شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۲
شماره ۳۰۳۸- May, 3, 2003
ورزش
Front Page

خوابي شبيه مرگ
اگر فردي پيدا شد كه براي ساخت شاهين ميلياردها تومان هزينه كرد براي ساخت باشگاه پرسپوليس افراد بي شماري هستند كه ده ها ميليارد تومان هزينه كنند اما چرا پرسپوليس امروز فقط دهاني به وسعت و عمق كيلومترها است كه هر چقدر اسكناس سبز در آن مي ريزي پر نمي شود
امين ساكت
009849.jpg

وقتي مصاحبه علي پروين را خواندم كه گفته بود: «آقاي كاشاني اگر خيلي راست مي گويد چرا وضعيت شاهين را درست نمي كند؟ همه ديدند كه شاهين به چه روزي افتاده. ايشان هم امتحانش را قبلاً پس داده!» ياد روزي افتادم كه جعفر كاشاني در تقلا براي گرفتن سيمان - براي ساخت مجموعه شاهين - بود. ياد روزي افتادم كه به اتاق محقري رفتم كه رنگ كرم ديوارش به دل مردگي مي زد. اتاقي كه درست روبه روي چند دستشويي بود و او تمام اين سال ها به اجبار شرايط را تحمل كرد. روزي وارد اتاقي شدم كه روبه رويش ساختمان مجللي بالا رفته بود، ساختماني كه بخشي از مجموعه ورزشي شاهين بود اما چرا علي پروين از اين جمله برآشفته كه پرسپوليس نياز به تغيير فرهنگ دارد؟ تغيير فرهنگ امروزي پرسپوليس يعني كنار رفتن علي پروين؟ فرهنگ امروز پرسپوليس چه دارد؟
چرا بايد تغيير كند؟ امروز مي خواهم بنويسم اين جملات حاصل قلم كسي است كه روزي اگر كسي حتي به نام پروين هم توهين مي كرد با شديدترين برخوردش مواجه مي شد. آقاي پروين، من، طرفدار قديمي تان مي نويسم:
۱ از كجا شروع كنيم؟ از اواخر دهه ۴۰ يا حتي اوايل دهه
۵۰. آن زماني كه كاشاني كاپيتان تيم شما بود. از آنجايي كه بزرگ تر تيم تان بود. كاپيتان تيم ملي، شاهين، پيكان، پرسپوليس. آن روزها كه جعفر كاشاني تا حد دبير اولي در وزارت امور خارجه ارتقا يافته بود. بازيكني كه به دليل شان پايين جامعه فوتبال از حضور در اين رشته منع شده بود.
009852.jpg

آقاي پروين، پس در دوران بازيگري، جعفر كاشاني بازيكن كوچكي نبود. به دليل تحصيلات و شغلش هم جايگاه اجتماعي بالايي داشت. شايد شما هم ندانيد كه كاپيتان تيم شما چگونه هدايت كننده واقعي باشگاه پرسپوليس بود. پس او آدم كوچكي نبود. او نخواست كه اسطوره فوتبال باشد، درست برخلاف شما. اگر او با توجه به قدرت و توانايي اي كه داشت در پرسپوليس مي ماند به نظر شما جايگاه علي پروين كجا بود؟ مگر علي پروين در گذشت زمان علي پروين نشد؟ استمرار حضورتان مگر راهي براي جاودانه شدن نبود؟
۲ به چه سالي برگرديم؟ سال هاي ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۵؟ به
دوراني كه شما هنوز فوتبال بازي مي كرديد و هر روز عكس شما بر روي مجلات چاپ مي شد و در مقابل جعفر كاشاني به عنوان ديپلمات در كشورهايي چون انگلستان، آلمان، امارات و. . . حضور داشت؟ او در ميان خواص محبوب شد و شما در ميان عامه مردم. تفاوت شما با او چه مي توانست باشد؟
به سال هاي ۱۳۶۵ تا همين امسال برگرديم؟ به سالي كه شاهين زمين خورده را دكتر اكرامي سپرد دست جعفر كاشاني تا دوباره بسازدش. چرا هيچ كدام از شاگردان شاهين براي اين كار انتخاب نشدند؟ تاكنون پرسيده ايد چرا شما هيچ گاه نخواستيد شاهين را احيا كنيد؟
اما جعفر كاشاني از سال ۱۳۶۵ كارش را آغاز كرد. او بارها گفته كه اول باشگاه شاهين و بعد تيم شاهين. او سال ها است كه ديده پرسپوليس يا استقلال چه روزي دارند. او سال ها است كه مي داند پرسپوليس چرا همين است كه ۲۰ سال قبل بود. او سال ها است كه مي داند براي رشد فوتبال ابتدا بايد بستر آن آماده شود. پس كارش را با همين تفكر آغاز كرد. فردي مثل هاشم زاده را پيدا كرد. مذاكره كرد. براي حضور و كمكش از او درخواست كرد. او هم وارد جنگي شد كه شما هم نمي دانيد. در پايان فاز اول باشگاه كه شامل ساختمان استخرها، سالن هاي سونا و جكوزي، بدنسازي و. . . است تنها دو ميليارد و پانصد ميليون براي باشگاه هزينه شده بود. ساخت فاز دوم هم در پي آن شروع شد. ساختمان اداري، پزشكي، كتابخانه، خوابگاه ها و. . . در اين فاز هستند و فاز سوم ورزشگاه بزرگ شاهين است كه محل آن حوالي شهريار تهران است. او معتقد است كه اين گونه مي توان تيم شاهين را ساخت. فرهنگ شاهين را به وجود آورد. فرهنگي كه در آن بازيكن در حين تحصيل فوتبال بازي مي كند، بازيكن پس از تمرين در محل هاي مخصوص باشگاه درس مي خواند، زبان مي آموزد و آخرين روش هاي فوتبال نوين را در آكادمي كوچك شاهين فرا مي گيرد.
آقاي پروين، حتماً دوستان مي توانند محاسبه كنند كه از سال ۱۳۶۵ تا امسال چند سال گذشته است، بله، ۱۶ سال. اينجاست تفاوت شاهيني كه روزي اوج مي گيرد و پرسپوليسي كه امروز را به روزمرگي مي گذراند.
۳ آيا شما حاضريد كه ۱۶ سال در خفا و سكوت براي
ساخت پرسپوليس تلاش كنيد؟ چه كسي است كه نداند اگر فردي پيدا شد كه براي ساخت شاهين ميلياردها تومان هزينه كند براي ساخت باشگاه پرسپوليس افراد بي شماري هستند كه ده ها ميليارد تومان هزينه كنند. اما چرا پرسپوليس امروز فقط دهاني به وسعت و عمق كيلومترها است كه هر چقدر اسكناس سبز در آن مي ريزي باز هم چشم انتظار گوني هاي بعدي است. تفاوت هاي شما دقيقاً از همين جا آغاز مي شود. او در فوتبال شاهين اوج گرفت و هدايت كننده اصلي پرسپوليس در روزهاي پيش از انقلاب بود اما شما فقط بازيكن نخبه آن روزگار بوديد. تحصيلات شما را هم كه كسي با هم قياس نمي كند. اما مهم ترين تفاوت شما در نوع نگرش به قدرت تيمي است. به اعتقاد او تيمي قدرتمند است كه محفل و محملي براي قدرت داشته باشد كه آن جز باشگاه با تاسيسات كافي نيست. اما شما معتقديد پرسپوليسي قدرتمند است كه هر ساله به هر روشي كه شده پول تهيه كند و قهرمان ليگ شود. او در خفا ساخت كه آيندگان بهره برداري كنند. آيندگاني كه نام شاهين را با جعفر كاشاني خواهند شناخت حتي اگر سال ها بگذرد و نسل ها بيايند و بگذارند و بروند. در مقابل شما چه براي آيندگان خواهيد گذاشت؟ نسل هاي فردا از شما چگونه ياد خواهند كرد، اصلاً چيزي از شما خواهند دانست؟ فردا كه شما برويد پرسپوليس حاصل تلاش هاي پس از انقلاب شما تنها تپه اي ويرانه است كه فقط جايگايش موزه ها است اما فردا روز شاهين اوج خواهد گرفت، درست در روزي كه پرسپوليس به زمين خواهد نشست.
اما نكته ديگري هم وجود دارد و آن بيماري جعفر كاشاني است. جابه جايي مهره هاي ستون فقرات، مشكلات وبيماري در ناحيه كمر و زانو، بيماري هايي است كه بارها او را تا پاي عمل كشانده ولي همچنان با او هستند. او با تمام اين شرايط همچنان فعاليت مي كند و روزي به اين آرزويش خواهد رسيد: «من مي خواهم شاهين هواپيماي خصوصي داشته باشد، بازيكنانش با بهترين اتومبيل هاي جهان سر تمرين بيايند، مدير عاملش اتاقي باشكوه داشته باشد، اما همه اينها را بايد از امروز ساخت. شايد به عمر من كفاف ندهد ولي اين تصوير فردايي است كه ما امروزش را پايه ريزي كرده ايم. »
009858.jpg

۴ اما آقاي پروين از اختلافات دروني باشگاه شاهين چه
اطلاعي داريد؟ از پيراني كه ديروز در كنار كاشاني بودند اما با افتتاح مجموعه ورزشي شاهين بر سر ميراث بر روي هم شمشير مي كشند. پيرمردي كه مدعي است «من از اين فوتبال چه برده ام؟» را شما ديده ايد؟ يا بازيكن محبوب ديروزهاي فوتبال را كه مثل شما - آن هم به دليل اينكه سهم اش از باشگاه شاهين را مي خواهد - فكر مي كند سازمان بايد به داد شاهين برسد چون اين باشگاه ويرانه شده است. آقاي شيرزادگان، شما چطور به خودتان اجازه داديد افكار عمومي را ابله ترين انسان ها فرض كنيد كه آنچه تماشايي است و امروز در شرق تهران وجود دارد را رويا فرض كنيد و از ويرانه صحبت كنيد؟
ميراث خواران امروز باشگاه شاهين فرزندان قد و نيم قد شاهين نيستند، پيراني هستند كه مشخص نيست اگر سرما بخورند جان سالم به در خواهند برد يا خير. آقاي پروين مي دانيد كه درآمد مدرسه فوتبال شاهين در تابستان گذشته حتي يك سوم هزينه هايش هم نبوده؟ شما حاضريد به بچه هاي امروز با هزينه شخصي تان فوتبال آموزش دهيد؟ و دوباره ياد صحبت بازيكن سابق فوتبالي افتادم كه در جواب سوال «چقدر از مدرسه فوتبال درآمد داشتي؟» با لحني تلخ بگويد: «هيچ، خوب نبود، همش ،۱۰ ۱۵ ميليون. » باز بايد بگوييم كه شاهين چه ويران شده اي است كه فقط از آن نامي باقي مانده؟
آقاي پروين نمي دانم دليل ناراحتي شما از فردي مثل جعفر كاشاني چيست، اما به خوبي شب ميهماني نشريه پرسپوليس را به ياد مي آورم. آن شب بيش از نيمي از وقت من صرف تماشاي رفتار شما و اطرافيانتان شد. آن روز متوجه نشدم چرا وقتي جعفر كاشاني وارد ميهماني شد شما اخم كرديد و در گوشي با نفر كنار دستتان صحبت كرديد. متوجه نشدم چرا وقتي حسين محلوجي از كاشاني پشت تريبون تعريف كرد باز هم ابروهاي شما درهم رفت. اما شايد امروز بتوانم خط ربط براي آن پيدا كنم.
۵ آقاي پروين معناي هيات مديره در جايگاهي مثل موسسه
فرهنگي ـ ورزشي پرسپوليس چيست؟
آيا هيات مديره همان گروهي است كه بايد كاسه در دست، زنگ خانه تمام طرفداران را بزند تا پول جمع كند؟ آيا هيات مديره جمعي است كه مي نشيند و پول هايي كه قرار است به تيم بدهند مي شمارد؟
هيات مديره كدام موسسه يا سازمان وارد فعاليت هاي اجرايي شده كه در پرسپوليس اين گونه شود؟ مگر طبق تعريف هيات مديره محلي براي برنامه ريزي و تصميم گيري براي آينده باشگاه نيست و مجري تصميمات آن، مديرعامل نيست. خوشبختانه پرسپوليس امروز، مديرعاملي دارد كه خود را مدير شرايط بحراني مي داند، پس از عهده اين بحران نيز برخواهد آمد.
۶ دقت كه مي كنم، مي بينم تمام اين ها را براي خودم
نوشتم. براي آن طرفداري كه نمي داند ۸۰۰ ميليون پول مهدوي كيا چطور خرج شد. براي آن كسي كه جعفر كاشاني را نمي شناسد و فردا يا پس فردا احتمالاً در استاديوم به او فحش خواهد داد. براي آن جواني كه از مدرسه اش مي زند تا تمرين پرسپوليس را، چهره محبوبش علي پروين را از نزديك ببيند.
براي خودم و تمامي همصنفانم. تمام آن هايي كه نمي دانند كاشاني شاهين چه زماني عمل جراحي دارد يا جمشيد محمدي با سرطان چگونه مقابله مي كند يا محراب چگونه از شاهين طرد شد و چگونه مرد ولي اگر روزي گذر فلان دوست علي پروين از ۲۰ كيلومتري درمانگاهي رد شود، تيتر با عكس اختصاصي شان همين است. دوستاني كه مي دانند چه كساني قابل حمايت و احترامند اما تيراژ و خواست مديران مسئول و سرمايه گذاران آن ها را به خوابي برده كه زمستانش تمام شده و شبيه مرگ است.

پيراهن مارسي بدون نشان خليفه

سهيلا قاسمي
009864.jpg

خليفه ايرويز ديگر حامي مالي المپيك مارسي نخواهد بود، هنوز هم بين اين شركت هواپيمايي الجزايري و باشگاه مارسي مذاكراتي در جريان است. البته مذاكره با شركت بازاريابي ورزشي هاواس اسپورتز نيز همچنان ادامه دارد. هدف آن است كه قرارداد چهارساله بين اين سه سازمان براي فصل ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۴ فسخ شود. مشكلات مالي پيش آمده براي گروه ميلياردرهاي رفيق خليفه كه موجب صدور حكم توقيف بين المللي آن هم شده، ديگر به آنها اجازه نمي دهد در فوتبال حرفه اي به فعاليت بپردازند. لوسين بواير مدير عامل هاواس اسپورتز مي گويد: «شركتي كه در اين شرايط به كار خود ادامه مي دهد بي شك اولويت هايي مهم تر از ارتباطات دارد. بحث هايي در جريان است تا در نهايت راهي براي فسخ قرارداد خليفه كه دو سال از آن هنوز باقي مانده است پيدا شود. در حال حاضر نبايد فكر كرد كه به هم خوردن قرارداد يك فرضيه ساده است. اين كار به احتمال بسيار زياد در مدت زماني كوتاه اتفاق خواهد افتاد.
خليفه ايرويز حامي مالي اصلي المپيك مارسي است. اين دو همكاري خود را از ژوئن سال ۲۰۰۱ آغاز كرده اند. اين شراكت در مدت چهار سال بالغ بر ۱۵ ميليون يورو ارزش داشت يعني چيزي در حدود ۶۵/۳ ميليوين يورو در سال. شركت هواپيمايي خليفه هميشه به قرارداد احترام مي گذاشت و مبالغ لازم را به موقع پرداخت مي كرد. آنها هيچ گاه در پرداخت هاي خود تأخير نداشتند. آقاي خليفه كسي است كه همه او را به عنوان «آدم خوش حساب» مي شناسند. اما حالا همه چيز كاملاً تغيير كرده است. اين گروه الجزايري در حال حاضر حتي توانايي واريز مبلغ۶/۱ ميليون يورويي را كه به هاواس اسپورتز بدهكار بود ندارد.
009867.jpg

انحصار براي هاواس اسپورتز
المپيك مارسي مستقيماً از جانب خليفه و يا شركاي ديگرش پولي دريافت نمي كند. باشگاه سه سال است كه قراردادي انحصاري با آژانس هاواس اسپورتز به امضا رسانده و اين آژانس مسئول پيدا كردن اسپانسر براي مارسي و دريافت پول است. در عوض، هاواس اسپورتز بايد سالانه حداقل مبلغ گارانتي يعني ۲۳/۸ ميليون يورو به حساب مارسي بريزد. اين روش كه از بندها و ماده هاي قانوني بسياري عبور كرده به باشگاه امكان مي دهد هرسال، با توجه به هر شرايطي، بتواند مقدار ثابتي پول دريافت كند و همه تبليغات هم به عهده هاواس است. بنابراين مشكلات امپراتوري خليفه بيشتر از اينكه به المپيك مارسي صدمه بزند، هاواس را تحت فشار قرار مي دهد.
سران آژانس بازاريابي اخيراً به لندن جايي كه رفيق خليفه ديگر در آنجا زندگي مي كند، رفته اند. سپس براي ملاقات با مسئولان اداري كه دولت الجزاير براي اين مسئله مسئول كرده به اين كشور بازگشته اند. لوسين بواير مي گويد: «آقاي خليفه كاملاً مي داند كه همه ما به او ايمان داريم. او از تصور همه ما نسبت به خود كاملاً آگاه است. اين ناراحتي ها جزيي از زندگي كاري هستند و نبايد به خاطر مشكلات كاري براي كسي داستان سازي كرد. يادم مي آيد كه چند سال پيش هجده ماه انتظار كشيدم تا جامعه اروپا يك قرارداد ساده را معتبر شمرده و به آن عمل كند. . . »
اين وضعيت متزلزل و آشفته اي كه براي خليفه ايرويز پيش آمده، هيچ انتخابي براي هاواس اسپورتز و المپيك مارسي باقي نمي گذارد. لوسين بواير ادامه مي دهد: «يك حامي مالي كه فقط نشان تبليغاتي خود را روي پيراهن بازيكنان مي چسباند و به جز اين هيچ كار ديگري انجام نمي دهد، خارج از بحث اصلي است و اصلاً نبايد به انعقاد قرارداد با آن انديشيد. در حال حاضر گام هاي بزرگي براي پيدا كردن شريك در فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ برداشته ايم كه البته اين اقدامات بيشتر در زمينه يافتن شريك از ميان كارخانجات خارجي بوده است. شايد المپيك مارسي به همراه اسپانسر جديد خود در ليگ قهرمانان يا جام يوفا ظاهر شود. »
لوسين بواير در ادامه مي افزايد: «مسلماً در شرايط فعلي اوضاع اقتصادي چندان مساعد نيست، اما كارخانجات و شركت هاي بسياري وجود دارند كه بودجه اي را به تبليغات خود اختصاص داده اند. المپيك مارسي واقعاً راه ورودي خوبي براي معرفي و تبليغات نشان هاي جديد تجاري اي است كه مي خواهند بين عموم مردم اروپا جايي براي خود باز كنند. زماني كه حامي قدرتمندي مثل مارسي داشته باشيد، هميشه حتي در بدترين شرايط خريدار داريد. »
به ياري خليفه ايرويز و ساير شركاي مارسي مثل آديداس، پيراهن مارسي هم اكنون بين هفت تا هشت ميليون يورو در سال ارزش دارد. هاواس اسپورتز و المپيك مارسي اميدوارند كه به زودي اين مبلغ را به ۱۲ ميليون يورو برسانند.
منبع: لوموند

ورزش و سياست
ورزش سياسي كوبا - ۵

آران
009855.jpg

يك اسلحه سياسي
در پارك مركزي هاوانا واقع در محله قديمي شهر، چند تن از دوستداران دو و ميداني جمع شده اند و با جديت تمام ساعت ها بر سر اين بحث مي كنند كه تاريخ دقيق شكسته شدن ركورد پرش ارتفاع توسط «خاوير سوتوماير» اسطوره دو و ميداني كوبا چه بوده است يا اينكه «ايوان پدروسو» قهرمان كوبايي پرش طول در كدام نوبت مدال طلاي المپيك سيدني را به چنگ آورده. البته اين هواداران احساساتي مثل «كوئيروت» قهرمان سابق دوي ۸۰۰ متر زنان جهان تمايلي ندارند مسائل مربوط به ورزش را از دريچه نگاه حزب حاكم بنگرند. يكي از آنها «رنه دوران» چهل ساله، كارگر بيمارستان است. او مي گويد هيچ گاه از بابت ترك ديار قهرمانان كوبايي رنجيده نشده است. قهرماناني مثل «اورلاندو هرناندس» قهرمان پرتاب وزنه و يا «ال دوكه» دونده سرشناس كوبايي كه در سال ۱۹۹۶ كشور را به مقصد ايالات متحده ترك گفت و حالا در تيم يانكي هاي نيويورك مي درخشد. دوران مي گويد: «اميدوارم «ال دوكه» دوران باشكوهي در ايالات متحده داشته باشد. اميدوارم خوشبخت شود. براي همه كوبايي هايي كه به آمريكا كوچ كرده اند آرزوي سعادت مي كنم، همين طور براي آنهايي كه با مشكلات ساخته اند و در داخل كوبا فعاليت مي كنند. »
شالوده بسياري از رشته هاي ورزشي كوبا مثل اصول تمريني، فلسفه ورزش و حتي استيل بازي كردن، مستقيماً از سياست خارجي كاسترو تاثير پذيرفته اند.
«خوسه اورينته مارتينس» رئيس فدراسيون بوكس كوبا عقيده دارد قهرمانان كوبايي دين بزرگي به هم پيمانان سوسياليستي سابق خود دارند:
«در سال هاي نخست پس از انقلاب، سبك بوكس ما كم و بيش از بوكس حرفه اي آمريكا به عاريت گرفته شده بود. اما پس از آن ديگر نمي توانستيم جلوي آمريكايي ها دست دراز كنيم و از آنها كمك بگيريم. در عوض ما به ايجاد يك رابطه قوي با اروپا پرداختيم كه از آن طريق تمرين دهندگان و مربيان بزرگي از اتحاد جماهير شوروي، آلمان شرقي و بلغارستان به كوبا آمدند و در پرورش نسل هايي طلايي به ما ياري دادند.
پذيرفته شدن كوبا به عنوان يكي از كشورهاي بلوك شرق براي تجديد حيات ورزش ما حياتي بود.
009861.jpg

ما عضوي از يك مدرسه قهرمان پروري بزرگ سوسياليستي بوديم و اين آموزش و اعتماد به نفس گرانقدري برايمان به ارمغان مي آورد. »
تا سال ،۱۹۹۱ كوبا سالانه ۴ ميليارد دلار يارانه از اتحاد جماهير شوروي دريافت مي كرد. امروز چنين يارانه هايي بر باد رفته اند. باشگاه هاي قهرمان پرور كوبا نيز ديگر از خدمات مربيان بزرگ شوروي و آلمان شرقي برخوردار نيستند. با اين وجود در شرايطي كه آن شاخه هاي اقتصاد كوبا از قطع كمك هاي بيروني لطمه خورده اند، برنامه هاي كوبا براي المپيك به طور شگفت آوري مصون و موفق باقي مانده اند.
«آنخل ايگلسياس» قائم مقام انستيتو «INDER»، معتبرترين مركز ورزش ملي كوبا، همچنان معتقد است كه قهرمانان كوبايي براي چيزي جز سبك افتخار در ميادين ورزشي نمي جنگند: «من دوست ندارم ورزش را با سياست عجين كنم. ورزش يك مفهوم خالص و ممتاز است در حالي كه آغشته كردن آن با سياست ورزش را تا سطح يك پديده متوسط تنزل مي دهد. هنگامي كه اتحاد شوروي در ميدان بسكتبال ايالات متحده را شكست مي داد يا وقتي آمريكا درهاكي روي يخ بر شوروي غلبه مي كرد، اين الزاماً به معناي ارجحيت يك سيستم يا يك كشور بر ديگري نبود. بلكه نشان مي داد يك تيم در يك مقطع خاص بهتر از تيم ديگر بوده است.
اينجا در كوبا اما كاملاً به اصل ورزش وفاداريم و به همين خاطر بسياري از مربيان نخبه مان را به كشورهايي گسيل مي كنيم كه سيستم هاي سياسي كاملاً متفاوتي نسبت به ما دارند. اما اين كشورها هيچ گاه از ما نمي خواهند سياستمداران نخبه مان را براي آموزش براي سياستمدارانشان اعزام كنيم. »
در سال ۱۹۸۰ وقتي تيم هاكي ايالات متحده بر شوروي پيروز شد و مدال طلاي رقابت هاي زمستاني «ليك پلاسيد» را از آن خود كرد، پرزيدنت جيمي كارتر از «هرب بروك» سرمربي تيم ملي هاكي روي يخ آمريكا براي قدرداني و تبريك دعوت به عمل آورد. بروك در آن جلسه در كاخ سفيد چنين نطق كرد: «اين يك پيروزي بزرگ براي ملت آمريكا است و ثابت مي كند طريقت زندگي ما درست و صحيح است. »
ايگلسياس با اشاره به آن رويداد اعتراف مي كند كه خود و ساير همتايان كوبايي اش هم پس از هر پيروزي ملي ورزش كوبا بر ايالات متحده، در اين سوي خليج خوك ها احساس غروري مشابه احساس آن روز بروك آمريكايي داشته اند. آنطور كه از ادعاهاي ايگلسياس برمي آيد پيروزي هاي ورزش كوبا بر آمريكا نمي توانند نشانگر روش درست زندگي در اين تكه خشكي باقي مانده از بلوك شرق باشند اما صداقت او باعث مي شود اين سوال را از خود بپرسيم كه آيا سياست هاي ضدكوبايي آمريكا نيز اشتباه نبوده اند؟ مردم كوبا در اين مورد مي گويند: «چگونه يك كشور حق دارد، كشور ديگري را ايزوله كند و راه ورود غذا و دارو را بر آن ببندد؟
اين ديگر چه حقوق بشري است؟
روزي اين محاصره آمريكايي به پايان خواهد رسيد. همان گونه كه جنگ ويتنام يا تحريم چين به پايان رسيدند. تا آن زمان ما كوبايي ها در مقابل آمريكا چه مي توانيم بكنيم؟ بله، ما همه تلاشمان را خواهيم كرد تا آنها را در واليبال، بيسبال، بوكس يا جدو شكست دهيم. اين تنها كاري است كه از دستمان برمي آيد. »
منبع: only a game

حاشيه ورزش

• طرح مطرود
طرح جامع ورزش از دوره اميركبير مطرح و براي اجرا به سازمان فعاليت هاي قدرت زاي آن روز كه اسم امروزش سازمان تربيت بدني است فرستاده شد. البته اين طرح بارها توسط انگليسي ها به بيراهه كشيده شد زيرا اين اجنبي هاي از خدا بي خبر براي اينكه نفت ما را ببرند، به اين مسائل هم دست درازي مي كردند. به هر حال امروز قرار است پنجمين نشست شوراي راهبري تدوين طرح جامع تربيت بدني و ورزش برگزار شود. اين نشست در محل حوزه معاونت فرهنگي ـ آموزشي سازمان تشكيل مي شود و در آن مدير طرح جامع، معاونان سازمان تربيت بدني، نمايندگان وزارتخانه ها و سازمان هاي مرتبط حضور دارند. در اين جلسه قرار است سند نهايي طرح جامع تربيت بدني و همچنين پيش نويس قانون ورزش كشور تهيه شده توسط گروه مشاورين مورد بررسي قرار گيرد. طرح جامع براي تصويب نهايي اواخر ارديبهشت ماه به هيأت دولت فرستاده مي شود.

• بلاي سرنيزه در فوتبال
اگر يك فوتباليست با سرنيزه مجروح شده باشد، لازم نيست كه فكر كنيد در جنگ هاي تن به تن نيروهاي ائتلاف با عراق اين اتفاق افتاده. اين بازيكن فوتبال مي تواند يك ويتنامي باشد كه توسط افرادي ناشناس در ويتنام مجروح شده است. دوانگوك ده دروازه بان تيم دونانگ است كه البته زنده ماندن يا مردنش هنوز معلوم نيست. اين اتفاق در حالي بر روي تلكس هاي خبرگزاري رفت كه چند هفته پيش همين اتفاق در آبادان خودمان افتاد و طي آن يوسف بخشي زاده با ضربات چاقو مصدوم شد. البته او هيچ گاه به اغما نرفت.

• فيلم بسازيد
فيلم هاي ورزشي از اول تا پنجم تيرماه در آكادمي كميته ملي المپيك ايران با هم رقابت مي كنند از بين آنها بهترين ها به بيست و يكمين جشنواره بين المللي ورزشي و تلويزيوني از ۳۰ اكتبر تا ۴ نوامبر سال ۲۰۰۳ (۸ تا ۱۳ آبان ماه) در شهر ميلان ايتاليا فرستاده مي شوند. براي اين جشنواره كه دومين بار است برگزار مي شود، ۲۱ كشور دعوت شده اند. هيأت داوران را دهقان پور ـ استاد دانشگاه ـ هدايت مي كند. البته اگر فيلمي در زمينه ورزش داريد تا پايان ارديبهشت ماه زمان داريد كه فرم درخواست شركت در جشنواره را به آكادمي كميته ملي المپيك بفرستيد.

• بهانه ناخدا
فكر مي كرديم بهانه آوردن فقط كار مربيان ايراني است اما گويا ناخدا كريس دوآنتونيو فرمانده نيروهاي آمريكايي كلاس اين كار را با موفقيت پشت سر گذاشته است. او كه تيم اش ـ گردان يكم از يگان هفتم تفنگداران دريايي آمريكا ـ در بازي با يك تيم شهر نجف نتيجه را هفت بر صفر واگذار كرده بود اين گونه بهانه تراشي كرد: «سربازان آمريكايي مدت ۳ ماه (از زمان ورود به خليج فارس) هيچ تمرين ورزشي انجام نداده اند و بدنشان آمادگي انجام حركات ورزشي را ندارد.» جالب است بدانيد تيم تفنگداران دريايي آمريكا سراپا پوشش نظامي داشتند.

• يك حكم ديگر
علي مرادي، رئيس فدراسيون وزنه برداري ايران، پس از اينكه به عنوان دبيركل فدراسيون آسيايي اين رشته انتخاب شد، چند روز قبل هم حكم ديگري دريافت كرد. او به عنوان دبير فني مسابقات وزنه برداري قهرماني جوانان جهان انتخاب شده است. در اين مسابقات كه از ۱۰ خرداد در مكزيك آغاز مي شود تيم ايران هم شركت دارد.

• استراليا در مسابقات دوچرخه سواري جهاني در چين شركت نمي كند
استراليا اعلام كرد كه در مسابقات دوچرخه سواري پيست قهرماني جهان كه قرار است تابستان امسال در چين برگزار شود، شركت نمي كند مگر آنكه اين مسابقات در كشور ديگري برگزار شود. به گزارش خبرگزاري رويترز از سيدني، دليل تحريم اين مسابقات شيوع بيماري سارز در كشور چين ذكر شده است. قرار است اين مسابقات از ۳۰ ژوئيه (۸ مرداد) در شهر شن جن در جنوب چين آغاز شود. فدراسيون دوچرخه سواري استراليا اعلام كرده كه قادر نيست سلامت جاني ورزشكارانش را در صورت سفر به چين تضمين كند و به همين دليل ورزشكاري به اين مسابقات اعزام نمي كند.
طبق اعلام مقامات استراليايي، سازمان بهداشت جهاني و همچنين مقامات بهداشتي كشور استراليا پيش بيني نمي كنند كه تا پايان ماه مه اين بيماري در كشور چين ريشه كن شود. مقام هاي استراليايي مي گويند كه اتحاديه بين المللي دوچرخه سواري موافقت خود را با انتقال محل برگزاري مسابقات به كشوري ديگر اعلام كرده و قرار است به زودي درباره آن تصميم بگيرد. ويروس بيماري سارز و يا همان «ذات الريه ناشناخته» اولين بار سال گذشته در جنوب چين شناسايي شد و خيلي سريع از اين منطقه به ساير نقاط اين كشور و ديگر نقاط جهان گسترش يافت. براساس اين گزارش اين ويروس تاكنون در سطح جهان جان ۳۳۰ تن را گرفته است.

• كوبا همچنان تا حصول موفقيت، نامزد ميزباني بازي هاي المپيك مي شود
رئيس كميته ملي المپيك كوبا مي گويد كه كشورش تا هر زمان كه صلاح بداند و به عبارتي تا «بي نهايت» درخواستش براي كسب ميزباني بازي هاي المپيك را مطرح مي كند تا سرانجام روزي به اين خواسته اش برسد.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از هاوانا، «خوزه رامون فرناندز» روز دوشنبه بر اين مطلب تاكيد ورزيد و عنوان كرد كه در همين چارچوب كوبا خود را نامزد ميزباني بازي هاي المپيك سال ۲۰۱۲ مي كند و در ماه مه رسماً تقاضاي خود را به كميته بين المللي المپيك ارائه خواهد كرد. فرناندز معتقد است: اولويت ارجح براي ميزباني بازي هاي المپيك، پول، حاميان مالي و يا شبكه هاي تلويزيوني نيستند بلكه اين ورزشكاران كشور ميزبان هستند كه معيار اصلي اين گزينش به حساب مي آيند.
كوبا در سال ۱۹۹۱ ميزبان بازي هاي پان آمريكن بود و براي سال ۲۰۰۸ هم نامزد بازي هاي المپيك شد اما در دور اول اين گزينش برنامه نامزدي اش از سوي كميته بين المللي المپيك رد شد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |