سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۱۸۸
صنعت
Front Page

گفت وگو با اكبر تركان
متخصص يا كارآفرين؟
اشاره: كشور ما با داشتن منابع و امكانات غني مادي و نيروهاي انساني جوان و متخصص ۵/۲ ميليون بيكار دارد.
001830.jpg

عرضه زياد نيروي انساني در كنار عرضه محدود نيروهاي متخصص، يكي از دلايل عمده اين معضل است. در هر كشوري، افراد محدودي هستند كه داراي قدرت خلق ثروت هستند.
هرچند در تمام جوامع بشري، ازجمله جامعه  ما، تعداد افرادي كه داراي قدرت خلق ثروت هستند، محدود است، اما با وجود همين محدوديت، شاهديم كه وقتي يك فرد توانمند وارد سازماني مي شود، آن مجموعه به تكاپو و تلاش مي افتد و با رفتن او همه چيز مي ميرد.
در چنين فضايي و باوجود عرضه محدود نيروي انساني، شاهد پديده فرار مغزها هستيم، به عبارتي همين اندك نخبگان، به خارج كشور مهاجرت كرده و در خارج كشور كارآفريني مي كنند.
«انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه صنعتي شريف» هفته پيش با هدف آشنايي با توانمندي هاي كارآفرينان در بخش صنعت و خدمات جشنواره اي را در محل اين دانشگاه برگزار كرد كه در حاشيه آن گفت وگويي كرديم با مهندس تركان رييس سابق سازمان گسترش و نوسازي صنايع و معاون كنوني وزير نفت كه حاصل آن از نظرتان مي گذرد.
* آقاي مهندس، به عنوان نخستين پرسش بفرماييد، تعريف شما از مقوله كارآفريني چيست؟
- براساس روايات موجود «اگر كسي آب و زمين دارد و با اين وجود فقير است، از رحمت خدا به دور است» معناي اين روايت آن است، در كشوري كه داراي امكانات است، مردم آن نبايد گرسنه باشند. كشور ما ازنظر زيرساخت ها وضعيت بسيار مناسبي دارد. شبكه هاي راه، بندر، فرودگاه، مخابرات، مواد اوليه و... مهياست؛ ذخيره ارزي و منابع بانكي كشور در وضعيت مناسبي قرار دارد و ...
پس پرسش اينجاست، چرا باوجود اين امكانات
۵/۲ ميليون بيكار داريم؟  اين حلقه ايست كه دنبالش مي گرديم. شاهد مازاد نيروي انساني تحصيل كرده در كشور هستيم. اما آن چيزي كه دنبال آن مي گرديم، فردي است كه داراي شايستگي هاي لازم بوده و اين منابع را به هم پيوند دهد و ارزش كار خلق كند. درواقع مفهوم «كارآفريني» دقيقا در همين جا وجود دارد.
در هر كشور، افراد محدودي هستند كه داراي قدرت خلق ثروت هستند. اگر ۲۰ بچه در يك محله باشند، تنها يك بچه قدرت ساماندهي و رهبري دارد و بقيه به دنبال او هستند. افراد كارآفرين را از كودكي مي توان از بقيه تشخيص داد و وجودشان را كشف كرد. در تاريخ نوشته اند، «كورش» از كودكي چنين نقشي داشته است. امروزه بسيار مي بينيم كه وقتي يك فرد توانمند وارد يك سازمان مي شود، آن مجموعه به تكاپو و تلاش مي افتد و با رفتن او، همه چيز مي ميرد.
* همان طوري كه اشاره كرديد، با ورود فردي كارآفرين به يك مجموعه، تحول عظيمي در آن مجموعه به وقوع مي پيوندد، آيا به نظر شما، نقش يك فرد كارآفرين آنقدر مي تواند، موثر باشد تا وي بر مشكلات و مقررات قانوني و موانع موجود فائق آيد؟
- افراد كارآفرين كساني هستند كه قادر به برنامه ريزي به منظور حل مشكلات هستند، اگر فردي نتواند، از عهده اين مسئوليت برآيد، قابليت كارآفريني ندارد. كارآفرين بايد با هنر، علم، مديريت،  خلاقيت و ابتكار خود قادر به شكستن سدهاي موجود باشد.
همچنين افراد كارآفرين قادرند، توليدات قديمي را بهسازي كنند و در بخش هايي كه صنعت نياز دارد،  بهسازي كنند.
* نقش كارآفرينان را در اقتصاد كشور چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- كارآفرينان كساني هستند كه قادرند، منابع كشور را به هم پيوند داده، توليد جديد بيافرينند.
براي مثال اگر ۱۰ واگن فوق العاده شيك و با امكانات عالي و كنار هم تجهيز كنيد تا زماني كه لوكوموتيو حركت نكند، واگن ها قادر به حركت نيستند.
* مهم ترين مشكل جذب نخبگان براي اشتغال در بخش دولتي را در چه مي دانيد؟
- متاسفانه جاذبه هاي استخدامي دولت براي استخدام افراد،  بر مبناي استخدام بهترين گزينه ها صورت نمي گيرد. در حقيقت در يك بازار رقابتي كه عرضه محدود است، مناسب ترين گزينه انتخاب نمي شود. البته عرضه نيروي كار در جامعه محدود نبوده و بيش از تقاضاست، اما تعداد نخبگان محدود است.
در فضاي عرضه محدود نيروي كار و تقاضاي زياد، به طور طبيعي بايد بازار رقابتي ايجاد شود كه در اين ميان بخش خصوصي برنده است. چون دولت در اين بين قدرت مانور ندارد. ازنظر دولت، يك فارغ التحصيل دانشگاه درجه يك و فارغ التحصيل دانشگاه درجه سه فرقي ندارند. همچنين در اين نظام شاگرد اول دانشگاه شريف با يك فارغ التحصيل ضعيف از يك د انشگاه درجه سه تفاوتي ازنظر دريافت حقوق و مزايا ندارد.
در مقررات فعلي ما براساس قانوني به نام «نظام هماهنگ پرداخت ها» به تمام فارغ التحصيلان با مدرك كارشناسي، يكسان نگريسته مي شود.
در چنين فضايي نيروهاي زبده درجه يك و توانمند به جاي جذب شدن در بخش دولتي، به سوي بخش خصوصي مي روند و تحصيل كردگان درجه دو، وارد بخش دولتي مي شوند.
از طرف ديگر مشكل زماني بروز مي كند كه اين افراد (فارغ التحصيلان درجه دو) كارفرمايان فارغ التحصيلان درجه يك مي شوند و اين افراد نخبه به عنوان پيمانكاران اين اشخاص ناتوان انتخاب مي شوند كه در چنين مواقعي آنان نمي تواند،  نقش كارفرمايان شايسته اي را ايفا كنند.
001816.jpg

در اين سيستم فرقي ميان يك فارغ التحصيل «ام.آي.تي» آمريكا يا دانشگاه «هاروارد»، «اكسفورد» و... با فارغ التحصيل دانشگاه هاي هند،  پاكستان و فيليپين نيست. با يك فارغ ا لتحصيل رشته كاربردي و ضروري و يك فارغ التحصيل رشته غيرضروري يكسان برخورد مي شود. هردو گروه از حقوق و مزاياي مساوي برخوردارند و فجايع در همين جا بروز مي كند. اين ايده ناشي از افكار سوسياليستي است.
* نقش كارآفرينان را در زمينه ايجاد فرصت هاي شغلي جديد،  نوآوري و ... چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- براي حل مشكل اشتغالزايي بايد منابع سرمايه را دراختيار كارآفرينان قرار دهيم، در غير اين صورت سرمايه ها تلف مي شود.
اوايل انقلاب براي حل مشكل بيكاري ديپلمه ها، «شركت گسترش تعاوني هاي توليدي» براي ايجاد اشتغال در بخش توليد و خدمات به گروه هاي ۵-۶ نفري وام مي داد.
در اين ميان تنها تعدادي افراد موفق و تعداد ديگر با شكست روبه رو شدند. اين امر دقيقا برمي گردد، به اينكه چه كساني از وام استفاده كردند. در جايي كه يك فرد كارآفرين وجود داشت، به طور طبيعي موفقيت حاصل شده و منجر به راه اندازي يك واحد توليدي يا خدماتي مي شد. برخي افراد هم از اين وام ها تنها استفاده كردند، به جاي اينكه ايجاد اشتغال كنند.
* آيا طرح ضربتي اشتغال را موفق ارزيابي مي كنيد؟
- براساس «طرح ضربتي اشتغال» اگر يك كارفرما يك نفر را استخدام كند، سه ميليون تومان تسهيلات دريافت مي كند؛ اين طرح تا حدودي مشكل حاد فعلي را سبك مي كند. اين طرح روي واحدهاي توليدي موجود - به جاي ايجاد واحدهاي توليدي جديد - متمركز است، تا حدي موفق است. يعني اگر كسي زمين،  امكانات، تخصص و... دارد و با ظرفيتي كه قبلا تجهيز شده و درحال گردش است، مي خواهد كارآفريني كند،  سرمايه و وام كارآفريني به او تعلق مي گيرد. در چنين شرايطي وام كارآفريني زياد به انحراف نمي رود.
اما شرايط مطلوب زماني است كه اين وام و تسهيلات را به سمت كارآفرينان واقعي هدايت كنيم.
* به نظر شما چگونه مي توان افراد كارآفرين را از غير كارآفرينان شناسايي كرد؟
- افراد كارآفرين را بايد در صحنه عمل آزمود؛ در يك مجموعه بايد افراد خلاق را شناسايي كرد. افرادي كه قادر به تغيير محيط هستند و در ديگران انگيزه حركت ايجاد مي كنند. آنان حرف نو، ابتكاري نو و پيشنهاد جديد مي دهند. اين افراد در يك مجموعه به سرعت از ديگران متمايز مي شوند.
مي توان اين افراد را شناخت و مكانيزم جداگانه اي براي آنان طراحي كرد. در مجموعه هاي دولتي، متاسفانه اين قدرت مانور وجود ندارد و افراد با استعداد و بي استعداد در يك مسير حركت مي كنند. اين فضا سبب مي شود، استعدادها به يك اندازه شكوفا شود.
در كشورهاي پيشرفته، كسي كه فكر نو دارد، براي جلوگيري از «كپي رايت»، آن را مدون مي كند. ثبت اثر، مانع تقلب مي شود. در آنجا قوانين، به گونه اي طراحي شده است كه ايده، به نام پديدآورنده آن ثبت شده و فردي كه كپي مي كند، تحت تعقيب قرار مي گيرد؛ اين امر براي پديدآورنده اثر ايجاد امنيت مي كند.
پس از آن، ايده جديد در بازار مطرح شده و عده اي به نام «سرمايه گذار خطرپذير» روي آن سرمايه گذاري مي كنند. هرچند خطرات ريسك در چنين مواقعي وجود دارد، اما درصورت بررسي همه جانبه و موفقيت در آن، سود و بازدهي بالايي نصيب سرمايه گذار مي شود، چون خلاقيت كارآفرينان به همراه سرمايه اين سرمايه گذاران تركيبي را به وجود آورده كه سبب رشد سرمايه گذاري مي شود.
در كشورهاي پيشرفته، نظام هايي وجود دارد كه كارآفرينان و سرمايه گذاران خطرپذير در يك مشاركت مشغول فعاليت هاي پرريسك را جلو مي برند.
* چه ارتباطي ميان كارآفريني و جلوگيري از فرار مغزها وجود دارد؟
- تعداد افرادي كه به عنوان كارآفرين مي توانند، عوامل توليد را به هم پيوند دهند، محدود است. اگر اين افراد را از دست دهيم،  ضايعه آن قابل جبران نيست.
امروزه وقتي براي ورود به بازارهاي جهاني برنامه ريزي مي كنيم و به «گلوباليزيشن» يا يكپارچگي بازار مي انديشيم، بايد به مسأله عرضه و تقاضا در اين عرصه فكر كنيم. در بازارهاي جهاني يك توليدكننده محصول يا ايده در چارچوب مرزها توليد نمي كند؛ بلكه براي بازار جهاني توليد مي كند و مصرف كننده، يك تقاضا به وسعت بازار جهاني است.
تا به حال جهاني سازي در عرصه توليد مطرح بوده و در بازارهاي ديگر مانند بازار منايع انساني، كمتر به اين مفهوم انديشيده ايم. وقتي دنيا متقاضي فكر و انديشه يك كارآفرين است، ما در عرصه يك رقابت قرار مي گيريم.
نيروهاي مبتكر و خلاق كشورهاي جهان سوم ازجمله ايران، هند، چين و... همگي در بازارهاي جهاني عرضه محسوب مي شوند و كشورهايي مانند آمريكا، كانادا،  استراليا، آلمان و... متقاضيان اين عرضه هستند. طبيعي است، در چنين فضايي، نيروي كار به جايي مي رود كه امكانات بهتر و بيشتري را دراختيار آنان قرار دهند.
* در چنين فضايي چگونه مي توانيم از فرار مغزها در كشورمان جلوگيري كنيم؟
- بايد قادر باشيم، در بازار كار خودمان، متقاضي نيروهاي داخلي كشور باشيم. همان طوري كه قبلا هم اشاره كردم، عرضه نيروهاي متخصص و زبده محدود و تقاضا براي جذب چنين افرادي زياد است. به طور طبيعي، قيمت و ارزش كار اين افراد افزايش يافته و رقابت براي جذب چنين نيروهايي افزايش مي يابد. در چنين شرايطي با «نظام هماهنگ پرداخت ها» نمي توان انگيزه هاي لازم را براي ماندن در كشور و جلوگيري از فرار مغزها فراهم كرد.
واضح است كه ما نمي توانيم،  امكانات رفاهي مانند كشورهاي ديگر براي كارآفرينان فراهم كنيم. در عوض، بايد انگيزه هاي خدمت به نظام را در افراد تقويت كنيم و از اين انگيزه ها به خوبي استفاده كنيم. نبايد انگيزه ها را تنها منحصر به رقابت هاي مادي كرد. ارزش خدمت به كشور براي يك جوان بايد قانع كننده باشد. تقويت اين انگيزه مي بايست، از دوران دبستان آغاز شود و بچه ها را از ابتدا علاقه مند به آب، خاك و مردم تربيت كرد.
* مهم ترين چالش كارآفريني در بخش صنعت و خدمات را درچه مي دانيد؟
- وقتي مي خواهيم،  تسهيلاتي را براي افراد زبده درنظر بگيريم، افراد درجه دو و سه هم جلو مي آيند.
درواقع محيط اجتماعي به گونه اي است كه تفاوت ها را نمي فهمد و در چنين فضايي، وقتي مي خواهي براي كارآفرينان فضايي ايجاد كني و خلاقيت ها را رشد دهي، آنقدر سايرين پا پيش مي گذارند كه كارآفرينان كم مي شوند، پس مي بايستي ابتدا كارآفرينان را شناخت و سپس از آنان حمايت كرد.
* در پايان درمورد برگزاري نخستين جشنواره كارآفريني دانشگاه شريف چه نظري داريد؟  چرا به نظر شما دانشگاه شريف بايد پيش قدم در اين راه شوند؟
- به دليل آنكه زبده ترين دانش آموزان ازنظر هوش، استعداد،  خلاقيت و... به دانشگاه شريف مي روند، فراواني كارآفريني در دانشگاه شريف بيش از ساير دانشگاه هاي كشور است.
اين جشنواره قصد دارد، نمونه هاي موفق كارآفريني را از ميان فارغ التحصيلان دانشگاه شريف يكبار ديگر به صورت مجموعه معرفي كند. اين امر سبب مي شود،  در ذهن دانشجويان فعلي جرقه هاي لازم ايجاد شده و مديران موفق به همراه شركت هايشان در اين نمايشگاه حضور يافته و تجارب خود را به يكديگر انتقال مي دهند.
* از اينكه وقت خود را دراختيار ما قرار داديد، سپاسگزارم.
- من هم متشكرم.
گفت وگو: بنفشه پورناجي

ايران سالانه  به  ۲۸ هزار دستگاه  تراكتور نياز دارد
رئيس  مركز توسعه  مكانيزاسيون  وزارت  جهاد كشاورزي  گفت : بخش  كشاورزي  سالانه  به  توليد و واردات  ۲۸ هزار دستگاه  تراكتور نياز دارد.
مصطفي  صباغ تركان  در گفت وگو با ايرنا افزود: اين در شرايطي  است  كه  در سال  زراعي  گذشته  فقط ۱۶ هزار دستگاه ، تامين  و در اختيار كشاورزان  قرار گرفت .
به گفته  وي ، در سال زراعي  جاري  نيز توزيع  ۱۹ هزار دستگاه  تراكتور در بين كشاورزان  پيش بيني  شده  كه  ۱۵ هزار دستگاه  آن را شركت  تراكتورسازي  تبريز توليد خواهد كرد.
وي  از افزايش  حضور بخش  خصوصي  در توليد ماشين آلات  كشاورزي  خبر داد و گفت : با كاهش  واردات  تراكتور از هزار و ۵۰۰ دستگاه  به  ۹۰۰ دستگاه  در سال  زراعي ۸۳-۸۲ ، بخش  خصوصي  نقش  بيشتري  در توليد تراكتور ايفا خواهد كرد.
وي  از تراكتورهاي  سنگين  با قدرت  ۱۴۰ اسب  بخار به  عنوان  نياز وارداتي بخش  كشاورزي  در زمينه  ماشين آلات  ياد كرد و افزود: ايران  فاقد توان  توليد تراكتورهاي  بيش  از ۱۱۰ قوه  اسب  بخار است .
تركان  يادآور شد: شركت  تراكتورسازي  تبريز هم اكنون  در حال  برنامه ريزي  براي  ساخت  تراكتورهاي  سنگين  با قدرت  ۱۴۰ اسب  بخار است .
وي  نقش  بازارهاي  خارجي  را در تشويق  كشاورزان  به  توليد بيشتر را يادآورشد و گفت : امكان  دستيابي  به  بازارهاي  خارجي  زمينه  را براي  افزايش  كيفيت محصولات  توليدي  فراهم  مي كند كه  اين  امر سبب  بهره مندي  كشاورزان  داخلي  از مزاياي  آن خواهد شد.

|  آب و كشاورزي  |   ارتباطات  |   اقتصاد  |   انرژي  |   بانك و بورس  |   صنعت  |
|  گزارش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |