زندگي از ديگري تعريف
نگارخانهها ديوار بر
"مه" ماه عكس بهترين و ايراني عكاس
زندگي از ديگري تعريف
معاصر نقاش ،"درودي ايران"با گفتوگو
و درآورم قلممو اسارت به سفيد رنگ در را نور روزي اگر *
كرد خواهم نقاشي را آسماني كنم رها نقاشيهايم در را آن
است پرواز اما نيست ، آسمان ديگر كه
از بعد اكنون ايران نقاشي سرشناس چهره "درودي ايران"
در را آثارش از نمايشگاهي تجربه ، و پختگي اوج در سالها
سالها ويطي.ميكند برگزار تهران هنرمندان خانه
كرده برگزار كشور داخل و خارج در بسياري نمايشگاههاي
.است
هنرمند اين زندگينامه كه او "..دونقطه فاصله در" كتاب
چاپ به تاكنون و شده برخوردار زيادي استقبال از است نقاش
.است رسيده پنجم
بجا جامعه در را خود تاثيرات فرهنگي حركت هر كه آنجا از
تمامي براي است رهنمودي قطعا درودي فعال حضور ميگذارد
.كشور اين هنرمندان و هنردوستان كليه براي و كشورمان زنان
در اسفند تا 18 بهمن از 24 هنرمند اين آثار نمايشگاه
.است داير هنرمندان خانه
نقاشي هنرمند ، و نقاش يك عنوان به درودي ، ايران براي *
دارد؟ معنايي چه
كافي بودن نقاش كه است گستردهاي مفهوم آنچنان نقاشي -
.بود نقاشي ذات بايد.نقش هم و بود نقاش هم بايد نيست
خود بلكه نميكنم نقاشي ديگر ميكنم ، احساس وقتها بعضي
.شدهام نقاشي
آنچنان ولي آيد بهنظر ادعا است ممكن فرضي چنين گرچه
ديگر كه شده مستحيل نقاشي در زندگيم لحظات شيفتهوار
.نميشناسم را تفاوتها
اثري هر با.مرگ هم و است تولد معناي همبه برايم نقاشي
و مرگها اين به.ميميرم اثر پايان در و ميشوم متولد
برايم نقاشي كلام يك در.گرفتهام خو پيدرپي تولدهاي
.زندگيست ديگر تعريف
بگويم درستتر يا سوررئال نقاش يك عنوان به را شما *
چيست؟ سوررئاليسم از شما خود تعبير.ميشناسيم سوررئاليست
معناي به نقاشي در و واقعيت از فراتر يعني سوررئاليسم -
كه است عيني واقعيتهاي نظم و مكان و زمان ريختن هم به
.داراست را خودش خاص چارچوب و قراردادها
زندگي آن با كه است واقعيتي همان من براي سوررئاليسم اما
و بينظميها اين وراي از من ذهن ديگر عبارت بهميكنم
دستآويزي فرمها و ميرسد خودش خاص نظم به آشفتگيها
كه ذرهايست شكافتن در و ذات مفهوم به رسيدن براي هستند
و ابعاد ريختن بهم با طرفي ازميبرم پي هستي مفهوم به
را كوبندهتري بيان نقاشيهايم اشياء و اجسام ماهيت
.ميگيرد بهخود
هر و ندارد وجود واقعيت از خارج چيز هيچ كه نكنيد فراموش
.ميگيرد نشات واقعيت از شگفت هم هرچند خيالي يا تصور
.دهيد توضيح بيشتر لطفا !عجيبي تلقي چه *
به يا سوررئال ديگران براي نقاشيهايم در كه چيزي -
ميشود ، محسوب رئال من براي است ، واقعيت از فراتر عبارتي
آنها با و ميبينم گونه اين ذهنم در را آنها كه چرا
از گل يك ابعاد كه نيست تعجبآور من براي.ميكنم زندگي
صداقتي آنچنان ولي باشد بزرگتر ساختمان يك حجم تمامي
تناسبهاي اين متوجه بيننده حتي كه بردهام بهكار
.نميشود نامعقول
چيست؟ خلاقيت از شما تلقي بهراستي *
.است مطلق آفرينش نيروي به شدن وصل همان برايم خلاقيت -
مقدس چيزي.دارد وجود هستي جهان اين فراسوي كه جهاني به
به دسترسي يعني خلاقيت بگويم خلاصه.متعالي حال عين در و
.موعود كل از جزيي.هستي ذهن
دارد؟ آفرينشگر معناي نوعي به شما براي هنرمند پس *
كارهاي وقتي ميشناسيد؟ هنرمند براي ديگري تعريف آيا -
خود از ميبينم را "گويا" يا "رامبراند" چون بزرگاني
به كجا در نوابغ؟ اين بودهاند موجوداتي چگونه ميپرسم
بودند؟ خورده پيوند مطلق آفرينش نيروي
نوعي با شما كارهاي اكثر در.كنيم صحبت شما نقاشي از *
است قرار انفجارها اين.هستيم روبهرو انفجار تصاوير
باشند؟ حسي چه بيانگر
در.ميكند تصوير را خودش ناخودآگاه من ذهن واقع در -
قله اگر":نوشتهام دربند پاي سپيد كوه به اشاره با جايي
اين نه نميپراكند ، آتش حلقومش از كه قرنهاست آتشفشانم
مواد با كه آموختهام !نه.ندارم دل در مذاب آتشي كه است
".سوختم كه برنياورم فرياد و بسوزم درونم مذاب
اعتراض نه و است تاييد نه نقاشيهايم در حسي چنين بروز
همچون و سرشارم آن از كه است شيفتگي و شور بيان بلكه
جسمم گاهميكند غوغا و ميجوشد درونم در مذاب مواد
اضطرابهاي به گاه كه را شوريدگي و بيتابي اين تحمل
منفجرم.ميشود منفجر.ندارد ميشود ، تبديل هولناك
خلاص دستشان از تا ميكنم منتقلشان بوم بروي.ميكند
و ميرسم آرامش به كه نورهاست انفجار با فقط اما.شوم
طوري كه آمده پيش بارها برايم.ميكنم پرواز احساس
.بشنوم قلممو خشمناك ضربههاي زير در را بوم اعتراض
استحالهها و دگرگونيها همه اين با ميشود مگر بهراستي
ميگويم كه نيست دليل بي كرد؟ زندگي دروني التهابهاي و
.ميميرم نقاشي رساندن پايان به در هربار
مرگ به نگاهتان دارد ، حضور بهكرات شما كارهاي در مرگ *
است؟ چگونه
قول به عظمتتر با حتي است شكوه با تولد همانند مرگ -
شاعر":ميگويد كه "اورفه بازگشت" فيلم در "كوكتو ژان"
زندگي از بخشي مرگ من باور در"ميرسد جاودانگي به مرگ با
.است جاودانگي و دربيزماني زيستن آغاز و
معتقديد؟ هنرمند جاودانگي به پس *
و حافظ فردوسي ، چون بزرگاني جاودانگي به.مسلما -
هر تاريخ معتقدم حتي.معتقدم ديگر بسياري و مولانا
.سياسياش مردان نه نوشتهاند هنرمندانش را مملكتي
هستيد؟ جاودانگي پي در آيا نقاش يك عنوان به *
در كه غوغاهايي تلافي به كه نميشناسم را هنرمندي -
به عادي بيدردسر زندگي از محروميتهايش و دارد درونش
كارش از كه نميشناسم را هنرمندي باز.نينديشد جاودانگي
وجود با "ميكلآنژ".است هنرمند خصلت اين.باشد راضي
در حتي ميدانست ناموفق را خود كرد خلق كه شاهكارهايي
ارزشي با اثر است نتوانسته هرگز كه نوشت وصيتنامهاش
بخوانم هنرمند را خودم اينكه از مثالي چنين با.بيافريند
.دارم شرم كنم جاودانگي ادعاي و
ميكنيد؟ دنبال را مقصدي و هدف چه نقاشيهايتان در شما *
رسيدن.اوست ارزشهاي و انسان به من نگاه اول مرحله در -
و تاريخ در كه است عرفاني فرهنگ مفهوم همان اين.نور به
و حافظ چون شاعرانيدارد ساله هزار چند حضور ما فرهنگ
نقاشيهايم در.بودهاند راه اين پيشروان مولانا
ميكنم حس اما بخشم عينيت را بزرگان اين اشعار نميخواهم
تاثير تحت آن به دادن معنا و هستي به نگاهم در
عناصر حس اين دادن نشان بهتر براي.هستم آنان ديدگاههاي
نوشتهام كه طور همان.ميگيريم كمك بلوررابه و نور
نوري تابش آن شفاف تراشهاي در كه هستم بلوري دنبال به"
.كنم تكثير رنگها تلالو با است من كوچك هستي سهم كه را
پارههايي تكه و بشكنم را تراش چند بلور آن لحظهاي شايد
.ببرم هديه نميشناسند را عشق كه كساني براي را آن از
و درآورم قلممو اسارت به سفيد رنگ در را نور روزي اگر
كرد خواهم نقاشي را آسماني كنم رها نقاشيهايم در را آن
".است پرواز اما نيست ، آسمان ديگر كه
استفاده خالص رنگهاي از كارهايتان در شما درودي ، خانم *
چرا؟ است خاكستري از تركيبي شما كارهاي همه و نميكنيد
جمله يك در امابشوم تخصصي مباحث وارد نميخواهم -
"گويا" خاكستريهاي مثل خاكستريهايم دارم آرزو بگويم
تنهايي به رنگي هيچ كه نكنيم فراموش همه اين با.شود
اصلي رنگهاي بيشتر بروز براي مكمل رنگهاي.ندارد وجود
دوره در هم آن ها"فوويسم" جز به نقاشاني بشخصه.هستند
.باشند گرفته كار به خالص رنگهاي كه نميشناسم كوتاهي ،
احساس را ضرورتي چنين هرگز تجربههايم در آن بر گذشته
.نكردهام
چه بزرگ قطع داريد ، بزرگ قطع در كار براي خاصي علاقه *
دارد؟ شما براي ويژگيهايي
ميكنم ، كار راحتتر و سريعتر خيلي است بزرگ سطح وقتي -
جزئيات وارد مرا كوچك قطع اما.پهن بسيار قلمموهاي با
كار فضاي اول درجه در هميشه ميكاهد ، جراتم از و ميكند
رنگپردازي ، از گذشته نقاشي در مهم اصل.دارد اهميت برايم
.ميكند جدا گرافيك و طراحي از را نقاشي كه است "فضا"
نمادها ، تا گرفته رنگآميزي از اثر يك متشكله عناصر
آن در كه فضايي از جدا هيچيك مبهم ، يا واضح فرمهاي
.ديدهنميشود هستند مستحيل
از را ترسهايم كه ميدهد اجازه من به بوم ، بزرگ ابعاد
به.ميترسم نقاشي از راستي به كه چرا كنم فراموش نقاشي
بتوانم كه نكردهام پيدا را جايي هنوز متاسفانه حال هر
.بگذارم نمايش به هم با را بزرگم كارهاي
معتقديد؟ زنانه هنر به شما *
و است خارج من ذهن عهده از زنانه و مردانه هنر تقسيم -
انديشه بروز يا و خلاقيت اصل به بيحرمتي نوعي را آن
محدودتر زن جنسيت در را آفرينش كه ميدانم مردسالارانه
.ميداند
پس نويسنده؟ مرد يا نقاش؟ مرد بگويند كه شنيدهايد آيا
نقاش؟ زن چرا
اگر درودي ايران بپرسم ميخواهم سوال آخرين عنوان به *
روي نقاشي به دوباره هم باز آيا شود متولد ديگر بار يك
ميآورد؟
اين محروميتهاي و سختيها وجودتمام با.شك بدون -
دوره اين در.بيايم دنيا به نقاش دوباره ميخواهم حرفه
آنها انجام صدد در كه كارهايي از بسياري زندگي از
.ماندهاند ناتمام بودهام
دوره يك به است ، من ذهن در آنچه به نقاشي در رسيدن براي
دوره اين ضعفهاي بتوانم شايد دارم ، احتياج زندگي ديگر
.تفاوت يك با اماكنم جبران را
تفاوتي؟ چه *
فضانورد ، هم باشم نقاش هم دوباره زندگي در دارم آرزو -
آن حس كنم تلاش و ببينم را زمين آسمان اوج در بتوانم تا
.بگنجانم نقاشيام در را نگاه
پروانه مهكامه:از گفتوگو
نگارخانهها ديوار بر
سبز نگارخانه
و تا 13 ساعت 9 /بهمن تا 29 /كيافر مهتاب نقاشي نمايشگاه
:تلفن /شماره 1068 ساعي ، پارك مقابل عصر ، ولي/تا 19 15
.8711311
ثمر هفت نگارخانه
/بهمن تا 24 /درزي ندا هنري آثار و نقاشي نمايشگاه
خيابان /اسفند تا 11 بهمن 26/منطق داود نقاشي نمايشگاه
.تلفن8731403 /پلاك 25 پنجم ، كوي نور ، كوه مطهري ،
والي نگارخانه
فرناز نقاشي نمايشگاه /بهمن تا 24 /گروهي نقاشي نمايشگاه
ونك ، ميدان /تا 19 ساعت 15 /بهمن تا 30 25/حاجيعابد
.تلفن8047698 /پلاك 86 خدامي ، خيابان
بيگي دريا نگارخانه
نمايشگاه /بهمن تا 24/ مقدم سيدي آناهيتا نقاشي نمايشگاه
/تا 20 ساعت 16 /اسفند اول تا بهمن از 26 /گروهي نقاشي
.تلفن8083327 /پلاك 1165 دوم ، خيابان فاز 3 ، قدس ، شهرك
ضرابي نگارخانه
/بهمن تا 24 /تزئيني و دستي هنرهاي گروهي نمايشگاه
ساعت /بهمن تا 30 25/گروهي برجسته نقش و مجسمه نمايشگاه
.شماره 1518 يخچال ، مقابل شريعتي ، خيابان /تا 20 10
"مه" ماه عكس بهترين و ايراني عكاس
از پيش خاتمي سيدمحمد تبليغاتي ميتينگ از مهري بهروز عكس
"مه" ماه عكس بهترين عنوان به جمهوري رياست انتخابات
.شد انتخاب فرانسه خبرگزاري
معتبر و بزرگ خبري آژانس سه از يكي كه فرانسه خبرگزاري
هر عكسهاي بهترين سال هر پايان در ميرود شمار به دنيا
به مربوط مه ماه عكس بهترين كه ميكند معرفي را خود ماه
عكسهاي از يكي نيز قبلا.است ايراني عكاس مهري بهروز
ماه عكس بهترين عنوان به سال 1999 در ايراني عكاس اين
.بود شده شناخته فوريه
|