پنج شنبه ۶ شهريور ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۵۰ - Aug. 28, 2003
درسي گرانبها كه از جانبازان و معلولان فداكار مي آموزيم
فتح دماوند و نگاهباني از محيط زيست
011605.jpg

اشاره: گزارش كوتاهي كه مي خوانيد، ظاهراً يك خبر ورزشي است و حضور آن در صفحه محيط زيست قدري سؤال برانگيز مي باشد، اما وقتي بدانيد ۲۵ نفر از جانبازان و معلولان كشورمان در سايه اراده و پشتكار ستودني خود توانستند قله بلند و باشكوه دماوند را فتح كنند و مهم تر از آن با تحمل انواع دشواري ها و در نهايت فروتني، بيش از ۵۰ كيلو زباله هايي را كه در كوه رها شده و طبيعت زيبا را آلوده كرده بودند، با خود به پايين دست حمل نمايند، شما نيز به ما حق مي دهيد كه گزارش اين صعود و اقدام شايسته جانبازان و معلولان عزيز در حفظ محيط زيست كوهستان را بر ديده منت نهيم و در اين صفحه درج كنيم.
قله «دماوند» تابستان امسال و در روز يازدهم مرداد ماه ، صعود پرشكوه ۲۵ نفر از كوهنوردان جانباز و معلول كشورمان را پذيرا شد. اين صعود كه با حمايت فدراسيون جانبازان و معلولين ايران انجام شد ، براي گروه كوچك كوهنوردان كه با اراده اي بزرگ قدم در اين راه گذاشتند ، تجربه اي شيرين و فتحي به ياد ماندني به همراه داشت. گروه ۲۵ نفره كوهنوردان جانباز و معلول ، صعود به دماوند را از ۴ جبهه جنوبي ، شمالي ، غربي و شرقي آغاز كردند و سرانجام توانستند به قله ۵۶۷۱ متري دماوند برسند. «خسرو سليمي نيا» جانبازي كه نابيناست و هر دو دستش نيز از ناحيه ساعد قطع مي باشد، تجسم مسلم و پيروزي اراده بر ورزش دشوار كوهنوردي و صعود به بلندترين قله ايران و يكي از ۷ قله معروف جهان است. كوهنوردان به خوبي مي دانند، وقتي انسان در يك شيب به حركت در مي آيد، با مدد گرفتن از حس بينايي و همچنين گشودن دستهايش همچون دو بال مي تواند، توازن خود را حفظ كند. اما اگر هر يك از ما در يك سراشيبي، چشم هاي خود را ببنديم و دو دست خود را نيز به طرفين بدن بچسبانيم، ادامه حركت براي ما دشوار مي شود. «سليمي نيا» عليرغم محروميت از اين همراهي ها كه هر انساني به طور طبيعي از آن برخوردار مي باشد، خود را به قله رفيع دماوند رساند. او همچنين قهرمان دو استقامت ۵۰۰ متر نابينايان ايران است.
011610.jpg

اين جانباز و گروهي از همراهان او تاكنون به قله هاي سبلان و سهند نيز صعود كرده اند.
«علي وزيري» مربي و سرپرست تيم جبهه جنوبي صعود به دماوند خاطرنشان مي كند كه هنگام پايين آمدن از كوه و به ويژه در شيب هاي تند، تماس شديد قسمت هاي طبيعي اندام با پروتز (بخش مصنوعي يك عضو) دردهاي جانكاه و شديدي به همراه دارد اما هيچكدام از گروه كوهنوردان جانباز و معلول در جريان صعود و فرود آمدن از دماوند، ضعفي از خود نشان ندادند و توان اراده و صبر خود را به نمايش گذاشتند. اعضاي اين تيم كوهنورد، هر كدام با درصدهايي از جانبازي و تنها در سايه تلاش و استقامت به فتح دماوند نايل آمدند. براي اينكه در ثبت اين صعود و خاطره باشكوه آن سهمي داشته باشيم اسامي كوهنوردان را ذكر مي كنيم:
مجتبي ساقيان، قربانعلي مظفري، علي گرجي، منصور عبدوس، كرامت شفيعي فرد، بهروز محمدي، محمدرضا بهتاش جردي، حسن تجارتي، خسرو سليمي نيا، جواد محمدي، خيرالله حسيني، ناصر مهرانفر، فرهاد رحيمي شاد، مسعود نبدان، مسعود جهانفر، براتعلي دوربينيان، داود عامري، رضا يعقوب آزاد، ابوبكر عباس زاده، غلامرضا قنبري، اباصلت عابديني، رضا جاني، رستم جاويداني و شرفعلي زنگنه. شايان ذكر است كه اين گروه از سراسر ايران و از جمله تهران، گرد آمده بودند. جمعي از مربيان و پزشكان خانه كوهنوردان در تمامي لحظه هاي صعود و بازگشت جانبازان ، آنها را ياري دادند.
گزارش: نرگس روحاني سراجي

اتحاديه اروپا درصدد كاهش گازهاي گلخانه اي است
011590.jpg
كميسيون اروپايي، براي كاهش انتشار تركيبات فلورين موسوم به گازهاي گلخانه اي به ميزان يك چهارم به كشورهاي اتحاديه اروپا هشدارداد تا اهداف پيمان كيوتو رعايت شود.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از بروكسل، پايتخت بلژيك، اين كميسيون پيشنهاد كرد: ميزان تركيبات هيدروفلوروكربنها،  پرفلوروكربنها، و هگزافلورايد گوگرد معادل ۲۳ ميليون تن دي اكسيد كربن كاهش يابد.
تركيبات فلورين به عنوان گازهاي پيش رانش افشانه ها، در كولرهاي گازي خودروها و يخچالها، كپسولهاي آتش نشاني و غيره كاربرد دارد.
هگزافلورايد گوگرد داراي نيروي بالقوه گرمايش زمين به ميزان ۹۰۰/۲۳ برابر دي اكسيد كربن است كه معمولي ترين گاز گلخانه اي است.
مارگو والستروم، رئيس كميسيون محيط زيست اتحاديه اروپا گفت: «اين پيشنهاد جديد تعهد قوي ما را در اجراي پيمان كيوتو نشان مي دهد. ما مي خواهيم انتشار هر نوع گاز گلخانه اي را كاهش دهيم».
شايان يادآوري است كه در ميان كشورهاي جهان ايالات متحده آمريكا با توليد بيشترين گازهاي گلخانه اي سهم عمده اي در آلودگي آتمسفر دارد، اما تاكنون از پيوستن به پيمان كيوتو خودداري ورزيده است.

محيط زيست و مردم
كلاردشت بهشتي كه بود
011595.jpg
فرصتي دست داد چند روزي كلاردشت را از نزديك ببينم، هر چند براي استراحت رفته بودم ولي موضوعي خاطرم را از همان ابتدا جلب كرد كه تا پايان مسافرت و امروز ذهنم را به خود مشغول كرده است. اگر قصد سفر به آنجا را كردي در طول راه از هر مسيري كه بخواهي وارد كلاردشت شوي در عبور از ارتفاعات نزديك شهر اولين نگاهت متوجه تابلوهاي متعدد آژانس املاك مي شود در حالي كه هنوز چند كيلومتر با شهر فاصله داري و تو را از حال و هواي طبيعت خارج كرده به فكر خريدوفروش ملك و زمين و خانه... مي برد و اگر اهل تجارت و فرصت و معامله باشي بوي كاسبي و پول را استشمام مي كني، بويژه اينكه در لابه لاي آنها تابلوهايي از پيتزافروشي نيز رخ مي نمايد كه تركيب اين دو با ماشين هاي لوكس عبوري در جاده اگر از تهران رفته باشي مجددا تو را ياد شهر مي اندازد و دنياي خاص آن... تنها چيزي كه كمك مي كند گاهي به خودت بيايي كه اينجا تهران نيست تماشاي چراي حيوانات در دامنه هاي پر تيغ و بدون گياه و وزش نسيم خنكي است كه بيشتر آن را مي جويي. تا اينكه پس از طي كردن ارتفاعات به دشتي هموار و زيبا با وسعتي قابل توجه مي رسي كه آسمان مه آلود و ارتفاعات زيباي آن دنيايي رويائي را به تصوير مي كشد، اما گويي با مخلوطي از ساختمان و زمين باير و لخت و درختان پراكنده تكه تكه شده است. اينجاست كه بر حجم تابلوهاي آژانس فروش ملك و خانه و جنگل و زمين و كشاورزي و... افزوده مي شود و احساس مي كني همه چيز در اين منطقه توسط آنها رقم مي خورد.
گويي كشف تازه اي رخ داده و همه بر سر تقسيم «بهشت ايران» يا بهتر بگوييم تخريب آن سبقت گرفته اند.
نگاهت را به زير پايت مي اندازي خاكي به نرمي حنا و به طراوت حيات را مي بيني كه قيمتي براي آن تصور نيست مگر اينكه در طول مسير جاده قبلا تابلوهاي رنگارنگ منابع طبيعي خوانده باشي كه حفظ منابع طبيعي...، جنگل  يعني زندگي...، هزاران سال طول مي كشد تا يك سانت خاك حاصلخيز به وجود آيد...!
وقتي فرمايشات چند روز قبل مقام معظم رهبري در ديدار با مسولين تدوين برنامه چهارم توسعه در حفظ و توسعه كشاورزي را به خاطر مي آوري بغض گلويت را مي گيرد، كه آيا با اين قطعه قطعه شدن اراضي كشاورزي، مراتع، باغها و ساخت وساز بي رويه و بيرحمانه در آنها، زميني براي كشاورزي و توسعه آن باقي مي ماند.
آيا مسئولين مربوطه از تخريب اراضي ناب كشاورزي كه ميراث گذشته و سرمايه آينده است اطلاع دارند؟ چه كسي مسئول پاسخگويي به نيازهاي آينده به اين نعمت الهي است.
آيا مي دانند كه بسياري از ساختمانهاي موجود و يا در حال ساخت در كلاردشت حتي در طول سال يكبار هم مورد استفاده قرار نمي گيرد و بخش زيادي از آنها با انگيزه هاي تجاري و براي كسب و ارزش افزوده ساخته مي شود؟!
آيا نبايد فكر مي شد كه اين ساختمانها بايد در اراضي مشخص و فاقد استعداد كشاورزي ساخته شود؟ آيا بهتر نيست امكانات توريستي و مسافرتي منطقه بصورت هتل هاي چند طبقه و در ارتفاع ساخته شود تا اين همه سرمايه ملي هدر نرود؟
و اگر گذشتگان نيز مانند ما فكر مي كردند آيا امروز پايتخت نشينها ناني براي خوردن داشتند؟
و آيا....
آهنگران - تهران

اكوسيستم هاي كم نظير و جذاب جنگل هاي حرا(مانگروها) را بهتر بشناسيم
مانگروها، زيستن ميان شور و شيرين
011600.jpg
درختان حرا را بايد يكي از با ارزش ترين و زيباترين جنگل هاي مناطق حاره به شمار آورد. اين مجموعه هاي جنگلي زيبا و جذاب به صورت انبوه و متمركز در سواحل جنوبي خليج فارس و سواحل شمالي جزيره قشم و تنگه خوران و مرداب هاي ساحلي لافت و بندر پل ديده مي شوند.
جنگل هاي حرا رويشگاه و زيستگاه منحصر به فردي هستند، قرار گرفتن آنها در مرز آب و خشكي اين امكان را به وجود آورده كه اين جنگل ها زيستگاه مشتركي براي زيستمندان خشكي زي و دريازي بوجود آورند. جانوران خشكي زي اغلب در بخش هوايي درختان زندگي مي كنند در حالي كه زيستمندان واقعي دريا در بخش تحتاني آن قرار مي گيرند. جنگل هاي مانگرو تركيب شگفت انگيزي از زيستمندان را در گذر از خشكي به دريا و برعكس در خود جاي داده اند. تنوع فون جنگل هاي مانگرو باعث شده است كه اين جنگل ها به عنوان يكي از كانون هاي تنوع زيستي مهم بشمار آيند. اين جنگل ها در واقع تالاب هايي هستند كه به طور مداوم در برابر تغييرات جريان آب شور و شيرين قرار دارند. اين جنگل ها گرچه در مقابل شوري مقاومند اما به آب شيرين نيز نياز مبرمي دارند. اين جنگل ها گرچه به اين خاطر كه در گذرگاه آب شيرين و شور قرار دارند و تنوع زيستي هر دو را نيز شامل مي شوند اما همين ويژگي نقطه آسيب پذير اين جنگل ها حساب مي شود و به همين علت جزء زيستگاههاي حساس شناخته شده اند و اولويت حفاظت آنها در طرح اجرايي دومين كنگره پارك هاي ملي دريايي اندونزي مورد تأكيد قرار گرفته است.
ديدني هاي حرا
اين جنگل ها تنها در سطح ملي حائز اهميت نيستند بلكه داراي دو عنوان جهاني ذخيره گاه زيستكره و تالاب بين المللي نيز مي باشد. اين جنگل ها با محيط زيست پويا، ناآرام، پرندگان نادر، آبزيان غير متعارف و كاركردهاي مختلف، ارزش ها و زيبايي هاي سحرانگيز خود پديده هاي شگفت انگيزي هستند كه براي طيف گسترده اي از مردم از جذابيت هاي خاصي برخوردارند. قابليت هاي پژوهشي اين نظام اكولوژيك استثنايي و منحصر به فرد مي باشد كه مطالعه روي آن همانند ديدن غروب سحرانگيز جنگل هاي حرا جذابيت دارد. اين جنگل ها كانون ديدني هاي غيرمتعارف و حيرت آور است. ديدن ماهي خزنده، پرندگان نادري همچون اگرت بزرگ، گيلانشاه خالدار و حواصيل هندي در كنار عقاب ماهيگير، نوك قاشقي، پليكانها و فلامينگوها هميشه امكان پذير نيست. اما جنگل هاي هميشه بهار دريايي حرا همه اين ديدني ها را يكجا به بازديدكنندگان خود سخاوتمندانه عرضه مي كنند. بي دليل نيست كه امروزه مناطق حفاظت شده ساحلي- دريايي با وجود درك دير هنگام اهميت آنها به گل سرسبد و نماد برنامه هاي حفاظت درياها تبديل شده اند. زير اين مناطق با عرضه ارزش هاي بي شمار خود در پرتو حفاظت اصولي در گستره هايي نه چندان بزرگ و فراهم آوري امكانات دسترسي مناسب، مردم را با پديده هايي آشنا مي كنند كه قبلاً براي همگان دست نيافتني بودند.
حفاظت اكوسيستم حرا
معمولاً تا زماني كه اكوسيستم حرا با نام علمي مانگرو تخريب يا نابود نشوند ارزش بسياري از عملكردهاي زيست محيطي آنها همچنان ناشناخته مي ماند. اما زماني كه مانگروها در اثر بهره برداري بي رويه يا تغيير كاربري اراضي و تبديل آنها نابود شدند تازه اهميت مانگروها آشكار مي شود.
امروزه در بيشتر نقاط جهان كه تبديل مانگروها براي استخرهاي آبزي پروري رايج شده است نه تنها از نظر اقتصادي توجيهي پيدا نكرده بلكه چنانچه هزينه هاي ناشي از تخريب اين جنگل ها و يا احياء و ترميم آنها را مورد مقايسه و ارزيابي قرار دهيم، كاربردهايي از قبيل پرورش آبزيان در اين مناطق به عنوان فعاليتي مخرب تلقي مي شود. به همين دليل تخريب مانگروها به عنوان اكوسيستم هايي با استفاده چند جانبه و منابع طبيعي بالقوه تجديدپذير براي تغيير كاربري مورد حمايت هيچ يك از سازمان هاي بين المللي نبوده و انجام آن توسعه ناپايدار محسوب مي شود. مانگروها هيچ گونه فعاليت ناسازگار و غير معقولي را كه تناسبي با قابليت هاي آنها نداشته باشد برنمي تابند. بهترين نوع بهره مندي از مانگروها استفاده از توانايي هاي بالقوه آنهاست. تحميل كاربري هاي ديگر و از جمله تبديل آنها براي مقاصدي مانند آبزي پروري به دور از اخلاق و مصلحت بوده و جز تباه كردن اين سيستم هاي ارزشمند نتيجه ديگري در بر ندارد. نابودي مانگروها به قصد بهره برداري هاي ناپديدار اقتصادي تجربه تلخي است كه بسياري از كشورها به ويژه تايلند آن را آزموده اند و نيازي به آزمون و خطاي مجدد نيست.
تهيه و تنظيم: مهندس الهه علي عسگري

محيط زيست
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
گلستان كتاب
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   گلستان كتاب   |  
|  محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |