گفتوگو؟ يا تكگويي
بخش واپسين - تمدنها گفتوگوي آسيبشناسي به نگاهي با
گفتوگوي آسيبشناسي باب در است بحثي حاضر مطلب:اشاره
.كنوني جهان در آن تحقق راه سر بر موانع و تمدنها
شده ياد موانع از برخي ريشههاي به راستا اين در نويسنده
از ديگر گوشهاي مقاله ، بخش واپسين در اينك.داشت اشاره
اين با ميشود ، گذاشته بحث به تمدنها گفتوگوي آسيبهاي
گوناگون ابعاد گسترش در گرامي خوانندگان ديگر كه اميد
ياري را ما فرهنگها گفتوگوي يا تمدنها گفتوگوي بحث
.دهند
انديشه و فرهنگ گروه
غرب ، در اسلام خطر بزرگنمايي و سبز تهديد بنابراين
ضداستعماري مبارزات در اخير مخاصمات به مربوط
در اسلامي انقلاب وقوع و قضيهفلسطين مسلمانان ،
از عرفگرايان نگرانيهاي از صرفا و نيست ايران
بلكه نميخيزد ، بر حياتديني تجديد و پيشروي هرگونه
مقتدر دولت تشكيل از پيش به حتي آن ، ريشههاي
دليلاست همين به و ميگردد بر اروپا شرق در عثماني
ميان فرقي چندان عداوت ، و نگراني ابراز در كه
.ندارد وجود كهنهگرا مومن مسيحيان و متجدد عرفگرايان
زمينههاي اين بر تكيه با كه است توانسته غرب
ميان راهبردي و آموزهاي تفاوتهاي و پرتنش تاريخي
و غلط برداشت يك ترويج تقويتو به اسلام ، و مسيحيت
(3)بزند دامن اسلام درباره مزمن سوءظن يك و ناتمام
ايمان"و "سلحشوران دين" مثابه به اسلام معرفي.
از غربي مسيحيان شايع تلقي كه (4)"شمشير بر متكي
تاريخي ، زمينههاي بر علاوه است ، بوده كنون تا آغاز
آيين دو اين ميان آموزهاي مهم برخيتفاوتهاي از
اهتمام مثال بهعنوان.ميگيرد نشئت نيز الهي بزرگ
مداخله و حياتمومنان عمومي حوزه به اسلام
براي پيروان ، سياسي و اجتماعي امور در آن فعالانه
فهم قابل چندان فردمحور ، و دنياگريز مسيحيت
به اسلام از مسيحيان داوري و ارزيابي.نبودهاست
به اسلامي ايمان از و تاريخي تهديد يك مثابه
فهم ، بهسوء جز ،(5)بدوي سلحشوران دنياطلبي مثابه
نيانجاميده آنان بيشتر چه هر بدگماني و بيگانگي
با مثبت تعامل در مسلمانان ديني عمل فهم.است
و انسان به اعتماد اجتماع ، صحنه در فعال دنيا ، حضور
مسيحي مومن براي همواره عقل ، به اتكاي و اعتناء
رفتار ، و نگرش دراين او.است بوده دشوار و ثقيل
.است نمييافته خداپسندانهاي معناي و ديني بار هيچ
تاريخي چالشهاي آن و آموزهاي تفارقات اين با
بدگماني و بدفهمي هرگونه براي زمينه پرحرارت ،
متعصبين و است مهيابوده آغاز از اسلام درباره
بياعتمادي جو به دامنزدن براي آن از نيز كينهتوز
.بردهاند را استفاده حداكثر نقار تشديد و
تصوير اسلام از غرب در امروزه كه چهرهخشونتطلبي
آموزهاي عوامل همين كمترشناخته بازتاب ،(6)ميشود
غبار و تقدس از پسهالهاي در كه است تاريخي و
احساس يك جز و مانده مخفي زمان ، گذشت از ناشي
بهبيماري بيشتر كه ناشناخته خوف و غريبگي
در اصلاحي و حك قابل چيز است ، شبيه "بيگانهترسي"
مدد بهاست نمانده باقي غربي انسان روح و ذهن
سياستمداران كه است درونيشده و مبهم هميناحساس
آن در را عمومي افكار امواج عظيمترين قادرند ، غربي
از خارج در تجاوزكارانه هرگونهاقدام نفع به سامان
از هم هراسي و خوف هيچ و نمايند بسيج مرزها
خود به جهاني و داخلي دوستانه بشر مخالفتهاي
.راهندهند
ديگر بار يك دوم ، هزاره پايان در كه ميرسد نظر به
زنده غرب فرهنگ در روم و يونان برتريجويانه حس
و ملل كه احساس اين چندهيچگاه هر است ، شده
فرهنگ در ميشمرد ، كماهميت و حقير را ديگر اقوام
غرب راقيه هيچگاهتمدن.بود نخفته فرو غرب عمومي
سرزمينهاي و شرقي كشورهاي با كه نشد راضي
مناسبات و عادلانه روابط جنوبي ، بهاصطلاح
چهره در را واقعيت اين.برقرارنمايد برادرانهاي
در شرقشناسي ، ادبيات و مكتوبات در غرب ، استعماري
تبيينهاي در سياحان ، سفرنامههاي
استراتژيستها ، عملي توصيههاي و نظرينظريهپردازان
ديگ" در بينالمللي ، نهادهاي تصميمات و ساختار در
برپا غيرغربي فرهنگهاي ذوب براي كه "مذابفرهنگي
سرزمينهاي در مداخلهها اقسام و انواع در و كردهاند
وجود اظهار هرگونه به نسبت عصبي درواكنشهاي و ديگر
.گرفت سراغ ميتوان عالم نقطه هر در حق مطالبه و
شهرهاي _ دولت فرهنگفرهيختگان در كه همچنان
و پذيرفته ماكياولي عصر اميرنشينهاي و يوناني
ديگر و "فلسفيدن"و "فضيلت" و "فراغت" بود ، متداول
و نخبگان و آزاد شهروندان به تنها نيكو ، امتيازات
فرومايگان و وبيگانگان دارد اختصاص برگزيده نجباي
انسان باور در كه لذاست.نيست نصيبي آن از را
منافع كه جاييخوبست تا "آزادي" و "دمكراسي" غربي ،
نابرابر مناسبات در و وابسته كشورهاي در را آنها
جايي تا "بشر حقوق" رعايت ;نكند تهديد بينالمللي
تابع و مستبد دولتهاي تضعيف باعث كه لازماست
و شرقي و غربي انسان همترازي مطالبه و نگردد غرب
را جهاني مشترك حقوق از دربهرهمندي جنوبي و شمالي
جايي تا ديگر ملل براي پيشرفت و "توسعه".ننمايد
سرمايهداري بازار حاكمبر مناسبات كه است مجاز
پيرامون از مازاد انتقال چرخه و نزند برهم را جهاني
و تعيين و نسازد متوقف را متروپل سوي به
كه است مقبول آنجا تا فرهنگي و قومي تحديدمرزهاي
در را غربي فرهنگ جهاني و غالب وزن و محوري نقش
كه روست همين به.نگيرد ناديده "سالادفرهنگي"
و پيشرفت قلل به صعود براي مستقل كشورهاي تلاش
كه بشري ثمين ايندستاوردهاي از يك هر به نيل
مالك و خالق را خود يونانيان همانند جديد ، غرب
واكنشها انواع با ميشناسد ، آنها انحصاري
;ميگردد مواجه _ دومعني هر به _ عصبي ومخالفتهاي
مجاز چارچوبههاي از خارج علمي هر برافراشتن كه چرا
بر خدشهاي غربي ، توصيهشده باالگوهاي متفاوت و
.افكند خواهد آن اسطورهاي سيادت
سوءتفاهمهاي از فراتر كه ميرسد نظر به اما
نيز انديشيدهاي اغراض بدگماني ، و بيگانگي زمينهساز
و زرد و سرخ تهديدهاي از غرب پسبزرگنماييهاي در
كه همچنان.دارد وجود بشري نژاد سفيدترين سبزعليه
را خويش نياز مورد اجتماعي آتن ، انسجام شهر _ دولت
دشمنان سبوعيت و بيگانگان توحش در اغراق طريق از
نگهداشتن داغ در را بقايخويش روم و ميكرد تقويت
گرو در را آن نيز مدرن غرب ميجست ، جنگ ميادين
خطركمونيسم ، از كه ميداند دهشتي و خوف
به خشونتطلب بنيادگرايان و پركار چشمباداميهاي
.است انداخته غربي انسان جان
كه است همين ما روزگار پارادكسهاي عجيبترين از
ميشود ، مرتفع پارادكس اين اما.گردد بقا موجب خصم ،
نيست ، دشمن واقعي وجود منظور ، كه شود مشخص آنگاهكه
وحدت ، موجبات كه است آن حضور احساس و تصور بل
.ميآورد ارمغان به جامعه يك رابراي بقا و انسجام
وجود در مفرط توهمگرايي مروج بخواهيم كه آن بي
را حقيقت اين جهانيباشيم ، صحنه در تخاصمات واقعي
راهكارهاي از يكي كه بگيريم ناديده نميتوانيم نيز
وجلوگيري داخلي تنازعات فرونشاندن براي غرب مهم
و طاقات تجميع و آن تشكيلدهنده اجزاي تنافر از
تهديد نماياندن خطير و بزرگ مردم ، توجهات جلب
گزارشات پرهيجان انعكاساست دشمنانخارجي
فيلمهاي انواع اكران و ساخت و خبري كارسازيشده
و تئوريها وانتشار پرداخت و تخيلي دهشتزاي
"تمدنها برخورد" و "آداموس نوستر" چون پيشگوييهايي
.دارند قرار هدف همين خدمت در همه
با غرب و اسلام مناسبات سرگذشت كه شود قرار اگر
مورد هم ، از غربيان و مسلمانان تصورات و يكديگر
طرف كدام راستي به گيرد ، قرار بازبينيبيطرفانهاي
گرفتار توطئه تئوريبافي و بدگماني بدفهمي ، در بيشتر
متفاهمانهتري و همدلانه طرفدرك كدام ؟ است بوده
ديگران ، گرفتن نديده با طرف كدام و داشته ديگري از
كدام در ؟ است پايفشرده خويش برتري و سيادت بر
و دوسويه تبادل و تعامل براي بيشتري آمادگي طرف
باپيشداوري نوعا طرف كدام و دارد وجود مختار البته
ولع كدام در كلي طور به و ؟ ميشود وارد پيششرط و
؟ است شنفتن از بيش گفتن ،
"بيطرفي" رعايت در اولا مقايسهها قبيل اين دشواري
آحاد تمامي به برداشت ، يك "تعميم" در ثانيا و است
اين از ناشي خطاي ميزان كاهش براي.ميباشد مسئله
كافي اندازه به ارائه و نقد جز راهي هيچ مشكل ، دو
وجود مهم ، .ندارد وجود مدعيات ، نقضكننده شواهد
آمادگي آن ، از بيش و ايرادات شنيدن براي آمادگي
صورت هر به.است نظرگاه يك تصحيح و اصلاح براي
كه نيست و نبوده آن از مانع ورطه ، ايندو
پيرامون خويش نقطهنظرات و برداشتها تحليلگران ،
و آمادگي باهمان نيز ما.نمايند ابراز را مسئله اين
.زدهايم مدعايي چنين طرح به دست حجت همين با
كه است اين بر فراوان شواهد به نظر با ما ، اعتقاد
غرب سخن شنيدن براي آمادهتري گوشهاي شرق ، در
اخذ براي بيشتري آمادگي درشرق.بالعكس تا دارد وجود
غرب تجربيات از تقليد و كپيبرداري بعضا و اقتباس و
براي تلاشجديتري شرق در.آن عكس تا دارد وجود
در تا دارد وجود غربي فرهنگ همدلانهتر و عميق درك
معادلهبنگريم ، اين به نيز ديگر طرف از اگر.غرب
و گفتن براي بيشتري عطش غرب در كه ميشود مشاهده
قالبمدرنيته ، در خود ، با ديگران همسانساختن براي
جهت به غرب دردارد وجود عرفيسازي و جهانگرايي
براي بيشتري فشار فائقه ، قدرت و برتري احساس
در.دارد وجود ملي مرزهاي درهمشكستن توسعهطلبيو
و تهاجم براي آمادهتري مراتب به تجهيزات غرب
قومي و سياسي ، فرهنگي جغرافيايي ، مرزهاي از عبور
به محملهاي و بهانه غرب در.دارد وجود ملتها
دستو ملل ، ديگر حقوق به تجاوز براي بيشتري مراتب
تكثرطلبو ظاهر برخلاف غرب در بالاخره و ميشود پا
نديدن براي ضخيمتري پردههاي باز ، سياسي ساخت
آزادي حتي چيز ، همه مصادره و ديگران وناديدهگرفتن
وجود خويش ، نفع به -بشري حق مصادرهناپذيرترين _
.دارد
از كه رسانهاي پيامهاي انواع حجم از را همه اين
براي كه نسخههايي انواع از ;ميشود فرستاده سو آن
پيچيده شرقي جوامع زيست كهبراي الگوهايي و توسعه
و نظريات دانش ، انواع از ;ميشود توصيه و
عالمصادر سراسر به و پرداخته كه ايدئولوژيهايي
ماموران و بومي و بيگانه مستشاران انواع از ;ميشود
از ;ميشوند گسيل سو اين به كه افتخاري و رسمي
و مستقيم نظامي ، و اقتصادي سياسي ، انواعمداخلات
كشورهاي در غرب كه غيرضربتي و ضربتي و غيرمستقيم
اتمي زبالههاي انواع از صورتميدهد ، جنوبي و شرقي
در كه مستهجني بصري توليدات و آلودهساز صنايع و
آنسرمايههاي ازاي در و ميسازد منتشر مناطق اين
و متخصص انساني نيروي و زميني زير و زميني روي
.كرد كشف ميتوان ميربايد ، را آنها نوابغ
تغلب احساس و قوممحور خصلت و برتريطلب خوي از
به يغماگر و موزهاي تحقيرآميز ، نگاه جز چيزي غربي ،
.نميآيد بيرون شرقي سرزمينهاي و وفرهنگ انسان
عالم ، آنسوي به شرق نگاه كه است درحالي اين
تحسين و حيرت با هموارهتوام اخير سده دو در خصوصا
كه فراواني زخمهاي بهرغم شرقي انسان.است بوده
دارد ، تن بر غرب استعمارگري قرن دو تلخ تجربه از
و فراگيري و آموختن اقتباس ، و اخذ قصد به همچنان
غرب تمدن دستاوردهاي از كپيبرداري و تقليد حتي
شوق از را همه اينماندهاست خيره سو بدان
آمادگي رسانهها ، از استفاده عطش زبان ، فراگيري
و غربي ومعيشت زيست الگوهاي تجربهگذاردن به براي
كه سامان آن در اقامت رحل و وطن جلاي ولوله
تمامي است حاضر و افتاده شرقيها جان به است چندي
خويش تمدني ذخيره از را سرسپردگي و هزينهپيروي
.فهميد ميتوان بپردازد ،
در خويش مداراي و تحمل حد ، بدين تا غرب كه اين
مقابل در و است داده دست از را جهاني مناسبات
واكنشهاي ديگران ، وحقطلبي وجود ابراز كوچكترين
ناشي نگرانيهاي بهدليل ميدهد ، بروز خود از سختي
پيش تا كه است مناسباتيكسويهاي بهخطرافتادن از
مسير در است قادر كه اين و است بوده برقرار اين از
كه عليهمراكزي تهاجم و شرق سمت به توسعهطلبي
از بخشهايي حتي ميدهند ، نشان خود از مقاومتي اندك
آنان صفوف در و سازد همراه خود با را سامان اين
و توتاليتر تروريست ، چسب بر با بيندازدو رخنه
آزادي ، ضد بشر ، حقوق ناقض را خويش مخالفين بنيادگرا ،
پيشرفت مانع و برهمزنندهصلح دمكراسي ، مخالف
در عمومي ، افكار به جهتدهي با و كند معرفي بشريت
قدرت همان از ناشي بيفكند ، ترديد و رعب دلشان
مجموعه طريق از ساليان ، طي كه است ونفوذي
در با غرب.است كرده پيدا شرق در فوق اقدامات
جهان ، در اطلاعات انديشهو توليد مجاري داشتن اختيار
و مظالم همه بهرغم كه دارد را آن توانايي
معرض در و مظلوميت موضع در را خود همچنان تهاجمات ،
كمترين كه كند معرفي كساني سوي از وتهديد تهاجم
شايد.نميكنند رعايت هم را انساني ارزشهاي و اصول
ميان شنود و برقراريگفت مسير در مانع مهمترين
فرصت كه است غرب پرگوييهاي همين يكسو از تمدنها ،
ازسوي و است كرده سلب آن از را شنيدن امكان و
گوياي زبان كه است شرق در استماع بر عادت ديگر ،
هر بر مقدم لذا.است ساخته الكن است ، مدتي را آن
به مرتبط معضل دو اين تا بود راهي بايدبهدنبال چيز
.نمايد مرتفع تدبير ، يك به را هم
شجاعيزند عليرضا
.است موجود روزنامه دفتر در پانوشتها *
:منابع
.تهران تجدد اسلام ، ايران ، مرتضي اسعدي ، _ 1
.طرحنو13770
نظريه (ويراسته و ترجمه).مجتبي وحيد ، اميري_ 2
و سياسي مطالعات دفتر.تهران تمدنها برخورد
.بينالمللي13750
سعيد ترجمه اسلام ، و وبر ماكس.برايان ترنر ، _ 3
.مركز13790.تهران.وصالي
ترجمه اسلام ، تا آغاز از ايران.رومن گيرشمن ، _ 4
.فرهنگي13750 و علمي انتشاراتتهران.معين محمد
و مسلمانان آراي برخورد.مونتگمري ويليام وات ، _ 5
نشر دفتر.تهران.آريا محمدحسين ترجمه مسيحيان ،
.اسلامي13730 فرهنگ
|