جهان در علم تاريخي تحليل و خلدون ابن
اسلام
( پاياني بخش ) علم جامعهشناسي و خلدون ابن
بشري عمران و علوم خاستگاه ابنخلدون ،
چهار قالب در كه داشته آن بر سعي نخست گام در ابنخلدون
كه سازد رهنمون نكته بدين را خواننده (صفحات 873887)فصل
در آغاز از دانشها و علوم و است بشري عمران علوم خاستگاه
:است داشته وجود بشري عمران كه است يافته نمو و نشر محيطي
.بشريازامورطبيعياست درعمراناجتماع هاوآموزش دانش -
و پذيرد توسعه عمران كه مييابد فزوني جايي در ها دانش -
.آيد نايل بزرگي و عظمت به حضارت
.است صنايع جمله از دانش تعليم -
و پذيرد توسعه عمران كه مييابد فزوني جايي در دانشها"
از دانش تعليم زيرا.آيد نايل بزرگي و عظمت به حضارت
فزوني بزرگ شهرهاي در تنها صنايع و است صنايع جمله
و حضارت ميزان و عمران كمي و بيش نسبت به و مييابد
افزايش و ميكند تحقق آنها در نعمت و ناز و تجمل وسايل
هر رو اين است ، از معاش بر زايد امري صنعت زيرا مييابد ،
علاوه ميپردازند آباداني و عمران كار به كه كساني گاه
آورند دست به بيشتري فرصتهاي معاش تهيه مخصوص كارهاي بر
از ميشوند سرگرم معاش امر از برتر كارهايي به وقت آن
صنايع و دانشها از عبارت كه انسان خاصيت در تصرف قبيل
و يابد پرورش نامتمدن شهرهاي و دهكدهها در كه كسي و است
همت دانش كسب به (لازم بيوسايل و)خود خطرات به بخواهد
فني و هنري جنبه كه تعليمي روش خويش پيرامون در گمارد ،
و صنعت فاقد باديهنشينان زيرا يافت ، نخواهد باشد داشته
به دانش طلب در بايد ناچار كسي چنين و ميباشند هنر
مسافرت دارد انتشار آنها در هنر و دانش كه بزرگ شهرهاي
شهر به صنايع آموختن براي باديهنشينان كه همچنان كند
(8)".ميروند
علوم تقسيمبندي و ابنخلدون
به خاصي توجه كه است اسلامي متفكران از يكي ابنخلدون
او مقدمه كتاب از توجهي قابل بخش و دارد علوم تقسيمبندي
ابنخلدون كار خاص ويژگي.است يافته اختصاص موضوع اين به
از كدام هر تفكيكي صورت به او كه است آن كميت نظر از
ملاحظه اين بنابر است داده قرار مداقه مورد نيز را علوم
به مقدمه از ملاحظهاي قابل صفحات كمي نظر از كه ميشود
و است پرداخته آن تشريح و بررسي و علوم طبقهبندي
به مربوط علم مباحث زمينه در ابنخلدون مباحث بيشترين
مقدمه ششم باب توضيحكه اين با.ميشود علوم ردهبندي
تقسيمبندي خصوص در تشريحي مباحث و صفحهاست شامل 438
صفحات درصد بنابراين 77.ميباشد مجموعا336صفحه علوم
به مربوط مقدمهابنخلدون در علم به مربوط مباحث
مبحث اهميت معرف موضوع اين و است علوم تقسيمبندي
ميتوان نهايت در.است ابنخلدون نزد طبقهبنديعلوم
زمينه در مستقل بخش دو در ابنخلدون مباحث كه گرفت نتيجه
بررسي شامل كليات -اول بخش.است شده آورده علوم انواع
جزييات -دوم بخش و آنها وذكر علوم ترتيب و طبقهبندي كلي
فصل عنوان تحت تفكيكي صورت به را علوم از كدام هر كه
.است داده قرار بررسي مورد
در كه ميكند مطرح را علوم طبقهبندي نوع دو ابنخلدون
علوم اول بندي طبقه در.ميشوند يكديگرنزديك به جزييات
ميكند نقليتقسيمبندي و عقلي علوم كلي شاخه دو به را
دوگونه به علوم است معتقد دوم طبقهبندي در كه حالي در
.ميشوند تقسيم ابزاري علوم و (غايي علوم) بالذات علوم
بالذات مقصود كه است دانشهايي بالذات علوم از منظورم
علم و فقه و حديث و تفسير قبيل از شرعي علوم همچون هستند
دوم.فلسفه از الهيات طبيعياتو مانند و كلام
مربوط علوم گرفتن فرا وسيله و ابزار كه دانشهايي
بر آنها جز و حساب و عربي زبان دانشهاي مانند (9)هستند
(10).فلسفه براي منطق شرعيو علوم
علم شدن نهادينه و ابنخلدون
(علوم شدن تخصصي يا)
آن شدن نهادينه جامعهشناسيعلم مهم موضوعات از يكي
كليدي مفهوم.دارد آن دوام و رسوخ بر تاكيد كه است
ملكه از منظور" است ملكه ودانش ، علم درمبحث ابنخلدون
و عمل يك دادن انجام نتيجه در كه راسخي صفت از است عبارت
نفس در آن صورت چنانچه ميشود حاصل آن كردن تكرار پياپي
(11).رسوخيابد
ملكهدر كاركرد بررسي به جداگانه فصلي در ابنخلدون
.ميپردازد صنايع و علم حوزه
شود حاصل صنعت يك در ملكهاي كسي براي هرگاه كه اين در"
ملكه وي ديگريبراي صنعت در پس آن از است ممكن كمتر
هرگاه كه ميبريم نام را خياط مثال براي.آيد حاصل نيكي
ودر شود حاصل او براي خياطي استقراريملكه و خوبي به
ملكه نميتوان ديگر پس آن از يابد رسوخ او (نفس) جهان
نخستين ملكه آن مگر نيكفراگيرد ، را بنايي يا درودگري
نيافته رسوخ وي در آن آيين و نشده استوار نهادش در هنوز
آن موجود نمونههاي كه است آشكاري امر اين و...باشد
كه مييابيم را صنعتگري كمتر چنانكه است آن صحت بر گواه
سپس و باشد گرفته فرا استواري و مهارت با را خود هنر
يك به دو هر در و يابد مهارت نيز ديگري هنر در بتواند
ملكه دانش حتيصاحبان دهد نشان را خود شايستگي اندازه
هنرمندان مثابه به نيز (عملي نه)ميكنند فكريحاصل
نهايت در دانشها از يكي ملكه براي دانشمنديكه و هستند
در نسبت همان به است ممكن كمتر آيد حاصل استواري و خوبي
استواري و خوبي به را آن ملكه و شود استاد ديگري دانش
ماند فروخواهد برآيد آن آموختن درصدد اگر بلكه فراگيرد ،
ياد آنچه بنابراين.منشا و نادر بسيار موارد در مگر
ملكه رنگ به آن تغييريافتن و استعداد چگونگي همان كرديم
(12)".است داناتر خدا و ميشود حاصل درجان كه است
آن عوامل و علمي توسعه و ابنخلدون
تاريخ ، انباشتگي طول در دانش و علم ويژگيهاي از يكي
بسط و دانشهاگسترش و علوم.است آن بودن تجمعي و
افزوده آنها كيفيت و كميت به زمان مرور به و مييابند
كه است موضوعاتي از يكي ودانش علم توسعه.ميشود
.است پرداخته آن بر موثر عوامل و آن بررسي ابنخلدونبه
از را علمي توسعه در كليدي عامل پنج حداقل ميتوان لذا
:از عبارتند كه كرد ابنخلدونجمعبندي نظر
ديواني و اداري ساختار و سياسي نظام -بشري 2 عمران -1
ساختار -3(... و آموزشي امور در امرا علايق) حكومت
ابعاد و) آموزش نظام -اجتماعي 5 نيازهاي -شهرنشيني 4
كرد بيان ميتوان خلاصه طور به. (... و موقوفات آموزشي
توسعه نيز دانش و بشريگسترشيابدعلم عمران چه هر كه
ودانشها علوم نهد افول بشريروبه عمران هرگاه و مييابد
نيز سياسي نظام ديگر سويي مينهنداز افول روبه نيز
نظام نوع هر.باشد علمي توسعه در موثر ميتواندعامل
پس داشت دانشها و علوم به نياز دولتياحساس سياسييا
گسترش با شهرنشيني.يافت خواهد گسترش جامعه آن در علوم
شهري منشهاي از يكي و ميكند ايجاد را رسومي و آداب خود
جوامع مقايسهبا در و ميباشد دانشها و علوم كسب
در علم رشد زمينه استكه معتقد روستاييابنخلدون
و آموزشي نظام چه هر نهايت دراست بيشتر شهري جوامع
باشد ثابتتر و راسختر درجامعهاي تعلم و تعليم سابقه
.ميكند رشد بيشتر جامعه آن در علوم
دانش و علم كسب به مردم اجتماعي نياز چه هر همچنين و
مهم نكته.مييابد توسعه نسبتعلم همان به باشد فزونتر
كه است آن ابنخلدون ، نظر فوقالذكراز عوامل بر علاوه
را مذكور عوامل ميان پيچيده تعاملي متقابلو روابط وي
پنجگانه بنابراينعوامل.ميدهد قرار تاكيد مورد
علم توسعه بر هم از جداي مستقلو صورت به پيشنهادي
نيز تاثر و تاثير و همكاري نوعي بلكه نميگذارند تاثير
نهايت يكديگردر همكاري با و داشته وجود عوامل خود ميان
در و هم فضاييجداياز در و شكلميگيرد علمي توسعه
.نميكنند وظيفه انجام علمي توسعه در خود فعاليت به خلا
بشري مبحثعمران با البته شهرنشينيكه عامل زمينه در
فصول قالب در اصل چند ابنخلدون دارد رابطهتنگاتنگي
بر مبتني نهايت در و ميكند بررسي تفكيك مجزاييبه
:ميپردازد تحليل به تاريخي شواهد
اجماع توسعه و تكامل پرتو در (عملي علوم)صنايع -
(13).تكميلميشود شهرنشيني
رسوخ به وابسته شهرها در (علومعملي) رسوخصنايع -
بيشتري شهريسابقه عمران چه هر).است آن مدت طول و تمدن
واضحاست آن علت و (است تر راسخ آن در صنايع باشد داشته
بهشمار وتمدن عمران انواع و عادات از صنايع كليه چون
از صنايع كليه وچون تكرار كثرت نتيجه در وعادات ميروند
در عادات و ميروند شمار به وتمدن عمران انواع و عادات
آن آيين آنگاه مييابدو زمان مرور و تكرار كثرت نتيجه
ميدواند ريشه پيدرپي نسلهاي در و استحكامميپذيرد
زايل گردد ، زدودنو پابرجا و استوار صبغهاي هرگاه و
(14).ميشود دشوار آن كردن
اسلام جهان علمدر تاريخي تحليل و ابنخلدون
در تحولي كه خاصش گرايشاتتاريخي با ابنخلدون
جهان علمي وضعيت بررسي در سعي كرد علميايجاد تحليلهاي
در علم تاريخ مطالعه به و دارد زاويهتاريخي از اسلام
فصلي تحت موضوع اين اگرچهميپردازد اسلامي كشورهاي
و مطالب لابهلاي در وليكن است نگرديده مطرح مستقل و خاص
روشناز تصوير ابنخلدونميتوان محتوياتمقدمه
.آورد دست به او نظر از تاريخي دريچه از علم جايگاه
اجمال صورت رفتبه اشارت بحثپيشين در چنانچه
يا پيشرفت موثردر و مهم عامل حداقلبه 5 ابنخلدون
بر علاوه.است كرده تاكيد اسلام جهان علومدر افول
كه بود خواهد آن بر سعي شد آورده قسمت آن در شواهديكه
.مقدمهبدينمنظورنايلشويم كتاب وعبارات بااستفادهازجملات
اجتماعي وقايع تاريخي تحليل خلدون ابن ويژگيبرجسته
توجه فقط نگرشتاريخي اين استاما بوده علوم خصوصا
به رسيدن آن هدف بلكه ندارد مهم وقايع و حوادث نقل به
براساس اجتماعي پديدههاي كه اين و ميباشد عوامل عللو
ميروند؟ بين از يا و ميشوند ايجاد عواملي و وكار ساز چه
واقعيت مطالعه در ابنخلدون تاريخي بينش خاص توجه
درخصوص كلي اصول به رسيدن اسلام جهان در علوم اجتماعي
:ميباشد افول و توسعه و رشد عوامل و علل
فقدان و نقصان سبب دولتها زبوني و ضعف و عمران خرابي"
تاثير آنها فزوني يا كمي در اجتماع وضع و ميشود صنايع
كه است اين مغرب در علم سند انقراض احتمال علت و ميبخشد
در و اندلس و مغرب پايتخت در گذشته در قرطبه و قيروان
رشد آن در هنرها و دانشها بازار و بود ترقي و عمران اوج
چنانكه بود بيكران دريايي مانند و داشت كامل رواج و
اعصار در كه آن علت به شهر دو آن در هنر و دانش تعليم
ولي بود يافته رسوخ بودند ، تمدن و خصارت داراي متمادي
و دانش تعليم نهاد ، ويراني به رو مزبور شهرهاي كه همين
دولت كه اندكي ميزان جز به و بست بر رخت مغرب از هنر
ديگر نقاط در ميكرد استفاده مركز دو آن از مراكش موحدان
تعليم سند مشرق در اما و (15)نماند جاي به آن از اثري
آن دانش بازار بلكه است پايدار سرزمين آن در همچنان
در بيكران دانش درياهاي و دارد كامل رواج و رونق سامان
آباداني و عمران يافتن ادامه آن علت و ميشود يافت آنجا
است پايدار آنها در تعليم سند و دارد ادامه آنها
در بلكه و دانش آموزش هنر در عموما مشرق مردم بنابراين
(16)".محققترند و راسختر هنرها ديگر
دانشها و علوم فراگيري اصول و خلدون ابن
و علوم تقسيمبندي زمينه در خلدون ابن مباحث اعظم بخش
فهرست به توجه با.است بوده علوم تفكيكي توضيح و بررسي
طبقهبندي بحث از پس خلدون ابن كه ميشود استفاده مطالب
ضوابط و اصول زمينه در مطالبي طرح به خاصي عنايت علوم ،
خلدون ابن كه آنجايي از و (17).است داشته علوم فراگيري
در متعدد فصول در تفصيلي و مجزا صورت به را مذكور نكات
به مطالب شالوده همان بر مبتني بنابراين آورده هم پي
:ميشود اشاره ذيل صورت
بهنسلهايآتي يافتههاوعلوموانتقالآن نگارش اصل-1
.است تحصيل راه در مانعي دانشها در تاليفات فزوني -2
آسيب تعليم كار به دانشها مولفات در فراوان اختصار -3
.ميرساند
درست شيوه در دانشها تعلم و يادگيري در تدريج اصل -4
دانشها تعليم
در توسعه ولي است بشري دانش لازمه غايي علوم توسعه -5
ندارد ضرورتي ابزاري علوم
.است زيانآور آنان براي متعلمان به نسبت سختگيري -6
:ها پانوشت
:ك.ر -10/ ص 1136 ج 2 ، مقدمه ، -9/ 881-صص 882:همان -8
صفحات 1153 و تا 1119 صفحات 883 ابنخلدون ، مقدمه ج 2 ،
همان ، -12/ ص 791 ج 2 ، ابنخلدون ، مقدمه -11/ تا 1253
-15/ ص 795 همان ، -14/ صص 795793 همان ، -13/ ص 802
به لازم -17/ صص 878879 همان ، -16/ صص 876875 همان ،
به ص حدود 24 علوم طبقهبندي بحث اتمام از پس كه است ذكر
1153-صفحات 119)است پرداخته مذكور ضوابط و اصول تشريح
.(ابنخلدون مقدمه دوم جلد
|