نهمين نمايشگاه بين المللي صنعت چاپ و بسته بندي اوايل هفته گذشته به پايان رسيد. اين نمايشگاه هرچند طي ۵ روز برگزاري نتوانست نظر مسؤولان صنعتي كشور را جلب كند، اما درست مثل ساير نمايشگاه ها موجب ذوق و شوق مردم عادي شد.
البته اين مسأله را بايد به فال نيك گرفت. با اين وجود كه برگزاري متعدد نمايشگاه هاي تخصصي- صنعتي تا به حال چندان نتوانسته است گره كور صنعت ايران را تا حد مطلوبي بگشايد، اما مردم عادي كه بعضا هيچ نسبتي با صنايعي مثل چاپ و بسته بندي ندارند توانسته اند به نحو احسن از فضاي ايجاد شده در نمايشگاه بين المللي تهران استفاده كنند و از آنجا با عنوان يكي از مهمترين مراكز تفريحي نام ببرند.
صنعت چاپ و بسته بندي در جهان توسعه يافته جزو صنايع زيربنايي به شمار مي آيد كه نقش بسيار پررنگي نيز در رونق صادرات، تجارت و مراودات اقتصاد بين الملل دارد.
براي ترسيم جايگاه اين صنعت همين كافي كه در حال حاضر كشورهايي در جهان هستند كه تنها با تقويت صنعت چاپ تبليغاتي و بسته بندي توانسته اند حجم زيادي از درآمد ناشي از تجارت جهاني را به خود اختصاص دهند.
اما در مقابل اين گروه از كشورها، نقاط ديگري در جهان وجود دارند كه علي رغم داشتن مزيت هاي اقتصادي در توليد بسياري از محصولات، فقط به دليل عدم برخورداري از يك صنعت نسبتا تنومند بسته بندي بخش زيادي از بازار مصرفي جهان را به رقباي خود واگذار كرده اند. بدون هيچ تعارفي ايران در رده نخست اين كشورها قرار دارد. شواهد موجود نشان مي دهد كه در حال حاضر برخي از صادركنندگان ايراني كالاي خود را با قيمتي پايين تر از نرخ هاي جهاني به كشورهاي صاحب نام در صنعت بسته بندي مي فروشند و آنان نيز با بسته بندي مجدد اين محصولات آنها را تا چند برابر قيمت راهي بازارهاي جهاني مي كنند.
اما اين كه در چنين وضعيتي باز هم فعالان اين بخش مي توانند در نمايشگاه بين المللي تهران گرد هم آيند جاي اميدواري است؛ هرچند كه بخت و اقبال خودروسازان را ندارند تا در نمايشگاه آنها هر روز تعداد زيادي از متوليان رسمي اقتصاد كشور حضور يابند.
هر سال وقتي نمايشگاه خودرو به پايان مي رسد و خودروسازان تا سال آينده و نمايشگاهي ديگر به لاك خود فرو مي روند، يك پيام مهم به جاي مي ماند: فقط در نمايشگاه خودرو است كه وزير صنايع مي تواند از صبح تا ساعتي پس از ظهر در ميان غرفه هاي خودرو قدم بزند و به انتقادهاي تندو تيز مصرف كنندگان اتومبيل هاي توليد داخل گوش بسپارد.
از نمايشگاه خودرو كه بگذريم بسياري از نمايشگاه هاي صنعتي ديگر نيز همواره دچار وضعيتي شده اند كه اين بار گريبان نمايشگاه صنعت چاپ و بسته بندي را چسبيد. نه وزير صنايع و نه هيچ يك از مديران او در افتتاح اين دوره از نمايشگاه چاپ و بسته بندي حضور نداشتند و اين مسأله آنقدر براي فعالان اين بخش صنعتي كشور تلخ و ناگوار بود كه از خود با عنوان بخش بزرگي از فراموش شدگان خانواده صنعت ايران ياد مي كردند.
تراژدي نمايشگاه خودرو و مسو‡ولا ن صنعتي
رسولي يكي از متخصصان صنعت چاپ مي گويد: >وقتي گروهي صنعتگر تلاش و كار مي كنند تا بتوانند محصولي جديد را در نمايشگاه عرضه كنند، دوست دارند تا متولي اصلي بخش صنعت براي ديدن آن بيايد تا از نزديك مشكلات و معضلات موجود را ببيند<.
وي ادامه مي دهد: >اما بايد پذيرفت كه تمام شاخه ها و فعاليت هاي صنعتي ايران از فراموش شدگانند. خودروسازان تنها صنعتگراني هستند كه ياد آنها در اذهان مسؤولان باقي مانده و تمام سعي و تلاش آنها را به خود اختصاص داده است<.
اين فعال صنعت چاپ تصريح مي كند: >در بخش صنعت كشور هم، داستان شهروند درجه يك و دو صادق است. يعني خودروسازان صنايع درجه يك و مابقي صنايع درجه دو هستند. به همين لحاظ بيش از نيمي از قواي فكري و مالي مراكز متولي صنعت كشور صرف خدمت به آنها مي شود<.
انگاري حالا كه قرار است محور سياستگذاري و ارائه خدمات محبت آميز در صنعت كشور، خانواده بزرگ خودروسازان باشند، بايد بيماري آنان نيز در بدن كل صنعت ايران حركت كند. خودروسازان ايراني را بزرگترين صنعتگران بدون رقيب مي دانند كه درون حصار بلند اقتصاد تعرفه اي قد كشيده و سينه افراخته اند. اما ديگر اين داستان يكه تازي در عرصه صنعت كشور رو به بزرگ شدن گذاشته است. به نحوي كه در بسياري از شاخه هاي صنعتي تعداد انگشت شماري كارخانه و واحدهاي توليدي راه ورود به حصار تعرفه اي دولت را يافته اند و اكنون در كنار خودروسازان ايستاده و پيچ ماشين صنعت حمايتي و وابسته را سفت مي كنند.
نادري يكي ديگر از فعالان صنعت چاپ و شركت كنندگان در نمايشگاه مي گويد: >درست مثل خودروسازي كه در ايران فقط چند متولي مشخص، دولتي و حمايت شده دارد صنعت چاپ هم دارد به اين سمت حركت مي كند. يعني فضا را به گونه اي تغيير داده اند كه فقط چند شركت معدود در زمينه ماشين آلات، مواد اوليه و چاپ تبليغاتي بتوانند فعاليت كنند<.
وي ادامه مي دهد: >به طور مثال در چاپ پلاستيك به نوعي ماده اوليه به نام (Bopp) نياز است كه توليد آن در انحصار يك كارخانه بزرگ است. تا چند سال قبل اين ماده از كشورهاي خارجي وارد مي شد و نياز توليدكنندگان را برطرف مي كرد ولي اكنون به دليل تعرفه بسيار بالاي مواد اوليه، واردات آنها مقرون به صرفه نيست<.
نادري تصريح مي كند: >در واقع توليدكنندگان محكوم شده اند تا اين ماده- Bopp- را با قيمت بسيار بالا از توليدكننده ايراني بخرند در صورتي كه به هيچ وجه توليد با كيفيت ندارد. از طرفي ديگر به لحاظ مقياسي نيز توليد اين ماده اوليه و بسياري ديگر از مواد جوابگوي نياز داخلي نيست<.
اين فعال صنعت چاپ خاطرنشان مي سازد:>Bopp اصلي ترين ماده چاپ پلاستيك است كه در حال حاضر به دليل انحصار در توليد آن، بي كيفيت بودن و قيمت بالاي توليد اين ماده اوليه چاپ پلاستيك دچار بحران شده است<.
البته صنعت چاپ تبليغاتي يا به عبارتي بازار چاپ نماگرها، بروشورها و تيزرهاي تبليغاتي نيز در حال حاضر دچار شوك شده است. تعداد اندكي از شركت هاي تبليغاتي كه راهي در سايه براي عبور آسوده آنها گشوده اند، به طور كامل بخش بزرگي از بازار چاپ و ساخت تيزرهاي تبليغاتي را به عهده دارند. فعالان اين بخش نيز براي فرار از هزينه هاي مضاعفي كه در رقابت با اين شركت ها نهفته است، به راحتي اين مسأله را پذيرفته و چشم را برتكه اي نه چندان كوچك از بازار بسته اند.
تلويزيون و حضوري نابرابر در صنعت چاپ
فتاحي يكي از فعالان صنعت چاپ و ساخت تيزر مي گويد: (شركت هاي چاپ تبليغاتي طرف قرارداد صداوسيما باعث شده اند تا چاپگران تبليغاتي از ساخت تيزر و چاپ بروشور كه بخشي از كار آنها است بگذرند، چون صداوسيما فقط آن دسته از چاپ هاي تبليغاتي را قبول مي كند كه توسط شركت هاي آنان انجام شده باشد < وي مي افزايد: >حتي اگر يك مشتري مايل به كار با شركت هاي تلويزيوني نباشد براي انجام تبليغات راهي جز قبول كار آنها ندارد).
امروز واسطه هايي در بازار چاپ ايران به فعاليت مشغول هستند كه بنابر گفته دست اندركاران اين صنعت نقش بسزايي در كوتاه كردن دامنه بازار چاپ ايران و گسترش نفوذ عملياتي شركت هاي صاحب رانت دارند. اين واسطه ها كه از آنها با عنوان مأموران جلب مشتري نام برده مي شود كاري ندارند جز اين كه مشتريان با تقاضاي بسيار بالا را جذب و براي خريد به شركت هاي مخصوصي هدايت كنند. حيطه كار اين واسطه ها در صنعت چاپ چيزي فراتر از محدوده بازار ارائه خدمات چاپ است بلكه آنها با قاطعيت نام خود را در بازار دادوستد ماشين آلات صنعت چاپ نيز به ثبت رسانده اند.
فتاحي در اين باره نيز مي گويد: >ماشين آلات صنعت چاپ بسيار گران است به همين دليل اكثر قريب به اتفاق فعالان اين بخش از ماشين آلات دست دوم استفاده مي كنند كه وظيفه بازاريابي آنها نيز برعهده واسطه ها است<.
وي اضافه مي كند: >اين واسطه ها نقشي بسيار منفي در بازار دارند، به اين ترتيب كه مشتريان بازار چاپ را مي دزدند و آنها را به شركت هاي صاحب رانت مي برند. درواقع بسياري از اين واسطه ها توسط اين شركت ها اجير شده اند<.
فتاحي تصريح مي كند: >اين واسطه ها حقوق مي گيرند تا مشتريان را به بهانه قيمت كمتر و كيفيت بهتر از سطح بازار جمع و آنها را براي خريد به شركت هاي صاحب قدرت هدايت كنند. غافل از اين كه شركت هاي فوق چون در حصار حمايتي رشد كرده اند اصلا محصول اقتصادي ندارند<.
وي در مورد ديگر مشكلات صنعت چاپ مي گويد: >يكي از بزرگترين مشكلات صنعت چاپ، فرهنگي و يا به عبارتي عدم آگاهي صنعتگران نسبت به مزيت هاي چاپ است<.
فتاحي خاطرنشان مي سازد: >در ايران شركت هاي زيادي هستند كه چند سال محصول خود را با يك بسته بندي چاپ شده مخصوص به بازار عرضه مي كنند، به همين دليل ديگر سراغ چاپ جديد نمي روند. در صورتي كه شركتي مثل كوكاكولا با آن همه شهرت هر سال بيش از چند ميليون دلار صرف تعويض چاپ هاي تبليغاتي خود مي كند<.
وي يادآور مي شود: >درواقع بعضي از توليدكنندگان به تبليغات باعنوان يك كار اضافي نگاه مي كنند و تا يك حد به خصوص كه درآمد دارد سراغ چاپ، بسته بندي و تبليغات مناسب مي روند<.
وي ادامه مي دهد: >نظارت و ارزش يابي وزارت ارشاد نيز منحني هزينه صنعت چاپ را افزايش داده است. علاوه بر اين كه فعالان صنعت چاپ جزو معدود صنعتگراني هستند كه مجبورند از جنس خارجي استفاده كنند، كه اين امر موجب بالا بودن نرخ هاي خدمات آنان شده است<.
اين فعال صنعت چاپ تصريح مي كند: >ما بسياري از مواد و كالاهاي مورد نياز چاپ را از بازار آزاد مي خريم چون در اين صنعت استفاده از محصولات بي كيفيت ايراني موجب بالا رفتن هزينه ها و ارائه چاپ بي كيفيت مي شود يعني درواقع در صنعت چاپ محصول بي كيفيت ايراني خودش را نشان مي دهد. اين مسأله در مورد كاغذ بسيار صادق است<.
فتاحي در پايان مي گويد: >امروز همه فعالان صنعت چاپ كاغذ خود را از بازار ظهيرالاسلام تهران خريداري مي كنند<.
اما آن چيزي كه باعث شده است تا بسياري از فعالان صنعت چاپ و بسته بندي كاغذ مورد نياز خود را از بازار ظهيرالاسلام خريداري كنند همان درد مشترك بسياري از بخش هاي صنعتي كشور است كه حالا ديگر با سرعت بيشتري به سمت بحران در حركت است.
انحصار توليد كاغذ در ميان سه كارخانه توليدي، (چوكا، كاوه و مازندران) بازار كاغذ توليد ايران و به تبع آن، صنعت بسته بندي و چاپ را در سراشيبي تندي قرار داده است. اين جمله درست همان چيزي است كه فعالان اين بخش با قاطعيت از آن سخن مي گويند.
امروز تعرفه كاغذ آنقدر بالا است كه بسياري از صادركنندگان ما قيد واردات كاغذ و حتي بسته بندي مناسب كالا را زده اند.
از سوي ديگر برخي از فعالان اقتصادي مثل صادركنندگان محصولات باغي با پرداخت ۲۰ درصد تعرفه كاغذ، هزينه بالاي واردات آن را پذيرفته اند تا براي حفظ بازارهاي خارجي خود بتوانند بسته بندي مناسبي داشته باشند. تمام اين مشكلات از آنجا ناشي مي شود كه كمتر توليدكننده اي حاضر به كار با كاغذهاي توليد اين سه كارخانه است.
همايون فريور- مديرعامل كارتن ايران- مي گويد: >صنعت كارتن يكي از زيربنايي ترين فعاليت هاي توليدي در بسته بندي محصولات صادراتي است اما به جهت نابساماني توليد كاغذ در ايران با مشكلات فراواني روبه رو است. به عبارتي توليد غيراقتصادي كاغذ تمام صنعت بسته بندي را تحت الشعاع قرار داده است<.
وي در مورد عمده ترين مشكلات صنعت بسته بندي مي گويد: >كيفيت مواد كاغذي توليد در داخل، نحوه قيمت گذاري اين كاغذها، سيستم تحميلي قيمت گذاري كاغذ وارداتي و بحث تكنولوژي توليد كارتن اصلي ترين مشكلات صنعت بسته بندي هستند<.
فريور تصريح مي كند: >تركيب توليد كاغذ در ايران بسيار نامناسب است. سالانه حدود ۳۰۰ هزار تن كاغذ بسته بندي توليد مي شود كه از اين ميزان ۲۳۰ هزار تن فقط بازيافتي است كه در رده كاغذ درجه ۲ طبقه بندي مي شود باز هم از اين ۲۳۰ هزار تن ۵۰ درصد كاغذ فلوتينگ درجه ۳ است. با چنين تركيبي نمي توان در انتظار داشتن بسته مناسب كارتني بود<.
مديرعامل كارخانه كارتن ايران يادآور مي شود: >۵۰ درصد كاغذ توليد ايران، غيراستاندارد است كه اگر محدوديت هاي تركيب سازي را براساس اين موارد درنظر بگيريم واريانس توليد نامطلوب كاغذ در كشور ما به حول و حوش ۷۰ درصد مي رسد<.
فريور مي گويد: >سه مكانيزم تعرفه، قيمت فروش كاغذ كه با جمع قيمت خريد و هزينه حمل كاغذ محاسبه مي شود و همچنين هزينه هاي فرصت بسيار زياد براي واردات كاغذ موجب شده كه قيمت كاغذ در ايران بسيار بالا و غيراقتصادي باشد، در اين مورد افراط و تفريط وجود دارد. يك بخش ارز سوبسيد ۱۷۵ توماني مي گيرد و يك بخش با سه مكانيزم حمايت مي شود<.
وي تأكيد مي كند: >درنتيجه چنين فضايي قيمت كارتن را بالا و كيفيت آن را پايين آورده است.
در حال حاضر ارائه كارتن و ساير اشكال بسته بندي تبديل به يك كالاي لوكس شده است<.
مديرعامل كارتن ايران خاطرنشان مي سازد: >توليد محصولات بسته بندي در ايران، به سمت مقياس كارگاهي در حال حركت است. امروز صحبت برسر توليد سالانه ۱۰۰ هزار تن است در صورتي كه در كشورهاي توسعه يافته مقياس ۶۰۰ هزار تن در سال ضعيف ترين ضريب توليد را به نمايش مي گذارد، پس بايد از توليد كارگاهي پرهيز كرد<.
فريور مي گويد: >با قيمت بالا و كيفيت پائين كاغذ توليدي و مواد اوليه مربوطه، صنعت بسته بندي رشد نخواهد كرد<.
آرزويي در غبار: صنعت فرهنگي
اين دوره از نمايشگاه صنعت چاپ و بسته بندي هم به پايان رسيد هرچند كه بسياري از شركت كنندگان در آن پيشرفت فني در اين صنايع را نسبت به دوره قبل نمايشگاه چندان چشمگير نمي دانستند. ولي بايد منتظر بود شايد در آينده اي بسيار نزديك و در دهمين دوره نمايشگاه اين دو صنعت مكمل مقداري قد كشيده باشند. بالاخره اين يك سنت است كه در ايران صنايع علي رغم عدم بالندگي هر سال در نمايشگاه بين المللي تهران به دور هم جمع مي شوند در حالي كه در كشورهاي توسعه يافته با آن كه برپاي فعاليت هاي توليدي قفلي وجود ندارد، هر چهار سال يك بار پرچم نمايشگاه را بر زمين مي كوبند. در روز پاياني، در گوشه اي از نمايشگاه فوق يك استاد پير دانشگاه از عنصر ديگري سخن گفت كه به نظر مي رسد بيرون از دايره دغدغه هاي اقتصادي گلوي صنعت ايران را مي فشارد و آن چيزي نيست جز معضل فرهنگي. شايد شنيدن آن بخش از دغدغه اين فعالان صنعتي كه هرگز اجازه چاپ آن را ندادند، هركس ديگري را نيز به اين فكر فرو مي برد كه گره كار اقتصاد ايران را اگرچه انديشه هاي خشك دولتي و حصارهاي بزرگ تعرفه اي زده اند، اما گشودن آن تنها نياز به يك ريتم ملايم فرهنگي دارد كه حالا دچار مدار بحران زدگي شده است. آيا مي توانيم به صنعت فرهنگي بينديشيم.
علي دهقان