شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۰۶-April,11.2003
پيرهاي جوان
سخني با علي پروين
000320.jpg

علي پروين وفادارترين و با ارزش ترين بازيكن تاريخ پرسپوليس است درست. علي پروين باسابقه ترين پرسپوليسي است درست. علي پروين يكي از بهترين بازيكنان فوتبال اين مرز و بوم بوده است درست. پروين در كسوت مربيگري يكي از پرافتخارترين مربيان ايراني بوده است درست.
سؤال اينجاست: اكنون علي پروين كيست و چيست؟ جايگاه پروين در فوتبال حال حاضر كشورمان كجاست؟ هرچند انتقاد پذير نبودن پروين را به خوبي مي دانيم ولي به خاطر خود پروين برخود واجب مي دانيم به اين بزرگمرد تاريخ فوتبالمان نكاتي را گوشزد كنيم:
آقاي پروين بيش از اين با نام علي پروين بازي نكن، علي پروين نام كوچكي نيست. هر مربي يك تاريخ مصرفي دارد .محض اطلاع جنابعالي مي بايستي يادآور شويم شما حتما به خوبي با نام فرانتس بكن بائر آشنا هستيد چرا كه در ايران همه شما را با اين فوتباليست افسانه اي آلمان قياس مي كنند.
اين مربي بزرگ خصوصيات مشابه زيادي با علي پروين دارد كه ذكر اين وجه تشابهات از حوصله اين بحث خارج است منتهاي مراتب فرق بزرگ و تفاوت بكن بائر با پروين در واقع بيني بكن بائر و صداقت بكن بائر حداقل با خودش است.
تمامي كارشناسان و اهالي فن به خوبي واقفند بكن بائر شايد هم اكنون هم توانايي هدايت تيم ملي آلمان و همين بايرن مونيخ را داشته باشد و ليكن با درايت و تيزبيني خاص يك قيصر در سنگر ديگري غير از سرمربيگري به فوتبال آلمان و باشگاه بايرن مونيخ خدمت مي كند و زماني كه خبرنگاران در مورد دليل كناره گيري هميشگي اين اسطوره از مربيگري پرسيدند، بكن بائر از تفاوت اخلاقي و فرهنگي ميان نسل خودش با نسل جديد سخن به ميان آورده و متذكر شد كه جوانان كامپيوتر و اينترنت و تكنولوژي مدرن ديگر پذيراي من بكن بائر نخواهند بود. جداي از اين موارد متوجه تيزهوشي اين مرد بزرگ مي شويم. چرا كه بكن بائر به خوبي به بزرگي اسم خودش واقف و آگاه بوده است و به هيچ عنوان نام بكن بائر را به بازي نگرفت و با غرور و سربلندي چه به عنوان يك بازيكن و چه به عنوان مربي در زمان اوجش كناره گيري كرد.
حال روي سخنمان با علي پروين است كه در زمان بازي كردن هم خيلي ديرتر از موعد مقرر كفش هايش را آويزان كرد و در لباس مربيگري هم پنداري حالا حالاها خيال خداحافظي ندارد. با نيم نگاهي به زندگي ورزشي بكن بائر مطمئنا پروين هم صراط مستقيم را خواهد يافت. پروين مي تواند يكي از بهترين و ماندگارترين مديران تاريخ فوتبال كشورمان باشد اگر خودش بخواهد.
در سخنان اخير علي پروين صحبت هايي مبني بر لزوم جوانگرايي در بين بازيكنان پرسپوليس ديده مي شود حال آنكه اين جوانگرايي مي بايستي در پيكره اين تيم مردمي انجام شود و مربيان اين تيم هم بايد همپاي بازيكنان جوانتر شوند تا شاهد اعتلاي پرسپوليس باشيم.
در انتها بايد بگوييم: جايگاه علي پروين بسيار بالاتر و فراتر از نيمكت ضعيف شده پرسپوليس است و ما فوتبالدوستان به هيچ عنوان دوست نداريم خانه نشيني مجدد اين بزرگ را ببينيم حال اين ديگر با خود علي پروين است كه...
به قول مرحوم دكتر شريعتي: هر چيزي روزي برضد خودش برخواهد خاست.
حرفه اي گري گائوچي و پروجيا
يا آماتور بودن ما ايراني ها
000355.jpg

در هنگامه جام جهاني و پس از حذف تيم ملي ايتاليا با گل آن جوانگ هوان (با نام مخفف آهن) بازيكن كره اي باشگاه پروجيا، رئيس اين باشگاه گائوچي در يك اظهارنظر بچگانه و نژادپرستانه حكم به اخراج بازيكن تيم ملي كره جنوبي به دليل شكستن غرور ايتاليا داد.
در پي اين مسأله بسياري از مربيان و بازيكنان موضع گرفته و اين حركت ضدارزشي مسئولان پروجيا را به باد انتقاد گرفتند تا جايي كه خود گائوچي هم متوجه اشتباهش شده و اين رئيس كينه اي خواست با ترفند ديگري آن جونگ هوان را به بازي گرفته و غرور به اصطلاح شكسته اش را بازسازي كند پس بلافاصله با يك عذرخواهي تلويحي از بازيكن كره وي را مجددا به پروجيا دعوت كرد تا بعدا و سر فرصت با نيمكت نشيني و نابود كردن اين استعداد كره اي انتقام سختي از اين مهاجم بگيرد ولي تيركائوچي به سنگ خورد. آن جونگ هوان جوانمرد و مردانه در برابر كائوچي ايستاد و اعلام كرد ديگر حاضر به بازگشت به ايتاليا و تيم نژاد پرست پروجيا نيست.
با درخشش وي در جام جهاني و علي رغم دعوت باشگاه هاي ديگر اروپايي و ايتاليايي آن جونگ هوان هرگز حاضر به بازي در اروپا نشد و به باشگاه هاي آسيايي و يا بهتر بگويم ژاپني پيوست. هدف از يادآوري مسأله فوق رفتار مسئولان و مربيان پروجيا در اين فصل در خصوص رحمان رضايي مدافع ثابت فصل گذشته پروجياست.
تا حدي كه زمزمه هايي مبني بر اخراج رحمان رضايي در پايان اين فصل از اين تيم به وسيله مسئولان پروجيا به گوش مي رسد.
داستان قبل از آغاز اين فصل باشگاه هاي ايتاليا مابين مسئولان پروجيا و مديران ذوب آهن و رحمان رضايي را هم كه حتما تمامي علاقه مندان به فوتبال به خوبي مي دانند كه به اصرار بيش از حد رحمان رضايي و در نهايت عجله مديران ذوب آهن و فشار ما مطبوعاتي ها و صداو سيما و علاقه مندان به فوتبال با كوتاه آمدن در برابر خواسته هاي نامعقول مسئولان پروجيا رحمان رضايي با قيمتي پايين و به صورت قرضي مجددا با پروجيا قرارداد بست.
با وجود درخشش ابتداي فصل اين مدافع  گلزن سرسه كوزمي، رضايي را تبديل به يك نيمكت نشين محض كرد.
در اينجا مي بايستي اعتراف كنيم كه همه ما اعم از مطبوعات و صدا و سيما و مديران ذوب آهن و به خصوص رحمان رضايي مرتكب اشتباه بزرگي در برابر اين تيم نژادپرست شده ايم. مديران زخم خورده از آسيايي ها به اين زودي ها شكست ايتاليا را فراموش نمي كنند و ما مي توانستيم همان موقع با تأسي جستن از كره اي ها درس خوبي به مسئولان پروجيا ايتاليا دهيم تا ايتاليايي ها انتقام كره اي را از ما ايراني ها نگيرند.
پيرهاي جوان و يا جوان هاي پير
بارها و بارها در نشريات مختلف و حتي در همين ستون از زاويه اي ديگر برلزوم خداحافظي بازيكنان مسن از فوتبال و كناره گيري فوتباليست هاي پا به سن گذاشته از اين ورزش تأكيد بسيار شده است.
حال اينبار خواستيم خلاف جهت آب شنا كرده و نوابغ و استثناهايي را مثال بزنيم كه توانسته اند علي رغم سن و سال بالا بازي هاي قابل قبول و تماشايي از خود به نمايش بگذارند.
تعدادي از اين نوع فوتباليست ها به شرح زير مي باشند: جام جهاني ۱۹۳۸ و حضور نابغه پا به سن گذاشته اي مثل لئونيراس برزيلي كه به روايتي اولين بازيكني بود كه قيچي برگردان را در فوتبال به اجرا گذاشت و پس از آن استانلي ماتيوس اولين مرد سال فوتبال اروپا كه دريبلينگ هاي اين بازيكن شهره خاص و عام بود و دريبل با استفاده از حركات گول زننده بدني را بوجود آورد و تا سنين نزديك پنجاه سالگي در ليگ انگلستان با قدرت به فوتبال پرداخت.
در همان سالها كاپيتان تيم ملي آلمان يعني فرتنيروالتر هم بازيهاي تماشايي را در جام جهاني ۱۹۵۴ به نمايش گذاشت. همچنين آلفردو دي استفانو بازيكن آرژانتيني الاصل رئال مادريد كه با وجود سن و سالش به خوبي در رئال مادريد مي درخشيد. از اين نمونه بازيكنان مي توان به دينوزف دروازه بان چهل ساله و افسانه اي ايتاليا در جام جهاني ۱۹۸۲ به همراه پل براتنر آلماني كه بهترين بازيكن آلمان در آن جام جهاني با وجود سن و سال بالا بودند اشاره كرد.جوزپه برگومي و فرانكو باره سي ايتاليايي هم از آن دسته فوتباليست هايي بودند كه گذر زمان تأثير چنداني بر نوع فوتبالشان نگذاشت.
نمونه شاخص و بارز بازيكنان مسن ولي موفق در عرصه فوتبال را مي توان روژه ميلاي كامروني ناميد. مهاجمي كه با بازيهاي تحسين برانگيز در جام جهاني ۱۹۹۰ ايتاليا و در سن ۳۸ سالگي جام جهاني را با تكنيك نابش به آتش كشيد و تمامي معادلات را با رساندن كامرون به يك چهارم نهايي جام جهاني به هم زد. در همان جام جهاني بازيكني به نام استوارت پيرس ظهور كرد كه اين مدافع چپ تيم ملي انگلستان تا سن ۳۶-۳۷ سالگي با قدرت تمام در تركيب ثابت تيم ملي انگليس به فوتبال پرداخت ضمن اينكه از كنار نام پيترشيلتون دروازه بان بلند پرواز انگلستان درآن جام نمي توان بي تفاوت گذشت.
در حال حاضر هم در فوتبال جهان بازيكناني استثنايي مثل: روبرتو باجو دربرشا ايتاليا و يا آلداير درآس رم، دوناتو و مائوروسيلواي برزيلي در لاكرونيا- مارتين كئون در آرسنال ،مارسل دسايي در چلسي و... كه با تمرينات مستمر و مداوم و اصولي و پرهيز از موارد ضربه زننده به يك فوتباليست هنوز هم با توانايي در فوتبال جهان به بازي فوتبال مي پردازند.
حمايت تحسين برانگيز ملي پوشان انگليسي از ويني روني جوان
هفته گذشته در عملي تحسين برانگيز بازيكنان تيم ملي انگلستان از سر مربي سوئدي اين تيم يعني اسون گوران اريكسون درخواست كردند ويني روني مهاجم جوان و خوش آتيه باشگاه اورتون را به هيچ عنوان روي نيمكت ننشاند.
اين حركت دسته جمعي بازيكنان انگليسي در نوع خودش بسيار جالب و قابل توجه مي باشد چرا كه علاوه بر حمايت از يك بازيكن جوان و مستعد اين ازخودگذشتگي و بازي كردن ويني روني جوان را حتي به قيمت نيمكت نشيني خودشان خواستار شدن جاي تقدير دارد. در فوتبال انگلستان كه بازيكني گلزن و شهير در سطح آلن شيرر با وجود همه توانايي ها و گلزني هاي مداوم و احياي دوباره خود با توجه به سن و سالش خودش را در سطح تيم ملي انگلستان نمي داند و هيچ ادعايي هم براي حضور در سطح ملي نداشته و جوانان را لايق تر از خود مي داند بايد هم شاهد چنين حركت زيبايي از سوي ملي پوشان آن كشور باشيم. در حالي كه در فوتبال ما فوتباليست هاي بالاي سي و چند سال و مسن هنوز هم داعيه حضور در تيم ملي را دارند و به هيچ عنوان پذيراي جوانترها نيستند. هرچند به خوبي مي دانيم در فوتبال ما اين نوع حركات ديده نشده و ديده هم نخواهد شد علي ايحال فوتباليست هاي كشورمان را به توجه هر چه بيشتر به اين نوع حركات اخلاقي و ارزشمند آن هم در سطح اول فوتبال حرفه اي دنيا دعوت مي كنيم.
مهدي خرمي

آوازهاي نكيسا
شعرهاي غمگين يك ستاره
گروه ورزشي: نيما نكيسا مي توانست دروازه بان بزرگي شود اما نشد مشكل از كجا بود؟ آيا نيما در جواني ظرفيت شماره يك شدن را نداشت يا اينكه در زماني كه نياز به استقلال داشت بيش از حد در محدود خانه اش مورد مراقبت قرار مي گرفت. مثل نيما هم داشتيم و اسير اين دوستي بيش از حد شدند مثل فرشاد فلاحت زاده، اميد هاشمي مقدم و...
000340.jpg

اگر فوتبال نبود به كدام بهانه به ديدار نيما نكيسا مي رفتيم. دروازه باني كه در سال ۱۹۹۶ و جام ملت هاي آسيا چنان پرواز كرد كه خيال كرديم شايد مي خواهد خورشيد را هم تسخير كند. ولي به نظر مي رسد سرنوشت از نيما پر زورتر بود. بازيكني كه شايد اگر دلسوزيهاي بي حد پدر نبود الان حداقل بالاي ۵۰ بازي ملي داشت ولي اكنون به نيمكت نشيني محض در تيم پاس بسنده كرده است. هدف از اين مصاحبه جلوگيري از زنده بگور شدن استعدادهاي ناب فوتبال ما و همچنين به خود آمدن آنهاست. جواني كه به ما قول مي دهد با كنار زدن ابرهاي بي تفاوتي به آفتاب برسد فقط كافي است هماي سعادت يكبار ديگر برروي شانه هايش بنشيند. خبرنگار ما خرمي با او گفت وگويي انجام داده كه مي خوانيد:
* چرا چرخش عقربه هاي ساعت نكيسا برعكس شد؟
- دقيقا نمي دانم، ته دلم مي گويد اينطور نمي ماند. گناه زياد دارم ولي گناه كبيره نكردم شايد هم اين يك امتحان باشد راضيم به رضاي خدا فقط خيلي افسوس مي خورم چون اين بضاعت را در خودم مي ديدم كه به جايي برسم كه هيچ دروازه باني در ايران نرسيده باشد.
* كلاس دروازه باني در ايران خيلي بالا رفته يا نيما نكيسا افت كرده؟
- نه كلاس دروازه باني در ايران بالا رفته و نه نيما نكيسا افت كرده است. چند سال از جام جهاني ۹۸ فرانسه گذشته است ولي من حاضرم به خرج خودم از فيفا كارشناس بياورم، آنها آدمهاي خيلي باهوشي هستند لباس دروازه باني نيما را تن كس ديگري كنيد و من هم با لباس شخصي مي آيم قيافه ام هم نسبت به آن روزها عوض شده است اگر من را دروازه بان اول تيم ملي نكردند من فوتبال را كنار مي گذارم.
* ۲۷ سالگي تازه آغاز سرفصل دروازه باني به حساب مي آيد كمااينكه اليوركان بهترين دروازه بان كنوني جهان بالاي ۳۰ سالگي خودش را به فوتبال جهان شناساند چرا مرتبه قبل كه براي مصاحبه پيش تو آمديم گفتي كه از ما ديگر گذشته؟
- شايد اشتباه كرده باشم. حرف شما را قبول دارم خودم همه به خوبي مي دانم كه كان چيزي حدود ۷ سال ذخيره كوپكه و ايگنر نشست و خب الان مي بينيم كه كاشته هايش در آن ۷ سال را درو مي كند.
* يك سؤال ديگر آيا خودت هم شاهد زنده بگور شدن استعدادهاي دروازه باني بوده اي؟
000345.jpg

- بله كساني مثل: حسين اينانلو- علي محسني- مصطفي قائدرحمتي- محمد رضاخدري- حميدرضا رجبي و خيلي هاي ديگر كه زندگي ورزشي آنها به مويي رسيد و پاره شد. پودر شدند.
* نظر خودت راجع به انتقاد چيست؟
- من انتقاد سازنده را با جان و دل مي پذيرم. اگر نيما بدكار كرد بنويسيد بد كار مي كند نوش جانش ولي نظرات مغرضانه را هيچوقت به عنوان انتقاد و نقد قبول نمي كنم.
* مثلا؟
- مثلا همين خوانندگي ام را در بوق و كرنا كرده اند و به صورتم مي كوبند.
* فكر نمي كني كه تو را در لباس دروازه باني برازنده تر از خوانندگي مي بينند؟
- نه من اين را قبول ندارم. آقا شما شايد پزشك باشي ولي مجسمه ساز خوبي هم هستي و يا يك تعميركار هم مي تواند به نقاشي علاقه داشته باشد حالا چه اشكالي دارد يك فوتباليست هم به سمت موسيقي برود چون دوستش دارد. اصلا بگذار يك چيزي به شما بگويم در يك مكان ادبي در شهر تهران هر شب جمعه شب شعري برپا مي گردد وقتي براي اولين بار پا به اين مجلس گذاشتم همه هاج و واج نگاهم مي كردند ولي الان كه با شما صحبت مي كنم شاعر چند ده ساله شعرهايش را برايم مي فرستد و از من مي پرسد كه آيا نيما به تو حس داد يا نه؟ من در يك خانواده اهل قلم رشد پيدا كردم و از بچگي با اشعار حافظ و فردوسي آشنا شدم.
* يكي از انتقادهايي كه به تو مي شود اين است كه نيما هميشه ۷۰ يا ۸۰ نيست گاهي ۱۰۰ است و گاهي ۳۰ يا ۵۰ و اينكه زياد گل مي خورد مثل بازي ايران و عمان در بازيهاي آسيايي بانكوك؟
- نمي دانم ولي در مورد آن مسابقه و گلهايي كه خوردم بايد بگويم قبل از ارسال توپ روي دروازه نادر محمدخاني گفت نيما بيا بيرون من هم گوش كردم .با گفتن منم بيرون آمدم قبل از رسيدن به توپ محمدخاني با نوك پا دروازه  خودمان را باز كرد.
* شايد از همانجا سرنوشت نيما عوض شد؟
- دقيقا با همان ضربه ورق زندگي ورزشي ام برگشت و همه چيز از آنجا خراب شد ولي مطمئنم از يك جايي هم همه چيز درست خواهد شد.
* فكر مي كني جايگاه فوتباليست ها در جامعه كنوني ما كجاست؟
- متأسفانه در جامعه ما از اسم فوتباليست ها به نيكي ياد نمي شود ولي بايد متذكر شوم كه در هر طيفي با سواد هست بي سواد هست در اين صنف هم همه جور آدمي يافت مي شود من به نوبه خودم خيلي تلاش كردم تا اين ذهنيت را از اذهان عمومي پاك كنم حالا چه با حضور در محافل فرهنگي و چه با حضور در محافل ادبي و هنري و... بدنيست يك خاطره برايتان تعريف كنم. روزي در يك هواي سرد خسته از تمرين به خانه رفتم و مادرم يك استكان چاي برايم ريخت كه در آن لحظه خيلي مي چسبيد گفتم دمت گرم. آقا نشان به آن نشان كه تا يك هفته پدرم با من قهر بود.
* و اما مي رسيم به تيم ملي. تصور نمي كني اگر روند پيشرفت نيما كند نشده بود الان ۷۰-۸۰ بازي ملي داشتي؟
- حرف شما را كاملا قبول دارم اما اين را هم مي دانم كه پيراهن ملي به كسي وفا نمي كند. كافي است شما نگاهي به ماركار آقاجانيان، بيژن طاهري، فرشاد پيوس و يا همين رضا ترابيان بيندازيد كه از قالب لباس ملي بيرون آمده اند ولي مردم آنها را به خاطر خودشان، شخصيت شان، با كلاس بودنشان و ادب و معرفتشان دوست دارند. حال آنكه خيلي از فوتباليست هاي ما وقتي از لباس ملي بيرون آيند ديگر كسي آنها را نخواهد شناخت.
* يكي از عواملي كه به عنوان بازدارنده رشد و پيشرفت نكيسا عنوان مي شود، عدم دوست يابي و رفيق بازي در تيم هاي باشگاهي و ملي و علي الخصوص وابستگي بيش از حد به خانواده عنوان مي شود، نظر خودت چيست؟
- اصلا اينطور نيست من خانواده بسيار صميمي دارم كه اگر يكي از اعضاء آن بلنگد همگي به كمكش مي شتابند و در تمامي مراحل زندگي ام چه در زمان موفقيت و چه در زمان ناكامي تنها پشت و پناهم بوده اند. من خيلي چيزها را ديده ام، پستي و بلندي هاي زيادي را ديده ام. بگذار با هم روراست باشيم كجايند كساني كه بعد از جام ۹۶ مرا از فرودگاه تا شهرك اكباتان روي دوش خودشان گذاشته و درب منزلمان را نقل باران كردند، كجايند كساني كه زماني هرجا مي رفتم براي گرفتن عكس و مصاحبه به دنبالم بودند. من در زمان زمين خوردن، هيچكدام از مگسان گرد شيريني را نديدم فقط خانواده ام كنارم بودند و بس، پس نتيجه مي گيرم كه رفيق بي كلك خانواده است. من احتياجي به اين نوع رفقا ندارم.
* زماني عنوان مي كردي كه تيم هاي ايتاليايي و فرانسوي به دنبالم هستند. آيا واقعا چنين چيزي صحت داشت و اگر صحت داشت چرا به يونان رفتي؟
- من حاضرم رونوشت دعوت نامه هايي كه از تيم هاي ايتاليايي و نانت فرانسه و حتي باسل سوئيس و سامسون اسپور تركيه و... را داشتم برايتان فكس كنم (در اينجا از رضا ترابيان به عنوان شاهد كمك مي گيرد) رضا تو بگو. تو كه همراه من در بازيهاي دوستانه در فرانسه به مربيگري ايويچ قبل از جام جهاني ۹۸ حضور داشتي بگو تيم هاي يادشده دنبالم بودند يا نه؟ با تأييد رضاترابيان كاپيتان خوش اخلاق پاس، ما هم قانع مي شويم و اما اينكه به يونان رفتم چون در پرسپوليس وضعيت خوبي از نظر روحي نداشتم و دست به نقدترين تيم برايم كاوالا يونان بود و همچنين به عنوان اولين دروازه بان ايراني بودم كه به اروپا ترانسفر شد.
* از رقيب قديمي خودت عابدزاده بگو؟
- خدا شاهد است از حسن رودباريان بپرسيد: چه كسي بيشترين كمك را به تو كرد تا به اينجا برسي.
برخوردي كه عابدزاده با من انجام داد من با اينها نكردم. اصلا اينها نفهميدند من نيما نكيسايي هستم كه در جام جهاني بازي كرده ام و ۴۶ بازي ملي در عرض ۲ سال داشته ام و سيزدهمين دروازه بان جهان شده ام. اجازه ندادم اين مسائل را حس كنند. ولي احمدرضا عابدزاده صرفا از نظر فني با من نمي جنگيد.
* بنويسم؟
- بنويس آقا چه اشكالي دارد و بگذار مردم واقعيت ها را بدانند. داشتم مي گفتم كه فقط از نظر فني با من مبارزه نمي كرده. تو رفيق بازي با من مي جنگيد، تو مسايل روحي رواني با من مي جنگيد. ذهن بچه ها رو نسبت به من خراب مي كرد. من اون موقع جوان بودم چه اشكالي داشت مرا هم مي كشيد بالا. اگر اين كار را مي كرد من هم متقابلا در هنگام بيماري مثل يك نوكر تر و خشكش مي كردم.
* ظاهرا تو نتوانستي با عابدزاده كنار بيايي در صورتي كه داود فنايي به راحتي با اين دروازه بان پرتجربه ارتباط برقرار كرد؟
- شايد داود بيشتر از من مي فهميد و راهش را بلد بود و شايد هم از جانب فنايي احساس خطر نمي كرد كما اينكه در جام ملت هاي ۹۶ و جام جهاني ۹۸ فرانسه اين مسأله به اثبات رسيد.
* از شرايط كنوني ات در تيم پاس راضي هستي؟
- بنويس از شرايط كنوني اصلا احساس رضايت نمي كنم. چيزي هم از تلاشم كم نكرده ام منتهاي مراتب با زهم بايد روي نيمكت بنشينم.
* در مورد تيم ملي؟
- نظر خاصي ندارم.
* تفاوت دروازه باني با ساير پست هاي فوتبال چيست؟
- دروازه باني يك پست كاملا تخصصي است. معمولا با هوش ترين بازيكنان يك تيم فوتبال يا هافبك وسط آن تيم است و يا دروازه بان تيم چون يك دروازه بان مي بايستي همه چيز را خوب نگاه كند و همه چيز را خوب ببيند چون نگاه كردن با ديدن فرق مي كند. شما ممكن است خيلي چيزها را نگاه كني ولي آنها را نبيني و بالعكس و بالاخره اين كه دروازه بانان چه از نظر تمرينات و چه از نظر روانشناسي با ساير بازيكنان متفاوتند.
* از صفايي فراهاني بگو؟
- صفايي فراهاني بزرگترين ضربه را به من زد. چه روزهايي كه با بغض از سر تمرين به خانه برنگشتم. به گفته خود مربيان آن موقع تيم ملي ۴ دوره انتخابم كردند كه هر دفعه صفايي فراهاني خودكار را از جيبش در آورده و اسمم را خط مي زد. اگر هم دوست دارد بداند چه كساني؟ با دليل و مدرك حاضرم اسم ببرم.
* حتما مي داني رئيس كنوني فدراسيون فوتبال يعني دادكان نايب رئيس فدراسيون صفايي فراهاني بوده است فكر نمي كني بازگو كردن اين مسايل برايت دردسرساز شود؟
- مسلما خير. چونكه دادكان برخلاف صفايي فراهاني خودش يك فوتباليست ملي بوده و درد ما بازيكنان را بهتر مي فهمد. در عين حال بايد بگويم بهترين بازيهاي ملي من زماني انجام شد كه باز هم يك آدم فوتبالي( داريوش مصطفوي) بر مسند فوتبال كشورمان نشسته بود.
* در اين مدت چه تجربه اي كسب كرده اي؟
- تقدير چنين بود كه به جايگاهي برسم تا آدم ها و رنگ و لعاب هايي كه عوض مي كنند برايم آشنا شود. من طي اين دوره اطرافيانم را بهتر شناختم حتي براي خودم در منزل مثل زمان مدرسه اسامي خوبها و بدها درست كرده ام. كساني كه به من لطف داشتند كساني كه منو كوبيدند و له كردند.
* تأثيرگذارترين مربي نيما؟
- بدون شك محمد مايلي كهن. يكي از با شعورترين و فهميده ترين و علي الخصوص مهربان ترين مربياني است كه من با آنها كار كرده ام. آرزو دارم يكبار ديگر در تيمي بازي كنم كه محمد مايلي كهن سر مربي آن تيم باشد، چون مايلي كهن هم يك جورهايي مثل خودم است، زير بار حرف زور نمي رود. در صورتي كه خيلي ها مي توانند زير بار حرف زور بروند و وقتي كه بزرگ شدند خودشان زور مي گويند. من چنين چيزي را نمي توانم هضم كنم. يك حرف بزنم خلاص: مثل محمد مايلي كهن نديده ام.
* حرف آخر؟
- در آخر بايستي بگويم زندگي من خيلي وقت ها به مويي رسيد ولي پاره نشد. هر كس ديگري جاي من بود پودر مي شد. درست است كه در زندگي نيما نكيسا يك خللي بوجود آمده ولي در همين جا من به شما قول مي دهم برمي گردم با قدرت هم برمي گردم.

فوتبال داخلي
فوتبال خارجي
واليبال
گوناگون
|  فوتبال داخلي  |  فوتبال خارجي  |  واليبال  |  گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |