اقتصاد گلوي بر سياست تيز تيغ
جنانصفت محمدصادق
در مركزي بانك كل رئيس نوربخش محسن دكتر پيش ، روز چند
از كه گرفت قرار اقتصادي روزنامه يك خبرنگار پرسش برابر
را مسائلي چه بايد اقتصادي موفق روزنامه يك پرسيد ، او
تاثيرگذاري زمينه در كه مركزي بانك كل رئيس كند؟ مراعات
جزو آنها جهتگيري و اقتصادي متغيرهاي بركاركرد سياست
:كرد توصيه روزنامه آن خبرنگار به است ، افراد آگاهترين
كارشناسان."اقتصاد به بچسبيد و كنيد رها را سياست"
كل رئيس توصيه در معتقدند سياسي آگاه ناظران و اقتصادي
ايران ، اقتصاد:است نهفته تلخي واقعيت ايران مركزي بانك
دارد وجود آن ذات در كه تواناييهايي وجود با متاسفانه
رشد راه پيمودن از ،"سياست" از منفي تاثيرپذيري دليل به
كه حالي در و است مانده باز خود تواناييهاي با مطابق
مادي امكانات و تواناييها از استفاده با ميتوانست
نظر از استراتژيك منطقهاي در گرفتن قرار خود ، طبيعي
مطلوب شرايط در..و مناسب انساني نيروي جغرافيايي ،
اقتصادي كلان شاخصهاي نظر از اكنون گيرد ، قرار اقتصادي
.دارد قرار نامساعدي وضعيت در
سياست
است؟ چگونه جامعه يك در حكومت و مردم تعامل نوع
ميزان و حكومت به مردم اعتماد ميزان مثل شاخصهايي
پاسخ است؟ چقدر مردم خواستههاي و آرا به حكومت بهادادن
در "داخلي سياست" جهتگيري ميتواند شده ياد پرسشهاي به
مويد جامعه يك در كارآمد داخلي سياست.دهد نشان را جامعه
اندازههاي در حكومت به مردم اعتماد ضريب كه است اين
جامعهاي داخلي سياست ديگر طرف از و قراردارد مناسبي
خواستههاي و آرا گوناگون امور در آن حاكمان كه است موفق
خارجي سياست.دهند قرار خويش عمل راهنماي را مردم
ساير همسايه ، كشورهاي با كشور يك بينالمللي مناسبات
.دربرميگيرد را بينالمللي سازمانهاي و جهان كشورهاي
با كشور يك تنشهاي كه است گونهاي كارآمد خارجي سياست
.دهد مي تنزل ممكن اندازه كمترين به را دنيا و همسايهها
كشورها براي را شرايط كه است گونهاي موفق خارجي سياست
به دنيا امكانات از بتوانند آنها كه ميدهد سوق سمتي به
.كنند استفاده شكل بهترين
توانايي و دارند مشكل جهاني سازمانهاي با كه كشورهايي
در حتما كنند بهرهبرداري آنها امكانات از تا ندارند
چگونگي شامل همچنين سياست.دارند نقص خود خارجي سياست
مبارزه چگونگي فرايند و سياسي مختلف جناحهاي ميان تعامل
جمعيتها و گروهها احزاب ، اگر.ميشود درجامعه سياسي
ضابطهمند مبارزهاي سياسي قدرت توسعه و حفظ كسب ، براي
مبارزه در نامقبول حتي وسيلهاي هر از و باشند داشته
كارآمدي سياست داراي ميتوان را جامعه آن نكنند ، استفاده
.دانست
مبارزه مسير در سياسي جمعيتهاي و گروهها احزاب ، اگر
حاكم را منصفانهاي غير شرايط خود سياسي قدرت توسعه براي
همچنين سياست.است ناكارآمد جامعه آن در سياست كنند ،
.ميشود نيز هرجامعه در سياسي قدرت توزيع چگونگي شامل
در و غيرمنصفانه صورتي به جامعهاي در واقعي قدرت اگر
جمعيتهاي و احزاب گروهها ، بين مردم آراي از غير چارچوبي
.است ناكارآمد جامعه آن در سياست باشد شده توزيع سياسي
نشده توزيع مردم آراي برپايه جامعه در واقعي قدرت اگر
.بود خواهد ناكارآمد آن جهتگيريهاي و سياسي شرايط باشد
اقتصاد و سياست
يك ميگذارد؟ تاثير اقتصاد كاركرد بر چگونه سياست
به مردم اعتماد ميزان:ميگويد سياسي اقتصاد كارشناس
اقتصادي رفتار ميتواند است سياسي شاخصه يك حكومتكه
به مردم اعتماد ميزان اگر.دهد قرار تحتتاثير را مردم
پولهاي ميروند ، طفره ماليات دادن از باشد پايين حكومت
تلاش سرمايهگذاري جاي به ميكنند ، خارج كشور از را خود
خواستهاي همواره مصرفكنند ، است ممكن كه جايي تا ميكنند
اعتماد عدم و نارضايتي ميكنند ، مطرح را دولت از بيشتري
واقعي ميزان از كمتر اندازههاي در كردن كار با را خود
را مردم آراي حكومت اگر ديگر طرف از..و ميدهند نشان
مسايل در ندهند قرار خويش عمل راهنماي تصميمگيريها ، در
را نارضايتيها كه ميكند عمل گونهاي اقتصادي مختلف
.ميزند دامن
هر خارجي سياست:ميگويد بينالمللي اقتصاد كارشناس يك
دنياي امكانات از ميتواند چگونه كه ميكند تعيين كشوري
نامشخص آنها خارجي سياست كه كشورهاييكند استفاده خارج
و داد امكان باشد جهان بر غالب جريان با ناسازگاري در و
كه كشورهايي.ميدهند كاهش را خدمات و كالاها آزاد ستد
در ميكنند نگاه متخاصم يك مثابه به را دنيا
كه ميگيرند پيش در رفتاري خود اقتصادي برنامهريزيهاي
.نيست سازگار آنها ملي منافع با شايد
در ايران تجاري تامالاختيار نماينده نهاونديان محمد
از را ما كاري ، سياسي:ميگويد جهاني تجارت سازمان
سياست به ما نگاه.است كرده سازماندور اين به پيوستن
و بگيريم پيش در جزيرهاي زندگي كه است شده موجب خارجي
.بگيريم فاصله سازمان اين به پيوستن از
بزرگ سازمانهاي ميگويند ، بينالملل اقتصاد كارشناسان
همواره صنعتي كشاورزيو مالي ، و پولي عرصه در جهاني
تخاصم عامل را آنها كه كشورهايي به دادن دركمك ميتوانند
كشورهاي از برخي كه درحالي.دهند خرج به خست ميدانند
منابع از دلار ميليونها سالانه متعادل خارجي سياست داراي
از برخي ميكنند ، استفاده سازمانها اين ارزانقيمت مالي
چگونگي ديگر طرف از.نمييابند را امكان اين كشورها
بر نيز سياسي گروههاي و احزاب سياسي مبارزه و تعامل
گروههاي و احزاب اگر.ميگذارد تاثير اقتصاد كاركرد
قدرت توسعه و حفظ كسب ، پي در قبول قابل چارچوبي در سياسي
روند ، بر خود دوردست اهرمهاي از ميتوانند نباشند
آنها مثال بهطوربگذارند تاثير اقتصادي فعاليتهاي
فقدان معلول بيكاري دارند يقين كه درحالي ميتوانند
را آن است كشور در بلندمدت دوره يك در سرمايه انباشت
كه كنند القا مردم به و دانسته دولت ناتواني از ناشي
نيك آنها كه حالي در يا.ندارد توانايي كار اين در دولت
از برخي است ناچار اقتصاد كردن واقعي براي دولت ميدانند
را ناكارآمد يارانه پرداخت شيوه يا غيرضرور يارانههاي
مردم درآمدهاي كاهش درجهت را دولت اقدام اين دهند تغيير
.ميكنند اصرار آن بر و دانسته
يارانهها
سياست از ديگري كشور هر از بيش شايد ايران اقتصاد
پرداخت مساله به ميتوان اينباره در.است آسيبديده
بازرگاني وزير قائممقام كه درحاليكرد اشاره يارانهها
از درصد ميگويد ، 50 صراحت به نان و آرد شوراي در
نصيب مختلف شيوههاي به آرد براي دولت پرداختي يارانه
همين سياسي دلايل به است ناچار دولت ميشود ، رانتخواران
سياسي اقتصاد كارشناس يك.دهد تداوم را ناكارآمد شيوه
شيوه به يارانه پرداخت ناكارآمدي اكنون ميگويد ، ايران
دولت و فعلي دولت اما است شده آشكار فن اهل همه بر فعلي
زمينه در تصميمگيري شجاعت مخالفان فشار تاثير تحت قبلي
ارائه آمارهاي كه درحالي:ميگويد وي.ندارد را آن تغيير
آمار توليد رسمي مراكز و دستگاهها سازمانها ، سوي از شده
دادن دست از جز چيزي بنزين يارانه پرداخت ميدهند نشان
نياورده بهارمغان كشور سرمايههاي دادن هدر و ملي منابع
از دهدرصد نصيب بنزين پرداختي يارانه از درصد و34
فشار تحت هستند ناچار دولت و مجلس ميشود ، پردرآمد اقشار
مجلس كه وجودي با.نگهدارند ثابت را خود شيوه مخالفان
كند ، دگرگون را يارانه پرداخت شيوه است كرده مكلف را دولت
نياورده بودجه 1381 در را آن سياسي فضاي تحتتاثير دولت
اما است ، اجتماعي عدالت خلاف بر موجود وضعيت تداوم.است
.ندارد وجود تصميمگيري شجاعت
سرمايهگذار يا جاسوس
از حمايت و جلب قانون فاقد كشورهاي تعداد كه درحالي
دو انگشتان تعداد از كمتر دنيا در خارجي سرمايهگذاري
توجه قابل شتابي با نيز سوريه مثل كشوري حتي و است دست
زمينه اين در هنوز ايران است كرده دور خود از را نقص اين
.است تازه قانون فاقد
حاكم سياسي ديدگاههاي معتقدند ، سياسي اقتصاد كارشناسان
اجازه كه است گونهاي قانونگذاري نهادهاي از برخي بر
مناسبي شكل ايران در مستقيم سرمايهگذاري جريان نميدهد
سرمايهگذاري جريان در است ممكن كه استدلال اين.بگيرد
كشور به اياديآنها و دشمن كشورهاي خارجيجاسوسهاي
دقتها اين چه اگراست نرفته يادها از هنوز كنند نفوذ
براقتصاد سياست غلبه اما دارد ، ضرورت ملي امنيت حفظ براي
اين اگرشود ناهموار شرايط تا ميشود موجب ذهنيتها در
فعليرا خارجي بازرگاني ميتواند كند پيدا عموميت ذهنيت
.كند فلج هميناستدلال با نيز
اجتماعي عدالت و اقتصادي رشد
جمعيت و هيچحزب سوي از و جامعهاي هيچ در اقتصادي رشد
رشد.نميشود تلقي ناسازگار اجتماعي عدالت با سياسي
است توانسته كشورها از پرشماري تعداد اقتصاديبالادر
به را فرودست اقشار و كند دور جامعه از را مطلق فقر
ايراناين در اما.برساند مصرف از قبولي قابل مرزهاي
مبارزه كه آنهاييشد سياسي زماني نيز ساده بسيار مساله
دارند ياد به را پنجم مجلس كرسيهاي كسب براي انتخاباتي
جمعيتهاي از بخشي و افراد از گروهي كه ميدانند خوب
و دانسته اجتماعي عدالت خلاف را بالا اقتصادي رشد سياسي
منطقاقتصاد خلاف بر را راههايي كه كردند ناچار را دولت
.كند طي
با چگونه چهارم مجلس كه دارند ياد به علاقهمندان و مردم
اقتصادي رشد حاصل درآمد ناعادلانه توزيع كه نيت اين
احزاب ، از برخي.گرفتند را اقتصاد حركت جلوي بالاست
كه دارند ماوجود دركشور سياسي گروههاي و جمعيتها
سياسي ناآراميهاي موجب پرشتاب اقتصادي رشد معتقدبودند
سال در 5.شود گرفته آن جلوي بايد و ميشود اجتماعي و
به سياسيخاص ، وگروههاي جمعيتها احزاب ، از برخي اخير
خاتمي آقاي اول دولت و فعلي دولت كه اند رسيده نتيجه اين
گروهها اين.است نكرده كافي اقتصاديتلاش رشد كسب براي
اصل را اجتماعي و فرهنگي توسعه قبل دولت زمان در كه
و توسعه كه رسيدهاند نتيجه اين به اكنون ميدانستند ،
گذشته سال چند در آنها.باشد اول هدف اقتصاديبايد رشد
بر را سياسي توسعه دولت كه كوبيدهاند طبل اين بر دايم
كه است دليل همين به و ميداند مقدم اقتصادي توسعه
.. و دارد ناچيز رشد ملي درآمد است ، افزايشيافته بيكاري
چيز همه و غلبهكند منطقاقتصاد بر سياست كه هنگامي
اقتصاد آزاد كاركرد براي جايي شود نگاه دريچه اين از
.نميماند باقي
سياسي فرمانهاي استاز ناگزير اقتصاد كه كشورهايي در
به اجتماعي ضدعدالت حركتي پرشتاب اقتصادي رشد كند ، تبعيت
مازاد هاي سرمايه جذب براي دنيا با مراوده ميآيد ، شمار
اقتصاد بر بيگانگان كردن مسلط جهت در بينالملليحركتي
عدالت زيان پرداختيارانهولو شيوه ميشود ، تلقي
كه ملي پول حفظارزش نميكند ، تغيير هرگز اجتماعي
يك دارد ، معني اقتصادي بازي قاعدههاي چارچوب اصولادر
اقدام يك غيرنفتيزماني صادرات ميشود ، شمرده مقدس امر
...و ميشود محسوب سياسي
سياست تيز تيغ
نتيجه اين به اكنون ايراني روشنفكران و نخبگان
ايران اقتصاد گلوي از بايد سياست تيز تيغ كه رسيدهاند
از است ايرانناچار اقتصاد كه زماني تا.شود برداشته
راهي بماند دور خود منطق واز كند تبعيت سياسي فرمانهاي
سياسي اقتصاد كارشناس يك.شد نخواهد ديده پيشرفت براي
تحميليعراق جنگ از سال گذشت 12 از پس:ميگويد ايران
نظر از كه ايراني روشنفكران و نخبگان ايران عليه
اكنون دارند يكديگر با بنيادين تفاوتهاي سياسي گرايشهاي
از رهايي براي ايران اقتصاد كه هستند متفقالراي
دور سياست از بايد است گرفتارشده آن در كه بنبستي
از اقتصادي دهيممتغيرهاي اجازه كه معني اين به.بماند
احزاب و گروهها جمعيتها ، اكنون.كنند پيروي منطقخود
بر امنيت مسالهتاثير به مختلف جناحهاي در كشور سياسي
را جمعيتي و گروه حزب ، كمتر ديگر شدهاند ، آگاه اقتصاد
توسعه و رشد براي امنيت ايجاد شعارش كه ميبينيد
گروههاي و جمعيتها احزاب ، اكنون.نباشد سرمايهگذاري
سرمايهگذاري كه رسيدهاند نتيجه اين ايرانبه سياسي
نخبگان.است عيار تمام ضرورت يك ايران اقتصاد براي خارجي
متهم كه نميخواهند هرگز حاضر شرايط در ايراني جامعه
.است بيهوده جهاني تجارت سازمان در ايران عضويت شوند
كه سياسي گروههاي و جمعيتها احزاب ، بويژه ايراني جامعه
خارجي سياست داشتن ضرورت اكنون هستند سهيم سياسي قدرت در
اجتنابناپذير ضرورت يك را تنشزدا و منطقي عقلايي ،
.ميدانند جهان با دادوستد براي ايران اقتصاد
ضرورت دهه 1370 ، نيمه در حتي و دهه 1360 در كه حالي در
اقتصادي رشد به دستيابي اقتصاديبراي و سياسي آزاديهاي
حزب ، هر اكنون.بود ناشناخته ابزارها همه از بااستفاده
مسير اين در كه دهد نشان سياسيميخواهد گروه و جمعيت
بين 1358 سالهاي در خصوصيسازي كه حالي در.است پيشتاز
ورود كردنراه هموار جهت حركتيدر پيش سال چند تا
تلقي آسيبپذير اقشار مغايرمنافع سرمايهدارانو
سياسي گروههاي و جمعيتها احزاب ، اكنون ميشد ،
اكنون.نميكنند انكار هرگز را آن بودن اجتنابناپذير
زندگي نميتوان كه است رسيده نتيجه اين به ايراني جامعه
در خصوصي بخش تواناييهاي از استفاده بدون اقتصاديرا
كه است واقعيتاين.برد پيش به مديريت و سرمايه عرصه
شجاعت هنوز ندارند ، اما ابهام ديگر اكنون امور اين
سياسي گروههاي و جمعيتها احزاب ، ميان در لازم سياسي
دارند اعتقاد آن به كه را آنچه تا است نشده پديدار كشور
كه است رسيده آن زمان اكنون.كنند اجرا نيز عمل در
مناسب شرايط اقتصادي دهندكارشناسان اجازه سياستمداران
را اقتصاد منطق براساس اقتصادي تصميمگيريهاي براي
.كنند فراهم
خارجيامكان و سياستداخلي در سياسي سرسختيهاي
ميكند سلب عرصهاقتصاد در را ايران از سريع پيشرفت
اينكه توانايي ملي اصولااقتصاد كه برسد روزي است وممكن
.بدهد دست از را باشد پيشرفت مسير در
|