عكس : ساتيار
سيدابوالحسن مختاباد
پس از چند سالي بحث و جدل، در نهايت مسوولان وزارت كشور رضايت دادند تا كنسرت موسيقي سنتي يكي از خوانندگان شاخص موسيقي ايران، شهرام ناظري، در تالار بزرگ اين مجموعه برگزار شود. اين تالار به دليل فضاي بسيار زياد و نيز آكوستيك مناسب و گنجايش تا ۳۵۰۰ نفر، بزرگترين و مناسب ترين تالار براي اجراي برنامه هايي پرطرفدار چون كنسرت ناظري و شجريان در ايران است. جالب توجه اينكه در سال گذشته بحث اجراي كنسرت شجريان در ايران هم، با پيش شرط اجرا در سالني بالاي سه هزار نفر، از همين نقطه شروع شد و حتي توافقات اوليه نيز حاصل شده بود، اما در آخرين لحظات مسوولان تالار وزارت كشور ترجيح دادند، چنين خطري را نپذيرند. حال پس از يك سال از آن ماجرا، شهرام ناظري با صداي منحصر به فرد و اساطيري خود توانست، همان جمعيت را به تالار بكشد. تالاري كه تجهيزات و خدمت دهي آن به شهروندان و علاقه مندان موسيقي، مناسب و كافي است و مي تواند نقطه آغازي باشد براي اجراهايي افزون تر در آن. چنان كه خانه موسيقي نيز از وزارت كشور خواست تا براي اجراي هنرمندان شاخصي چون عليزاده و ... اين سالن را در اختيار اين نهاد صنفي قرار دهد.
از حدود ساعت ۳۰/۱۸ دقيقه روز جمعه (نخستين روز اجرا) خيابان هاي منتهي به تالار كشور با ازدحام و ترافيكي سنگين روبرو شدند، يك ساعتي به طول انجاميد تا جمعيت در سالن مستقر شدند و نيم ساعتي زمان برد تا شهرام ناظري و پنج نوازنده همراه روي صحنه قرار گيرند. پيش از حضور گروه، مجري برنامه كه از جمله چهره هاي آشناي تلويزيوني است، ازنخستين دانشگاه مجازي (اينترنتي) سخن گفت كه از قرار يكي ازپشتيبانان اين كنسرت به شمار مي آمد. علي رغم آنكه قيمت بليت ۷۵۰۰ تومان بود، اما سالن لبريز از جمعيت شده و گوش تا گوش آن، چه در طبقه همكف و چه در طبقه فوقاني، جمعيت موج مي زد. مجري اعلام كرد كه صندلي هاي پشت گروه (حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ صندلي) به توصيه آقاي ناظري فروخته نشدند!
در بروشور گروه، عكس حافظ ناظري هم جلب توجه مي كرد. مجري وي را به عنوان تنظيم كننده كارها معرفي كرد و سپس گفت كه وي هم اكنون در آمريكا سرگرم تحصيل موسيقي است. پس از شهرام ناظري، مسعود شعاري شاخص ترين عضو گروه مولوي به شمار مي آمد كه در گروه، سه تار مي نواخت. محمد فيروزي (بربط)، شروين مهاجر (كمانچه)، پژهام اخواص (تمبك، مثلث و دمام) و سياوش ناظري (دف) مي نواختند. گروه از انسجامي قابل توجه برخوردار بودند و نشان مي داد كه تمرينات جدي و فراواني را پشت سر گذاشته ا ند، اگر چه تمامي قطعات اجرا شده، پيش از اين اجرا شده بود، تكراري بودن قطعات اگرچه براي عامه علاقه مندان يادآور خاطرات فراواني است، اما به مذاق آنهايي كه جدي تر كار ناظري و گروه را پي مي گيرند چندان خوش نمي آيد، آنها در انتظارند كه استاد كارهاي تازه تري را عرضه كند.
اجراي خوب و هنرمندانه گروه را صدابرداري شسته، رفته بقايي، صدابردار كهنه كار و پيشكسوت، خوبتر جلوه داد. همين صدابرداري مناسب و آكوستيك مناسب تر سالن سبب شد تا برخلاف كنسرت هاي سابق - كه در سالن هاي نمايشگاه بين المللي كه بيشتر به سيلومي مانست - كه در ميانه اجرا سر وصداي فراواني از تماشاگران بلند مي شد، عملا صدايي از كسي برنخيزد و ۳۵۰۰ نفر در سكوتي حيرت انگيز اجراها را به تماشا بنشينند.
به جز قطعاتي كه در پايان برنامه («آتش در نيستان» و «قفس») اجرا شدند، باقي قطعات بر اساس دستگاه نوا ساخته و پرداخته شده بودند. فضاي ريتميك، استفاده از ريتم ها و ضرباهنگ هاي لنگ و متر تند كار ازجمله ويژگي هاي اين قطعات به شمار مي رفت. ضمن آنكه صداي شاخص و منحصر به فرد ناظري، به همراه تاكيدهاي دقيق، آكسانتهاي بجا وحركات دست و حالتهاي صحنه اي وي عاملي مهم در تاثيرگذاري بيشتر اجراها به شمار مي آمد.
ناظري: ازاين همه تقلب كلافه شدم
همانند كنسرتهاي گذشته، ناظري در ابتداي بخش دوم اجرا، سخناني كوتاه گفت. اين سخنان اعتراضي بود به تقلب و به قول ناظري دزدي صورت گرفته از كنسرت آنها در سعدآباد (تابستان ۱۳۸۰). ناظري گفت كه اين كنسرت را با ۹ دوربين و بهترين كيفيت ضبط كرده بودند، اما به دلايل فني، انتشار آن تا به امروز به تعويق افتاده بود، به همين جهت برخي سودجويان و مفت بران و فرصت طلبان كه كنسرت را با كيفيت صوتي و تصويري بدي ضبط كرده بودند، بدون مجوز آنها را به بازار عرضه كردند. وي از مردم خواست كه اين آثار را نخرند و سپس به توزيع فرمي اشاره كرد كه با پر كردن آن مي توانند نسخه اصلي و مناسب آن را ابتياع كنند.
وي گلايه كرد كه از اين همه تقلب كلافه شده است و...
توضيح ديگر ناظري درباره يك اتفاق حاشيه اي جالب توجه بود. زماني كه ناظري به بيتي از تصنيف آخر بخش نخست خود با اين مضمون (دمار از من برآوردي، نمي گويي برآوردم) رسيد، جمعيت حاضر دست به يقه شدن دو مامور با تماشاگري را در جلوي صحنه و رديف نخست مشاهده كردند. مدتي بعد كار بالا گرفت و ماموران با هل دادن طرف به سمت بيرون سالن، هدايتش كردند. ناظري در توضيح خود گفت كه در پشت صحنه ماجرا را جويا شد و از ماموران خواست كه اي كاش اجازه مي دادند، اين تماشاگر مي نشست (تشويق شديد تماشاگران)، اما در ادامه گفت كه به دليل حضور سفير فرانسه و برخي مسائل امنيتي، ماموران چنين ريسكي را نپذيرفتند.
ساعت حدود ۱۱ شب است كه ناظري قطعه خاطره برانگيز «آتش در نيستان» را شروع مي كند. تماشاگران غريو برمي آورند و... ناظري مي خواند.
يك شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون اشكي كه بر جاني فتاد