است؟ واجب حج آيا
(پاياني بخش) - كريم قرآن در حج آيات
چون است تعبدي واجب حج واجبي؟ نوع چه اما.است حجواجب
بايد چون مشروطاست واجب.ميشود انجام قربت قصد به
اول چون است معلق واجبشود واجب تا شود مهيا آن شرايط
ميشود واجب حج بعد مييابد فعليت وجوب ،
نرسيده او به ديگري ضرر كه كسي يعني -امان در يعني "امن"
.است
.باشد داشته وجود امري حالت نوعي جمله اين بطن در شايد
متعرض است مكان اين در كه كسي به نبايد ديگران يعني
و خانه اين كه است مطلب اين بيانگر مساله اين و بشوند
خانه امنيت فرمان كه چرا.دارد خاصي كرامت و شرافت شهر ،
اين به شيعه فقهاي.است گرفته منشا خانه اين شرافت از
و بگيرد قرار مجازات مورد بايد كسي اگر:كه معتقدند فتوا
حرمالهي به اگر شود ، كشته حتي يا شود تعزير يا حد
علماي از.ندارد را او به تعرض حق هيچكس شود ، پناهنده
شافعي اما دارد قبول را فتوا اين ابوحنيفه ديگر مذاهب
.است كرده رد آنرا
زودگذر دنيا اين امنيت:كه داريم روايت (ع)باقر امام از
كان عليه الله اوجبه ما بجميع عارفا دخله من:اما است
كامل معرفت با كس هر".الدائم منالعذاب فيالاخره امنا
حرم به است ، كرده واجب او بر خداوند كه آنچه تمام به
".است امان در الهي عذاب از صراط در شود ، وارد
واسطه به كه است امنيتي دائمي ، امنيت تنها معنا ، ديگر به
"الناس".ميگردد بهرهمند آن از انسان خدا ، امن خانه
همه يعني"الناس".دارد تامل به نياز كه ديگرياست واژه
آيه ادامه در امااست حكم عموميت بيانگر الناس.مردم
:ميشود ساقط دسته سه از تكليف اين
.شوند بالغ كه زماني تا كودكان:اول دسته
.بيايند سرعقل كه زماني تا ديوانگان:دوم دسته
و شود بيدار كه وقتي تا است خواب در كه شخصي: سوم دسته
تفسير در اما و شود آزاد كه وقتي تا است اسير كه كسي
فرد اينكه جمله از.است شده مطرح بسياري تعابير استطاعت ،
و باشد داشته را رفتن زمان و فرصت.باشد امان در مرض از
آمده (ص)پيامبر از حديثي در.بيخطرباشد او سفر راه
و توشه يعني.است راحله و زاد استطاعت منظوراز:است
محدود بسيار را استطاعت سنت اهل اما سفر ، براي مركب
است سلامتي حج وجوب شرط تنها:ميگويند يعني.ميكنند
فرد سلامت به محدود را استطاعت آنها ترتيب وبدين
.ميدانند
(ص)پيامبر حديث به استناد در شافعي مذهب رئيس شافعي
كسي است ديگريآمده حديث در.ميداند مال به را استطاعت
حجخود و بگيرد نائب بايد دارد مال استو زمينگير كه
مذهب پيشواي مالك.آورد بهجا خويش حيات زمان در را
كه كسيميكند تعبير بدني توان به استطاعترا مالكي
نداشته رهتوشه اگر حتي است مستطيع برود راه ميتواند
.باشد
استطاعت هم استطاعت مورد در حنفي مذهب موسس ابوحنيفه
فقه كه چيزي همان.مدنظردارد را بدني سلامت هم و مالي
.است معتقد آن به شيعه
شرط دو براين هم ديگري شرط شيعه علماي از گروهي البته
حج از بازگشت از بعد حجكننده اينكه آن و كردهاند اضافه
.نباشد غير به محتاج
(ع)صادق امام از ابوزبيع نام به شخصي كه شده روايت
پدرم به:فرمودند جواب در چيست؟حضرت استطاعت:پرسيد
حضرت "راحله و زاد يعني استطاعت" شد گفته (ع)باقر امام
دارد راحله و زاد كه كسي.ميكنند اشتباه مردم:فرمودند
اگر و باشد محتاج مردم به ميكندنبايد حج سفر قصد و
امام به.نميشود واجب او بر حج و نيست مستطيع است ، چنين
كسي:فرمودند (ع) امام چيست؟ چاره راه:شد گفته(ع)باقر
آنقدر يعني مال وسعت.است مستطيع باشد داشته مالي وسعت
را خانوادهاش بتواند بازگشت ، از بعد كه باشد داشته مال
را زكات زكات ، آيات در خداوند:گفتند پسكند تامين
.باشد داشته سكه حداقل 200 كه كسي براي اما واجبكرده
واما كردهاند تشكيك حديث اين سند در عدهاي البته
از.ميداند صحيح را حديث اين كنزالعرفان كتاب نويسنده
حال -مركب از استفاده كهتوان ميشود استنباط حديث اين
نيستكه نيازي و ميكند كفايت -جسمي توان يا مالي توان
اين در شافعي نظر اما.باشد داشته مركب خود ، حتما فرد
شرط را بودن مركب صاحب جايي در او.دارد تامل جاي مورد
!!خير؟ ديگر جاي در و استطاعتميداند
است؟ واجب حج آيا
:كردهاند تقسيم نوع چند به را واجب
.تفضلي واجب و تعبدي واجب
آن انسانها كه كرده واجب خداوند كه است عملي تعبدي واجب
.حج -نماز:مثل.دهند انجام قربت قصد به را
قصد به نه ولي ميدهيم انجام كه است تفضليعملي واجب
به نيازي كه نماز هنگام لباس نجاست كردن برطرف مثل.قربت
.ندارد قربت قصد
مشروط واجب مطلقو واجب
شرايط تابع آنها انجام يعني هستند مطلق واجبات بعضي
شرايط بايد يعني هستند مشروط واجبات وبعضي نماز مثل نيست
.حج:مثل شود ، واجب عمل آن تا يابد تحقق خاصي
ومنجز معلق واجب
تقديم فعليتواجب زمان نظر از كه است واجبي منجز واجب
زمان كه است واجبي معلق واجب.نماز:مانند دارد تاخير و
.حج مثل است ، وجوب فعليت زمان از بعد آن انجام
وتبعي اصلي واجب
دليل -نماز:مثل.است عمل وجوب وجوب ، دليل اصلي واجب در
تبع به عملي تبعييعني واجب.است نماز خود نماز وجوب
زماني مكه براي افتادن راه مثل.ميشود واجب خاص دلايل
.ميكند امر حج به را ما خدا كه
تعييني و تخييري واجب
.ندارد بدل و عوض تعييني واجب ولي تخييري ، انتخابي واجب
كفايي واجب و عيني واجب
نمازيا:مثل.مكلف شخص براي است عينيتكليفي واجب
كفايي واجب اما.نميشود ساقط فرد از اينواجب.حج
لازم تعداد به جامعه افراد از عدهاي اگر كه است واجبي
.ميشود ساقط افراد بقيه از كنند اقدام واجب اين به
مضيق واجب و موسع واجب
قرار خدا كه است زماني اندازه به ما عمل انجام زمان -1
.روزه:مثل است داده
آن به كه است زماني از بيشتر داده قرار خدا كه زماني -2
.نماز:مثل ميكنيم ، عملاقدام
وقت ما عمل ولي دهد قرار كاري براي را زماني خداوند -3
(مضيق).شود خوانده وقت آخر كه نمازي بطلبدمثل بيشتري
است تعبدي واجب حج واجبي؟ نوع چه اما.است حجواجب پس
بايد چون مشروطاست واجب.ميشود انجام قربت قصد به چون
اول چون است معلق واجبشود واجب تا شود مهيا آن شرايط
است تبعي واجب.ميشود واجب حج بعد مييابد فعليت وجوب ،
و عوض چون تعيينياست واجب.است خاصي شرايط چونتابع
ساقط مستطيع فرد از چون عينياست واجبندارد بدل
.نيست تاخيرجايز آن در استزيرا مضيق واجب و نميشود
دلايل امر اين براي و ميشود واجب عمر در يكبار فقط حج
انجام در انسان وقتي ;برائت اصل -جمله1 ازهست بسيار
آيا داده ، انجام يكبار را آن كه هنگامي دارد شك تكليف
تكليف:بگويد كه است آن اصل نه؟ يا ميشود واجب مجددا
.ندارم
:است آمده عباس عبداللهبن از روايتي در اينكه ، ديگر دليل
بجا حج سال هر آيا كرد سوال (ص)رسول حضرت از حابص ابن
ميدادند ، مثبت جواب ايشان اگر !نه:فرمودند حضرت آوريم؟
.است محال نيز كار اين امكان و ميشد واجب كردن حج سال هر
منالهدي استيسر فما احصرتم فان والعمرهلله اتمواالحج و
منكم كان فمن محله ، يبلغالهدي حتي روسكم تحلقوا ولا
.اونسك صدقه او صيام من ففديه راسه من اذي به او مريضا
استيسر فما الحج الي بالعمره تمتع فمن امنتم فاذا
اذا سبعه و فيالحج ايام ثلثه فصيام يجد لم فمن منالهدي
حاضري اهله يكن لم لمن ذلك كامله عشره تلك رجعتم
.شديدالعقاب الله ان واعملو واتقوالله المسجدالحرام
(بقره 196)
علت به ] اگر و رسانيد پايان به را عمره و حج خدا براي و
قرباني]است ميسر قرباني از آنچه شديد ، داشته باز [موانعي
متراشيد را خود سر نرسيده قربانگاه به قرباني تا و [كنيد
داشته ناراحتياي سر در يا باشد بيمار شما از هركس و
آن ، ] كفاره به [بتراشد سر احرام در شود ناچار و] باشد
بكند قربانياي يا دهد ، صدقهاي يا بدارد ، روزهاي [بايد
حج به عمره [اعمال]از هركس پس يافتيد ، ايمني چون و
و [كند قرباني] است ميسر قرباني از آنچه [بايد]پرداخت ،
روز سه حج ، هنگام در [بايد] نيافت [قرباني] كه كس آن
[بداريد روزه ديگر روز] هفت برگشتيد چون و [بدارد] روزه
كه است كسي براي [تمتع حج] اين.است تمام [روز] ده اين
".است كيفر سخت خدا كه
خانهاش از:گفتهاند عدهاي عمره حج كردن تمام مورد در
حلال انسان راه خرج:گفتهاند ديگر برخي ببندد ، احرام
.دانستهاند عمره حج براي فقط را تماميت نيز بعضي و باشد
:ميگويد مقداد فاضل
كيفيات ، و اجزا داراي است عملي چون عمره حج تماميت اينكه
مثل آن تماميتآورد جا به را كيفيات اين تمام بايد فرد
حج اعمال اما.شود تمام كفاره و قضا با كه نيست روزه
.اجزاست ساير قبول به وابسته جزءاش هر تاييد
جا به عمدا -نيت مانند -را نمازش اجزاي از يكي كسي اگر
آن روز هر كه روزه برخلافنيست درست نمازش بقيه نياورد
كه ميآيد بهدست احكامي آيه اين از.ميخواهد جدا نيت
.ميكنيم اشاره آنها از تعدادي به
به تماما خدا ، به تقرب براي را خود عمره حج حاجي ، -1
انجام درست را خود حج از قسمتي حتي كه كسي برساند ، انجام
.آورد جا به را خود حج و بيايد آينده سال است واجب ندهد
در مجدد حج براي مستقل سبب حج ابطال شيعه علماي نظر به
.است آينده سال
را اعمال تمام بايد ميرود مستحب عمره به كه كسي -2
.دهد انجام
پس است ، شده امر عمره انجام به آيه در ميبينيم اگر -3
عمره مالك ، و ابوحنيفه.باشد هم عمره تمتع حج در بايد
اينطور را آيه اين منظور و دانستهاند مستحب را مفرده
مفرده به شروع كه كسي بر مگر نيست واجب:كه ميكنند بيان
.برساند انجام به بايد كرد شروع اگر پس.بكند
همه مثل و خداست براي نيت ميفهميم "الله" كلمه از -4
.باشد داشته خالص نيت بايد ديگر عبادات
آن با وداع در نيز و رمضان ماه ورود در (ع)سجاد امام
خالص رياكاران و ريا از مرا اعمال خدايا:دارند دعايي
.بگردان
اتمام به امر كه عمره حج اعمال:"العمره و اتمواالحج" -5
:از عبارتند است شده آن
و صفا بين سعي -طواف 4 نماز ركعت دو -طواف 3 -احرام 2 -1
مفرده عمره اگر (ناخن يا مو ، كردن كوتاه) تقصير - مروه 5
نماز ركعت دو و نساء طواف شده ذكر موارد بر علاوه باشد
.دارد هم
|