه بهگونهاي -نبود صلحآميزي
نتيجه وضعيت اين كه است معتقد وبر -.است پيروزي و
و اسكان.است بوده رژيم اين در زندگي مختلف روشهاي
و جنوب در كه ، حالي در بود ، امكانپذير شمال در كشاورزي
يا و بود فصلي مهاجرت مستلزم اسكاني چنين امكان شرق
از داشت ، وجود دايمي چادرنشيني زندگي امكان كه زماني
و دهقانان چوپانان ، چادرنشينان ، ميان دايمي تضاد اينجا
سالامون ، كه رژيم لواي تحت زيرا آمد ، وجود به شهرنشينان
اتحاديهاي داشت ، دست در را اصلي قدرت اسرائيل قوم آن در
.ميداد ادامه را مصر از مهاجرت كه گرفت شكل قبايل از
.يافت ادامه بابليها اسارت و سقوط با بعدا دوره اين
به موسوم دوره همين در يهوديت اساسي اعتقادي اصول
بعدا و يافت بسط آن سقوط از پس و [تكسالاري] مونارشي
پديد جديد جهان آن با كه پيامبرانهاي جنبش براي مبنايي
.گرفت قرار آمد ،
;نداشت وجود دايمي نهادهاي گرفت شكل "اتحاديه" كه زماني
فراهم مشتركي ديني اعتقادات بواسطه اجتماعي يكپارچگي
متحد هم با را ناهمگون گسترده خانوادههاي كه ميشد
سياسي وحدت به همديگر با جنگ دوران در قبايل.مينمود
نگهبانان جايي هر در "خداوندان" ميگويد وبر.ميرسند
را اجتماعي نظم از تخطي آنها.هستند اجتماعي نظم
قوم اماقائلند زياد اهميت نظم براي و نميپذيرند
سنگي لوحهاي در كه خدايي با داشت ويژهاي توافق اسرائيل
نه و بود خواهد اسرائيل خداي خدا ، .است شده بيان موسي
كه ميدهند قول اسرائيليان عوض ، در و ديگر ملتهاي خداي
خداي يهوه اصل دركنند اطاعت ديگر خداي نه و يهوه از
قحطيها و مارها و ملخها مزاحمت چون طبيعي بلاياي و جنگ
از ميتوانست او ضرورت هنگام به ;بود سيلها و
ياد براي نمايشي مجازات و شود عصباني مردم بياعتنايي
.آورد فراهم قدرتش از مردم آوردن
نشان واكنش قربانيها به ديگر قبايل خدايان كه حالي در
اين و كنند اطاعت او از كه داشت توقع يهوه ميدادند ،
مساله اينبود او سوي عنايتاز كسب راه تنها
خراب شيئي وقتي.بود كاهنان و جادوگران قدرت تعيينكننده
و چرا اينكه درباره عقلايي نسبتا استدلال يهوه ميشد ،
به با سنت اين.مينمود ارائه شده ، نقض فرمان چگونه
.يافت گسترش بابليها توسط اسرائيل قوم درآمدن اسارت
-نبود خاورميانه در تمدن مهم مركز سه از يكي اسرائيل
اين و -داشت قرار جوامعي چنين ميان تقاطع در بيشتر بلكه
لحاظ به شهروندان و روشنفكران خلاقانه تعامل باعث
ايدههاي خلق براي خود جايگاه از افتاده فرو اجتماعي
در اسرائيل كه ميكند خاطرنشان وبر.ميشد جديد ديني
ايدههاي حامل كه تمدني مراكز و بزرگ امپراتوريهاي حاشيه
چنين در:ميافزايد او.داشت قرار بودند ، جديدي مذهبي
نيز ماركس.نيافت ظهور ديني ايدههاي صرفا شرايطي
حاشيههاي از كلا جديد ايدههاي كه بود كرده خاطرنشان
درون از تا ميگيرد سرچشمه اجتماعي تغييرات بزرگ مراكز
مركز يك حاشيه در جامعهايكه است معتقد وبر.آنها
و زندگي تاثير تحت ناآگاهانه دارد قرار بزرگ تمدني
به شروع مردم بهتدريج ، و ميگيرد قرار آن اعتقادات
راه كه ميگيرند ياد و ميكنند سوالاتشان پرسيدن
در رويداد همينكنند متحول را زندگي با برخوردشان
اولين آلماني ، فيلسوف ميشودهگل ، ديده نيز جديد اروپاي
انقلاب بررسي به منظم بهطور تا كرد سعي كه بود كسي
مانند روشنگري عصر اسكاتلندي متفكران و بپردازد فرانسه
به كه نيز اقتصاددان اسميت آدام و فيلسوف هيوم ديويد
.پرداختند انگلستان در صنعتي انقلاب ضروريات درباره تفكر
معني درباره كنجكاوي با:مينويسد بنديكس كه همانگونه
وقتي اما ميشويم حيرتزده گذشته حوادث سير از جهان اين
از همواره است ممكن دارد ، قرار حوادث دل در شخصي كه
كه باستان فلسطين به برگرديم.نشود شگفتزده حوادث جريان
مصري الگوي استبدادي حالت به [سالاري تك] مونارشي از
;دسته دو درون در شكاف و شورش باعث امر اين.گشت متحول
كه همين.شد [يعقوب فرزندان]يهودا سبط و اسرائيل
و كشورگشايي به شروع بينالنهرين و مصر امپراتوريهاي
ميگويد وبر كه بود صحنههايي شاهد مناطق اين كردند جنگ
.بود نشده ديده قبلا هرگز اندازه و عمق لحاظ به
با متفاوت و بودند خودجوش و آزاد (پيامبران) آنها
و بود كاهنان ضعف نشانه پيامبري نوع اين رسمي ، پيشگويان
بود مهم خانوادگيشان پيشينه كه است معتقد وبر اينرو از
را خودشان پيامبران.ميزند دامن كاهنان با مخالفت به و
انسانهاي بهعنوان نه اما ميكردند ، تلقي خدا ابزارهاي
پيام پيامبر.هستند آزاد گناه از كه ممتازي اختصاصا
اما ميكند عرضه مردم به و ميگيرد خدا از را خودش شخصي
يهوه با ارتباط اثبات براي نشانهاي يا جادويي راهحل
.نميكند ارائه
كه دنيوي قدرتهاي همه ضد بر اخلاقي قانون به تاكيد
بزرگ دستاورد ميدادند ، قرار خود آزار مورد را پيامبران
اخلاقي لحاظ به دستاورد ، كنشهايي اين و بود پيامبران اين
توسط كه ميدانست افرادي وظيفه را روزانه زندگي مناسب
مردم براي بدبختي اگر.شدهاند برگزيده خدا نيرومندترين
خدا اگر و ميدانستند الهي اراده نتيجه را آن ميشد حاصل
نافرماني دليل به باشند ، بدبخت آنها كه ميكرد اراده
ميتوانستند آنها كه را واقعيت اين وبر.است بوده آنها
و بيمنطق تبيينها آن اما كنند ارائه ديگري تبيينهاي
بيچارگان ، استثمار.ميداند مهم ميشدند ، عقلستيز
-اينكه شگفتانگيزتر -و مناسك به بيتوجهي بتپرستي ،
اما.است نافرماني نشانههاي از همه...و پيامبري توقيف
.يافت خواهد پاداش مومن و بوده امكانپذير همواره رستگاري
جهاني ، خدايي به يهوه دگرگوني تبيين در را ما مساله اين
او.ميسازد قادر است ، ديگران با رقابت در كه خدايي نه
خود نفوذ زير افراد بدبختي و خوشبختي مسئول تنهايي به
سرسپردگي ميشد ، محقق پيشگوييها قدر هر اينكه بدتر.است
ظهور راه اعتقادات اين.ميشد بيشتر خدا به اسرائيليان
.ساخت فراهم بعد ، قرنهاي در را نجاتبخش مسيحاي
نوري هادي:ترجمه/اجتماعي تغييرات و تاريخ:منبع
|