دوشنبه ۳ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۴
نقش جهان دوباره لباس قديمي مي پوشد
چوگان در قلب اصفهان 
000436.jpg
شايد در سالهاي آينده همه توريست هايي كه به اصفهان سفر مي كنند تنها و تنها به خاطر يك جاذبه توريستي پا به اين شهر بگذارند. آنها به اصفهان مي روند تا »چوگان« بازي كنند، ورزشي براي صلح و نه براي جنگ و نه يادآور آن خاطره تاريخي كه اسكندر مقدوني درخواست داريوش سوم را براي انجام دادن يك بازي چوگان به جاي جنگ رد كرد. چوگان متعلق به همه ايراني هاست، ورزشي براي دوستي و مشاركت جمعي.

توريست ها به اصفهان خواهند رفت تا تمرين صلح كنند و در بازگشت آنرا براي همه دوستان و آشنايان تعريف كنند. عجب شهري مي شود »اصفهان«، عجب ميداني مي شود »نقش جهان.«
طرح، ساده و درعين حال پيچيده است. قرار است ميدان نقش جهان طي يك برنامه ميان مدت تبديل به زميني براي بازي چوگان شود. اين طرح سازمان هاي بسياري را درگير مي كند. از سازمان ميراث فرهنگي، سازمان تربيت بدني و فدراسيون چوگان گرفته تا استانداري و شهرداري اصفهان را...
يكي از كارشناسان يونسكو مي گويد: »يونسكو نيز از اين طرح حمايت خواهد كرد. همه مي دانند چوگان از چه پيشينه اي در ايران برخوردار است.« خبرنگار فيگاروهم همراه اين هيات رهسپار اصفهان شد تا جزئيات آنرا براي روزنامه متبوعش گزارش كند. در آينده اي نه چندان دور، اصفهان به صدر صعود مي كند،  جايي آن بالا بالاها در ميان شهرهاي توريست پذير دنيا.نام اصفهان را همه توريست هاي دنيا در ذهن خود حك خواهند كرد. حالا آنها فقط براي تماشاي مساجد شگفت انگيز ميدان نقش جهان به اصفهان سفر نخواهند كرد. آنها مي آيند تا چوگاني بازي كنند يا حداقل از تماشاي اين ورزش مفرح لذت ببرند.
يكي از همراهان اين هيات مي گويد: »اين خبر مثل بمب در دنيا منفجر مي شود. هيچكدام از زمين هاي دنيا به مانند ميدان نقش جهان استاندارد نيستند.« نقش جهان در سالهاي دور، مكاني براي بازي چوگان بود و سپس به تدريج به حالت كنوني درآمد. در دوره پهلوي، اول استخر و آب نمايي احداث شد كه براي تبديل دوباره آن به زمين چوگان بايد اين استخر و آب نما برداشته شود.مسعود ابراهيم شاه يكي از بانيان طرح مي گويد: »آب نماها به اطراف ميدان منتقل خواهند شد تا هم بر زيبايي فضا بيفزايند و هم حائلي باشند ميان تماشاچي ها و زمين و رواق ها .... رواقها ظرفيت پذيرش تماشاچي ها را خواهند داشت.« طرح كاملاً روي اصول بنا شده است....براي پياده كردن اين طرح، برنامه هاي كوتاه مدتي نيز در نظر گرفته شده است. هيات بازديد كننده از اطراف ورزشگاه نقش جهان نيز، ديدن كردتا در مرحله اول، زميني در اين محل براي بازي چوگان در نظر گرفته شود. احسان نراقي مي گويد: » امكان آن وجود ندارد كه به طور ناگهاني ميدان نقش جهان را تغيير داد. ابتدا بايد بسترسازي  شود و بعد ...« پرورش سوار و اسب بايد در دستور كار قرار گيرد. پرورش اسبي كه بتواند به سمت توپ حركت كند به چهار سال وقت نياز دارد.
در اين بين اقبال و گرايش مردم »كليد« اجراي اين طرح به حساب مي آيد شرطي كه رئيس سازمان ميراث فرهنگي آن را تعيين كرده و با مجريان در ميان گذاشته است:»اگرجامعه توجه نشان بدهد، ما حرفي نداريم.«
آيا مردم به چوگان ورزشي برخاسته از ميان ايراني ها كه توسط مغول ها به هند رفت و انگليسي ها آن را در قرن 18 از هند فراگرفتند، روي خوش نشان خواهند داد؟
كارشناس يونسكو مي گويد: » بله، چوگان ورزش باستاني ايران است كه به خارج نشت پيدا كرده. چرا كه نه؟« او خوشبينانه به پياده شدن طرح مي نگرد و به »دلفين مينويي« خبرنگار فيگارو مي  گويد:» اين بازي متعلق به همه ايراني هاست يكي از معدود ورزش هايي درآن كه انسان و حيوان به هم نزديك هستند. ورزشي كه در عين حرارت مطلقا به خشونت كشيده نمي شود.«

راننده ها خوابيده اند
تاكسي هاي هويجي در انتظار گاز
اشتباه نكنيد. بنزين هنوز كوپني نشده است. اين صف طولاني هم به خاطر كمبود بنزين نيست. هنوز جيره بندي و كمبود بنزين در حد شايعه است. اصلا در اين جايگاه بنزين توزيع نمي شود. اين جايگاه ، جايگاه سوخت گاز است. اين را مي  توان از علامتG كه در بالاي سر در جايگاه به چشم مي خورد، فهميد.

اين صف چند كيلومتري تاكسي هاي هويجي هم، فقط به خاطر كمبود جايگاه است، وگرنه فعلا از كمبود و جيره بندي سوخت گاز خبري نيست، حتي در حد شايعه . برخي از رانندگان تاكسي ها صندلي راننده را كاملا خوابانده و خود نيز خوابيده اند. آنان از اين زمان انتظار طولاني بيشترين استفاده را مي برند. تقريبا هيچ ساعتي از شبانه روز اين جايگاه ها خلوت نيستند و در مقابل ده ها خودروي منتظر در بزرگترين جايگاه حداكثر هشت خودرو مي تواند به طور همزمان سوخت گيري كند. اين تعداد درجايگاه هايي نظير جايگاه ياخچي آباد گاهي حتي به چهار خودرو هم مي رسد.
صف  هاي چند كيلومتري و جايگاه هاي كم ظرفيت
از روزي كه قرار شد تاكسي ها گازسوز شوند و حتي تاكسي هاي جديد به شكل دو سوخته به رانندگان تحويل شد، هزينه پايين اين سوخت يكي از عوامل مشوق رانندگان تاكسي براي استفاده از گاز بود. قيمت پاييني كه بابت شارژ شش ماهه كارت مجوز استفاده از سوخت گازي دريافت مي شد، عملا هزينه سوخت تاكسي ها را به چيزي حدود صفر ريال مي رساند. به اين ترتيب نگراني قيمت بنزين ديگررانندگان تاكسي ها را نمي آزرد. از سوي ديگر اوايل شروع طرح گاز سوز كردن خودروها، تعداد خودروهاي گاز سوز شده در تناسب با تعداد جايگاه ها بود و اين سبب مي شد، تاكسي ها بدون هيچ مشكل و معطلي سوخت مصرفي خود را از جايگاه دريافت كنند. اين مزايا افزايش استهلاك قطعات موتور خودرو و در نتيجه افزايش هزينه هاي جانبي خودرو را جبران مي كرد و حتي به گفته رانندگان به صرفه هم بود.
»با اينكه كف آلومينيومي كاربراتور به خاطر مصرف سوخت گاز به سرعت خورده شده و نياز به تعمير پيدا مي كند، اما هزينه تعمير اين قطعه در پيكان آنقدرها بالا نيست و به خاطر همين مصرف گاز به صرفه است.« اين را يك راننده تاكسي در توضيح مشكلات موتور پيكان به خاطر مصرف گاز مي گويد اختصاص دادن برخي از جايگاه ها به تاكسي ها نيز تسهيلات بيشتري براي رانندگان تاكسي فراهم آورد. اما باوجود اجبار تاكسي ها و ترغيب رانندگان ديگر خودروها به استفاده از گاز به جاي بنزين كه باعث افزايش تعداد خودروهاي دو سوخته شد، جايگاه هاي عرضه گاز رشدي نداشت. نتيجه اينكه اكنون استفاده از سوخت گازي كاري طاقت فرسا است. حتي رانندگان تاكسي نيز در جايگاه هاي اختصاصي خود مجبورند، ساعت ها در صف طولاني »پمپ گاز« معطل بمانند تا بتوانند سوخت مورد نياز خود را تامين كنند. جايگاه هاي عمومي وضع به مراتب بدتري دارند. صف هاي اين جايگاه آنقدر طولاني است كه گاهي دريافت سوخت در اين جايگاه ها ساعت ها زمان مي برد. برخي از رانندگان به دليل اين ازدحام و شلوغي ترجيح مي دهند در ساعات بعد از نيمه شب براي دريافت سوخت به جايگاه هاي گاز مراجعه كنند،  اما حتي اين ساعت ها نيز بايد انتظار كشيد.برخي از رانندگان ترجيح مي دهند، از همان سوخت سنتي »بنزين« استفاده كنند، اما اين ساعات طولاني انتظار را، به كار بيشتر اختصاص دهند.
»اگر بخواهم بكوب كار كنم، بايد روزانه 2-3 هزار تومان پول بنزين بدم. مصرف پيكان بالاست. در ترافيك و شلوغي هم بيشتر مي شود. با اين حال اين 2-3 هزار تومان به چند ساعت معطلي مي ارزد. من به جاي آنكه چند ساعت معطل گاز بشوم، در اين چند ساعت كار مي كنم.«
اين را يكي از راننده ها مي گويد كه عطاي مزاياي گاز را به لقايش بخشيده است.
اما همه رانندگان تاكسي ها نمي توانند از مزاياي گاز صرف نظر كنند.
هزينه بنزين شايد روزانه قابل ملاحظه نباشد، اما در مقياس ماه، بخش قابل توجهي ازدرآمد آنان را به خود اختصاص مي دهد.
اينكه 30 هزار تاكسي و حتي 60 هزار راهي با مجوز تاكسي راني،  مشكلات حمل و نقل مردم تهران را حل نمي كند، به كنار. سرويس دهي نامناسب سازمان بهينه سازي مصرف سوخت نيز باعث شده ساعات بهره گيري از ناوگان تاكسي راني به شدت كاهش يابد.
پيشينه 
هيات وزيران سال 1379 در مصوبه اي، ادارات دولتي و شهرداري را مكلف كرد كه هرچه سريعتر خودروهاي خود را گازسوز كنند. در اين مصوبه تاكيد ويژه اي به گازسوزكردن خودروهاي فعال در ناوگان حمل و نقل عمومي شهرهاي بزرگ به ويژه تهران شده بود. در آن سال ها بحث آلودگي هواي تهران يكي از معضلات اساسي پايتخت و بحث هاي روز بود.
به همين دليل درپي تدوين طرح جامع كاهش آلودگي هواي تهران و به دليل آنكه بخش اعظمي از آلودگي هاي تهران ناشي از آلايندگي خودروهاست، بهينه سازي مصرف سوخت خودروها موردتوجه قرار گرفت. اين امر موجب تصويب مصوبه 5/3/1379 مبني بر گازسوزكردن خودروها شد. اين مصوبه علاوه بر تاكيد بر گازسوزشدن خودروها، وزارت نفت و سازمان هاي تابعه را مكلف مي كرد، نسبت به ايجاد جايگاه هاي گازرساني اقدام كنند.
اين مصوبه حتي وام هايي را براي بخش خصوصي كه علاقمند به گازسوزكردن خودروهاي خود بودند،  درنظر گرفت. همچنين صداوسيما نيز موظف به تبليغ مزاياي استفاده از سوخت گازي به جاي بنزين سرب دار شد، با اين حال پس از گذشت 3 سال،  اين مصوبه چنانكه موكد بود،  به اجرا درنيامد.
تهيه سوخت گازي تنها مشكل تاكسي ها نيست. ناوگان اتوبوسراني نيز از اين معضل رنج مي برد. چندي پيش مدير عامل شركت اتوبوسراني با انتقاد از نحوه سوخت رساني به اتوبوس هاي گازسوز، خواهان توجه مسوولان سازمان بهينه سازي سوخت شده بود.
هم اكنون يك جايگاه مخصوص اتوبوس هاي گازسوز و حدود 15جايگاه تاكسي و خودروهاي شخصي در تهران به خودروي گازسوز، سوخت عرضه مي كنند. اما اين سرويس دهي آن هم پس از گذشت سه سال از مصوبه موكد هيات وزيران درباره رواج استفاده از گاز به جاي بنزين و با توجه به آلودگي روز افزون هواي تهران، نشان از ناكامي وزارت نفت در اجراي وظايف محوله و به خصوص سازمان بهينه سازي سوخت كشور دارد.
به گفته »مهندس ساعي« نماينده سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور، از 42 قطعه زميني كه از سوي شهرداري تهران براي ايجاد جايگاه توزيع سوخت گاز اختصاص يافته، تنها 12قطعه قابليت ايجاد جايگاه را دارند. ساكنان محلي، در دو قطعه زميني كه در آزادي و منطقه 12 شهرداري به ايجاد جايگاه گاز اختصاص يافته، به دليل واقع شدن در بافت مسكوني اجازه ايجاد اين جايگاه ها را نمي دهند. مهندس ساعي توضيح مي دهد:»در يك قطعه زمين ديگر، درخت هايي با عمر 25 سال وجود داشته و 3قطعه زمين ديگر هم پارك هايي با درخت هاي 30 ساله بوده اند كه احداث جايگاه در اين مكان ها نيز مسير نيست.«
به ادعاي وي جايگاه تقي بادهم كه به دليل اختصاص به اتوبوس ها اغلب خالي است و به همين دليل سازمان بهينه سازي مصرف سوخت بارها از شهرداري تهران خواسته تا اين جايگاه دومنظوره شود و تاكسي هاي سمند بتوانند در آنجا سوخت گيري كنند. با اين حال شهرداري شديداً با اين درخواست مخالفت كرده است.
يكي ديگر از نمايندگان سازمان بهينه سازي سوخت وعده مي دهد: »به زودي جايگاه هاي سوخت گازي به 185 جايگاه در كل كشور و 52 جايگاه در تهران خواهد رسيد و تا 29 دي ماه با افتتاح 8 جايگاه توزيع سوخت گاز، 5 هزار خودرو به ظرفيت جايگاه هاي توزيع سوخت گازي افزوده مي شوند.«با اين حال به نظر نمي رسد اضافه شدن 5 هزار خودرو به ظرفيت جايگاه هاي توزيع سوخت گازي گرهي از مشكلات تاكسي ها براي تامين سوخت گازي باز كند. حداقل در كوتاه مدت. با اين حساب تاكسي ها حالا حالاها بايد در صف هاي كيلومتري گاز منتظر بمانند و مسافركش ها هم به همان بنزين ليتري 65 تومان بسازند.

تشكر از شتري كه در خانه همه مي خوابد
000418.jpg
زمان نگارش گزارش نعش كش هاي ميلياردي گمان نمي كرديم، سوژه اينچنين براي شما جذاب باشد، اما تماس هاي پياپي شما نشان از آن دارد كه گويا اين نعش كش ها توانسته اند خودشان را در دل شما هم جا كنند! با اين حال بهتر است شما هم به جاي تشكر از ما از سازمان بهشت زهرا تشكر كنيد كه چنين فرصتي را به همه شهروندان تهراني داده است. با اينكه آرزو مي كنيم هيچ وقت سر و كار شما به اين بنز هاي الگانس نيافتد و انشاالله تا صد سال ديگر با همان خودروهاي حمل ونقل جمعي(اتوبوس) به اين سو و آن سوي شهر برويد، اما بالاخره گريزي نيست و همه ما روزي حسرت سوار شدن به بنزهاي كلاس 240E- نقره اي از دلمان درخواهد آمد.
سرويس اجتماعي 

دغدغه هاي ترافيكي
000420.jpg
ضمن عرض تبريك و تهنيت به مناسبت رويكرد نوين روزنامه همشهري در پرداختن به چالش هاي شهري و زيست محيطي كه انتشار ايرانشهر نمونه اي از آن است آمادگي اين معاونت را براي ارائه اخبار و پرداختن به مباحث و موضوعات ترافيك و حمل و نقل شهري و آموزش مسائل ترافيكي با هدف ارتقاي فرهنگ ترافيك اعلام كرده و اميدواريم ايرانشهر به موضوع حمل و نقل و ترافيك به عنوان مهم ترين چالش مديريت شهري و روزمره ترين مشكل شهروندان توجه بيشتري نمايد.
دكتر حميد بهبهاني 
معاون حمل و نقل ترافيك شهرداري تهران 

ستون شما
چشم انداز شوم 
انگشتش خونين است. پسرك، روزانه 14 ساعت براي يك كارگاه بافندگي كار مي كند. خونش از مواد شيميايي رنگ مسموم است. او يكي از هزاران »كودك برده« است كه چرخ هاي صنعت را مي چرخا نند.
پدرش نيز چون او برده بوده است و تنها ارثي كه براي فرزندش به جاي گذاشته همين است: بردگي.
پانير، پدرت چگونه مرد؟
از بس كه كار كرد... از بس كه كار كرد.
باور كردنش دشوار است؛ در قرن بيست و يكم 27 ميليون برده در سراسر جهان در غير انساني ترين شرايط زندگي مي كنند، و مجبور به انجام هرآنچه كه ارباب فرمان دهد - هرآنچه كه فرمان دهد.
از آن دشوارتر باور اين واقعيت است كه كسي كاري نمي كند. مي بينند و مي گذرند، اگرچه خود دستي دركار نداشته باشند. راستي آمار بردگان ايران را داريد؟
امضا محفوظ 

ستون ما
طفل 16 روزه 
۱-اول از اتفاقي بنويسيم كه در صفحه سفر و طبيعت ايرانشهر رخ داد: عكس يك گوريل با شرح عكسي رومانتيك درباره گوزن! توضيحي در اين باره نداريم. جز اينكه پوزش بخواهيم، گرچه اشكالاتي از اين دست جزو جدانشدني كار در روزنامه است.
۲-شانزدهمين شماره ايرانشهر پيش روي شماست. احساس ما اين است كه به آرامي پوست مي اندازيم،اشتباهات خود را رفع مي كنيم و قد مي كشيم. البته چاره ديگري نيست،چرا كه اگرچه ايرانشهر يك طفل 16 روزه است، اما »همشهري« روزنامه ايست ديرپا و بزرگ با خوانندگاني فرهيخته و باسواد؛ ما حق اشتباه نداريم.
۳- آنچه از ايرانشهر و از زبان شما شنيده ايم، اميدوارمان مي كند. اما آنچه مي خوانيد درصد كوچكي از توانايي جمعي است كه اينجا دور هم جمع  هستند. اين نكته را براي اين يادآوري كرديم كه بدانيد توقع ما از خودمان بيش از اين است و توقع شما نيز از ما بايد بيش از اين باشد.
۴-دوست داريم از ما انتقاد كنيد، دوست داريم مثل سردبيران حرفه اي،شلاق به دست جزء به جزء اشتباهات را به رخمان بكشيد. دوست داريم راه را نشانمان دهيد. بله، ما شما را دوست داريم.
دبيرتحريريه

ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |