آستانه در اصغرزاده ابراهيم سيد ياد به
زندگي"قصه ;او درگذشت
روز چهلمين
..."شيرين
فيلمساز جوانان مشكلات
شد فيلمبرداري ژاپن در "باد فرش"
آستانه در اصغرزاده ابراهيم سيد ياد به
زندگي"قصه ;او روزدرگذشت چهلمين
..."شيرين
مادران درباره او فيلم آخرين عنوان "بيجواب كاغذهاي"
بود خرمآباد عازم آن صداي تكميل براي كه بود شهدا
فيلمهاي عرصه در سينما كارگردان "اصغرزاده ابراهيم"سيد
در توپولف هواپيماي سقوط حادثه در پيش ماه مستند كوتاه
سينمايي جامعه و سپرد جان خرمآباد سفيدكوه ارتفاعات
مشهدمتولد در سال 1347 در اصغرزاده.كرد سوگوار را ايران
از و برد پايان به هنر دانشگاه در را خود تحصيلات شد ،
را خود سينمايي فعاليت "مهاجر" فيلم در بازي با سال 68
جمله از "حاتميكيا" فيلمهاي اغلب در او.كرد آغاز
بوي" ،"سبز خاكستر" ،"راين تا كرخه از" ،"وصلنيكان"
"قرمز روبان" ،"شيشهاي آژانس" ،"مينو برج" ،"يوسف پيرهن
و كارگردان دستيار صحنه ، منشي عنوان به "مرده موج" و
از دفتري فيلم دو در و داشت حضور طرح مجري يا برنامهريز
عليشاه و شيخطادي پرويز دستيار آهنين پرنده و آسمان
ناتمام ، فيلمنامه يك وقايعنگاري طولاني ، سكوت.بود حاتمي
آثار از ماندگار نفسهاي و شناسايي هروله ، نفت ، سفر
.است مانده يادگار به اصغرزاده شادروان از كه است مستندي
و بود مقدس دفاع عرصه در مستند سينماي فيلمسازان از او
فيلم بهترين جايزه سينما خانه جشن پنجمين در گذشته سال
ديگر مستند.گرفت تعلق او به شناسايي فيلم خاطر به كوتاه
بهترين عنوان به بود جنگ شيميايي قربانيان درباره كه او
دفاع جشنواره جايزه گذشته سال بيست در جنگ تلويزيوني اثر
آخرين عنوان "بيجواب كاغذهاي".آورد دست به را مقدس
تكميل براي اصغرزاده كه بود شهدا مادران درباره او فيلم
يادداشتي عنوان شيرين زندگي.بود خرمآباد عازم آن صداي
كه اصغرزاده سيدابراهيم همكار و دوست بخشي ، مسعود از است
وتجربي مستند گسترشسينماي مركز بينالملل امور مسئوليت
فدريكو از فيلمي نام شيرين زندگي.دارد عهده بر نيز را
فيلم نخستين عنوان و ايتاليايي پرآوازه فيلمساز فليني
جانبازان زندگي به كه بود اصغرزاده ابراهيم سينمايي
.نشد ساخته هرگز كه فيلمي ;ميپرداخت شيميايي
شيدفر علي
سراسيمه؟ همه اين چطور.ابراهيم ابراهيم ، ابراهيم ، واي
همه آن كه نبود حقش عجله؟ با قدر اين ناگهاني ، اينطور
خاكستر طور اين جزئيات روي زيادي دقت و علاقه و وسواس
مرغ آن گرفتن آتش در تو حرارت همه آن بايستي آيا.ميشد
ابراهيم ، آخ ميشد؟ خاكستر و ميسوخت كوه پاي به آهنين
.زدي ما جان به آتش ببيني ، رها و آرام را خودت خواستي
روزهاي آن تمام نه؟ مگر.زندهاند لحظهها آن تمام اما
.پيوستند شيرين ابديتي به و رفتند كه خوب ،
"شيرين زندگي"همان.بودي ابديت همان جستوجوي در هم تو
كه كاري در سختگيريات و وسواس اما بسازي ، ميخواستي كه
شاخه از كال را نرسيده ميوه نميگذاشت ميداشتي ، دوست
.رسيدهتريني حالا و باشي رسيدهترين ميخواستي.برچيني
و بسازي را "شيرين زندگي" ميخواستي كه بود بيشتر سال سه
هم با شبي نيمه دورتر سالها را فليني فيلم كه هست يادت
تو و روزنامه در هنر و ادب دربسته اتاق آن در.ديديم
چندسال و پرسيدي و پرسيدي من ، شوق و شور همه آن و كنجكاو
در بعدتر سال چند "شيرين زندگي"شد اولت فيلم نام بعد
.كردم تو ياد و ديدم اصلي زبان به را "شيرين زندگي"رم
ميكني فكر.داشت فرق فليني با چقدر ما شيرين زندگي
تا پنج تا ، سه نوشتيم؟ آن براي فيلمنامه طرح چند مجموعا
بهتر.شد خواهد خوبي فيلم كه ميدانستيم تنها تا؟ يا 15
.سخت تجربههاي آن تمام از سرشار ;قبليات كارهاي تمام از
گرفتار و شده فراموش آدمهاي اين "شيرين زندگي"قصه اما
آسوده بازدم و دم يك حسرت كه جنگ ، از پس روزگار تلخي در
از داشتند ، همراه عمر آخر لحظات تا را پاك هوايي از
را همديگر تازه كه روزها آن از ميآمد ، پيشتر سالها
باز "راين تا كرخه" و "مهاجر"سفر از تو و بوديم شناخته
تا كرخه" در بودي همانها از يكي خودت اصلا تو و ميگشتي
شام براي بهار خيابان كوچك زيرزمين آن در داشتي."راين
گردنت؟ روي چيه زخم اين":پرسيدم من و ميگذاشتي بار عدسي
موسيقي سيديهاي از بود پر ميز روي.خنديدي تو و"
"زرتشت گفت چنين" بودي آورده شرقي اروپاي از تو كه كلاسيك
را فكت وقتي كه غذايي ميخورديم ، عدسي و ميداديم گوش را
بود بوسني سالهاي بعد.بودي خورده روز هر بودند ، شكافته
ميآمديم.كيميآيي و توكجايي نميفهميدم من خاكسترو و
سرزده هميشه تو امانه هم گاهي.بودي تو و خانه در
هست چراغي يه":محسن قول به.بود همين به لطفت و ميآمدي
رو ابرام رفت بايد يعني ميشه روشن تا.مغز تو كوچيك
.هست اونم مغز تو چراغه چون ميدونه ، خودش اونم كرد ، پيدا
پناهگاه بهار كوچك زيرزمين آن آنجا ".ميمونه مورس مثل
شهر اين مرگي روز عذاب از ماندن امان در براي بود امني
عادت خودت تو.روزي چند و چندساعتي يك گيريم.دود از پر
آخ.نميشدي بند يكجابودي سفر مريض.داشتي سفر به
و بود شده بند خاكي زمين اين روي يكجا پايت كاش ابراهيم ،
از.داشتيم كار خيلي آخربيشتر خورده يك.بودي مانده
به كه لغتي چند معني من از مدام و بودي برگشته فرانسه
Chercherميگفتي بعد ميپرسيدي را بود مانده آشنا گوشت
آمده خوشت فرانسه زبان از.ميخنديديم و ميكردي تكرار و
با.بودي راهانداخته پاريس سبك "بيگي ايل"قول بهبود
كاري هر سخت و خشن فضاي كه بود تو لطيفههاي و شوخيها
لحظهاي چند كه گيريم.ميخنديديم دل ته واز ميشد لطيف
خيليها هست؟ يادت "مدني"خانه.ميگريستيم بيشتر و
ريسك نداري ، گيشه شده ، تمام آدمها اين دوره ميگفتند
همه شيمياييها نميخورد ، درد به ديگر موضوعها اين نكن ،
را اين تو و بودم مصر من اما رفتناند ، حال در يا رفتند
كه بودي ساخته گرمي دست براي را "شناسايي".ميفهميدي خوب
.بود تاثيرگذاري فيلم انصافا و شد سال مستند بهترين تازه
.ميكرديم صحبت فيلم يك تاثير مورد در چقدر كه هست يادت
خليج؟ گرم بندر كدام ساحل در خدايا؟ بود نفتكش كدام روي
سقف؟ كدام زير خانه؟ كدام اروپا؟ زده باران شهر كدام
توي."نيا آب توي تو دارد كوسه اينجا ابراهيم":ميگفتم
هواپيما عاشق من ميگفتي تو و ميباريد برف داشت شيراز
دو شما چقدرهمينطور هم حاتميكيا.پرواز عاشق ;هستم
مرغ اين فرود و اوج پرواز ، و هواپيما داشتيد دوست تا
ودر بكنيد دراماتيزه يكجوري را كور و آهنين
اول صحنه اين ابرام":گفتم.بگنجانيد داستانهايتان
نگاري وقايع" سرمونتاژ" دربياور را "وقايعنگاري"
تو دست كنار همواره نوشين و بوديم"ناتمام فيلمنامه
پشت.ميزدم سر ميآمدم روز در ساعتي چند من.نشستهبود
اول بودي گذاشته را سكانس آخرين در شيشهاي آژانس صحنه
را خودت كار هم آخر.نداشتم دوست من.مستندخودت فيلم
و لجباز بچه يك مثل.ميكردي را خودت كار هميشهكردي
هم بعضياوقات و بود خوب خيليوقتها ، اين و بودي يكدنده
شد تمام بهار زيرزمين كه بود خاكستر و بوسني سالهاي.نه
.گرفتيد لانه يك هم با پرنده تا دو مثل نوشين و تو و
.هم با هميشه پس آن از و ديدم را شما حوزه در بار اولين
يك گاه ;است دوست يك بيشتر.است همراهي و خوب همسر نوشين
كاملي زندگي تجربه نگيري زن تا بدبخت ، بگير زن".همكار
همديگر خوب چه خوشبختي ، زوج چه":ميگفتم خودم به "نداري
كردي تعريف شبي از تو بعد "حالشان به خوش.ميفهمند را
و.تنها.بودي گريسته شب تمام و بودي آمده مشهد از كه
.همانطور هم شب آنآمدي "راين تا كرخه"سفر از كه شبي بعد
درجمع ، كه بس از.بود سخت تو بودن تنها شيوه دريافت
دوستان و ميكردي مشربي خوش و بالاداشتي تحمل ظرفيت
سالهاي همان از.داشتي انرژي بس داشتي ، از گرمي و صميمي
رفتيم "سيفاللهداد" كنار در "هوردرآتش"تدوين.دور
كرديم تماشا آزادي نسوخته هنوز سينماي در را "بازمانده"
.خورديم پارك در و خريديم ساندويچ نفري سه بعد و
و كار و بيكس شهرستانيهاي مثل ميگفتيم و ميخنديديم
و بوديم خوشبخت ما اما !بدبختها مثلپايتخت در غريبه
فيلمساز زماني اگر":گفتي.خوشبختيم چقدر كه نميدانستيم
:گفتي "چطور؟ تو":گفتم" ميگيري؟ تحويل را ما شدي مشهوري
با را تو همه اما ".بشوم مشهوري فيلمساز ندارم آرزو"
.ميكردند تحسين را كارت و بودند شناخته "طولاني سكوت"
بالا پلهپله كه حاتميكيا ، با بودي داده ترجيح بيشتر تو
گم يكهو كه سايهاي مثل وقت چند.باشي همراه ميرفت ،
ريش.ميشد پيدا سروكلهات بعد.ميزد غيبت بشود ،
بودم گرفته دوش را ساكم من.بودي كرده بلند را حناييات
"الان؟ همين""توكيو" "كجا؟".ميآمدم بيرون خانه از و
"كجا؟ تو" ".كنم خداحافظي ازت اومدم هم من اتفاقا "آره"
بعد هفته چند اما.بود دور هم از مقصدهايمان چقدر."حج"
.بود اينگونه هميشهكرديم پيدا را همديگر دوباره
غيبتت كه آن شرط به باشد اينطور هم بار اين اميدوارم
هم اين":ميگفتي.داريم كارت خيلي آخرنشود طولاني
كار خيليها براي ".ايشاالله بشه راضي.مجيد آقا براي
فيلم رفتي.ميزد چنگ دلت به فيلمها بايد اما.ميكردي
دوباره.نبود راضي.كردي تدوين و آوردي و گرفتي را محسن
چسباندن در استمرار تو براي تدوين معني.چندباره و
ابتدايي و خام تصويرهاي همان وراي چيزي به و بود تكهها
راشهاي.فيلم يك تاثير جنس از چيزي.يافتن دست
كه هست اينها در حسي وگفتي ديدي را "درباد فرشتهاي"
را فيلم كوچولوي دختر بعدآورد درش تدوين در ميشود
"نه؟ مگر ميخواهد بچه دلت":گفتم.خنديدي و كردي نگاه
همه اين به سرتبود تو بچههاي فيلمها اين همه اما
تازهاي زايش تو براي سفر هر.كار به دلت و بود بچهگرم
رهآوردش كه هند از.دور خاور تا اروپا شرق ازبود
تا و بيخوابي شبهاي آن و نفت سفر از.بود حيات انديشه
ريز باران روز هر.تدوين بيوقفه كار ماه سه.كار صبح
آسمان پنجره از و ميشوي پا زود صبح.ميباريد بيوقفه
و ميشوي خيره.ميكني نگاه را تيره ابرهاي و دلمرده
محسن.ميبارد توقف لحظهاي بدون ريزي باران كه ميبيني
و ميشنوم را تصادف كلمه.ميدهد جواب مجيد.ميكند تلفن
گوشي و ميپرمبازميايستد حركت از وجودم در چيزي يك
كه شنيدهام پيشتر روزي دو.ميزنم چنگ را تلفن
چه محسن نميفهمم بعد.است كرده سقوط ايران در هواپيمايي
منگ و ميپيچيد گوشم در مدام زنگ يك صداي.ميگويد
و ميروم.ميبارد بيوقفه و بيصدا و ريز باران.ميشوم
.بشوم خيسخيس تا ميكنم گور و گم را خودم باران زير
بخشي مسعود
فيلمساز جوانان مشكلات
كه دارد وجود زيادي مشكلات نخست فيلمهاي توليد براي
به مسايل اين مهمترين از كارگردانها كانون سد از گذشتن
از بايد فيلمها اين ساخت مجوز كه چرا ، ميآيد شمار
.شود صادر كارگردانها كانون
مسابقه بخش در كه "نوروز" فيلم كارگردان حسيني رحيم سيد
مطلب به اشاره با داشت حضور فجر فيلم جشنواره بيستمين
فيلمساز يك كه هستند پارامترهايي عوامل اين:افزود بالا ،
.است مواجه آن با خود هنري اثر اولين خلق براي
و قوي سناريوي مقوله وجود ديگر سوي از:داد ادامه وي
روي بر سرمايهگذاري به وادار را تهيهكننده تا است عالي
توانايي حد چه تا آن فيلمساز نيست معلوم كه نمايد اثري
از كارگردان اسم كه اين منهاي. دارد را فيلم ساخت
تاثير فيلم سرمايه و فروش سرنوشت در كه است عواملي
صحنههاي با ارتباط در حسيني رحيم سيد.دارد بسزايي
فيلمهاي توليد براي:كرد تصريح سينما حوزه در رقابتي
داد قرار نظر مد را ايران سينماي در رقابت صحنه بايد اول
سينمايي آثار كه دارند وجود كارگردان حدود 1000 كه چرا.
ايران سينماي توان و امكانات كه حالي در كردهاند توليد
تداوم و بقا است بديهي. است فيلم حدود 60 توليد بعد در
بعدي مراحل در برجسته و قوي آثار ارائه مستلزم فيلمسازي
به خود فيلم اولين با كه بودند فيلمسازاني كه كمااين است
.شدند فراموش زودي به و آمدند سينما عرصه
در ايران سينماي جايگاه با ارتباط در نوروز كارگردان
سينماي به توجه مستلزم امر اين پردازش:كرد تصريح جهان
ما اختيار در پرمخاطب سينماي كه است فرهنگي و پرمخاطب
و جهان سطح در آمريكايي كمپانيهاي دست در بيشتر و نبوده
مخاطب با كه است منطقهاي جايگاه در هند سينماي يا
حيطه اين در ما:داد ادامه حسيني رحيم سيد.دارند ارتباط
جهان سينماي با رقابت تكنيك ايران سينماي و نداشته جايي
جنبههاي لحاظ به ايران سينماي كه چند هر ندارد را
بديهي.است كرده كسب خوبي جايگاه سينما انساني و فرهنگي
و جهاني فستيوالهاي در ايران سينماي از استقبال است
سينماي فرهنگي و انساني بعد خاطر به" خدا رنگ" چون آثاري
از ايران سينماي كه است زندگي به ما نگاه نوع و ايران
.است گرفته قرار مطلوبي جايگاه در بابت اين
شد فيلمبرداري ژاپن در "باد فرش"
كارگرداني به" باد فرش" سينمايي فيلم تصويربرداري مراحل
ژاپن در آن از صحنههايي فيلمبرداري با تبريزي كمال
.مييابد پايان
ميلادي جاري سال در ژاپن و ايران مشترك محصول باد فرش
پايان به اصفهان در آن فيلمبرداري مراحل نخستين كه است
.ميگيرد انجام ژاپن در آن دوم بخش و رسيده
فرش بافت سفارش براي كه است مردي درباره فيلم اين داستان
اين در اما ميآيد ، اصفهان به ژاپن در جشنوارهاي جهت
.ميشود مواجه مسائلي با راه
اينوكي ، تاكاآكي كيانيان ، دقيقهاي ، رضا يكصد فيلم اين در
از هنرمنداني ياگييو ميو و احمدجو فربد كامران ، فريبا
.ميپردازند نقش ايفاي به ژاپن و ايران
|