سه شنبه ۹ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۷
سفر و طبيعت
Front Page

پايه هاي صنعت گردشگري را بپائيم
000204.jpg
صبح شنبه، وقتي كه خبر پيچيد، هنوز ابعاد فاجعه آشكار نشده بود . پس شگفت نبود كه نخستين واكنش ها بيشتر نگراني، درباره ارگ باستاني بم باشد تا جان آدم هاي مانده زير آوار. هرچند كه وقتي سنگ هاي نشسته بر خانه مردمان كنار رفت و جان هاي سوخته پديدار شد، قهرمانان تراژدي نيز چهره ديگري يافتند. آب وخاك كنار رفت تا مردماني به تصوير درآيند كه ازآب وخاك جان گرفته اند و سرانجام اين سرمايه را به غرش زمين باخته اند؛ دردآورست، ارگ با سايه هايش رفته است اما دردآورتر آدم ها هستند.
عكس: محمدبرنو
در ميان خبرهاي تكان دهنده و تاسف باري كه هر لحظه بر صفحه هاي الكترونيكي سايت هاي مختلف اينترنتي نقش مي بندد و از شبكه هاي راديو و تلويزيوني به گوش مي رسد و هريك گوشه هايي تازه از ابعاد فاجعه بار زلزله شهرستان بم كرمان را بازمي نمايد، خبر آسيب هاي جدي وارده بر ارگ تاريخي بم، دردي تازه بر دردهاي جامعه فرهنگي و علاقه مندان به ميراث تاريخي ما افزود.
ارگ بم، يادمان سال ها، نسل ها، قرن ها؛ بزرگترين اثر خشتي تاريخي جهان، فرسوده و خسته از گذر ايام و بي توجهي مداوم،  دامنه لرزه هاي ۳/۶ ريشتري با مركزيت بم را تاب نياورد و فروريخت. هر خشت، صفحه اي گران بها از تاريخ پرتلاطم اين مرز و بوم، و هر ديوار، فصلي بزرگ از كتاب زندگي انسان ايراني در سرزمين آباء و اجدادي خويش، زير فشار تكاننده و خشم آلود زمين به خود لرزيد، بند از بندش شكافت، استخوان هايش درهم شكست و همچون درختي كهن،  ازپس قرن ها ايستادگي و صلابت در برابر همه بادها و توفان ها، سرانجام در پاي ضربات تبر طبيعت به زانو درآمد و «هرست» عظيم آوارش تا دورترين نقاط جهان راه گشود و هر چشم بيدار را به اشك نشاند.
ارگ بم فروريخت؟ بادا كه چنين نبوده و خسارت چنان گسترده و چندان عميق نباشد كه اين يادگار عظيم تاريخ كشور را - كه عمري نه چندان كمتر از قدمت تاريخ مكتوب ما دارد - به تاريخ پيوند دهد.
از سخنان مدير حفظ و احياي بافت هاي تاريخي كشور برمي آيد كه خسارات وارده بر بنا، اگرچه گسترده،  اما چندان عميق نيست كه امكان بازسازي را غيرممكن يا بسيار دشوار سازد. به گفته بعضي ديگر از مسوولان نيز،  خسارات وارده بر ارگ بم بايد ارزيابي و مشخص شود تا بعد با هماهنگي يونسكو و كارشناسان داخلي و خارجي، در زمينه بازسازي و مرمت بخش هاي باقي مانده آن تصميم گيري شود.
به گزارش ميراث خبر، درحال حاضر هرگونه تردد در اطراف اين بنا ممنوع و به منظور جلوگيري از آسيب هاي بيشتر، از كليه اقشار مردم خواسته شده تا از ورود به اين منطقه خودداري كنند.
اين بار زلزله، ارگ را فروريخت، شايد هم كه از كسي كاري ساخته نبود اما بناهاي مهم ديگري هم داريم - تخت جمشيد و ده ها اثر تاريخي ديگر -اين بناهاست كه كشور ما را جزو ده كشور نخست جهان به لحاظ جاذبه هاي جهانگردي قرار داده است.
هريك از اين يادمان ها، ستون هايي عظيم است كه بناي صنعت توريسم ما بر دوش هايشان مي تواند استوار بماند. براي حفظ و پيشگيري از فروريختن آنها در برابر عوارض طبيعي و غيرطبيعي تا چه پايه انديشيده ايم؟

بازتاب
مرگ بي هنگام ماريتا
000207.jpg
چاپ گزارش مرگ ماريتا، يوزپلنگ تنهايي كه آغاز داستان زندگيش با فاجعه كشته شدن خانواده اش در بافق آغاز شد و بعد از ۹ سال تنهايي سرانجام با مرگ نابهنگامش در اسارت موجي از احساسات مردم را برانگيخت، درايرانشهر مقارن شد با وقوع فاجعه ملي زلزله بم.
غم از دست دادن ماريتا در اندوه هموطنان مصيبت ديده مان ذوب شد اما همانطور كه خوانندگان در جريان هستند صفحات ضميمه ايرانشهر ۴۸ ساعت قبل از انتشار روزنامه «همشهري» به چاپ مي رسد و به همين دليل گزارش خبرنگار ما از زندگي و لحظات مرگ ماريتا، زماني به دست خوانندگان رسيد كه صفحات تمام رسانه ها و جرايد به سوگ عزيزان زلزله زده مان نشسته بودند و قطعا اگر ايرانشهر قبلا چاپ نشده بود چاپ گزارش ماريتا را به فرصتي بهتر موكول مي كرديم. به هر حال اين دو مطلب تنها بخش كوچكي از بازتاب هاي اين گزارش بود، بخوانيد.
يوزپلنگ را مي گذاشتيد براي بعد
با سلام. از اطاله كلام خودداري مي كنم، تعارف هاي معمول ايراني را كنار مي گذارم و حالا كه شما ستون را به من و ما اختصاص داده ايد، فرصت را مغتنم مي شمارم تا با وجود تمام علاقه و دلبستگي به اين ضميمه دلچسب و گوارا و دوست داشتني، گله جانانه اي را از شما كه عزيز خود مي دانمتان داشته باشم.
ايرانشهر روز شنبه مورخ ۶ دي ماه را خواندم و دلم گرفت، ايرانشهر روز يكشنبه ۷ دي ماه را خواندم و نمي دانم چه بايد بگويم...؟!
دوستان، من نه ضدطبيعتم و نه بي علاقه به حيات وحش.
من هم از مرگ ماريتا متاسف شدم و مي دانم كه ماريتا شايد تنها بازمانده نسل يوزپلنگ ايراني بوده باشد (كه البته نبوده است).
مرگ ماريتا آن هم در تنهايي بعد از ۹سال و در قفس با تمام شرايط ناجوري كه بر او گذشته دل هر انساني را غمگين مي كند ولي...
اين را هم مي دانم كه مطالب ايرانشهر حداقل يك روز قبل از چاپ روزنامه بسته و تنظيم مي شود.
صبح روز جمعه حوالي ساعت ۱۱-۱۰ صبح ديگر كسي نبود كه نداند بر اثر زلزله سحرگاه هزاران هزار هموطن مظلوم، معصوم و بي دفاع ما خواب نوشين سحرگاهي شان را به خواب ابدي مرگ پيوستند و بم تاريخي ما كه نسل ارگ زيباي آن براي هميشه دوران در يك چشم بر هم زدن منقرض شد، به ويرانه اي بدل شد. اما ما در صفحه اول ايرانشهر روز شنبه چه ديديم؟ «ماريتا مرد.»
انتظار نداشتيم كه مطالب از پيش مشخص شده تان را عوض كنيد. حداقل يك صفحه اضطراري و ويژه مي بستيد، عكس بالاي صفحه را سياه مي كرديد و مي نوشتيد كه «گوشه اي از ايران مرد...»
و همانطور كه در شماره پيشش عذر خواسته بوديد و گزارش كلي ماريتا را به شماره بعد موكول كرده بوديد مي شد كه ماريتا را بگذاريد براي بعد.
پدرها، مادرها، همسرها، كودكان، جوانان، هزاران هزار نفر فقط ظرف چند ثانيه مردند و فكر مي كنم كه شما اگر مي خواستيد مي شد كه صفحه اول ايرانشهر شنبه را به جاي ماريتا به تنها اشاره اي به اين مصيبت عظيم اختصاص دهيد.
اما غمگين ترم از اينكه در ايرانشهر روز يكشنبه هم بويي از غبار برخاسته از آوارهاي بم به مشام و زمزمه اي از ناله هاي خفه و رو به خاموشي زير آوار ماندگان به گوش نرسيد. حتي يك جمله...
ايرانشهر را روزنامه نمي دانيم، رفيق شفيقي مي دانيم كه مي توانيم با او درددل كنيم و پاي درددلش بنشينيم و او را در غم ها و شادي هايمان شريك بدانيم.
دوست داريم همانگونه كه شادي هايمان را به روز جشن مي گيرد. مصائبمان را نيز در وقت خودش مرثيه سر دهد.
م.سپنتا

آغاز به كار انجمن دوستي ايران ومالزي
خسروآبادي: بايد با مالزي تعامل بيشتري داشته باشيم
انجمن دوستي ايران و مالزي با هدف گسترش روابط فرهنگي و توريستي آغاز به كار كرد.
رجب علي خسروآبادي رئيس اين انجمن به خبرنگار ما گفت: گسترش فعاليت هاي اقتصادي، اجتماعي و علمي از ديگر اهداف تاسيس اين انجمن است به طور مثال انتقال تجارب علمي، برگزاري مسابقات فرهنگي و ورزشي، برگزاري نمايشگاههاي توانمندي هاي دو كشور در دستوركار قرار گرفته است.
وي افزود: پيشرفت كشور مالزي دربعد توريستي و گردشگري هم از لحاظ ارائه خدمات و هم از لحاظ آموزش نيروي انساني، كاملا محسوس است و به همين دليل تصميم گرفته شد تا از اين قابليت ها در ايران نيز استفاده شود خصوصا آنكه هر دو كشور مسلمان هستند و اين مساله امكان برقراري ارتباط سودمند را قوت مي بخشد.
خسروآبادي تصريح كرد. دانستن بسياري از مسايلي كه باعث شده مالزي به عنوان يك كشور مسلمان فارغ از گرفتاري به موضوعات شهري بپردازد، مي تواند براي ما مهم و راه گشا باشد، زيرا بسياري از معضلات شهرنشيني و زيربنايي دو كشور مرتبط هستند.
وي يكي ازتاثيرات انجمن دوستي در حوزه فرهنگي را انتقال توانمندي هاي تاريخي و هنري كشور ما به مالزي ذكر كرد و گفت: در حال حاضر نيز بسياري از دستاوردهاي معماري كشور ما در مالزي به كار گرفته مي شود. در حقيقت اين كشور به نوعي به گذشته و تمدن ايران توجه دارد و علاقمند دست تا از قابليت هاي موجود استفاده كند. لذا توجه به ايجاد بستر مناسب و هماهنگي هاي موثر براي توسعه اين روابط حائز اهميت است.
خسروآبادي گفت: در حال حاضر كميته هاي مختلف كاري فعاليت هاي خود را آغاز كرده و درحال جمع بندي اطلاعات هستند. هر چند تا رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده نيازمند صرف زمان هستيم ولي به نوعي قدم هاي اوليه برداشته شده است و اميدواريم با اطلاع رساني، علاقمندان نقطه نظرات خود را در راستاي پيشبرد اهداف ارائه دهند.
رئيس انجمن دوستي ايران و مالزي اطلاع رساني را يكي از شاخصه هاي اصلي اين انجمن ذكر كرد و افزود: به نظر مي رسد با جمع آوري موارد مورد نياز، بانك اطلاعاتي قوي را هم در معرفي افراد در حوزه هاي مختلف و هم در ايجاد فرصت هاي جديد استفاده كرد.

اروپاي شرقي و آلودگي بيشتر
سرعت رشد اقتصادي در بلوك سابق اتحاد شوروي، منطقه اي با ۴۰۰ ميليون نفر در درگاه اروپاي شرقي، اكنون در ميان بهترين ها در جهان به شمار مي رود. اما اين رشد - در حد بيش از ۵ درصد در بيشتر كشورها و رشدي پيشي گيرنده در اتحاديه اروپا - قبل از آن هزينه زيست محيطي بيشتري از اتحاديه اروپا داشته است. توسعه اقتصادي بيشتر در اين بازارهاي شكوفا، خطر آسيب نامتناسب به محيط زيست از طريق تغيير آب و هوا را به همراه دارد.در اجلاس وزراي محيط زيست جهان در ميلان كه هفته گذشته برگزار شد تا طرح سازمان ملل موسوم به كنوانسيون چهارچوب تغيير آب و هوا را مورد بررسي و تاييد قراردهد، نگراني اين وزيران پيرامون انرژي آينده اروپاي مركزي، روسيه و بقيه اتحاد شوروي پيشين مطرح شد.
به زبان ساده، عرضه انرژي در كشورهاي شرق اتحاديه اروپا بايد بالا رفته و آزادسازي گازهاي گلخانه اي كاهش يابد. انرژي مورد استفاده در اين ناحيه، از دودكش هاي كارخانه ها و خطوط انتقال نيرو گرفته تا وسايل گرمايش خانه اي و كارخانه هاي ذغا ل سوز، بسيار آلوده كننده و سخت ناكافي است.
براي توليد خروجي لازم براي انجام كاري در مجارستان يا جمهوري چك، دوبرابر انرژي مصرفي درموردي مشابه در فرانسه يا اسپانيا، مورد استفاده قرار مي گيرد. روماني، استوني و لهستان ۲۵ تا ۱۰۰ درصد كربن در واحد انرژي مصرفي بيش از كشورهاي اتحاديه اروپا آزاد مي سازند.
بدين ترتيب ۱۰ برابر انرژي براي يك يورو محصول ناخالص خانگي در روسيه و اوكراين نسبت به اتحاديه اروپا مصرف مي شود.
علل امر كاملاً مشخص است: ساختارهاي توليد قديمي، روش هاي متروكه توليد، اتكاي زياد ذغال براي سوخت و بهاي انرژي كه ارزش فرآورده را مشخص نمي كند. مشهود است كه قيمت هاي زير بازار شايع است، به ويژه در آب و هواي سرد، اما در درازمدت باعث نزول كيفيت و عدم گرايش به سرمايه گذاري مي شود.
اكنون تلاش هاي زيادي در شرف انجام است تا اين كشورها به استفاده از سوخت سالم تر و نوسازي سيستم توليد خود اقدام كنند. تغيير آب و هوا خطري جدي است كه مرز نمي شناسد و يكسان براي همه مردم جهان خطرناك است.

ماجراهاي طبيعت
دونده سرخ
قسمت پاياني
نويسنده: ارنست تامپسون ستون
000231.jpg

برگردان:حميد ذاكري 
صبح سينه شب را شكافت، روز بر آسمان و زمين فايق شد و او هنوز همچنان آويزان و آرام در كار مردن بود؛ نيروي فراوانش اكنون به لعنتي بدل شده بود. كاش چندان نيرومند نبود و زودتر مي مرد. شب دوم آرام پيش خزيد و آنگاه، در ساعات بيهوده تاريكي، يك جغذ شاخدار بزرگ، از لرزش ضعيف بال هاي پرنده محتضر، جاي او را پيدا كرد و به درد و رنج او پايان داد.
باد شمال به دره سرازير شد و بر درخت و سنگ و خاك و هرچه بود، دست ساييد. اسبان برف، شتابان و به تاخت، بر يخ شكن در شكن، سم كوب رفتند، از «دون فلتز» گذشتند و از فراز مرداب راه درياچه را درپيش گرفتند، اما بر پشت اسبان سپيد، بال و پر كبك به چشم مي خورد - بال و پر رنگين كماني مشهور. و آن شب آن پروبال سوار بر باد زمستاني، دور، دورتر، به سوي جنوب رفتند. از درياچه تاريك و پرتلاطم گذشتند، همچنان كه در دلتنگي هاي ماه جنون از آنجا گذشته بودند، رفتند و رفتند تا سرانجام، اين آخرين نشانه هاي آخرين نژاد كبك دون ولي هم در شب و تيرگي گم شدند.
اكنون ديگر هيچ كبكي به كسل فرانك نمي آيد. پرندگان جنگلي اش سلام نظامي بهاري كلاغان مهاجر به فرماندهي «خال نقره اي» را از ياد برده اند و در دره مادكريك، كنده كاج پير- طبل پرقرمز- هنوز بي مصرف مانده و در سكوت، آرام و بي صدا پوسيده است.
يك هفته در بيابان 
000219.jpg

جف استراد
ترجمه : حميد ذاكري 
قسمت اول 
بسياري از خوانندگان صفحه سفر و طبيعت را علاقه مندان به طبيعت گردي و سفر به كوه و بيابان تشكيل مي دهند كه طي تماس هايي خواستار مطالبي چون «هنر زنده ماندن» و مهارت هاي سفر و زندگي در طبيعت هستند. مجموعه اي كه طي چند شماره آتي به نظرتان مي رسد، به اختصار شما را با يك سفر بياباني(البته به طنز) آشنا مي كند. لس استراد، نويسنده اين مجموعه، از ورزشكاران و طبيعت مردان مشهور آمريكايي است البتهبعيد است شما بخواهيد به چنين سفرهايي برويد!؟
روز اول: آزمايش سخت آغاز مي شود
تجربه عجيبي است. هنوز هيچي نشده متعجبم كه چرا واردش شدم. تمام ذهنم دارد با اين فكر كشتي مي گيرد: «در درجه اول چه كار بايد بكنم؟» نيمي از ذهنم مشغول كار روي روش هاي بقا در طبيعت است كه بايد در اينجا مطرح كنم و نيم ديگر ذهنم مشغول اين است كه ذهنم را براي ساختن فيلم باز نگاه دارم! تازه گرسنه هم هستم، شام نخورده ام!
پس از چهار هفته قايقراني در جنگل هاي شمال، با سراپاي آبي از ساييده شدن به ميليون ها تمشك وحشي، اينجا پا به ساحل گذاشته ام و تنها يك كلاه پر از تمشك دارم كه قطعا براي يك هفته كافي نيست.تمام بعدازظهر را آب نوشيده ام تا معده ام را فعال و پر نگه دارم. گرما و حشرات بيش از آن است كه اين وقت سال انتظارش را داشتم. رطوبت و گرما چنان شديد است كه تمام انرژي ام را به تحليل مي برد و مجبورم مي كند هر از گاه به درون درياچه بپرم تا كمي از عرق كردن هاي مداوم جلوگيري كنم.با اين همه، اين محل تا حدودي آشنا و مانوس به نظر مي رسد. «سو» و من مدتي را اينجا گذرانده ايم و اين باعث آرامش خاطر است. اما بوته زار واقعا انبوه است و نمي توانم بدون اينكه يك سطل عرق بريزم از روي يك درخت افتاده رد شوم.
و اكنون كه اينها را مي نويسم صداي وزوز ميليون ها پشه هنوز در گوشم مي پيچد. آنها اين حركات پر سر و صدا را حدود ده دقيقه انجام مي دهند تا خودشان را گرم كنند و به سوي خون آشاميدن به راه بيفتند و فكرش را بكنيد - من بزرگترين منبع خون در تمام آن دور و اطراف هستم. قبلا سو و بچه ها را گم كرده ام. براي اينكه خودم را در موقعيت كلاسيك يك قرباني گمشده قرار دهم، امشب را بدون پناهگاه خواهم گذراند. بيشترين گمشده هاي طبيعت، اين قربانيان جنگل و بيابان بي رحم، شب اول را در فضاي باز مي گذرانند در حالي كه آخرين چوب كبريتشان را هم مصرف كرده اند. من هم بايد تمام قواعد را رعايت كنم. پس روي صخره اي به پشت دراز مي كشم و در انتظار خون آشام هاي كوچك بالدار چشم به آسمان مي دوزم.

مرگ گردشگران در بم
000210.jpg
در پي وقوع حادثه دلخراش بم، علاوه بر مردم كه متحمل ضايعات جبران ناپذيري شدند، توريست هاي ساكن بم در صبح زلزله، در اين فاجعه حضور داشتند. ارگ بم به دليل جذابيت هاي خاص تاريخي خود سالانه پذيراي ميهمانان متعددي از گوشه و كنار دنيا بود. يكي از ويژگي هاي منحصر به فرد ارگ بم اين بود كه در طول تاريخ اين بنا همواره محل سكونت بوده و هيچگاه به حال خود رها نشده بود.صبح اين حادثه دلخراش نيز تعدادي توريست در بم حضور داشته اند و مانند مردم داغدار اين شهر در فاجعه اسف بار پنجم دي ماه گرفتار شدند. اخبار رسيده حاكيست تاكنون يازده نفر جهانگرد مجروح شده اند و يك توريست آمريكايي و يك گردشگر انگليسي نيز بر اثر حادثه جان باخته اند.

افزايش اعتبارات جهانگردي
000213.jpg
مديركل فرهنگي سازمان مديريت و برنامه ريزي در گفت وگو با خبرنگار ما گفت: «لايحه بودجه سال ۱۳۸۳ در دو سطح استاني و ملي، برنامه ريزي شده است. اعتبارات ملي، در سال جاري، ويژه حوزه گردشگري ۱۳ ميليارد ريال بود و سال آينده به اين مبلغ ۵۰ ميليارد ريال افزوده خواهد شد. وي اين اضافه بودجه را جهت تخصيص براي بسترسازي قطب هاي گردشگري و آماده سازي مطلوب زيرساخت هاي صنعت توريسم دانست.خسروآبادي در ادامه، عمده بودجه افزوده را براي هزينه در مناطق گردشگري ارسباران و سواحل درياي خزر عنوان كرد و اظهار داشت: «سازمان مديريت و برنامه ريزي، تنها، پروژه و طرح هايي را در اين زمينه متقبل مي شود كه عملكرد ملي يا فراملي داشته باشند»

نگران هزينه ها نباشيد
000216.jpg
دكتر محمد طه عبدخدايي خبر مسرت بخشي در زمينه توريسم و صنعت جهانگردي اعلام كرد.وي در ميزگرد علمي - پژوهشي ضمن برشمردن چالش هاي صنعت گردشگري در شكل كلان اظهارداشت: «مسوولان ما در حوزه تحقيقات نبايد نگران هزينه ها باشند. هزينه هاي لازم براي ساماندهي تحقيقات در برنامه ها بايد فراهم شود. حتي اگر در اين جهت از بودجه ديگر بخش ها كاسته شود و به اين تحقيقات اختصاص يابد. پژوهش و تحقيق براي قوت بخشيدن به اصول زيربنايي صنعت توريسم هزينه هايي اجتناب ناپذير مي طلبد.». اگر امر تحقيق و پژوهش به همان شكل كه مدنظر عبدخدايي است، تحقق پيدا كند، مي توانيم به چشم انداز آينده ايران (حداقل سال ۲۰۲۰)، اميدوار باشيم، بلكه بتوانيم از ظرفيت ها و پتانسيل هاي غني و سرشار اين مرز و بوم استفاده كنيم.

يك شهر، يك ميراث
000222.jpg
يكي از جاذبه هاي اكوتوريستي مالزي، جزيره پنانگ است.اين جزيره دو ساعت با لنكاوي، فاصله دارد و توريست ها مسافت بين اين دو جزيره را با قايق مي پيمايند.به سبب تبليغات گسترده مالزي و دعوت از شبكه هاي تلويزيوني مختلف جهان، اين جزيره به «مرواريد شرق» معروف شده است. اين جزيره نيز داراي مناظر طبيعي، جنگل هاي باراني و سواحل ديدني است.براي دسترسي به پنانگ از سرزمين اصلي مالزي، يك پل بسيار بزرگ و طولاني احداث شده كه سومين پل طولاني جهان است كه حكومت ايالتي پنانگ در تلاش است تا جرج تاون، پايتخت ايالت پنانگ را به مجامع جهاني معرفي كند. و اين شهر به عنوان يك «شهر ميراث جهان» شناسايي شود.

تقدير از حافظان يوزپلنگ ايراني
000225.jpg
دومين همايش ساليانه انجمن يوزپلنگ ايراني، صبح روز جمعه با تقدير از ۱۳ نفر از حافظان و حاميان يوزپلنگ ايراني پايان يافت. در اين مراسم كه با حضور جمع كثيري از كارشناسان اسبق محيط زيست، دانشجويان، اعضاي تشكل هاي زيست محيطي تهران و نمايندگاني از سازمان حفاظت محيط زيست برگزار شده بود از آقايان بهمن نجفي، احمد عجمي، علي اكبر كريمي، حسين مولايي، اسماعيل ميران زاده و مهندس اكبري روساي زيستگاه هاي يوزپلنگ ايراني در كشور تقدير شد.همچنين در اين مراسم، از مژگان جمشيدي خبرنگار سايت قلم سبز ايران وهمچنين خانم كروبي از انتشارات فني ايران، نماينده كانون پرورش فكري كودكان، لبنيات پاك، صاايران، سركنسولگري آفريقاي جنوبي..

توسعه توريسم در جزيره ابوموسي
000228.jpg
توجه آژانس ها و مراكز خدمات گردشگري به نقاط دور، كمتر معطوف مي شود و در همين راستا، تعدادي از مديران آژانس هاي خدمات مسافرتي تهران آمادگي خود را براي اجراي تور در جزيره ابوموسي اعلام كردند.
سعيدي مدير يكي از آژانس هاي تهران،  با اعلام اين مطلب افزود: گرچه قبل از اين هيچ اقدامي درجهت گردشگري در اين منطقه انجام نشده است، اما اميدواريم با كمك بخش دولتي بتوانيم اين محل را به منطقه اي توريست پذير تبديل كنيم. او در ادامه گفت: باتوجه به طبيعت زيباي اين جزيره فقط كافي است از پتانسيل آن در جهت جذب ايرانگردان و جهانگردان بهره ببريم و چنانچه دولت با بخش خصوصي همراه شود بي شك توسعه اين صنعت در منطقه ابوموسي ميسر خواهد شد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |