شنبه ۸ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۸
آنتن، 16سانتي متر در مغز مريض فرو رفت
معجزه زنده ماندن
«احمدبابالو» آنتني كه درمغزش فرورفته و بخشي از استخوان جمجمه اش را در دست گرفته است.
000658.jpg
اورژانس: تاخير و ديگر هيچ 
ظاهرا تاخير اورژانس در هنگام بروز حوادث مختلف تبديل به يك سنت شده است. البته بد نيست اين نكته را به مسوولان اورژانس يادآوري كنيم كه سنت شكني گاهي اوقات هم بد نيست.
بوق نزنيد
بيچاره مريض ها! قبل از بستري صداي بوق ماشين ها، مته، داد و بيداد و ... خيلي كم اذيتشان مي كرد، حالا در بيمارستان هم بايد صداي تيشه، كلنگ و سنگ تراش را تحمل كنند.
اين روزها در بيمارستان رسول اكرم (ص)، كارگران سخت مشغول كارند اما بيرون بيمارستان جلوي در تابلو زده اند: بوق نزنيد.
برخورد مناسب 
برخورد مناسب پرستاران بيمارستان با بيماران و خبرنگاران در حين تهيه گزارش كاملا مشهود بود.

بالاخره »احمد بابالو» مرگ را شكست داد: چيزي كه كمتر كسي فكرش را مي كرد اما او اكنون به هوش آمده، حرف مي زند، مي  خندد و حتي مي تواند لحظه به لحظه تصادف را تعريف كند.

سرپرستار مي گويد: وقتي او را آوردند، بي هوش بود اما حالا مشكل حادي ندارد.
»بيمارستان رسول اكرم (ص) 200 قدم جلوتر» اين اولين تابلويي است كه براي پيدا كردن »مريض تصادفي» راهنمايمان مي شود و كم كم مي فهميم بايد سراغ او را در طبقه پنجم دومين ساختمان محوطه بزرگ بيمارستان بگيريم؛ همانجا كه يك فلش قرمز رنگ انتهاي راهروي سمت چپ را نشانه گرفته، بخش»آي. سي. يو» اما اتاق رئيس بخش و پزشك معالج »بابالو» درست در نقطه مقابل جايي است كه فلش نشان مي دهد؛ اتاقي نسبتا بزرگ كه راهروي دراز و باريك و بوي غذا آن را به بخش متصل كرده است.
يكي از پرستاران كمك مي كند تا لباس سبزرنگ و جلو بسته اي كه حكم اجازه ورود به بخش را دارد، بپوشيم.
»اينجا ورود بدون پوشيدن گان» ممنوع است. پرستار اين را مي گويد واتاق شيشه اي »مريض تصادفي» را نشان مي دهد. بالاي تنها تخت اتاق روي يك تخته كوچك سفيد رنگ با ماژيك قرمز نوشته شده »نام بيمار: احمد بابالو، پزشك معالج: دكتر پرورش، تاريخ بستري:28/8/82 تشخيصH.T :»
يكي از پزشكان توضيح مي دهد: » H.T به بيماري هايي گفته مي شود كه صدمه مغزي ناشي از ضربه داشته باشد و معمولا اين افراد را در »آي.سي. يو» تحت مراقبت هاي ويژه قرار مي دهند.
»مريض تصادفي» با نور اولين فلاش متوجه حضورمان مي شود و همانطور كه آرام و بي حركت روي تخت دراز كشيده، به لنز نگاه مي كند.
- حدود ساعت 5/8 شب پنج شنبه بود كه تصادف كردم؛ داشتم از سر كار به خانه برمي گشتم. از لحظه تصادف به بعد چيزي نفهميدم تا اين كه در بيمارستان به هوش آمدم.
در يكي از رديف هاي كاغذ بزرگ و شطرنجي مخصوص سرپرستار، عدد 10/3 با ظاهر انگليسي اش خودنمايي مي كند تا بفهماند »مريض تصادفي» را ساعت سه و ده دقيقه بامداد روز بعد از تصادف به بيمارستان رساندند و اين يعني اورژانس تهران بازهم تاخير داشت؛ تاخير۷ ساعته اي كه ممكن بود همه چيز را تغيير دهد.
»بابالو» مي گويد: آن موقع متوجه تاخير اورژانس نشدم. مي خواستم از اين طرف بزرگراه به آن طرف بروم كه ناگهان ديدم يك وانت به طرفم مي آيد.
سرعت وانت هر لحظه بيشتر مي شد. احمد درست وسط بزرگراه هاج وواج به ماشين چشم دوخته بود.
-هيچ راهي نداشتم نه مي توانستم عقب بروم، نه جلو. نفسش در سينه حبس شد، مرگ در آسمان بالاي بزرگراه پرسه مي زد و در كمين بود، انگار ديواري از سياهي مقابل چشمانش ايستاده بود ، ماشين با او چند ثانيه بيشتر فاصله نداشت و جوان 29 ساله نمي دانست وانت ترمز بريده است.- پيش خودم گفتم تمام شد. و مي توانست اين طور شود كه ناگهان ورق برگشت.
- وانت با پيكاني كه جلوي پايم ايستاده بود تا به من راه بدهد از اتوبان رد شوم، تصادف كرد و ايستاد.
اما درست در همان لحظه پيكان به خاطر شدت ضربه اي كه وانت به آن وارد كرده بود چند متري به جلو پرتاب شد و احمد را در ميان زمين و هوا معلق كرد.
»يا امام حسين» راننده فرياد كشيد و چشم هايش را بست، عابر بي شك مرده بود. احمد روي ماشين فرود آمد، غلت خورد و آنتن راديوي پيكان در صورتش فرو رفت. خون فواره زد. رهگذران، او، مرد راننده و وانت سفيد رنگ را محاصره كردند.
سرپرستار مي گويد: »آنتن ماشين زير چشم بيمار را سوراخ كرده و وارد مغز وي شده بود، بعد از آزمايش هاي اوليه متوجه شديم آنتن يك سانتي متر در بطن مغز او فرو رفته است.»
احمد بيهوش بود و تصميم گيري مشكل. اگر آنتن را بيرون نمي آوردند او قطعا مي مرد و اگر عمل مي شد... نتيجه معلوم نبود.
بالاخره ساعت 9 صبح جمعه (روز بعد از انتقال احمد به بيمارستان) او را به اتاق عمل برديم. جراحي بسيار سختي بود و احتمال همه چيز وجود داشت.
۸ ساعت بعد، درست راس ساعت 5 بعدازظهر همه چيز روشن شد. چهره آرام گروه پزشكي كه يك به يك از اتاق عمل بيرون مي آمدند، نشان مي داد جراحي موفقيت آميز بود و »مريض تصادفي» زنده است.
اين يك جراحي بي سابقه بود. تا به حال چنين موردي نداشتيم. از روز عمل تاكنون 9 روز گذشته و احمد بابالو هر روز بهتر مي شود هر چند هنوز تحت مراقبت هاي ويژه قرار دارد اما سرپرستار مي گويد خطر رفع شده است.اين احتمال وجود داشت كه به خاطر وارد شدن يك شيء خارجي به مغز، وي به مننژيت مبتلا شود كه آزمايش ها نشان داد، اين موضوع منتفي است. از سوي ديگر اين خطر كه بيمار در پشت پرده مغز دچار خونريزي شديد شود نيز او را تهديد مي كرد كه آن هم به خير گذشت. فقط چون از ناحيه زانو احساس ناراحتي مي كند قرار است عكسبرداري كنيم تا مشخص شود آيا از اين ناحيه دچار آسيب ديدگي شده يا نه.
بالاخره »احمد بابالو» مرگ را شكست داد؛ چيزي كه كمتر كسي فكرش را مي كرد.
عكس: هادي مختاريان

زائران غرق شدند
000662.jpg
يكي نيست به مردم بگويد اگر شنا بلد نيستيد براي چي نقشه مي كشيد قاچاقي از كشور خارج شويد.
۸ مسافر غيرقانوني كه مي خواستند از رودخانه مرزي اروندرود عبور كنند و از آنجا راهي شهرهاي مقدس عراق شوند،  به خاطر واژگون شدن فايق غرق شدند.
اين حادثه به دليل متلاطم بودن آب و سوارشدن بيش از ظرفيت مسافر روي داد.
باوجود قانوني شدن اعزام زوار به شهرهاي مقدس عراق از طريق مرز شلمچه، هنوز قاچاق مسافر توسط افراد سودجوي محلي از طريق مرزهاي آبي منطقه انجام مي شود.
تاكنون دست كم 18 نفر از زايران عتبات عاليات درحين خروج از كشور در مناطق مرزي آبادان و خرمشهر در چند حادثه جداگانه جان باختند و تعداد ديگري نيز مصدوم شدند.
مسوولان سياسي و امنيتي منطقه بارها به پيامدهاي ناگوار سفرهاي غيرقانوني به عراق هشدار داده بودند.

قاچاق زنان
000664.jpg
از سر دولتي مدرنيته حالا ديگر همه جور قاچاقي قابل تصور است.
سالانه در جهان 700 هزار انسان كه عمدتاً زن و كودك هستند براي سوءاستفاده جنسي قاچاق مي شوند و از اين ميزان، تعداد زيادي مورد خشونت قرار مي گيرند وحقوق آنها نيز نقض مي شود.اعمال خشونت كهنه و جديد عليه زنان نه تنها چالشي فوري فراروي همگان است،  بلكه اين خشونت ها ابعاد مرگبارتري چون آلودگي قربانيان به بيماريهاي ايدز و ويروس »اچ.آي.وي» را به همراه دارد.خشونت، سوءاستفاده و ايجاد رعب، غالبا باعث مي شود تا زنان نتوانند از خود در مقابل ويروس »اچ.آي.وي» محافظت كرده، اطلاعات ضروري درباره ايدز كسب كنند، مشاوره و آزمايش درباره اين بيماري انجام دهند و يا از شوهرانشان بپرسند كه آلوده به ويروس ايدز هستند يا نه.

گلوله برفي مُرد
000674.jpg
گرچه گفته اند بالاتر از سياهي رنگي نيست، اما سفيدترين گوريل جهان كه در نوع خودش نظير نداشت در گذشت. اين گوريل استثنايي هفته گذشته در باغ وحش بارسلوناي اسپانيا مرد.
اين گوريل 40 ساله كه 181 كيلو وزن و يك متر و 63 سانتي متر قد داشت، بر اثر بيماري سرطان پوست جان خود را از دست داده است.
با اين حال، عمر اين گوريل كاملا سفيد - زال -15 سال بيش از گوريل هايي عنوان شده است كه به صورت آزاد در جنگل ها زندگي مي كنند.
گوريل ياد شده كه »گلوله برفي» نام داشت و يكي از نمادهاي شهر بارسلونا شناخته مي شد، در سال 1966 توسط يك شكارچي در جنگل هاي گينه استوايي در قاره آفريقا به دام افتاده بود.
به گفته شهرداري بارسلونا، از اين گوريل كه در مجموع سه جفت داشت، 21 فرزند تولد يافت اما هيچكدام سفيدي »گلوله برفي» را به ارث نبرده اند.

۱۲ هزار بي گناه
000666.jpg
۱۲ هزار بي گناه سال گذشته در زندان هاي انگليس حبس شدند. اين 12 هزار نفر در سال 2002 در انگليس بدون ارتكاب به هر گونه جرمي به زندان افكنده شده بودند.
اين تعداد افراد بي گناه پس از مدت ها تحمل حبس سرانجام موفق شدند حكم برائت دريافت كنند.
در طول سال 2002 در مجموع، 58 هزار زنداني در انگليس و ولز در انتظار رسيدگي به پرونده خود در زندان ها به سر بردند.
در طول سال گذشته هر زنداني مرد انگليسي به طور متوسط 49 روز و هر زنداني زن 37 روز به صورت موقت و بلاتلكيف در زندان به سر برده تا در دادگاه به وضعش رسيدگي شود.
سخنگوي امور زندان ها در حزب محافظه كار نيز اعلام كرده، در موارد مشخصي زندانيان بلاتكليفي در انگليس وجود داشته اند كه بدون محاكمه و بدون اثبات اتهاماتشان بين 3 تا 6 سال در بند باقي مانده اند.

يك خبر خوب
000670.jpg
نه خير! قرار نيست هميشه در اين صفحه خبرهاي بد بشنويد. اين هم يك شاهد. 200 مهاجر غيرقانوني در مديترانه، از خطر مرگ نجات يافتند. اين 200 نفر مهاجر سرنشين پنج قايق كه در درياي مديترانه نزديك سواحل جنوبي ايتاليا گرفتاروضع بد جوي شده بودند از خطر مرگ نجات يافتند.ماموران امداد و پليس دريايي بعد از دريافت پيام هاي استمداد قايق هاي سرگردان، در منطقه حضور يافته و مهاجران را به جزيره سيسيل منتقل كردند.اين مهاجران كه بيشتر عراقي، فلسطيني و سوماليايي هستند و در بين آنان زنان و كودكان نيز وجود دارند به اردوگاه هاي موقت نگهداري مهاجران كشورهاي غير عضو اتحاديه اروپا منتقل شدند تا به كشورهاي خود بازگردانده شوند.دولت ايتاليا كه به شدت با ورود و اقامت غيرقانوني مهاجران شهروند كشورهاي غيرعضو اتحاديه اروپا مقابله مي كند در 18 ماه گذشته بيش از يكصد هزار نفر از اين افراد را اخراج كرده است.مهاجران غيرقانوني با پرداخت چند هزار دلار به قاچاقچيان انسان با كشتي هاي فرسوده اي از كشورهاي مختلف مانند تونس و ليبي راهي ايتاليا مي شوند.

دادگاه محراب كوثر فردا برگزار مي شود
پاي ميز محاكمه 
سعيد مسيح 
چهارمين جلسه محاكمه مديران موسسه محراب كوثر به رياست قاضي اكبرآبادي در مجتمع قضايي امام خميني برگزار شد.
در اين جلسه كه در سالن اجتماعات مجتمع امام خميني برگزار شد، حدود 100 نفر از شاكيان حضور داشتند و به اتهامات دو عضو ديگر هيأت مديره صندوق قرض الحسنه رسيدگي شد ولي همچنان از دو مجري صدا و سيما كه گفته مي شود از اعضاي هيأت مديره موسسه خيريه و صندوق قرض الحسنه بوده اند در جلسه دادگاه هيچ خبري نبود.
نماينده شكات در گفت وگو به خبرنگار ما گفت: »قرار است يكي از مجريان كه عضو هيات مديره صندوق بوده است ازجلسه آينده براي رسيدگي به نقش او در پرونده و اين كلاهبرداري در دادگاه حاضر شود. »
در اين جلسه به دليل كمبود جا بيشتر شكات در راهروي مجتمع و از طريق دوربين مدار بسته شاهد رسيدگي به اين پرونده كلاهبرداري بودند.
در ابتدا ي جلسه رئيس هيات امنا صندوق قرض الحسنه به دفاع در برابر اتهامات خود پرداخت و گفت: »من قبول دارم كه افراد بسياري در اين ماجرا دچار ضرر شده اند ولي من در مسائل بانكي و مالي شركت، حضور فعالي نداشتم وچندين بار هم به »رضا.ع.د» مدير عامل موسسه و اعضاي هيات مديره اخطار داده بودم كه با اين وضعيت دچار مشكل مالي خواهيم شد ولي آنها به اين موضوع هيچ توجهي نداشتند.»
وي حقوق بالاي پرسنل را يكي از دلايل ايجاد بحران مالي موسسه دانست و ادامه داد: »در سال حدود 70 ميليون تومان به پرسنل حقوق پرداخت مي كرديم كه اين موضوع موجب اعتراض من بود. همچنين خريد ساختمان فلسطين به قيمت 320 ميليون تومان با سپرده هاي اعضاي صندوق و هزينه هاي تبليغات از ديگر دلايل به وجود آمدن بحران در موسسه است.»
در ادامه جلسه يكي از مستاجران ساختمان فلسطين كه به عنوان مطلع در جايگاه حاضر شده بود گفت: »آقاي »ع» از اعضاي هيأت مديره، اين ساختمان را به صورت رهن هشت ماهه در فروردين ماه امسال به ما واگذار كرد و در برابر آن 5 ميليون تومان پول نقد و چك از من و همكارانم گرفت و پس از مدتي متوجه كلاهبرداري اعضاي اين موسسه شديم.»
وي ادامه داد: »پس از كلاهبرداري موسسه شاكيان پرونده چون ساختمان متعلق به موسسه بود به اشتباه فكر كردند ما هم از اعضاي هيات مديره هستيم و به دفتر من و همكارانم هجوم آوردند و تابلو و كامپيوترهاي ما را شكستند و پس از به هم ريختن دفتر از آنجا رفتند.»
تعدادي از شاكيان كه در راهرو از طريق يك تلويزيون شاهد محاكمه بودند به شدت اعتراض مي كردند و از قاضي مي خواستند كه جلسه بعدي محاكمه در محل بزرگتري برگزار شود كه قاضي دادگاه پس از پايان جلسه رسيدگي، دوباره اعلام كرد كه جلسه بعدي در همين مكان برگزار خواهد شد.
در جلسه دادگاه متهمان پرونده همچنان به رد اتهامات خود مي پرداختند و ادعا مي كردند كه در جلسات هيات مديره حضور فيزيكي نداشته اند.

دفاعيات 
در ادامه جلسه نماينده حقوقي موسسه با رد اتهام خود مبني بر شركت در كلاهبرداري به قاضي اكبرآبادي گفت: »من با آقاي »رضا. ع.د» مدير عامل موسسه در برنامه جشن رمضان آشنا شدم و به همين دليل با موسسه همكاري كردم.
وي افزود: »من فقط در جلسات ابتدايي حضور داشتم ولي پس از مدتي، هنگامي كه متوجه فعاليت مديران موسسه شدم خودم را كنار كشيدم و حتي به آنها تذكر دادم كه در يكي از جلسات به خاطر عصبانيت از نحوه فعاليت اعضاي هيات مديره دچار حمله قلبي شده و به بيمارستان منتقل شدم.
من به خاطر اينكه كارمند يكي از موسسات دولتي هستم مجبورم تا ساعت پنج بعدازظهر در اداره بمانم و به همين خاطر حضور فيزيكي در موسسه نداشتم.»
وي با رد اتهامات خود در آخرين دفاعش اظهار داشت: »من در شركت نه تصميم گيرنده بودم و نه مسووليت مديريتي داشتم؛ به همين خاطر هيچ اتهامي را قبول ندارم.»
در پايان جلسه محاكمه قاضي اكبرآبادي »رضا.ع.د» مدير عامل موسسه خيريه و صندوق قرض الحسنه »محراب كوثر» را روانه بازداشتگاه كرد و قرار است جلسه بعدي محاكمه، فردا در مجتمع قضايي امام خميني برگزار شود.

حوادث
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
در شهر
درمانگاه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |