گزارش از يك بيمارستان تخصصي قلب
انتهاي يك خيابان سربالايي
عليرضا آشوري
مراكز درماني مربوط به مشكلات قلبي - عروقي شايد به لحاظ حجم مراجعين و فشار شديد وارد بر پزشكان و بيماران از هر حيث منحصربفرد باشند. بيماري هاي قلبي طيف گسترده اي از بيماري هاي جوامع صنعتي را تشكيل مي دهند كه با افزايش استرس ها و فشارهاي محيطي روز به روز بر تعدادشان افزوده مي شود. اين فزوني و حجم گسترده بيماران قلبي را، به وضوح در بيمارستان هاي تخصصي و فوق تخصصي قلب مي توان ديد. مي دانيد كه شايع ترين علت مرگ و مير درجوامع صنعتي سكته قلبي است.
بيمارستاني كه ما به آنجا مراجعه كرديم در يكي از دو خيابان بزرگ شمالي - جنوبي شهر تهران قرار گرفته است.
اولين نكته اي كه درمورد اين بيمارستان خاص به لحاظ قوانين عجيب مربوط به پزشكان شاغل در آن، جلب توجه مي كرد اين بود كه مركز درماني آن فاصله زيادي تا در ورودي داشت و مسيري كه بيماران مي بايست طي مي كردند تا به ساختمان موردنظر برسند، خياباني سربالايي و شيب دار بود. حال فلسفه موقعيت آن ساختمان و وجود آن خيابان بلند و سربالايي، درحالي كه بيماران مشكلات قلبي و تنفسي دارند و مي بايست اين مسير را بالاجبار طي كنند، سئوال برانگيز مي نمود. به هرحال بعداز ورود به سالن عمومي مركز پزشكي بيمارستان مي بايست با كمك مسوولان پذيرش، بخش و پزشك موردنظر كه باPager با بخش پذيرش در ارتباط هستند را پيدا كرد. نكته جالب درمورد سالن پذيرش عمومي اين بيمارستان، معماري خاص آن بود كه شباهت عجيبي به سالن ترمينال هاي مسافربري داشت و آخرين گزينه اي را كه به ذهن متبادر مي كرد، سالن پذيرش يك بيمارستان بود.
بعد از يافتن. پزشك موردنظر رفتيم به بخش اكوكارديوگرافي تا از دوست همراهم اكو گرفته شود.
باوجوداين كه ساعت حدود ا ۲بعدازظهر را نشان مي داد ولي جمعيت انبوهي با سروصداي فراوان در آن بخش و ايضاً ساير بخش هاي بيمارستان حضور داشتند. تنوع سن و سال بيماران، از كودكان خردسال۴ -۳ ساله تا افراد مسن، برخلاف مطبهاي خصوصي آنقدر زياد بود كه حضور دو جوان به ظاهر سالم در بين آن همه آدم چندان جلب نظر نمي كرد. بيماران مي بايست ابتدا از منشي آن قسمت وقت و برگه نوبت مي گرفتند و بعد اين برگه را به پزشكان اتاق اكو مي دادند تا طبق نوبت به داخل اتاق رفته و اكوكارديوگرافي شوند. جالب اينكه روي در اتاق اكو كارديوگرافي نوشته شده بود «لطفا در نزنيد». بعضي افراد مبادي آداب كه بين درزدن و نزدن دو دل بودند اغلب مي ايستادند تا ببينند بقيه در برابر اين در بسته چه مي كنند و خب نتيجه واضح بود؛ همه مي آمدند و بدون توجه با صداي بلند درمي زدند و هربار بعداز چند دقيقه يكي از پزشكان مي آمد و برگه ها را مي گرفت و دوباره در را مي بست و لحظاتي بعد همان ماجرا دوباره تكرار مي شد. معلوم هم نشد كه اگر قرار است برگه ها به دست پزشكان برسد، از پشت يك در بسته بدون درزدن چطور مي شود اين مهم را به انجام رسانيد.
تعدد فراوان مراجعان آنچنان زياد بود كه از زمان رسيدن برگه به دست پزشكان اتاق اكو تا ورود همان بيمار به اتاق دست كم ۴۵ دقيقه طول مي كشيد. وضعيت راهروي انتظار بيمارستان هم چندان مطلوب نبود. جدا از كمبود صندلي ها كه بعضا بيماران و همراهان آنها را به ايستادن وادار كرده بود، هواي بسيار گرم و دم كرده راهرو، تنفس را براي آن حجم انبوه بيماران واقعا دشوار مي كرد. توجه به اين نكته ضروري است كه مراجعان اين مركز همگي ناراحتي قلبي دارند و خودتان حتما مي دانيد تنفس در هوايي دم كرده و نيز سرپا ايستادن، براي يك بيمار قلبي چقدر مي تواند دشوار وحتي خطرناك باشد.
اتاق اكو كارديوگرافي البته تجهيزات پيشرفته اي داشت. پنج دستگاه از آخرين مدل هاي ساخته شده در اتاق موجود بود و اين دستگاه هاي پيشرفته امكان مناسبي براي عملكرد راحت و سريع در اختيار پزشكان قرار مي داد. فضاي اتاق به خاطر رنگ سبز ديوارها و نورهاي آبي، احساسي از آرامش را القا مي كرد كه در كاهش اضطراب بيماران كه اغلب عصبي و خسته بوده و از ديدن آن دستگاه هاي عجيب با سر و صداهاي ترسناك اين عصبيت مضاعف مي شد، نقش موثري ايفا مي كرد. رفتار مناسب پزشكان جوان و خوش برخورد اين شيفت نيز در جلب اعتماد و كاهش عصبيت بيماران تاثير انكارناپذيري داشت.
البته ورود همراهان بيمار به اتاق اكو ممنوع بود ولي در مورد همكاران هميشه استثنا وجود دارد! يكي از خانم دكترهاي شيفت كه موقتا بيمار نداشت در مورد مشكلات كارشان مي گفت: بيماران اغلب پير و فرسوده و به لحاظ بدني و عصبي ضعيف و كم طاقت هستند. گرچه به خاطر نوع بيماري شان عمدتا همكاري مي كنند ولي در عين حال هستند بيماراني كه بدقلقي مي كنند و انجام تست ها براي پزشكان مشكل مي شود. او ادامه داد: به لحاظ فرهنگي هنوز با بعضي بيماران مشكل داريم. برخي از بيماران هنوز به پزشكان زن اعتماد ندارند و مصرا مي خواهند پزشك مرد آنها را معاينه كند. حالا شما تصور كنيد زماني را كه تمام پزشكان شيفت در يك بخش زن باشند. همكار ديگر اين خانم دكتر نيز افزود: برخي از بيماران هم تقاضاهاي عجيبي دارند مثلا مي خواهند از نمودارها و اشكال مربوط به نوار قلب و اكو سر در بياورند! و خانم دكتر ديگري كه تازه كار بيمار خود را به پايان رسانيده بود به ما پيوست: «قلب رشته سنگين و پراسترسي است. ناراحتي هاي قلبي، زندگي وحيات بيماران را به مخاطره مي اندازد و با جان انسان سر و كار دارد. بنابراين پزشكان متخصص قلب واقعا عاشق اين رشته هستند و گرنه امكان ندارد بتوانند از پس سختي و فشار اين رشته برآيند.»
سختي كار متخصصان قلب را به سادگي مي توان ديد و حس كرد. همان يك سر زدن گذرا به بخش قلب يا بيمارستان هاي قلب اين مطلب را به وضوح نشان مي دهد و افزايش تعداد مبتلايان به بيماري هاي قلبي مسووليت اين متخصصان را افزايش مي دهد.
بعد از اتمام كار دوستمان، گشتي در ساير بخش هاي بيمارستان زديم كه به لحاظ حضور پرتعداد بيماران، اوضاع كمابيش مشابه همان بخش قبلي بود. ورود به بخش هاي مربوط به بيماران بستري هم به دليل نبودن هماهنگي قبلي و نداشتن پارتي معتبر، به رغم پاچه خواري نگهبان مربوطه ميسر نشد.در راه برگشتن ازهمان خيابان كذايي پايين مي آمديم كه با پيرزن و پيرمردي روبرو شديم كه هر دو در حالي كه به سختي نفس نفس مي زدند ، هر ۵ قدم مي ايستادند و چند دقيقه استراحت مي كردند و با مرارت به سمت بيمارستان مي رفتند...
|