نوجوانان خانه از فرار بر موثر عوامل
سال هيجده از كمتر نوجوان يا كودك هر قانوني ، لحاظ
از *
زندگي محل قانوني وصي يا والدين اجازه و رضايت بدون كه
.ميشود تلقي ناسازگار او رفتار و ، بزهكار كند ترك را خود
ميتواند چه فرار در نوجوانان انگيزه اينجاست سوال *
محيطي وجود عدم عواطف ، كمبود فرهنگي ، و مادي فقر باشد؟
....و خانواده در امن
فرار آيا اما ;خانواده نابساماني از تلخ است حكايتي فرار
!نابسامانيهاست؟ اين از راهنجات تنها
به آن در و شود منتشر جرايد در خبر چند كه نيست روزي
پيش چندي !باشد نشده اشاره خانواده آغوش از نوجواني فرار
سال دختر 15 سپيده:خوانديم نوجوان چند مورد در اخباري
منزل ، از خريد بهانه به شدن هنرپيشه شوق و دور آرزوهاي با
از يكي در پليس توسط بعد روز ده اما ميشود خارج
.ميگردد دستگير (مفسدهپروران دام در)شهر تاريكخانههاي
براي آرزويش از او !!بود شده بدل و رد جمله چند تنها
فرصتطلبانه پاسخ و گفته چيزهايي خيابان در غريبه جواني
در !كرد راهنمايي شهر خانههاي سياهترين به را او جوان
"سيگال استيون" گروه عنوان تحت گروهي شهر ، ديگر سوي آن
بهصورت را خود كه ساله جوانان 20 از متشكل كه
اغفال را دختران و كرده آرايش آمريكايي هنرپيشههاي
اتفاق به و ميگردند دستگير ماموران توسط ميكردند ،
.ميشوند زندان روانه سالهاي و 14 نوجوان 15 دختران
روز هر كه موارد بسياري از كوچكي نمونههاي تنها اينها
و هستيم نظارهگر شهرمان خيابانهاي و پاركها در
به هشداريست و ميباشد ميگذريم ، كنارشان از بياهميت
پيوندها از جوان نسل گسيختگي از مسئولان و خانواده
و حرف با تنها مشكل اين.اجتماع و خانوادگي و عاطفي
برطرف توجيه ، و آن و اين گردن به تقصير و گناه انداختن
جستجوي در هستيم؟ چه دنبال به ميپرسم خود از.شد نخواهد
كنيم تامل قدري است كافي هستيم ، فصل اين براي علت كدامين
.كنيم قاضي را كلاههايمان و بينديشيم و
اختيارشان در امكاناتي چه جوانان؟ اين براي كردهايم چه
زندگي به اميد و شور آنها در اندازه چه تا گذاردهايم؟
درستكاري ، صداقت ، انتظار كه ما كردهايم؟ ايجاد آينده و
هويت و اجدادي رسوم و آداب و فرهنگ حفظ تقوا ، و دينداري
بودهايم؟ چنين خود اندازه چه تا داريم را ملي و ديني
كه كاري تنها يا داشتهايم؟ صداقت بودهايم؟ الگو
چه نسل اين براي دادن شعار جز !بس؟ و بوده شعار كردهايم
دو از را نوجوانان فرار اكنون و داشتهايم؟ توشهاي
:ميدهيم قرار بررسي مورد روانشناختي و قانوني ديدگاه
قانوني ، لحاظ از:قانون ديدگاه از فرار نام به معضلي -
و رضايت بدون كه سال هيجده از كمتر نوجوان يا كودك هر
كند ترك را خود زندگي محل قانوني ، وصي يا والدين اجازه
.ميشود تلقي ناسازگار او رفتار و بزهكار
گذاشتن پا زير واقع در رفتار اين روانشناختي نظر از و
برابر در انتقامجويي يا خشم ترس ، علت به خانواده مقررات
;ميباشد فرد تحصيل يا محيطزندگي يا خانواده آشفته وضعيت
غير را ديگري شرايط و محل نوجوان يا كودك نتيجه در كه
در.ميدهد ترجيح زندگي براي خودش خانه و خانواده از
و موجود وضع با نوجوان مخالفت نوعي را فرار ميتوان واقع
خواهر يا برادر والدين ، چون نفوذي با افراد مقابل در
ناهنجار رفتار نوعي به نيز..و مدرسه مسئولان بزرگتر ،
زيادهطلبي ، موارد ، پارهاي در و دانست نوجوان جانب از
از نوجوان مقابل در والدين تمكين براي تلاش و گروكشي
.ميشود نوجوان فرار به منجر كه موارديست جمله
علت به نوجوانان از عدهاي خانه ، از گريز:فرار انواع -
ناپدري وجود آنها ، جدايي و طلاق والدين ، بين اختلاف وجود
از بيش توقع آنها ، از يكي يا والدين اعتياد نامادري و
و تنبيه از ترس مستمر ، شماتتهاي و سرزنش والدين ، اندازه
ازدواجهاي تحميل والدين ، از يكي مرگ شدن ، توبيخ
جنسي تعرض احتمال رواني ، سلامت عدم ،(دختران)زودهنگام
بهتر ، اقتصادي موقعيتهاي آوردن دست به نزديكان ، توسط
به كمتوجهي و بيتوجهي والدين ، توسط شدن كوچك و تحقير
والدين ، خصوص به و خانواده اعضاي محبت و توجه جلب نوجوان ،
از دور موفقيتهاي و شهرت كسب به علاقه و خيالپردازي
عواطف ، كمبود فرهنگي ، و مادي فقر خاطر به نيز و دسترس
بيرون در كاذب امنيت وجود و درخانواده امن محيط وجود عدم
،(دختران و پسران بين خصوص به) بچهها بين تبعيض خانه ، از
محيطخانه ، در خشونت و والدين بدخلقي و شك و سوءظن
علل از بسياري و جنسيت از نارضايتي كودك ، بودن ناخواسته
.ميشود خانه محيط از نوجوان فرار موجب ديگر
عذر بدون نوجوان يا كودك كه است حالتي:مدرسه از فرار -
مدرسه در حضور از ديگري علت هر يا بيماري مثل موجه
ادامه متوالي روزهاي غيرموجه غيبت اين و كند خودداري
عدم دروس ، بودن سخت مدرسه ، به تمايل و رغبت عدميابد
همكلاسيها ، با رقابت توانايي عدم درسي ، مطالب درك و فهم
سرزنش يا تنبيه از ترس امتحانات ، در شكست مكرر تجربههاي
رفتارهاي و سو يك از همكلاسيها حضور در مدرسه مسئولان
روحي ، )دانشآموز مشكلات به توجه عدم مدرسه ، مسئولان خشن
و انتظارات نيز و معلم وسيله به (..و خانوادگي تحصيلي ،
و عالي نمرات كسب به نسبت آنها تحكم و والدين فشار
و مدرسه و درس از نوجوان انزجار موجب...و كردن مقايسه
بدون كه مدرسه از فرار نهايتا و ميشود...و آموزش
در اغلب و ميماند باقي پنهان مدتي تا و والدين آگاهي
مطلع ماوقع از مدرسه مسئولان اطلاع يا حادثه يك اثر
.ميگردند
دسته چهار به را افراد ميتوان فرار مساله با رابطه در
حل توانايي داراي كه هستند افرادي دسته يك -:نمود تقسيم
از استفاده با و هستند تحصيلي و زندگي مسائل و مشكل
و مصائب با مساله حل مهارت جمله از اجتماعي مهارتهاي
عاقلانه برخوردي اجتماعي و خانوادگي و زندگي دشواريهاي
و درنميروند كوره از مشكلات با برخورد در آنها.دارند
دوبارهكاري و اشتباه دچار كمتر ميگيرند ، تصميم عاقلانه
.هستند موفقتر و شده
با و غيرمنطقي گونهاي به نامناسب شرايط با:دوم دسته -
لجاجت و قهر پرخاشگري ، دعوا ، :مثل عاطفي شديد واكنشهاي
به را اجتماع افراد ديگر يا والدين متقابل عكسالعمل كه
بيشتر خشن رفتارهاي و ناسازگاري باعث و دارد دنبال
.ميكنند برخورد ميشود ،
مشكلات با و شوند مي تسليم كه هستند افرادي:سوم دسته -
ميكنند ، جدا اطراف دنياي از را خودشان نميكنند ، مبارزه
ميكنند ، حبس خانه در را خود شده ، منزوي و گوشهگير
افسرده تدريج به و رسانده حداقل به را اجتماعي ارتباطات
.ميشوند
اختلاف يا مشكل كوچكترين با كه هستند افرادي:چهارم دسته
و مدرسه خانه ، از فرار ميكنند ، انتخاب را فرار خانوادگي
به بردن پناه و ميكنند ناامني احساس كه اجتماعي محيط
امنيت احساس اما هستند نامناسب غالبا كه محيطهايي
.ميكند ايجاد نوجوان در كاذب
انگيزه اينجاست سوال حال:فرار انگيزههاي و علت ديگر
فرهنگي ، و مادي فقر باشد؟ ميتواند چه فرار در نوجوانان
....و خانواده در امن محيطي وجود عدم عواطف ، كمبود
انگيزه شد ، ذكر قبلا آنچه علاوهبر ميتوان كلي بهطور
(نوجوان خود مشكل و خانواده درون) دروني علل در را فرار
.نمود جستجو اجتماعي محيط (خانواده از خارج) بيروني علت و
اشاره تعدادي به و دارد وجود خانواده بطن در كه مشكلاتي
والدين شرط و قيد بدون علاقه و محبت را آن مهمترين و شد
وجود مثل بيروني عوامل نيز و نمود ذكر ميتوان نوجوان به
بين موجود همنوايي و همدلي همسالان ، بين در كاذب آرامش
انعكاس در جمعي رسانههاي مطلوب نهچندان عملكرد آنان ،
وتوليد ساخت و سينمايي فيلمهاي اكران نوجوان ، مشكل
...فرار مشوق گاهي و كممحتوا اما جذاب سريالهاي
كل مدير و دانشگاه علمي هيات عضو و روانپزشك معتمدي دكتر
عدم:است معتقد كشور بهزيستي سازمان اجتماعي آسيبهاي
توسط نوجوانان فرار از پيشگيري جهت مناسب ، فرهنگسازي
سينماها اكران نيز و جمعي رسانههاي و ارگانها و نهادها
معضل تشديد عوامل جمله از تلويزيوني فيلمهاي نمايش و
در اخير سال دو در كه فيلمهاييميباشد نوجوانان فرار
داراي همه نوعي به شده ساخته نوجوانان فرار با ارتباط
سامان به فراري جوانان فيلمها اين در !بودند خوش پاياني
به كه دختري:مثلا !ميكنند پيدا خوبي زندگي و ميرسند
ورود با ميكند ، فرار منزل از والدين سختگيريهاي خاطر
در و نميشناخته قبلا كه آنهايي توسط پذيرش و جامعه به
;ايدهآل زندگي يك توفيق و ثروتمند جواني با ازدواج پايان
.مييابد مناسب آيندهاي
از هيچيك شك بدون !است؟ راهكاركدام كرد؟ بايد چه اما -
و دستاندركاران و مسئولان خانواده ، يعني اجتماع بخشهاي
به نهادها و ارگانها و سازمانها پرورش ، و آموزش يا
نخواهند معضل اين رشد از جلوگيري و حل به قادر تنهايي
نمودن مهيا و مشترك عزم و همكاري با بايد بلكه.بود
همراه به نوجوانان زندگي محيط عاطفي و فيزيكي شرايط
امكان جوان نسل با بردباري و همدلي صداقت ، صميميت ،
نوجوانان فرار مختلف اشكال با هوشمندانه و مناسب برخورد
.آوريم فراهم را
نقش راستا اين در و است ازدرمان بهتر پيشگيري بيترديد
براي خانه محيط.رهگشاست و مهم خانواده و والدين
جاذب و محبت از مملو و امن كاملا ميبايست نوجوانان
آتش (ع)علي فرموده به كه ملامت و سرزنش هرگونه از.باشد
بايد ميكند شعلهورتر نوجوان در را دشمني و لجاجت
دوست مادرش و پدر با كند حس نوجوان اگر.نمود پرهيز
-پدر رابطه بر علاوه كه برسد نتيجه اين به و است صميمي
مشكلات تمام رفيق و همسن يك با همچنانكه فرزندي ، و مادر
بيان توبيخ يا تنبيه از ترس بدون را خود خصوصي مسايل و
آرامش ، احساس و باشد چنين ميتواند هم آنها با كند مي
نخواهد فرار فكر به هرگز لذا و كرده نزديكي و امنيت
قويترين به مسلح را آنها ميبايست طرفي از.افتاد
به كودكي از يعني كرد ، هم مساله حل مهارتهاي يعني سلاحها
نيست ، كافي راهحل يك تنها مشكل يك براي كه آموخت آنها
به پاسخ در و داده آنها به كنجكاوي و پرسش اجازه طرفي از
خودشان قول به و نكرد هدايت بيراهه به را آنها سوالات
حفظ با آنها با و ندهيم غيرواقعي پاسخهاي نزنيم ، توخاكي
آنها بهكنيم برخورد كامل صداقت با و متقابل احترام
ترس بدون و كنند سوال ما از زمينهاي هر در دهيم اجازه
همديگر صميمي دوست دو مانند و داده بروز را خود احساسات
آنها به همدلي حس ايجاد با.كنيم درك و پذيرفته را
همين هم شما از و ميكنيم درك را شما ما كه بفهمانيم
را "نيست كردار نيم چون گفته صد دو".داريم را انتظار
كشيدن سيگار عزيزم ميگوييم نوجوان به اگر شنيدهايد
و است اجتماع عرف خلاف بلكه دارد زيان بدن براي نهتنها
زبان و كنجكاو ذهن به داريم جوابي چه بكشيم ، خودمان
.بدهيم آنان پرسشگر
از هم را مدرسه يعني آنها ديگر خانه ميبايست طرفي از
و معلم بين تقابل و جبر بيروح ، كسلكننده ، حالت
پرورش و آموزش شده كهنه سنتهاي از.كنيم خارج دانشآموز
نيز و جمعي كار و مشاركت روحيه تدريج به گرفته فاصله
را محوري مدرسه و محوري دانشآموز روياي گروهي ، يادگيري
.كنيم خوشايند را آموزشي محيط و شاد را مدرسه.كنيم محقق
و داده بها دانشآموزي شوراهاي به !است عمل نوبت اكنون
اجازه.كنيم خارج تكليف رفع و تزئيني و نمادين حالت از
اعتماد آنها وبه بدهيم آنها به را آينده براي تصميمگيري
توفيق رمز بانوجوان صداقت.كنند اعتماد ما به تا كنيم
پاسخهاي دانشآموزان سن اقتضاي به مدارس در.ماست همه
مربيان ، .دهيم كنجكاوانهآنها پرسشهاي به مناسب و واقعي
و تربيت و تعليم عهدهداران و (بهخصوص) مشاوران معلمان ،
امر اين به نوجوانان با كامل صداقت و هم ياري با والدين
.يافت خواهند دست مهم
(...و سينما بصري ، و سمعي) جمعي رسانههاي سيما ، و صدا
با.دارند برعهده نوجوان تقليد و الگويابي در مهمي نقش
فرهنگ انتقال با و اينترنت ماهوارهاي ، شبكههاي وجود
نيازهاي ايجاد نيز و خانوادهها سنتي فرهنگ با متفاوت
و كرده دوچندان را نسلها بين فاصله غرايز تحريك و كاذب
آن بر نوجوانان خواستهاي از بزرگترها شناخت و آگاهي عدم
و تحقير و توهين شتم ، و ضرب تحكم ، بااست زده دامن
نسل دامنگير معضلات از بعضي اصلاح در نهتنها خشونت
و تقابل روحيه دليل به بلكه داشت ، نخواهيم توفيق جوان
فاصلهها و شده روبهرو (است نوجوان طبيعت كه) لجبازي
غيرخودي فرهنگ تبليغ جاي به سيما و صدا.خواهدشد بيشتر
صفاي و يكرنگي سادهزيستي ، سادهپوشي ، به دادن بها با
ابتذال تبليغ عدم و سينما و سيما در خودمان ، اصيل فرهنگ
و مختلف مدلهاي و خردهفرهنگها و اشرافي زندگي و
و ايراني فرهنگ نشر در بزرگ رسانهها ، گامي در بيمحتوا
حس نوجوان تا هوا ، دو و بام يك نشود تا.بردارد اسلامي
عمل آن به خود ميشود ، تحميل و گفته او به آنچه نكند
به نشود فاصلهاي ما عمل و گفتار بين فاصله و نميكنيم
نوجوانان يكصدا و همدل هم دست در دست بياييد ،..اندازه
آنها.كنيم تجربه را نوجواني ديگر يكبار و دريابيم را
.آنها به ما و دارند نياز ما محبت به
خسروشاهيان وحيد
باليني روانشناسي كارشناس
|