مردم دشمن و ايبسن
انگيزههاي هنري اثر توليد براي هنرمند
دارد دروني
?!چگونه ;ملي تئاتر در پژوهش
مردم دشمن و ايبسن
تئاتر كارگردان و دانشگاه مدرس پويان علي با گفتوگو
جمله از ايبسن هنريك اثر ((مردم دشمن)) نمايشنامه:اشاره
نقد و رساله چندين ساله هر كه است نمايشهايي شاخصترين
كارگردانان نيز تئاتر عالم در و ميشود نوشته آن درباره
نوعي به را ايبسن.ميبرند صحنه روي بر را آن مختلفي
تئاتر در اجتماعي مسائل طراح و مدرن تئاتر پيشرو
چندان نه سالهاي در كه كارگرداني پويان علي.ميدانند
اصلي سالن صحنه روي به را آلبركامو ((سوءتفاهم)) نمايش دور
بحثبرانگيز نمايش سال ، از 6 پس بود ، برده شهر تئاتر
به اجتماعي و مدرن تئاتر پيشگامان از يكي از را ديگري
به چگونگي و كار اين درباره وي با.برد خواهد صحنه روي
صورت گفتوگويي شهر تئاتر در اجرا براي آن رسيدن سامان
:ميخوانيد كه است پذيرفته
آوردن صحنه به براي شما تصميم از سال چند گذشت از پس*
براي را خود تمرينات شد باعث عاملي چه مردم ، دشمن نمايش
?پيبگيريد جدي صورت به نمايش اين درآوردن اجرا به
ناپلئون از معروفي جمله ياد را من شما سوال اين -
پيروزي)) ميگويند ناپلئون از نقل به.مياندازد بناپارت
سال شش از پس واقع در.((است مقاومتر كه است كسي آن از
سرانجام مغرضانه ، حتي و سرد برخوردهاي بعضا و استقامت
اخذ به موفق نمايشي ، هنرهاي مركز وقت رئيس موافقت با
شكلي به هم آن مردم ، دشمن نمايش اجراي و حضور براي مجوز
مركز رئيس نيت حسن اگر مطمئنا و گرديدم حرفهاي كاملا
نيز من مقاومت و پيگيري كماكان نبود ، نمايشي هنرهاي
پس كه ميدانم ليكن نميدانم ، ?كجا تا ميكرد پيدا ادامه
نمايشنامه با را حضورم بايد تئاتر ، صحنه از دوري چندي از
در اتفاقي چنين كه خوشحالم و ميكردم اعلام مردم دشمن
شايد.است گرفته خود به اجرايي شكل تاريخي ، مقطع اين
براي كار خود انرژي از بيشتر مردم دشمن صحنه پشت اتفاقات
به خود اين كه باشد ، جذابيت حتي و اهميت تجربه ، حائز من
چون.است استوكمان دكتر و ايبسن من ، مشترك وجه شكلي
زاده و فرزند استوكمان دكتر ميدانيد شما كه همانطور
براي را چيز همه كه گراياني مصلحت برابر در است مقاومت
خود عصر در نيز ايبسن طرفي از و ميخواهند امروز و خود
تحولگراست هم مدرن ، تئاتر بنيانگذاران از يكي عنوان به
به من حال.مقاوم خود از پيش سنتهاي برابر در هم و
براي خوبي درس سال شش اين ميكنم ، فكر كارگردان عنوان
.باشد مقاومت اين به دادن شكل
شيوه و متن به نسبت شما ديدگاه در مدت اين گذشت از پس*
?است آمده پديد تغييري اجرايي
فكر با منطبق كاملا نميتواند من امروز ديدگاه مسلما -
.باشد اجتماعي بزرگ اثر اين كارگرداني براي آغازينم
حتي يا ايران سياسي -اجتماعي اخير تحولات يقينا پس*
?داشت خواهيد مدنظر را جهان
سياسي كاملا اثر يك اجراي به دست ما كه نكنيم فراموش -
سياسي ، دگرگونيهاي و رخدادها كه است طبيعي و ميزنيم
به ما پيام و طراحي در جهان حتي و ايران اجتماعي فرهنگي ،
دخالت كه تاثير ، تنها نه نمايش اين اجراي گروه عنوان
ايبسن.ندارند سرگرمي جنبه هرگز ايبسن آثار.داشت خواهند
چگونه ميشود ، معرفي انديشهورز درامنويس يك عنوان به
را مردم دشمن خصوص به و ايبسن آثار ميتواند كارگردان
اجرا به سياسي اجتماعي ، روز حوادث دخالت و توجه بدون
.درآورد
به بنا كه مردم دشمن مانند نمايشي اثر يك چگونه*
امروز فضاي و بو و رنگ موجود (سياسي -اجتماعي) مقتضيات
راه روشنگر حتي يا تاثيرگذار ميتواند داشت ، خواهد را
?باشد جامعه فرداي
وسيله به كه است تاريخي ، اين مقطع اين در ما وظيفه -
ايجاد در را پيشبرنده و مثبت گامهاي تئاتر ، هنر
فرداي است ممكن.دهيم انتقال اجتماعي عرصه به دموكراسي
سياسي اجتماعي شرايط ،((مردم دشمن)) اجراي آخرين از بعد
و ما از پيشتر و بيشتر جامعه و باشيم نداشته را امروز
رخ اتفاقي چنين اگر يقينا كند ، حركت ((مردم دشمن)) پيام
پاسخگوي روز آن فرداي اجراي در مردم دشمن نمايش دهد ،
اين لياقتهاي و ارزشها چون.بود خواهد خود نسل نياز
تاريخ از نقطهاي هر در كه است گونهاي به نمايشنامه
از اين و گرفت خواهد را خود زمانه حرف گردد ، اجرا
ايبسن ، مردم دشمن البته است ، ايبسن ويژگيهاي و شايستگيها
.من نگاه از
از درام حركت آغاز نقطه نوعي به را ايبسن هنريك *
تاثيري چه ديدگاهي چنين پذيرش.ميدانند مدرن به رئاليست
?داشت خواهد مردم دشمن اجرايي شيوه در
نوعي به و رئاليست من اجرايي شيوه اينكه وجود با -
براي تماشاگر كنم احساس آنجاييكه ليكن است ، واقعگرايي
مشكل دچار مردم دشمن شخصيتهاي از يك هر با پنداري همزاد
تعبيري به.بود خواهم تماشاگر كنار در من يقينا ميشود ،
كار ، تماشاگر و مخاطب كه ميكنم پيروي رئاليسم نوعي از من
كند حركت او پاي به پا و ببيند اثر در را خود لحظه هر
و جهت سمت ، بتواند او دموكراتيك ، فضاي يك در كه جايي تا
آغاز در و يكم و بيست قرن در و ايبسن فضاي در را خود راه
در هم رئاليسم اين.كند انتخاب آزادانه سوم هزاره
پيام.شد خواهد لحاظ اثر كارگرداني جزءجزء در هم ميزانسن
اجرا شب هر در حتي است ممكن اساس براين مردم ، دشمن
.نيست ثابت قطعا جامعه حوادث چون باشد ، متفاوت
مييابيم در نمايش ، شخصيتهاي به اجمالي نگاه يك با*
سو يك از خانوادگي ، نزديك رابطههاي وجود با حتي كه
در تلاش ديگر سوي از و (شهردار) شخصيت يك مادي منافع
دكتر) مردم منافع جهت در انديشه يك اثبات راستاي
اين آياميگيرد قرار مستقيم رويارويي در (استوكمان
?كرد خواهد سردرگمي دچار را مردم مصلحت ، و انديشه مقابله
نمايشي چالش اين در كنندهاي تعيين نقش چه مردم اساسا و
?داشت خواهند
تراژيك ، لحظه اوج اتفاقا و است اينگونه هميشه -
و مصلحتگرايي مقابل در استوكمان دكتر انديشهورزي
من برعكس.است كننده تعيين نقطهاي شهردار ، فرصتطلبي
.باشد بلاتكليف كسي كننده تعيين نقطه اين در نميكنم تصور
.نگيرد انجام كاري حركتي ، حتي و فيزيكي لحاظ به است ممكن
.شد مردم تفكر و انديشيدن از مانع ميتوان آيا ليكن
ميكنند ، حتي انديشه كردم ، اشاره كه نقطه همين در آنها
و صحنه بر را سكوت دقيقه چند براي ما باشد ، نياز اگر
و برخردورزي كه دليل اين به صرفا ميكنيم ، حكمفرما سالن
با كارگردان من حرف اينجا.باشيم گذاشته تاكيد تفكر
از قبل داريم نياز ما.است منطبق هم با كاملا نويسنده
صرفاتعداد ما ، براي اقليت.كنيم فكر كنيم عمل آنكه
انديشه و تفكر اين مردم ، دشمن در.نيستند انسانها آماري
تماشاگران.ميكند تعيين را اكثريت و اقليت مرز كه است
حركتي ميتوانند تفكر نقطه در و كارگردان انديشه در
از يكي اين و باشند داشته برنده پيش كاملا و دموكراتيك
.است مردم دشمن پيامهاي
اشاره اثر در تماشاگر حضور بر مصاحبه از جايي در*
ميشود ، خلاصه همزادپنداري مقوله در حضور اين فرموديد ،
گذاري فاصله مثلا اجرايي شيوه به مربوط نوعي به يا
?ميگردد
مفاهيم و پيام انتقال براي مناسب را برشت شيوه من نه -
همان در ميخواهم بلكه.نميبينم مردم دشمن نمايش اساسي
تمامي از نمادي كردم ، اشاره آن به قبلا كه رئاليست فضاي
.باشم داشته عمومي منظر يك در حرفهاي و اجتماعي طبقات
شكل صحنه در چگونه اجتماعي طبقات بين مميزي اين*
?ميگيرد
فضايي در و منطقي كاملا شكلي به و عمومي نماي يك در -
به حال و ميكنند شركت شهر مردم همه دموكراتيك ظاهر به
نماينده يك اجتماعي حرفه و طبقه هر براي ما نمايشي لحاظ
دكتر سخنراني هنگام به و شهر عمومي ميدان صحنه در را
صنفي و قشر هر ميخواهم تعهدا.ميكنيم مستقر استوكمان
به آئينهاي در بتوانند يك هر تا باشد داشته نماينده يك
نهايت در و داوري آزمون معرض در را خود زندگي ، وسعت
.دهند قرار انتخاب
اين نوشتن از سال حدود 130 در كه اين به توجه با*
و اوضاع مطابقت از حضرتعالي تحليل ميگذرد ، نمايشنامه
?است چگونه فعلي شرايط با اروپا در تاريخي مقطع شرايط
براي را كارگردان دست كه نويسندگاني معدود از يكي شايد -
كه همانطور است ايبسن هنريك همين نميبندد آثارش اجراي
بسزايي تاثير خودش از بعد و عصر هم نويسندگان بر او
انديشه تاثير اين نيز آثارش كارگرداني براي است ، گذاشته
دموكراتيك جامعه ميتوانيم آيا.است چشمگير و مهم بسيار
محدود سرزمين يك و امروز به را دموكراسي از ناشي رفتار و
و داشته را خود شرايط ايبسن زندگي عصر در دموكراسي ?كنيم
از پس نسل در.دارد تفاوتهايي شما و من زمان در يقينا
.شد خواهد تحول و تغيير و دگرگوني دستخوش نيز شما و من
قرار را محتوايي چه دموكراسي ظرف در ما كه است اين مهم
نيازها ، پاسخگوي و جامعه سياسي شرايط با تناسب در كه دهيم
.باشد امروز مردم دردمنديهاي و آرزوها
براي بازيگر انتخاب در شما حساسيتهاي به توجه با*
گروه شكلگيري براي را معيارهايي چه نمايش اين اجراي
?داشت خواهيد نظر در اجرايي
نمايشنامه كه بار هركردم فكر مساله اين به مدتها من -
و محوري چه شخصيتها از يك هر كنار در ميكنم ، مطالعه را
مجموعه سپسميدهم قرار اسم تعدادي محوري ، غير چه
كار اين.ميدهم قرار هم كنار را ذهنم در شده انتخاب
به سرانجام اينكه تا.ميشود تكرار بارها و بارها
از اعم اجرا عوامل از يك هر آن در كه ميرسم مجموعهاي
داراي كارگرداني كادر بهويژه و طراحان بازيگران ،
خيلي و باشد بزرگ اثر اين اجراي براي موردنظر ويژگيهاي
نحوي وبه جستوجوگري مطالعه ، انديشه ، بگويم راحت
كه هستند من همكاران انتخاب در مشتركي واژههاي مقاومت ،
هر جهت نياز مورد انعطاف و فيزيكي شرايط تجربه ، البته
اجرا و تمرين از مرحله هر در دگرگوني و تغيير نوع
انتخاب را اجرايي گروه دو ما.بودهاند من موردنظر
اجراي براي خاصي ارزشهاي ميتوانند يك هر كه كردهايم
مردم دشمن نمايش اجراي در من ، و ايبسن انديشه و تفكر
دكتر نقش بازيگر انتخاب از مساله اين و باشند داشته
.شد خواهد و شده رعايت شهر فروش روزنامه تا استوكمان
?است شده مشخص نمايش اجراي براي خاصي مكان و زمان آيا*
رئيس سپاس خور در حسننيت و همكاري با خوشبختانه بله -
نداريم ، مشكلي تنها نه موارد اين در ما شهر ، تئاتر مجموعه
همراهي با تا ميرود انتظار ، سال شش از پس چيز همه بلكه
طبق ما.شوند سبب را مردم دشمن اجراي صميمانهاي
جشنواره در اجرا دو است قرار داشتيم كه مذاكراتي
را عمومي اجراي فرصت اولين در آنگاه و امسال بينالمللي
.باشيم داشته شهر تئاتر اصلي سالن در
?آخر سخن و...*
مرا كه بزرگ خداوند از اول درجه در سپاسگزارم هم من-
.داد قرار آرزوهايم بزرگترين از يكي به رسيدن آستانه در
و من است قرار حاشيهاي مسائل از دور به كه كساني از
كه شما خصوص به و مطبوعات از دهند ، ياري را اجرايي گروه
و سپاسگزارم كرديد ، ايجاد را صميمانه گفتوگوي اين زمينه
براثر نقد تئاتر ، واقعي منقد عنوان به كه كساني تمام از
.پويان علي بر نه كرد ، خواهند
حبيبي مجيد:گفتوگو
انگيزههاي هنري اثر توليد براي هنرمند
دارد دروني
و است روحي و قلبي دروني ، پديدهاي من ديدگاه از هنر
جايگاهي چه تجسمي هنرهاي كه مساله اين طرح هنرمند براي
.ندارد اهميتي چندان دارند ، مردم ميان در
اين بيان با ايسنا با گفتوگو در نقاش هنرمند صدري حسين
زيادي اهميت هنري منتقدان براي مقوله اين:افزود مطلب
بررسي و نقد مورد را قضيه اين پيرامون مطالب آنان و دارد
توليد و بودن هنرمند براي هنرمند منتها ;ميدهند قرار
به انديشيدن و دارد دروني و شخصي انگيزههاي هنري آثار
از دارد مردم بين در جايگاهي چه وي هنر كه مساله اين
نگاه نقاشان اينكه مگر ;نميآيد شمار به نقاش وظايف
.كنند عوض را خود اجتماعي شخصيت و داشته قضيه به نقادانه
فكر در و ميجوشد كه است چشمهاي چون هنر:داد ادامه وي
نيز نقاش نيست ، شدن جاري نحوه و جويبار و باريكه راه
هنر جايگاه ديگر سوي از ;نميانديشد هنر جايگاه به تنها
بودن آزاد صورت در كه است پيچيده بحثي منتقدان ديدگاه از
ميان در را خود جايگاه سياسي مقولات از تاثيرناپذيري و
هنر اگر كمااينكه.كرد خواهد باز جامعه و مردم تودههاي
باشد ، سالم و نشود ثانوي انگيزههاي و سياسي مسايل طعمه
.داشت خواهد جامعه هر متن در را جايگاه عاليترين
با بخشي هويت در تجسمي هنرهاي نقش درباره صدري حسين
خود خاص فرهنگ با هنري هر منتقدان ديدگاه از:گفت جامعه
از شود ، رجوع نيز انسان گذشته به اگر.ميشود شناخته
و مانده باقي آنها هنر و فرهنگ تنها بشري پيشين نسلهاي
ميكند گذشتگان شخصيت و قديمي سنتهاي متوجه را ما آنچه
.است هنري بازماندههاي
امر اين به توجه با:كرد تصريح پايان در نقاش هنرمند اين
هستيم نسلي نيز ما و است ملي هويت ماندگاراز برگي هنر
.ماند خواهيم باقي تاريخ صحنه در آن وسيله به كه
?!چگونه ;ملي تئاتر در پژوهش
دفتر در كرماني ناظرزاده فرهاد دكتر سخنراني از فشردهاي
هنري حوزه نمايشي هنرهاي پژوهش
از ايراني تئاتر در پژوهش براي خاص مدلي ايجاد:اشاره
است ، بوده وطني نمايشهاي علاقهمندان نظر مطمح ديرباز
كه افرادي سوي از مگر نميآمد دست به الگو و مدل اين اما
ايراني تئاتر سويه در چه و علمي پژوهش حوزه در چه
باشند ، گذاشته جا به خود از فراواني نوشتههاي و تحقيقات
استاد زندهياد همراه به كه كرماني ناظرزاده فرهاد دكتر
شمار به كشورمان هنري ممتاز مسعوديهاستادان محمدتقي
ارائه به مختلف ، نوشتههاي و پژوهشها از پس ميروند ،
آن مختلف وگونههاي ايراني تئاتر در پژوهش براي خاص مدلي
درسي مقاله و 55 كتاب به 12 قريب كه وي.است يازيده دست
نمايشنامه تصنيف 20 بلندو و كوتاه نمايشنامه ترجمه 60 و
چندي كه خود سخنراني در دارد ، خويش فرهنگي كارنامه در را
گرديد ، ايراد هنري حوزه نمايشي هنرهاي پژوهش دفتر پيشدر
نوشتار اين فشرده داد ، توضيح را خود طرح كامل شكلي به
تئاتر صفحه اختيار در نمايشي هنرهاي پژوهش دفتر سوي از
تئاتري پژوهشهاي به علاقهمندان آشنايي براي.گرفت قرار
دكتر كه توضيح اين با ميكنيم ، درج را سخنراني اين
به و سخنرانيهايش تمامي مانند به خويش سخنان در ناظرزاده
مانده ، يادگار به پژوهش ادب پدر از كه ذوقادبياش مدد
آن خارجي اصل كنار در را هنر اين خورند و زيبا معادلهاي
ادب زبان فرهنگستان تصويب آنهابه اكثر كه است نموده وضع
پژوهش محمل خودميتواند سخنراني اين.است رسيده فارسي
و لغات براي فارسي معادليابي چگونگي))عنوان با تازهاي
توجه ايشان ، از سپاس ضمن.باشد ((خارجي تئاتري تركيبات
.مينماييم جلب سخنراني اين به را گرامي خوانندگان شما
كه است تئاتري اينجانب ، ((نگريستار)) به ملي ، تئاتر
آن ، درونمايگي ساختمايههاي)) و ((سازگاني ساختمايههاي))
زندگي)) (4) و ((هنرها))(3)،((فرهنگ)) (2)،((تاريخ)) (1) از
...،((لر))،((كرد))مانند ايراني ، قومهاي:ايران مردم ((اجتماعي
ايران ، فرهنگي -جغرافيايي حوزههاي مردم و ((بلوچ)) و.
شده مايهور و برگرفته ((خراسان)) و ((كرمان))،((گيلان)) مانند
پرداخته و ساخته ملي تئاتر كه است رهگذر اين از و باشد
.ميگردد
قالب ، صورت ، ) ((سازگان))سرانجام كه است تئاتري ملي ، تئاتر
همه يعني آن ، (كانتنت مظروف ، محتوا ، )((درونمايه)) و (فرم
مردم زندگي و هنرها فرهنگ ، تاريخ ، از آن ، ساختمايه
.باشد گرفته ريشه ايران
و پژوهشها به آرمان ، و آماج اين به رسيدن براي
اين جاي راستي به.نيازداريم فراوان تئاتري ديدهوريهاي
كار هر و چيز هر از پيش اما است ، خالي بسيار كارها گونه
يا ((تئاتري كنشهاي كار))همه نقد و بررسي به بايد
به بايد.بپردازيم ايران در ((تئاتري مساعي و فعاليتها))
آن اينجانب كه آنچه:بدهيم الگو يا مدل كنشها كار
.است خوانده(فرم) ((ريختار))را
برابر در را ((تماشاگران)) اصطلاح اينجانب كه بدهيد اجازه
و اجتماعي هنري ، فرهنگي ، نهادي معناي به فرنگي((تئاتر))
هر ((تماشا)) كه ميسازم نشان خاطر.كنم پيشنهاد ارتباطي
شده ، گرفته (رفتن هم با معناي به)عربي تماشي از كه چند
معناي به واژه اين.دارد هماهنگي فارسي زبان موسيقي با
عبرتآموزي و حظ سبب به نمودن چيزي به نظر و منظرها ديدن
تماشاگاه ، ) ((گاه)) چون پسوندهايي با وگاهي رفته كار به
.شده تركيب(تماشاخانه)((خانه))و...،(تماشاگر)((گر))،(تماشاگه
:ما كيهاني شاعر زمان از كم دست ((تماشا)) براينها ، افزون
برابر شمسي ، پيرامون 779 تا پيرامون 704)((شيرازي حافظ))
آنچه معناي به.(ميلادي پيرامون 1390 تا پيرامون 1325 با
:است ميرفته كار به نيز ، ميشود خوانده نمايش هنر امروزه
و نمايش هنر اصطلاح چند از خود ، شعر از بيت اين در حافظ
خيالبازي ، )((خيال))(1):است كرده استفاده تماشا جمله از
نمايش بازي ، لعبت) ((لعبت)) (2)،(سايگاني نمايش گونهاي
معناي به بازيگري نمايش ، معناي به)بازي (3) ،(عروسكي
اين خيال در)):است اين حافظ بيت.((تماشا)) (4) و (نمايشگري
!تماشاببرد نام نظري صاحب كه بو /ميبازم هوس به لعبت همه
شايد كه تئاتر اصطلاح جاي به نگارنده اين باري..((
تئاتري ريختارهاي از يكي ناميدن سزاوار و خور در بيشتر
درازناي در پس.است برده كار به را تماشاگان اصطلاح است ،
كار به تماشاگاني و تماشاگان اصطلاح كه جا هر گفتار اين
در ((تئاتري))و ((تئاتر)) مصطلح فرنگي نهاد برابر رفته ،
.است بوده نگريستار
و ساختن كه ميسازد نشان خاطر آگاهي پيش چند اين از پس
كاركنشهاي)) همه گنجاندن و (ريختار الگو ، )مدل نه پرداختن
پژوهش و بررسي حاصل ريختارها ، اين در ايران ((تماشاگاني
عملكردهاي و نظريهها و جهان (تئاتر)تماشاگان در نگارنده
نقدكار و بررسي با اينجانب.است بوده آن به وابسته
نظريه اين به سرانجام جهان و ايران در تماشاگاني كنشهاي
هنر و دانش به فرانگري با ميتوان كه رسيدهام
را (الگو انگاره ، مدل ، )ريختار نه اين (تئاتر)تماشاگان
بر را ، ايران تماشاگاني كنشهاي كار نمودو طراحي و ترسيم
و (محتوايي)درونمايگي شناسگرهاي و ويژگيها بنياد
نه اينگنجاند ريختار نه اين در (Formal فرمي ، )سازگاني
(تئاتري)تماشاگاني (ترمينولوژي)شناسي اصطلاح در ريختار
اين با ترتيب اين به.است ونمونه پيشينه داراي جهان
ريشه جهان تماشاگاني نقد در كه (مدلسازي)ريختارسازي
نظريهپردازي و نقد و پژوهشها انبوه از ميتوان دارد ،
چه هر شناخت سود به جهان ، نظريهپرداز دانشمندو صدها
و بهرهمند ايران تماشاگاني ريختارهاي بهتر و بيشتر
دست به ديگران آنچه ريختارسازي ، اين با.شد مايهور
همين به.ميگردند سودمند نيز ما كار براي آوردهاند ،
در نير را خود اصطلاحهاي انگليسي معادلهاي اينجانب سبب
و ترسيم كه ريختاري نه توصيف و معرفي هنگام گفتار ، همين
اين كه ميكنم تاكيد.آوردهام نمودهام ، پيشنهاد
دقت با بايد و است اينجانب انديشهورزي حاصل ريختارسازي
((مولف حقوق))قانون طبق البته و شوند نقل و خوانده احتياط و
!ماخذ ذكر با:
(Categorization) (مقولهبندي) ((پروندهگذاري)) و بخشبندي
بنياد بر ايران (تئاتري الگوهاي) تماشاگاني ريختارهاي
كليدي و زيربنايي است كاري جهان ، تماشاگان اصطلاحشناسي
به و ميسازد هموار آينده پژوهشهاي براي را ، روش و راه و
و ميبخشد جهاني و دانشورانه سرشتي و جنبه آن گفتمان
تماشاگاني ، تطبيقي پژوهشهاي براي زمينه اينها بر افزون
ميتوان رهگذر اين از و ميگردد مساعد جهاني مقياسي در
زبان با و روانتر و بهتر جهان شناسان تماشاگان با
.نمود وگو گفت رساتر و روشنتر
پديد چنين زمان درازناي در ايران تماشاگاني ريختار نه
:آمدهاند
،((كارواني نمايشگريهاي)) (2) ((آييني نمايشگريهاي)) (1)
((نمايشگرانه داستانگوييهاي)) (3) ((نمايشوارهاي كاروانهاي))
نمايشگرانه داستانگوييهاي)) و (برخوانيها نقاليها ، )
((ميداني نمايشگريهاي)) (4) ((روايتگرانه رقصهاي))و ((خنيايي
((سايگاني نمايش)) ،((عروسكي نمايش)) (5)((گذرگاهي نمايشهاي)) و
سوگرنجهاي نمايش)) يا((تعزيه نمايش)) (6) ((شببازي خيمه)) و
تماشاگان))(8)(تقليد) ((سنتي خندستانهاي))(7) ((دينسروران
(9) (تئاتر)((غربيگونه تماشاگان)) يا ((سان باختري
.(اكلتيك تئاتر) ((درآميزي گزينش تماشاگان))
آييني نمايشگريهاي (1)
-گنجاند1 پرونده دو در ميتوان را آييني نمايشگريهاي
(ماسك)سيماچه گذاشتن با نمايشگران:((سيماچهاي رقصهاي))
-ميدادهاند20 انجام روايتگرانه رقصهايي صورت ، بر
درخواست ، و نيايش براي آيينهايي) ((آيفتمندي آيينهاي))
آن در كه ((زار مراسم)) مانند يا و (باران تمناي مانند
(زاري به ميخواهد (نياز و حاجت) آيفت حق ز) آيفتمندي
.مينموده بيان را خواستهاي
كارواني نمايشگريهاي (2)
-، 2((سوگگاني)) -شيوه 1 دو به تماشاگاني ريختار اين
در ((شويان قالي)) مراسم.است ميشده برگزار سورگاني
و سوگگاني كارواني نمايشگري از نمونهاي (كاشان)اردهال
.است آن سورگاني نمونه ((كوسهبرنشين))
نمايشگرانه داستانگوييهاي (3)
پرمايه و كهن پيشينهاي ايران در (برخوانيها و نقاليها)
است نموده جلوه گوناگون ريختارهاي به و داشته ارزشمند و
،((ديني)) (1):گنجاند كلان پرونده دو در را آنها ميتوان و
ديني نمايشگرانه داستانگوييهاي نمونه.((تفنني)) (2)
آن تفنني نمونه و ((حملهخواني)) و ((پردهخواني)) از عبارت
.((شاهنامهخواني)) از است عبارت
گذرگاهي نمايشهاي و ميداني نمايشگريهاي (4)
و حقه)) ،((مارگيري)) همچون ((معركهگيري)) گونههاي
((حيوانها با بازي)) و...،((پهلوانيگري)) ،((شعبدهبازي
ايران روستاهاي و شهرها گذرگاههاي و ميدانها در پيوسته
.است ميساخته سرگرم را مردم
((سايگاني نمايش)) و عروسكي نمايش (5)
خيمهشببازي و ميپذيرفته انجام ايران بخشهاي بيشتر در
.است ريختار اين از نمونهاي
تعزيه نمايش (6)
زبدهترين و است شيعه مذهب سروران دين سوگرنجهاي پيرامون
به اسلام جهان و ايران بومي و سنتي تماشاگاني ريختار
((موسيقايي شورگاني نمايشهاي)) اصلي تعزيههاي.ميرود شمار
سرنمونههاي.مناسبتياند و موسمي (Musical Melodram)
سوم امام سوگرنجهاي مناسبت به صفر و محرم موسم در آن
او ياران و خويشان از شماري و (((ع)علي حسينبن)):شيعيان
.درميآمدهاند نمايش به
سنتي خندستانهاي (7)
آورده پديد سرگرمسازي و خنداندن براي ديرگاه از
روي بر نمايشها اين گاهي كه آنجايي از و ميشدهاند
تختهپوش نمايش اجراي براي كه (خانهها حياط ميان)حوضها
((حوضي تخته)) را آنها درميآمدهاند ، نمايش به ميشدهاند ،
خندستانهاي يا تقليدناميدهاند نيز ((روحوضي)) يا
بقال)) آن ((كانوني سنخي شخصيتهاي)) نام سبب به نمايشي ،
ميان آن از و شدهاند ناميده ((سياهبازي)) يا ((بازي
.است مشهورتر همه از ((سياهبازي))
و سنتي تماشاگاني ريختار هفت اين كه ميگردد خاطرنشان
دارند پرمايه و كهن پيشينهاي و ميبودهاند ايران بومي
.رفتهاند ميان از زمان درازناي در آنها از شماري و
((سيماچهاي رقصهاي)) و...،((ميرنوروزي)) ،((سياوش سوگ)) مانند
اصطلاح ميلادي با 1828 برابر شمسي سال 712 حدود از اما.
در ميشود ، نوشته گوناگون املاهاي با هم هنوز كه طياطر
شده مشاهده اروپا به ((افشار مصطفي ميرزا)) سفر از گزارشي
بومي و سنتي شدند برده نام پيش در كه هفتريختاري.است
ميشود ، اشاره آنها به كه ريختاري دو و بودهاند ايران
در (غرب باختر ، )فرنگي (تئاتر) تماشاگان نفوذ اثر در
.شدهاند پيدا ايران
(غربي فرنگي ، تئاتر) باختريسان تماشاگان (8)
ميلادي 1828/شمشي سال712 حدود در افشار مصطفي ميرزا
فارسي املاي با را THEATRE كه كسياست نخستين احتمالا
تدريج به بعد ، به زمان آن از و ساخته منتشر و نوشته
Non-) ((سنتي -نه)) و (Non-ORIGINAL) ((بومي -نه)) ريختاري
غرب ، تئاتر از مايهگيري و گرتهبرداري با (TRADITIONAL
.است گسترانيده شاخه و گرفته ريشه ايران در اروپا ، بويژه
شمسي 1285) ((مشروطيت انقلاب)) از پس بويژه جريان ، اين
نوگان)) از جلوهاي عنوان به (ميلادي با 1906 برابر
آمده پديد ايران فرهنگ و تاريخ عرصه در (مدرنيسم) ((گرايي
.است يافته گسترش و رشد و
(تركيبي)درآميزي گزينش تماشاگان (9)
است هنرمنداني كنشهاي كار حاصل ايران در نمايش گونه اين
ريختارهاي ساختمايههاي از گزينشي ورزيدهاند سعي كه
از گزينشي با را ، ايران تماشاگان سنتي و بومي
(امريكايي ندرت به و) اروپايي تماشاگان ساختمايههاي
از كه داشتهاند ، را آرمان و آماج اين آنانآميزند درهم
از و نمايند آفرينشگري ايراني ((تماشاگاني بيان)) به سويي
هنرنماييهاي طرفهكاريها ، يافتهها ، از ديگر ، سوي
فرا و جهاني بياني با و كنند توشهبرداري جهان ، تماشاگان
از گزينشگري گونه هر بهطوركلي ، و نمايند آفرينشگري مرزي
هم ، با آنها درآميزي و تماشاگاني ناهمگون ريختار چند
پايان در.ميآيد شمار به تماشاگاني ريختار اين زيرگونه
طراحي طوري ريختار نه اين كه ميشود يادآوري گفتار اين
را ايران در تماشاگاني كنش كار گونه هر كه شدهاند
.دهند توضيح و كنند تعريف را آن و دربرگيرند
|