پست ارتفاع در انساني بزرگ تراژدي
شد منتشر تصوير 100 دنياي
ايران سينمايي شخصيتهاي فرهنگ
هنر يك كه آن با سينما: سينمايي معاونت
هست نيز صنعت است ،
براي شرايط و زمان: داوودي ابوالحسن
نيست مناسب كمدي فيلم ساخت
پست ارتفاع در انساني بزرگ تراژدي
جشنواره فيلم چند به نگاهي
بيخط كاغذ
كاغذ" فيلم با امسال دهساله سكوتي از پس تقوايي ناصر
رويا" نام به زني.دارد حضور بيستم جشنواره در "بيخط
را فيلمنامهنويسي و نويسندگي كه است كرده قصد "رويايي
.است كار اين مخالف همسرش اما بگيرد ياد
ايده همين از استفاده با خود جمعوجور درفيلم تقوايي
.ميسازد حيرتانگيز اثري همسرش مخالفت و زن نويسندگي
اين بايد كه ميكند تاكيد فيلمش مطبوعاتي جلسه در تقوايي
و ساده آنقدر فيلم اول بار كه چرا ديد دوبار را فيلم
از گوشهاي كه فيلم نه انگار كه ميرسد نظر به دمدستي
.است شده نمايان برپرده كه است زندگي خود
مدرن جامعه معضلات و مشكلات به ساده بازباني بيخط ، كاغذ
در اگرچه كه انسانهايي به.ميپردازد امروزي پيچيده و
كه وقتي اما ميبرند سر به نسبي آسايشي و آرامش در ظاهر
كه را مهم عنصر آن خالي جاي مينگرند خود وجود عمق به
رويا.مييابند خالي ميگويند "هويت" آن به اصطلاحا
قشر اين نماينده واقع در تهراني هديه خوب بازي با رويايي
سال است 12 سيودوساله زني كه او.است جامعه افراد از
اما دارد خوبتري بچههاي و خوب همسر كرده ازدواج كه است
پيبرده تازه گذرانده سر پشت را زندگيش سوم دهه كه اكنون
اينكه سختتر آن از و نيست موارد همين فقط زندگي كه است
را سختي تاوان بايد هويت به كردن پيدا دست براي ميداند
خود بتواند كه است اين رويا نظر از يافتن هويت.بدهد
كه است اين ميپردازد كه هم را تاواني و باشد چيزي خالق
بازي با -او همسر.ميرسد تلخي حقايق به طريق اين از
خيالپردازيهاي كه زمان آن تا -شكيبايي خسرو ماهرانه
است كودكان با بازي حد در فقط و دارد ساده رنگي "رويا"
(بچههايش براي را رويا داستانگويي نحوه آوريد ياد به)
روياپردازيها اين كه امازماني ندارد ايراد هيچ
كه است زمان آن بگيرند خود به واقعيت از رنگي ميخواهند
به او جايي در.ميدهد نشان را خود واقعي چهره نيز او
كجا بايد شود نويسنده همسرم كه نخواهم اگر ميگويد همسرش
ظرافت با ميافتد خانه درون در كه اتفاقاتي كنم؟ مراجعه
فيلم تلخ نكته.ميشود داده تعميم نيز جامعه به زيبايي و
فيلم زن هويت به دستيابي براي كوشش اين در كه است اين
ديوانگي نوعي را آن كه تاييد نه را او كار نيز زنان ديگر
به اول بار اگر -فيلم.ميآورند حساب به پريشي روان و
آن با رويا اينكه دارد تلخي پايان -بنشينيم آن تماشاي
نهايت در اما است كرده فيلمنامه نوشتن براي كه كوششي همه
تكرار كه است قبلي زندگي همان باز و ميسوزاند را آن
بيننده روي را بهتري دورنماي دوم بار ديدن اما.ميشود
اين اما است سوزانده را فيلمنامهاش زنميگشايد
به تا كند مجاب را همسرش كه است داشته هم را توانايي
هرچند...و بخواند را فيلمنامهاشكند گوش خواستههايش
رويا اما ميافكند ، سايه چيز برهمه مرد قدرت پايان در
نگاه است سوختن حال در كه اش فيلمنامه به آرامش با نيز
باشد كرده تجربه را رهايي معناي يكبار كه كسي.ميكند
.باشد پذيرا را سلطهاي هيچ ديگر بار كه است محال
متروك ايستگاه
خواستهاي زيارتگاهاند ، سوي به سفر آستانه در جوان زوجي
ماشين اتفاق يك اثر بر راه ميانه در اما تقاضايي و دارند
سرآغاز اين و ميمانند بيابان در آنها و ميشود خراب
آغاز همان از چيز همهاست آنها براي ديگري اتفاقات
حس با فيلمي با كه دارد ازاين نشان "متروك ايستگاه"
بر خشك بيابان آن در ناگهان كه آهويي.روبروئيم مذهبي
ميدارد ، باز رفتن از را آنها و ميگيرد قرار آنها مسير
دارد ، زن كه حاجتي و نياز مهمتر همه از و فيلم خاص موسيقي
.بيايد بدنيا سالم فرزندش كه اين و شدن مادر آرزوي
اتفاقا و است وسوسهانگيز و زيبا البته فيلم اصلي ايده
يك آن براساس كه دارد نيز را آن مصالح و امكانات توانايي
فيلم در بكر و زيبا ايده اين اما شود ساخته بلند فيلم
.ميرود بين از سادگي به رئيسيان عليرضا
به نيز زن و ميشود آشنا روستا معلم با مرد كه زماني از
تكراري ورطه به فيلم ميرود سركلاس به جديد معلم عنوان
كه آنگونه.ميبرد سر را تماشاگر حوصله كه ميافتد
شدن دقيق و زن پرسههاي است قرار ميدهد نشانمان دوربين
جديدي حقايق درك به زنان و كودكان احوالات و زندگي در او
خارو از گذر با فقط فيلم نيست ، باوركردني امابرسد
اينكه و گوساله يك آمدن بدنيا يا زنان پختن نان و خاشاك
منتقل را حس اين ميكوشد ميكشد درد باردار زني چگونه
ديالوگ كدام اما است هوشمندانه ديالوگها بكارگيري.كند
واقعا.دارد دروني شور و معنويت ذكاوت از نشاني فيلم
فيلم از كنيم حذف فيلم متن از را موسيقي كل و آهو آن اگر
كه روحاني و معنوي ، اثري"متروك ايستگاه" ميماند؟ چه
.كيارستمي عباس فيلمسازي شيوه و سبك از است تقليدي
آيا اما يافت دست طلا نخل به حق به بار يك كيارستمي
مهم اين به متروك ايستگاه جنس از فيلمهايي با شاگردانش
.نميكنم گمان مييابند؟ دست
"بماني"
نگاه گذرا حتي صورت به روزنامهها حوادث صفحات به اگر
اينگونه تيترهايي يكبار وقت هرچند كه ميبينيم كنيم
زني.زد خودكشي به دست دختري يا زني كه ميكنند خودنمايي
خواهرش سر برادري زد ، خودسوزي به دست روستاها از يكي در
ناهنجار اتفاقات اين مسلما.كشت را همسرش مردي.بريد را
سينايي خسرو پيش سال چند.دارند را خود خاص دلايل و ريشه
و پرداخت مهم اين به "آتش عروس" خود ارزشمند فيلم در
"بماني" فيلم در كه بود مهرجويي داريوش نوبت نيز امسال
است دختراني زندگي روايتگر فيلم.بپردازد مسئله طرح به
عمدتا نادرست نگاه و غلط تفكرات به اعتراض براي كه
دست آنكه جز ندارند راهي هيچ همسرانشان و برادران پدران ،
.بزنند خودسوزي به
دارد دلهرهآور و تلخ غايت به مضموني آنكه با "بماني"
براي مهرجويي البته.نيست گذار تاثير اثري متاسفانه اما
ابتدا همان از سازد چندان دو را فيلمش تاثيرگذاري اينكه
دست روي دوربين با و ميكند انتخاب را مستندگونه ساختاري
تا روال اين اگر. ميپردازد قهرمانهايش زندگي تعقيب به
مشكل اما ميداد خوب نتيجهاي مييافت ادامه پايان
گاه و خود گاه و نميآورد طاقت مهرجويي كه آنجاست
سوال را آدمها و ميشوند عرصه وارد ديگرش فيلمنامهنويس
:ميپرسند ميآورند كم سوال كه هم وقتي و ميكنند پيچ
بر بيهوده مكثهاي "داري؟ گوسفند تا چند و بز تا چند"
آهنگ و خالو خانه به حد از بيش پرداختن دختران ، چهره
و ميكاهند فيلم تاثيرگذاري از همه"خالو خالو" طولاني
با كه دست يك اثري با نه پايان در كه ميشود اين نتيجه
براساس دقيقا مهرجويي فيلم.باشيم روبهرو مغشوش فيلمي
استفاده.شده ساخته پسند جشنوارهاي فيلمهاي نشانههاي
و برانگيز حساسيت ماجرايي كردن غلو بازيگران ، نا از
كمي با اگر كه "بماني".فيلمسازي فنون تمام از استفاده
.باشد ماندگار اثري ميتوانست ميشد ساخته انسجام و دقت
دارم سال پانزده ترانه من
كرده ثابت ساخته كه فيلمهايي اعتبار به صدرعاملي رسول
و اجتماعي تلخ رويدادهاي و حوادث نگران نوعي به است
در خصوصا تلخ نگاه اين.است جامعه افراد بر آن تاثير
.دارد آشكار نمودي آخرش ساختههاي
با دختري" يعني او قبلي فيلم ادامه نوعي به نيز فيلم اين
فيلم دو هر قهرمان كه تشابه اين با است "كتاني كفشهاي
دختر كه تفاوت اين با و خوردهاند زخم و نوجوان دختراني
سرخوردگي دچار مشكل ، با شدن روبهرو هنگام قبلي فيلم در
من"در اما ميكند فرار نتيجه در و ميشود انفعال و
بازي را او كه كساني با ميگيرد تصميم "..ترانه
آمده پيش زندگيش در كه مشكلاتي با و جامعه با دادهاند
.كند مبارزه
صدر رسول اثر بهترين و كاملترين شايد "...ترانه من"
را خوب فيلم يك استانداردهاي تمامي فيلم.است عاملي
لحاظ به چه و تكنيكي و كارگرداني لحاظ به چه داراست
زوم ترانه مشكلات و زندگي بر آنكه با فيلمفيلمنامه
سرسري نيز فيلم نقشآفرينان ديگر كنار از اما ميكند
. نميگذرد
اطرافيان رفتار و تفكرات به گذرا نگاهي با عاملي صدر
ميكند زندگي آن در ترانه كه جامعهاي افراد و ترانه
است خواسته ترانه.ميكشد تصوير به را دختران اين تنهايي
نابود را زندگيش دروغين عشقي اما كند ، زندگي سالم و خوب
مادري علايق خاطر به پسر مادر هم آنسوي از.ميسازد
زدن گول با ميكند سعي و فراموش را اعتقاداتش و مسئوليت
مرحم ترانه زخم بر پول دادن با سپس و ديگران و خود
. بگذارد
اين از موضوعاتي كه فيلمهايي نوع در شايد "..ترانه من"
را كسي ترحم نه ترانهباشد استثنا يك دارند دست
خود حق از كه ميخواهد اورا كسي كمك نه و ميخواهد
"...ترانه من" البته.كند زندگي ديگران مانند و كند دفاع
با بازيگري تولد آن و داشت نيز ديگر بزرگ ويژگي يك
اين بيشك.بود ايران سينماي در شگرف توانايي با استعداد
عليدوستي ترانه آن نوجوان بازيگر حضور بدون فيلم
.باشد گيرا و درخشان اينسان تا نميتوانست
پست ارتفاع
هيچگاه كه است كارگرداني تنها حاتميكيا ابراهيم
آنچنان فيلمش گاه كرد پيشبيني را او بعدي حركت نميتوان
شده تمام كيا حاتمي ميگويد مخاطب كه است كننده دلسرد
كه ميآورد سرشوق فيلمش با را انسان آنچنان گاه و است
.ميماند برجاي زده حيرت
در ميپرداخت جنگ با مرتبط آثار ساخت به تاكنون كه او
در البته.است پرداخته اجتماعي موضوعي به فيلمش آخرين
.دارد وجود آن عواقب و ساله هشت جنگ تاثيرات نيز اينجا
از ظاهرا اصلي ايده.است قويتر فيلم اجتماعي بعد اما
گروهي توسط هواپيماربايي يعني فيلم ، مشابه واقعي اتفاق
شكل سابقهدار آدمهاي نه و بودهاند سياسي آدمهاي نه كه
با اساسي تفاوتي فيلم جزئيات كارگردان گفته به اما گرفته
.دارد واقعيآن موضوع
است سادهاي بسيار انسانهاي زندگي داستان "پست ارتفاع"
كنند ، زندگي آرامش با كه هستند جايي جستوجوي در فقط كه
بازي با) قاسم.كنند بزرگ را بچههايشان و كنند كار
بزرگ تراژدي اين دهنده شكل (فرخنژاد حميد حيرتانگيز
نام هر به را قاسم نام ميتوان راحتي به.است انساني
ميتوان راحتي به.داد تغيير ديگر مليتي با ديگر
ميگذرد آن در "پست ارتفاع" فيلم كه را مكاني جغرافياي
جاهاي و يوگسلاوي چين ، آفريقا ، در مثلا ديگر خاك به
است كساني تمام نفس حديث "پست ارتفاع".داد تغيير ديگر
ميكنند زندگي آن در كه كشوري و مذهب و مليت از فارغ كه
جستوجوي در قاسم بهقول و ميكنند فكر خود انساني حق به
جايي.شود گذاشته احترام و ارزش آنها به كه هستند مكاني
هشت و خوابيد ساعت هشت كرد كار ساعت هشت بتوان آن در كه
ارزشي فيلم به كه است مهم همين و كرد استراحت ساعت
نميتوان كوتاه مجال اين در. ميدهد فراجهاني و انساني
فيلم اين سازندگان به و پرداخت فيلم اين جزئيات تمام به
و حاتمي ليلا فرخنژاد ، حميد خصوصا آن بازيگران گروه و
دين اداي فيلم سه و دو نقش بازيگران حتي و خيرانديش گوهر
صميم از فقط و نشست انتظار به عمومي اكران تا بايد.كرد
.گفت تبريك فيلمش سازنده گروه و حاتميكيا به دل
آب روي خانه
عطر كافور ، بوي" خود قبلي فيلم در فرمانآرا بهمن اگر
اصلي ايده و كار محور را خود همنسلان زندگي فقط "ياس
قصه محور "آب روي خانه" در بار اين بود ، داده قرار فيلم
تعلق آنها مياني نسل به سپيدبخت دكتر كه هستد نسلي سه
.آينده و گذشته نسل بين ارتباطدهنده است پلي و دارد
قهرمانانش گذشته زندگي به جابهجا كه آنجا از فيلم
قرار ديگران قضاوت مورد را خود اشتباهات و ميپردازد
مورد در اين.باشد نفس حديث نوعي به ميتواند ميدهد ،
و رنجها از دوربين به رو كه ديگران و پسرش دكتر ، پدر
بر آنجا فرمانآرا.دارد مصداق نيز ميگويند مصائبشان
متن در را حوادث كه ميافزايد بيشتر فيلمش تاثيرگذاري
.ميكشد تصوير به امروز جامعه
بكشيم ، تصوير به بخواهيم كلي نماي يك در اگر را فيلم
نميتواند چيز هيچ ديگر كه اين و نسلهاست سرگشتگي
به كه اينجاست و آنها سرگردان روح براي باشد آرامشي
-نميرسد نظر به پذيرفتني چندگاه هر -كودك آن حضور واسطه
را آرامش طعم ديگر بار يك سپيدبخت دكتر ديده زخم روح
لبخند با را آن ميشود روبرو مرگ با هم اگر و ميچشد
.اوست پيشاني بر كودك بخش آرامش دست.ميپذيرد
فجر بيستم جشنواره بهترينهاي از شك بي "آب روي خانه"
و روان و راحت كارگرداني منسجم ، و خوب فيلمنامه.است
رضاكيانيان ، بهويژه آن بازيگران تاثيرگذار بازي
تهراني هديه فرهي ، بيتا جعفري ، بهناز انتظامي ، عزتالله
فيلم اين امتيازات از كلاري محمود زيباي فيلمبرداري و
به را داوران توجه بيشترين سيمرغ نامزدي 12 با كه است
بلورين سيمرغ شدن 5 برنده با سرانجام و كرد جلب خود
خود به نيز را ديگر جايزه چند و شد جشنواره فيلم بهترين
.داد اختصاص
شد منتشر تصوير 100 دنياي
روزهاي در تصوير دنياي هنري فرهنگي نشريه شماره صدمين
.شد منتشر فجر فيلم جشنواره بيستمين برگزاري
و منتقدان نگاه از فجر فيلم جشنواره ايراني فيلمهاي
جشنواره دوره بيست براي يادداشت بيست سينمايي ، نويسندگان
فيلمهايي چه ايران سينماي آينده سال اكران در فجر ،
گفت جهان ، خيابانهاي در جديد واقعيت سينما ديد؟ خواهيم
آثار و زندگي آمريكا ، سينماي برجسته تدوينگر دو وگوي
اره با كشتار و وحشت سينماي پديده درباره دنيرو ، رابرت
دنياي شماره اين در كه است مطالبي عنوان تگزاس در برقي
.است رسيده چاپ به تصوير
ايران سينمايي شخصيتهاي فرهنگ
اينترنشنال ، فيلم زبان انگليسي فصلنامه جديد شماره
پنجمين و فجر فيلم بينالمللي جشنواره بيستمين با همزمان
يك در شماره دو كه شماره اين.شد منتشر تهران فيلم بازار
شامل شده ، منتشر عادي شمارههاي صفحات برابر دو با و جلد
سفر فيلم بر تحليلي ايران ، سينماي خبرهاي:است مطالب اين
جان با وگو جهاني ، گفت جشنواره سه از گزارشهايي قندهار ،
جمهوري رياست انتخابات روزهاي در كه BBC گزارشگر سيمپسن
و معرفي افغانستان ، و سينما پرونده بود ، آمده تهران به
سينماي تاريخ فيلم صد از دوم بخش و ايراني فيلمهاي نقد
شخصيتهاي دائرالمعارف اول بخش شماره اين در ايران ،
سرانجام آن دوم بخش چاپ با كه شده چاپ نيز ايران سينماي
به شخصيتهايش دائرالمعارف يك صاحب ايران امروز سينماي
.شد خواهد انگليسي زبان
هنر يك كه آن با سينما: سينمايي معاونت
هست
نيز صنعت است ،
مقوله كه آن جز راهي هيچ ايران سينماي مشكلات حل براي
در.ندارد وجود دهيم ، قرار كلي مجموعه يك در را سينما
و تكنيكي مسايل هم و صنعت اين اقتصادي مسايل هم صورت اين
.شد خواهد حل مرور به هنر اين خلاقيتي
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي معاونت پزشك محمدحسن
مشكلات خصوص در نكته اين بيان با ايسنا با گو و گفت در
عزم و تصميم كشور فرهنگي مديران:گفت ، ايران سينماي
باشيم ، داشته سينما واقعا كه گرفتهاند را خود راسخ
از اعم پشتيباني و خدمات سالن ، بخش در متاسفانه
سرمايهگذاري مشكل تحقيقات بخش و استوديو و لابراتوار
.دارد وجود
داشته نظر در اصلي عامل را عوامل اين از يكي هميشه البته
در و گرفتهايم كار به مشكل اين حل براي را خود تلاش و
مطلوب نتيجه به عملا ديگر مشكلات فشار دليل به نتيجه
دوره در كه راسخي عزم با اميدوارم:افزود وي.نرسيدهايم
آن مشكلات و سينما مجموعه بار يك براي دارد ، وجود جديد
در بخش هر حل راه و شوند ديده همزمان و يكديگر با
آينده سال چهار در و نمايد تحرك ايجاد نيز ديگر بخشهاي
.يابيم دست مطلوبي وضع به
سينما مشكلات اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي معاونت
يك هر اگر:كرد تصريح و دانست غيرمالي و مالي تواما را
بخش از دهيم ، قرار نظر مد تنهايي به را مشكلات اين از
آن جز نداريم راهي هيچ واقع در ماند خواهيم غافل ديگر
را سينما كليت كه زماني ببينيم ، "كل" يك در را سينما كه
كه آن با سينما دانست خواهيم گاه آن دهيم ، قرار نظر مد
بازار صنعتي محصولات اگر و هست نيز صنعت است ، هنر يك
خواهد دست از را خود رونق اميد باشد ، داشته محدود داخلي
، است مهم نيز فني و تكنيكي مسايل بحث اندازه همين به داد
عقب دنيا از حدودي تا بابت اين از ميرسد نظر به كه چرا
در پزشك.است مطرح نيز خلاقيت بحث اندازه همين به و هستيم
عمده و شد رها مديريت ، دوره يك در:شد يادآور ادامه
تعداد و شدند متمركز خاص سوژه چند روي بر فيلمها
به نيز سوژه تنوع عدم بنابراين يافت ، كاهش تماشاگران
.ميدهد كاهش را مخاطب سالن كمبود همراه
پايان در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي معاونت
مشكل چه سينما مشكلات از يكي روي بر تمركز:كرد تصريح
است ، سم ايران سينماي براي غيرمالي مشكل چه و مالي
و تكنيكي فني ، اقتصادي ، مسايل مجموعه بايد بنابراين
.كرد آنها حل به مبادرت و گرفته نظر در همزمان را محتوايي
براي شرايط و زمان: داوودي ابوالحسن
نيست مناسب
كمدي فيلم ساخت
با "هزار موتور...عشق و نان" فيلم بررسي و نقد جلسه
در فيلم اين نمايش از پس خبرنگاران و توليد عوامل حضور
.شد برگزار هنري ، هاي آفرينش تالار
فيلم كارگردان داوودي ، ابوالحسن ، مراسم ابتداي در
خاطر كمدي آثار به خود برگشت و فيلم اين توليد درباره
به و تصادفي كاملا كمدي آثار به من برگشت:كرد نشان
چندان فيلم ساخت براي آنها پذيرفت ، صورت دوستان اصرار
فيلم ساخت براي را خود بانكي منابع حتي كه بودند مصر
و تهيهكنندگي قرارداد حالي در من و كردند ارائه كمدي
نميدانستم كه كردم منعقد سرمايهگذاران با را كارگرداني
در ، بود همين من برگشت اصلي دليل:افزود ميسازم؟وي چه
و زمان كه چرا كردهام ، خداحافظي كمدي از همچنان كه حالي
بر ما جامعه و نبوده دلنشين كمدي فيلم ساختن براي شرايط
با نميشود چندان و بوده عبوسي جامعه ها انسان ظاهر خلاف
.كرد شوخي آن
زندگي بود ، من نظر مد اجتماعي كمدي فيلم يك از چه آن
سير و داشته بيروني شباهتهاي كه است جامعه در افرادي
بستر اين لذا. باشد موجود اجتماعي شرايط از ملهم وقايع
در يافت برتري قصه اصلي خط بر كه آورد پديد را جوانبي
اغراق بدون و سياسي غير كاملا موضع يك از فيلم كه حالي
.شد مرور جامعه در سياسي جريان و هنرمند يك موضع از
كه چرا است ، سينما اي حرفه ژانر سختترين كمدي:افزود وي
بود من فيلم سختترين زندگي خوش بوي.است مشكل آن پردازش
شوخي ارتباط نيامد ، در درست و شد مبتلا سرنوشت اين به كه
گوهر كه چند هر نبود درست چندان نيز عشق و نان هاي
.كرد ارائه رواني و زيبا بسيار بازي خيرانديش
تصريح فيلم اين در خود حضور پيرامون خيرانديش گوهر سپس
دوست را آن من كه است فيلمهايي از زندگي خوش بوي:كرد
در سختي به اجرايي امكانات داشت اذعان بايد ، دارم
بود ريسكي داوودي كار و ميگيرد قرار كارگردانان اختيار
هر بودن برنده اين در شدند ، برنده بين اين در ايشان كه
با مردم فيلم نمايش از بعد ولي نرسيد ، من به چيزي چند
:افزود بازيگر ، ايندادند من به خوبي جايزه خود تشويقات
كاملا شد فيلم اين در بازيگران تك تك از كه استفادهاي
جدي بازي يك ارائه قصد صحت و عبدي يعني ، بود جدي و بجا
.ميخنداند را آدمها آنها بودن جدي همان كه داشتند را
حال به تا:گفت فيلم اين بازيگر رهنما ، بهاره ادامه در
نويسنده عنوان به خاني قاسم ولي نكردهام ، بازي كمدي نقش
آثار در بايد و نبوده خوبي بازيگر من كه داشتند اعتقاد
من چون ، بود سخت من براي امر اين كه كنم نقش ايفاي كمدي
شرايطي در را بازيگر كمدي فيلمهاي و است آستينم در اشكم
.بخندند مردم تا كند نقش ايفاي بايد وي كه ميدهد قرار
با هزار موتور... عشق و نان توليد مدير منصوري سپس
توليد نظر از:افزود فيلم ، اين هماهنگيهاي به اشاره
در.داشتيم برنامهريزي مشكل ما و بود سنگين كمي هماهنگي
و داشت پي در خوبي نتيجه كار اين مسائل ساير از جدا كل
.دارد فراواني اهميت مردم با فيلم اين ارتباط نحوه
جشنواره داوران از گلايه با فيلم اين كارگردان ادامه در
كه فيلمسازي دو با شاخص طور به فيلم اين در:كرد تصريح
و ميلاني تهمينه اولي. است شده شوخي داشتهاند ، جنبه
است ، احترام از ناشي بيشتر شوخيها اين كه كيارستمي عباس
چند هر هستند ايران فيلمسازان شاخصترين از دو هر كه چرا
.كنم برقرار ارتباط كيميايي مسعود سينماي با نتوانستم كه
|