شبانهروزي مراكز كودكان
!عاطفه به كه غذا ، به نه نيازي
ساير و پوشاك خوراك ، نظر از شبانهروزي مراكز كودكان
اصلي مشكل ;نيستند مضيقه در روزمره زندگي مادي نيازهاي
است عاطفي نيازهاي ارضاي عدم آنها
و بينام مراكز كنار از گاهي خيابانهايشهر و كوچه در
در زندگي بداني بيآنكه ميگذري تابلويي بدون و نشان
خانواده مكانها اين در.دارد جريان ديگر شيوهاي به آنجا
سني گروههاي در افراد تعدادي از و دارد ديگري تعريف
آن ساكنان اما.است شده تشكيل مربي چند با همسان
زندگي ويژهاي شرايط در بدانندآنها همه كه نميخواهند
شرايط از آنها دوستان و همكلاسان ندارند دوست ميكنند ،
واژگان حتي آنها براي.باشند خبر با شان زندگي خاص
ميكنند القا كه معنايي عاطفي بار و حساسيتبرانگيزند
مسئولين دليل همين به.نميپذيرند باشد ، ترحم حس صرف اگر
آسيب كمترين كه برميگزينند را اصطلاحاتي آنها براي
مراكز در مقيم فرزندان":باشد داشته دنبال به را شخصيتي
حساس مسائل اين به نوباوگان و نوزادان فقط "شبانهروزي
"شيرخوارگاه" مركب كلمه كه ميدهند اجازه آنها نيستند ،
.باشد آنها زندگي نوع بيانگر
جهاني مشترك درد
كهدرسال كودك حقوق جهاني نامه پيمان و 20 موارد 19 در
آمده رسيد ، متحد ملل سازمان عمومي مجمع تصويب به 1989
:است
خود خانوادگي محيط از دائم يا موقت طور به كه كودكي"
عاليهاش منافع خاطر به كه كودكي يا است ، شده محروم
سزاوار بماند باقي محيط آن در دادكه اجازه او به نتوان
وي براي ميبايست و است دولت سوي از ويژه مساعدت و حمايت
نگهداري شامل مراقبتي چنين.شود تضمين جايگزين مراقبت
صورت در يا فرزندخواندگي كفالت ، جايگزين ، خانواده توسط
به بايد راستا اين در و است مناسب موسسات در اسكان لزوم
شايستهاي توجه كودك زباني و فرهنگي مذهبي ، قومي ، پيشينه
".نمود
و كودكان تمامي آن حمايتي چتر پوشش كه پيماننامه اين
به نوشتار اين در ما) دربرميگيرد را سال تا 18 نوجوانان
موظف دولتها":دارد تصريح (ميناميم كودك را همگي تسامح
سرپرستان يا والدين بدرفتاري نوع هر از را كودك هستند
استفاده سوء نوع هر از جلوگيري براي و كنند محافظت ديگر
".دهند انجام را اجتماعي مناسب اقدامات كودك ، از
نامه پيمان اين به مشروط صورت به سال 1372 در ما كشور
از بيشتر آن مفاد به پايبندي تجلي و پيوست بينالمللي
اين به وابسته كه كودكاني و بهزيستي مراكز از حمايت طريق
گمنام ، بدسرپرست كودكان و ميشود نمودار هستند مراكز
به كه گرد دوره فروشندگان و متكديان خياباني ، كودكان
...و پراكندهاند شهر سطح در شده سازماندهي و تيمي صورت
نامه پيمان اين دوستانه انسان و بلند اهداف مشمول كمتر
.ميگيرند قرار
متفاوت خاستگاههاي و مخاطبين
دنياي اين پابه اجبار به باشد داشته انتخاب حق بيآنكه
برچسب و ميگذارد محروميت و رنج از پر پرمخاطره
را او آوردنش از بعد كه چرا دارد پيشاني بر "پرورشگاهي"
!نميخواهند
ازدواجهاي اعتياد ، فقر ، زاده عموما كودكان اين آري
عبارتي به و...و فرهنگي نامطلوب شرايط نامناسب ،
هم افرادي آنها بين در البته.اجتماعاند ناهنجاريهاي
يا و تصادف اثر بر والدين مرگ جهت به كه ميشوند يافت
.شدهاند مراكز اين تحويل ديگر عوامل
يا ميشوند پذيرفته بهزيستي مراكز در كه كودكاني
قرار نامشخص مكانهاي در راه سر بر كه مجهولالهويهاند
تحويل نيرويانتظامي به رهگذران توسط و ميگيرند
نيروي مراكز مقابل و شبانهروزيها در جلو يا و ميشوند
داراي و بدسرپرست يا و ميشوند رها خدا امان به انتظامي
معتاد ، متواري ، اخلاقي ، صلاحيت فاقد مادراني و پدر
فرار بچههاي نيز ندرت به و هستند..و زنداني قاچاقچي ،
مرجع حكم به حال هر در كه ميشوند ديده آنها بين در
در.ميگيرند جاي مراكز از يكي در سن اقتضاي به قضايي
از فردي يا و است والدين از يكي واجد كودك كه خاص شرايط
محل مورد در نهايي حكم نيز است وي پذيراي او دور اقوام
.دارد بستگي قضايي مراجع نظر به وي سرپرستي و نگهداري
از كودكان معمولا دارد اختصاص خاصي سني گروه به مركز هر
و ميشوند نگهداري شيرخوارگاهها در ساله تا 3 روزه يك
اين طي از پس.است شده ديده هم سال و 9 سال تا 6 ندرتا
كه مراكزي مثلا.يابند مي انتقال ديگر مراكز به سنين
افراد 13 يا و دارد راهنمايي و سنيندبستان به اختصاص
كه كودكاني مورد در تفكيك اين.ميدهد پوشش را سال تا 18
.است صادق نيز دارند ذهني يا حركتي -جسمي معلوليتهاي
محل يك در سالم كودكان با سال زير 7 سن تا كه ترتيب بدين
.ميشوند فرستاده مخصوص مراكز به آن از پس و نگهداري
روزانه زندگي
آنجا در ميشود ، نگهداري "قرنطينه" در ورود بدو در كودك
فرصت اين در و ميشود سنجيده روان و جسم بهداشت لحاظ از
برقرار ارتباط او با كه ميدهد دست مددكاران به مجال اين
باشد ، فراهم امكان اين اگر و دريابند را وي پيشينه و كنند
تفاهمات وسوء مشكلات و رديابي را وي بستگان و خانواده
بازگشت شرايط اگر.دهند عودتمي را بچه ، نمايند رفع را
از يكي در سن تناسب به و ميدهد تقدير به تن نبود مهيا
.ميگيرد جاي مركز بخشهاي
مددكار ، مربي ، با مستقيم طور به روزي شبانه در او
ميان اين در كه است درارتباط مجتمع مسئول و روانشناس
و ميگذرانند باكودكان را بيشتري ساعات مربيان
عموما افراد اين.هستند آنها تربيت و نگهداري عهدهدار
رشته ديپلمههاي يا و تربيتي علوم روانشناسي ، كارشناس
را بچه تا 20 متوسط 15 طور به مربي يك.كودكيارياند
آنها يكايك پذيراي شكيبايي و صبر با بايد و ميدهد پوشش
او.باشد بسيارند ، حرفهاي و سوالات نيازها ، از دنيايي كه
در مثلا كه كودكان تفريحي و روزانه برنامههاي همچنين
خميربازي ، هنري ، كلاسهاي قرآن ، ورزش ، شامل فراغت اوقات
.دارد عهده به را است..و موسيقي
.دارد سروكار مربي با 4 متوسط طور به هفته طول در كودك هر
وابستگي به توجه با آمنه شيرخوارگاه مربي بهمنش خانم
شبانه مشكلات از يكي را مسئله اين مربي به كودك عاطفي
در مادر چهار با كودك گويي":ميگويد و ميداند روزيها
آنها روي نميتواند عاطفي نظر از و است ارتباط
بين مربي محبت لاجرم اينكه بر مضافكند سرمايهگذاري
را خود خاص روحيات نيز كودك وهر ميشود تقسيم چندكودك
وتمام كند هماهنگ را محيط اينكه براي مربي و دارد
.دارد عديدهاي مشكلات بگيرد نظر در را بچهها حساسيتهاي
علاوه و است گسترده بسيار نيز مددكاران فعاليت دامنه "
ميدهند ارائه كودك ورود بدو در كه فوقالذكر خدمات بر
آنها ، براي كاريابي مدارس ، در بچهها ثبتنام عهدهدار
رفع خانوادگي ، ملاقاتهاي ترتيب بانكي ، حسابهاي افتتاح
.هستند...و آنها خانوادگي مشكلات
ناسازگار كودكان
طفلي كه زماني بخصوص.است اضطرابآور تغييري نوع هر
اين.شود خانوادگي و عاطفي محيطي ، شرايط تغيير دستخوش
شامل مرور به و قراري بي شكل به نخست روزهاي در تغييرات
گوشهگيري و انزوا ادراري ، شب تكلمي ، اختلالات افسردگي ،
به يا محيط با سازش تدريج به تا شود ، مي نمودار
را حدودياو تا آلام هميشگي مرهم اين "عادت"عبارتي
لحاظ از را خود ورود بدو در تنها نه كودك.دهد تسكين
طيزمان در بلكه مييابد ، شديد فشار تحت عاطفي و محيطي
رويكي اين از.دارد كمك به نياز خويش مشكلات حل براي نيز
و مشاوره بخش شبانهروزي مراكز در فعال بخشهاي از
قرار مستمر مراقبتهاي تحت را كودكان كه است روانشناسي
اين در حر مجتمع روانشناس اسماعيلپور خانم.ميدهد
لحاظ از مراكز اين به ورود كودكهنگام":ميگويد زمينه
فاقد اودارد خاصي شرايط اقتصادي و فرهنگي بافت
او در خانواده به تعلق حس و ميباشد منسجم خانوادهاي
كه گرفته قرار جمعي يك در كودك اين.است نيافته پرورش
و دارند را او مشكل همگي.هستند او سني گروه در همه
در گرفتن قرار واقع در و ميكنند عاطفي امنيت عدم احساس
در.ميكند فراهم او در را ناسازگاري بستر محيطي چنين
شديد احساس با را خود خلاهاي از بعضي او بعد مرحله
و نيستند ثابت نيز مربيها ميكند ، پر مربيان به دلبستگي
لحاظ به همچنين ميكنند ، تغيير مرتب مختلف شيفتهاي در
اينها.است اجتنابناپذير او جابجايي تحصيلي مقطع و سن
و سلب وي از را امنيت احساس كه هستند عواملي همگي
به مشاوره بخش "!مينمايند تشديد را او ناسازگاري
تحصيلي ، زمينههاي در گروهي بعضا و فردي مشاورههاي
با مشاوره يكديگر ، با بچهها ارتباطي مشكلات عاطفي ،
احساس كودك كه زمان هر و دارد اختصاص..و مدرسه اولياي
اجرا قابل دريابند ، را آن ضرورت مسئولين يا و كند نياز
.است
اصلي مشكل
رفاه از مردمي كمكهاي پشتوانه به مراكز اين در كودكان
خلاصه و تفريح پوشاك ، خوراك ، لحاظ ازبرخوردارند نسبي
اصلي مشكل.نيستند مضيقه در زندگي روزمره مادي نيازهاي
بزرگ مادر ديدن آنها.است عاطفي نيازهاي ارضاي عدم آنها
از حاضرند.ميدهند ترجيح تفريحات بهترين به را خود پير
آنهارا كه مادري با ولي باشند برخوردار امكانات كمترين
عاطفي امنيت كه سرخورده مضطرب كودك.كنند زندگي كرده رها
دليل همين به.گيرد بهره امكانات از نميتواند ندارد
وجود با خانواده آغوش در زندگي دارند اعتقاد كارشناسان
از بهتر (حاد مواردخيلي در نه البته) ومحروميتها مشكلات
شخصيتي و روحي آسيبهاي و است شبانهروزي مراكز در زيستن
.دارد پي در كمتري
زندگي و مادر و پدر از تصويري عموما كودكان اين
و مخدوش تصويري دارند هم اگر و ندارند ذهن در خانوادگي
مراكز در مدت طولاني اقامت.است مادر و پدر از مغشوش
خاص نگرش نوع سبب امكانات از بهرهگيري و شبانهروزي
وابستگي نوعي و توقعات دامنه افزايش و زندگي به نسبت
به و ميشود باشند ، مشكلات حلال كه كساني به هميشگي
صورت در خانواده و كودك بين رخنه و شكاف نوعي ايجاد
وظايف سو يك از مشكلات اين.ميانجامد بازگشت ، امكان
متعادل رفتاري با تا ميكند گوشزد را مراكز خطيرمسئولين
از كودكان تصور و توقعات سطح مطلوب و منطقي ارتباطي و
واقعيتها به را درخانواده افراد جايگاه و رفاهي امكانات
به بازگشت يا و مستقل زندگي هنگام او كنندتا نزديك
در را جامعه نقش ديگر سوي از و نشود دچارتعارض خانواده
ذوالفقاري آقاي.ميشود يادآور كودكان اين با ارتباط
مطرح ديگران براي كه حقوقي دارد ، اعتقاد "حر" مديرمركز
نبايد و شود گرفته درنظر نيز كودكان اين براي بايد است
كجاست ، ضعفشان كه بفهمانيم آنها به بچهها كردن متمايز با
وي.شوند تنبيه ديگران مثل بايد بود لازم اگر حتي
شعار.شود ترحم آنها به ندارند دوست بچهها":ميافزايد
بدانيد ، نگاه شهروند يك مرا:كه است اين آنها ضمني
مخفي را خود درد من باشيد ، داشته من به واقعبينانه
".نكنيد تشديد را آن خود كتمان با هم شما نميكنم ،
و كلان سطح در مشكلات اين به پرداختن كه بگذريم
معضل اين پيدايش بسترهاي بردن بين از و علل ريشهيابي
شد اشاره همانطوركه زيرا مفصل ، است بحثي اجتماعي دردناك
و است اجتماع ناهنجاريهاي معلول پديده اين شكلگيري
و سياستگذاران مسئوليتهاي و وظايف حيطه در آن زدودن
بسيارمشكل نباشد ، غيرممكن اگر كه ميگيرد جاي دولتمردان
.است
جديد مادرهاي و پدر
مجهولالهويهاند بهعبارتي و سرپرست فاقد كه كودكاني
پس كه زوجهايي.هستند شرايط واجد افراد به واگذاري قابل
باشند ، نشده فرزند صاحب مشترك زندگي از سال گذشت5 از
باشند ، اخلاقي صلاحيت داراي و ايران مقيم و مسلمان
صعبالعلاج بيماريهاي و سوءپيشينه داراي معتاد ، محجور ،
بهعنوان را كودكان اين از يكي ميتوانند نباشند ، نيز
در بعضا سرپرست بد كودكان اما.بپذيرند "فرزندخوانده"
كه ترتيب اين به ميشوند ، نگهداري "خانوادهها شبه"
و فرد يك قيوميت و سرپرستي تحت بچهها از معدودي تعداد
تعيين سازمان را ايشان صلاحيت كه محل يك معتمد افراد يا
.ميگيرند قرار ميكند ، مشخص و
در بچهها كه است آن كوچك خانوادههاي اين ايجاد از هدف
محدود تعداد و يابند پرورش اداري و غيرسازماني فضايي
مستقيم ارتباط كه بدهد را مجال اين سرپرستان به آنها
و ريزخواستهها از و نمايند برقرار ايشان با عاطفي
وجهي دريافت با افراد اين.شوند باخبر آنها روحي نيازهاي
مراقبت و تربيت به آن نظارت تحت و بهزيستي سازمان از
مستقيم ارتباط روش و راه با را آنها و ميپردازند كودكان
.ميسازند آشنا خانواده فضاي و اجتماعي زندگي و جامعه با
از اعم مختلف جهات از شكل هر به واگذاري براي حال هر در
گسترده و وسيع تحقيقات..و اخلاقي صلاحيت اقتصادي ، بنيه
به منوط آن رسيدن عمل مرحله به نهايتا و ميشود انجام
.است قضايي مرجع حكم
ادامهدار ارتباط
و بيرون فضاي با ارتباط براي ابتدا همان از كودكان
منطقه مدارس و مهدكودكها به ديگران دنياي با آشنايي
مستقل و رسيدند قانوني سن به زمانيكه و ميشوند فرستاده
اما گويند ، ترك را مراكز اين ميتوانند شدند شغل صاحب و
كه همانگونه.ميشود قطع كلي به آنها ارتباط بهندرت
مراكز اين جداييناپذيرند خود خانوادههاي از افراد
احساس اينكه محض به و است ايشان پناهگاه و مامن همواره
سوي به ياري دست نمايند برخورد مشكلي به و كنند ناامني
و ميكنند دراز خود ثانوي خانوادههاي افراد مشاورانو
.ميطلبند كمك..و همسر انتخاب شغليابي ، در آنها از
مردم ياريگر دست
اگر و نيست درآمدزا است ، مصرفي سازماني بهزيستي ، سازمان
با نباشد ، آن ياريگر مردم انساندوستي حس و مردمي مشاركت
سرويسدهي و خدمات گستردگي و مراكز تعدد به توجه
و مخارج تامين در تحتپوشش ، افراد به طولانيمدت
و خواستهها جوابگوي و ميشود مواجه مشكل با هزينهها
در مردم جنسي و نقدي كمكهاي.نيست مخاطبين نيازهاي
اين به..و تفريح پوشاك ، خوراك ، درمان ، زمينههاي
تا كودكان ، نگهداري در داوطلب نيروهاي كمك حتي و مراكز
مختلف مراكز بين در.ميكاهد مشكلات اين بار از حدودي
به و ميخورد بهچشم نيز مردمي كمكهاي مبادله بهزيستي
در كه مراكزي زيرا دارد ، وجود بخشي بين همكاري اصطلاح
كمتري كمكهاي از شدهاند واقع شهر محرومتر مناطق
و نيكوكار انسانهاي براي خود اين كه ميشوند بهرهمند
.است بيشتر تعمق و توجه درخور ياريگر
هدايتي زهره
|