پنج شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۱
سال يازدهم - شماره ۲۹۹۸
آب و كشاورزي
Front Page

مهمترين دستاوردهاي سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي ايران و « ايكاردا» اعلا م شد:
توليد بذور مقاوم به خشكي و توسعه نيروي انساني
كرخه به عنوان يكي ازپنج پروژه  بين المللي  طرح چالش  آب براي غذا انتخاب شده و فعاليت هاي رسمي آن از حدود ۶ ماه ديگر آغاز مي شود
در چارچوب همكاري هاي ايران و ايكاردا تاكنون ۶۴ نفر از كارشناسان ايراني براي اخذ مدرك دكتري به خارج از كشور اعزام شده اند كه از اين تعداد ۴۰ نفر تحصيلات خود را تمام كرده اند و به ايران بازگشته اند
«ايكاردا» (International center for Agricultural In Dry Areaas) مركز بين المللي تحقيقات كشاورزي در مناطق خشك و يكي از ۱۶ مؤسسه اي است كه به گروه مشاوران تحقيقات بين المللي كشاورزي مربوط مي شود. مقر اين مركز قرار بود كه در ايران باشد اما به دليل وقوع انقلاب مقر آن به شهر حلب در سوريه منتقل شد. ايكاردا در سال ۱۹۷۷ ميلادي تأسيس شد و نخستين دفتر آن در تبريز احداث شد. در ابتداي فعاليت ايكاردا، همكاري ها بيشتر به تبادلات ژن هاي گياهي و بازديدهاي مختلف محدود مي شد. اما از سال ۱۳۶۳ تصميم بر اين شد كه همكاري هاي سازمان تحقيقات آموزش كشاورزي ايران و ايكاردا گسترش يابد و به همين منظور طرفين قراردادهايي را نيز امضا كردند. به منظور آشنايي بيشتر خوانندگان از نحوه اين همكاري هاي دوجانبه، گفت وگويي با دكتر حبيب كتاتا، سرپرست اهل سوريه و نماينده ايكاردا در ايران، انجام شده، كه از نظر مي گذرانيد:
«آقاي كتاتا» با توجه به اين كه ايران يكي از كشورهاي تقريبا خشك جهان است و سطح وسيعي از آن از حداقل آب برخوردار است، فعاليت هاي «ايكاردا» چه تأثيري بر كشاورزي ايران در مناطق خشك و نيمه خشك داشته است؟
000455.jpg

درسال ۱۹۹۰ (۱۳۶۹) موافقتنامه اي با تكيه بر فعاليت در مناطق خشك بين سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي ايران و ايكاردا به امضا رسيد و براساس اين توافق مؤسسه تحقيقات ديم ايران در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) در مراغه احداث شد. هدف از تأسيس مؤسسه تحقيقات ديم، گسترش و پايداري كشاورزي در مناطق خشك ايران است و به همين منظور حدود ۸۰ درصد فعاليت هاي ايكاردا در مؤسسه تحقيقات ديم متمركز است. اما در مورد دستاوردهاي اين همكاري ها بايد بگويم كه اين دستاوردها مرهون ايكاردا نيست بلكه مرهون فعاليت هاي مشتركي است كه بين مؤسسات تحقيقات كشاورزي ايران و ايكاردا صورت گرفته است. ايكاردا عمدتا در اين ميان به عنوان كاتاليزور عمل كرده است. بيشتر هزينه ها از طرف ايران پرداخت شده و ايكاردا بيشتر به عنوان پشتيبان و مشاور فعاليت كرده است. البته بابت خدمات مشاوره اي خود هيچ مبلغي دريافت نكرده است.
در مورد دستاوردهاي اين همكاري ها توضيح دهيد.
اولين دستاورد اين همكاري، تأسيس مركز تحقيقات ديم در مراغه بود كه به عنوان ستاد فعاليت مي كند. پس از آن نيز دو ايستگاه تحقيقاتي در كرمانشاه در منطقه سرارود (منطقه نيمه سرد) و گچساران (منطقه گرم و خشك) تأسيس شد. پس از تأسيس اين مركز و دو ايستگاه، آنها چه به لحاظ وسايل و تجهيزات و چه به لحاظ محقق به طور كامل تجهيز شدند. به دنبال اين مراكز و به منظور پوشش كليه مناطق ديم در ايران، ايستگاه هاي تحقيقاتي اردبيل، زنجان، همدان و شيروان نيز تأسيس شدند تا نه تنها مناطق خشك بلكه مناطق ديم كاري ايران نيز تحت پوشش مطالعاتي قرار بگيرند.
مناطقي كه هم اكنون نام برديد عمدتا در غرب و شمال غرب (به غير از شيروان) كشور هستند، در حالي كه مناطق شرق و جنوب شرق و مركز ايران خشكي بيشتري دارند. چرا در مناطق ذكر شده فعاليت هاي تحقيقاتي كمتري صورت مي گيرد؟
در حال حاضر تمركز بر مناطق ديم است. مناطقي كه ۲۰۰ تا ۴۰۰ ميلي متر بارندگي سالانه دارند. در مناطقي كه ايستگاه تحقيقاتي احداث شده است متوسط بارندگي سالانه حدود ۳۰۰ ميلي متر است، اما مناطقي را كه شما اشاره كرديد متوسط بارندگي سالانه ۲۰۰ ميلي متر است. در آن نواحي ديم كاري انجام نمي شود و كشت آبي درصورت تأمين بودن آب رايج است. البته برنامه اي طراحي شده تا در آينده مناطق خشكي كه زير ۲۰۰ ميلي متر بارندگي دارند نيز زيرپوشش مطالعات تحقيقاتي قرار بگيرند.
ملموس ترين دستاورد همكاري ايران و ايكاردا در مناطقي كه ايستگاه تحقيقاتي احداث شده است چيست؟ 
يكي از دستاوردهاي اين همكاري توليد بذور مقاوم به خشكي در گياهان گندم، جو، نخود و عدس است. ايكاردا سالانه حدود ۳۰۰ گونه مختلف از گياهان ذكر شده را به ايران ارسال مي كند. اين گونه ها در شرايط مختلف آب و هوايي ايران كاشته مي شوند، سپس از نظر مقاومت به آفات، سرما، مقاومت به خشكي، كيفيت دانه و ساير خصوصيات بررسي مي شوند و سرانجام گونه هايي كه با شرايط ايران سازگار هستند انتخاب مي شوند.
گونه هايي كه انتخاب مي شوند آيا مستقيما كشت مي شوند؟
خير، بعضي از اوقات اين گونه ها مانند بذر نخود مستقيما كشت مي شوند اما بيشتر اوقات آنها را با گونه هاي با كيفيت محلي تركيب (كراس) كرده و از اين عمل گونه هاي جديدتري به دست مي آيد. اين فعاليت (تركيب كردن) بسيار زمان بر است و براي رسيدن به نتيجه مطلوب حداقل ۵ سال زمان نياز است. پس از اين مرحله نيز رقم جديد در مزارع ترويجي- تحقيقي كشت مي شود تا كشاورزان از نزديك با خصوصيات آن آشنا شوند و آن را براي كشت انتخاب كنند.
آيا گونه شاخصي تاكنون به دست آمده است؟
بله، اخيرا رقم گندم آذر ۲ به دست آمده است كه رقم بسيار خوب و پربازدهي است.
با توجه به اين كه ايران به لحاظ تنوع ارقام گياهي، كشوري غني مي باشد، آيا نياز است كه ارقام جديدي را از ديگر نقاط دنيا وارد كنيم؟ آيا گونه هاي موجود در ايران كه با آب و هواي ايران طي ساليان دراز سازگاري پيدا كرده اند را نبايد موردارزيابي قرار داد و طوري برنامه ريزي كرد كه ارقام موجود عملكردشان افزايش يابد و يا اين كه معايب آنها اصلاح شود؟
بله، ما سعي مي كنيم از ارقام بومي كه در ايران وجود دارد استفاده كنيم و به همين منظور هر سال حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ رقم از بذور مختلف را از بانك ژن مؤسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال بذر دريافت مي كنيم و بر آن آزمايش هاي لازم را انجام مي دهيم تا به نتيجه مطلوب برسيم. اما مسأله اصلي اين است كه امروز دنيا در همه زمينه ها من جمله بخش كشاورزي در حال تغيير است. براي مثال اگر امروز ۱۰ نوع بيماري براي گندم در كشور وجود داشته باشد در ۴ سال آينده ممكن است تعداد بيماري ها به ۲۰ نوع برسد. در نتيجه براي مقابله با چنين شرايطي بايد ارقامي مقاوم داشته باشيد و براي اين كار مي توان از نتايج تحقيقات ساير كشورها نيز استفاده كرد. به عنوان مثال در كشور چين تحقيقات بسيار گسترده اي بر بيماري فوزاريوم انجام شده است و كاملا منطقي است كه ديگران نيز از دستاوردهاي تحقيقاتي و ارقامي كه آنها به دست آورده اند استفاده كنند. درواقع نبايد براي بيماري فوزاريوم از نقطه صفر، تحقيق كرد. به همين ترتيب خود ما هم دستاوردهايي داريم كه مي توانيم در اختيار سايرين قرار دهيم.
000450.jpg

به دليل ضعف قوانين، ايران هميشه از مبادلات ژني لطمات بسيار زيادي خورده است. براي وارد كردن ژن هاي گياهي بايد هزينه پرداخت كنيم، اما ژن هاي متنوع و با ارزش گياهي ايران معمولا بدون عايدي از ايران خارج مي شوند. آيا مبادلات ژني كه از طريق ايكاردا صورت مي گيرد از قانون خاصي تبعيت مي كند يا خير؟
ارقام گياهي هم مثل محصولات صنعتي اگر ثبت شوند و حقوق مالكيت معنوي بر آنها حاكم شود و مقررات مربوط به آن در كشور وجود داشته باشد در آن صورت به راحتي مورد حمايت قرار مي گيرند. اما تا زماني كه مقررات لازم وجود نداشته باشد هر فردي مي تواند ارقام موردنظر را به راحتي از كشور خارج كند و مورد پيگيري هم قرار نگيرد. براي رفع اين معضل درنظر داريم تا به كمك محققان ايكاردا يك كارگاه آموزشي در ايران برگزار كنيم تا از اين طريق تمام كساني كه در زمينه اصلاح نباتات و توليد نهال فعاليت مي كنند با مقررات بين المللي حفاظت از گونه هاي مختلف گياهي آشنا شوند. البته سعي شده تمام ژن هاي گياهي كه هم اكنون در حال توليد است از نظر سلامتي و عدم آلودگي به بيماري ها ۱۰۰ درصد مورد اطمينان باشد. در ايكاردا ژن هاي گياهي كنترل مي شوند، در ايران نيز قوانين قرنطينه اي وجود دارد. گاهي ديده شده با تبادل ژن هاي گياهي در كشورها بيماري هايي ايجاد شده اما ايكاردا سعي دارد كه ژن هاي گياهي ارسالي يا وارداتي عاري از هر گونه بيماري باشند.
آقاي كتاتا، همان طوري كه مي دانيد ايران در يك منطقه خشك واقع شده است و آب به عنوان مهمترين عامل محدودكننده براي توسعه كشاورزي شناخته مي شود. در زمينه استفاده بهينه از آب فعاليت ها و دستاوردهاي ايكاردا براي ايران به چه شكل بوده است؟
از آنجا كه آب كمياب است ما علاوه بر فعاليت در مناطق خشك، بر مسائل آبياري هم تأكيد داريم. همچنين مسأله رقابت بين محصولات كشاورزي نيز مطرح است. كشاورز مرتبا با مقوله رقابت بين محصولاتي چون هندوانه، خيار، گندم و... مواجه است و مدام در حال ارزيابي است كه كدام يك از محصولات و با چه ميزان آب مي تواند توليد كند. به همين جهت يكي از موضوعات مورد توجه ايكاردا راه هاي افزايش بهره وري آب است. به همين منظور ايكاردا دو روش را در مناطق خشك در دست مطالعه و بررسي قرار داده و آنها را توصيه مي كند.
اگر ممكن است درباره اين دو روش توضيح بيشتري بدهيد.
دو روشي كه ايكاردا توصيه مي كند روش كم آبياري و استفاده از آبياري تكميلي است. به عنوان مثال ممكن است زراعت گندم با ۶-۵ آبياري انجام شود اما در روش كم آبياري ما اين زراعت را به ۳-۲ آبياري تبديل مي كنيم البته اين امر باعث مي شود عملكرد حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد كاهش يابد اما در عوض آب صرفه جويي شده چشمگير است. البته در اين روش سعي مي شود كاهش آبياري كمترين كاهش محصول را در پي داشته باشد. در روش آبياري تكميلي كه ايكاردا تحقيقات زيادي را در مورد آن انجام داده است،  در مناطقي كه ۲۰۰ تا ۲۵۰ ميلي متر بارندگي دارند با يك بار آبياري، عملكرد محصول گاهي اوقات چند تن افزايش مي يابد. درواقع از اين روش در مناطقي كه ديم كاري صورت مي گيرد بيشتر استفاده مي شود و معمولا عملكرد محصول قابل توجه است.
آيا ايكاردا در زمينه آب، برنامه  ديگري براي ايران دارد؟
بله، هم اكنون يكي از چالش هاي مطرح در جهان چالش آب براي غذا است. در سطح جهان ۴ تا ۵ پروژه در اين زمينه تصويب شده است كه بخشي از اعتبار آن را هم مؤسسات بين المللي تأمين مي كنند. يكي از اين پروژه ها در حوزه كرخه ايران است كه مدتي پيش گروهي از مشاوران خارجي اعزامي از مؤسسه بين المللي مديريت آب (I W M I ) با همكاري ايكاردا از كل منطقه كرخه بازديد كردند. در همين بازديد كرخه به عنوان يكي از پروژه هاي بين المللي طرح چالش  آب براي غذا انتخاب شد و فعاليت هاي رسمي آن از حدود ۶ ماه ديگر آغاز مي شود. همچنين با انجام اين پروژه مشترك كه بين مؤسسه بين المللي مديريت آب، ايكاردا و ايران است تمام مسائل مربوط به آبياري، توزيع آب، رقابت بين مصرف كنندگان و... مطرح مي شود. درواقع ايكاردا از اين طريق نيز در مقوله سيستم هاي مديريت آب مشاركت مي كند.
ملموس ترين دستاورد همكاري تقريبا ۲۶ ساله ايران و ايكاردا چيست؟ و اين همكاري چه ويژگي هايي دارد؟
توليد ارقام جديد، تهيه بسته هاي نرم افزاري براي ارقام جديد و از همه مهمتر توسعه نيروي انساني از مهمترين و ملموس ترين دستاوردهاي همكاري ايران و ايكاردا است. موضوعي كه در توليد يك رقم جديد مطرح است اين است كه رقم جديد بايد در چارچوب يك بسته نرم افزاري ارائه شود.
منظور از بسته نرم افزاري چيست؟
منظور از بسته نرم افزاري اين است كه كليه شرايط كشت مانند كارهاي آماده سازي زمين، به زراعي، زمان كاشت و... نيز علاوه بر رقم جديد در نظر گرفته شود. اين بسته نرم افزاري به چند منطقه مختلف فرستاده شده و روي آن كار مي شود و كليه جنبه  هاي توليد مانند مقاومت به سرما، گرما، خشكي، طول دوره رشد، كيفيت محصول و... مورد ارزيابي قرار مي گيرد. طبيعي است كه يك بسته نرم افزاري مي تواند در يك منطقه بسيار خوب و در منطقه و شرايط ديگر به طور متوسط جواب دهد. اما آنچه در همكاري ها اهميت دارد تنها ارائه يك يا چند رقم بذر جديد نيست بلكه آنچه اهميت بيشتري دارد توسعه نيروي انساني متخصص است. اين نيروهاي آموزش ديده مي توانند به نوبه خود توسعه هاي بعدي را به وجود آورند، محققان جديد تربيت كنند و بذرهاي جديد به وجود آورند. همكاري ايكاردا و ايران در زمينه توسعه نيروي انساني بسيار مؤثر و مثبت بوده است. كارگاه هاي آموزشي زيادي در ايران برگزار شده و محققان زيادي از ايران براي شركت در كارگاه هاي آموزشي به خارج اعزام شده اند، ضمن آن كه با همكاري سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي، در زمينه تربيت كارشناسان ارشد فعاليت هاي خوبي صورت گرفته است. در چارچوب اين همكاري ها تاكنون ۶۴ نفر از كارشناسان ايراني براي اخذ مدرك دكتري به خارج از كشور اعزام شده اند كه از اين تعداد ۴۰ نفر تحصيلات خود را تمام كرده اند و به ايران بازگشته اند و بقيه نيز در حال اتمام تحصيلات خود هستند كه اين مهمترين دستاورد همكاري مشترك ايران و ايكاردا است، نيز دانشمندان ساير نقاط دنيا با هزينه ايكاردا به ايران دعوت مي شوند و آموخته ها و يافته هاي خود را در زمينه هاي مختلف در اختيار متخصصان ايراني قرار مي دهند. درواقع همكاري ايران و ايكاردا باعث شده ايران به راحتي و بدون صرف هزينه به دانشمندان ساير نقاط جهان دسترسي پيدا كند.
به عنوان آخرين سؤال، در مدتي كه با مراكز مختلف تحقيقاتي كشاورزي ايران همكاري داشته ايد، مشخصا چه نقاط قوت و ضعفي را در اين مراكز مشاهده كرده ايد؟
بنده با مراكز تحقيقاتي و محققان بسيار زيادي از ديگر نقاط دنيا ارتباط نزديك دارم. اما آنچه در مورد مسؤولان و محققان ايراني به چشم مي خورد،  انگيزه بسيار بالا و تعهد آنها نسبت به كار است، ضمن آن كه ايراني ها بسيار به پيشرفت و فراگيري علاقه مند هستند. از نقاط ضعفي كه در ايران به چشم مي خورد و به نظر مي رسد در روند كار اثر منفي بسياري دارد شيوه پرداخت حقوق به محققان است. به نظر مي رسد كه پرداخت ها بايستي به صورت منطقي تري صورت گيرد. محققي كه بيشتر كار مي كند و انگيزه بالاتري دارد علاوه بر حقوق عادي بايد از مزاياي ديگري نيز برخوردار شود.

ديدگاه
وضعيت اشتغال بخش كشاورزي (۴)
بيژن باصري
«كار» در تكوين و رشد تمدن بشري نقش ويژه اي داشته است. از دوران شباني تا دوران كشاورزي و در چند سده اخير، به دنبال انقلاب صنعتي كار همواره بخش عمده اي از زندگي بشر بوده است؛ اگرچه امروزه با ظهور تكنولوژي هاي پيشرفته درحال رنگ باختن از صحنه توليدي است و ماهيت آن در شرف تغيير مي باشد.
افراد در فرآيند توسعه نقشي دوگانه ايفا مي كنند. از يك سو عامل توليد محسوب مي شوند و از سوي ديگر ذي نفع توسعه اقتصادي و منابع موجود در جامعه هستند. با توجه به چنين نقشي، برخورداري از شغل مناسب و تأمين اشتغال براي افراد يك جامعه از ضرورت هاي اوليه زندگي است. دارا بودن شغل مناسب موجب امنيت نسبي اقتصادي، آرامش رواني و اجتماعي و ثبات سياسي در يك جامعه مي شود. از ديگر مزاياي كار مي توان به رشد و شكوفايي اقتصادي، كسب تجربه و انباشت دانش شغلي اشاره كرد. به همان اندازه كه اشتغال داراي پيامدهاي مثبت اقتصادي و اجتماعي است، بيكاري به عنوان ديگر روي سكه، آثار زيانباري به دنبال دارد. فقدان شغل براي افرادي كه تمايل به كار دارند موجب يأس، سرخوردگي اجتماعي، بزهكاري، گسترش فقر و خدشه دار شدن هويت انساني آنان مي شود. در بعد كلان فقدان كار موجب هرزروي نيروي فعال در جامعه شده و اتلاف منابع انساني را به دنبال دارد.
بيكاري يكي از مشكلات اساسي چند سال اخير در اقتصاد ايران است كه تحت تأثير دو دسته عوامل كلي عرضه و تقاضاي نيروي كار قرار دارد. در بعد عرضه نيروي كار، افزايش نرخ رشد جمعيت در دهه اول انقلاب، ارتقاي تكنولوژي توليد و ورود زنان به عرصه فعاليت هاي اقتصادي به دليل مسائل اقتصادي و اجتماعي و ساختار جوان جمعيت، تازه واردان به بازار كار را افزايش داده است. در طرف تقاضا، در چند دهه اخير ظرفيت توليدي بخش هاي مختلف اقتصادي محدود مانده است و رشد آنها كه منبعث از شرايط توليد و سرمايه گذاري است، به نحوي نبوده است كه بتواند نيروي كار مازاد در اقتصاد را جذب كند. بنابراين بازار كار ايران تحت تأثير دو دسته عوامل فوق قرار گرفته و دچار نوعي عدم تعادل و بي ثباتي شده است. در كنار دو دسته عوامل فوق نقش نهادهاي تصميم گير، مشاركت پايين بخش خصوصي، قوانين و مقررات مربوط به بازار كار و عوامل بسترساز كار و سازماندهي را نبايد ناديده گرفت.
در هر حال، بخش كشاورزي از جمله بخش هايي است كه در چند دهه اخير سهم قابل توجهي از اشتغال كشور را به خود اختصاص داده است و بخش عمده اي از جمعيت روستايي كشور در فعاليت هاي مربوط به بخش كشاورزي شاغل هستند. روند اشتغال در بخش كشاورزي ايران از سال ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۷۵ تحول چنداني را تجربه نكرده است. براساس سرشماري مركز آمار ايران،  در سال ۱۳۴۵ تعداد شاغلان بخش كشاورزي از ۳۱۶۸ هزار نفر به ۲۹۹۲ هزار نفر در سال ۱۳۵۵، ۳۲۰۸ هزار نفر در سال ۱۳۶۵ و ۴۳۷۵ هزار نفر در سال ۱۳۷۵ افزايش يافته است. (۱)
متوسط نرخ رشد اشتغال در بخش كشاورزي در ۳۰ سال اخير سالانه ۲۲/۰ درصد است. در واقع بخش كشاورزي روند ثابت و بطئي را در حوزه ايجاد فرصت هاي شغلي تجربه كرده است. همان گونه كه آمار فوق نشان مي دهد در سال ۱۳۵۵ به يمن افزايش درآمدهاي نفتي و گسترش سريع شهرنشيني، شاغلان بخش كشاورزي كاهش يافته و در سال هاي بعد نرخ رشد آرامي را پشت سر گذاشته است. با توجه به نرخ رشد جمعيت و حضور تازه واردان به بازار كار امكان جذب نيروي كار مازاد در بخش كشاورزي با دشواري و چالش هاي جدي مواجه است، زيرا از يك سو توسعه بخش كشاورزي منوط به كاهش بازار اشتغال در بخش است و از طرف ديگر، ساير بخش هاي اقتصادي سرمايه را از بخش كشاورزي مي ربايند ولي در جذب نيروي كار آزاد شده ناتوانند. نتيجه چنين شرايطي، بيكاري فصلي، مهاجرت به شهرها، ايجاد مشاغل كاذب، دوره گردي و هزينه هاي اجتماعي جابه جايي نيروي كار است كه از يك سو، بخش كشاورزي از نيروهاي مولد و فعال تخليه مي شود و از سوي ديگر تراكم جمعيت در مناطق شهري، آلودگي زيست محيطي و ناهنجاري هايي را در اين بخش ها به وجود مي آورد.
بنابراين به رغم افزايش توليد محصولات كشاورزي در چند دهه اخير و به رغم اشتغال بخش وسيعي از نيروي كار در فعاليت كشاورزي سرمايه گذاري هاي صورت گرفته در اين بخش ناچيز و اندك بوده است و سهم سرمايه گذاري در بخش كشاورزي در چند دهه اخير همواره كمتر از ۸درصد و متناسب با توليد و اشتغال نبوده است. اين موضوع به عوامل مختلفي بستگي داشته است. يكي از اين عوامل كه نقشي حياتي در توزيع منابع اقتصادي به ويژه در اقتصاد مبتني بر نفت ايران دارد، تمركز اداري- سياسي است كه معمولا در كلان شهرها و به شكل خاص در پايتخت شكل گرفته و با رشد ناهمگون اقتصادي همراه است. در اقتصاد ايران، دستيابي كارفرمايان و كاركنان در مناطق شهري به منابع مالي و اعتباري راحت تر و آسان تر از كارفرمايان و كاركنان در مناطق روستايي است. اين عامل موجب مي شود كه قطب هاي رشد در شهرها شكل بگيرند و بنا به ملاحظات اقتصادي و اجتماعي روند توسعه اين مناطق تسريع شود. پايين بودن سطح تقاضا، خروج منابع مالي و اعتباري از بخش روستا به شهر و ايجاد تمركز مالي در بخش شهري از ديگر عواملي است كه بر سطح توسعه توليد و به تبع آن اشتغال در بخش روستايي اثر مي گذارد. اين فرآيند از سياست هاي بخش دولتي به دليل توزيع اعتبارات و سازوكار حاكم بر آن تأثير مي پذيرد.
از عوامل ديگري كه در اين خصوص مي توان اشاره كرد، فقدان تشكل هاي صنفي در بخش روستايي و كشاورزي است. فقدان چنين نهادهايي در ايجاد شرايط دوگانه اقتصادي نقش بسزايي داشته است. ساختار سنتي مناطق محروم و استفاده از تكنولوژي نسبتا پيشرفته در مناطق شهري شرايطي را ايجاد كرده كه ظرفيت جذب تكنولوژي هاي مدرن در بخش هاي سنتي را كاهش داده است. همه اين عوامل بر سطح توليد و اشتغال در بخش كشاورزي تأثير ويژه اي به جا مي گذارد.
عوامل متعددي در اشتغال بخش كشاورزي وجود دارند كه به تفكيك بايد مورد بحث قرار گيرند. بهره وري نيروي كار، نرخ مشاركت و عوامل مؤثر بر آن و نقش سرمايه گذاري بخش خصوصي و دولتي در ايجاد فرصت هاي شغلي از جمله مباحثي است كه مورد بحث قرار خواهد گرفت. اما يك نكته اساسي در بخش كشاورزي كه نبايد مورد غفلت واقع شود سهم دانش آموختگان دانشگاهي در فعاليت هاي بخش كشاورزي است. اين سهم در سال ۱۳۵۵ معادل ۱/۱ درصد و در سال ۱۳۷۵ نيز ۱/۱ درصد است. اين شاخص گوياي آن است كه بخش كشاورزي در اقتصاد ايران از نظر تحول در عمق يا تحول كيفي كه يكي از الزامات اساسي آن به كارگيري فارغ  التحصيلان دانشگاهي است، بيانگر تحول خاصي نيست. در حالي كه در اقتصادهاي پيشرفته عمده اشتغال ايجاد شده در بخش كشاورزي در واحدهاي مدرن اين بخش صورت مي گيرد.
در مجموع اشتغال موجود در بخش كشاورزي مستلزم اتخاذ سياست هايي است كه از يك سو به تحولات كيفي در عرصه توليد و سرمايه گذاري منجر شود و ارزش افزوده واحدهاي مدرن در تركيب توليدات كشاورزي را افزايش دهد و از سوي ديگر شرايطي تعبيه شود تا انگيزه لازم براي جذب نيروهاي تحصيلكرده و متخصص در بخش افزايش يابد. با توجه به تسلطي كه دولت بر سرمايه گذاري بخش عمومي دارد و از طريق بهبود رابطه مبادله داخلي، مي توان ظرفيت بخش كشاورزي براي تأمين اشتغال را به نحوي متحول كرد كه روند مهاجرت روستاييان به شهرها كاهش يابد. در واقع دولت بايد آثار و پيامدهاي غيرمستقيم مهاجرت و خالي شدن بخش هاي توليدي از نيروي كار را مدنظر قرار دهد. اين عوامل با توجه به جمعيت سالخورده در بخش كشاورزي قابل تأمل است.
سياست هايي كه در اين خصوص مؤثر است عبارت است از يكپارچه سازي اراضي كوچك،  ارتقاي فناوري در توليد، توسعه و گسترش فعاليت هاي كشاورزي در قالب واحدهاي مدرن زراعي، توسعه واحدهاي زراعي تجاري، به كارگيري نيروي كار ماهر و متخصص در بخش كشاورزي و بهبود ساختار تصميم گيري و سازماندهي مطلوب منابع اعتباري در بخش.
به ياد داشته باشيم اگر كشاورزي ايران بخواهد در بازارهاي جهاني رقابت كند و كارآيي عوامل توليد را افزايش دهد در آن صورت بايد انتظار سياستگذاران و برنامه ريزان از اين بخش در مرحله اول حفظ وضعيت اشتغال موجود و در مرحله دوم تغيير تركيب شاغلان باشد. اين اقدامات مي تواند در افزايش بهره وري نيروي كار و كاهش بيكاري فصلي در بخش مؤثر باشد.
پي نوشت:
۱- مركز آمار ايران، سرشماري عمومي نفوس و مسكن، سال هاي مختلف

|  آب و كشاورزي  |   اقتصاد  |   انرژي  |   بانك و بورس  |   رويداد  |   گزارش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |