آينده افقهاي و چالشها;تمدنها گفتوگوي
سپتامبر يازدهم رويداد به نگاهي
ماه آذر و 11 يكشنبه 10 و شنبه روزهاي طي:اشاره
سلسله تمدنها گفتوگوي مركز فلسفه گروه سوي از سالجاري
افقهاي و چالشها ;تمدنها باعنوانگفتوگوي نشستهايي
آن در كه شد برگزار (سپتامبر حوادث 11 به نظر با) آينده
با رابطه در خود نظرات بيان به صاحبنظران و انديشمندان
جهان ، اخير حوادث تمدنها ، گفتوگوي چون مختلفي مسائل
از گزارشي مناسبت همين به.پرداختند..و شدن جهاني
:ميخوانيد پي از كه شده تهيه سخنرانيها اين چكيده
انديشه و فرهنگ گروه
مركز فلسفه گروه دبير مصلح اصغر علي دكتر جلسه ابتداي در
:گفت جلسه اين تشكيل علت درباره تمدنها گفتوگوي
گروه براي آمريكا ، در سپتامبر حادثه 11 وقوع زمان از"
فلسفه به توجه با تمدنها گفتوگوي بينالمللي مركز فلسفه
حادثه اين معناي كه بود برانگيز سوال بسيار وجودياش
اين اساتيد با كه قبلي مباحث سلسله در علت همين به.چيست
گروه در كه اساتيدي كه شد گرفته براين تصميم داشتيم گروه
را حادثه اين مختلف مناظر از هستند ، گروه از خارج يا و
بحث به و كرده مطرح نشستي در را خود دريافت و ببينند
".بگذارند
از بعد تبعات و حادثه اين تبعات":افزود ادامه در وي
به متحدانش و آمريكا حمله جمله ، آن از كه حادثه
بسياري پرسشهاي بود ، اسلامي كشورهاي تهديد و افغانستان
شدن ، جهاني آينده درباره پرسشهايي.آورد دنبال به را
اين از تروريسم و اسلامي بنيادگرايي تمدنها ، گفتوگوي
گفتوگوي" عنوان ما تا شد باعث مسئله همين و بودند جمله
حوادث 11 به نظر با) آينده افقهاي و چالشها ;تمدنها
اهل از و دهيم قرار نشستها اين اصلي موضوع را (سپتامبر
.كنند بيان را آن تبعات و حادثه اين مبناي كه بخواهيم قلم
نخستين در ديباج موسي سيد دكتر مصلح ، دكتر سخنان از پس
:گفت "سپتامبر پديده" نام به جلسه سخنراني
مبني اشاراتي حكومت درباره دوم رساله نهم فصل در "لاك"
از و ميكند رها را طبيعي وضع انسان چرا كه داشت اين بر
نيروي و حكم به و ميكشد دست خود سلطنت قدرت و آزادي
كه بود اين پرسش اين جواب ميدهد؟ در تن اجتماع
در ميتواند و است مسلم هميشه طبيعي حقوق از بهرهمندي
طور به و او مانند همه كه درآيد ديگراني تهديد معرض
تشكيل و ديگران به پيوستن در انسان.سلطانند برابر
خواستههاي و مال و جان و آزادي بهتر حفظ درپي اجتماع
انساني اجتماع وجود نخستين شرط گفت ميتوان.است خود
.بود نخواهد و نبوده موخره اين جز چيزي
گفت نميتوان آيا" كه پرسش اين طرح با ادامه در وي
ايجاد خصوصي منافع تضاد كه همانطور
شدن جهاني نيز دولتها تضاد ميسازد ، راضروري كشور -دولت
دولتها كه همچنان:گفت "ميسازد؟ ممكن را سازي جهاني و
را انسانها واگذاري قابل غير آزادي نتوانستند هيچگاه
نميتواند نيز دولتي جهان يا و سازي جهاني سازند ، محدود
سپتامبر پديده با ميرسد نظر به.سازد محدود را دولتها
حقوق و دولتها انسانها ، سياسيموضوعه حقوق اركان در
حقوق اصول از بايستي و شده وارد تازهاي رخنه بينالمللي
عمل به تازهاي تفسير بينالمللي سطح در دولتها سياسي
.آورد
پديده وقوع با":گفت خود سخنان از ديگري بخش در وي
دولتها امنيت كه شد جلوهگر خوبي به حقيقت اين سپتامبر
توافقهاي به بسته و دولتها توانايي به منوط صرفا
مانع دولتها پيدايش كه همانگونه و نيست بينالمللي
انسان طبيعت از برخاسته مابانه شهروند غير ازحالتهاي
خود نوبه به نيز بينالملل نظامهاي پيدايش نميشود ،
پذيرش و خود قدرتهاي توسعه براي دولتها اختيار از مانع
سپتامبر پديده وقوع از پيش تا.ديگرنميشود دولتهاي كامل
مخاطره با صرفا جهاني صلح حفظ ملل سازمان سنتي نگرش در
ديگر كشورهاي جانب از كشورها سرزمينهاي و قلمرو افتادن
يك به متجاوز نوين ، وضعيت در حاليكه در ميافتاد خطر به
به تجاوز و بود نخواهد بيگانه دولت و كشور يك ديگر كشور
دولت ماهيت برابر در تازهاي ماهيت توسط كشور يك قلمرو
تنها نه اينكه مهمتر.ميباشد محتمل و يافتني تكوين
تجاوز مورد كه دولتهاست ماهيت خود اين بلكه دولتها قلمرو
با كه گرفته شكل تازهاي تهديدهاي بنابراين.ميشود واقع
گرچه نيست مقايسه قابل مرسوم تهديدهاي پيشين نمونههاي
".نميباشد كمتر پيشين نمونههاي از آن اهميت
ضد و دولت جنگ اخير ، جنگ اينكه به اشاره با ديباج دكتر
اعمال و اقدامات با صرفا دولت ضد":گفت است ، دولت
بودگي دربرابر با دولت ضد ماهيت.نميشود تعريف تروريستي
و دولت متقابل و عميق كنش در.ميشود تعريف دولت با آن
بودهاند ، مطرود كه را ديگراني ميتواند دولت دولت ، ضد
گشته آغاز جنگ با يافتن رسميت اين گرچه بشناسد رسميت به
كه تازهاي استراتژيك زبان كه است اين حقيقت اما
حال در باشد هرمنوتيكي فراگير زبان براي مقدمهاي
فرصت دولت ضد خواست سپتامبر پديده با.است شكلگيري
ميل به را طبيعي آزادي و طبيعي زندگي به ميل تا يافته
".دهد ترجيح عقلانيت فراگير
آينده جهان ديالكتيك كمتر شدن جهاني":گفت پايان در وي
بالا از خود تز آنتي دو بين دولتها و كرد خواهد تعيين را
ضد و دولت تز آنتي و تز آينده.شد خواهند فشرده پايين و
ديالكتيك نتيجه ميرسد نظر به و نيست روشن چندان دولت
چنانچه و نيست كننده تعيين وجه يك حاوي دولت ضد و دولت
كند ، دعوت جدال به را ديگري تمام و تام صورت به طرفي هر
اما.بپردازند را نوع اين از جنگهايي بهاي بايد انسانها
را خود وجود نخستينبار براي سپتامبر پديده در دولت ضد
براي را مطلق بينظمي دولت ضد آمدن آيا.ميكند اعلام
رخ جهان صحنه در بينظميهايي بيترديد ميدهد؟ نويد بشر
".داد خواهد
موضوع با وي.بود مددي مجيد دكتر جلسه اين بعدي سخنران
:كرد آغاز چنين را خود سخن "قدرت جاودانگي اسطوره شكست"
برانگيخت را ومتفاوتي زياد بحثهاي سپتامبر رخداد 11"
مشترك مورد يك در آنها تقريباهمه استثناهايي جز به كه
"تروريستيكور عمل" عنوان به واقعه ارزيابي آن و بودند
اين تعبير كه برآنيم ما.بود بيگناهان كشتن براي
است ، واقعيت از گريز و سادهانگاري نوعي حادثه به رويكرد
نيز كيفي لحاظ از كه امروز جهان در تروريسم پديده زيرا
ساختاري ناهنجاريهاي گوياي است ، متفاوت گذشته بسياربا
تكراري عبارت با نميتوان كه است جهان در سياسي نظامهاي
و توضيح به "روانپريش بيمار مشتي جنايتكارانه اقدام"
ما گمان به.نشست رويداد داوري به و پرداخت آن تبيين
تروريسمومشكلات پديده خود تحليلياز كه ضرورياست
به زاويه اين از بانگاه و شود ارائه آن متنوع و گوناگون
.گيرد قرار بررسي مورد آن پيامدهاي پيوسته ، وقوع به فاجعه
اين تحليل":گفت تروريسم پديده تحليل اهميت مورد در وي
مبارزات همه امروزه كه است ضروري جهت اين از پديده
مبارزات -متروپل كشورهاي در چه ستم ، بند در مردم انقلابي
در چه و -داخلي ضدبهرهكشان بر شده استثمار تودههاي
توسط بيگانه سلطه قيد از رهاييبخش مبارزات شكل و قالب
خشونتآميز اقدامات" برچسب و مهر پيراموني ، كشورهاي مردم
هدفش قدرت صاحبان بهزعم كه اقداماتي.ميخورد"تروريستي
جنايتكار مشتي" توسط و است بشري وتمدن آزادي نابودي
كه حالي در ميشود ، اجرا "رواننژند بيماران و بالفطره
عدهاي آن جريان در كه خشونتآميز اعمال اين اكثر
بار به فراوان مالي خسارتهاي و شوند مي قرباني بيگناه
".دارد واقعيتهايديگري از حكايت ميآيد ،
حادثه 11 در من نظر به":افزود ادامه در مددي دكتر
بود ، "قدرت جاودانگي اسطوره شكستن" اصلي ، هدف سپتامبر
ديگر سوي از.مينمايد آسيبناپذير ظاهر به كه قدرتي
را قدرتخود فقدان و ناتواني زيرسلطهكه گروه ناتواني
بلامنازع قدرت معيار ، همان با و مطلقميپندارد"
آن محتوم پيامد و;نشكستني و ميگيرد "مطلق" را سلطهگر
رو اين از.است سلطه ارائهروند و"موجود وضع" پذيرش
آسيبپذير از نشان كه نمادين عمل اين پيامد گفت ميتوان
واقعيتكرد اين متوجه قدرترا قطب بود ، مطلق قدرت بودن
هزينه و آن تبعات و خشونتآميز اعمال از جلوگيري براي كه
قدرت و شود گشوده گفتوگو باب بايد بردارد ، در كه سنگيني
".آيد حساب به نيز مقابل طرف توانايي و
ميتوان ديگر سوي از":گفت سخنانش پاياني بخش در وي
شده حساب توطئهاي تئوري نتيجه را سپتامبر رويداد 11
و غرب جهان وادواري ساختاري بحرانهاي از ناشي كه دانست
آوردنمناطق بهدست و جنگ طريق از بحرانها ترميماين
به آمريكا لشگركشي كه داشت نميتوان ترديدياست نفوذ
و سپتامبر حادثه 11 از پس كوتاهي فاصله به افغانستان
يافته پرورش و خودساخته گروه) طالبان بركناري در تلاش
كه ديگري نشانده دست دولت با آن كردن جايگزين و (آمريكا
امنيت و باشد (گاز و نفت لوله خط ايجاد) غرب منافع حافظ
اين از بخشي كند ، تامين هدفها آن راستاي در را منطقه
".است برنامه
موضوع با كه بود رامين علي دكتر جلسه اين سخنران ديگر
سابقه":گفت چنين"توطئه وتئوري سپتامبر رخداد 11"
بيگانگان و ديگران به بدبينينسبت در ايرانيها ديدگاه
در.بازميگردد قاجار دوران به انگليسيها بهخصوص و
حادثه اين وقوع كه بودند كساني هم سپتامبر قضيهيازدهم
بزرگ درونجريانات مثلااز آمريكاييها ، خود به را
بودكه اين آنها وگمان ميدادند نسبت سياسيجمهوريخواه
سلاحهاي آزمايش براي را معركه آتشو اين آمريكاييها
را منطقه در حضور از آمريكا هدف.نشاندهاند بار به خود
هم همچنان شايد و مسالهميدانستند همين از ناشي نيز
و مناطقاستراتژيك نفوذدر نيز عدهاي البته.ميدانند
ديگر از را خود سليقه و خواست به منطقه امنيت تامين
".ميدانند افغانستان به آمريكا حملات اهداف
سخناني "گفتوگو امكانهاي" موضوع با رضاداورينيز دكتر
هانتينگتون نظريه درباره سخن آغاز در وي.كرد ايراد را
از ما برداشت است ممكن":گفت تمدنها برخورد درباره
مقابل اسلام مثلا كه باشد اين "تمدنها برخورد" نظريه
او.نيست هانتينگتوناين منظور اما ;ميكشد لشگر غرب
فعلي موقعيت در كه كهن تمدن از بازماندهاي كه ميگويد
كه آنچه مقابل در دارد ، برعهده ماموريتي كه ميكند احساس
.است داخل در تمدنها جنگ.ميايستد است ، جامعه دردرونآن
كه هستند دنيا جاي جاي در وتمدنهايي است جهان تمام غرب
يك ايننميخواهند را غرب هم و ميخواهند را غرب هم
كه دارد وجود تاريخي مبناي يك سخن اين در نيست ، استراتژي
به هانتينگتون كه شرقشناسانهاي نگاه از ناشي را آن من
".ميدانم دارد ، غرب از بيرون
اگر":گفت و كرد اشاره تمدنها گفتوگوي نظريه به سپس وي
است درست ;ندارد تازگي كه باشد مذاكره معناي به گفتوگو
حال عين در اما دارند را گفتوگو شرايط فيلسوفان كه
فراتر هم فلسفي بحث از گوييم مي كه گفتوگويتمدنها
".ميرود
:گفت و كرد اشاره ديالوگ و گفتوگو شرايط و ويژگيها به وي
گفت و زبان بايد ميزنيم حرف ديالوگ از زمانيكه"
باشد ، سود سوداي از فارغ كه گفتي ;باشيم داشته بيغرضانه
در.نميآيد حساب به گفتوگو اقتصادي و سياسي مذاكرات پس
.ندارد وجود تقلبي درآن و دارد وجود غلبه به ميل ديالوگ
فرو تفكر گوش در و است تفكر گفت ;است تفكر و فكر ديالوگ
".ميرود
و جهان كنوني وضع در آيا كه سوال اين طرح با داوري دكتر
است اگرممكن و دارد وجود گفتوگو امكان اطلاعات درهياهوي
چنين كرد ، شروع را گفتوگو بايد كجا از و گفتوگويي چه
متقابل قبول و مساوي شرايط گفتوگو برقراري":گفت
در.ميشود شرايط چنين مستعد كنوني جهاني شايد.ميخواهد
از يكي.است شنيد گفتوقدرت قدرت مطرح ، قدرت گفتوگو
غلبهاي صفت ميكند ، مشكل را ديالوگ امروزه كه مشكلاتي
مطرح نتيجهخواهي درديالوگ.دارد وجود گفتوگو در كه است
سياست در دليل همين به و است ذات به مقصود ديالوگ و نيست
.است نتيجه حصول پي در سياست چون ندارد ، وجود ديالوگ
جريان تفكر وادي در ميشود ، آغاز تفكر وادي در ديالوگ
و سياست و ميرسد نتيجه به تفكر وادي در و ميكند پيدا
.ميشوند بهرهمند ديالوگ اين از جهان تمام و اقتصاد
مامورحل ديالوگ.ميشود گذاشته ديالوگ با تمدني هر اساس
به و است آدم و عالم تغيير نشان ديالوگ.نيست اختلافات
".ميگذارد تاثير مردم زندگي و عمل فكر ، در مستقيم طور
با اسلام عالم در بنيادگرايي" موضوع با كديور محسن دكتر
وي.بودند جلسه اين سخنران ديگر "سپتامبر به 11 توجه
دراسلام اصلي جريان سه اينكه به اشاره با سخن درآغاز
كه هستند سنتگرايان جريان اولين":گفت وجوددارد ، معاصر
مشاهده ميتوان علميه حوزههاي بين در را اينها بيشتر
با تقابلي هيچ و هستند سنتها حفظ به قائل گروه اينكرد
زدهاند دور را مدرنيته اينها اصطلاح به.ندارند مدرنيته
جديد مسائل و ندارند جديد مسائل حوزه در داعيهاي هيچ و
دين يك اينها دين.بهكارميبرند ابزار يك عنوان به را
.ميشود خلاصه فردي تعاملات حوزه در و است حداقلي
". ندارند مدرنيته با جدي چالش تقريبا سنتگرايان
هستند متاخر دوم ، جريان جريان":گفت دوم جريان درباره وي
فرزند معاصر بنيادگرايي و هستند مدرن جريان يك جدا و
پديده يك شد گفته كه همانطور بنيادگرايان.است مدرنيته
آنان.نيستند قبلي جريانهاي با مقايسه قابل و هستند مدرن
كه چه هر ديگران آنان نظر از و ميدانند مطلق حق را خود
ادراك بلكه هستند اين به معتقد تنها نه.ناحقاند هستند ،
را خود عمومي حوزه درميدانند حق بر مبتني هم را خود
خود دين به آنكه از بيش و ميدانند رسالت و تكليف صاحب
از يكي مسلحانه دعوت.ميپردازند ديگري دين به بپردازند ،
بنيادگرايان نوع لذا است ، بنيادگرايان انديشه ويژگيهاي
الجزاير ، در چه زدهاند خشونت به دست نوعي به همه مسلمان
ديگران بنيادگرا نظر در.افغانستان در چه و مصر در چه
عهده از اگر و كنند صلاحيت اثبات بايد حياتشان بقاي براي
به مضر او بقاي كه كند احراز هم بنيادگرا و برنيايند آن
صادر را او فيزيكي حذف دستور بيمحابا است دين حال
همين بنيادگرايان ، ويژگي خطرناكترين و مهمترين و ميكند
".است ويژگي
بنيادگرايي از تعريفي بخواهيم اگر":افزود ادامه در وي
اسلامي بنيادگرايي بگوييم ميتوانيم باشيم داشته اسلامي
در تكليف داشتن قشرينگري ، و سطحينگري از آميزهاي يعني
ظاهر در فقط هم آن و گذشته به بازگشت نوعي و عمومي حوزه
قرار تحقير مورد جوامع در كه هستند كساني اينها.دين
.هستند جوامع شده تحقير نشينان حاشيه نوعي و گرفتهاند
.است بنيادگرايان خصلتهاي مهمترين از مدرنيته با دشمني
دارند كوشش و هستند مدرنيته براي ناخلف فرزنداني آنها
در صرفا است شده بيديني باعث كه چيزي آن بگويند
كوشش ميدهد انجام بنيادگرا كه كاري لذا است ، مدرنيته
".است مدرنيته حذف براي
اشاره اسلام عالم در سوم جريان به پايان در كديور دكتر
در.ناميد نئوارتدوكس ميتوان را سوم جريان":گفت و كرد
با جديد دنياي در ميتوان كه است اين اعتقاد جريان اين
حفظ به قائل اينها.كرد زندگي مدرنيته با اسلامي سنن حفظ
نئوارتدوكسها.هستند حاضر عصر در دين محتواي و دين پيام
شرايط ، و زمانه اساس بر را ديني احكام ميتوان كه معتقدند
".كرد تاويل
موضوع.بود جلسه اين سخنران ديگر رئيسدانا فريبرز دكتر
جنگ به توجه با گفتگو امكان و شدن جهاني" وي سخنراني
كارل جهان فشردگي نظريه باب در":گفت وي.بود "افغانستان
از زيادي شمار شد ، مطرح زيادي انتقادات و نظريات ماركس
رد را ماركس انديشه ديگري شمار اما كردند استقبال آن
يك كه است اين شدن جهاني انديشه جوهره كلي طور به.كردند
و ميبرد جلو به را شدن جهاني اين دروني اقتصادي نيروي
.كند عمل جانبه يك سلطه و تكخطي صورت به نميتواند
ميان در را آگاهانه واكنشهاي ديالكتيك منطق با شدن جهاني
از مردميتري و تازهتر نوع و برميانگيزد جهان مردم
شكل جهاني جلوه با انقلابهايي قيمت به ولو شدن جهاني
دارد ، فرهنگي جنبههاي شدن جهاني چون.گرفت خواهد
خود مقابل در را انزواگرا و ارتجاعي كوركورانه ، واكنشهاي
و فرهنگي بالنده واكنشهاي مهمتر همه از اما.داشت خواهد
شدن جهاني فرهنگ مقابل در كه است جهان مردم يابانه هويت
باربر توسط كه وورد و مكدونالد از تركيبي)مكوورد
شده تسليم مصرف گونه به شدن جهاني بيانگر و شده پيشنهاد
در.برافراشت خواهد قد (تسليمگراست هدايت و رهبري و
خواهند دموكراتيك و جهاني جنبه انقلابي جنبشهاي آينده
خواهند چالش به فقير ملتهاي نفع به را جهاني سلطه و گرفت
".گرفت
و يكسان پديده شدن جهاني كه اين به اشاره با پايان در وي
هم ميتواند نيز آن برابر در واكنشي":گفت نيست يكسويه
".گيرد صورت بالنده جنبههاي هم و واپسگرا جنبههاي از
به كه بودند ضيمران محمد دكتر جلسه اين سخنران ديگر
و پرداخت "گفتگو و زباني بازيهاي تروريسم ، " موضوع بررسي
در جهاني تجارت برجهاي به تهاجم كلي طور به":گفت
قلمداد تصادفي نميتوان را پنتاگون ساختمان و نيويورك
ميدهد را امكان اين ما به حملات اين ماهيت در دقت.كرد
در و كنيم بررسي را حملات اين زبان فلسفه ديدگاه از كه
رابطه آن در و است علت نشانه است مهم آنچه زبان فلسفه
يك در كه نشانهاي.است اهميتتر با مدلول و دال بين
كد يا رمز به ميرود كار به رفتار يا و گفتار حادثه ،
.است تاويلي پديدهاي مخاطب ذهن در مدلول هر.است معروف
را تازهاي كدهاي و رمزها ميتوانيم سپتامبر حادثه 11 در
".كنيم بررسي و شناخته مطرح ، كشف ،
مدلولهاي تنها نه حادثه اين در":افزود ادامه در وي
كه جديدي نشانههاي بلكه ميگيرد قرار نظر مورد متعارف
ما.ميكند مطرح را تازهاي بعد خود داشته ، وجود
خاص موردي در زبان كاربرد گونهاي را تروريسم ميتوانيم
كنيد دقت تروريستها بيانيههاي به اگر.بدانيم
با دشمن كه ميكنند استدلال اينچنين آنها كه درمييابيد
خود اختيار در را زبان ارتباطي ، وسايل گرفتن دست در
چنگ از زبان شدن خارج باعث تروريستي اعمال اين و گرفته
زبان حريم شكست با ميكنند سعي تروريستها و ميشود دشمن
".گيرند كار به دشمن خود عليه را آن دشمن
ترور واژه بيشتر اينكه به اشاره با ادامه در ضيمران دكتر
قرار استفاده مورد خاص پيامي تبليغ و اعلام جهت در
سوي از پيامي هم ، سپتامبر حادثه 11 در":گفت ميگيرد ،
طريق از كه بوده نظر در بودند ماجرا اين طراح كه كساني
و نمادها.دهند انتقال مخاطبان به را مدلولي دال اين
و گرفت قرار هجوم مورد حمله اين در خاصي سمبلهاي
قلب واقع در جهاني تجارت برجهاي انتخاب با تروريستها
و دادند قرار حمله مورد را غرب و آمريكا سرمايهداري
بنابر.بود غرب نظامي استيلاي به حمله پنتاگون به حمله
گروهي گفتمان را ساختمان سه اين عليه حركت ميتوان اين
تقسيم غيرخودي و خودي اردوگاه به را جهان كه دانست
.ميكنند
اكرمي الميرا:تنظيم و تهيه
|